خدا و انتخاب معصومین علیهم السلام
۱۳۹۸/۰۱/۱۷
–
۱۰۷۱ بازدید
ایا انتخاب انبیا از طرف خداوند و اعطای یک سری ویژگی ها به ان ها یک نوع تبعیض نیست؟( لطفا پاسخ با استفاده و ذکر منابع موصق باشد،ممنون)
بر اساس ادله نبوت عامه خداوند برای هدایت بشر، افرادی را از جنس خودشان به عنوان الگو ، خلیفه و هادی بر گزید. این انتخاب بدون دلیل نیست.
استعداد خلافت الهی در نهاد تمامی انسان ها گذارده شده است اما همه افراد بشر این قوه را به مرحله فعلیت نمی رسانند؛ بلکه فقط عده ای استعداد خلافت الاهی را با عبودیت محض به فعلیت می رسانند و به اختیار خودشان مرتکب معاصی نمی شوند؛ خداوند چون از آغاز و قبل از خلقت ظاهری، آگاه به حالات و رفتار آنها است، در پاداش اعمالشان، برگزیدن و رسالت و صلاحیت رهبری جامعه را به ایشان عنایت می کند؛ پس راز این انتخاب دو چیز است:
1. عبودیت مطلق اولیای الهی نسبت به خداوند.
2. عنایت و تفضل خداوند نسبت به اولیای الهی.
نتیجه این که تفضل خداوند نسبت پیامبران و ائمه علیهم السلام چون :
اولاً بر اساس قابلیت و تلاش آنها بوده
ثانیاً اعطا این موهبت در واقع نوعی تفضل به کل بشریت و برای هدایت آنها بوده، حکیمانه و عادلانه است.
پاسخ تفصیلی:
براساس ادله نبوت عامه، خداوند برای هدایت بشر افرادی را از جنس خود بشر از میان آنها به عنوان الگو و هادی برمی گزیند و آنان را از ویژگی هائی چون علم و عصمت برخوردار می کند. بنابر این بدون شک پیامبران و امامان علیهم السلام مورد عنایت الهی قرار گرفته اند. اما این موهبت خدا دادی ناشی از قابلیت و شایستگی اراده معصومین علیهم السلام است یعنی خداوند با علم ازلی و مطلق خود می دانست که عده ای از بندگانش بیش از دیگران و در بالاترین حد ممکن از استعداد خود بهره برداری می کنند و مطیع محض خداوند خواهند بود، و همین سبب شد که خداوند از میان افراد بشر آنان را برگزیند و تفضلاً پاداش و موهبت ویژه را به آنها عطا نماید و آنان را از علم و اراده ای بر خوردار کند که به واسطه ی آن به مصونیت کامل و مطلق (عصمت) برسند تا در پرتو آن راهنمایانی موثق و مطمئن برای همه افراد بشر گردند.
آیات و روایات فراوانی به این واقعیت گواهی می هد که به چند نمونه از آن اشاره می شود؛ خداوند متعال در قرآن می فرمایند: چون شکیبائی کردند و به آیات ما یقین داشتند برخی از آنان را پیشوایانی قرار دادیم که به فرمان ما مردم را هدایت می کردند[1].
امام صادق علیه السلام در همین زمینه می فرمایند: به درستی که خداوند متعال انسانهایی را از فرزندان آدم انتخاب کرد و تولد آنها را پاک و بدنهای آنان را پاکیزه گردانید و آنها را در پشت مردان و رحم زنان در حفظ خویش قرار دارد نه به جهت طلبی که از خداوند داشته باشند، بلکه از آنجا که خداوند در هنگام خلقت می دانست که از او فرمانبرداری می کنند و او را عبادت می نمایند و هیچگونه شرکی [حتی شرک خفی] نسبت به او روا نمی دارند. پس اینان بواسطه ی فرمانبرداری از خداوند به این کرامت و منزلت والا در نزد خداوند نایل شده اند[2]. در بخش های آغازین دعای ندبه آمده است: خداوندا تو را سپاس، تو با آنها (اولیای خود) شرط نمودی که نسبت به زینتها و منزلتهای دنیوی بی اعتنا باشند جز به مقام قرب تو نیاندیشند و آنها نیز این شرط را پذیرفتند و چون می دانستی به این شرط عمل خواهند کرد آنان را پذیرفتی و مقرب خویش ساختی و به خاطر همین شایستگی فرشتگان را بر آنها نازل کردی و با وحی خود ایشان را گرامی داشتی و از خوان علم بی کران خویش بهره ها دادی[3].
نتیجه اینکه استعداد خلافت الهی در نهاد تمامی انسان ها گذارده شده است اما در همه ی افراد به مرحله فعلیت نمی رسد[4]؛ و برگزیدن پیامبران و ائمه علیهم السلام ناشی از بهره برداری مطلق و کامل ایشان از زمینه ها و استعدادهای خدادادی در راه عبودیت و بندگی خداوند است و خداوند با علم ازلی خویش به این خصوصیت آگاه بود. یعنی می دانست که این افراد در آینده به اختیار خود تمام مساعی خویش را در راه بندگی او قرار می دهند و خداوند نیز به پاس این بندگی اختیاری، ایشان را از مواهب ویژه ای چون رسالت و امامت برخوردار نموده است. به هر حال؛ اعطای مواهب از جانب خداوند بر اساس مصالح افراد است، از این رو کسانی که از چنین مواهبی برخوردار نیستند به این دلیل است که داشتن آن استعدادها به مصلحت ایشان نیست و قدر آن را نمی دانند. چند نمونه از این قبیل را نیز خداوند ذکر کرده است تا بدانیم افرادی از [برخی] فضایل برخوردار شدند لکن به دلیل سوء استفاده از آنها به بلایای عظیمی مبتلا گردیدند. اعطای این مواهب از جانب خداوند به افراد خاص بدون حکمت نیست و الله اعلم حدیث یجعل رسالته، او بهتر می داند رسالت خود را به چه کسی بدهد و چه کسی لیاقت آن را دارد.
خداوند در مورد یکی از افراد قوم حضرت موسی علیه السلام که در روایات بلعم باعورا نامیده شده است می فرماید: ما به بعضی از بندگان کرامت هایی اعطا کردیم، مزایای خاص را برای او قائل شدیم و افتخاراتی به او دادیم [ البته نه مقام نبوت و رسالت]… ولی او این مواهب خدا دادی را در خدمت هوای نفس خود قرار داد و از آنها سؤ استفاده کرد به سبب این سؤ استفاده نه تنها رفعت پیدا نکرد بلکه تاحد یک سگ تنزل یافت[5].
با توجه به توضیحات داده شده، پاسخ به این سؤال که آیا این انتخاب به قبل از ولادت این دنیا نیز بستگی دارد یا خیر؟ روشن گردید که ملاک عمل در دنیا است؛ چنان که معنای روایاتی مثل این روایت که امام صادق علیه السلام فرمودند: خداوند به اصحاب یمین امر کرد در آتش داخل شوند و ایشان اجابت کرده و داخل آتش شده اند ولی اصحاب شمال سرپیچی کرده و داخل در آتش نشدند[6]، آشکار شده است که منظور کسانی است که بعدا در دنیا با انتخاب و اختیار خود از اصحاب یمین و یا اصحاب شمال محسوب می شوند و حقیقت آنها در عالم قبل از دنیا بدان گونه نشان داده می شود.
در هر صورت برتری پیامبرخدا و ائمه علیهم السلام نسبت به سایر افراد واضح و روشن است؛ امام صادق علیه السلام این گونه فرموده اند: «هنگامی که خداوند خلق را آفرید ایشان را در پیشگاه خویش حاضر نمود و از آنان پرسید که رب شما کیست؟ اولین کسی که پاسخ داد و گفت تو رب ما هستی، رسول الله صلی الله علیه و آله و امیر المؤمنین و ائمه علیهم السلام بودند پس خداوند ایشان را حاملان علم و دین قرار داد.[7] یا در روایت دیگری پیامبر خداصلی الله علیه و آله فرمودند: «خداوند من علی و فاطمه و حسن و حسین را هفت هزار سال قبل از خلقت دنیا آفرید[8]» که مراد حضرت از این خلقت، خلقت نوری و ملکوتی است نه خلقت جسمانی و بدنی که در برهه ای خاص از زمان بوده است. نتیجه این که تفضل خداوند نسبت پیامبران و ائمه علیه السلام چون :
اولاً بر اساس قابلیت و تلاش آنها بوده
ثانیاً اعطا این موهبت در واقع نوعی تفضل به کل بشریت و برای هدایت آنها بوده، حکیمانه و عادلانه است.
[1] سجده، 24.
[2] بحار الانوار، ج 10، ص 170.
[3] نک: نرم افراز پرسمان.
[4] آیت الله مصباح یزدی، پیش نیازهای مدیریت اسلامی، ص 56.
[5] آیت الله مصباح یزدی،در پرتور ولایت، ص 56.
[6] بحار الانوار، ج 5، ص 241.
[7] همان، ص 224.
[8]همان، ج 54، ص 43.
استعداد خلافت الهی در نهاد تمامی انسان ها گذارده شده است اما همه افراد بشر این قوه را به مرحله فعلیت نمی رسانند؛ بلکه فقط عده ای استعداد خلافت الاهی را با عبودیت محض به فعلیت می رسانند و به اختیار خودشان مرتکب معاصی نمی شوند؛ خداوند چون از آغاز و قبل از خلقت ظاهری، آگاه به حالات و رفتار آنها است، در پاداش اعمالشان، برگزیدن و رسالت و صلاحیت رهبری جامعه را به ایشان عنایت می کند؛ پس راز این انتخاب دو چیز است:
1. عبودیت مطلق اولیای الهی نسبت به خداوند.
2. عنایت و تفضل خداوند نسبت به اولیای الهی.
نتیجه این که تفضل خداوند نسبت پیامبران و ائمه علیهم السلام چون :
اولاً بر اساس قابلیت و تلاش آنها بوده
ثانیاً اعطا این موهبت در واقع نوعی تفضل به کل بشریت و برای هدایت آنها بوده، حکیمانه و عادلانه است.
پاسخ تفصیلی:
براساس ادله نبوت عامه، خداوند برای هدایت بشر افرادی را از جنس خود بشر از میان آنها به عنوان الگو و هادی برمی گزیند و آنان را از ویژگی هائی چون علم و عصمت برخوردار می کند. بنابر این بدون شک پیامبران و امامان علیهم السلام مورد عنایت الهی قرار گرفته اند. اما این موهبت خدا دادی ناشی از قابلیت و شایستگی اراده معصومین علیهم السلام است یعنی خداوند با علم ازلی و مطلق خود می دانست که عده ای از بندگانش بیش از دیگران و در بالاترین حد ممکن از استعداد خود بهره برداری می کنند و مطیع محض خداوند خواهند بود، و همین سبب شد که خداوند از میان افراد بشر آنان را برگزیند و تفضلاً پاداش و موهبت ویژه را به آنها عطا نماید و آنان را از علم و اراده ای بر خوردار کند که به واسطه ی آن به مصونیت کامل و مطلق (عصمت) برسند تا در پرتو آن راهنمایانی موثق و مطمئن برای همه افراد بشر گردند.
آیات و روایات فراوانی به این واقعیت گواهی می هد که به چند نمونه از آن اشاره می شود؛ خداوند متعال در قرآن می فرمایند: چون شکیبائی کردند و به آیات ما یقین داشتند برخی از آنان را پیشوایانی قرار دادیم که به فرمان ما مردم را هدایت می کردند[1].
امام صادق علیه السلام در همین زمینه می فرمایند: به درستی که خداوند متعال انسانهایی را از فرزندان آدم انتخاب کرد و تولد آنها را پاک و بدنهای آنان را پاکیزه گردانید و آنها را در پشت مردان و رحم زنان در حفظ خویش قرار دارد نه به جهت طلبی که از خداوند داشته باشند، بلکه از آنجا که خداوند در هنگام خلقت می دانست که از او فرمانبرداری می کنند و او را عبادت می نمایند و هیچگونه شرکی [حتی شرک خفی] نسبت به او روا نمی دارند. پس اینان بواسطه ی فرمانبرداری از خداوند به این کرامت و منزلت والا در نزد خداوند نایل شده اند[2]. در بخش های آغازین دعای ندبه آمده است: خداوندا تو را سپاس، تو با آنها (اولیای خود) شرط نمودی که نسبت به زینتها و منزلتهای دنیوی بی اعتنا باشند جز به مقام قرب تو نیاندیشند و آنها نیز این شرط را پذیرفتند و چون می دانستی به این شرط عمل خواهند کرد آنان را پذیرفتی و مقرب خویش ساختی و به خاطر همین شایستگی فرشتگان را بر آنها نازل کردی و با وحی خود ایشان را گرامی داشتی و از خوان علم بی کران خویش بهره ها دادی[3].
نتیجه اینکه استعداد خلافت الهی در نهاد تمامی انسان ها گذارده شده است اما در همه ی افراد به مرحله فعلیت نمی رسد[4]؛ و برگزیدن پیامبران و ائمه علیهم السلام ناشی از بهره برداری مطلق و کامل ایشان از زمینه ها و استعدادهای خدادادی در راه عبودیت و بندگی خداوند است و خداوند با علم ازلی خویش به این خصوصیت آگاه بود. یعنی می دانست که این افراد در آینده به اختیار خود تمام مساعی خویش را در راه بندگی او قرار می دهند و خداوند نیز به پاس این بندگی اختیاری، ایشان را از مواهب ویژه ای چون رسالت و امامت برخوردار نموده است. به هر حال؛ اعطای مواهب از جانب خداوند بر اساس مصالح افراد است، از این رو کسانی که از چنین مواهبی برخوردار نیستند به این دلیل است که داشتن آن استعدادها به مصلحت ایشان نیست و قدر آن را نمی دانند. چند نمونه از این قبیل را نیز خداوند ذکر کرده است تا بدانیم افرادی از [برخی] فضایل برخوردار شدند لکن به دلیل سوء استفاده از آنها به بلایای عظیمی مبتلا گردیدند. اعطای این مواهب از جانب خداوند به افراد خاص بدون حکمت نیست و الله اعلم حدیث یجعل رسالته، او بهتر می داند رسالت خود را به چه کسی بدهد و چه کسی لیاقت آن را دارد.
خداوند در مورد یکی از افراد قوم حضرت موسی علیه السلام که در روایات بلعم باعورا نامیده شده است می فرماید: ما به بعضی از بندگان کرامت هایی اعطا کردیم، مزایای خاص را برای او قائل شدیم و افتخاراتی به او دادیم [ البته نه مقام نبوت و رسالت]… ولی او این مواهب خدا دادی را در خدمت هوای نفس خود قرار داد و از آنها سؤ استفاده کرد به سبب این سؤ استفاده نه تنها رفعت پیدا نکرد بلکه تاحد یک سگ تنزل یافت[5].
با توجه به توضیحات داده شده، پاسخ به این سؤال که آیا این انتخاب به قبل از ولادت این دنیا نیز بستگی دارد یا خیر؟ روشن گردید که ملاک عمل در دنیا است؛ چنان که معنای روایاتی مثل این روایت که امام صادق علیه السلام فرمودند: خداوند به اصحاب یمین امر کرد در آتش داخل شوند و ایشان اجابت کرده و داخل آتش شده اند ولی اصحاب شمال سرپیچی کرده و داخل در آتش نشدند[6]، آشکار شده است که منظور کسانی است که بعدا در دنیا با انتخاب و اختیار خود از اصحاب یمین و یا اصحاب شمال محسوب می شوند و حقیقت آنها در عالم قبل از دنیا بدان گونه نشان داده می شود.
در هر صورت برتری پیامبرخدا و ائمه علیهم السلام نسبت به سایر افراد واضح و روشن است؛ امام صادق علیه السلام این گونه فرموده اند: «هنگامی که خداوند خلق را آفرید ایشان را در پیشگاه خویش حاضر نمود و از آنان پرسید که رب شما کیست؟ اولین کسی که پاسخ داد و گفت تو رب ما هستی، رسول الله صلی الله علیه و آله و امیر المؤمنین و ائمه علیهم السلام بودند پس خداوند ایشان را حاملان علم و دین قرار داد.[7] یا در روایت دیگری پیامبر خداصلی الله علیه و آله فرمودند: «خداوند من علی و فاطمه و حسن و حسین را هفت هزار سال قبل از خلقت دنیا آفرید[8]» که مراد حضرت از این خلقت، خلقت نوری و ملکوتی است نه خلقت جسمانی و بدنی که در برهه ای خاص از زمان بوده است. نتیجه این که تفضل خداوند نسبت پیامبران و ائمه علیه السلام چون :
اولاً بر اساس قابلیت و تلاش آنها بوده
ثانیاً اعطا این موهبت در واقع نوعی تفضل به کل بشریت و برای هدایت آنها بوده، حکیمانه و عادلانه است.
[1] سجده، 24.
[2] بحار الانوار، ج 10، ص 170.
[3] نک: نرم افراز پرسمان.
[4] آیت الله مصباح یزدی، پیش نیازهای مدیریت اسلامی، ص 56.
[5] آیت الله مصباح یزدی،در پرتور ولایت، ص 56.
[6] بحار الانوار، ج 5، ص 241.
[7] همان، ص 224.
[8]همان، ج 54، ص 43.