خانه » همه » مذهبی » دین ایرانیان

دین ایرانیان


دین ایرانیان

۱۳۹۵/۰۳/۰۹


۸۹۷ بازدید

دین ایرانیان قبل از پیامبر(ص) چه بوده هست؟

دین رسمی و مورد حمایت مردم ایران در عهد ساسانیان که معاصر با رسول خدا بودند دین زرتشتی بود ولی ادیان متعدد دیگری نیز در آن زمان در ایران وجود داشتند مانند مسیحیت، یهودیت، مانویت، بودایی و غیر اینها . جهت اطلاعات بیشتر به این مطالب توجه بکنید :فعالیت ادیان غیر رسمی در عهد ساسانیبررسی جغرافیای مذهبی ایران مقارن با سقوط ساسانیان، علاوه بر اینکه نشان می‌دهد دین زرتشت رونق گذشته خود را از دست داده و ادیان جدیدی در جامعه ایجاد گردیده بود، از آمادگی روانی مردم برای توجه به آیینی جدید نیز حکایت می‌کند. در همین راستا با آنکه اطلاعات دقیقی از میزان نفوذ ادیان غیر زرتشتی در قلمرو ایران اواخر عهد ساسانی در دست نیست، این امر مسلم است که فشار روزافزون دیگر عقاید و آیینها بیش از پیش عرصه را بر پیروان زرتشت تنگ می‌کرد.
1. گسترش کانونهای مسیحیت در ایران
در واپسین روزهای عهد ساسانی کانونهای مسیحیت در سراسر قلمرو ساسانیان به چشم می‌خورد اما نفوذ آنها در استانهای غرب و جنوب غربی، به واسطه نزدیکی با مراکز مسیحی و همسایگی با روم و نیز به دلیل وجود اقوام سامی‌نژاد و اسکان اسرای رومی، بمراتب بیشتر بود. ساکنان این نواحی، که سرزمینشان از قدیم الایام صحنه تلاقی افکار و مذاهب گوناگون بود، به رغم مجاهدت روحانیون زرتشتی، ادیان دیگری داشتند و در حالی که اکثریت آنان را پیشه‌وران و بازرگانان تشکیل می‌دادند، مسیحیت در میانشان بیشتر گسترش یافته بود.[1]
آیین مسیح تا قرن چهارم میلادی علاوه بر ارمنستان در میان گروههای کثیری از مردم سوریه، اعراب بین النهرین و بخشهایی از ایران نفوذ کرده بود.[2] در خوزستان نیز مسیحیت بشدت تشکیل یافته بود، تا آنجا که انوشیروان نیز بر انبوهی آن قوم تاکید داشت.[3] آیین نسطوری که از سوی امپراطوری روم تحت تعقیب بود، در همه جای شاهنشاهی ساسانی، مراکز اسقف نشین دایر کرد. نسطوریان بر آن بودند که علاوه بر گرگان و روی کانون تمامی فعالیتهای تبلیغاتی خود را در مرو، شهر مرزی و مهم خراسان ساسانی مستقر سازند.[4] گرچه در این سرزمین دین رسمی کشور (آیین زرتشت بود)[5] نفوذ مسیحیت از آن هم فراتر رفت به گونه‌ای که در سدة بعد وقتی اعراب به بخارا وارد شدند، در آن شهر یک کلیسای مسیحی یافتند.[6]علاوه بر نسطوریان، یعقوبیان نیز در ایران پایگاههایی داشتند. در عهد خسرو اول و دوم اسرای یعقوبی در خراسان و سیستان، همچنین گیلان و طبرستان اسکان داده شدند و در واپسین روزهای حکومت ساسانیان، اسقف نشینهای یعقوبی در هرات، سیستان و آذربایجان نیز تاسیس شده بودند[7] و شمار مسیحیان در این زمان در استانهای بین النهرین، ارمنستان و گرجستان که فرمانبردار ایرانیان بودند بیشتر بود[8] و مسیحیت در ایران چنان ریشه دوانده بود که برخی برآنند که اگر اسلام نرسیده بود، مسیحیت جایگزین آیین زرتشت می‌شد.[9]2. قلمرو فعالیت آیین بودا در اواخر عهد ساسانی
با استقرار تدریجی ترکان در نواحی شرق و شمال شرق ایران، آیین بودا نیز به توسعه مراکز تبلیغی خود پرداخت و در شهرهای خراسان شرقی گسترش یافت؛ زیرا حاکمیت ساسانیان در شرق ایران تضعیف شده بود و بودائیان از جانب ترکان که بیش از همه با آنان همان بودند، کمتر احساس خطر می‌کردند. به این ترتیب فعالیت بودائیان، همچون تبلیغات مسیحی، در سغد و ماوراء النهر، که مانند بین النهرین محل برخورد آراء و افکار گوناگون و مأمن و پناهگاه مخالفان آیین رسمی به شمار می‌رفتند، خصوصا در میان ترکان رواج یافت؛ و تنها در میان ایرانیان ساکن آن نواحی که به دین زرتشت به نوان میراث پدرانشان وفادار بودند، گسترش چندانی نیافت.[10] گسترش آیین بودا به حدی بود که تا هرات هم پیش رفت. طی کاوشهایی در مرو، کتابی بودا یی به زبان سانسکریت پیدا شد به همراه آثار دیگری که از وجود یک دیر بودایی در پایان عهد ساسانی حکایت می‌کرد.[11] به هر حال، در نواحی شرق خراسان، آیین بودا بیشترین نفوذ مذهبی و فرهنگی را در دوره‌های پیش از اسلام دارا بود.[12] و این گرایش در شرق نشان می‌دهد که طبع ایرانیان شرقی نیز با ساسانیان چندان سازگار نبوده است.[13]3. یهودیان و حوزة فعالیت آنان
گرچه یهودیان هم مانند مسیحیان، مورد کینه و عداوت پیروان دین زرتشت قرار داشتند، اما به ایشان همچون مسیحیان، به چشم عمال دشمن نگاه نمی‌کردند؛ زیرا دین یهود، دینی تبلیغی و تبشیری نبود و برای گسترش خود در میان جوامع دیگر نمی‌کوشید. یهودیان که از دیرگاه دشمنان سوگند خورده امپراتوری روم و در نتیجه از حامیان منافع ایران بودند، نه تنها خطر سیاسی برای دولت ساسانی محسوب نمی‌شدند، بلکه در مواردی، همچون واقعة حمله خسرو پرویز به اورشلیم، به حمایت از دولت ساسانی می‌پرداختند.[14] از نظر اقتصادی نیز تجارت یهودیان مورد پشتیبانی و حمایت ساسانیان بود که آنان را چون وزنه‌ای در برابر روم شرقی قرار می‌داد. آنان نیز همانند بودائیان در بین النهرین پراکنده بودند و حتی به آن سوی بابل در شرق فرات نیز همانند بودائیان در بین النهرین پراکنده بودند و حتی به آن سوی بابل در شرق فرات نیز راه یافته بودند و مراکز یهودی‌نشین در اغلب بلاد ایران از جمله سلوکیه و تیسفون و اصفهان و همدان یافت می‌شد.[15]4. مانویان
مانویه از پرنفوذترین، آیینهای بومی ایران بعد از مذهب رسمی بود که مخفیانه به حیات خود ادامه داد و وسعت نفوذ آن در ایران هنگامی آشکار شد که با سقوط ساسانیان مانویان برای عرضه مجدد خود فرصت یافتند. مانویان در ایران عهد ساسانی تحت تعقیب قرار گرفتند و بیشتر به ماوراء النهر گریختند و با آنکه آنجا نیز دین زرتشت دین حکام آن منطقه بود، مانویان همچون بودائیان و نسطوریان پناهگاه امنی یافتند و از آزادی نسبی برخودار گشتند. در حقیقت، گسترش نفوذ این مذهب در شرق و غرب امپراتوری ساسانی، از عمق و ریشه‌دار بودن آن در موطن اصلی خود حکایت می‌کند.[16]5. مزدکیان
با قتل عام مزدکیان و رهبران آنان، این فرقه مخفیانه به حیات خود ادامه داد و ضربات سختی که بر پیکر آن وارد شد، مانع از تداوم اندیشه‌های مزدکیان تا قرون بعد، حتی در دوره اسلامی نیز نگردید. در همین رابطه، ابن‌ندیم، گزارشی از حضور گسترده مزدکیان و ارثانشان (خرمدینان) در شهرهای مختلف ایران خصوصا در نواحی کوهستانی آذربایجان، دیلم، ارمنستان، حتی اصفهان و همدان ارائه می‌دهد.[17]————————————————–
[1] . ریچارد فرای، میراث باستانی ایران، ص395.
[2] . شهرهای ایران در روزگار پارتیان و ساسانیان، ص472.
[3] . دینوری،‌ الاخبار الطوال، ص71.
[4] . کمکهای اقتصادی در دوران باستان، ص168.
[5] . ریچارد فرای، عصر زرین فرهنگ ایران، ص59.
[6] . ابوبکر نرشخی، تاریخ بخارا، ص73.
[7] . کمکهای اقتصادی در دوران باستان، ص180.
[8] . ایران در آستانه یورش تازیان، ص179.
[9] . میراث باستانی ایران، ص380؛ زرین کوب، تاریخ ایران بعد از اسلام، ص170.
[10] . بارتولد،‌ ترکمنستان نامه، ج1، ص402.
[11] . ریچارد فرای، عصر زرین فرهنگ ایران، ص47.
[12] . باسورث، تاریخ غزنویان، ج1، ص201.
[13] . علی حصوری، آخرین شاه، ص58.
[14] . کمکهای اقتصادی در دوران باستان، ص93 و 174.
[15] . حسن تقی زاده، از پرویز تا چنگیز، ص30.
[16] . مفتخری و زمانی،‌تاریخ ایران از ورود مسلمانان تا پایان طاهریان، ص19.
[17] . ابن ندیم،‌الفهرست، ص610 و نیز ر.ک: اوتاکر کلیما، تاریخ جنبش مزدکیان، ص316.

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد