۱۳۹۲/۱۰/۰۲
–
۱۷۸۸۰ بازدید
کمی درباره خواهر موسی (ع) و اسمش و حجابش و سنن و سالش و.. بگویید همان خواهری که اورا نجات داد تا سالمم بمماند؟
مادر موسی(ع) نوزاد خود را در میان آن صندوق نهاد، صبحگاهان هنگامی که خلوت بود، کنار رود نیل آمد و آن صندوق را به رود نیل انداخت، امواج نیل آن صندوق را با خود برد، این لحظه برای مادر موسی، لحظه بسیار حسّاس و پرهیجانی بود، اگر لطف الهی نبود، مادر فریاد میکشید و از فراق نوردیدهاش، جیغ میزد و در نتیجه جاسوسان متوجّه میشدند، ولی خطاب «وَ لا تَخافِی وَ لا تَحْزَنِی» (نترس و محزون نباش، ما موسی را به تو برمیگردانیم)، [۱۱] قلب مادر را آرام کرد.
موسی(ع)در خانه فرعون
فرعون در کاخ خود بود، و همسری به نام «آسیه» داشت . [۱۲] آسیه اصلاً از نژاد بنیاسرائیل، و از نوههای پیامبران بود، که فرعون با او ازدواج کرد. آنها فرزندی جز یک دختر (به نام اَنیسا) نداشتند، و او نیز به یک بیماری شدید و بیدرمان «بَرَص»مبتلا بود، و همه طبیبهای آن عصر از درمان آن درمانده شده بودند، فرعون در مورد شفای او به کاهنان متوسّل شده بود، کاهنان گفته بودند: «ای فرعون! ما پیش بینی میکنیم که از درون این دریا انسانی به این کاخ گام مینهد که اگر از آب دهانش را به بدن این دختر بیمار بمالند، شفا مییابد.»
فرعون و همسرش آسیه در انتظار چنین ماجرایی بودند که ناگهان روزی در کنار رود نیل صندوقچهای را دیدند که امواج دریا آن را حرکت میداد، به دستور فرعون بیدرنگ آن صندوقچه را گرفتند و نزد فرعون آوردند، آسیه درِ صندوق را گشود، ناگاه چشمش به نوزادی نورانی افتاد، همان لحظه محبّت موسی (ع)در قلب آسیه جای گرفت در قرآن این مطلب چنین آمده:«همسر فرعون (آسیه) گفت او را نکشید شاید نور چشم من و شما شود، و برای ما مفید باشد و بتوانیم او را به عنوان پسر خود برگزینیم.» [۱۳]انیسا دختر فرعون از آب دهان آن کودک به بدنش مالید و شفا یافت، آن کودک را به بغل گرفت و بوسید، اطرافیان فرعون به فرعون گفتند: «به گمان ما این کودک، همان است که موجب واژگونی تخت و تاج تو خواهد شد، فرمان بده او را به دریا بیفکنند، فرعون چنین تصمیم گرفت، ولی آسیه نگذاشت و با به کار بردن انواع شیوهها، که شاید یکی از آنها شفای دخترش بود، از کشتن موسی جلوگیری نمود.به هرحال مشیت نافذ پروردگار موجب شد که این نوزاد در درون کاخ فرعون، مهمترین کانون خطر، پرورش یافت [۱۴]. [۱۵] مادر موسی به خواهر موسی گفت: «به دنبال صندوقچه برو و ماجرا را پیگیری کن.» خواهر موسی(ع)دستور مادر را انجام داد و از فاصله دور به جستجو پرداخت، و از دور دید که فرعونیان آن صندوقچه را از آب گرفتند، بسیار شاد شد که برادر کوچکش از خطر آب نجات یافت.طولی نکشید که احساس کردند نوزاد گرسنه است و نیاز به شیر دارد، به دستور آسیه و فرعون، مأمورین به دنبال یافتن دایه حرکت کردند،مأمورین همچنان در جستجوی دایه بودند که ناگهان در فاصله نه چندان دور به دختری برخورد کردند که گفت: «من خانوادهای را میشناسم که میتوانند این کودک را شیر دهند و سرپرستی کنند.»
آن دختر، خواهر موسی بود، مأمورین که او را نمیشناختند با راهنمایی او نزد مادر موسی (ع)رفتند و او را به کاخ فرعون آوردند تا به نوزاد شیر دهد، نوزاد را به او دادند، نوزاد با اشتیاق تمام، پستان او را گرفت و شیر خورد، همه حاضران خوشحال شدند، و به مادر موسی (ع) آفرین گفتند. از آن پس مادر موسی، موسی (ع)را به خانهاش برد و به او شیر داد. (یا به کاخ فرعون رفت و آمد میکرد و به موسی شیر میداد.)
به این ترتیب خداوند به وعدهاش وفا کرد که به مادر موسی (ع) فرموده بود: «او را به دریا بیفکن، ما او را به تو برمیگردانیم.» [۱۶]
—————————————–
۷. ↑ بحارالانوار، ج ۱۳، ص ۵۳.
۸. ↑ مجمع البیان، ج ۷، ص ۴۱۷.
۹. ↑ قصص/ سوره ۲۸، آیه۷.
۱۰. ↑ قصص/ سوره ۲۸،آیه۷.
۱۱. ↑ قصص/سوره۲۸،آیه۷.
۱۲. ↑ مجمع البیان، ج ۷، ص ۴۱۷.
۱۳. ↑ قصص/سوره۲۸،آیه۹.
۱۴. ↑ مجمع البیان، ج ۷، ص ۴۱۷.
۱۵. ↑ [>بحارالانوار، ج ۱۳، ص ۵۱-۵۵.
۱۶. ↑ قصص/سوره۲۸،آیه۱۳.
و در سایت ویکی پدیا آمده است :
بنا به روایت عهد عتیق، بعد از تولد موسی، یوکابد مادر موسی فرزندش را سه ماه مخفی نگاه داشت و سرانجام او را در زنبیل قرار داده و در میان نیزار کنار رود نیل رها کرد، آسیه که مشغول شستشو در رودخانه بود، پسر را در زنبیل دید و دلش به حال او سوخت. «مریم» خواهر موسی این وقایع را مشاهده کرد و به «آسیه» پیشنهاد کرد تا زنی از عبرانیان را فرابخواند که کودک را شیر دهد. پس از موافقت آسیه، مریم مادرش را برای شیر دادن به موسی به قصر فرعون آورد (خروج ۱۰:۴:۲)
مریم در قادش درگذشت و در همانجا مدفون گشت. او از موسی بزرگتر و از هارون کوچکتر بود.
روایت اسلامی از خواهر موسی
مریم یا کُلثُم، خواهر موسی[۲] و همسر یوشع بن نون بود.[۳] مفسّران مقصود از «اُختِهِ» در آیه ۱۱ سوره قصص و ۴۰ سوره طاها را او دانستهاند و گفتهاند: وی از برادرانش موسی و هارون بزرگ تر بود؛ و در ضمن از زیرکی و فراست وی یاد کردهاند.[۴]
طبق بیان قرآن، وقتی مادر موسی موسی را در سبد به آب انداخت، خواهرش -به دستور مادر- بدون اینکه فرعونیان متوجه شوند، از کنار رود سبد را دنبال میکرد؛ و وقتی موسی -به خواست الهی- پستان هیچ زنی را در قصر نگرفت، خواهر موسی به آنها پیشنهاد شیردهی آن توسط مادرش را داد.
نام خواهر موسی
هر چند در منابع یهودی-مسیحی، نام خواهر موسی «مریم» یا «میریام» ذکر شده است، و در منابع اسلامی به این موضوع اشاره شده است، ولی روایات اسلامی شیعه[۵] و سنی[۶] همگی نام او را کلثوم یا کلثم یا کلثمه دانستهاند؛ و تفاسیر شیعه[۷] و سنی[۸] هم این نام را ذکر نمودهاند.
———————————————————————————-
1. تفسیر روحالبیان، ج ۶، ص ۳۸۷؛ تفسیر منهج الصالحین، ج ۷، ص ۵۵؛ در المنثور، ج ۵، ص ۱۲۱.
2. الکامل، ابن اثیر، ج ۱، ص ۱۷۱؛ تفسیر التحریر والتنویر، ج ۸، جزء ۱۶، ص ۲۱۸.
3. الکامل، ابن اثیر، ج ۱، ص ۲۰۰.
4. الکشّاف، ج ۳، ص ۳۹۶؛ غرر التبیان، ص ۳۸۸؛ اعلام قرآن، خزائلی، ص ۷۱۵.
5. تفسیر عیاشی، ج ۲، ص ۱۳۶؛ من لا یحضره الفقیه، ج ۱، ص ۱۳۹؛ امالی صدوق، ص ۵۹۴؛ الخرائج راوندی، ج ۲، ص ۵۲۵؛ مناقب ابنشهرآشوب، ج ۳، ص ۳۴۰؛ بحار الانوار، ج ۱۹، ص ۲۰؛ تفسیر قمی، ج ۱، ص ۳۱۹.
6. الدر المنثور، ج ۵، ص ۱۲۱ (دو حدیث به نقل از کتب ابن عساکر و طبرانی)؛ فتح القدیر، ج ۴، ص ۱۸۷.
7. اطیب البیان، ج ۴، ص ۴۳۸ و ج ۱۰، ص ۲۱۲؛ بحار الأنوار، ج ۱۳، ص ۱۶؛ تفسیر جامع، ج ۲، ص ۴۴۲؛ تفسیر خسروی، ج ۶، ص ۳۵۲؛ مقتنیات الدرر، ج ۸، ص ۱۲۶؛ مجمع البیان، ج ۷، ص ۳8
8.تفسیر روح البیان، ج ۶، ص ۳۸۷؛ الجامع لأحکام القرآن، ج ۱۴، ص ۲۵۷؛ مراح لبید، ج ۲، ص ۱۹۰.
منبع اصلی :
•1.عاطف الزین، سمیح، داستان پیامبران علیهم السلام در قرآن، ترجمه علی چراغی، اول، تهران: ذکر،۱۳۸۰، ISBN ۹۶۴-۳۰۷-۱۶۳-۴
•2.کتاب مقدس عهد عتیق و عهد جدید، ترجمه فاضل خان همدانی، ویلیام گلن، هنری مرتن، تهران: اساطیر، ۱۳۷۹، ISBN ۹۶۴-۳۳۱-۰۶۸-X