خانه » همه » مذهبی » زبان عربی – زبان قرآن

زبان عربی – زبان قرآن


زبان عربی – زبان قرآن

۱۳۹۳/۰۵/۲۸


۲۳۶۴ بازدید

چرا خداوند زبان عربی را بر سایر زبان ها ارجحیت داده است؟ چرا قرآن به زبان عربی است؟ همچنان که خداوند در آیه سه سوره فصلت می فرماید؟ چرا زبان عربی برای دین اسلام برگزیده شده است؟

راغب اصفهانی در مفردات می گوید: «العربی الفصیح من الکلام؛ عربی سخن فصیح و آشکار را می گویند». بنابراین عربی بودن صرف نظر از کیفیت زبان به معنی فصاحت و بلاغت است. بنابراین زیباست چون آشکار و رسا است. به علاوه زبان عربی از کامل ترین زبان ها، و از پربارترین و غنی ترین ادبیات، مایه می گیرد. ظرفیتی که در زبان عربی است که در عین کوتاهی لفظ معانی زیادی را تحمل می کند در سایر زبان ها نیست. عربی زبانی است که در الفاظ آن ظرفیت نمایش معانی گسترده و پر دامنه ای هست. یکی از وجود اعجاز قرآن اعجاز لفظی است که از لطافت ها و نکات ادبی عجیبی برخوردارست و در قالب هیچ ترجمه و زبانی بیان شدنی نیست.
1- نزول قرآن به زبان عربى، با توجه به مخاطبان نخستین و شخص پیامبر که عرب زبانند، جریانى طبیعى است. و هر سخنورى مطالب خویش را با زبان مخاطبان خود بیان مى کند. خداوند متعال نیز در ارسال پیامبران و ابلاغ پیام هاى خویش همین روش را به کار گرفته است.
خداوند متعال نیز در ارسال پیامبران و ابلاغ پیام هاى خویش، همین رویه را تأیید کرده و به کار گرفته است: «و ما ارسلنا من رسول الا بلسان قومه لیبیّن لهم فیضل الله من یشاء و یهدى من یشاء و هو العزیز الحکیم»؛ «و ما هیچ فرستاده اى را جز با زبان مردمش نفرستادیم تا [بتواند حقایق را] براى آنان به روشنى بیان کند. پس خداوند هرکس را که بخواهد گمراه و هرکس را که بخواهد هدایت مى کند و او شکست ناپذیر و فرزانه است». ابراهیم (14)، آیه 4. بر این اساس، اگر قرآن به زبانى، جز زبان عربى نازل مى شد، جاى آن داشت که از حکمت نزول قرآن به آن زبان سؤال شود و گفته شود: با آن که مخاطبان نخستین این پیام، عرب زبان هستند، چرا این پیام به زبان عربى نازل نشده است؟ علاوه بر آن که تحدى و طلب همانند آورى این کتاب، ضرورت نزول آن را به زبان عربى دو چندان مى کند. در صورتى که قرآن عربى نباشد، چگونه مى شود از مخاطبانى که جز با زبان عربى آشنا نیستند و یا تسلّط کافى بر زبان هاى دیگر ندارند؛ درخواست شود که براى روشن شدن حقانیّت یا نادرستى مدعاى پیامبر(ص)، سخنى همانند قرآن بیاورند؟ در این صورت به آسانى خواهند گفت: ما عرب زبان ها، محتواى پیام تو را نمى فهمیم؛ پس چگونه همانند آن را بیاوریم. پس تحدّى به قرآن نیز اقتضا مى کند که این پیام به زبانى باشد که مخاطبان اولیه اش، آن را درک کنند و بتوانند درباره درستى یا نادرستى مدعاى پیامبر(ص)، خود را بیازمایند و حقیقت برایشان روشن شود. نگا: قرآن شناسى، صص 98 – 103.
2- در این مسأله، توجّه به نکات زیر ضرورت دارد:
1. قرآن کریم براى تنزل در این عالم به زبان خاص نیاز دارد و آن عربى فصیح و مبین است، ولى زبان و فرهنگ آن، «زبان فطرت» است، به شکلى که همگان آن را مى فهمند و تنها در این صورت مى تواند جهانى باشد. اگر فرهنگ قرآن، فرهنگ نژاد و گروه خاص بود، هیچ گاه نمى توانست جهانى باشد.
ازاین رو، قرآن کریم کتابى ساده و معمولى نیست تا انسان بتواند، بر اثر آشنایى با قواعد عربى و مانند آن، به همه معارفش دست یابد. کتابى است که در اوج آسمان و مقام «لدن» ریشه دارد؛ از علم خداوند سرچشمه گرفته است و درک معارف بى انتهاى آن بدون تقوا و ارتباط با خدا امکان پذیر نیست.
2. همان طور که ایجاد حقیقت وحى به ذات خداوند متعال اختصاص دارد، تنزل آن حقیقت به لباس عربى مبین و الفاظ اعتبارى نیز کار خداى متعال است نه آن که فقط معناى کلام و وحى الاهى در قلب پیامبر(ص) تنزل یافته باشد و آن حضرت؛ به انتخاب خود، الفاظى را لباس آن معارف قرار داده باشد. الفاظ قرآن کریم نیز از سوى خداوند تعیین شده است و بدین سبب جنبه اعجازى دارد. آیاتى که نشان مى دهد، علاوه بر محتوا، الفاظ و عبارات عربى قرآن نیز از ناحیه خداوند به پیامبر(ص) وحى شده، عبارت است از: (ابراهیم/4، مریم/97، دخان/58، اعلى/18 و 32، قمر/40، احقاف/12، فصلت/2 و 3، رعد/37 و…).
3. ارتباط الفاظ و معانى، قراردادى است نه تکوینى و حقیقى؛ یعنى لفظى معین با قرارداد ویژه نشانه معناى خاصى مى گردد. به همین دلیل، براى یک معنا، در اقوام مختلف، الفاظ گوناگون وجود دارد؛ و نیز به همین دلیل یک حقیقت تکوینى همچون وحى گاه به صورت عربى مبین ظهور مى کند، گاه به صورت عبرى و زمانى به زبان سریانى. با توجه به این نکته، این پرسش رخ مى نماید: چگونه وحى الاهى از مقام قدسى خداوند، که جز تکوین صرف نیست، به کسوت الفاظ و کلمات اعتبارى که قرارداد محض است، درمى آید؟ در پاسخ باید گفت: تنزل حقیقت تکوینى قرآن باید مسیرى داشته باشد تا در آن مسیر تنزل یابد و با اعتبار پیوند خورد. این مسیر همان نفس مبارک رسول خدا(ص) است که مى تواند بهترین جایگاه پیوند امر تکوینى و قراردادى باشد؛ مانند انسان هاى دیگر که همواره حقایق معقول را از بلنداى عقل به مرحله تصور تنزل مى دهند و از آن جا به صورت فعل یا قول در گستره طبیعت پیاده مى کند.4 بنابراین، آنچه قرآن را آیین جهان شمول ساخته، «زبان فطرى» آن است که در گویش «زبان عربى» رسا و گویا جلوه گر شده است. زبانى که الفاظش براى نمایش معانى گسترده و پردامنه ظرفیت دارد. ازاین رو، آشنایى با زبان عربى و تلاوت قرآن به زبان عربى، در نیل به مراتب و مراحل بالاتر این کتاب بى نظیر است.
پی نوشت: 1. ابراهیم(14): 4. (ر. ک: قرآن شناسى، محمد تقى مصباح یزدى، ص 98.) 2. تفسیر موضوعى قرآن کریم، آیت الله جوادى آملى، ج 1، ص 353 – 355. 3. ر. ک: المیزان، علامه طباطبایى، ج 17، ص 359. 4. تفسیر موضوعى قرآن کریم، ص 45 و 46.
3- اصرار بر تلاوت قرآن به زبان عربى، دلایل و حکمت هاى گوناگونى دارد؛ از جمله: 1. ایجاد زبانى مشترک در میان همه پیروان و فراهم سازى نوعى وحدت و پیوند جهانى، باعث تأکید بر قرائت و حفظ زبان عربى شده است. 2. روح و محتواى هر پیام و سخنى، در قالب زبان خاص خود، عمیق تر درک مى گردد تا زمانى که به زبان هاى دیگر برگردانده شود و قرآن – که داراى مضامین بسیار بلند و عالى هرگز قابل ترجمه دقیق و کامل به هیچ زبانى نیست. همه ترجمه هاى قرآن، براى رسیدن به معارف بلند و درک زیبایى متن اصلى نارسا است. کافى است اندکى در مباحث مربوط به زبان شناسى، فن ترجمه و تئورى هاى مربوط به آن مطالعه کنید؛ آن گاه خواهید یافت که فرق بین قرآن و ترجمه هایش، همان فرق بین کتاب الهى و بشرى است. 3. قرآن علاوه بر محتواى مطالب، از لطافت ویژه و نکات ادبى برخوردار است که خود، بخشى از اعجاز قرآن است و در قالب هیچ ترجمه اى بیان شدنى نیست. براى آگاهى بیشتر ر.ک: مجله بینات و مجله مترجم (ویژه نامه قرآن)4.

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد