۱۳۹۴/۱۱/۲۳
–
۹۴۷ بازدید
با عرض سلام من دختری هستم که همیشه با روابط نامشروع مخالفم می دانم که این گونه دوستی ها خوب نیستندومضرات آن را هم می دانم اما دوستی دارم که دوست پسر دارد ولی اینطور که دارد نشان می دهد انگار واقعا حس خوبی دارد وکنار آن پسر احساس امنیت می کند و انگار هیچ مشکلی وجود ندارد البته این چیزی است که دوستم نشان می دهد شاید هم شیطان کارهایشان را زیبا جلوه داده .نمی دانم ولی بعضی وقت ها دلم می گیرد و احساس تنهایی می کنم و حس می کنم چقدر خوب است که یکی اینگونه او را دوست دارد چون همیشه می تواند با او درد دل کند ودوستش داشته باشد دوستم هروقت دلش می گیرد به او می گوید باهم بیرون می روند و انگار بد هم نمی گذردد شاید هم باهم ازدواج کردند خب اگر خوب است پس چرا گناه است؟واگر بد است چرا دوستم انقدر او را دوست دارد وحاضر نیست از او جدا شود؟
با سلامخوشحالیم مخاطبمان فردیست که در مواجهه با دغدغه های ذهنی اش، اقدام به مشاوره خواهی می کند. این را بدانید که یکی از نشانه های افراد عاقل و پویا، کسب آگاهی در زمینه های مورد نیاز است. به خاطر این فهم زیبا به شما تبریک گفته و امیدواریم راهنمای خوبی برایتان باشیم.پرسشگر گرامی، ظاهر زندگی دیگران را با باطن زندگی خود مقایسه نکنیم، ارتباط نا مشروع دوستتان با فرد دیگر، مشکلات و تبعات منفی زیادی دارد که شما آنها را نمی بینید و فقط به ظاهر آن ارتباط توجه دارید، لذا دوست جنابعالی یا متوجه آن آسیب ها گشته و در پیش شما ابراز نمی کند، و یا در حال حاضر مست چیزهای به ظاهر خوب این ارتباط شده و از آسیب های فروان وجدی آن غافل است که امیدواریم زمانی متوجه غفلت خود شود که راهی برای بازگشت وجود داشته باشد. ما همیشه به مخاطبانمان (مونث) می گوییم که قبل از ازدواج، با هیچ پسری (چه فامیل و چه غیر فامیل) ارتباط هایی خارج از چارچوب عرف و شرع برقرار نکنند. این نوع ارتباط های بی چارچوب آبستن انواع حوادث تلخ و ناگوار است ؛ فریب دادن و سوء استفاده های گوناگون، لگد مال شدن احساسات و آسیب های روحی و عاطفی، رابطه جنسی و از دست رفتن باکره گی دختر، باردار شدن دختر، درگیر بیماری های آمیزشی شدن، سقط جنین، رفتن آبرو، عذاب وجدان شدید از انجام گناه، افسردگی، خودکشی و … از جمله آسیب هایی است که در این نوع روابط رخ می نمایاند؛ تمام این آسیب هایی که ذکر کردیم، تنها مربوط به زندگی دنیایی بود (عذاب اخروی آن به کنار) و در این نوع ارتباط ها و در همین کشور خودمان بارها صورت گرفته و صورت می گیرد.
اگر شما به بهانه رهایی از تنهایی وارد این گونه روابط شوید، با علم به اشتباه بودن این روابط ، کاری را انجام می دهید که مورد رضایت خدا نیست و باعث آلوده شدن فضای روح تان می گردد و همچنین آسیب های اینگونه روابط را به تدریج لمس خواهید کرد و دیری نمی گذرد که از تصمیم خود پشیمان می شوید.
اگر فردی که دوستتان با او ارتباط دارند، به ایشان علاقه مندند چرا با وی دوستی می کنند؟ واقعاً چرا؟ چرا به طور رسمی و با خانواده به خواستگاری وی نمی آیند؟ اگر واقعا حسن نیت دارند باید به طور رسمی و با خانواده به خواستگاری دوستتان بیایند و حسن نیت خویش را ثابت کند؛ هر بهانه و توجیهی که مانع از وقوع خواستگاری شود و بخواهد به ارتباطی پنهانی و غیرشرعی بینجامد به زندگی دنیوی و اخروی دوستتان آسیب خواهد زد.
بهتر است بدانید که مرد عاشق در همه جای دنیا بی تاب معشوق است و برای رسیدن به او تعلل نمی ورزد تا او را از دست ندهد و هیچ گاه دست به ارتباط های پنهانی و خارج از عرف و شرع نمی زند که می داند برای معشوقش اضطراب زاست و به او آسیب می زند. این است مرام و معیار عاشقی. پسری که با بهانه های مختلف (شناخت بیشتر، شغل ندارم و …) پیشنهاد دوستی می دهد تنها نقاب عاشق بودن را بر چهره می زند و پشت این نقاب به دنبال کسب لذت های نامشروع خودش است. گول صحبت های عاشقانه این افراد را نباید خورد («تو تنها عشق منی»، «من با تو ازدواج خواهم کرد»، زندگی بی تو معنایی ندارد و …)؛ کسی که میخواهد سوء استفاده کند، باید اینگونه عمل کند و با همین صحبت ها و نقش فردی عاشق را بازی کردن فرد مورد نظر را قربانی نیات پلیدش کند. شاید شما در عشق و احساس خود صادق باشید ولی کسی که شما را برای دوستی بر می گزیند اینطور نیست، پس مطمئن باشید که رابطه با او هیچ گاه شما را آرام نمی کند و جز اضطراب چیزی به بار نمی آورد. تجربه تلخی که دیگران داشته اند و در مکاتبات فراوان، به دست ما رسیده است را تکرار نکنید.
از سوالتان پیداست که شما دختری مذهبی و عاقل هستید، پس سکان رفتارهایتان را به دست عقل و شرع بدهید نه احساس صرف که محل کمین شیطان و وسوسه هایش است. هرجا که عقل و شرع و رضایت خدا را کنار گذاشتید و تنها به احساس میدان دادید، شیطان بروز و ظهور کرده و خواسته اش را عملی می سازد.
پرسشگر گرامی؛ نیاز به دوست داشتن و دوست داشته شدن یکی از نیازهای اساسی انسان است که در مقاطع مختلف زندگی به شکل های گوناگون نمودار می شود. این احساس در سنین جوانی به شدیدترین شکل خود نمود پیدا می کند که اگر به مسیر صحیح خود که همان ازدواج است هدایت نشود پیامدهای نامطلوبی را برای فرد خواهد داشت. علاقه مندی به جنس مخالف در سنین جوانی امری طبیعی است و در نهاد هر انسان سالمی گذاشته شده تا امر ازدواج صورت گیرد و زندگی و تولید نسل جریان داشته باشد؛ ولی اگر می خواهید ازدواج موفقی داشته باشید، باید از مسیر ایمن آن وارد شوید و از ورود به دوستی ها و روابط بی چهارچوب دختر و پسر، که از لحاظ شرعی اشکال دارد و آسیب های فراوانی (روحی، عاطفی و …) را نیز به دنبال خواهد داشت اجتناب کنید، که خوشبختانه شما متوجه این موضوع هستید. عدم ارتباط شما با پسری نامحرم، کاری است که در جهت رضایت خدا صورت گرفته، و کسی که اینگونه عمل کند، مطمئناً یاری خداوند را در زندگی احساس خواهد کرد. تنها بودنی که با رفتاری غیرشرعی رفع گردد، مسلماً در طی زمان بسیار زیان بار تر از آن است که آن تنهایی هیچ وقت برطرف نشود!
در ادامه، مطالبی در دو بخش «عوامل رفع احساس تنهایی» و «راهکارهایی برای رسیدن به آرامش روانی » خدمتتان تقدیم می گردد با این امید که با عمل به آن ها، احساس های آزار دهنده در شما، تبدیل به احساساتی لذت بخش شود و شما را از این دغدغه های فکری نجات دهد :
*** بخش اول؛ عوامل رفع احساس تنهایی :
1. مهمترین عامل خدای متعال است اگر انسان در زندگی خود خداوند را بشناسد و مشغول سیر و سلوک به سوی او باشد و از دعا و مناجات بهره کافی ببرید، احساس تنهایی و دلتنگی نخواهد کرد.
2. یکی از عوامل مهم رفع این احساس، ازدواج و همسر گزینی است. یک همسر همراه و مهربان می تواند قسمت مهمی از تنهایی و دلتنگی انسان را بزداید و به زندگی شور و نشاط و شادی هدیه کند. اگر در شرایط ازدواج هستید، فرصت های خوبی که برای ازدواجتان فراهم می شود را از دست ندهید.
3. دوست خوب یکی دیگر از عوامل مهمی است که می تواند تنهایی های انسان را پر کند و به انسان سلامتی روانی و آرامش ببخشد، از آن رو توصیه اکید ما این است که برای خود دوستان خوبی را گزینش نمایید و با آنها معاشرت داشته یاشید. اگر فرصت معاشرت با دوستان قدیمی میسر نمی شود، سعی کنید دوستانی جدید برای خود پیدا کنید (هم کلاسی ها، همسایه ها و …)
4.کتاب بهترین دوست انسان است که اتفاقا در زمینه پر کردن اوقات عمر انسان و خارج نمودن او از تنهایی مهارت بسیار زیادی دارد. کسانی که با مطالعه و کتاب و کتابخانه انس دارند، هرگز احساس تنهایی نمی کنند.
5. ورزش و فعالیت های گروهی از عوامل مهم اجتماعی شدن و خروج از تنهایی است. توصیه می کنیم حتما در فعالیت های ورزشی و گروهی شرکت کنید این موضوع بسیار آرامش بخش و سازنده است
6. شرکت در نماز جماعت در مسجد و همچنین شرکت در مجالس اهل بیت(ع) و فعالیت های گروهی فرهنگی و مذهبی یکی دیگر از راه های مبارزه با احساس تنهایی است. اگر دقت کنید خود شما نیز می توانید عوامل دیگری را شناسایی نمایید که در درمان این احساس، مفید و موثر هستند.
*** بخش دوم؛ راهکارهایی برای رسیدن به آرامش روانی :
1. ناآرامى عوامل و زمینه هایى دارد که باید شناسایى و زدوده شود؛ مثلاً گذراندن وقت به بیهودگى و انجام کارهاى بى هدف و بیهوده، خود علّت تشویش و بى قرارى است. در مقابل حضور در مجالس وعظ و پند و کسب معارف خود به خود آرامش ظاهرى و باطنى به ارمغان مى آورد.
2. سعى در درک صحیح از فلسفه زندگى و حیات؛ این مقوله کمک خواهد کرد تا انسان، جایگاه خود را در هستى بشناسد و در پرتو آن، راه درست زندگى را بیابد. دسترسى به این نکته، بخش مهمى از نگرانى ها را برطرف خواهد ساخت.
3. برنامه ریزى در امور زندگى و اختصاص اوقاتى براى تفریحات سالم و تهى از گناه، مثل راهپیمایى در فضاى روح بخش و شنا، در آرامش انسان تأثیر شگرف دارد.
4. مشاوره هاى علمى و تخصصى گرفتن و نیز تغذیه مناسب در تقویت اعصاب و روان مؤثر است. گرسنگى شدید و مفرط و حتى پرخورى و زیاده روى در خورد و خوراک موجب ناراحتى هاى روحى و روانى مى گردد.
5. گناه و معصیت و نافرمانى خداوند متعال از عوامل اصلى ناراحتى هاى روانى است. گناه یعنى خارج شدن از مسیر خداوند. گناه به معناى برآشفتن و تیره ساختن درون و باطن است. روح آدمى با رسیدن به ساحل پاکى و اجتناب از گناهان، به قرار و آرامش مى رسد؛ چون روح با طهارت سنخیت دارد و با گناه ناسازگار است. از این رو، گناه قرار را از انسان مى گیرد. هر گناه قبح فعلى و قبح فاعلى در بردارد. قبح و زشتى فعلى به مفاسد موجود در خود عمل مربوط است و قبح فاعلى به شرایط ذهنى و روحى گنهکار مربوط مى شود. شرایط ذهنى گنهکار عبارت است از داشتن روح تمرّد، طغیان، قانون شکنى و عدم اهتمام به حقوق خدا و خلق. چنین روحى جز با ترک گناه به آرامش دست نخواهد یافت.
6. انجام واجبات و انس با خدا مخصوصاً نماز اول وقت و با جماعت؛ در واقع آرامش قلبى ثمره یاد خدا است: « فاذکرونى أذکرکم».(1) خداوند به ما دستور داده پیوسته وى را یاد کنیم و او را حاضر و ناظر بر احوال خود بدانیم. جریان حضرت یونس را که مضمون نماز غفیله( 2) با ایشان ارتباط دارد، بررسى کنید. وقتى گرفتارى هاى حضرت به بالاترین حد مى رسد، انس و یاد خدا او را از گرفتارى ها مى رهاند: « لااله الا انت سبحانک انّى کنت من الظالمین، فاستجبنا له و نجّیناه من الغمّ و کذلک ننجى المؤمنین(3)؛ امام صادق(ع) مى فرماید: تعجب مى کنم از کسى که غمگین و نگران است و به فرمایش الهى پناه نمى برد؛ « لا اله الا الله انت..» ؛ چون خداوند به دنبال آن مى فرماید: « فنجّیناه من الغمّ و کذلک ننجى المؤمنین» (4). خداوند به واسطه ذکر خودش حضرت یونس را از گرفتارى ها نجات داد و هر مؤمنى ( مومن کسی است که تلاش می کند و خستگی ناپذیر است) را که به این ریسمان الهى چنگ زند، نجات خواهد داد.
7. توکل به خداوند در همه امور زندگى و اعتماد و اعتقاد به قضا و قدر الهى.
8. شرکت در مجالس عمومى دعا مثل دعاى کمیل، ندبه… .
برخى بزرگان مى فرمایند : هیچ مشکلى نداشتم مگر این که با دعاى توسّل حلّ شد (5 ). (تلاش و کوشش در این جمله مستتر است؛ تلاش کردن به همراه دعا)
9. رفتن به زیارت اهل قبور و شهدا و یاد قبر و قیامت و برزخ و معاد و توجه به آرامگاه اصلى و ابدى، در رهایى از تألمات و ناراحتى هاى دنیوى مؤثر است. اصولاً توجه صِرف به دنیا و قطع توجه از آخرت و منزلگاه قبر و برزخ، اعراض و روگردانى از یاد خدا را در پى دارد و هر که از یاد خدا اعراض کند، روزگارش تباه خواهد شد.
10. انجام اعمال مستحبّى که شخص از آن لذت مى برد، اگر با استمرار و مراقبه انجام شود، در طول مدت زمان مناسب، شخص را به قرار و آرامش مى رساند.
در مجموع، مى توان گفت ناآرامى ریشه هایى دارد که باید خشکانیده شود؛ آنگاه زمینه مناسب براى رسیدن به آرامش از راه هاى عقلانى و شرعى فراهم مى آید و انسان با توکل و اعتماد به منبع اصلى آرامش(خداوند) به مقصود دست مى یابد؛ « الذین آمنوا و تطمئنّ قلوبهم بذکرالله، الا بذکرِالله تطمئنّ القلوب»(6)
در پایان توجه به این نکته نیز ضرورى است که آرامش روحى مراتبى دارد و دستیابى به آن به تدریج حاصل مى شود؛ درست مانند سایر ملکات روحى که با تمرین و گذشت زمان حاصل مى شود. رسیدن به آرامش نیز نیازمند طى این مراحل است. این مراحل بعضى جنبه سلبى دارد مانند ارتکاب محرمات که دل را آلوده و در نتیجه ناآرام مى کند. کسى که مى خواهد به آرامش واقعى دست یابد راهى ندارد جز این که در گام اول مطیع نواهى خداوند متعال شود و از آنچه حضرت حق نهى کرده اجتناب کند؛ و بعضى جنبه ایجابى دارد؛ یعنى بعد از این که دل از گرد غبار گناه پاک گردید، مستعد پذیرش حقایق و ملکات پسندیده نفسانى مى شود و این کار صرفاً از طریق انجام تکالیف الهى و واجبات و مستحبات امکان پذیر است. بنابراین، آرامش دل محصول عبودیت محض حق تعالى است و مهمترین راهکار عملى آن نیز اجتناب از گناهان و انجام واجبات و مستحبات است و در هر زمانى به تناسب استعداد و توانمندى هایى که انسان دارد، متوجه او مى شود.
*** پى نوشت ها :
1. سوره مبارکه بقره، آیه شریفه 152
2. مفاتیح الجنان.
3. سوره مبارکه انبیا، آیه شریفه 88
4. امالى شیخ صدوق، مجلس دوم.
5. مفاتیح الجنان، مقدمه دعاى توسل.
6. سوره مبارکه رعد، آیه شریفه 28
امیرالمؤمنین حضرت علی (ع) :
آرام باش، توکل کن، تفکر کن، سپس آستین ها را بالا بزن، آن گاه دستان خداوند را می بینی که زودتر از تو دست بکار شده اند.
موفق باشید. این ارتباط با ما را قطع نکرده و همواره با ما مکاتبه کنید
اگر شما به بهانه رهایی از تنهایی وارد این گونه روابط شوید، با علم به اشتباه بودن این روابط ، کاری را انجام می دهید که مورد رضایت خدا نیست و باعث آلوده شدن فضای روح تان می گردد و همچنین آسیب های اینگونه روابط را به تدریج لمس خواهید کرد و دیری نمی گذرد که از تصمیم خود پشیمان می شوید.
اگر فردی که دوستتان با او ارتباط دارند، به ایشان علاقه مندند چرا با وی دوستی می کنند؟ واقعاً چرا؟ چرا به طور رسمی و با خانواده به خواستگاری وی نمی آیند؟ اگر واقعا حسن نیت دارند باید به طور رسمی و با خانواده به خواستگاری دوستتان بیایند و حسن نیت خویش را ثابت کند؛ هر بهانه و توجیهی که مانع از وقوع خواستگاری شود و بخواهد به ارتباطی پنهانی و غیرشرعی بینجامد به زندگی دنیوی و اخروی دوستتان آسیب خواهد زد.
بهتر است بدانید که مرد عاشق در همه جای دنیا بی تاب معشوق است و برای رسیدن به او تعلل نمی ورزد تا او را از دست ندهد و هیچ گاه دست به ارتباط های پنهانی و خارج از عرف و شرع نمی زند که می داند برای معشوقش اضطراب زاست و به او آسیب می زند. این است مرام و معیار عاشقی. پسری که با بهانه های مختلف (شناخت بیشتر، شغل ندارم و …) پیشنهاد دوستی می دهد تنها نقاب عاشق بودن را بر چهره می زند و پشت این نقاب به دنبال کسب لذت های نامشروع خودش است. گول صحبت های عاشقانه این افراد را نباید خورد («تو تنها عشق منی»، «من با تو ازدواج خواهم کرد»، زندگی بی تو معنایی ندارد و …)؛ کسی که میخواهد سوء استفاده کند، باید اینگونه عمل کند و با همین صحبت ها و نقش فردی عاشق را بازی کردن فرد مورد نظر را قربانی نیات پلیدش کند. شاید شما در عشق و احساس خود صادق باشید ولی کسی که شما را برای دوستی بر می گزیند اینطور نیست، پس مطمئن باشید که رابطه با او هیچ گاه شما را آرام نمی کند و جز اضطراب چیزی به بار نمی آورد. تجربه تلخی که دیگران داشته اند و در مکاتبات فراوان، به دست ما رسیده است را تکرار نکنید.
از سوالتان پیداست که شما دختری مذهبی و عاقل هستید، پس سکان رفتارهایتان را به دست عقل و شرع بدهید نه احساس صرف که محل کمین شیطان و وسوسه هایش است. هرجا که عقل و شرع و رضایت خدا را کنار گذاشتید و تنها به احساس میدان دادید، شیطان بروز و ظهور کرده و خواسته اش را عملی می سازد.
پرسشگر گرامی؛ نیاز به دوست داشتن و دوست داشته شدن یکی از نیازهای اساسی انسان است که در مقاطع مختلف زندگی به شکل های گوناگون نمودار می شود. این احساس در سنین جوانی به شدیدترین شکل خود نمود پیدا می کند که اگر به مسیر صحیح خود که همان ازدواج است هدایت نشود پیامدهای نامطلوبی را برای فرد خواهد داشت. علاقه مندی به جنس مخالف در سنین جوانی امری طبیعی است و در نهاد هر انسان سالمی گذاشته شده تا امر ازدواج صورت گیرد و زندگی و تولید نسل جریان داشته باشد؛ ولی اگر می خواهید ازدواج موفقی داشته باشید، باید از مسیر ایمن آن وارد شوید و از ورود به دوستی ها و روابط بی چهارچوب دختر و پسر، که از لحاظ شرعی اشکال دارد و آسیب های فراوانی (روحی، عاطفی و …) را نیز به دنبال خواهد داشت اجتناب کنید، که خوشبختانه شما متوجه این موضوع هستید. عدم ارتباط شما با پسری نامحرم، کاری است که در جهت رضایت خدا صورت گرفته، و کسی که اینگونه عمل کند، مطمئناً یاری خداوند را در زندگی احساس خواهد کرد. تنها بودنی که با رفتاری غیرشرعی رفع گردد، مسلماً در طی زمان بسیار زیان بار تر از آن است که آن تنهایی هیچ وقت برطرف نشود!
در ادامه، مطالبی در دو بخش «عوامل رفع احساس تنهایی» و «راهکارهایی برای رسیدن به آرامش روانی » خدمتتان تقدیم می گردد با این امید که با عمل به آن ها، احساس های آزار دهنده در شما، تبدیل به احساساتی لذت بخش شود و شما را از این دغدغه های فکری نجات دهد :
*** بخش اول؛ عوامل رفع احساس تنهایی :
1. مهمترین عامل خدای متعال است اگر انسان در زندگی خود خداوند را بشناسد و مشغول سیر و سلوک به سوی او باشد و از دعا و مناجات بهره کافی ببرید، احساس تنهایی و دلتنگی نخواهد کرد.
2. یکی از عوامل مهم رفع این احساس، ازدواج و همسر گزینی است. یک همسر همراه و مهربان می تواند قسمت مهمی از تنهایی و دلتنگی انسان را بزداید و به زندگی شور و نشاط و شادی هدیه کند. اگر در شرایط ازدواج هستید، فرصت های خوبی که برای ازدواجتان فراهم می شود را از دست ندهید.
3. دوست خوب یکی دیگر از عوامل مهمی است که می تواند تنهایی های انسان را پر کند و به انسان سلامتی روانی و آرامش ببخشد، از آن رو توصیه اکید ما این است که برای خود دوستان خوبی را گزینش نمایید و با آنها معاشرت داشته یاشید. اگر فرصت معاشرت با دوستان قدیمی میسر نمی شود، سعی کنید دوستانی جدید برای خود پیدا کنید (هم کلاسی ها، همسایه ها و …)
4.کتاب بهترین دوست انسان است که اتفاقا در زمینه پر کردن اوقات عمر انسان و خارج نمودن او از تنهایی مهارت بسیار زیادی دارد. کسانی که با مطالعه و کتاب و کتابخانه انس دارند، هرگز احساس تنهایی نمی کنند.
5. ورزش و فعالیت های گروهی از عوامل مهم اجتماعی شدن و خروج از تنهایی است. توصیه می کنیم حتما در فعالیت های ورزشی و گروهی شرکت کنید این موضوع بسیار آرامش بخش و سازنده است
6. شرکت در نماز جماعت در مسجد و همچنین شرکت در مجالس اهل بیت(ع) و فعالیت های گروهی فرهنگی و مذهبی یکی دیگر از راه های مبارزه با احساس تنهایی است. اگر دقت کنید خود شما نیز می توانید عوامل دیگری را شناسایی نمایید که در درمان این احساس، مفید و موثر هستند.
*** بخش دوم؛ راهکارهایی برای رسیدن به آرامش روانی :
1. ناآرامى عوامل و زمینه هایى دارد که باید شناسایى و زدوده شود؛ مثلاً گذراندن وقت به بیهودگى و انجام کارهاى بى هدف و بیهوده، خود علّت تشویش و بى قرارى است. در مقابل حضور در مجالس وعظ و پند و کسب معارف خود به خود آرامش ظاهرى و باطنى به ارمغان مى آورد.
2. سعى در درک صحیح از فلسفه زندگى و حیات؛ این مقوله کمک خواهد کرد تا انسان، جایگاه خود را در هستى بشناسد و در پرتو آن، راه درست زندگى را بیابد. دسترسى به این نکته، بخش مهمى از نگرانى ها را برطرف خواهد ساخت.
3. برنامه ریزى در امور زندگى و اختصاص اوقاتى براى تفریحات سالم و تهى از گناه، مثل راهپیمایى در فضاى روح بخش و شنا، در آرامش انسان تأثیر شگرف دارد.
4. مشاوره هاى علمى و تخصصى گرفتن و نیز تغذیه مناسب در تقویت اعصاب و روان مؤثر است. گرسنگى شدید و مفرط و حتى پرخورى و زیاده روى در خورد و خوراک موجب ناراحتى هاى روحى و روانى مى گردد.
5. گناه و معصیت و نافرمانى خداوند متعال از عوامل اصلى ناراحتى هاى روانى است. گناه یعنى خارج شدن از مسیر خداوند. گناه به معناى برآشفتن و تیره ساختن درون و باطن است. روح آدمى با رسیدن به ساحل پاکى و اجتناب از گناهان، به قرار و آرامش مى رسد؛ چون روح با طهارت سنخیت دارد و با گناه ناسازگار است. از این رو، گناه قرار را از انسان مى گیرد. هر گناه قبح فعلى و قبح فاعلى در بردارد. قبح و زشتى فعلى به مفاسد موجود در خود عمل مربوط است و قبح فاعلى به شرایط ذهنى و روحى گنهکار مربوط مى شود. شرایط ذهنى گنهکار عبارت است از داشتن روح تمرّد، طغیان، قانون شکنى و عدم اهتمام به حقوق خدا و خلق. چنین روحى جز با ترک گناه به آرامش دست نخواهد یافت.
6. انجام واجبات و انس با خدا مخصوصاً نماز اول وقت و با جماعت؛ در واقع آرامش قلبى ثمره یاد خدا است: « فاذکرونى أذکرکم».(1) خداوند به ما دستور داده پیوسته وى را یاد کنیم و او را حاضر و ناظر بر احوال خود بدانیم. جریان حضرت یونس را که مضمون نماز غفیله( 2) با ایشان ارتباط دارد، بررسى کنید. وقتى گرفتارى هاى حضرت به بالاترین حد مى رسد، انس و یاد خدا او را از گرفتارى ها مى رهاند: « لااله الا انت سبحانک انّى کنت من الظالمین، فاستجبنا له و نجّیناه من الغمّ و کذلک ننجى المؤمنین(3)؛ امام صادق(ع) مى فرماید: تعجب مى کنم از کسى که غمگین و نگران است و به فرمایش الهى پناه نمى برد؛ « لا اله الا الله انت..» ؛ چون خداوند به دنبال آن مى فرماید: « فنجّیناه من الغمّ و کذلک ننجى المؤمنین» (4). خداوند به واسطه ذکر خودش حضرت یونس را از گرفتارى ها نجات داد و هر مؤمنى ( مومن کسی است که تلاش می کند و خستگی ناپذیر است) را که به این ریسمان الهى چنگ زند، نجات خواهد داد.
7. توکل به خداوند در همه امور زندگى و اعتماد و اعتقاد به قضا و قدر الهى.
8. شرکت در مجالس عمومى دعا مثل دعاى کمیل، ندبه… .
برخى بزرگان مى فرمایند : هیچ مشکلى نداشتم مگر این که با دعاى توسّل حلّ شد (5 ). (تلاش و کوشش در این جمله مستتر است؛ تلاش کردن به همراه دعا)
9. رفتن به زیارت اهل قبور و شهدا و یاد قبر و قیامت و برزخ و معاد و توجه به آرامگاه اصلى و ابدى، در رهایى از تألمات و ناراحتى هاى دنیوى مؤثر است. اصولاً توجه صِرف به دنیا و قطع توجه از آخرت و منزلگاه قبر و برزخ، اعراض و روگردانى از یاد خدا را در پى دارد و هر که از یاد خدا اعراض کند، روزگارش تباه خواهد شد.
10. انجام اعمال مستحبّى که شخص از آن لذت مى برد، اگر با استمرار و مراقبه انجام شود، در طول مدت زمان مناسب، شخص را به قرار و آرامش مى رساند.
در مجموع، مى توان گفت ناآرامى ریشه هایى دارد که باید خشکانیده شود؛ آنگاه زمینه مناسب براى رسیدن به آرامش از راه هاى عقلانى و شرعى فراهم مى آید و انسان با توکل و اعتماد به منبع اصلى آرامش(خداوند) به مقصود دست مى یابد؛ « الذین آمنوا و تطمئنّ قلوبهم بذکرالله، الا بذکرِالله تطمئنّ القلوب»(6)
در پایان توجه به این نکته نیز ضرورى است که آرامش روحى مراتبى دارد و دستیابى به آن به تدریج حاصل مى شود؛ درست مانند سایر ملکات روحى که با تمرین و گذشت زمان حاصل مى شود. رسیدن به آرامش نیز نیازمند طى این مراحل است. این مراحل بعضى جنبه سلبى دارد مانند ارتکاب محرمات که دل را آلوده و در نتیجه ناآرام مى کند. کسى که مى خواهد به آرامش واقعى دست یابد راهى ندارد جز این که در گام اول مطیع نواهى خداوند متعال شود و از آنچه حضرت حق نهى کرده اجتناب کند؛ و بعضى جنبه ایجابى دارد؛ یعنى بعد از این که دل از گرد غبار گناه پاک گردید، مستعد پذیرش حقایق و ملکات پسندیده نفسانى مى شود و این کار صرفاً از طریق انجام تکالیف الهى و واجبات و مستحبات امکان پذیر است. بنابراین، آرامش دل محصول عبودیت محض حق تعالى است و مهمترین راهکار عملى آن نیز اجتناب از گناهان و انجام واجبات و مستحبات است و در هر زمانى به تناسب استعداد و توانمندى هایى که انسان دارد، متوجه او مى شود.
*** پى نوشت ها :
1. سوره مبارکه بقره، آیه شریفه 152
2. مفاتیح الجنان.
3. سوره مبارکه انبیا، آیه شریفه 88
4. امالى شیخ صدوق، مجلس دوم.
5. مفاتیح الجنان، مقدمه دعاى توسل.
6. سوره مبارکه رعد، آیه شریفه 28
امیرالمؤمنین حضرت علی (ع) :
آرام باش، توکل کن، تفکر کن، سپس آستین ها را بالا بزن، آن گاه دستان خداوند را می بینی که زودتر از تو دست بکار شده اند.
موفق باشید. این ارتباط با ما را قطع نکرده و همواره با ما مکاتبه کنید