راه حل رهایی از وضع موجود در جهان اسلام با محور آموزه مهدویت
۱۳۹۴/۰۹/۰۴
–
۷۹ بازدید
راه حل رهایی از وضع موجود در جهان اسلام با محور آموزه مهدویت
شرط لازم در افزایش عمق راهبردی آموزه مهدویت اعتقاد به اصل موضوع و دستیابی به یک آرمان روشن است، فرهنگسازان جهان اسلام باید دیدگاه نظاممند در رویکرد به اندیشه مهدویت، در سامانه تفکر خویش داشته باشند.
خبرگزاری شبستان: سخن از چنین موضوعاتی که کندوکاوی است در باب بازنمایی ظرفیتها و قابلیتهای فرهنگی و تمدنی باورداشت آموزه مهدویت، به جهاتی چند، در دسته موضوعات قابل تأمل جای میگیرد.
اول آنکه؛ این موضوع برخلاف دیگر موضوعات، به صورت زنده و آشکار با باورهای عمومی مسلمانان ارتباط دارد.
راه حل رهایی از وضع موجود در جهان اسلام با محور آموزه مهدویت
شرط لازم در افزایش عمق راهبردی آموزه مهدویت اعتقاد به اصل موضوع و دستیابی به یک آرمان روشن است، فرهنگسازان جهان اسلام باید دیدگاه نظاممند در رویکرد به اندیشه مهدویت، در سامانه تفکر خویش داشته باشند.
خبرگزاری شبستان: سخن از چنین موضوعاتی که کندوکاوی است در باب بازنمایی ظرفیتها و قابلیتهای فرهنگی و تمدنی باورداشت آموزه مهدویت، به جهاتی چند، در دسته موضوعات قابل تأمل جای میگیرد.
اول آنکه؛ این موضوع برخلاف دیگر موضوعات، به صورت زنده و آشکار با باورهای عمومی مسلمانان ارتباط دارد.
دوم اینکه؛ بحث از چنین موضوعاتی به تعمیق رویکرد عالمانه به معارف مهدوی در جامعه کمک میکند.
سوم آنکه؛ چنین موضوعاتی به تبیین مهمترین شاخصههای رویکرد فرهنگی و تمدنی به آموزههای دینی و به خصوص آموزه مهدویت یاری می رساند.
تبیین ضرورتهای رویکرد فرهنگی و تمدنی به اندیشه مهدویت
بحث و گفتوگوی علمی درباره “فرهنگ” و “تمدن” و احکام و عوارض آن، از چند منظر برای جامعه اسلامی و انقلابی ما، اصالت و اهمیت دارد:
۱. اول اینکه، “انقلاب اسلامی ایران” در درجة نخست یک “انقلاب فرهنگی” بود که نظم معنایی و ارزشی پیشین را درهم شکست و یک نظم معنایی و ارزشی برآمده از فرهنگ اسلامی پیشروی جامعة ایران نهاد؛ بنابراین از آنجا که انقلاب ایران؛ اولاً و بالذات، در “تحولی فرهنگی” ریشه داشت، سرنوشت این انقلاب و امکان وصول آن به آرمانهایش، به تحقق و تداوم “هویت فرهنگیاش” وابسته است. شناخت هر چه بیشتر و عمیقتر فرهنگ و تمدن به طور عام و نیز رویکرد فرهنگی و تمدنی به آموزه مهدویت، ما را به قدرت معرفتی و علمی لازم برای صیانت از هویت فرهنگی انقلاب اسلامی مجهز میسازد.
2. معنای اندیشهورزی و نظریهپردازی در حوزة فرهنگ و تمدن اسلامی، صورتبندی یک “انگاره” و “رهیافت” متفاوت است؛ چرا که لازمة متصف شدن فرهنگ و تمدن به اسلامی، برآمدن و برگرفتن مبانی و مبادی و روشها و غایات و پاسخهای فرهنگی و تمدنی از متن معارف نظری و تفکر اسلامی است. این روند، فرهنگ و تمدن اسلامی را واجد هویت مستقل و متفاوتی از فرهنگ و تمدن سکولار میکند. یکی از گامهای اولیه و اساسی در زمینة اندیشهورزی در حوزة فرهنگ و تمدن اسلامی، تبیین ظرفیتها و قابلیتهای آموزههای دینی در مهندسی فرهنگی است. خوانش مبسوط و ساختارمند آموزة مهدویت با رویکردی فرهنگی و تمدنی در این چارچوب و تلقی، معنا و ضرورت مییابد.
3. در آشفته بازار روزگار کنونی، اندیشهای پیروز است که بتواند کارآمدی خود را در عینیت نشان دهد، این همان رمز معمای دیرینه در خصوص افول و ظهور تمدنهاست. حتّی اگر اصل یک آموزه در مهد توحید نیز تکوین یافته باشد، امّا نتواند مرتباً به ظرفیتسازی اجتماعی بپردازد و با زمان و مکان به خوبی به پیش رود حتماً باید شاهد انزوای آن در میان جوامع الهی باشیم. چنین مهمی نیز از ضرورتهای رویکرد فرهنگی و تمدنی به آموزه مهدویت است.
پیشفرضهای رویکرد فرهنگی و تمدنی به اندیشه مهدویت
رویکرد فرهنگی و تمدنی به اندیشه نجاتگرایانه مهدویت دست کم به دو پیش فرض نیازمند است:
– یکی اینکه وضعیت کنونی رویکرد به آموزههای دینی، دچار کاستیها، اشکالات و نارساییهایی است که باید اصلاح شود و تغییر یابد.
– دیگر اینکه تصوری ذهنی برای وضعیت مطلوب و سامان یافته، وجود داشته و بایستگیهای رویکرد مطلوب فرهنگی و تمدنی به آموزههای دینی به طور عام و آموزه مهدویت به طور خاص تعیین شده باشد. در حالی که پیشفرض نخست، بدیهی و وجدانی تلقی می شود، دومین پیشفرض در هالهای از ابهام و اختلاف نظر قرار دارد.
راهکارهای افزایش عمق راهبردی گفتمان انتظار در مهندسی فرهنگی
– نقد شرایط موجود در تبلیغ اندیشه مهدویت، و تعیین نیاز مخاطبان برای شرایط مطلوب؛
– نگاه جریانی یا (غیرساکن) به آموزة مهدویت؛
– توجه به شرایط محیطی و عوامل تأثیرگذار بیرونی بر موضوع مهدویت؛
– ایجاد قدرت آیندهنگری و آیندهپردازی در حوزة فرهنگ مهدوی؛
– استقبال از تغییر جایگاهها و تغییر روشها برای دستیابی به اهداف بهتر در حوزة مهدویتپژوهی؛
– درمان کج رویها در حوزه مهدویتپژوهی با بهکارگیری روشهای علمی و استفاده از شیوههای مناسب برای قطع ریشهها و انگیزههای این کج رویها؛
– کشف خلأهای معرفتی موجود در تبیین معارف مهدوی؛
– داشتن چشم مسئلهیاب در مطالعات مهدوی.
فرجام سخن
در عینحال، آنچه مهم و شرط لازم در افزایش عمق راهبردی آموزه مهدویت است، اعتقاد و باور عمیق به اصل موضوع، شناخت و آگاهی از معیارها و دستیابی به یک آرمان روشن، عمیق، موجه، مطلوب و شدنی در ذهن و دل کسانی است که به عنوان عناصر و عوامل تغذیه ذهین امت اسلامی، دستاندرکار فرهنگی در مراحل و سطوح مختلف آن میباشند. قبل از هر چیز، فرهنگسازان واقعی جهان اسلام باید دیدگاه و باور روشن و نظاممند از آنچه باید معیار و ملاک باشد در رویکرد به اندیشه مهدویت، در سامانه تفکر خویش داشته باشند.
اعتقاد و باور عمیق به اصل موضوع، به این معنا است که باور داشته باشیم که اندیشه مهدویت مسلمانان را در ساختن جامعهای نمونه، پیشرو، شکوفا و رشد یافته یاری میدهد و شرایط روزگار مدرنیته، حاکمیت نسبی تکنولوژی بر همة زوایای زندگی بشر، شرایط سیاسی و فرهنگی جهان معاصر به هیچ وجه مانع جدی برای آن به شمار نمیرود، و اساسیترین و ریشهایترین وظیفة حاکمیت دینی، تلاش و مجاهدت مستمر و خستگیناپذیر برای ساختن چنین جامعهای است.
اگر چنین امری، با برنامهریزی، تلاش، همت اندیشمندان و مدیران فرهنگی جهان اسلام با تدبیر و شیوة مؤثری محقق شود، آنگاه را تحقق این مختصات – هر چند با سختی و کندی – باز خواهد شد.
پس میتوان و باید پرسید: آیا راهی برای رهایی از وضع موجود در رویکرد به آموزه مهدویت وجود دارد؟
پاسخ به این پرسش، مثبت است؛ مشروط به آنکه “گفتمان سازی” را به مثابه یک “کنش بنیادی برای گذار” به شرایط مناسب برای تحقق رویکرد تمدنساز به آموزه مهدویت در جهان اسلام در نظر آوریم؛ نه آنچنان که این مهم را صرفاً در مؤسسات و مراکز پژوهشی جستجوگر باشیم.
گفتمانسازی یک سرّ در انگیزههای اندک بازیگران تحولخواه در جهان اسلام دارد و سرّی دیگر در برخی ساختارها که روزنههای دگرگونسازی را باز گذاشتهاند.
منبع: یادداشت حجت الاسلام امیرمحسن عرفان، پژوهشگر مهدویت با موضوع “جایگاهشناسی فرهنگی اندیشة مهدویت در تمدن نوین اسلامی”
پایان پیام/345