۱۳۹۲/۱۲/۲۸
–
۳۷۵ بازدید
سلام و خدا قوتسند روایت تاریخ طبری درباره هجوم به این صورت هست:حَدَّثَنَا ابْنُ حُمَیْدٍ، قَالَ: حَدَّثَنَا جَرِیرٌ، عَنْ مُغِیرَةَ، عَنْ زِیَادِ بْنِ کُلَیْبٍ،
ابن حمید راوی اول چه کسی است؟! در جوابیه یورش به خانه وحی که اهلسنت نوشته اند آمده:
راوی اول: ابن حمید، ابو عبدالله الرازی، متوفای سال (۲۴۸هـ.ق) است.
که این شخص متهم به دروغ گو بودن هست، رجوع شود به:
ذهبی، شمس الدین، محمد بن احمد، میزان الاعتدال ج ۳، ص: ۵۳۰، شماره شرح حال: ۷۴۵۳، دار الفکر بیروت
اما در مقاله ای از شیعه خوندم که:
مُحَمَّد بن حمید بن حیان التمیمی هست که در کتاب تهذیب الکمال خیلی توثیق شده
حالا این راوی کدوم یکی هست؟! اولی که دروغگو هست یا دومی؟
و همچنین مطرح کرده اند که آخرین راوی خود شاهد این ماجرا نبوده بنابر این روایت منقطع هست
آخرین راوی در روایت سند تاریخ طبری است که به نقل داستان پرداخته است. وی گر چه مورد توثیق علمای جرح و تعدیل قرار گرفته است، اما خود شخصاً شاهد ماجرای سقیفه و جریان رفتن حضرت عمر(رضی الله عنه) به خانه فاطمه زهرا (رضیالله عنها) نبوده است. وی از تابعینی همچون ابراهیم نخعی، سعید بن جبیر، عامر شعبی و فضیل بن عمرو فقیمی روایت کرده است.(جمال الدین، یوسف مزی تهذیب الکمال من اسماء الرجال، ج ۹، ص: ۵۰۴، شماره شرح حال: ۲۰۶۵، موسسة الرسالة، ۱۴۰۷هـ ۱۹۸۷ م، الطبعة الاولی)
و در زمان حکومت یوسف بن عمرو در سال ۱۲۰ هـ.ق وفات نموده است. (ر.ک، ابن سعد، الطبقات الکبری، ج ۶، ص: ۳۳۰، دار بیروت، ۱۴۰۵هـ ۱۹۸۵م، عسقلانی، احمد بن حجر، تهذیب التهذیب، ج۳، ص: ۳۳۴، شماره شرح حال: ۲۱۸۴، دار الکتب العلمیة، ۱۴۱۵عـ ۱۹۹۴م)
اگه امکانش هست با دلیل و سند ( متن عربی باشه خیلی خوبه ) جواب بدید، ممنونم
خدانگهدارتون
پیش از پاسخ به این پرسش توجه به یک نکته ضروری است و آن اینکه اولا در زمینه یورش به خانه وحی فقط کتاب طبری مد نظر نیست و در این زمینه دهها سند و مدرک معتبر وجود دارد ثانیا نقل روایت فقط به دیدن شخص راوی نیست بلکه امکان دارد همانطور که گفتید وی از تابعین نقل قول کرده که این تابعین در نزد اهل سنت موثق هستند. به هر حال در مورد ابن حمید باید گفت وی از کسانی است که اکثر کتب اهل سنت وی را توثیق کرده اند و آنقدر این توثیقات زیاد است که ذکر تمام آنها در این جواب نمی گنجد با این حال ما به طور نمونه به چند مورد اشاره می کنیم: مزی در تهذیب الکمال در ترجمه وی مینویسد :
و قال عبد الله بن أحمد بن حنبل : سمعت أبى یقول : لا یزال بالرى علم ما دام محمد بن حمید حیا .
عبدالله فرزند احمد بن حنبل می گوید: از پدرم شنیدم که می گفت : تا زمانی که محمد بن حمید زنده بود ، علم در ری باقی بود .
قال عبد الله : حیث قدم علینا محمد بن حمید کان أبى بالعسکر فلما خرج قدم أبى و جعل أصحابه یسألونه عن ابن حمید ، فقال لى : مالهؤلاء یسألونى عن ابن حمید .
قلت : قدم ها هنا فحدثهم بأحادیث لا یعرفونها . قال لى : کتبت عنه ؟ قلت : نعم کتبت عنه جزءا . قال : اعرض على ، فعرضتها علیه ، فقال : أما حدیثه عن ابن المبارک و جریر فهو صحیح ، و أما حدیثه عن أهل الرى فهو أعلم .
ونیز می گوید : وقتی که محمد بن حمید به نزد ما آمد ، پدرم در لشکرگاه بود ؛ و وقتی که او رفت پدرم به شهر بازگشت ؛ پس شاگردان او در مورد ابن حمید از او سوال کردند ؛ پدرم به من گفت : چه شده است که ایشان در مورد ابن حمید از من سوال می کنند ؟ گفتم : به اینجا آمده بود و برای ایشان روایاتی نقل کرد که ایشان تاکنون نشنیده بودند ؛ پدرم گفت : از او چیزی نوشته ای ؟ پاسخ دادم : آری ؛ یک دفتر از او روایت نوشته ام ؛ گفت : بیاور تا آن را ببینم ؛ و وقتی دید گفت : روایت او از ابن مبارک و جریر صحیح است ؛ و اما روایت او از اهل ری ، خود او دانا تر است ( من در این زمینه اطلاعی ندارم)
و قال أبو قریش محمد بن جمعة بن خلف الحافظ : قلت لمحمد بن یحیى الذهلى : ما تقول فى محمد بن حمید ؟ قال : ألا ترانى هو ذا أحدث عنه .
… به محمد بن یحیی ذهلی گفتم : نظر تو در مورد ابن حمید چیست ؟
پاسخ داد : آیا ندیده ای که من از او روایت می کنم ؟
قال : و کنت فى مجلس أبى بکر الصاغانى محمد بن إسحاق ، فقال : حدثنا محمد بن حمید . فقلت : تحدث عن ابن حمید ؟ فقال : و ما لى لا أحدث عنه و قد حدث عنه أحمد بن حنبل و یحیى بن معین .
… در مجلس ابو بکر صاغانی محمد بن اسحاق بودم ؛ پس گفت : محمد بن حمید برای ما روایت کرد که …؛ به او گفتم از ابن حمید روایت می کنی ؟ گفت : چه ایرادی دارد وقتی احمد بن حنبل و یحیی بن معین از او روایت نقل کرده اند ؟
و قال أبو بکر بن أبى خیثمة : سئل یحیى بن معین عن محمد بن حمید الرازى فقال : ثقة . لیس به بأس ، رازى کیس .
… از یحیی بن معین در مورد او سوال شد ؛ در پاسخ گفت : مورد اطمینان است و ایرادی در او نیست ، زیرک و از اهل ری است .
و قال أبو العباس بن سعید : سمعت جعفر بن أبى عثمان الطیالسى یقول : ابن حمید ثقة ، کتب عنه یحیى و روى عنه من یقول فیه هو أکبر منهم .
(تهذیب الکمال ، ج25 ، ص100 ( .
… از جعفر بن عثمان طیالسی شنیدم که می گفت : ابن حمید مورد اطمینان است ؛ یحیی از او روایت کرده است و کسی از او روایت کرده است که از مشهور است از همه ایشان ( روات ) بزرگتر است ( احمد بن حنبل)
جریر بن عبد الحمید بن قرط الضبی :
وی از راویان صحیح بخاری و مسلم است و در وثاقت وی شک و شبههای نیست . مزی در تهذیب الکمال در ترجمه وی مینویسد :
و قال محمد بن سعد : کان ثقة کثیر العلم ، یرحل إلیه .
و قال محمد بن عبد الله بن عمار الموصلى : حجة کانت کتبه صحاحا .
تهذیب الکمال ، ج4 ، ص544 .
محمد بن سعد : او مورد اطمینان و دارای علم زیادی بود که مردم به سوی او سفر می کردند .
… او حجت بود و همه کتاب هایش صحیح
ذهبى درباره وى مى گوید : «العلامة ، الحافظ ، الکبیر . . . حدث عنه : ابو داود ، ترمذى ، قزوینى ، احمد بن حنبل ، ابو زرعه ، ابوبکر بن ابى الدنیا ، صالح بن محمد جزره ، حسن بن على معمرى ، عبد الله بن احمد بن حنبل ، محمد جریر طبرى ، ابو القاسم بغوى . . . و خلق کثیر . » (سیر اعلام النبلاء ج11 ، ص 503 . )
با اینکه برخى وى را به خاطر تصرّف در ترکیب اسانید در متون حدیث تضعیف کرده اند( میزان الاعتدال ج3 ، ص 531 ، الکاشف ج3 ، ص 21 ، تاریخ الکبیر ج1 ، ص 69 ، الضعفاء الکبیر ج4 ، ص 61 . )ولى ذهبى در دفاع از وى مىگوید : «با اینکه ابن حمید در اسانید تصرف مى کرده ولى حدیث جعل نمى کرده است . » (سیر اعلام النبلاء ج11 ، ص505) .
ابو زرعه درباره وى مى گوید : «هرکس محمد بن حمید را کنار گذارد بیش از ده هزار حدیث را از دست مى دهد . » (میزان الاعتدال ج3 ، ص 531 .) ابو قریش مى گوید : «نظر محمد بن یحیى را پیرامون ابن حمید جویا شدم ، وى در پاسخ گفت : مگر نمى بینى از وى حدیث نقل مى کنم.!»
عبد الله بن احمد به نقل از پدرش مى گوید : «مادامى که محمد بن حمید در ( شهر ) رى وجود دارد علم نیز وجود دارد . » (میزان الاعتدال ج3 ، ص 531 .)
ابو حاتم از یحیى بن معین نقل مىکند که ابن حمید فردى مطمئن و ثقه مى باشد . (الجرح و التعدیل ج7 ، ص 232 ، تهذیب الکمال ج16 ، ص 222 . ) در جاى دیگر ابن ابى خیثمه از یحیى بن معین درباره محمد بن حمید سؤال مى کند وى در پاسخ مى گوید : «هیچ اشکالى بر وى وارد نیست . » (تاریخ بغداد ج2 ، ص 260 ، تهذیب التهذیب ج9 ، ص 112 ، تهذیب الکمال ج16 ، ص 222 .)
جعفر بن ابى عثمان طیالسى نیز وى را توثیق مى کند .( تاریخ بغداد ج2 ، ص 260 ، تهذیب الکمال ج16 ، ص 223 ، تهذیب التهذیب ج9 ، ص 112 . )
خلیلى درباره وى مى گوید : «کان حافظاً عالماً بهذا الشأن رضیه احمد و یحیى . » (تهذیب التهذیب ج9 ، ص 115 . )
و قال عبد الله بن أحمد بن حنبل : سمعت أبى یقول : لا یزال بالرى علم ما دام محمد بن حمید حیا .
عبدالله فرزند احمد بن حنبل می گوید: از پدرم شنیدم که می گفت : تا زمانی که محمد بن حمید زنده بود ، علم در ری باقی بود .
قال عبد الله : حیث قدم علینا محمد بن حمید کان أبى بالعسکر فلما خرج قدم أبى و جعل أصحابه یسألونه عن ابن حمید ، فقال لى : مالهؤلاء یسألونى عن ابن حمید .
قلت : قدم ها هنا فحدثهم بأحادیث لا یعرفونها . قال لى : کتبت عنه ؟ قلت : نعم کتبت عنه جزءا . قال : اعرض على ، فعرضتها علیه ، فقال : أما حدیثه عن ابن المبارک و جریر فهو صحیح ، و أما حدیثه عن أهل الرى فهو أعلم .
ونیز می گوید : وقتی که محمد بن حمید به نزد ما آمد ، پدرم در لشکرگاه بود ؛ و وقتی که او رفت پدرم به شهر بازگشت ؛ پس شاگردان او در مورد ابن حمید از او سوال کردند ؛ پدرم به من گفت : چه شده است که ایشان در مورد ابن حمید از من سوال می کنند ؟ گفتم : به اینجا آمده بود و برای ایشان روایاتی نقل کرد که ایشان تاکنون نشنیده بودند ؛ پدرم گفت : از او چیزی نوشته ای ؟ پاسخ دادم : آری ؛ یک دفتر از او روایت نوشته ام ؛ گفت : بیاور تا آن را ببینم ؛ و وقتی دید گفت : روایت او از ابن مبارک و جریر صحیح است ؛ و اما روایت او از اهل ری ، خود او دانا تر است ( من در این زمینه اطلاعی ندارم)
و قال أبو قریش محمد بن جمعة بن خلف الحافظ : قلت لمحمد بن یحیى الذهلى : ما تقول فى محمد بن حمید ؟ قال : ألا ترانى هو ذا أحدث عنه .
… به محمد بن یحیی ذهلی گفتم : نظر تو در مورد ابن حمید چیست ؟
پاسخ داد : آیا ندیده ای که من از او روایت می کنم ؟
قال : و کنت فى مجلس أبى بکر الصاغانى محمد بن إسحاق ، فقال : حدثنا محمد بن حمید . فقلت : تحدث عن ابن حمید ؟ فقال : و ما لى لا أحدث عنه و قد حدث عنه أحمد بن حنبل و یحیى بن معین .
… در مجلس ابو بکر صاغانی محمد بن اسحاق بودم ؛ پس گفت : محمد بن حمید برای ما روایت کرد که …؛ به او گفتم از ابن حمید روایت می کنی ؟ گفت : چه ایرادی دارد وقتی احمد بن حنبل و یحیی بن معین از او روایت نقل کرده اند ؟
و قال أبو بکر بن أبى خیثمة : سئل یحیى بن معین عن محمد بن حمید الرازى فقال : ثقة . لیس به بأس ، رازى کیس .
… از یحیی بن معین در مورد او سوال شد ؛ در پاسخ گفت : مورد اطمینان است و ایرادی در او نیست ، زیرک و از اهل ری است .
و قال أبو العباس بن سعید : سمعت جعفر بن أبى عثمان الطیالسى یقول : ابن حمید ثقة ، کتب عنه یحیى و روى عنه من یقول فیه هو أکبر منهم .
(تهذیب الکمال ، ج25 ، ص100 ( .
… از جعفر بن عثمان طیالسی شنیدم که می گفت : ابن حمید مورد اطمینان است ؛ یحیی از او روایت کرده است و کسی از او روایت کرده است که از مشهور است از همه ایشان ( روات ) بزرگتر است ( احمد بن حنبل)
جریر بن عبد الحمید بن قرط الضبی :
وی از راویان صحیح بخاری و مسلم است و در وثاقت وی شک و شبههای نیست . مزی در تهذیب الکمال در ترجمه وی مینویسد :
و قال محمد بن سعد : کان ثقة کثیر العلم ، یرحل إلیه .
و قال محمد بن عبد الله بن عمار الموصلى : حجة کانت کتبه صحاحا .
تهذیب الکمال ، ج4 ، ص544 .
محمد بن سعد : او مورد اطمینان و دارای علم زیادی بود که مردم به سوی او سفر می کردند .
… او حجت بود و همه کتاب هایش صحیح
ذهبى درباره وى مى گوید : «العلامة ، الحافظ ، الکبیر . . . حدث عنه : ابو داود ، ترمذى ، قزوینى ، احمد بن حنبل ، ابو زرعه ، ابوبکر بن ابى الدنیا ، صالح بن محمد جزره ، حسن بن على معمرى ، عبد الله بن احمد بن حنبل ، محمد جریر طبرى ، ابو القاسم بغوى . . . و خلق کثیر . » (سیر اعلام النبلاء ج11 ، ص 503 . )
با اینکه برخى وى را به خاطر تصرّف در ترکیب اسانید در متون حدیث تضعیف کرده اند( میزان الاعتدال ج3 ، ص 531 ، الکاشف ج3 ، ص 21 ، تاریخ الکبیر ج1 ، ص 69 ، الضعفاء الکبیر ج4 ، ص 61 . )ولى ذهبى در دفاع از وى مىگوید : «با اینکه ابن حمید در اسانید تصرف مى کرده ولى حدیث جعل نمى کرده است . » (سیر اعلام النبلاء ج11 ، ص505) .
ابو زرعه درباره وى مى گوید : «هرکس محمد بن حمید را کنار گذارد بیش از ده هزار حدیث را از دست مى دهد . » (میزان الاعتدال ج3 ، ص 531 .) ابو قریش مى گوید : «نظر محمد بن یحیى را پیرامون ابن حمید جویا شدم ، وى در پاسخ گفت : مگر نمى بینى از وى حدیث نقل مى کنم.!»
عبد الله بن احمد به نقل از پدرش مى گوید : «مادامى که محمد بن حمید در ( شهر ) رى وجود دارد علم نیز وجود دارد . » (میزان الاعتدال ج3 ، ص 531 .)
ابو حاتم از یحیى بن معین نقل مىکند که ابن حمید فردى مطمئن و ثقه مى باشد . (الجرح و التعدیل ج7 ، ص 232 ، تهذیب الکمال ج16 ، ص 222 . ) در جاى دیگر ابن ابى خیثمه از یحیى بن معین درباره محمد بن حمید سؤال مى کند وى در پاسخ مى گوید : «هیچ اشکالى بر وى وارد نیست . » (تاریخ بغداد ج2 ، ص 260 ، تهذیب التهذیب ج9 ، ص 112 ، تهذیب الکمال ج16 ، ص 222 .)
جعفر بن ابى عثمان طیالسى نیز وى را توثیق مى کند .( تاریخ بغداد ج2 ، ص 260 ، تهذیب الکمال ج16 ، ص 223 ، تهذیب التهذیب ج9 ، ص 112 . )
خلیلى درباره وى مى گوید : «کان حافظاً عالماً بهذا الشأن رضیه احمد و یحیى . » (تهذیب التهذیب ج9 ، ص 115 . )