۱۳۹۳/۰۳/۰۱
–
۱۹۳۰ بازدید
با سلام .
بنده چند وقتی است حس می کنم محبتم به اهل بیت کم می شود .
راه افزایش محبت نسبت به اهل بیت به خصوص حضرت زهرا (س) چیست .
چون ما از زندگانی این بانوی بزرگوار چیز زیادی نمی دانیم .
با تشکر .
عشق جز بخشش الهی نیست – این به سلطانی و گدایی نیست
از این که همچنان قلب شما نورانی است، و بدنبال محبت خوبان عالم هستید، به شما تبریک می گوئیم. و امیدواریم شکر این نعمت بسیار بزرگ و گرانبها را با استحکام بخشیدن این علاقه ادا کنید.
محبت یک عاطفه اساسی، سازنده شخصیت و رشد دهنده ی آدمی به سمت کمال و رشد است. محبت و دوست داشتن یک موتور قوی برای وفا داری، ایثار و در یک کلام به سمت تمام خوبیها است. در محبت و عشق دو روح با هم پیوند می خورند. و بسیار به هم نزدیک می شوند.
بر همین اساس انسان گاهی افرادی را می بیند به یاد خالق خود می افتد. زیرا روح آنها بر اثر محبت به پروردگار رنگ خدا را گرفته است.
آری محبت اکسیری است که در وجود هر کس قرار گیرد مس وجودش را طلا می کند.
«حب» یعنى، رغبت و میل انسان به چیزى. اگر این میل باطنى و رغبت دل به چیزى شدید و قوى شود، آن را عشق مى نامند1. جایگاه حب اهل بیت (علیهم السلام) را باید از قرآن و روایات اخذ کرد.
در اهمیت و جایگاه محبت اهل بیت (علیهم السلام) همین بس که قرآن، آن را تنها پاداش رسالت پیامبر(صلى الله علیه وآله) معرفى کرده است:
«قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِى الْقُرْبى »2؛ «[ اى پیامبر!] بگو از شما هیچ پاداشى درخواست نمى کنم، جز آنکه نزدیکان مرا دوست بدارید»
رسول اکرم (صلى الله علیه وآله) مى فرماید: «لا یؤمن احدکم حتى اکون احبّ الیه من ولده و والده و الناس اجمعین»3؛ «هیچ کس از شما ایمان ندارد؛ مگر اینکه من نزد او، از فرزندانش و پدرش و همه مردم محبوب تر باشم»
آن حضرت اصل ایمان را مشروط به «حبّ» خود مى داند و در روایتى دیگر براى آن، مرتبه بالاترى معرفى مى کند: «لایؤمن عبد حتى اکون احب الیه من نفسه ویکون عترتى احب الیه من عترته و یکون اهلى احب الیه من اهله و یکون ذاتى احب الیه من ذاته»4؛ «هیچ بنده اى ایمان ندارد، مگر اینکه من نزد او، از خودش محبوب تر باشم و ذریه من پیش او، از ذریه خودش محبوب تر باشد و اهل من پیش او، از اهل خودش محبوب تر باشند و ذات من نزد او، از ذات خودش محبوب تر باشد».
پیامبر(صلى الله علیه وآله) در این روایت، شرط ایمان را حُب خود و اهل بیت خویش – آن هم در مراحل بالاتر – معرفى کرده است؛ زیرا به طور معمول انسان به خود علاقه شدیدى دارد و او نزد خود از همه محبوب تر است؛ سپس فرزندانش و آن گاه دیگر نزدیکان او.
اما وقتى انسان در حُب کسى، به مرتبه بسیار بالا مى رسد، او را بر خود و فرزندان، نزدیکان و همه کسان دیگر ترجیح مى دهد و این همان مرتبه شدید و قوى حب است که به آن «عشق» مى گویند. بنابراین حب اهل بیت و ائمه اطهار(علیهم السلام)، باید در حد اعلا باشد و هر اندازه از این حد فروتر باشد، به همان اندازه ایمان شخص، نقص و کاستى دارد.
به عبارت دیگر درجات ایمان با درجات حبّ پیامبر اکرم (صلى الله علیه وآله) و اهل بیت (علیهم السلام) پیوستگى دارد و با آن سنجیده مى شود.
دوستى اهل بیت (علیهم السلام) در عمل
امام باقر(علیه السلام) مى فرماید: «یا جابر! بلّغ شیعتى عنّى السلام و اعلمهم انه لا قرابة بیننا و بین اللّه عزوجل و لا یتقرّب الیه الا بالطاعة یا جابر من اطاع اللّه و احبنا فهو ولینا و من عصى اللّه لم ینفعه حبنا»5؛ «اى جابر! از طرف من، به شیعیانم سلام برسان و به آنان اعلام کن که هیچ قرابت و خویشاوندى بین ما و خداى عزوجل نیست و فقط با اطاعت و بندگى به درگاه الهى تقرّب مى یابد. اى جابر! هرکس خدا را اطاعت کند و همراه آن به ما محبت ورزد، دوست و محبّ ما است و هرکس خدا را معصیت کند، حب ما برایش نافع نیست.»
بنابراین اولین شرط حب اهل بیت (علیهم السلام)، اطاعت از حق تعالى و پرهیز از گناه است. در دل انسان دو محبت متضاد با هم جمع نمی شود. اگر کسی طالب محبت خدا و ائمه علیهم السلام هست باید محبت دنیا را از دلش بیرون کند. انی دو با هم جمع نمی شوند.
ممکن است کسى درجه پایین محبت (همان میل باطنى و رغبت درونى) را داشته باشد؛ ولى عملاً اهل معصیت هم باشد! چنین حبّى، چندان سود بخش نیست. البته معصیت هاى اتفاقى – که بعد از آن توبه باشد – باعث نمى شود حب اهل بیت (علیهم السلام) سودى نبخشد.
حضرت على (علیه السلام) فرمود: «انا مع رسول الله و معى عترتى على الحوض، فمن ارادنا فلیأخذ بقولنا ولیعمل بعملنا…»6 ؛ «من با رسول خدا(صلى الله علیه وآله) در حالى که عترت من هم با من هستند، بر حوض [کوثر] اشراف داریم. پس هر کس ما را مى خواهد، هم باید گفتار ما را بگیرد و هم عمل ما را، عمل کند …». بنابراین محبت باید در عمل جلوه گر شود.
راه هاى کسب دوستى اهل بیت (علیهم السلام)
1. معرفت اهل بیت (علیهم السلام): در پرتو معرفت امام، به کمالات و ویژگى هاى او بیشتر واقف مى گردیم و این آشنایى به طور طبیعى شیفتگى و محبّت را در پى دارد.
امام صادق (علیه السلام) مى فرماید: «الامام عَلَم بین اللّه عزوجل و بین خلقه، فمن عرفه کان مؤمنا و من انکره کان کافرا»7؛ «امام آن شاخص [ و دلیل و راهنماى ] آشکار است که بین خداى عز و جل و خلقش قرار گرفته است. پس هر کس او را شناخت، مؤمن مى گردد و هر کس او را انکار کرد [ و نشناخت ]، کافر مى گردد». مؤمن بودن، فرع بر شناخت امام است.
2.اطاعت از اهل بیت (علیهم السلام): اگر کسى شناخت لازم و کافى از اهل بیت (علیهم السلام) پیدا کرد، اطاعت از آنان را بر خود لازم مى داند؛ ولى گاهى شناخت در آن حد بالا نیست، در این صورت چه بسا نسبت به اوامر آنان سرپیچى کند! عصیان به هر اندازه باشد، به همان مقدار کدورت و بغض مى آورد. کدورت و بغض، ضد صفا و حب است. پس هر اندازه نسبت به اوامر آنان عصیان شود، به همان اندازه بغض و کدورت نسبت به آنان در دل ایجاد مى شود و برعکس، هر اندازه نسبت به اوامر آنان اطاعت شود، به همان اندازه حب و صفا، دل را فرا مى گیرد.
امام رضا(علیه السلام) مى فرماید: «اللهم انى اسئلک … العمل الذى یبلغنى حبک …»8 ؛ «خدایا! از تو آن عملى را مسألت مى کنم که حب تو را به من برساند». بنابراین یکى از راه هاى عملى وصول به «حب اهل بیت (علیهم السلام)»، اصل عمل و اطاعت است.
3. توسّل با معرفت: در پرتو شناخت امام، مى فهمیم همه چیز ما به او وابسته بوده و وى واسطه فیض و کمال است9. اگر توسل با شناخت و توجه همراه باشد، ترنم عارفانه و عاشقانه اى است که حب را در دل بیش از پیش مى پروراند.
4.یکی از عواملی که در ایجاد محبت و عشق ورزی بسیار نقش مهمی ایفا می کند، و سبب شعله ور شدن این عاطفه مثبت و سازنده میگردد، شخصیت، اخلاق و منش طرف مقابل است. آدمی به طور کلی انسانهای که دارای فضائل اخلاقی مانند: ایثار، محبت، گذشت، مهربانی و جوان مردی هستند را دوست می دارد. اگر چه خود فاقد آن اخلاق نیک باشد. و همچنین انسان از افرادی که دارای اخلاق ناپسند مانند: حسود، خسیس، متکبر می باشند دوری می جوید. اگر چه خودش مبتلا به آن رفتارهای نادرست باشد.
تمام خوبیها و صفات نیک در چهارده معصوم – علیهم السلام – که آینه ی تمام نمای صفات خداوند هستند، یافت می شود. همین امر سبب می گردد که محبت نسبت به آنان در هر فردی ایجاد شود.
به یک مورد از برخورد آن بزرگوارن اشاره می کنیم. حضرت رضا – علیه السلام – به حمام رفت. شخصی امام را نمی شناخت از امام تقاضا کرد، بدنش را کیسه بکشد. امام بر خواست و به کیسه کشیدن مشغول شد، ولی برخورد محترمانه ی افرادی که در حمام بودند، با آن بزرگوار موجب شد آن شخص امام را بشناسد، و با شرمندگی به عذر خواهی پردازد. اما امام به کسیه کشیدن همچنان ادامه دادند.
آری براستی با شنیدن همین داستان علاقه ما به آن مهربانان عالم چند برابر می شود. لازم به توجه هست همین توجه و مطالعه اخلاق کریمانه آنان عزیزان در ایجاد محبت به آنان و رفتن و آراستن خود به آن صفات بسیار اثر گذار است. پیامبر اکرم ـ صل الله علیه وآله و سلم ـ بیشترین اثر گذاریشان بر اعراب جاهلی به وسیله همین اخلاق عظیم و نیکو بوده است. تا جای که قرآن اشاره می کند که اگر نرم خو نبودی آنها به دور تو جمع نمی شدند.
با مراجعه به کتابهای که در مورد زندگی اهل بیت، سیره و اخلاق آنان نوشته شده می توان به کمالات آنان بیشتر شناخت پیدا کرد و همین امر در افزایش محبت مهم است.
5. در احادیث برای ایجاد محبت اهل بیت ـ علیهم السلام – اموری ذکر شده است. از قبیل : دوستی با افراد مومن و با ایمان، دشمنی با دشمنان آنان، رشد ایمان، دعا و به کردار و گفتار آن بزرگواران پایبند بودن. اگر کسی به همین نکات توجه کند خیر دنیا و آخرت نصیب او شده است.
پی نوشت ها:
1.با استفاده از: طریحى، مجمع البحرین، ج 2، ماده «حبب».
2.شورى (42)، آیه 23.
3.میزان الحکمه، ج 2، ص 236، ح 3197.
4. همان، ح 3199.
5.همان، ص 238، ح 3211.
6. همان، ح 3212.
7.همان، ج 1، ص 170، ح 839.
8.همان، ح 3093.
9.براى آشنایى بیشتر به زیارت «جامعه کبیره» رجوع کنید.
از این که همچنان قلب شما نورانی است، و بدنبال محبت خوبان عالم هستید، به شما تبریک می گوئیم. و امیدواریم شکر این نعمت بسیار بزرگ و گرانبها را با استحکام بخشیدن این علاقه ادا کنید.
محبت یک عاطفه اساسی، سازنده شخصیت و رشد دهنده ی آدمی به سمت کمال و رشد است. محبت و دوست داشتن یک موتور قوی برای وفا داری، ایثار و در یک کلام به سمت تمام خوبیها است. در محبت و عشق دو روح با هم پیوند می خورند. و بسیار به هم نزدیک می شوند.
بر همین اساس انسان گاهی افرادی را می بیند به یاد خالق خود می افتد. زیرا روح آنها بر اثر محبت به پروردگار رنگ خدا را گرفته است.
آری محبت اکسیری است که در وجود هر کس قرار گیرد مس وجودش را طلا می کند.
«حب» یعنى، رغبت و میل انسان به چیزى. اگر این میل باطنى و رغبت دل به چیزى شدید و قوى شود، آن را عشق مى نامند1. جایگاه حب اهل بیت (علیهم السلام) را باید از قرآن و روایات اخذ کرد.
در اهمیت و جایگاه محبت اهل بیت (علیهم السلام) همین بس که قرآن، آن را تنها پاداش رسالت پیامبر(صلى الله علیه وآله) معرفى کرده است:
«قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِى الْقُرْبى »2؛ «[ اى پیامبر!] بگو از شما هیچ پاداشى درخواست نمى کنم، جز آنکه نزدیکان مرا دوست بدارید»
رسول اکرم (صلى الله علیه وآله) مى فرماید: «لا یؤمن احدکم حتى اکون احبّ الیه من ولده و والده و الناس اجمعین»3؛ «هیچ کس از شما ایمان ندارد؛ مگر اینکه من نزد او، از فرزندانش و پدرش و همه مردم محبوب تر باشم»
آن حضرت اصل ایمان را مشروط به «حبّ» خود مى داند و در روایتى دیگر براى آن، مرتبه بالاترى معرفى مى کند: «لایؤمن عبد حتى اکون احب الیه من نفسه ویکون عترتى احب الیه من عترته و یکون اهلى احب الیه من اهله و یکون ذاتى احب الیه من ذاته»4؛ «هیچ بنده اى ایمان ندارد، مگر اینکه من نزد او، از خودش محبوب تر باشم و ذریه من پیش او، از ذریه خودش محبوب تر باشد و اهل من پیش او، از اهل خودش محبوب تر باشند و ذات من نزد او، از ذات خودش محبوب تر باشد».
پیامبر(صلى الله علیه وآله) در این روایت، شرط ایمان را حُب خود و اهل بیت خویش – آن هم در مراحل بالاتر – معرفى کرده است؛ زیرا به طور معمول انسان به خود علاقه شدیدى دارد و او نزد خود از همه محبوب تر است؛ سپس فرزندانش و آن گاه دیگر نزدیکان او.
اما وقتى انسان در حُب کسى، به مرتبه بسیار بالا مى رسد، او را بر خود و فرزندان، نزدیکان و همه کسان دیگر ترجیح مى دهد و این همان مرتبه شدید و قوى حب است که به آن «عشق» مى گویند. بنابراین حب اهل بیت و ائمه اطهار(علیهم السلام)، باید در حد اعلا باشد و هر اندازه از این حد فروتر باشد، به همان اندازه ایمان شخص، نقص و کاستى دارد.
به عبارت دیگر درجات ایمان با درجات حبّ پیامبر اکرم (صلى الله علیه وآله) و اهل بیت (علیهم السلام) پیوستگى دارد و با آن سنجیده مى شود.
دوستى اهل بیت (علیهم السلام) در عمل
امام باقر(علیه السلام) مى فرماید: «یا جابر! بلّغ شیعتى عنّى السلام و اعلمهم انه لا قرابة بیننا و بین اللّه عزوجل و لا یتقرّب الیه الا بالطاعة یا جابر من اطاع اللّه و احبنا فهو ولینا و من عصى اللّه لم ینفعه حبنا»5؛ «اى جابر! از طرف من، به شیعیانم سلام برسان و به آنان اعلام کن که هیچ قرابت و خویشاوندى بین ما و خداى عزوجل نیست و فقط با اطاعت و بندگى به درگاه الهى تقرّب مى یابد. اى جابر! هرکس خدا را اطاعت کند و همراه آن به ما محبت ورزد، دوست و محبّ ما است و هرکس خدا را معصیت کند، حب ما برایش نافع نیست.»
بنابراین اولین شرط حب اهل بیت (علیهم السلام)، اطاعت از حق تعالى و پرهیز از گناه است. در دل انسان دو محبت متضاد با هم جمع نمی شود. اگر کسی طالب محبت خدا و ائمه علیهم السلام هست باید محبت دنیا را از دلش بیرون کند. انی دو با هم جمع نمی شوند.
ممکن است کسى درجه پایین محبت (همان میل باطنى و رغبت درونى) را داشته باشد؛ ولى عملاً اهل معصیت هم باشد! چنین حبّى، چندان سود بخش نیست. البته معصیت هاى اتفاقى – که بعد از آن توبه باشد – باعث نمى شود حب اهل بیت (علیهم السلام) سودى نبخشد.
حضرت على (علیه السلام) فرمود: «انا مع رسول الله و معى عترتى على الحوض، فمن ارادنا فلیأخذ بقولنا ولیعمل بعملنا…»6 ؛ «من با رسول خدا(صلى الله علیه وآله) در حالى که عترت من هم با من هستند، بر حوض [کوثر] اشراف داریم. پس هر کس ما را مى خواهد، هم باید گفتار ما را بگیرد و هم عمل ما را، عمل کند …». بنابراین محبت باید در عمل جلوه گر شود.
راه هاى کسب دوستى اهل بیت (علیهم السلام)
1. معرفت اهل بیت (علیهم السلام): در پرتو معرفت امام، به کمالات و ویژگى هاى او بیشتر واقف مى گردیم و این آشنایى به طور طبیعى شیفتگى و محبّت را در پى دارد.
امام صادق (علیه السلام) مى فرماید: «الامام عَلَم بین اللّه عزوجل و بین خلقه، فمن عرفه کان مؤمنا و من انکره کان کافرا»7؛ «امام آن شاخص [ و دلیل و راهنماى ] آشکار است که بین خداى عز و جل و خلقش قرار گرفته است. پس هر کس او را شناخت، مؤمن مى گردد و هر کس او را انکار کرد [ و نشناخت ]، کافر مى گردد». مؤمن بودن، فرع بر شناخت امام است.
2.اطاعت از اهل بیت (علیهم السلام): اگر کسى شناخت لازم و کافى از اهل بیت (علیهم السلام) پیدا کرد، اطاعت از آنان را بر خود لازم مى داند؛ ولى گاهى شناخت در آن حد بالا نیست، در این صورت چه بسا نسبت به اوامر آنان سرپیچى کند! عصیان به هر اندازه باشد، به همان مقدار کدورت و بغض مى آورد. کدورت و بغض، ضد صفا و حب است. پس هر اندازه نسبت به اوامر آنان عصیان شود، به همان اندازه بغض و کدورت نسبت به آنان در دل ایجاد مى شود و برعکس، هر اندازه نسبت به اوامر آنان اطاعت شود، به همان اندازه حب و صفا، دل را فرا مى گیرد.
امام رضا(علیه السلام) مى فرماید: «اللهم انى اسئلک … العمل الذى یبلغنى حبک …»8 ؛ «خدایا! از تو آن عملى را مسألت مى کنم که حب تو را به من برساند». بنابراین یکى از راه هاى عملى وصول به «حب اهل بیت (علیهم السلام)»، اصل عمل و اطاعت است.
3. توسّل با معرفت: در پرتو شناخت امام، مى فهمیم همه چیز ما به او وابسته بوده و وى واسطه فیض و کمال است9. اگر توسل با شناخت و توجه همراه باشد، ترنم عارفانه و عاشقانه اى است که حب را در دل بیش از پیش مى پروراند.
4.یکی از عواملی که در ایجاد محبت و عشق ورزی بسیار نقش مهمی ایفا می کند، و سبب شعله ور شدن این عاطفه مثبت و سازنده میگردد، شخصیت، اخلاق و منش طرف مقابل است. آدمی به طور کلی انسانهای که دارای فضائل اخلاقی مانند: ایثار، محبت، گذشت، مهربانی و جوان مردی هستند را دوست می دارد. اگر چه خود فاقد آن اخلاق نیک باشد. و همچنین انسان از افرادی که دارای اخلاق ناپسند مانند: حسود، خسیس، متکبر می باشند دوری می جوید. اگر چه خودش مبتلا به آن رفتارهای نادرست باشد.
تمام خوبیها و صفات نیک در چهارده معصوم – علیهم السلام – که آینه ی تمام نمای صفات خداوند هستند، یافت می شود. همین امر سبب می گردد که محبت نسبت به آنان در هر فردی ایجاد شود.
به یک مورد از برخورد آن بزرگوارن اشاره می کنیم. حضرت رضا – علیه السلام – به حمام رفت. شخصی امام را نمی شناخت از امام تقاضا کرد، بدنش را کیسه بکشد. امام بر خواست و به کیسه کشیدن مشغول شد، ولی برخورد محترمانه ی افرادی که در حمام بودند، با آن بزرگوار موجب شد آن شخص امام را بشناسد، و با شرمندگی به عذر خواهی پردازد. اما امام به کسیه کشیدن همچنان ادامه دادند.
آری براستی با شنیدن همین داستان علاقه ما به آن مهربانان عالم چند برابر می شود. لازم به توجه هست همین توجه و مطالعه اخلاق کریمانه آنان عزیزان در ایجاد محبت به آنان و رفتن و آراستن خود به آن صفات بسیار اثر گذار است. پیامبر اکرم ـ صل الله علیه وآله و سلم ـ بیشترین اثر گذاریشان بر اعراب جاهلی به وسیله همین اخلاق عظیم و نیکو بوده است. تا جای که قرآن اشاره می کند که اگر نرم خو نبودی آنها به دور تو جمع نمی شدند.
با مراجعه به کتابهای که در مورد زندگی اهل بیت، سیره و اخلاق آنان نوشته شده می توان به کمالات آنان بیشتر شناخت پیدا کرد و همین امر در افزایش محبت مهم است.
5. در احادیث برای ایجاد محبت اهل بیت ـ علیهم السلام – اموری ذکر شده است. از قبیل : دوستی با افراد مومن و با ایمان، دشمنی با دشمنان آنان، رشد ایمان، دعا و به کردار و گفتار آن بزرگواران پایبند بودن. اگر کسی به همین نکات توجه کند خیر دنیا و آخرت نصیب او شده است.
پی نوشت ها:
1.با استفاده از: طریحى، مجمع البحرین، ج 2، ماده «حبب».
2.شورى (42)، آیه 23.
3.میزان الحکمه، ج 2، ص 236، ح 3197.
4. همان، ح 3199.
5.همان، ص 238، ح 3211.
6. همان، ح 3212.
7.همان، ج 1، ص 170، ح 839.
8.همان، ح 3093.
9.براى آشنایى بیشتر به زیارت «جامعه کبیره» رجوع کنید.