۱۳۹۴/۱۱/۱۹
–
۶۶۵ بازدید
مهمترین تحولات و رخدادهای سیاسی دوران دفاع مقدس چه بود؟
1.جنگ تحمیلی
آغاز تهاجم رژیم بعث عراق به خاک کشورمان در 31 شهریور 1359 از رخدادهای مهم این دوره بود که کشور را به مدت هشت سال درگیر جنگی نابرابر با رژیم صدام که توسط قدرتهای بزرگ حمایت مالی، نظامی و اطلاعاتی میشد، نمود. هر چند جنگ خسارتها و زیانهای فراوانی را برای کشور ایجاد نمود،
ولی صحنههایی از رشادت و ایستادگی ملت ایران را در دفاع از انقلاب نوپای خود و ارزشها و اصول آن به نمایش گذارد که چشم جهانیان را خیره نمود.
2. برکناری بنی صدر
با روشن شدن ماهیت ضد انقلابی بنی صدر و کارشکنیهای وی در مسیر انقلاب و جنگ تحمیلی، سرانجام در 31 خرداد 1360 مجلس رأی به عدم کفایت سیاسی او داد و پس از وی شهید محمدعلی رجایی به ریاست جمهوری برگزیده شد.
3. حادثه تلخ 7تیر 1360
شهادت شهید بهشتی و 72 تن از مسئولان اجرایی، قانون گذاری و قضایی کشور.
4. حادثه تلخ 8شهریور
در این اقدام تروریستی در ساختمان نخست وزیری شهید رجایی رییس جمهور به همراه دکتر محمدجواد باهنر، نخست وزیر در 8 شهریور 60 به شهادت رسیدند.
5. عملیات تروریستی منافقین
در این سالها شاهد اوج گیری عملیات تروریستی منافقین در داخل کشور هستیم که به منظور برهم زدن امنیت داخلی و ایجاد تزلزل در میان مردم و تأثیر گذاری برجنگ انجام میگرفت. اما امام و امت انقلابی با ایستادگی و صلابت خویش، این دشمنان خود فروخته را ناکام گذاردند.
6. ماجرای ایران گیت (مک فارلین)
از رخدادهای مهم این دوران ماجرای سفر محرمانه مک فارلین، مشاور امنیتی رئیس جمهور آمریکا در سال 1365 به ایران بود که با هدف استفاده از نفوذ ایران در آزادی گروگانهای کشورهای غربی در لبنان صورت گرفت.
زمینه شکل گیری این ماجرا و تمایل به نزدیکی مخفی و مذاکرات پنهانی
در مقامات آمریکایی برای توافق با مقامات ایرانی از طریق مبادله قطعات
نظامی به ایران در مقابل آزادی گروگان های آمریکایی در لبنان، به دنبال بروز
بحران ناشی از تجاوز اسرائیل به جنوب لبنان و ظهور پدیده گروگان گیری غربی ها
و ناتوانی آمریکا در حل این مشکل و همچنین ربوده شدن هواپیمای آمریکا
در خرداد 1364 و بی نتیجه ماندن تلاشهای سوریه در حل بحران هواپیماربایی فراهم آمد.[ سلیمی بنی، صادق، ارمغان دمکراسی، جهت گیری سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا در قبال جمهوری اسلامی ایران 1357-1382، قم، نشر معارف، 1383، ص 303.]
در این ماجرا سیاست مداران آمریکایی از روشهای تماس با واسطه صرف نظر نموده و اقدام به برقراری ارتباط مستقیم نمودند که طی آن در چهارم خرداد 1365 مک فارلین وارد ایران شد. طی سه روز اقامت مک فارلین و همراهانش در ایران، مذاکراتی میان وی و رابطین ایرانی انجام گرفت که نتیجه روشنی نداشت زیرا نظر امام این بود که هیچ یک از مسئولین با آنها مذاکره نکند که این امر موجب شد
تا مذاکرات با برخی مسئولین رده پایین انجام گیرد که آن نیز امکان دست یابی
به نتیجه عملی را ممکن نمیساخت و مذاکرات با بن بست مواجه شد.
جزئیات این سفر محرمانه چندی بعد در یک روزنامه لبنانی الشراع انتشار یافت و به دنبال آن آقای هاشمی رفسنجانی در مراسم 13 آبان در جمع دانشجویان موضوع را به طور رسمی اعلام نمود.[ روزنامه اطلاعات، 14/9/1365.]
افشای این موضوع کاخ سفید را با بحران سیاسی کم سابقهای روبه رو کرد و لطمه شدیدی به اعتبار آمریکا در صحنه بین الملل و منطقه وارد ساخت.[ فوزی، یحیی، تحولات سیاسی اجتماعی بعد از انقلاب اسلامی در ایران، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)، 1384، ج2، ص 59-61.] چنان که پس از «واتر گیت» که رسوایی تقلب در انتخابات آمریکا بود. این رسوایی دومین رسوایی بزرگ سیاسی تاریخی امریکا لقب گرفت و عنوان ایران گیت یا رسوایی ارتباط با ایران لقب گرفت.[ ر.ک: فوزی، یحیی و انصاری، مهدی، ماجرای مک فارلین، روز شمار جنگ ایران و عراق، تهران، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، 1380، سلیمی بنی، صادق، ارمغان دمکراسی، پیشین، هاشمی، محسن، حمیدی، حبیب الله، ماجرای مک فارلین، فروش سلاح، آزادی گروگان ها، تهران، دفتر نشر معارف انقلاب اسلامی، 1387، جمیز بیل، عقاب و شیر، ترجمه مهوش غلامی، تهران: نشر کوبه، 1371.]
7. پذیرش قطعنامه 598 و پایان جنگ
سازمان ملل از ابتدای جنگ تا صدور قطعنامه 598، پنج قطعنامه دیگر صادر نموده بود که در هیچ کدام مسئله معرفی متجاوز در جنگ و احقاق حقوق کشورمان گنجانده نشده بود و طبیعی بود که چنین قطعنامههایی کارایی چندانی برای پایان دادن به جنگ نداشته و مورد قبول کشورما واقع نشود. با تلاش و پیگیریهایی که توسط کشورمان در سازمان ملل انجام داد و بروز عوامل دیگری همچون گسترش دامنه جنگ و آسیب به مردم و… این قطعنامه توسط کشورمان پذیرفته شد.
8. عزل آیت الله منتظری[ هر چند ماجرای عزل آیت الله منتظری و صدور حکم تاریخی امام در مورد ارتداد سلمان رشدی و رحلت امام از حوادث پس از پایان دوران دفاع مقدس محسوب می گردند اما با توجه به اینکه بخش اعظم این دوره به جنگ تحمیلی اختصاص دارد، این حوادث را نیز در کنار حوادث دوران دفاع مقدس برشمرده ایم. ]
یکی از حوادث مهم این دوره جریان عزل آیت الله منتظری از قائم مقامی رهبری میباشد که در اینجا نگاهی گذرا به فراز و فرود وی خواهیم داشت.
آیت الله منتظری از شخصیتهایی بود که در مبارزات مردمی علیه رژیم ستمشاهی نقش فعالی داشت و شخصیت علمی و سابق مبارزاتی وی موجب گردید پس از پیروزی انقلاب اسلامی در بالاترین مراکز تصمیم گیری کشور حضور یافت، از جمله ریاست مجلس خبرگان تدوین قانون اساسی و امام جمعه تهران و قم.
با توجه به جایگاه وی و وضعیت جسمی امام و نگرانی از ایجاد اختلاف بین نیروهای انقلاب بعد از امام و سوء استفاده دشمنان، در سال 62 توسط مجلس خبرگان به عنوان قائم مقام رهبری برگزیده شد هر چند در قانون اساسی از مسئله قائم مقامی رهبری سخنی به میان نیامده بود.
جایگاه قائم مقامی و جانشینی رهبر موجب میشد که مسئولان کشور خود را موظف به رعایت دیدگاهها و نظرات آیت الله منتظری دانسته و گزارش اقدامات و فعالیتهای خود را برای وی میفرستادند. آیت الله منتظری نیز در مسائل کشور دخالت چشم گیری داشت و بسیاری از عزل و نصبهای نمایندگان رهبری در نهادهای انقلابی و وزارتخانهها با نظر ایشان صورت میگرفت. اما متأسفانه، آیت الله منتظری به جای انجام وظیفه قائم مقامی و توجه به رهنمودها و نصایح حضرت امام خمینی و نیز حمایت از آرمانهای انقلاب و نهادهای کشور، به تدریج زاویه و فاصله خود را با امام و نظام بیشتر و بیشتر نمود.
عواملی چون عدم استقلال شخصیت سیاسی و اجتماعی، سادگی، عدم ثبات فکری، تأثیرپذیری از لیبرالها و منافقین، نداشتن تحلیل جامع از اوضاع ایران و جهان را میتوان درباره شخصیت منتظری و دلایل عزل او مورد توجه قرار داد.
برخی مواضع و عملکردهای منتظری منجر به فاصله گرفتن او از امام و انقلاب شد که از جمله می توان به این موارد اشاره نمود.
ـ تضعیف نهادهای انقلاب اسلامی
ـ تضعیف دادگاههای انقلابی و زیر سؤال بردن احکام صادره توسط مراجع قضایی به خصوص در رفتار با گروهکهای محارب، معاند و برانداز؛
ـ انتقاد مستمر از نیروهای ارزشی و انقلابی و نزدیکی و همفکری و غالباً حمایت از لیبرالها و ملی گرایان؛
ـ ساختارشکنی و حرمت شکنی در نادیده انگاشتن فصل الخطاب بودن رهنمودها و دیدگاههای رهبری و صف آرایی و رودررویی در برابر امام؛
ـ حمایت بیش از اندازه از مهدیهاشمی؛[ مهدی هاشمی در سال 1323 هـ.ش در نجف آباد اصفهان به دنیا آمد. پس از تحصیلات ابتدایی راهی حوزه علمیه اصفهان و سپس قم شد. وی در سال 1346 به اتهام تکثیر و پخش اعلامیه توسط ساواک دستگیر و پس از سپردن تعهد از زندان آزاد گردید. عملکرد و سخنان انحرافی مهدی هاشمی، همچنین مشخص شدن تعارض بسیاری از سخنان وی با مفاهیم اصیل دینی و اصول تشیع، علما و روحانیون منطقه را به مقابله با این جریان فکری واداشت؛ تا جائی که آیتالله شمسآبادی یکی از علما اصفهان به دلیل روشنگری و مقابله فکری با این جریان منحرف قربانی توطئه آنها شد و در سال 1355 توسط وی به شهادت رسید. پس از این جریان، نیروهای امنیتی رژیم وی را دستگیر کرده و تا سال 1357 را در زندان به سر برد.
با پیروزی انقلاب اسلامی، مهدی هاشمی از زندان آزاد شد. و با وجود این که به عنوان یک مجرم و یا لااقل متهم به قتل شناخته میشد، با توجه به شرایط سال های اول پیروزی انقلاب در پناه حمایتهای آیتالله منتظری توانست به احراز مسئولیت واحد نهضت های سپاه پاسداران ارتقا یابد. وی با سوء استفاده از این موقعیت و امکانات سپاه، دست به اقدامات خودسرانه زد که از جمله می توان به گردآوری مقادیر زیادی اسلحه، شبکه سرقت اسناد از ادارات، به انحراف کشاندن جوانان مسلمان، ایجاد اختلاف در میان پاسداران، انتشار شایعات از طریق شب نامه علیه مسئولان نظام و تلاش برای رودررو قرار دادن آن ها اشاره نمود. تا این که امام با درایت و دور اندیشی خود، دستور پیگیری این جریان را صادر نمودند که به دستگیری وی منجر شد. وی پس از دستگیری در مصاحبه ای تلویزیونی به قتل آیت الله شمس آبادی قبل از انقلاب، انجام ترورها و انجام قتل هایی بعد از انقلاب، تلاش برای ایجاد تنش بین نهادهای انقلابی، جمع آوری سلاح و مهمات، تلاش برای سوء استفاده از موقعیت آیت الله منتظری و اختلاف افکنی میان وی و امام اعتراف کرد. وی بعد از محاکمه سرانجام در مهرماه 1366 اعدام شد.
ر.ک: بن بست مهدی هاشمی، ریشه های انحراف، سیداحمد خمینی، رنجنامه؛ خاطرات سیاسی محمدی ری شهری، خاطرات حجت الاسلام دری نجف آبادی، تدوین حیدر نظری؛ پرونده مهدی هاشمی، آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، شماره بازیابی، 20631؛ رسول جعفریان، جریان ها و جنبش های مذهبی ـ سیاسی ایران 1357 ـ 1320.]
ـ تضعیف سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در کوران دفاع مقدس.
سرانجام این مواضع و انحرافات موجب شد تا امام(ره) پس از ناامید شدن از تذکرات، راهنماییها، پیامها و هشدارها وارد عمل شود و در ششم فروردین 1368 عدم صلاحیت ایشان را برای تصدی رهبری نظام را در نامهای اعلام نمودند در بخشی از این نامه چنین آمده است:
«… از آنجا که روشن شده است که شما این کشور و انقلاب اسلامی عزیز مردم مسلمان ایران را پس از من به دست لیبرالها و از کانال آنها به منافقین میسپارید، صلاحیت و مشروعیت رهبری آینده نظام را از دست دادهاید.
شما در اکثر نامهها و صحبتها و موضع گیری هایتان نشان دادید که معتقدید لیبرالها و منافقین باید بر کشور حکومت کنند… و الله قسم، من از ابتدا با انتخاب شما مخالف بودم، ولی در آن وقت شما را ساده لوح میدانستم که مدیر و مدبر نبودید ولی شخصی بودید تحصیل کرده که مفید برای حوزههای علمیه بودید و اگر این گونه کارهاتان را ادامه دهید مسلماً تکلیف دیگری دارم و میدانید که از تکلیف خود سرپیچی نمیکنم. و الله قسم، من با نخستوزیری بازرگان مخالف بودم ولی او را هم آدم خوبی میدانستم. واللَّه قسم،
من رأی به ریاست جمهوری بنی صدر ندادم و در تمام موارد نظر دوستان را پذیرفتم».[ صحیفه امام، ج21، ص 330-332.]
به دنبال این نامه آیت الله منتظری در نامهای به امام استعفای خود را از قائم مقامی رهبری اعلام کردند.[ صحیفه امام، ج21، ص 333-334.]
امام در پاسخ به نامه ایشان این گونه مرقوم فرمودند:
«… از اینکه عدم آمادگی خود را برای پست قائم مقامی رهبری اعلام کردهاید پس از قبول، صمیمانه از شما تشکر مینمایم. همه میدانند که شما حاصل عمر من بودهاید؛ و من به شما شدیداً علاقهمندم. برای اینکه اشتباهات گذشته تکرار نگردد، به شما نصیحت میکنم که بیت خود را از افراد ناصالح پاک نمایید؛ و از رفت و آمد مخالفین نظام، که به اسم علاقه به اسلام و جمهوری اسلامیخود را جا میزنند، جداً جلوگیری کنید. من این تذکر را در قضیه «مهدیهاشمی» هم به شما دادم. من صلاح شما و انقلاب را در این میبینم که شما فقیهی باشید که نظام و مردم از نظرات شما استفاده کنند. از پخش دروغهای رادیو بیگانه متأثر نباشید. مردم ما شما را خوب میشناسند، و حیلههای دشمن را هم خوب درک کردهاند که با نسبتِ هر چیزی به مقامات ایران کینه خود را به اسلام نشان میدهند… جنابعالی ان شاء الله با درس و بحث خود حوزه و نظام را گرمی میبخشید.»[ صحیفه امام، ج21، ص 334-335.]
متأسفانه آیت الله منتظری پس از ارتحال امام نیز همچون دوران حیات ایشان
به نصایح امام عمل ننموده و برخلاف توصیه امام همچنان راهبرد مقابله با نظام و رهبری را در دستور کار خود قرار داد. ارتباط گسترده با اپوزیسیون، برقراری مصاحبهها و گفت و گوهای مستمر با رسانههای بیگانه، تبدیل دفتر و حسینیه به عنوان کانونی برای رفت و آمد ضد انقلاب و اتخاذ مواضع ضد انقلاب و رهبری به طور مستمر از جمله رویکردهای منتظری در این دوران بود.
آقای منتظری که خود به عنوان یکی از حامیان اصلی نظریه ولایت فقیه به شمار میرفت با چرخشی کاملاً سیاسی در جرگه مخالفین ولایت فقیه قرار گرفت که بروز آن پس از رخداد دوم خرداد 76 و همراه با اهانت به نظام و رهبری بود و موجب اعتراضات مردمی علیه وی و حصر او توسط شورای عالی امنیت ملی گردید با این حال، این پایان کار نبوده و تقابل وی با نظام و رهبری تا پایان عمر وی ادامه یافت. وی سرانجام درسال 1388 درگذشت.
9. صدور حکم ارتداد سلمان رشدی
سلمان رشدی نویسنده هندی تبار انگلیسی با حمایت دولت انگلیس در اقدامی موهن در کتاب آیات شیطانی به ساحت مقدس پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله) اهانت نمود که فتوای امام مبنی بر ارتداد و لزوم قتل وی را در 25 بهمن 1367 به دنبال داشت.
واکنش فوری اتحادیه اروپایی نسبت به این فتوا، احضار سفرای دولتهای
خود از تهران، کاهش سطح روابط دیپلماتیک با جمهوری اسلامی ایران
و تقلیل همکاریهای اقتصادی خود با ایران و موج گسترده تبلیغات منفی علیه
نظام بود.
امام راحل، ماجرای سلمان رشدی را نه یک اقدام شخصی بلکه آن را حلقهای از زنجیره و جریان ضددینی دانسته و خطاب به افراد و جریانهایی که به بهبودی روابط با این کشورها دل خوش نموده و تغییر برخی سیاست ها و عقب نشینی از بعضی مواضع را زمینهساز آن میدانستند، فرمودند:
«ما کینه دنیای غرب را با جهان اسلام و فقاهت از همین نکتهها به دست میآوریم. قضیه آنان، قضیه دفاع از یک فرد نیست، قضیه حمایت از جریان ضد اسلامی و ضد ارزشی است که بنگاههای صهیونیستی و انگلیس و آمریکا به راه انداختهاند و با حماقت و عجله خود را روبه روی همه جهان اسلام قرار دادهاند… آنان که هنوز بر این باورند و تحلیل میکنند که باید در سیاست و اصول و دیپلماسی خود تجدید نظر نماییم و ما خامی کردهایم و اشتباهات گذشته را نباید تکرار کنیم و معتقدند که شعارهای تند یا جنگ، سبب بدبینی غرب و شرق نسبت به ما و نهایتاً انزوای کشور شده است و اگر واقع گرایانه عمل کنیم، آنان با ما برخورد متقابل انسانی میکنند و احترام متقابل به ملت ما و اسلام و مسلمین میگذارند، این یک نمونه است که خدا میخواست پس از انتشار کتاب کفرآمیز آیات شیطانی در این زمان اتفاق بیفتد و دنیای تفرعن و استکبار و بربریت، چهره واقعی خود را در دشمنی دیرینهاش با اسلام، برملا سازد تا ما از ساده اندیشی به در آییم و همه چیز را به حساب اشتباه و سوء مدیریت و بی تجربگی نگذاریم و با تمام وجود درک کنیم که مسئله اشتباه ما نیست، بلکه تعمد جهان خواران به نابودی اسلام و مسلمین است و الا مسئله فردی سلمان رشدی آن قدر برایشان مهم نیست که همه صهیونیستها و استکبار، پشت سر او قرار بگیرند».[ صحیفه نور، ج21، ص 290-291.]
پافشاری جمهوری اسلامی بر اجرای این حکم، موجب شد تا کشورهای اروپایی در یک عقب نشینی با حقارت یک به یک سفرای خود را به ایران باز گردانند البته روابط پر تنش با وجود فراز و نشیب هایی به عنوان فضای مسلط بر روابط ایران و اروپا تا پایان دهه شصت ادامه یافت.
10. ارتحال بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران و انتخاب آیت الله خامنهای به رهبری
از رخدادهای مهم این دوره ارتحال بنیان گذار جمهوری اسلامی ایران
و انتخاب آیت الله خامنهای به رهبری است که امید دشمنان و بدخواهان انقلاب را برای خلل در روند حرکت نظام و براندازی آن به یأس مبدل ساخت و مقام معظم رهبری با رهبری حکیمانه و تدابیر هوشمندانه خویش راه امام را با صلابت
ادامه داده و کشور را در برابر بحرانهای داخلی و خارجی کشور به زیبایی هدایت نمودند.