طلسمات

خانه » همه » مذهبی » خودباختگی پهلوی ها

خودباختگی پهلوی ها


خودباختگی پهلوی ها

۱۳۹۴/۱۱/۲۹


۳۷۸ بازدید

آنچه بر اساس اسناد موجود در تاریخ معاصر مسلم است، سلطنت پهلوی توسط انگلیسی ها از طریق کودتای سوم اسفند 1299 شکل گرفت که حتی شخص رضاخان نیز منکر این مساله نیست. رضاخان اعتراف می کند که وی را انگلیسی ها به قدرت رساندند و لی نمی دانستند با چه کسی معامله می کنند. برکناری رضاخان از سلطنت و تبعید وی از کشور نیز در سال 1320 توسط انگلیسی ها صورت گرفت. به قدرت رسیدن محمدرضا شاه نیز با چراغ سبز و موافقت انگلستان انجام شد. در سال 1332 وقتی کودتای 25 مرداد شکست خورد، محمدرضا شاه از ایران فرار کرد و به ایتالیا رفت و با کودتای آمریکایی انگلیسی 28 مرداد به کشور بازگشت و از این زمان تا پیروزی انقلاب اسلامی نیز وی با حمایت و پشتیبانی غرب در قدرت ماند که البته در این سالها در ایران جای انگلیس را آمریکا گرفت و این آمریکا بود که در مسایل مختلف ایران تصمیم گیرنده بود، اصلاحات ارضی از نظر بین المللی در چارچوب برنامه های آمریکا انجام گردید، تصویب لایحه کاپیتولاسیون و اعطای مصونیت سیاسی قضایی به مستشاران آمریکایی در سال 43 نهایت وابستگی را نشان داد، قرار گرفتن ایران در دکترین دوستونه نیکسون به عنوان ژاندارم منطقه نیز در این راستا بود، و در نهایت شاه زمانی در 26 دی ماه سال 57 کشور را ترک کرد که تصمیم خروج وی از کشور در کنفرانس گوادلوب توسط قدرتهای استعماری استکباری همچون آمریکا، انگلیس، فرانسه و … گرفته شد. بر این اساس رژیم شاه عمیقا در جنبه هاى مختلف سیاسى، اقتصادى، نظامى و غیره…به آمریکا و کشورهایى که در اردوى این کشور بودند، پیوند خورده بود.این پیوند یک رابطه سالم دو جانبه نبود، بلکه در بسیارى از موارد به وابستگى گسترده این رژیم به بیگانگان انجامیده بود. پس از جنگ دوم جهانى و همزمان با تشدید جنگ سرد بین شرق و غرب، آمریکا در راستاى جلوگیرى از توسعه شوروى و کمونیزم و حفظ منافع خود، ابتدا دست به کمکهاى سیاسى (مثلا کمک در خروج نیروهاى روسیه از کشور) زد و سپس همراه با این کمکها، کمکهاى اقتصادى و نظامى خود به رژیم شاه را به کشور سرازیر ساخت.در این رابطه، بر اساس یک پیمان نظامى دو جانبه در سال 1947 یک ماموریت نظامى آمریکایى – تحت عنوان رشد کارایى ارتش ایران – بر عهده رژیم شاه قرار گرفت.این قرار داد تا پایان سلطنت محمد رضا شاه ادامه یافت.آمریکا همچنین، در سرنگونى حکومت دکتر مصدق مداخله داشت.پس از این سرنگونى تا سال 1967، آمریکا حدود یک میلیارد دلار به رژیم شاه کمک اقتصادى نمود، تا به گفته آنها ضعف اقتصادى باعث نفوذ کمونیزم و روسها در ایران نگردد.آمریکا، همچنین در راستاى سیاست سد بندى در اطراف اتحاد شوروى، ایران راوارد پیمان بغداد – که بعدا به نام پیمان مرکزى یا سنتو (CENTO) مشهور شد – نمود. علاوه بر این، منابع به امضاى یک قرارداد سرى نظامى بین آمریکا و ایران در سال 1959 اشاره دارند که بر اساس آن آمریکا در صورت وقوع تجاوز به ایران به یارى ایران مى شتافت. (سید جلال الدین مدنى، تاریخ سیاسى معاصر ایران، جلد 1، ص 176) اما هر چند تلاش هاى آمریکائیان در زمینه ایران، ظاهرا تحت عنوان کمک صورت مى گرفت، عملا ایران را به آمریکا وابسته کرد. همراهى و خود باختگى شاه و دولتمردان ایرانى نیز این روند را تشدید کرد.آمریکا از این وابستگى در زمینه هاى مختلف سیاسى، اقتصادى، نظامى و استراتژیک از ایران بهره مى برد: بر اساس دکترین نیکسون، ایران به ژاندارم آمریکا در منطقه تبدیل شد.قصد این دکترین ایجاد قدرتهاى منطقه اى براى حمایت از منافع بین المللى آمریکا و سایر کشورهاى غربى در مقابل روسها بود.در نتیجه، رئیس جمهور آمریکا – نیکسون – با فروش هر نوع تسلیحات مرسوم به ایران موافقت نمود.تا اواسط دهه 1350 ایران به بزرگترین خریدار تسلیحات آمریکایى تبدیل شده بود.از سال 1950 تا زمان سقوط شاه، ایران قرار دادهاى خرید تجهیزات و خدمات نظامى به ارزش حدود 20 میلیارد دلار با آمریکا امضا کرد.از سوى دیگر، آمریکا 40%سهام کنسرسیوم نفتى را بدست آورد و به اقسام سرمایه گذارى ها در ایران اقدام نمود.روابط اقتصادى بین ایران و آمریکا نیز این برداشت ایرانى ها را که روابط ایران – آمریکا ماهیتا امپریالیستى است، تایید مى کرد.بعنوان مثال، براى هر دلارى که ایران از تجارت با آمریکا بدست مى آورد دو دلار براى کالاهاى آمریکایى مى پرداخت. علاوه بر اینها، آمریکا و سایر کشورهاى اردوگاه غرب دست شاه را در زمینه سرکوبى مخالفین نیز باز گذاشته، کمکهاى خود در این زمینه را نیز به عمل مى آوردند. از میان تلاشهاى آمریکا در زمینه ایران – که ایرانیان را به وابستگى شاه به آمریکا بیشتر از پیش معتقد مى ساخت – مى توان از درخواست آمریکا براى کسب مصونیت دیپلماتیک براى اتباع آمریکایى در ایران و تصویب آن که مقابله شدید امام خمینى«ره »را به دنبال داشت، ورود هزاران متخصص نظامى آمریکایى و تنفر مردم از ارزش هاى جدیدى که این افراد به کشور تزریق مى کردند و مداخله شاه در عمان (ظفار)، ارسال تجهیزات نظامى توسط شاه به مراکش، اردن، زئیر، درگیرى نظامى ایران در سومالى، عملیات نظامى علیه ناراضیان بلوچ در پاکستان و ارسال جتهاى فانتوم براى حفظ رئیس جمهور ویتنام جنوبى – و ان تیو – نام برد که همه این مداخلات و درگیریهاى نظامى یا تجهیزات ارسالى به دستور آمریکا و در راستاى منافع بین المللى این کشور صورت مى گرفت.بدین ترتیب، به شاه به عنوان یک عنصر آمریکایى نگریسته مى شد. (جرعه جارى، ص 117، على ذو علم)

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد