۱۳۹۴/۱۰/۱۲
–
۸۹۳ بازدید
با سلام و احترام خدمت شما، پیرامون عملکرد بنی صدر و نحوه برخورد امام خمینی با وی نکاتی قابل توجه می باشد: الف: هر چند مرحوم امام از همان آغاز با بنى صدر مخالف بودند ولى به دلیل احترام به راى و انتخاب مردم و آشکار شدن ماهیت و عملکرد او براى همه مردم در ابتدا با وى برخورد نکردند و تا حد امکان با او مماشات نموده و تذکر و نصحیت مى نمودند و تمامى تلاش خویش را براى جلوگیرى از انحرافات بنى صدر بکار بستند , به عبارت دیگر بنى صدر به عنوان اولین رئیس جمهور نظام جمهورى اسلامى بود که از پشتوانه یازده میلیون رأى از میان چهارده میلیون شرکت کننده در انتخابات ( قریب به هفتاد درصد آراى مأخذه ) برخوردار بود .
با سلام و احترام خدمت شما، پیرامون عملکرد بنی صدر و نحوه برخورد امام خمینی با وی نکاتی قابل توجه می باشد: الف: هر چند مرحوم امام از همان آغاز با بنى صدر مخالف بودند ولى به دلیل احترام به راى و انتخاب مردم و آشکار شدن ماهیت و عملکرد او براى همه مردم در ابتدا با وى برخورد نکردند و تا حد امکان با او مماشات نموده و تذکر و نصحیت مى نمودند و تمامى تلاش خویش را براى جلوگیرى از انحرافات بنى صدر بکار بستند , به عبارت دیگر بنى صدر به عنوان اولین رئیس جمهور نظام جمهورى اسلامى بود که از پشتوانه یازده میلیون رأى از میان چهارده میلیون شرکت کننده در انتخابات ( قریب به هفتاد درصد آراى مأخذه ) برخوردار بود . بنابراین على رغم شناختى که حضرت امام ( ره ) از ابتدا به عدم لیاقت و کفایت نامبرده براى تصدى ریاست جمهورى ایشان داشتند ، میبایست هر گونه اقدامى کاملاً سنجیده صورت میپذیرفت تا از یک سو وجهه نظام نوپاى اسلامى خدشه دار نشود و مخالفین نظام در داخل و خارج چنین القاء نکنند که نظام اسلامى ، تحمل جمهورى بودن و آراء مردم را ندارد و به سرعت اولین رئیس جمهور مردمى خویش را برکنار نمود ، و از سوى دیگر به آراء و انتخاب احترام گذاشته ، تا با گذشت زمان به صورت طبیعى زمینههاى تجدید نظر در آراء مردم با دیدن عملکردها و رفتارهاى بنى صدر ، فراهم آید . و مردم واقعاً به این نتیجه برسند که بنى صدر على رغم شگردهاى تبلیغاتى خود ، فرد شایسته و لایقى براى مسئولیت مهم ریاست جمهورى نبوده و صلاحیت این کار را ندارد . و بعلاوه قانون اساسى جمهورى اسلامى هم راهکارهاى عزل و برکنارى رئیس جمهور را مشخص نموده بود و دلیلى براى استفاده حضرت امام از اختیارات حکومتى خود وجود نداشت . همچنین اوضاع آشفته داخلى ناشى از وقوع انقلاب ، درگیریهاى جناحها و گروههاى سیاسى ، شروع جنگ تحمیلى و . . . شدیداً از هر گونه اقدامى سبب ایجاد تشنت و التهاب در کشور میشد ، باید جلوگیرى بوجود میآمد. بدین گونه حضرت امام ( ره ) براى حفظ اصل نظام و جلوگیرى از هر گونه تشتت و التهاب در کشور که مقتضاى زمان جنگ بود و براى جذب بنى صدر ، در حد امکان سیاست مدارا و مماشات را با وى به کار میبردند. ب: در سال 1359 بعد از انتخاب بنی صدر به ریاست جمهوری در حالیکه حضرت امام به خاطر بیماری و ناراحتیهای جسمانی شدید به این نتیجه رسیدند که مسئولیت فرماندهی کل قوا را به فردی یا مجموعه دیگری واگذار نمایند, آقای بنی صدر با پیشنهاد آقای هاشمی رفسنجانی و با حکم حضرت امام به عنوان فرمانده کل قوا انتخاب گردید.(مصاحبه با سید احمد خمینی, اطلاعات, 8/2/61) بنیصدر با سوء مدیریت خود موجب گردید که بخشی از کشور در اشغال متجاوزین قرار گیرد و خسارات جبران ناپذیری جانی و مالی بر این کشور وارد شود. موارد قابل بررسی در این زمینه عبارتند از: 1- عدم آماده سازی کشور برای دفاع در برابر متجاوز: در حالی که از ماهها قبل از آغاز جنگ در روز 31/6/59 نشانه هایی از آمادگی رژیم بعثی عراق برای حمله به ایران کاملا مشهود بود و این مساله را بسیاری از کارشناسان و مسئولین سیاسی و نظامی کشور نیز گوشزد مینمودند, بنی صدر با نفی همه این نظرات از هرگونه اقدام جهت آمادگی برای دفاع و ایجاد آرایش تدافعی در برابر دشمن طفره رفته و بستر را برای تجاوز آسان دشمن آماده نمود. خود وی در کتاب خاطراتش که به تازگی در اروپا منتشر شده است اذعان دارد که از این مساله مطلع بوده است اما اشاره نمیکند که چرا اقدامی نظامی برای مقابله انجام نداده است. وی می گوید: «در آن ایام، روشن شده بود که تجاوز خواهد شد و با اینکه یاسر عرفات را فرستاده بودم پیش آقای صدام حسین تا دست به این کار نزند، اما او در رؤیای پیروزی برقآسا و بیقرار حمله بود… یاسر عرفات رفت به عراق و برگشت و گفت که صدام را مثل طاوس دیده و او میگوید که کار ایران را چهار روزه تمام میکنم.»(حمید احمدی, درس تجربه (خاطرات ابوالحسن بنی صدر), انجمن مطالعات و تحقیقات تاریخ شفاهی ایران (برلین), صص265 – 266) سردار سرلشکر غلامعلی رشید یکی از فرماندهان عالی رتبه سپاه اسلام درباره وضعیت قابل پیش بینی حمله عراق میگوید: « در ماههای منتهی به تجاوز عراق، تحولات منطقه، تحرکات صدام و مواضع قدرتهای بزرگ، دستکم احتمال تعرض به ایران را مطرح میکرد. با این حال، بنیصدر که در آن هنگام، حکم فرماندهی کل قوا را هم دریافت کرده بود، در بازدیدی از شهرهای مرزی مصاحبه کرد و گفت: جنگ علیه ایران نخواهد شد و حتی از برگزاری مانور و رزمایش هم خودداری کرد. در حالی که اگر چنین کارهایی انجام میشد، قاعدتا در بروز جنگ تحمیلی کارساز بود… حتی پس از حمله ارتش بعثی صدام هم او تا بیست روز نشست شورای عالی دفاع را تشکیل نداد.» (غلامعلی رشید, سایت آفتاب، 26/1/87) مرحوم حجت الاسلام سید احمد خمینی, فرزند گرامی امام راحل(ره) نیز درباره عملکرد بنی صدر میفرمایند: «او باید در برابر خدا به این سوال ها جواب دهد که شما که شش ماه قبل از جنگ میدانستید عراق به ایران حمله میکند چه کردید؟ آیا سپاه را در کنار ارتش آرایش دادید؟ آیا ارتش را با سلاحهای مختلفی که داشت مجهز نمودید؟ آیا در سراسر مرز ایران و عراق اقدام به سنگربندی نمودید؟ آیا وسایل نظامی از قبیل تانک و توپ را از سراسر ایران به آنجا گسیل داشتید؟ …» (مصاحبه با سید احمد خمینی, اطلاعات, 8/2/61) 2- عدم به رسمیت شناختن سپاه و پشتیانی از آن به عنوان بخشی از نیروهای مدافع کشور در برابر تجاوز: از دیگر موارد مورد مناقشه در مدیرت نظامی بنی صدر عدم اعتماد و کمک وی به نیروهای سپاهی و مردمی و بسیجی در آغاز جنگ بود به نحوی که مهمترین نیروهای دفاعی ما در آن روز حتی از داشتن فشنگ و اسلحه ساده مانند کلاشینکف محروم بودند. سردار محمد کوثری از فرماندهان لشکر 27 محمد رسول الله(ص) در دوران دفاع مقدس در این باره میگوید: «در آن زمان بنی صدر به عنوان فرمانده کل قوا در روزهای آغازین جنگ به ارتش ابلاغ کرده بود که حتی یک فشنگ به سپاه و بسیج تحویل ندهند و همواره برای این کار خود استدلال می کرد که یک عده بچه آمده اند تا بجنگند.» (صاحبه با محمد کوثری, سایت خبری حیات, 5/3/87) سرلشگر غلامعلی رشید از فرماندهان ارشد دوران دفاع مقدس در این باره خاطر نشان میکند: «در حالی که مقابل ما دشمنی آرایش گرفته بود که فقط یک ارتش نبود بلکه قدرت های منطقه ای و جهانی پشت سر صدام بودند و همواره ارتش ما نیازمند ارتباط با سپاه، بسیج و مردم بود اما بنی صدر به عنوان فرمانده کل قوا مانع این ارتباط می شد»(مصاحبه با سرلشکر غلامعلی رشید, سایت خبری رجانیوز, 11/3/87) 3- ارائه و تاکید بر اجرای طرحهای کاملا اشتباه از لحاظ نظامی: یکی از مهمترین مشکلات بنی صدر نداشتن سواد و تخصص لازم در امور نظامی بود که بسیاری از ایده ها و طرحهای وی در این زمینه مملو از اشتباهات مختلف بود. در کنار این بیسوادی نوعی خودبزرگ بینی افراطی و کیش شخصیت وی و مخالفت کینه دوزانه با نیروهای انقلابی مانع از مشورت و بهره گیری از کارشناسان این امور می شد. وی در جنگ مدعی بود که مبتنی بر مدل اشکانیان خواهد جنگید و در این راه استراتژی زمین سوخته زمین بده – زمان بگیر را مطرح میکرد که مبتنی بر اتفاق نظر کارشناسان نظامی استراتژی شکست خورده ای بود که در عمل هم خود را نشان داد و بخشهای عمده ای از کشور بالاخص در استان خوزستان بدست رژیم بعثی افتاد بدون اینکه بنی صدر عملیات موفق آمیزی برای خارج کردن دشمن نماید. در مساله محاصره خرمشهر نیز همین نگاه ناشیانه موجب گردید علی رغم فریادهای مبارزین و دلسوزان نظامی کشور بنیصدر حاضر نشود برای دفاع از خرمشهر اقدامی نماید و این شهر بندری بعد از مقاومت 45 روزه مردمی توسط چند لشکر نظامی عراق اشغالگر گردد. حضرت آیت الله خامنه ای در گفتگویی ماجرای نامه نگاری و هشدار خود به بنی صدر را در باره سقوط خرمشهر چنین شرح میدهد: «من نامهای نوشتم به آقای بنی صدر و در آن اتمام حجت کردم و گفتم که من از کی به شما میگفتم و امروز خرمشهر خونین شهر شده است و هنوز سقوط نکرده که این نامه را نوشتم. این نامه در مرکز اسناد سری مجلس شورای اسلامی و هم چنین در بایگانی شورای عالی دفاع موجود است. همان وقت سپردم به همه اینجاها که این نامه جزء اسناد تاریخی بماند. گفتم من اتمام حجت می کنم و شهر سقوط خواهد کرد و نوشتم این واحدهایی که من می گویم باید بفرستید ولی اعتنایی نشد و خرمشهر با وجود مقاومت دلیرانه ای که عناصر رزمنده داخل مسجد جامع میکردند تاب مقاومت نیاورد و عراقی ها از چند سو وارد شهر شدند»(مصاحبه با آیت الله خامنه ای, کیهان, 7/7/60) هاشمی رفسنجانی در پاسخ به سوالی مینی بر اینکه آیا شما برای جلوگیری از سقوط خرمشهر پیشنهادی ارائه داده اید و به آن توجهی نشد؟ چنین گفتند: «همه گفتند. چقدر این نماینده های خوزستان در مجلس داد زدند و از ته دل گریه کردند. پاسداران آنجا داد میکشیدند و خواستشان این بود که یک واحد ارتشی برای حمایت از نیروهای درگیر به آنجا برود. بنی صدر میگفت نمیتوانیم بفرستیم و نداریم. سعی او بر این قرار گرفته بود که خرمشهر و آبادان را بدهیم و نیروهایمان را در شمال حفظ کنیم و بعد که برخود مسلط شدیم, شهرها را پس بگیریم»(مصاحبه با حجت الاسلام و المسلمین هاشمی رفسنجانی, دفتر نشر معارف انقلاب, 16/7/60) 4- برخورد با عناصر انقلابی ارتش: در این مورد می توان به ماجرای شهید بزرگوار شهید صیاد شیرازی اشاره کرد که بنی صدر در اقدامی کینه دوزانه درجه سرهنگی را از وی گرفته و وی را با چند درجه نزول در جایگاه ستوانی قرار داده بود. در مجموع می توان اقدامات بنی صدر در قبال دفاع مقدس را ناشی از بیتجربگی و عدم علم کافی وی دانست ولیکن در خائنانه بودن اقدامات بنی صدر تردید وجود دارد، چرا که برخی از فرماندهان ارشد جنگ و نظامی اظهاراتی در زمینه خائنانه نبودن اقدامات بنی صدر داشتند. سردار رحیم صفوی، فرمانده سابق سپاه پاسداران در برنامه محرمانه که در خرداد 1387 از شبکه 3 سیما پخش شد، می گوید: «من هم نمی توانم کلمه خیانت را به کار ببرم بلکه نفهمی او را نسبت به موضع خودش که رئیس جمهور و فرمانده کل قوا بود اما انقلاب اسلامی را درک نکرده بود و عظمت امام را و اینکه بالاخره باید تابع امام باشد البته نسبت به مساله جنگ هم چیزی نمی فهمید.» همچنین دریابان علی شمخانی، وزیر اسبق دفاع نیز در برنامه مثلث شیشهای که به صورت زنده از شبکه تهران پخش میشد، اظهار داشت: بنی صدر در عملیات سال 59 که می خواست خرمشهر را آزاد کند و شکست خورد و فاجعه هویزه رخ داد، قصد خیانت نداشت. بنی صدر دنبال پیروزی بود و اگر پیروز می شد، تانک هایی که به سمت بصره می رفتند تانک هایی در تهران به سمت کرسی های قدرت می رفتند و می گفت من عامل پیروزی ام. لذا بنی صدر خیانت نکرد .» اما پیرامون نقش امام خمینی در آزادسازی خرمشهر و اقدامات ایشان باید گفت: امام خمینی(ره)، در جریان تهاجمات عراقی ها به خرمشهر، اقدامات اساسی زیر را برای برخورد با دشمن انجام داد و ذهن مردم ایران را در این زمینه متحول ساختند: 1- ترس از جنگ و نگرانی از حمله نظامی دشمن را، با سخنان خود از دل مردم ایران بیرون راندند. 2- دفاع را بر همه مردان و زنان به عنوان واجب کفایی اعلام نموده و میدان جنگ را در اختیار همه مردم ایران گذاشتند و به مصداق آیه: «اُذِنَ لِلَّذینَ یُقاتِلونَ بِأنَّهُم ظُلِموا وَ اِنَّ اللهَ عَلی نَصرِهِم لَقَدیر اَلَّذینَ اُخرِجوا مِن دیارِهِم بِغَیرِ حَق اِلا أن یَقولوا رَبُّنَا الله» (سوره حج، آیات 39 و 40).یعنی به رزمندگان اسلام اجازه جنگ با دشمنان داده شد زیرا آنها تحت ظلم واقع شدند و خداوند بر یاری آنها قادر است، کسانی که به ناحق از خانه هایشان آواره شدند به خاطر آن که می گفتند پروردگار ما الله است. بدین ترتیب، توان رزمی ایران به یکباره افزایش یافت و مشارکت آحاد مردم در دفاع از کشور رخ داد. 3- به همه رزمندگان اعلام کرد که «شما میتوانید»، تنها «نصرت کنید خدا را، تا نصرت کند شما را» و خدا مجاهدان راهش را بر قاعدین برتری بخشیده است؛ «فَضَّلَ اللهُ المُجاهِدینَ عَلی القاعِدینَ اَجراً عَظیما». 4- او اعلام کرد که شما پیروزید، حتی اگر کشته شوید، زیرا به فوز عظیم شهادت میرسید «وَ ما بنا اِلا اِحدَی الحُسنَیَین». 5- او از حضور همه استعدادها و همه اقشار مردم، بدون هیچ محدودیتی از نظر جسمی، سنی، تحصیلاتی، قومی و… در جبهههای جنگ استقبال کرد و راه ورود «نیروهای داوطلب» را که «بسیجی» خوانده میشدند، برای مقابله با دشمن به جبههها باز کرد، برای همین بود که نسل جدیدی از فداکاران و سرداران بزرگ وارد عرصه دفاع شدند و کار طرح ریزی نبردها و انجام عملیاتها را بر عهده گرفتند؛ سردارانی مانند شهیدان حسین خرازی، حسن باقری، مهدی باکری، صیاد شیرازی، منفرد نیاکی، احمد متوسلیان، احمد کاظمی، محمود شهبازی و صدها شهید گمنام و بزرگ دیگر.