۱۳۹۴/۰۲/۲۳
–
۵۹۲ بازدید
دانشجوی محترم ابتدا از اینکه این مرکز را به منظور دریافت پاسخ سوالات خویش انتخاب کرده اید از شما سپاسگذاریم .
اختیارات ومسئولیت رهبری :
قانون اساسی اختیارات مشخصی را بر عهده رهبری گذاشته و اختیار عزل و نصب افراد و شخصیتهای خاص را به او داده است. ایشان نیز با در نظر گرفتن توانمندیها و امکانات در کنار نیازها و اولویتهای کشور, نسبت به انتصاب و یا عزل افراد در سمتهای مدیریتی کشور اقدام می کند؛ اما به طور اصولی در عزل و نصب سایر مدیریتهای کشور (در بدنه قوای سهگانه) دخالتی نمیکند مگر اینکه حضور فرد یا افرادی را بر خلاف مصالح اسلام و انقلاب و کلیت نظام احساس کند. در مورد حدود اختیارات رهبری نسبت به کل نظام، قانون اساسی چهار وظیفه مهم را بر عهده رهبر گذاشته است که عبارتند از: 1. تعیین سیاست های کلی نظام جمهوری اسلامی ایران پس از مشورت با مجمع تشخیص مصلحت نظام؛ 2. نظارت بر حسن اجرای سیاست های کلی نظام؛ 3. حل اختلاف و تنظیم روابط قوای سه گانه؛ 4. حل معضلات نظام که از طریق عادی قابل حل نیست از طریق مجمع تشخیص مصلحت نظام. قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، اصل 110 بر این اساس وظایف وا ختیارات مقام معظم رهبرى در ارتباط با مسائل کلى کشور و سیاست گذارى هاى کلان آن است و ایشان همواره دستورالعمل و رهنمودهاى لازم را ارائه و بر حسن اجراى سیاست هاى کلى نظارت دقیق و مستمر دارند و در مقابل مشکلات و نارسایى هاى موجود در جامعه به مسئولان مربوطه تذکرات و هشدارهاى لازم را مى دهند و از طریق آنان مسائل را پیگیرى مى کنند. شایان ذکر است مقام رهبرى به جز فرماندهى نیروهاى مسلح هیچ گونه مسئولیت اجرایى در کشور ندارد و نقش اساسى ایشان هدایت و رهبرى جهت گیرى هاى انقلاب و نظام و جلوگیرى از انحراف آن است. بیانات مقام معظم رهبری به خوبی بیانگر این موضوع است: «عده ای سعی می کنند ولایت فقیه را به معنای حکومت مطلقه فردی معرفی کنند! این دروغ است. ولایت فقیه -طبق قانون اساسی ما نافی مسؤولیت های ارکان مسؤول کشور نیست. مسؤولیت دستگاه های مختلف و ارکان کشور، غیرقابل سلب است. ولایت فقیه، جایگاه مهندسی نظام و حفظ خط و جهت نظام و جلوگیری از انحراف به چپ و راست است. این اساسی ترین و محوری ترین مفهوم و معنای «ولایت فقیه» است. بنابراین ولایت فقیه نه یک امر نمادین و تشریفاتی محض و احیاناً نصیحت کننده است -آن طور که بعضی از اول انقلاب این را می خواستند و ترویج می کردند [و] نه نقش حاکمیت اجرایی در ارکان حکومت [را] دارد؛ چون کشور مسؤولیت اجرایی، قضایی و تقنینی دارد و همه باید بر اساس مسؤولیت خود کارهایشان را انجام دهند و پاسخگویی مسؤولیت های خود باشند…. پاسداری و دیده بانی حرکت کلی نظام به سمت هدف های آرمانی و عالی اش، مهمترین و اساسی ترین نقش ولایت فقیه است».سخنرانی در مراسم سالگرد ارتحال حضرت امام(ره)) 14/3/1383 مقام معظم رهبری در رابطه با انتصاب مدیران و مسئولانی که قانون بر عهده رهبری گذاشته با نهایت دقت و بررسی تلاش می نمایند تا شایسته ترین افراد واجد شرایط و دارای تجربه که از بیشترین صلاحیت و توانمندی برخوردارند را انتخاب نماید و ضمن ترسیم و تبیین سیاست های کلی نظام براعمال آنان نظارت و تذکرات لازم را رائه می نماید . چنانکه ایشان در این زمینه می فرماید : « یکی از این اعتراضها، اعتراض به صدا و سیما بود و اینکه بعضی میگویند اگر چنانچه صدا و سیما را نقد کنیم، بر خلاف رهبری مطلبی گفته ایم؛ چرا؟ چون رهبری رئیس صدا و سیما را معین میکند! اگر واقعاً ملاک این باشد، که آدم باید به هیچ کس اعتراض نکند؛ چون رئیس قوه ی قضائیه را هم رهبری انتخاب میکند، رئیس جمهور هم بعد از انتخابات، تنفیذ رهبری دارد؛ میگوید نصب کردم. پس باید به هیچ کس اعتراض نکرد. نه آقا، اولاً صدا و سیما را رهبری اداره نمیکند؛ این معلوم باشد. صدا و سیما را رئیس صدا و سیما اداره میکند. و رهبری هم در موارد زیادی اعتراضهائی دارد. همین اعتراضهائی که شما دارید، بعضی هایش یا خیلی هایش، اعتراضهای ما هم هست. احتمالاً اعتراضهای دیگری هم هست که چون برای من از جوانب مختلف گزارش می آورند – با اینکه خود من ممکن است به قدر شما تماشاچی تلویزیون یا گوش کننده ی رادیو نباشم – اطلاعاتم زیاد است. از وضع صدا و سیما اعتراضهائی هم میکنیم، اشکالاتی هم میکنیم، گاهی با آنها دعوا هم میکنیم. بالاخره آنها هم یک ضرورتهائی دارند و جواب میدهند؛ گاهی جوابشان درست است، گاهی هم نادرست است. به هر حال اعتراض هست و انتقاد شما از صدا و سیما مطلقاً به رهبری منتقل نمیشود. شما حق دارید انتقاد کنید؛ هیچ اشکالی ندارد.» (۱۳۸۷/۰۷/۰۷ دیدار جمعی از نخبگان علمی و دانشجویان دانشگاه ها) بنابراین چنین نیست که مقام معظم رهبری هیچ گونه نظارت و کنترل بر این رسانه ندارد؛ بلکه برعکس با توجه به جایگاه و وظایف آن نسبت به این رسانه, حسّاس بوده و اهتمام جدی دارند. مقام معظم رهبری بر همه قوای حاکم و دستگاه های حکومتی نظارت دارند؛ لیکن به دلیل گستردگی تمامی ارکان حکومت و شعاع کارها و فعالیت های آنان، مقام معظم رهبری به طور طبیعی نمی توانند در تمام جزئیات آن فعالیت ها نظارت کنند. پس عمدة نظارت ها، در بخش سیاست گذاری ها است که دستگاه های حکومتی در مسیر صحیح حرکت کنند. علاوه بر آن مشی رهبری، با توجه به ضرورت قانونمند شدن فعالیت های جامعه و نهادینه شدن مسئولیت و پاسخ گویی قوای حاکم در برابر سازوکارهای قانونی، این است که حتی الامکان بر امور مختلف کشور نظارت کنند نه دخالت؛ مگر آنکه مسئله بسیار حاد باشد که ناچار به مداخله گردند (مانند طرح قانون مطبوعات در مجلس ششم). مقام معظم رهبری در موارد بسیاری به مسئولان تذکر می دهند؛ ولی لازم نیست این تذکرات علنی بوده و باعث تضعیف آنان گردد. به هر حال کارکرد صدا و سیما هم مانند سایر دستگاه ها خالی از عیب و نقص نیست؛ اما با توجه به اهمیت این رسانه و نقش مهم و تأثیرگذار آن بر افکار عمومی, عقاید و نگرش های جامعه و وظایف سنگینی که این رسانه ملی بر عهده دارد, رفع مشکلات و معضلات این رسانه و بهبود کیفی و کمی برنامه های آن از اولویت به سزایی برخوردار است. به رغم وجود برخی مشکلات و معضلاتی که به هیچ وجه زیبنده رسانه ملی نظام اسلامی ایران نیست, صدا و سیما دستاوردها و برنامه های مفید و سازندة فراوانی داشته است و این چنین نیست که کارکرد آن, فقط وجود برخی خلاف شرع ها، اختلاط زن و مرد و… باشد! گذشته از برخی مظاهر نامتناسب با ارزش های اسلامی, بیشتر برنامه های صدا و سیما, آموزنده و در راستای تأمین نیازهای متنوع اقشار مختلف جامعه است. صدا و سیما چون در قلمروی بسیار گسترده فعالیت می کند, بالطبع در معرض آفت های زیادتری نیز می باشد. در زمینه مسائل اقتصادی هم دقیقا همین مطالب مطرح می باشد ، به این معنا که رهبری در این زمینه نیز مسئول سیاست گذاری کلان بوده و در نتیجه صرفا باید نسبت به این حیطه پاسخگو باشد و بخش عمده مسئولیت بر عهده مسئولان تقنینی و اجرایی است که آنها هم عمدتا منتخبان مردم هستند . بنابر این بخش مهمی از حل مشکلات و معضلات جامعه درواقع به حسن انتخاب و یا سوء انتخاب مردم باز می گردد ودر این زمینه رهبری بی تقصیر هستند به عنوان مثال اگر مردم نماینده ای را انتخاب نمایند که نتواند در برابر مشکلات جامعه به قانونگذاری درست بپردازد و یا رئیس جمهوری را انتخاب نمایند که نه تنها به حل مشکلات جامعه از جمله مشکلات اقتصادی رغبتی نشان ندهد بلکه حتی خود زمینه برخی مشکلات اقتصادی را ایجاد نمایدرهبری نباید پاسخگو باشد هر چند حتی در این مواردهم رهبری سکوت نکرده و همواره در برابر انحرافات و مشکلات اساسی جامعه ایستادگی کرده اند و به هر حال نباید انتظار داشت که رهبری در هر موردی شخصا وارد کار شده و اقدام به حل مشکلات نمایند بلکه مردم باید با انتخاب درست مسئولان ، کاری کنند که هرگز نیازی به دخالت مستقیم رهبری در امور بخش های دیگر و تذکر ایشان نباشد .