خانه » همه » مذهبی » داستان حضرت رسول و جابر

داستان حضرت رسول و جابر


داستان حضرت رسول و جابر

۱۳۹۲/۰۷/۲۶


۵۲۹ بازدید

سلام
ایا اینکه حضرت رسول به جابر فرمود تا زمان امام پنجم عمرمیکنی مستند است و ایا اتفاق افتاد زیارت امام باقر توسط جابر یا نه؟

جابر فرزند «عبداللَّه  انصاری» یکی از اصحاب پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله  به شمار می آید. جابر در کودکی همراه پدرش در بیعت دوم عقبه  با پیامبر بیعت کرد(اسد الغابه، ج 1، ص 256؛ الاصابه، ج 1، ص 434؛ سیر اعلام النبلاء، ج 4، ص 337.) 
یکی از روایاتی که شیعه و سنی نقل کرده اند  ملاقات جابر با امام باقر علیه السلام است . جابر نقل می کند: وقتی خداوند آیه«أطیعوا اللَّه و أطیعُوا الرَّسول و اُولی الأمر مِنکم»( نساء 4، آیه 59 «ای کسانی که ایمان آورده اید از خدا و پیامبر و صاحبان امر از میان خودتان، اطاعت کنید.» )را بر پیامبر خدا نازل کرد، گفتم : یا رسول اللَّه، خدا و رسولش را شناختیم، اولی الأمر چه کسانی اند ؟ حضرت  فرمود: هم خلفائی یا جابر  و أئمة المسلمین من بعدی، اوّلهم علی بن أبی طالب ثم الحسن ثم الحسین ثم علی بن الحسین، ثم محمّد بن علی المعروف فی التوریة بالباقر، ستدرکه یا جابر، فاذا لقیته فاقرأه منّی السلام، ثم الصادق…….. ای جابر، آنان جانشینان منند که پس از من پیشوای مسلمانند، اول ایشان علی بن ابی طالب است, پس از او فرزندش حسن , بعد از او فرزند دیگرش حسین، سپس علی بن الحسین , بعد از او فرزندش محمد بن علی است که در تورات، باقر خوانده شده است . تو او را می بینی  و موقعی که او را دیدی سلام مرا به او برسان و پس از او فرزندش جعفر بن محمد است ……………
( تفسیر برهان، ج 1، ص 381؛ ر. ک: بحارالانوار، ج 46، ص 227؛ اصول کافی، ج 1، ص 304، کتاب الحجه باب الاشاره و النص عل علی بن الحسین؛ ارشاد مفید، ج 2، ص 158؛ خرائج راوندی، ج 1، ص 269؛ معجزات الامام الباقر، ح 12؛ )
زیارت کربلا
اعمش از عطیه کوفی  نقل می کند که گفت: به اتفاق جابر برای زیارت قبر امام حسین علیه السلام به کربلا مشرف شدیم , چون به کربلا رسیدیم، جابر  ابتدا در آب فرات غسل کرد، لباس تمیز به تن نمود، با بوی خوشی که همراه داشت، بدن خود را معطر کرد و در حالی که  ذکر خدا بر لب داشت قدم بر می داشت تا به قبر اما حسین ع  رسید.  عطیه می گوید: چون جابر نابینا بود به من گفت: دست مرا بر قبر بگذار؟ من دست او را روی قبر گذاشتم،  همین که دست خود را روی قبر گذاشت، بی هوش روی قبر افتاد؛  آب بر چهره  جابر پاشیدم , به هوش آمد،  فریادی از دل سر داد و گفت: «یا حسین، یا حسین، یا حسین، حبیبٌ لا یُجیبُ حَبِیبَه؛ ای حسین ای حسین، ای حسین، آیا دوست جواب دوستش را نمی دهد؟»بعد جابر، جوابی به خود داد  گفت: ای حسین، چه طور می توانی جواب بدهی در حالی که رگ های تن و گردن تو بریده شده و با خون گلویت آغشته گردیده است؟ چگونه می توانی پاسخ دهی در حالی که میان سر و بدنت جدایی افتاده است ؟ ای حسین، من شهادت می دهم همانا تو فرزند پیامبر , فرزند وصی او و فرزند فاطمه زهرا هستی . جابر سپس با قلبی اندوه بار، به دور قبرامام حسین علیه السلام گردید , سپس  نزد قبور سایر شهدا و سربازان فداکار صحنه خونین کربلا آمد،  آنان را مورد توجه قرار داد و گفت:
درود بر شما ای ارواح پاکی که سالار شهیدان حسین علیه السلام را در میان خود گرفته و با جان خویش از او حمایت کردید و اکنون کنار قبر او آرمیده اید. من شهادت می دهم که شما با خون خود نماز را به پا داشتید، , به زکات  حیات تازه دادید , با عمل خود، امر به معروف و نهی از منکر نمودید , با ملحدان جهاد کردید و بندگی خود را با جان فشانی به مرحله یقین رساندید. به خداوندی که محمد صلی الله علیه و آله را به پیامبری مبعوث کرد و به حق رهنمون بود ما با شما در این راه سعادت بخش و در آن چه انجام داده اید، شریکیم. عطیه می گوید: به جابر گفتم: این چه سخنی است که می گویی در حالی که ما نه مانند آنان از شهر و دیار خود آواره شدیم و نه به صحنه کارزار آمده ایم و نه شمشیری زده ایم؟ اما این پاک باختگان جنگیدند , بین سر و بدنشان جدایی افتاده، , فرزندانشان یتیم شده و رگهای گردنشان بریده شده است؟ ای جابر چطور ما با آنها شریکیم؟ جابر  گفت: از  رسول خدا شنیدم که می فرمود: «هر کس قومی را  دوست بدارد و یا عمل قومی را دوست بدارد با آنان محشور و با عمل آنان در اجر شریک خواهد بود.ای عطیه، به خدایی که محمد را به حق مبعوث به رسالت کرد، همانا من مایل بودم همراه امام حسین علیه السلام باشم و در راه آن امام مظلوم شهید شوم، این خواست من و یاران من بود، بنابراین به خواست خداوند ما در اجر و پاداش این شهیدان  شریکیم.( بحارالانوار، ج 68، ص 130.)

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد