خانه » همه » مذهبی » خطر رویارویی ایران و عربستان چقدر جدی است؟

خطر رویارویی ایران و عربستان چقدر جدی است؟


خطر رویارویی ایران و عربستان چقدر جدی است؟

۱۳۹۴/۰۷/۰۹


۱۴۰ بازدید

اینک تهران -ریاض؛

خطر رویارویی ایران و عربستان چقدر جدی است؟

تقابل دو کشور در منطقه غرب آسیا به اوج خود رسیده و درصورتیکه جنگ مستقیم میان آنها شکل نگیرد، برخورد منافع عربستان و ایران در کشورهای منطقه وارد فاز جدیدی خواهد شد.

به گزارش گروه سیاسی فرهنگ نیوز، رابطه ایران و عربستان پس از انقلاب اسلامی ایران هیچگاه به ثبات نرسیده و پس از دوره های از عادی بودن روابط این ابرهای تیره بوده اند که در آسمان دو کشور در ارتباط با یکدیگر جلوه گر اند.

اینک تهران -ریاض؛

خطر رویارویی ایران و عربستان چقدر جدی است؟

تقابل دو کشور در منطقه غرب آسیا به اوج خود رسیده و درصورتیکه جنگ مستقیم میان آنها شکل نگیرد، برخورد منافع عربستان و ایران در کشورهای منطقه وارد فاز جدیدی خواهد شد.

به گزارش گروه سیاسی فرهنگ نیوز، رابطه ایران و عربستان پس از انقلاب اسلامی ایران هیچگاه به ثبات نرسیده و پس از دوره های از عادی بودن روابط این ابرهای تیره بوده اند که در آسمان دو کشور در ارتباط با یکدیگر جلوه گر اند.

اینکه چرا روابط میان دوکشور تاکنون به مرحله ای نرسیده که شاهد تقابل مداوم نبوده خود پای بسیاری از مولفه ها را باز می کند. رقابت در جهان اسلام، منافع ایران و عربستان در کشورهای منطقه غرب آسیا، نفت، حضور کشورهای فرامنطقه ای در منطقه، ماهیت متفاوت نظام های سیاسی و جاه طلبی های مقامات سعودی هر یک می توانند در رابطه تهران – ریاض یا موجب همکاری و همپیمانی شود یا به تعارض و تقابل سخت برسد.

جنگ سرد در شرایط کنونی، بهترین توصیف کننده وضعیت روابط ایران و عربستان است. اوضاع بهم ریخته عراق، سوریه و یمن نشاندهنده آن است که عربستان به هیچ وجه به افزایش نفوذ ایران در منطقه رضایت نمی دهد و از تمامی اهرم ها برای کاهش آن استفاده می کند.

مقامات سعودی که پیش از مرگ ملک عبدالله در زمستان سال قبل با محافظه کاری خاص نظام سعودی، سعی می کردند از جنگ لفظی شدید یا تقابل آشکار با ایران بپرهیزند و ترجیح می دادند اگر قرار است جنگی با ایران در بیفتد این کار توسط آمریکا یا رژیم صهیونیستی باشد، در حال حاضر با روی کار آمدن ملک سلمان و تیم به نسبت جوانتر در وزارت خارجه و وزارت دفاع، جسارت بیشتری در مقابل ایران با به کار بردن سیاست تهاجمی، در پیش گرفته شده است.

این دو کشور در در سال های ابتدایی قرن بیستم در عرضه ی منطقه ای و نظام جهانی، ساختار های اجتماعی، اقتصادی، تجارب متفاوتی داشتند. ایران در این سال ها دچار دگرگونی های اجتماعی – سیاسی مهمی شد. نخستین تحول اجتماعی –سیاسی جهان اسلام در دوره ی معاصر یعنی انقلاب مشروطیت در سال 1285 شمسی روی داد. در این دوران شبه جزیره ی عربستان از مناطق حاشیه ای امپراطوری عثمانی محسوب می شد و دگرگونی اجتماعی خاصی در آن دیده نمی شد. عصبیت قبیله ای در تاریخ سیاسی شبه جزیره نقش مهمی را داشته، درگیر ی میان خاندان هاشمی وآل سعود برای چیرگی بر شبه جزیره نمونه ای بارزی در پایه گذاری دولت های محلی است.

با چیره شدن آل سعود بر سرزمین حجاز، نام این سرزمین به عربستان سعودی تغییر یافت و نفت عاملی شد تا این خاندان، پشتوانه ای قوی برای جاه طلبی و بلندپروازی های خود پیدا کنند. روابط میان عربستان و آمریکا به رابطه ای استراتژیک تبدیل شد و تا به امروز، ایالات متحده آمریکا با اینکه نظامی دیکتاتور بر عربستان حاکم است، تامین کننده اصلی سلاح برای این رژیم و حامی سیاست های جنگ افروزانه آن در منطقه است. هر چند پیش از انقلاب روابط ایران و عربستان در دکترین های منطقه ای آمریکا، مبتنی برهمکاری و هماهنگی بود اما با این وجود، عربستان هرگز حاضر نشد با ایران در خلیج فارس پیمان امنیتی امضا کند و ترجیح داد، این کار توسط کشورهای فرامنطقه ای و در همکاری با شیخ نشین های خلیج فارس صورت بگیرد.

پیروزی انقلاب اسلامی، تغییر سیاست های ایران را در قالب آرمان های دفاع از مظلوم و مستضعفین، صدور انقلاب اسلامی و مواجهه با رژیم صهیونیستی را به دنبال داشت. اولین کشورهایی که از انقلاب ایران احساس خطر کردند، نظام های خودکامه و متحجر منطقه بودند و به همین دلیل بود که پس از حمله صدام به خاک ایران، این کشورهای حاشیه خلیج فارس بودند که بیشترین حمایت را از صدام حسین به عمل آوردند.

در زمینه کمک مالی عربستان به عراق طی جنگ ،هفته نامه ی “بیزنس ویک ” می نویسد:عربستان و کویت جمعا 45.6 میلیارد دلار صرف مخارج جنگی عراق کردند که 30 میلیارد دلار آن سهم عربستان و 14 میلیارد هم سهم کویت بود و صادرات نفت عراق را برعهده داشت و کلیه هزینه های انتقال مهمات به عراق ازجمله ادوات جنگی که از راه زمینی از دریای سرخ و نیز اردن به کشور فرستاده می شدند را پرداخت.

عربستان که به واسطه ترس از گسترش انقلاب اسلامی درمنطقه غرب آسیا، به ویژه خلیج فارس، حامی عراق بود، افزون برکمک های مالی، تعدادی از بنادر و فرودگاه های خود را جهت حمل و نقل کالا و محموله های نظامی مورد نیاز ارتش عراق، در اختیار کامل این کشور قرار داد و آواکس های امریکایی مستقر در عربستان، اطلاعات نظامی جمع آوری شده را در اختیار عراق قرار می دادند. عربستان همچنین روزانه 280 هزار بشکه نفت، از منطقه بی طرف میان خود و عراق استخراج کرده، به حساب عراق می فروخت. این کشورهمچنین روزانه 350 تا 500 هزار بشکه نفت عراق را از خاک خود و ازطریق خط لوله ای جدید التأسیس، به بندر ینبوع، در دریای سرخ انتقال می داد.

حوادث سال 66 و کشتار حاجیان ایرانی توسط پلیس سعودی، روابط ایران و عربستان را پیش از پیش تیره تر کرد و امام خمینی (ره) در بیاناتی اظهار داشتند اگر از جنایت صدام و آمریکا بگذرد از آل سعود نخواهند گذشت. این تیرگی روابط تا چند سال بعد ادامه داشت و تنها در دوره های دولت هاشمی و خاتمی روابط به حالت تا حدودی عادی بازگشت اما با این وجود نیز، عربستان دست از خباثت های خود در قبال ایران برنمی داشت و از هر فرصتی برای ضربه زدن به منافع ایران در بازار نفت یا منطقه استفاده می کرد. حمایت از گروه تروریستی طالبان، القاعده، جندالله در مرزهای شرقی ایران و گستراندن تروریسم در عراق پس از روی کار آمدن شیعیان، در این راستا قرار می گیرد.

پرونده هسته ای ایران نیز زمینه ای دیگری را فراهم کرده بود تا سعودی ها به دشمنی خود ادامه دهند و در تمامی طرح های حمله به ایران توسط کشورهای غربی و رژیم صهیونیستی، یک پای ثابت این اقدام باشد. بنابر اسناد ویکی لیکس ملک عبدالله در سال 2008 میلادی از امریکا خواسته بود تا به ایران حمله کند و از این موضوع تحت عنوان “لزوم قطع سر افعی” یاد کرده بود. همچنین، رسانه های رژیم صهیونیستی افشا کردند، عربستان به اسرائیل اجازه عبور جنگنده های خود از فضای هوایی این کشور برای حمله به تاسیسات اتمی ایران را داده است.

با برهم خورن اوضاع منطقه غرب آسیا وشمال آفریقا، عربستان موج تروریسم را از عراق به سوریه کشاند تا یکی از همپیمانان اصلی ایران را سرنگون کند. نظام بشار اسد، همپیمان استراتژیک ایران و یکی از پایه های محور مقاومت محسوب می شود. رژیم آل سعود به این هم راضی نشد و یمن را از اوایل سا ل 94 مورد هجوم حملات وحشیانه خود قرار داد به این بهانه که از رئیس جمهور مستعفی یمن دفاع کند و جنبش انصارالله را که مورد حمایت ایران است را نابود سازد.

با روی کار آمدن حسن روحانی و سیاست تعاملی وی با کشورها، به نظر این پیام به سران سعودی نرسید یا به آن وقعی ننهادند و دست رد مقامات سعودی به سیگنال های مثبت دولت روحانی نشان داد، خصومت سران جدید سعودی با ایران از آنچه که تا پیش از این تصور می شد، بسیار بالاتر رفته و حمله به یمن و حمایت گسترده از تروریسم در منطقه، بارقه های امید دولت را برای بهبود روابط به ناامیدی کشاند.

وقایع پیش آمده در جریان حج نیز بیانگر اوج کینه و دشمنی رژیم سعودی با ایران دارد و در حالیکه جمهوری اسلامی ایران، بنا بر گفته مقام معظم رهبری، خویشتن داری می کند، این موضوع با سواستفاده سعودی ها روبه رو شده و جان صدها ایرانی را با بی توجهی به خطر انداختند و فاجعه منا را رقم زدند. با وجود بروز چنین فاجعه ای، نه تنها سعودی ها مسئولیت آن را قبول نکردند بلکه حتی در همکاری با ایران برای شناسایی قربانیان ایرانی و بازگرداندن آن ها به ایران موذی گری کرده و مسیر تقابل با ایران را در این جریان انتخاب کرده اند. عدم تمایل به همکاری و مماشات سعودی ها در قضیه فاجعه منا باعث شد رهبر معظم انقلاب اسلامی ایران در یک هفته اخیر پیرامون این موضوع چندین بار موضع گیری کنند و در نهایت واکنش سخت و خشن ایران را در صورت ادامه موذی گری ها یادآور شوند.

ایران نشان داده در طول دو قرن اخیر به هیچ کشوری حمله نظامی نداشته و تنها در واکنش به حملات صورت گرفته از سوی کشوری، به دفاع از خود پرداخته است. در آخرین مورد، صدام حسین سعی کرد در جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، بخش های از خاک ایران را اشغال کند اما با واکنش قاطع و کوبنده ایران روبه رو شد.

در حال حاضر نیز که عربستان با جان هزاران ایرانی در زمان حج با بازی می کند، مقام معظم رهبری به عنوان رهبر نظام اسلامی، به دفاع از ایرانیان پرداخته اند و هشدارهایی را به مقامات سعودی داده اند تا این بازی ادامه پیدا نکند. به نظر می رسد، سران جدید آل سعود گمان نمی کردند واکنش ایران در قبال فاجعه منا، تا این حد جدی و سخت باشد. تا پیش از این دولت و مقامات دستگاه دیپلماسی سعی کردند، موضوع را در قالب تعارفات دیپلماتیک فیصله دهند که این گونه طرز رفتار با سوبرداشت سعودی ها و برداشت انفعال دولت ایران، همراه بود اما این موضع گیری صریح رهبری بود که نشان داد، ایران در دفاع از جان هموطنان خود در جهان، بی تفاوت نیست و در صورت نیاز واکنش بسیار تندی را بروز خواهد داد.

اما سطح تقابل میان ایران و عربستان تا چه میزان افزایش خواهد یافت و آیا مقامات سعودی از سیاست های خصمانه خود علیه ایران دست برخواهند داشت؟ به نظر می رسد، با بلندپروازی های مقامات جدید سعودی و تبدیل تقابل منافع دو کشور در منطقه به جنگ های نیابتی در فضای روابط سرد، عربستان بیشتر به سمت حمایت از گروه های تروریستی در شرق و غرب ایران حرکت کند و دامنه حملات خود را به یمن و مواضع انصارالله افزایش دهد. اما خطر جنگ میان دو کشور ایران و عربستان، بسیار بعید به نظر می آید و جنگ تمام عیار مستقیم موضوعی است که نه مقامات ایرانی به دنبال آن هستند و نه سران سعودی از آن استقبال می کنند. عربستان تا پیش از این سعی می کرد، پای آمریکا و رژیم صهیونیستی را به جنگ با ایران باز کند و این رژیم به حمایت مالی و نظامی از آنها بپردازد اما توانایی بالای نظامی و دفاعی ایران و هزینه های بسیار گزاف جنگ با ایران، این پرژوه سعودی را در حال حاضر از محور تحلیل ها خارج کرده است.

بنابراین در فضای کنونی، جنگ اقتصادی، جنگ سایبری و تقابل در بازار نفت بیشترین احتمال ها را به خود اختصاص داده اند و تقویت گروهها و اتحادهای هم سو در منطقه و افزایش تقابل آشکار در سوریه، عراق، لبنان، بحرین، فلسطین و یمن، بیشترین نمود را از واکنش های بعدی در پی خواهد داشت. با وجود تمامی بحران های منطقه از سقوط طالبان و صدام گرفته تا جنگ های روی داده از سوی سعودی ها و صهیونیست ها در منطقه، این ایران بوده که توانسته دست برتر را داشته باشد و بر دامنه نفوذ خود بیفزاید. بنابراین ماجراجویی سعودی ها در منطقه، با سرمایه گذاری کلان این رژیم در حمایت از گروه های تروریستی و خرید تسلیحات، تا کنون امتیازی برای عربستان نداشته و این کشور در تکاپوی رسیدن به موقعیت مناسب در غرب آسیا است. کنش های این رژیم در منطقه نیز تا کنون به پشتوانه حمایت های آمریکا و غرب و پول های نفتی بوده اما در بسیاری از معادلات، با وجود حمایت های صورت گرفته، نتوانسته گوی رقابت را از ایران برباید.

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد