۱۳۹۳/۰۵/۱۹
–
۲۷۵ بازدید
من فقط سعی میکنم به زنده هاخوبی کنم،اونایی روکه مردن فراموش میکنم،آیامشکل اعتقادی دارم؟چه کنم؟
اگر به همین که می گویید پای بند باشید ، خیلی ارزش دارد ! دامنه خوبی کردن به زنده ها خیلی وسعت دارد ، آنکسی که سعیش ،خوبی کردن به زنده ها باشد به آنها بدی نمی کند واز او شری به دیگران نمی رسد ، گاهی خوبی کردن به زنده ها مستلزم خوبی کردن به مرده ها هم می شود مثل تسلی دادن پدر مرده و یا تسلیت بازمانده که مستلزم شرکت در مراسم مرده وقرائت فاتحه برای مرده نیز می شود!
البته این موضوع باید توجه شود که از جهت اعتقادی، ما مرده را نابود شده نمی دانیم بلکه شخصی که مرده است از سرایی به سرایی واز عالمی به عالم دیگر منتقل می شود ، از دنیا به عالم برزخ، وچنین نیست که آنکسی که به عالم برزخ منتقل شده از عالم دنیا غافل باشد ،خصوصا آن کسانی که درعالم دنیا اهل تقوی بوده باشند در عالم برزخ کاملا آزادند وبه دنیا ومردم آن توجه دارند خصوصا به فرزندان واهل وعیال خود و اگر در روایات واعتقاد ما چنین است که شخص باید همیشه به پدر ومادرش احسان کند ، چه پدر ومادرش زنده باشند وچه از دنیا رفته باشند، با توجه به این موضوع بوده که والدین چه زنده باشند وچه مرده از فرزندانشان انتظار دارند ، الا اینکه انتظار ایشان از فرزند در سرای برزخ تفاوت دارد وتفاوتش این است که انتظار ایشان در آن سرا، از فرزند این است که برای علو مقام ایشان ویا برای از میان برداشتن عذاب قبر وبرزخ، برای والدینش کاری انجام دهد وعمل صالحی را برای ایشان هدیه بفرستد واگر چنین اتفاقی نیفتد ممکن است که در آن سرا ایشان از فرزند خود ناراضی شوند وگاه عدم رضایت والدین از فرزند درسعادت او ویا عدم آن تاثیر بسزایی را دارد!
بنابراین یکی از اعمال بر وصالحی که ما بایستی به آن توجه کنیم ، عمل صالح به نیت رسیدن پاداش آن به اموات است ! راجع به عمل صالح سخن به میان آمد ، مناسب است که راجع به عمل صالح مطالبی را بیان کنیم :
عمل صالح وخشنود شدن خدا از آن چیست؟
اگر کارها واعمالمان مطابق خشنودی خدا باشد یعنی همان گونه که خدا دوست دارد باشد! واز روی میل ورضا به اعمالی که خدا را خشنود کند بپردازد ، میل ورضا وخشنودی شخص مطابق خشنودی خدا وائمه اطهار وحضرت زهرا علیهم السلام خواهد بود ! وهرگاه از همان اموری که خدا را به خشم می آورد پرهیز کند و انجام دادنش را ناخشنودی خود بداند وناراحت شود ناخشنودی وناراحتی شخص مطابق ناخشنودی ونارضایتی خدا وائمه اطهار وحضرت زهرا علیهم السلام خواهد بود !
اکنون جا دارد که پیرامون عمل صالحی که خدا وحضرت زهرا را خشنود می کند یک بحث کلی داشته باشیم : تکیه گاه تعلیم و تربیت اسلامی عمل است ، اسلام بشر را متوجه میکند که سرنوشت او را عمل تعیین میکند، این طرزتفکر واقع بینانه و منطقی و منطبق با ناموس خلقت است . وقتی ملتی فهمید سرنوشتش بدست خودش میباشد آن وقت متوجه عمل و نیروی خویش میشود، متوجه اینکه هیچ چیز بدردش نمیخورد مگر عملش ، این خودش یک عامل بزرگی است برای حیات ، از طرفی اهمیت عمل، بیش از آنکه به اندازه و مقدار آن مربوط باشد، به چگونگی آن ارتباط دارد.
این است که عمل خالص استواری که با نیت خالص و با پرهیزگاری و هدفداری ،انجام پذیرد، ارزشمند و گرانبهاست ، هرچند اندک باشد و عمل تهی از صلاح و خلوص و استواری و آمیخته به ریا و تظاهر، هرچند زیاد باشد، چیزی محسوب نمیشود، به همین جهت در قرآن آمده است : ایکم احسن عملا .. کدام یک، کار بهتری میکنید، و به جای آن نگفته است اکثر عملا – کدام یک، کار بیشتری میکنید .
پس چیزی که به عمل ،ارزش و کرامت میبخشد و آن را بالا میبرد، جوهره و کیفیت آن است . و آنچه که به عمل انسانی شکل میدهد نیت اوست که از اعتقاداتش برمیخیزد، قرآن میفرماید: «کل یعمل علی شاکلته »بگوهر کس طبق روش و خلق و خوی خود عمل میکند، لذا گاهی نیت را به خود عمل ،تفسیر نموده و گاهی آن را برتر از عمل دانستهاند، بهرحال خط عمل ، منشعب از خط نیت است .
عمل صالح عملی است بجا و ثمربخش و رشددهنده فرد و جامعه، بسوی کمال نهایی؛ و مسلم است آنکه بخواهد عملش صالح باشد باید از شناخت همه جانبهای برخوردار باشد، زیرا ممکن است انسان مومن ولی بی شناخت عملی را انجام دهد که به خیال خود صد درصد صالح است ، لیکن از آنجا از شناخت و آگاهی بیبهره بوده است این عمل بیجا صورت گرفته و عمل فاسدی انجام شده است .
بنابراین عمل صالح یک مفهوم کلی است که در شرایط گوناگون و زمانها و مکانهای مختلف شکلهای متفاوت به خود میگیرد، زیرا دارای یک بعد نیست که با توجه به رویدادهای گوناگون اجتماعی بصورت یکنواخت و تکراری انجام گیرد، بلکه دارای ابعاد گوناگون است که در برابر پدیدههای مختلف چهرههای گوناگون مییابد.
ویژگی های عمل صالح:
عمل صالح، سه جنبه دارد که مراقبت از هر سه جنبه ضروری است:
1-باید خود عمل ، فی نفسه، خوب باشد به تعبیر علماء اخلاق حسن فعلی داشته باشد.
2- چگونگی انجام عمل؛ برای این که هر کاری به نتیجه مطلوب برسد و تأثیر آن احساس شود، باید مراقب بود که آن عمل به بهترین صورت ،انجام گیرد. مثلا در کمک به یک مستمند باید مراقب بود که آبرویش حفظ شود.
3- نیت و انگیزه شخص عامل؛ مهمترین جنبه هر عملی، نیت آن است باید عمل از سر صدق و اخلاص انجام شده به اهداف دنیوی و پست آلوده نگردد.
مشهورترین آموزه دینی که از پیامبر صلی الله علیه و آله رسیده این است که ارزش و بهای هرعملی ، به نیت آن بستگی دارد «لا عمل الا بنیه» (اصول کافی، ج 1، ص 70. روایت دیگری به همین مضمون ضبط شده است که ارزش رفتارها به نیت ها و تصمیم هاست «الاعمال بالنیات»، (دائم الاسلام، ج 1، ص 4)
مولوی نیز فرمایش پیامبررا به شعر درآورده است:
انما الاعمال بالنیات گفت //نیت خیرت بسی گل ها شکفت
نیت مؤمن بود به از عمل//این چنین فرمود سلطان دول (مثنوی)
و لذا درمورد ضربه ای که امیر مؤمنان علیه السلام درجنگ خندق برعمروبن عبدود وارد آورد ومنجر به پیروزی اسلام گردید، پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: «ضربه علی علیه السلام در روز خندق از عبادت جن و انس برتر بود» و این به خاطر اخلاص عمیق علی علیه السلام در این عمل بود.
بنابر این درتعریف عمل صالح باید گفت :هر عملی که سه ویژگی فوق درآن باشد ، عمل صالح وبرترین اعمال است.
نشانههای عمل صالح:
در سوره کهف خداوند میفرماید: «لِنَبْلُوَهُمْ أَیُّهُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً»(کهف/7) ما مردم را آزمایش میکنیم تا ببینیم که کدام عملشان بهتر است. امام صادق میفرمایند منظور از احسن عملاً، اکثر عملا یعنی عمل زیاد نیست. زیادی عمل مهم نیست و نیکی عمل مهم است. حال این عمل صالح چیست؟ امیرالمومنین میفرمایند: «النَّاسُ أَبْنَاءُ مَا یُحْسِنُونَ»(کافى، ج 1، ص 50) مردم پسر کارشان هستند یعنی انسان را با کارش شناسایی میکنند.
حال نشانههای کار خوب وعمل صالح:
1 ـ انتخاب مشکل ترین کار: بهترین کارها آنهایی است که مشکلتر باشد و بر خلاف تحصیل کردههای ما که میگویند کار خوب آن است که راحتتر باشد و میگویند اردیبهشت مردم، (اردی جهنم ماست) در این زمینه آیه و حدیث بسیار است. قرآن میفرماید: «أَفْضَلُ الْأَعْمَالِ مَا أَکْرَهْتَ نَفْسَکَ عَلَیْهِ»(نهج البلاغه، حکمت 249) بهترین کار کاری است که انسان سختیاش را تحمل کند «المَکارمُ بِالمَکارِه»(غررالحکم، ص 99) کرامت انسان به این است که مشکلات را تحمل کند. قرآن مومنین را تعریف میکند و میگوید پیامبر یارانی داشت. «اتَّبَعُوهُ فی ساعَةِ الْعُسْرَةِ»(توبه/117) یعنی از پیامبر در ساعات سختی پیروی کردند. خداوند میفرماید نماز شب مهم است اما مهمتر از نماز شب نمازی است که «تَتَجافى جُنُوبُهُمْ عَنِ الْمَضاجِعِ»(سجده/16) یعنی اینکه برای نماز شب خودت را از خواب به سختی جدا کنی. «فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجاهِدینَ عَلَى الْقاعِدینَ»(نساء/95) آنهایی که با سختی جهاد میکنند. . . البته مجاهدین قرآنی، نه مجاهدین آمریکایی. حدیث داریم کسی که سفره پهن میشود و سر میرسد، ملعون است. پس خیلی از ما ملعون هستیم. بهترین کار سخت ترین کار است.
2ـ مسأله نظم و نوبت: حدیث داریم کارهایتان باید انظباط داشته باشد. مومن جدولی بدین ترتیب دارد. «سَاعَةً لِأَمْرِ الْمَعَاشِ وَ سَاعَةً لِمُعَاشَرَةِ الْإِخْوَانِ»(تحف العقول، ص 409) ساعاتی برای گفتگو با برادران دینی «وَ سَاعَةً تَخْلُونَ فِیهَا لِلَذَّاتِکُمْ فِی غَیْرِ مُحَرَّمٍ» و ساعتی برای لذت بردن. یعنی انسان نباید وقتی تداخل کاری شد، زن و بچه را فراموش کند. قرآن در تعریف پیامبر میگوید: «وَ کانَ رَسُولاً نَبِیًّا»(مریم/51) پیغمبر رسول و نبی بود «وَ کانَ یَأْمُرُ أَهْلَهُ بِالصَّلاةِ»(مریم/55) ولی در عین حال به اهل و عیالش هم میرسید و درعین اینکه سخنرانی یک میلیونی داشت به زن و بچه خودش هم میرسید و توجه میکرد.
امیر المومنین به استاندارش میگوید: کارهای اجتماعی مهم، تو را از مسائل جزئی باز ندارد و غافل نکند. گاهی برای کارهای جزئی نقشی است که برای کارهای کلی نیست. گاهی انسان عمومی و برای همه سخنرانی میکند و گاهی هم در گوش کسی خصوصی نصیحت میکند و چه بسا دومی از اولی مهمتر و تاثیرگذارتر باشد. بنابراین نظم و نوبت در کارها که چه وقت چه کاری انجام شود، خیلی مهم است.
ما در حوزه علمیه آدمهایی داشتیم که خیلی خوب بودند و زیادی خوب بودند. بالاخره از آخوندی بیرون رفتند. ولی آدمهایی که معمولی بودند و منظم به موقع میخندید و به موقع میگریستند و به موقع درس میخواندند، ماندند. ولی آنهایی که مدام درس میخواندند دوام نیاوردند و به صورت انفجاری در رفتند. خدا آیت الله شاهرودی رحمت کند، ایشان از مراجع تقلید بود. در نجف نزد ایشان رفتند و گفتند: فلان طلبه خیلی آدم خوبی است. گفت من میترسم از اینهایی که خیلی خوب هستند.
3ـ مساله تعبد: بهترین کار، کاری است که در آن تعبد باشد. یعنی چون خدا گفته این کار را بکند، انجام میدهد. نه این که دوست داشته باشد و دلش بخواهد. ما آفریده شدهایم برای عبادت و برای اینکه بخاطر خدا کار انجام دهیم. گاهی انسان استقامت هم دارد ولی برای خدا نیست. و تعبدی نیست، استقامتش دنگی است. مثلا دارد کتاب میخواند میگوید باید تا آخرش را بخوانم و هر چه هم خوابش میآید باز میخواند. میگوید چون گفتم تا آخرش را باید بخوانم، پس میخوانم. ممکن است از روی هوی و هوس 100 صفحه هم مطالعه کند. مثل زنی که میگوید چون بشقابهای دخترم گل سرخ دارد، پس دیس آن هم باید گل سرخ داشته باشد. مطالعه با بشقاب گل سرخ خانم فرقی نمیکند، چون ریشه هر دو هوس است. گاهی خدا یک چیز جزئی را میخواهد ولی یک چیز کلی را نمیخواهد. من در تعبد مثلی داشتم. گفتم یک وقت انسان دستش خون میآید و یک مقدار باند میخواهد، اما صد تالحاف کرسی و پنبه را نمیخواهد. یک ساعت راهپیمایی میکند، ولی دو دقیقه نماز نمیخواند. یا هزار نوع خرج برای افطاری و جشن و کادو و. . . میدهد ولی میگویند خمس مالت را بده، میگویند نه نمیخواهد. تلفن عمومی دو ریالی میخواهد، حالا تو بگو این 10 تومانی است، این تلفن با دو ریالی کار میکند. بهترین کار این است که انسان تعبد داشته باشد و هر کار را خدا گفته انجام دهد.
4ـ تقسیم کار: امیر المومنین علیه السلام به استاندار خود میفرماید «و اجعل لکل عمل مسئولا» برای هر عملی مسولی قرار بده. حضرت رسول صلی الله علیه و آله 17 منشی داشت. یک منشی برای امضاءکردن قراردادها، یک منشی برای گرفتن مالیاتها و. . .
5ـ بصیرت در عمل و آگاهی و تخصص: بعضیها وارد کاری میشوند، ولی هیچ بصیرتی ندارند. قرآن میگوید: «لا تَقْرَبُوا الصَّلاةَ وَ أَنْتُمْ سُکارى حَتَّى تَعْلَمُوا ما تَقُولُون»(نساء/43) یعنی وقتی مست هستید طرف نماز نروید تا بفهمید چه میگویید. حدیث داریم عمل آدم بدون بصیرت مانند الاغی است که دور سنگ آسیاب میچرخد. خیلی فعالیت میکند ولی بالاخره میبیند سر جای اول است، چون بصیرت ندارد.
مساله تخصص و اهلیت داشتن مسئله مهمی است. «فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّکْرِ»(نحل/43) امام صادق علیه السلام شاگردانش را تقسیم کرده بود. هشام مسئول مباحث عقلی و کلامی بود. زراره مسئول نقد بود. جابربن حیان مسئول امور شیمی بود و یک نفرمسوول تفسیر و برای هر بحثی شاگردی داشت.
6ـ شهامت: بهترین کار کاری است که در آن شهامت باشد و انسان با قدرت در آن وارد شود. احساس کند که بر کار سوار است و جرات اقدام داشته باشد که رمز موفقیت هم همین است. امیرالمومنین علیه السلام میفرماید: «إِذَا هِبْتَ أَمْراً فَقَعْ فِیهِ»(نهج البلاغه، حکمت 175) از هر چه ترسیدید، خود را در آن بیندازید. چون وهمش از خودش بیشتر است. حدیث داریم با آدم ترسو مشورت نکنید. میخواهم بروم استخر؟ یک وقت نروی غرق میشوی! حدیث داریم بازاریهای ترسو همیشه گدا زندگی میکنند. چون دل و شهامت هیچ کاری را ندارند و جرأت نمیکنند با کسی شریک شوند.
7ـ عمل خوب عملی است که انسان آن را کم ببیند. گاهی افراد کاری انجام میدهند و فکر میکنند کارشان خیلی مهم است. عمل خوب عملی است که انسان عملش مهم باشد ولی خودش باور نکند که اینطور است. رهبر انقلاب خیلی مهم است، ولی وقتی از خودش میپرسند میگوید: من خدمتگزار هستم. ما که کاری نکردیم. من یک طلبه هستم. رهبر انقلاب آن بچه 13ساله است. امام سجاد این همه عبادت میکند، ولی میگوید: من که عبادت نکردم، حضرت علی عبادت میکرد. به علی میگویند: چه میکنی؟ «إِنَّمَا أَنَا عَبْدٌ مِنْ عَبِیدِ مُحَمَّدٍ ص»(کافى، ج 1، ص 89) من بندهای از بندگان پیغمبر هستم. به پیغمبر میگویند: چه میکنی؟ میگوید آیا بندهای شکور نباشم من که خدا را نشناختم.
آیت الله عظمی بروجردی وقت مردن شروع به گریه کرد. ایشان فرد بسیار بزرگی بود. بزرگترین علمای درجه یک اکثرشان از او استفاده کردند. مردم گفتند برای چه گریه میکنید؟ گفتند نزد خدا میروم اما دست خالی. شما دست خالی هستید؟ شما این همه مثل مطهری تربیت کردید! علمای درجه1 از شما استفاده کردند، کتاب چاپ کردید، در هامبورگ مسجد ساختید، فرمود این همه که شما میگویید نزد شما چیزی است، اما نزد خدا چیزی نیست. مثلا برای بچه که پول خرد در قلکش میاندازد چیزی است، اما وقتی خواستید قالی بخرید چیزی نیست. پس اگر خواستیم کارمان خوب باشد باید کارمان را کم ببینیم.
8- آزادی: بهترین کارها آن است که در انتخاب آن آزادی باشد. مردم منطقهای نزد علی بن ابیطالب علیه السلام آمدند و گفتند: آقا ما از فلان منطقه هستیم. در منطقه ما قناتی است که این قنات نیاز به لایروبی دارد، ما تقاضا میکنیم که شما نامهای به فرماندار ما بنویسید تا به مردم اجبار کند که لایروبی کنند. حضرت علی علیه السلام فرمود: من مردم را اجبار کنم؟ ابدا! «و لست اجرا احدا» علی هرگز انسانی را به کاری مجبور نمیکند. انسان باید آزاد باشد. روز قیامت گداها دنبال اربابان شیطان صفت خود می روند ومی گوید خدا ذلیلتان کند. شما ما را اینطور کردید. آنها میگویند ما مجبورتان نکردیم. خودتان خواستید، فقط ما دعوتتان کردیم.
9- اندیشیدن به حق: مسأله دیگر در عمل این است که انسان به حق بیندیشد نه به همراه، حتی اگر تنها باشد. به پیامبر گفتند: ما هر چه بخواهی از پول و ثروت به تو میدهیم. گفت: اگر خورشید را در دست راست من و ماه را در دست چپ من، دست از دعوتم بر نمیدارم.
خدا مرحوم شهید سعیدی را رحمت کند. ایشان همان اوایل انقلاب نزد حضرت امام رفته بود و گفته بود: شاید شما انقلاب کردید و مردم همراه شما نیامدند، یا بلکه شاید مردم وسط راه خسته شدند. رهبر انقلاب به ایشان فرمود: اگر هیچکس هم همراه من نباشد، من دست از کارم برنمی دارم.
10- صداقت: قرآن انتقاد میکند و میگوید که برخی عمل میکنند و کار انجام میدهند اما یک کار خوب و یک کار بد انجام میدهند. «خَلَطُوا عَمَلاً صالِحاً وَ آخَرَ سَیِّئاً»(توبه/102) عمل انجام میدهند ولی یک عمل خوب و یک عمل بد. دعا میکند، فحش و دشنام هم میدهد. به یک نفر کمک میکند و به دیگری تهمت میزند. عمل خوب عملی است که ناب باشد. چون گاهی اعمال در یکدیگر تاثیر میگذارند. همانطور که: «إِنَّ الْحَسَناتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئات»(هود/114) عمل خلاف هم باعث از بین رفتن عمل خوب میشود. گاهی انسان تشنه است ولی آبی را که در آن مگس باشد، نمیخورد. نماز میخواند و در دلش کینه دارد. شاید نماز از قلبهایی که مملو از بخل و کنیه است، قبول نشود. «تَصْفِیَةُ الْعَمَلِ أَشَدُّ مِنَ الْعَمَلِ»(کافى، ج 8، ص 22) تصفیه عمل از خود عمل مهمتر است. مثل نفت که تصفیه وپالایش آن از استخراجش مهمتر است و حدیث داریم «تَصْفِیَةُ الْعَمَلِ خَیْرٌ مِنَ الْعَمَلِ»(کنزالفوائد، ج 1، ص 278).
11- مسأله دیگر سبقت است. قرآن میگوید: «فَاسْتَبِقُوا الْخَیْراتِ»(مائده/48) در کارخیر سبقت بگیرید. «سارِعُوا»(آل عمران/133) سرعت بگیرید. و «سابِقُوا»(حدید/21) در یک مسجد کسی که اول پول میدهد، از کسی که بعد از همه پول میدهد، اجرش بیشتر است.
12ـ ابتکار و سنت شکنی: بهترین عمل عملی است که «سَنَّ سُنَّةً حَسَنَةً»(کافى، ج 5، ص 9) حسنه باشد. یعنی در کار ابتکار باشد. ما استعدادهایمان را طاغوت در این مسیر برده بود که مرتب مدها عوض شود. دخترها وقتی یک پارچه میخریدند چند مجله لباس هم میخریدند. ابتکار نباید در فرم لباس باشد. باید در کاری باشد که آن کار برای دیگران درس باشد. معلمی به من گفت که من هر چه فکر کردم چه کنم تا فرهنگ اسلامی را در مغزها پخش کنم؟ فکرم به جایی نرسید. ولی دیدم مقداری پول دارم. آمدم شیراز و اصفهان و قم چند کتاب زبان فارسی خریدم و آنجا سر کلاس به بچهها میدادم و با هفتهای چند ریال به آنها میفروختم.
13ـ مسأله دیگر قاطعیت در کار است.
14- مسأله بعدی عجله در کار خیر است: یعنی در کار خوب باید عجله شود. اینکه میگویند عجله کار شیطان است، برای کارهایی است که انسان نمیفهمد. مثلا دخترها را زود شوهر دهید و بهتر آن است که دختر در خانه پدرش خون حیض نبیند و در خانه شوهرش ببیند. داماد خوب آمد عجله کنید. در نماز نافله عجله کنید.
15ـ از راهش باشد: «وَ أْتُوا الْبُیُوتَ مِنْ أَبْوابِها»(بقره/189) یعنی از در به خانه بیایید. امام صادق علیه السلام میفرماید: این آیه به این معناست که کارها را از راهش انجام دهید. کسی میگفت من شروع به خواندن عربی، بدون استاد کردم. گفتم یا نمیفهمی و یا بد میفهمی. درس خواندن بدون معلم نمیشود. مثل اینهایی که میخواهند بگوئید اسلام بدون روحانی، مثل دارو بدون پزشک. خیلی حدیث داریم که مثل شکر است. اگر شکر را دردهان بچه بریزند خفه میشود. باید با آب مخلوط کنید. خیلی از حدیثها و آیات هستند که اگر در کنارآیات و احادیث دیگر گذاشته نشوند، ممکن است بدآموزی داشته باشند. بنابراین مثلاً راه تفسیر قرآن مراجعه به حدیث است. راه شناخت اسلام مراجعه به اسلام شناس است و. . . متاسفیم به حال کسانی که ایدئولوژیشان را از روزنامهای میگیرند که صاحب آن روزنامه خودش سواد ندارد.
16ـ وسیله عمل باید خوب باشد. یعنی با پای شرک نمیشود به توحید رسید. و نمیتوان با لجن بروی روی دیوار نوشت که نظافت را رعایت کنید. مثل اینکه یک منبری بخواهد با دروغ مردم را به گریه بیندازد. قصد و هدف وسیله را توجیه نمیکند. گروهکهایی میگویند هدف وسیله را توجیه میکند. یعنی برای رسیدن به هدف هر کاری خواستی میتوانی انجام دهی. آن وقت قصهاش قصه همان اناردزد میشود. کسی دو عدد انار دزدیدو رفت جلوتر دو نان دزدید. بعد رفت به یک فقیر داد. گفتند چی کردی؟ گفت مومن باید زرنگ باشد. دو انار با دو نان دزدیم هر کدام دو گناه میشود، یعنی روی هم 4 گناه. بعد همه را به یک فقیر دادم. خدا هم میگوید هرکس کار خوبی کرد 10 برابر ثواب میبرد. یعنی 40 ثواب منهای 4 میشود 36 ثواب. پس باید عمل خوب از راهش باشد. . .
عمل خوب عملی است که با عشق انجام شود. در مناجاتها وادعیه میخوانیم: «أَعُوذُ بِکَ رَبِّ مِنَ الْکَسَلِ وَ الْفَشَل»(بحارالأنوار، ج 92، ص 228) خدایا پناه میبرم به تو از اینکه کارهایمان بی عشق و با زور باشد. «الهی اذقنی حلاوة مناجاتک» خدایا شیرینی مناجات را به من بچشان و بتوانم از روی عشق با تو مناجات کنم. قرآن از آدمهای بد و منافق تعریف میکند که «وَ إِذا قامُوا إِلَى الصَّلاةِ قامُوا کُسالى »(نساء/142) وقتی برای خواندن نماز بلند میشوند، کسل هستند یعنی عشق به نماز ندارند.
17ـ محکم کاری: پیامبر جنازهای را دفن میکرد و خیلی قشنگ و محکم خشت و گل را میچید. گفتند: یارسول الله! چرا اینقدر خودت را معطل میکنی؟ گفت خدا دوست دارد من میدانم که این مرده میپوسد، ولی خدا دوست دارد وقتی کسی دست به کاری میزند محکم کاری کند.
18ـ هماهنگی با ذوق: بهترین کار، کاری است که با ذوقت هماهنگ باشد. چون یک وقت دختری در دبیرستان شکست میخورد. چون از روی چشم وهم چشمی که دختر عمویش فیزیک خوانده میخواهد فیزیک بخواند. همین آقای داروین در رشته پزشکی در دانشکده شکست خورد. در رشته روحانیت آمد که آخوند مسیحی بشود، باز هم شکست خورد. اما در رشته طبیعی موفق باشد. انسان باید کاری را انتخاب کند که با بافت روحی و ساختمان فکریاش سازگار باشد و در غیر این صورت اگر از روی اجبار و چشم هم چشمی کسی کاری را انجام دهد موفق نمیشود.
امام سجاد در دعای مکارم الاخلاق میگوید: خدایا به من توفیق بده تا عمل من بهترین عمل باشد. بهترین عمل عملی است که در آن نظم باشد، سخت باشد، تعبد داشته باشد، تقسیم کار داشته باشد، بصیرت و تخصص باشد، شهامت و شجاعت و غرور نداشته باشد، اجبار نباشد، به حق بیندیشد نه به همراه، صداقت، سبقت، ابتکار، قاطعیت، عجله، از راهش باشد، با هر وسیلهای نباشد، عاشق باشد نه با کسالت و اکراه، محکم کاری و هماهنگی با ذوق داشته باشد. یک عمل خوب باید همه این شرائط داشته باشد.
«لِیَبْلُوَکُمْ أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً»(هود/7) کار خوب باید این شرائط را داشته باشد. اگر همین کارگرها و کارمندان، همین شرط محکم کاری را رعایت کنند، اوضاع ما خیلی مناسب می شود. اگر این جامعه اسلامی ما به این شرایط عمل کنند، آنوقت جامعه ایده ال میشود. حیف از ما که چنین مکتبی داریم که برای یک کار این همه شرط گفته و حیف از اینکه ما نه خبر داریم و نه عمل میکنیم. به امید آنکه روز به روز کار ما شرائط عمل صالح را به خود بگیرد.
پس از این توضیحات توجه شما را به گوشه ای از اعمال صالحی که در احادیث و روایات اسلامی به آنها اشاره شده است جلب می نماییم :
• توسل وتوجه به اهل بیت علیهم السلام
• برپا داشتن صحیح نماز و مداومت و عدم سستی در آن ؛
• انجام به موقع صله ارحام ( دیدار اقوام و دوستان ) ؛
• در راه مستمندان خود را به رنج انداختن ؛
• کمک به نیازمندان و محتاجان ؛
• مهمان پذیری در خانه ؛
• دفاع از حق و عدالت ؛
• دوستی با دیگران و کمک به آنها ؛
• بوسه مهرآمیز پدرانه بر صورت فرزند ؛
• کمک به پدر و مادر ؛
• خوش خلقی و دوری از عصبانیت ؛
• ادای واجبات و دوری از محرمات ؛
• خوشحال کردن مسلمانان حتی با یک نگاه مهرآمیز یا یک تبسم لطیف یا یک هدیه کوچک ؛
• عیادت از بیماران و سالمندان ؛
• عفو ، بخشش و اغماض در خطای دیگران ؛
• رعایت حقوق همسایه ؛
• و حتی مسواک زدن و بسیاری موارد دیگر که با اندکی تامل می توان به آنها دست یافت .
البته این موضوع باید توجه شود که از جهت اعتقادی، ما مرده را نابود شده نمی دانیم بلکه شخصی که مرده است از سرایی به سرایی واز عالمی به عالم دیگر منتقل می شود ، از دنیا به عالم برزخ، وچنین نیست که آنکسی که به عالم برزخ منتقل شده از عالم دنیا غافل باشد ،خصوصا آن کسانی که درعالم دنیا اهل تقوی بوده باشند در عالم برزخ کاملا آزادند وبه دنیا ومردم آن توجه دارند خصوصا به فرزندان واهل وعیال خود و اگر در روایات واعتقاد ما چنین است که شخص باید همیشه به پدر ومادرش احسان کند ، چه پدر ومادرش زنده باشند وچه از دنیا رفته باشند، با توجه به این موضوع بوده که والدین چه زنده باشند وچه مرده از فرزندانشان انتظار دارند ، الا اینکه انتظار ایشان از فرزند در سرای برزخ تفاوت دارد وتفاوتش این است که انتظار ایشان در آن سرا، از فرزند این است که برای علو مقام ایشان ویا برای از میان برداشتن عذاب قبر وبرزخ، برای والدینش کاری انجام دهد وعمل صالحی را برای ایشان هدیه بفرستد واگر چنین اتفاقی نیفتد ممکن است که در آن سرا ایشان از فرزند خود ناراضی شوند وگاه عدم رضایت والدین از فرزند درسعادت او ویا عدم آن تاثیر بسزایی را دارد!
بنابراین یکی از اعمال بر وصالحی که ما بایستی به آن توجه کنیم ، عمل صالح به نیت رسیدن پاداش آن به اموات است ! راجع به عمل صالح سخن به میان آمد ، مناسب است که راجع به عمل صالح مطالبی را بیان کنیم :
عمل صالح وخشنود شدن خدا از آن چیست؟
اگر کارها واعمالمان مطابق خشنودی خدا باشد یعنی همان گونه که خدا دوست دارد باشد! واز روی میل ورضا به اعمالی که خدا را خشنود کند بپردازد ، میل ورضا وخشنودی شخص مطابق خشنودی خدا وائمه اطهار وحضرت زهرا علیهم السلام خواهد بود ! وهرگاه از همان اموری که خدا را به خشم می آورد پرهیز کند و انجام دادنش را ناخشنودی خود بداند وناراحت شود ناخشنودی وناراحتی شخص مطابق ناخشنودی ونارضایتی خدا وائمه اطهار وحضرت زهرا علیهم السلام خواهد بود !
اکنون جا دارد که پیرامون عمل صالحی که خدا وحضرت زهرا را خشنود می کند یک بحث کلی داشته باشیم : تکیه گاه تعلیم و تربیت اسلامی عمل است ، اسلام بشر را متوجه میکند که سرنوشت او را عمل تعیین میکند، این طرزتفکر واقع بینانه و منطقی و منطبق با ناموس خلقت است . وقتی ملتی فهمید سرنوشتش بدست خودش میباشد آن وقت متوجه عمل و نیروی خویش میشود، متوجه اینکه هیچ چیز بدردش نمیخورد مگر عملش ، این خودش یک عامل بزرگی است برای حیات ، از طرفی اهمیت عمل، بیش از آنکه به اندازه و مقدار آن مربوط باشد، به چگونگی آن ارتباط دارد.
این است که عمل خالص استواری که با نیت خالص و با پرهیزگاری و هدفداری ،انجام پذیرد، ارزشمند و گرانبهاست ، هرچند اندک باشد و عمل تهی از صلاح و خلوص و استواری و آمیخته به ریا و تظاهر، هرچند زیاد باشد، چیزی محسوب نمیشود، به همین جهت در قرآن آمده است : ایکم احسن عملا .. کدام یک، کار بهتری میکنید، و به جای آن نگفته است اکثر عملا – کدام یک، کار بیشتری میکنید .
پس چیزی که به عمل ،ارزش و کرامت میبخشد و آن را بالا میبرد، جوهره و کیفیت آن است . و آنچه که به عمل انسانی شکل میدهد نیت اوست که از اعتقاداتش برمیخیزد، قرآن میفرماید: «کل یعمل علی شاکلته »بگوهر کس طبق روش و خلق و خوی خود عمل میکند، لذا گاهی نیت را به خود عمل ،تفسیر نموده و گاهی آن را برتر از عمل دانستهاند، بهرحال خط عمل ، منشعب از خط نیت است .
عمل صالح عملی است بجا و ثمربخش و رشددهنده فرد و جامعه، بسوی کمال نهایی؛ و مسلم است آنکه بخواهد عملش صالح باشد باید از شناخت همه جانبهای برخوردار باشد، زیرا ممکن است انسان مومن ولی بی شناخت عملی را انجام دهد که به خیال خود صد درصد صالح است ، لیکن از آنجا از شناخت و آگاهی بیبهره بوده است این عمل بیجا صورت گرفته و عمل فاسدی انجام شده است .
بنابراین عمل صالح یک مفهوم کلی است که در شرایط گوناگون و زمانها و مکانهای مختلف شکلهای متفاوت به خود میگیرد، زیرا دارای یک بعد نیست که با توجه به رویدادهای گوناگون اجتماعی بصورت یکنواخت و تکراری انجام گیرد، بلکه دارای ابعاد گوناگون است که در برابر پدیدههای مختلف چهرههای گوناگون مییابد.
ویژگی های عمل صالح:
عمل صالح، سه جنبه دارد که مراقبت از هر سه جنبه ضروری است:
1-باید خود عمل ، فی نفسه، خوب باشد به تعبیر علماء اخلاق حسن فعلی داشته باشد.
2- چگونگی انجام عمل؛ برای این که هر کاری به نتیجه مطلوب برسد و تأثیر آن احساس شود، باید مراقب بود که آن عمل به بهترین صورت ،انجام گیرد. مثلا در کمک به یک مستمند باید مراقب بود که آبرویش حفظ شود.
3- نیت و انگیزه شخص عامل؛ مهمترین جنبه هر عملی، نیت آن است باید عمل از سر صدق و اخلاص انجام شده به اهداف دنیوی و پست آلوده نگردد.
مشهورترین آموزه دینی که از پیامبر صلی الله علیه و آله رسیده این است که ارزش و بهای هرعملی ، به نیت آن بستگی دارد «لا عمل الا بنیه» (اصول کافی، ج 1، ص 70. روایت دیگری به همین مضمون ضبط شده است که ارزش رفتارها به نیت ها و تصمیم هاست «الاعمال بالنیات»، (دائم الاسلام، ج 1، ص 4)
مولوی نیز فرمایش پیامبررا به شعر درآورده است:
انما الاعمال بالنیات گفت //نیت خیرت بسی گل ها شکفت
نیت مؤمن بود به از عمل//این چنین فرمود سلطان دول (مثنوی)
و لذا درمورد ضربه ای که امیر مؤمنان علیه السلام درجنگ خندق برعمروبن عبدود وارد آورد ومنجر به پیروزی اسلام گردید، پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: «ضربه علی علیه السلام در روز خندق از عبادت جن و انس برتر بود» و این به خاطر اخلاص عمیق علی علیه السلام در این عمل بود.
بنابر این درتعریف عمل صالح باید گفت :هر عملی که سه ویژگی فوق درآن باشد ، عمل صالح وبرترین اعمال است.
نشانههای عمل صالح:
در سوره کهف خداوند میفرماید: «لِنَبْلُوَهُمْ أَیُّهُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً»(کهف/7) ما مردم را آزمایش میکنیم تا ببینیم که کدام عملشان بهتر است. امام صادق میفرمایند منظور از احسن عملاً، اکثر عملا یعنی عمل زیاد نیست. زیادی عمل مهم نیست و نیکی عمل مهم است. حال این عمل صالح چیست؟ امیرالمومنین میفرمایند: «النَّاسُ أَبْنَاءُ مَا یُحْسِنُونَ»(کافى، ج 1، ص 50) مردم پسر کارشان هستند یعنی انسان را با کارش شناسایی میکنند.
حال نشانههای کار خوب وعمل صالح:
1 ـ انتخاب مشکل ترین کار: بهترین کارها آنهایی است که مشکلتر باشد و بر خلاف تحصیل کردههای ما که میگویند کار خوب آن است که راحتتر باشد و میگویند اردیبهشت مردم، (اردی جهنم ماست) در این زمینه آیه و حدیث بسیار است. قرآن میفرماید: «أَفْضَلُ الْأَعْمَالِ مَا أَکْرَهْتَ نَفْسَکَ عَلَیْهِ»(نهج البلاغه، حکمت 249) بهترین کار کاری است که انسان سختیاش را تحمل کند «المَکارمُ بِالمَکارِه»(غررالحکم، ص 99) کرامت انسان به این است که مشکلات را تحمل کند. قرآن مومنین را تعریف میکند و میگوید پیامبر یارانی داشت. «اتَّبَعُوهُ فی ساعَةِ الْعُسْرَةِ»(توبه/117) یعنی از پیامبر در ساعات سختی پیروی کردند. خداوند میفرماید نماز شب مهم است اما مهمتر از نماز شب نمازی است که «تَتَجافى جُنُوبُهُمْ عَنِ الْمَضاجِعِ»(سجده/16) یعنی اینکه برای نماز شب خودت را از خواب به سختی جدا کنی. «فَضَّلَ اللَّهُ الْمُجاهِدینَ عَلَى الْقاعِدینَ»(نساء/95) آنهایی که با سختی جهاد میکنند. . . البته مجاهدین قرآنی، نه مجاهدین آمریکایی. حدیث داریم کسی که سفره پهن میشود و سر میرسد، ملعون است. پس خیلی از ما ملعون هستیم. بهترین کار سخت ترین کار است.
2ـ مسأله نظم و نوبت: حدیث داریم کارهایتان باید انظباط داشته باشد. مومن جدولی بدین ترتیب دارد. «سَاعَةً لِأَمْرِ الْمَعَاشِ وَ سَاعَةً لِمُعَاشَرَةِ الْإِخْوَانِ»(تحف العقول، ص 409) ساعاتی برای گفتگو با برادران دینی «وَ سَاعَةً تَخْلُونَ فِیهَا لِلَذَّاتِکُمْ فِی غَیْرِ مُحَرَّمٍ» و ساعتی برای لذت بردن. یعنی انسان نباید وقتی تداخل کاری شد، زن و بچه را فراموش کند. قرآن در تعریف پیامبر میگوید: «وَ کانَ رَسُولاً نَبِیًّا»(مریم/51) پیغمبر رسول و نبی بود «وَ کانَ یَأْمُرُ أَهْلَهُ بِالصَّلاةِ»(مریم/55) ولی در عین حال به اهل و عیالش هم میرسید و درعین اینکه سخنرانی یک میلیونی داشت به زن و بچه خودش هم میرسید و توجه میکرد.
امیر المومنین به استاندارش میگوید: کارهای اجتماعی مهم، تو را از مسائل جزئی باز ندارد و غافل نکند. گاهی برای کارهای جزئی نقشی است که برای کارهای کلی نیست. گاهی انسان عمومی و برای همه سخنرانی میکند و گاهی هم در گوش کسی خصوصی نصیحت میکند و چه بسا دومی از اولی مهمتر و تاثیرگذارتر باشد. بنابراین نظم و نوبت در کارها که چه وقت چه کاری انجام شود، خیلی مهم است.
ما در حوزه علمیه آدمهایی داشتیم که خیلی خوب بودند و زیادی خوب بودند. بالاخره از آخوندی بیرون رفتند. ولی آدمهایی که معمولی بودند و منظم به موقع میخندید و به موقع میگریستند و به موقع درس میخواندند، ماندند. ولی آنهایی که مدام درس میخواندند دوام نیاوردند و به صورت انفجاری در رفتند. خدا آیت الله شاهرودی رحمت کند، ایشان از مراجع تقلید بود. در نجف نزد ایشان رفتند و گفتند: فلان طلبه خیلی آدم خوبی است. گفت من میترسم از اینهایی که خیلی خوب هستند.
3ـ مساله تعبد: بهترین کار، کاری است که در آن تعبد باشد. یعنی چون خدا گفته این کار را بکند، انجام میدهد. نه این که دوست داشته باشد و دلش بخواهد. ما آفریده شدهایم برای عبادت و برای اینکه بخاطر خدا کار انجام دهیم. گاهی انسان استقامت هم دارد ولی برای خدا نیست. و تعبدی نیست، استقامتش دنگی است. مثلا دارد کتاب میخواند میگوید باید تا آخرش را بخوانم و هر چه هم خوابش میآید باز میخواند. میگوید چون گفتم تا آخرش را باید بخوانم، پس میخوانم. ممکن است از روی هوی و هوس 100 صفحه هم مطالعه کند. مثل زنی که میگوید چون بشقابهای دخترم گل سرخ دارد، پس دیس آن هم باید گل سرخ داشته باشد. مطالعه با بشقاب گل سرخ خانم فرقی نمیکند، چون ریشه هر دو هوس است. گاهی خدا یک چیز جزئی را میخواهد ولی یک چیز کلی را نمیخواهد. من در تعبد مثلی داشتم. گفتم یک وقت انسان دستش خون میآید و یک مقدار باند میخواهد، اما صد تالحاف کرسی و پنبه را نمیخواهد. یک ساعت راهپیمایی میکند، ولی دو دقیقه نماز نمیخواند. یا هزار نوع خرج برای افطاری و جشن و کادو و. . . میدهد ولی میگویند خمس مالت را بده، میگویند نه نمیخواهد. تلفن عمومی دو ریالی میخواهد، حالا تو بگو این 10 تومانی است، این تلفن با دو ریالی کار میکند. بهترین کار این است که انسان تعبد داشته باشد و هر کار را خدا گفته انجام دهد.
4ـ تقسیم کار: امیر المومنین علیه السلام به استاندار خود میفرماید «و اجعل لکل عمل مسئولا» برای هر عملی مسولی قرار بده. حضرت رسول صلی الله علیه و آله 17 منشی داشت. یک منشی برای امضاءکردن قراردادها، یک منشی برای گرفتن مالیاتها و. . .
5ـ بصیرت در عمل و آگاهی و تخصص: بعضیها وارد کاری میشوند، ولی هیچ بصیرتی ندارند. قرآن میگوید: «لا تَقْرَبُوا الصَّلاةَ وَ أَنْتُمْ سُکارى حَتَّى تَعْلَمُوا ما تَقُولُون»(نساء/43) یعنی وقتی مست هستید طرف نماز نروید تا بفهمید چه میگویید. حدیث داریم عمل آدم بدون بصیرت مانند الاغی است که دور سنگ آسیاب میچرخد. خیلی فعالیت میکند ولی بالاخره میبیند سر جای اول است، چون بصیرت ندارد.
مساله تخصص و اهلیت داشتن مسئله مهمی است. «فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّکْرِ»(نحل/43) امام صادق علیه السلام شاگردانش را تقسیم کرده بود. هشام مسئول مباحث عقلی و کلامی بود. زراره مسئول نقد بود. جابربن حیان مسئول امور شیمی بود و یک نفرمسوول تفسیر و برای هر بحثی شاگردی داشت.
6ـ شهامت: بهترین کار کاری است که در آن شهامت باشد و انسان با قدرت در آن وارد شود. احساس کند که بر کار سوار است و جرات اقدام داشته باشد که رمز موفقیت هم همین است. امیرالمومنین علیه السلام میفرماید: «إِذَا هِبْتَ أَمْراً فَقَعْ فِیهِ»(نهج البلاغه، حکمت 175) از هر چه ترسیدید، خود را در آن بیندازید. چون وهمش از خودش بیشتر است. حدیث داریم با آدم ترسو مشورت نکنید. میخواهم بروم استخر؟ یک وقت نروی غرق میشوی! حدیث داریم بازاریهای ترسو همیشه گدا زندگی میکنند. چون دل و شهامت هیچ کاری را ندارند و جرأت نمیکنند با کسی شریک شوند.
7ـ عمل خوب عملی است که انسان آن را کم ببیند. گاهی افراد کاری انجام میدهند و فکر میکنند کارشان خیلی مهم است. عمل خوب عملی است که انسان عملش مهم باشد ولی خودش باور نکند که اینطور است. رهبر انقلاب خیلی مهم است، ولی وقتی از خودش میپرسند میگوید: من خدمتگزار هستم. ما که کاری نکردیم. من یک طلبه هستم. رهبر انقلاب آن بچه 13ساله است. امام سجاد این همه عبادت میکند، ولی میگوید: من که عبادت نکردم، حضرت علی عبادت میکرد. به علی میگویند: چه میکنی؟ «إِنَّمَا أَنَا عَبْدٌ مِنْ عَبِیدِ مُحَمَّدٍ ص»(کافى، ج 1، ص 89) من بندهای از بندگان پیغمبر هستم. به پیغمبر میگویند: چه میکنی؟ میگوید آیا بندهای شکور نباشم من که خدا را نشناختم.
آیت الله عظمی بروجردی وقت مردن شروع به گریه کرد. ایشان فرد بسیار بزرگی بود. بزرگترین علمای درجه یک اکثرشان از او استفاده کردند. مردم گفتند برای چه گریه میکنید؟ گفتند نزد خدا میروم اما دست خالی. شما دست خالی هستید؟ شما این همه مثل مطهری تربیت کردید! علمای درجه1 از شما استفاده کردند، کتاب چاپ کردید، در هامبورگ مسجد ساختید، فرمود این همه که شما میگویید نزد شما چیزی است، اما نزد خدا چیزی نیست. مثلا برای بچه که پول خرد در قلکش میاندازد چیزی است، اما وقتی خواستید قالی بخرید چیزی نیست. پس اگر خواستیم کارمان خوب باشد باید کارمان را کم ببینیم.
8- آزادی: بهترین کارها آن است که در انتخاب آن آزادی باشد. مردم منطقهای نزد علی بن ابیطالب علیه السلام آمدند و گفتند: آقا ما از فلان منطقه هستیم. در منطقه ما قناتی است که این قنات نیاز به لایروبی دارد، ما تقاضا میکنیم که شما نامهای به فرماندار ما بنویسید تا به مردم اجبار کند که لایروبی کنند. حضرت علی علیه السلام فرمود: من مردم را اجبار کنم؟ ابدا! «و لست اجرا احدا» علی هرگز انسانی را به کاری مجبور نمیکند. انسان باید آزاد باشد. روز قیامت گداها دنبال اربابان شیطان صفت خود می روند ومی گوید خدا ذلیلتان کند. شما ما را اینطور کردید. آنها میگویند ما مجبورتان نکردیم. خودتان خواستید، فقط ما دعوتتان کردیم.
9- اندیشیدن به حق: مسأله دیگر در عمل این است که انسان به حق بیندیشد نه به همراه، حتی اگر تنها باشد. به پیامبر گفتند: ما هر چه بخواهی از پول و ثروت به تو میدهیم. گفت: اگر خورشید را در دست راست من و ماه را در دست چپ من، دست از دعوتم بر نمیدارم.
خدا مرحوم شهید سعیدی را رحمت کند. ایشان همان اوایل انقلاب نزد حضرت امام رفته بود و گفته بود: شاید شما انقلاب کردید و مردم همراه شما نیامدند، یا بلکه شاید مردم وسط راه خسته شدند. رهبر انقلاب به ایشان فرمود: اگر هیچکس هم همراه من نباشد، من دست از کارم برنمی دارم.
10- صداقت: قرآن انتقاد میکند و میگوید که برخی عمل میکنند و کار انجام میدهند اما یک کار خوب و یک کار بد انجام میدهند. «خَلَطُوا عَمَلاً صالِحاً وَ آخَرَ سَیِّئاً»(توبه/102) عمل انجام میدهند ولی یک عمل خوب و یک عمل بد. دعا میکند، فحش و دشنام هم میدهد. به یک نفر کمک میکند و به دیگری تهمت میزند. عمل خوب عملی است که ناب باشد. چون گاهی اعمال در یکدیگر تاثیر میگذارند. همانطور که: «إِنَّ الْحَسَناتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئات»(هود/114) عمل خلاف هم باعث از بین رفتن عمل خوب میشود. گاهی انسان تشنه است ولی آبی را که در آن مگس باشد، نمیخورد. نماز میخواند و در دلش کینه دارد. شاید نماز از قلبهایی که مملو از بخل و کنیه است، قبول نشود. «تَصْفِیَةُ الْعَمَلِ أَشَدُّ مِنَ الْعَمَلِ»(کافى، ج 8، ص 22) تصفیه عمل از خود عمل مهمتر است. مثل نفت که تصفیه وپالایش آن از استخراجش مهمتر است و حدیث داریم «تَصْفِیَةُ الْعَمَلِ خَیْرٌ مِنَ الْعَمَلِ»(کنزالفوائد، ج 1، ص 278).
11- مسأله دیگر سبقت است. قرآن میگوید: «فَاسْتَبِقُوا الْخَیْراتِ»(مائده/48) در کارخیر سبقت بگیرید. «سارِعُوا»(آل عمران/133) سرعت بگیرید. و «سابِقُوا»(حدید/21) در یک مسجد کسی که اول پول میدهد، از کسی که بعد از همه پول میدهد، اجرش بیشتر است.
12ـ ابتکار و سنت شکنی: بهترین عمل عملی است که «سَنَّ سُنَّةً حَسَنَةً»(کافى، ج 5، ص 9) حسنه باشد. یعنی در کار ابتکار باشد. ما استعدادهایمان را طاغوت در این مسیر برده بود که مرتب مدها عوض شود. دخترها وقتی یک پارچه میخریدند چند مجله لباس هم میخریدند. ابتکار نباید در فرم لباس باشد. باید در کاری باشد که آن کار برای دیگران درس باشد. معلمی به من گفت که من هر چه فکر کردم چه کنم تا فرهنگ اسلامی را در مغزها پخش کنم؟ فکرم به جایی نرسید. ولی دیدم مقداری پول دارم. آمدم شیراز و اصفهان و قم چند کتاب زبان فارسی خریدم و آنجا سر کلاس به بچهها میدادم و با هفتهای چند ریال به آنها میفروختم.
13ـ مسأله دیگر قاطعیت در کار است.
14- مسأله بعدی عجله در کار خیر است: یعنی در کار خوب باید عجله شود. اینکه میگویند عجله کار شیطان است، برای کارهایی است که انسان نمیفهمد. مثلا دخترها را زود شوهر دهید و بهتر آن است که دختر در خانه پدرش خون حیض نبیند و در خانه شوهرش ببیند. داماد خوب آمد عجله کنید. در نماز نافله عجله کنید.
15ـ از راهش باشد: «وَ أْتُوا الْبُیُوتَ مِنْ أَبْوابِها»(بقره/189) یعنی از در به خانه بیایید. امام صادق علیه السلام میفرماید: این آیه به این معناست که کارها را از راهش انجام دهید. کسی میگفت من شروع به خواندن عربی، بدون استاد کردم. گفتم یا نمیفهمی و یا بد میفهمی. درس خواندن بدون معلم نمیشود. مثل اینهایی که میخواهند بگوئید اسلام بدون روحانی، مثل دارو بدون پزشک. خیلی حدیث داریم که مثل شکر است. اگر شکر را دردهان بچه بریزند خفه میشود. باید با آب مخلوط کنید. خیلی از حدیثها و آیات هستند که اگر در کنارآیات و احادیث دیگر گذاشته نشوند، ممکن است بدآموزی داشته باشند. بنابراین مثلاً راه تفسیر قرآن مراجعه به حدیث است. راه شناخت اسلام مراجعه به اسلام شناس است و. . . متاسفیم به حال کسانی که ایدئولوژیشان را از روزنامهای میگیرند که صاحب آن روزنامه خودش سواد ندارد.
16ـ وسیله عمل باید خوب باشد. یعنی با پای شرک نمیشود به توحید رسید. و نمیتوان با لجن بروی روی دیوار نوشت که نظافت را رعایت کنید. مثل اینکه یک منبری بخواهد با دروغ مردم را به گریه بیندازد. قصد و هدف وسیله را توجیه نمیکند. گروهکهایی میگویند هدف وسیله را توجیه میکند. یعنی برای رسیدن به هدف هر کاری خواستی میتوانی انجام دهی. آن وقت قصهاش قصه همان اناردزد میشود. کسی دو عدد انار دزدیدو رفت جلوتر دو نان دزدید. بعد رفت به یک فقیر داد. گفتند چی کردی؟ گفت مومن باید زرنگ باشد. دو انار با دو نان دزدیم هر کدام دو گناه میشود، یعنی روی هم 4 گناه. بعد همه را به یک فقیر دادم. خدا هم میگوید هرکس کار خوبی کرد 10 برابر ثواب میبرد. یعنی 40 ثواب منهای 4 میشود 36 ثواب. پس باید عمل خوب از راهش باشد. . .
عمل خوب عملی است که با عشق انجام شود. در مناجاتها وادعیه میخوانیم: «أَعُوذُ بِکَ رَبِّ مِنَ الْکَسَلِ وَ الْفَشَل»(بحارالأنوار، ج 92، ص 228) خدایا پناه میبرم به تو از اینکه کارهایمان بی عشق و با زور باشد. «الهی اذقنی حلاوة مناجاتک» خدایا شیرینی مناجات را به من بچشان و بتوانم از روی عشق با تو مناجات کنم. قرآن از آدمهای بد و منافق تعریف میکند که «وَ إِذا قامُوا إِلَى الصَّلاةِ قامُوا کُسالى »(نساء/142) وقتی برای خواندن نماز بلند میشوند، کسل هستند یعنی عشق به نماز ندارند.
17ـ محکم کاری: پیامبر جنازهای را دفن میکرد و خیلی قشنگ و محکم خشت و گل را میچید. گفتند: یارسول الله! چرا اینقدر خودت را معطل میکنی؟ گفت خدا دوست دارد من میدانم که این مرده میپوسد، ولی خدا دوست دارد وقتی کسی دست به کاری میزند محکم کاری کند.
18ـ هماهنگی با ذوق: بهترین کار، کاری است که با ذوقت هماهنگ باشد. چون یک وقت دختری در دبیرستان شکست میخورد. چون از روی چشم وهم چشمی که دختر عمویش فیزیک خوانده میخواهد فیزیک بخواند. همین آقای داروین در رشته پزشکی در دانشکده شکست خورد. در رشته روحانیت آمد که آخوند مسیحی بشود، باز هم شکست خورد. اما در رشته طبیعی موفق باشد. انسان باید کاری را انتخاب کند که با بافت روحی و ساختمان فکریاش سازگار باشد و در غیر این صورت اگر از روی اجبار و چشم هم چشمی کسی کاری را انجام دهد موفق نمیشود.
امام سجاد در دعای مکارم الاخلاق میگوید: خدایا به من توفیق بده تا عمل من بهترین عمل باشد. بهترین عمل عملی است که در آن نظم باشد، سخت باشد، تعبد داشته باشد، تقسیم کار داشته باشد، بصیرت و تخصص باشد، شهامت و شجاعت و غرور نداشته باشد، اجبار نباشد، به حق بیندیشد نه به همراه، صداقت، سبقت، ابتکار، قاطعیت، عجله، از راهش باشد، با هر وسیلهای نباشد، عاشق باشد نه با کسالت و اکراه، محکم کاری و هماهنگی با ذوق داشته باشد. یک عمل خوب باید همه این شرائط داشته باشد.
«لِیَبْلُوَکُمْ أَیُّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلاً»(هود/7) کار خوب باید این شرائط را داشته باشد. اگر همین کارگرها و کارمندان، همین شرط محکم کاری را رعایت کنند، اوضاع ما خیلی مناسب می شود. اگر این جامعه اسلامی ما به این شرایط عمل کنند، آنوقت جامعه ایده ال میشود. حیف از ما که چنین مکتبی داریم که برای یک کار این همه شرط گفته و حیف از اینکه ما نه خبر داریم و نه عمل میکنیم. به امید آنکه روز به روز کار ما شرائط عمل صالح را به خود بگیرد.
پس از این توضیحات توجه شما را به گوشه ای از اعمال صالحی که در احادیث و روایات اسلامی به آنها اشاره شده است جلب می نماییم :
• توسل وتوجه به اهل بیت علیهم السلام
• برپا داشتن صحیح نماز و مداومت و عدم سستی در آن ؛
• انجام به موقع صله ارحام ( دیدار اقوام و دوستان ) ؛
• در راه مستمندان خود را به رنج انداختن ؛
• کمک به نیازمندان و محتاجان ؛
• مهمان پذیری در خانه ؛
• دفاع از حق و عدالت ؛
• دوستی با دیگران و کمک به آنها ؛
• بوسه مهرآمیز پدرانه بر صورت فرزند ؛
• کمک به پدر و مادر ؛
• خوش خلقی و دوری از عصبانیت ؛
• ادای واجبات و دوری از محرمات ؛
• خوشحال کردن مسلمانان حتی با یک نگاه مهرآمیز یا یک تبسم لطیف یا یک هدیه کوچک ؛
• عیادت از بیماران و سالمندان ؛
• عفو ، بخشش و اغماض در خطای دیگران ؛
• رعایت حقوق همسایه ؛
• و حتی مسواک زدن و بسیاری موارد دیگر که با اندکی تامل می توان به آنها دست یافت .