خانه » همه » مذهبی » زن در دین یهود

زن در دین یهود


زن در دین یهود

۱۳۹۴/۱۲/۰۲


۹۹۶۸ بازدید

آیا یهودیان به زنان جامعه خود نیز به چشم کالا مینگرند؟(به زنان و دختران خود)

در تورات، سفر پیدایش، باب 2، آیه 7، می‌نویسد که «خداوند آدم را از خاک بسرشت. و در بینی وی روح حیات دمید» و درآیه 21 نوشته که «از دنده آدم زنی بنا کرده و به نزد آدم آورد از این رو نساء نامیده شد زیرا از انسان گرفته شد.» یهودیان در تفسیر این آیه بیان کرده‌اند که خداوند فقط روح در بینی آدم دمید ولی در زن روحی دمیده نشد. از این رو زنان فاقد روحند بعد توجه کرده‌اند که آیا زن با چه نیرویی قادر به حرکت می‌باشند. گفته‌اند که موجودی به نام بعل زبول در زن حلول کرده او را به حرکت می‌آورد. همچنان که روح مرد را نیرو بخشیده، به جنبش در می‌آورد و زن چون از مرد به وجود آمده وجود مستقل دارا نمی‌باشد و همواره تابع مرد خواهد بود.در باب سوم پیدایش شرح می‌دهد که «ماری در بهشت زنِ آدم را فریب داده که میوه‌ای را که خوردنش ممنوع بود، بخورد و سپس زن آن را به آدم نیز بخورانید و سبب خروج آنان از بهشت و هبوط به زمین گردید.» از این آیات این طور استنباط می‌کند که زن موجب بدختی نوع بشرگردید و گرنه آدمیان همیشه در بهشت می‌بودند از این رو با نظر نفرت به او نگاه می‌کنند و او را موجودی پست دانسته و همردیف مار می دانند. زیرا همچنان که مار زن را فریب داد، زن، نیزآدم را بفریفت.یهودیان مقامی برای زنان قایل نیستند ولی جهت رعایت احوال آنها سفارشاتی به شوهران و مردان نموده چنان که برای توجه کردن به بیوه زنان در تثنیه، باب 4، آیه 28 و باب 24، آیه 19 و خروج، باب 22، آیه 22 سفارشاتی چند نموده اند. در تلمود آمده که به زنان خود اکرام کنید. آنها را چون نفس خود دوست دارید زیرا قلبشان حساس بوده و زودتر متاثر می‌شوند و تذکری که به آنها می‌دهید با لطف و ملایمت توأم باشد و اندکی زنان در کارهای عمومی شرکت داده شده‌اند، چنان که به داوری پرداخته و حتی به سلطنت نیز رسیده اند.( داوران، باب 4، آیه 4)ولی وظیفه اصلی آنها به عنوان اوصاف یک زن صالحه در امثال سلیمان، باب 14، آیه 1 و باب 31، آیه 10 شمرده شده که عبارت از ترتیب کارهای منزل، غرس درخت، تجارت کردن، دوک زدن ،چرخ ریسی نمودن ، بخشش به یتیمان و فقیران، تهیه اسباب‌های زینتی و لباس های اطلسی و ارغوانی و… می‌باشد. زن و مرد در برابر قانون یکسانند ولی در بعضی موارد زن دارای محرومیت‌هایی است چنان که عبادت زن نصف مرد ارزش دارد و شهادت و قسم او غیرقابل قبول و نذر و دعا و تکالیفش بدون اذن و اجازه پدر یا شوهرش بی اثر است.در تورات در ارتباط با روز شبات چنین آمده است : روشن کردن شمع‌های شبات به عهده زنان است. علت این امرآن است که حوا آدم را وادارکرد از میوه ممنوع بخورد و او را واداشت تا از امر خدا سرپیچی کند. از این رو زن با روشن کردن چراغ شبات تا حدودی این خطا را جبران می‌نماید زیرا اجرای دستورات شبات و روشن کردن شمع ها، ایمان را روشن می‌سازد و بدین وسیله گناه زن تخفیف می‌یابد.در تورات در ارتباط با کناره گیری مطلق انسان ها اعم از زن طاهره و مرد در هنگام شروع عادت زنانگی، آیاتی با مضمون ذیل آمده است : زنی که جریان دار بوده یعنی خون از آلتش جاری باشد هفت روز در قاعدگی خود بماند و هر کس او را لمس کند تا شامگاه ناپاک خواهد بود. زنی که قاعده است، به سبب فطرت ناپاکش، گاهی اوقات تبعید می‌شد تا هیچ برخورد و تماسی با اوصورت نگیرد. او برای کل دوره ناپاکی اش به خانه ویژه‌ای به نام «خانه ناپاک» فرستاده می‌شد. تلمود زن قاعده (حائض) را حتی بدون تماس فیزیکی «شوم و مرگ بار» می‌داند، چنان که بسیاری از زنان یهود هنوز از قاعدگی با عنوان «نفرین و لعنت» یاد می‌کنند. در آیین یهود حق طلاق به صورت انحصاری برای شوهر است. تورات در ارتباط با عدم رضایت مرد از زن چنین می‌گوید: هرگاه مردی زنی بگیرد و با او ازدواج کند چنین مقرر است اگر چیز ناپسندی در او بیابد و زن در نظرش پسندیده نیاید برایش طلاق نامه‌ای نوشته به دستش دهد و از خانه خود بیرونش کند.
همچنین در آیین یهود فروش دختران امری رایج بوده است در ارتباط با حقوق آنها آمده است که: هرگاه زن عبری به تو فروخته شود، شش سال برایت خدمت کند و در سال هفتم او را آزاد کن و اگر بگوید از پیش تو نخواهم رفت چون از بودن پیش تو خشنود است، آنگاه درفشی برداشته گوش او و در اتاق را باهم سوراخ کن تا کنیز ابدی تو شود.
در این آیین، زنان مجاز به برگزاری برخی مراسم عبادی دسته جمعی نیستند. بسیاری از اعمال عبادی و دعاهایی که در کنیسه برگزار می‌شود بدون حضور ده نفر ذکور عاقل و بالغ رسمیت نمی‌یابد و جماعت زنان در صورت عدم حضور ده مرد، حتی اگر متجاوز از صدها نفر باشند، مجاز به انجام بعضی مراسم از قبیل نماز جماعت نیستند. اما برطبق مقررات مذهب یهود هر پسر یهودی از سن سیزده سال و یکروز از نظر مذهبی بالغ و مسئول و مکلف بوده و در این سن می‌تواند از نفرات ده نفر ذکور بالغ، به حساب آید.
در آیین یهود دوران ناپاکی زنی که صاحب فرزند دختر می‌شد دو برابر زنی بود که پسر به دنیا می‌آورد. مضمون آیات توارت چنین است:
گفت وگوی علنی میان زنان و مردان، حتی بین زن و شوهر از سوی فقهای یهود ممنوع بود. دختران را به مدرسه نمی‌فرستادند و در مورد آنها، حتی کسب اندکی علم را چیز خطرناکی می‌شمردند. در تفسیری دیگر بیان شده که چون محیط فعالیت زن، در خانه او بود، این ترس در میان بود که اگر زن، وقت و نیروی خود را صرف تحصیل علم کند، ممکن است به امور خانه داری نرسد. نپوشاندن موی سر، خلافی بود که مرتکب آن را مستوجب طلاق می‌ساخت.
اما این افراط ادامه نیافت. علی رغم نظام سخت گیرانه حجاب در یهودیت، پس از رنسانس و تحولات اجتماعی اروپا و ایجاد فضای دین‌گریزی در غرب، شعائر دینی ازجمله سنت رعایت پوشش عفیفانه، رو به ضعف نهاد و زنان یهودی تحت تأثیر فضای اجتماعی دوران تجدد، حجاب خود را کنار گذاشته و از کلاه گیس به عنوان شکلی از پوشش سر استفاده کردند.
در مذهب یهود وصیت افراد مشروط برآن که مبتنی برموازین شرعی باشد، نافذ است ولی قوانین و میزان سهم الارث افراد براساس فتوای خاخام تعیین می‌گردد و صدور حکم دادگاه نیز بر نظر او استوار است. به طورکلی میزان سهم الارث افراد بدین شرح است:
1- سهم الارث پسر دو برابر دختر است.
2- اگر اولین فرزند، پسر باشد، دو برابر پسران دیگر از ارث بهره مند می‌شود.
3- سهم دختر در صورتی که ازدواج نکرده باشد، ثابت است یعنی نصف فرزند پسر ارث می‌برد ولی اگر ازدواج کرده باشد سهم الارث دختر به صورت جهیزیه به وی پرداخت شده و از ارث محروم می‌شود. شاید یکی از دلایل بالا بودن مبلغ جهیزیه دختران یهودی همین امر باشد اما در حال حاضر، برخی از پیشوایان دینی یهود این نظر را قبول ندارند و معتقدند که در صورت ازدواج حق دختر ساقط نمی‌شود و باید به وی پرداخت گردد.
4- همسر از یک هشتم اعیانی ماترک مانند میوه اشجار بهره مند می‌شود و دارای حق اشراف است یعنی به جهت حفظ احترام و آبروی وی تازمانی که درقید حیات است، می‌تواند در خانه همسر سکونت داشته باشد و کسی حق بیرون کردن وی را ندارد.
5- زن در صورت ازدواج مجدد از سهم الارث خود محروم می‌شود.
به طورکلی کلیمی‌های ساکن در اروپا، امریکا و خاورمیانه از نظر ازدواج، ارث، احوالات شخصیه و غیرشخصیه تابع قوانین محل اقامت خود هستند.
تورات تجاوز جنسی به یک دختر باکره را جرم بر ضد شوهر آینده او می‌داند و نه خود او: آیه‌های 23 و 24، باب بیست و دوم کتاب تثنیه در این زمینه می‌گوید که «دختر باکره‌ای که به وی تجاوز شده باید سنگسار شود چرا که در هنگام تجاوز فریاد نکرد و کسی را به کمک نطلبید و مرد متجاوز باید مجازات شود زیرا که به شخصیت شوهر آینده دختر توهین کرده است.» یعنی از نگاه تورات تجاوز جنسی، جرمی است بر ضد شرف مرد و نه زن تجاوز شده و قربانی جرم جنسی!
تورات زن را مناسب‌ترین وسیله قربانی می داند: آیه‌های 30 تا 40، باب یازدهم کتاب داوران، سخن از قربانی تنها دختر «یفتاح» می‌گوید که بر خلاف داستان قربانی کردن اسماعیل بدست پدرش ابراهیم، یهوه (خدای یهود) هیچ فرمانی برای نجات دختر بینوای یفتاح صادرنمی کند. آیه‌های 1 تا 8 باب نوزدهم کتاب پیدایش از افسانه لوت که در آن زنان برای رفع شر از مردان، قربانی می‌شوند را بازگو می‌کند و در این داستان می‌بینیم که چگونه لوط پیامبر برای رفع شر از اهالی شهر، دو دختر خود را قربانی می‌کند تا مبادا به فرشتگان زیباروی (که به صورت مردان که از سوی یهوه فرستاده شده بودند) از سوی مردم همجنس باز قوم لوط، آسیبی برسد.
از نگاه یهوه، خدای یهود، هر رابطه جنسی نامشروعی که بین یک زن و مرد روی می‌دهد گناهش برگردن زن می‌باشد و نه بر گردن مرد چرا که این زن است که با نیروی جاذبه جنسی خود مرد را جادو و افسون می‌کند و وی را وادار به داشتن رابطه جنسی می‌نماید.
در دین یهود ازدواج عملی است موافق رضایت الهی زیرا خداوند در ابتدای خلقت فرمود از این جهت مرد پدر و مادر خود را رها کرده و به همسرش می‌پیوندد و آنها تن واحدی خواهد شد. نحوه خواستگاری و ازدواج عموماً تحت تاثیر فرهنگ جامعه می‌باشد.
زن و مرد در امر ازدواج هم شأن و هم طراز نیستند و نمی‌توان معلوم نمود که ازدواج در یهود واجب بوده یا خیر، ولی تأکید و تشویق فراوان شده وکسی که ازدواج کند یک سال از خدمت در لشکر معاف است. بکارت دختر، یکی از شرایط اساسی عقد و ازدواج است و به طوری که در سفر تثثنیه باب 22، آیه 13، نوشته شده کسی که زن خود را باکره نیابد، او را به مشایخ نشان دهد. اگر زن نتوانست باکره بودن خود را ثابت نماید، سنگسار شده و در صورتی که ثابت نمود، شوهرش 100 مثقال نقره جریمه شده و مجبور است که او را نگاهداری نماید.
نوعی از در آیین یهود، ازدواج اجباری به نام یبوم (ازدواج مرد با زنِ برادر متوفای خود) است. قانون یبوم در کتاب تثنیه(10-25:5) چنین شرح داده شده است: هرگاه دوبرادر با هم در یک جا ساکن باشند و یکی از آنها بدون داشتن پسری بمیرد، بیوه اش نباید با فردی خارج از خانواده ازدواج کند، بلکه برادرشوهرش باید او را به زنی بگیرد و حق برادر شوهری را به جا آورد. نخستین پسری که از این ازدواج به دنیا بیاید، باید به عنوان پسر برادر فوت شده محسوب شود تا اسم آن متوفی از قوم اسرائیل فراموش نشود. اما اگر برادر متوفی به این ازدواج راضی نباشد، آنگاه آن زن باید نزد ریش سفیدان شهر برود و به آنها بگوید: «برادر شوهرم وظیفه اش را نسبت به من انجام نمی‌دهد و نمی‌گذارد نام برادرش در اسرائیل باقی بماند.» سپس ریش سفیدان شهر آن مرد را احضار کرده، با او صحبت کنند. اگر او بازهم به ازدواج راضی نشد، زن بیوه باید در حضور ریش سفیدان به طرف آن مرد رفته، کفش او را از پایش درآورده، آب دهان برصورتش بیندازد و بگوید: «برمردی که اجاق خانه برادرش را روشن نگه نمی‌دارد، این چنین شود.» از آن پس، خاندان آن مرد در اسرائیل به «خاندان کفش کنده» معروف خواهند شد.
بنابر دایرة المعارف یهود، زن جزو دارایی همسرش شمرده می‌شود و زنا نقض حق انحصاری شوهر بر همسرش است؛ اما زن به منزله دارایی شوهر، چنین حقی برهمسر خود ندارد. به بیان دیگر، اگر مردی با زن متأهلی رابطه جنسی داشته باشد، در حقیقت به دارایی مرد دیگری تجاوز کرده و می‌باید مجازات شود. امروزه در اسرائیل، اگر مرد متأهلی با زن مجردی رابطه نامشروع جنسی داشته باشد و زن بچه دارشود، بچه هایشان حلال زاده( مشروع) شمرده می‌شوند. اما اگر زن متأهلی با مرد دیگری چنین رابطه‌ای داشته باشد، چه آن مرد مجرد باشد چه متأهل، بچه هایش نه تنها حرام زاده ( نامشروع) به شمار می‌آیند، بلکه نمی‌توانند با هیچ یهودی دیگری ازدواج کنند؛ مگر این که دین خود را تغییر دهند و با افراد ولدالزنا ازدواج کنند. این منع از ازدواج با یهودیان برای نوادگان ایشان تا ده نسل ادامه خواهد داشت تا این لکه ننگ از بین رود.
بنابر تعالیم کتاب مقدس، مرد باید به همه پیمان‌های خود با خداوند وفادار بماند و عهد خود را نشکند. اما نذر و پیمان زن لزوماً به عهده وی نیست و باید پدرش موافقت کند، اگر درخانه وی زندگی می‌کند و اگر ازدواج کرده است باید رضایت همسرش را جلب کندو اگر آنان (پدر و همسر) نذر و پیمان‌های وی را نپذیرند، هیچ یک از آنها ارزش و اعتبار نخواهد داشت. سنت یهود، سرپرستی شوهر را در عمل تا مالکیت بر همسرش گسترش داده است. سنت یهود درباره وظیفه مرد در قبال همسرش از این نگرش ناشی می‌شود که مرد مالک همسرش است، همان گونه که بر برده خویش مالکیت دارد. این نگرش دلیلی محک بر تبعیض در قوانین مربوط به زنا و توانایی شوهر بر فسخ و ابطال نذر و پیمان‌های همسر است. این نگرش همچنین سبب سلب هرگونه اختیار، از زن درباره اموال یا درآمدش شده است. به محض اینکه زنی یهودی ازدواج کند، کنترل و اختیار خود را براموال و درآمدش کاملاً از دست می‌دهد و همه آنها به شوهر می‌رسد.
گرفتن زنان بی شمار در یهود جایز و قید حصری برای آن نشده و در تلمود آمده که آن قدر زن نگه دارید که قادر به دادن نفقه و کسوه آنها باشید و در تورات نیز از تعدد زوجات صحبت شده ولی شرط گرفتن زن تازه را کم نکردن خوراک و پوشاک و مباشرت با زن سابق قرار داده است. در تلمود به داشتن حداکثر چهار همسر توصیه شده است. تا قرن شانزدهم میلادی، یهودیان اروپا رسم چند همسری را ادامه دادند. یهودیان شرقی (آسیایی) همواره به رسم چند همسری عمل می‌کردند تا این که وارد اسرائیل شدند و بنابر قانون مدنی آنجا این رسم ممنوع شد، اگرچه بنابرشرع مقدس که در چنین مواردی مهمتر از قانون مدنی است، این رسم مجاز است.
کتاب مقدس یهودیان، در تعیین تکالیف و حقوق زوجین به تمایز جنسی قائل بوده و مرد را از آن جهت که مرد است، مستحق ریاست و سرپرستی بر زن می‌داند. در نگاه تورات، زن جنس دوم و برآمده از جسم مرد است و هدف از خلقت او هم نشینی و مساعدت به او می‌باشد.
طبق تعالیم تورات، وظیفه زن در خانواده، به فرزندزایی و علاقه به شوهر منحصر می‌شود: «و خداوند به زن گفت: ألم (درد و رنج) و حمل ترا به غایت زیاد خواهم گردانید که به زحمت اولاد‌ها را خواهی زائید و اشتیاق تو به شوهرت خواهد بود و او بر تو مسلط خواهد شد.» (تکوین، 16:3) در نگاه کتاب مقدس، مرد اصل و اساس خانواده است و زن موظف است که از او اطاعت کند، چون وجود زن، طفیلی مرد است: «و باید که زن به آرام و با کمال اطاعت تعلیم گیرد، و زن را به تعلیم دادن اجازت نمی‌دهم تا آن که زیردست مرد باشد بلکه سکوت اختیار کند، از آنجا که اول آدم خلق شد و بعد حوا.»
علاوه برآن که در تورات صریحاً حکم به الزام به پرداخت نفقه به زن شده است و این مساله ریشه قانونی دارد، یک نوع تعهد شخصی نیز درآیین یهود به چشم می‌خورد، زیرا هنگام عقد ازدواج، مرد خطاب به همسرشمی گوید: تو را به عقد نکاح خود درآوردم و به یاری حق، کلیه احتیاجات و لوازم زندگی متعارف تو را مادام که علقه زوجیت برقرار است برعهده می‌گیرم.
در فرهنگ یهود، به تعلیم و تربیت کودکان و آموختن تورات بسیار توصیه شده است .طبق هلاخا، پدر موظف است که به فرزندش، تورات بیاموزد. اما این الزام فقط در مورد فرزند پسر است و نه دختر. اما نگاه غالب در امر تعلیم و تربیت دختران آن است که هر کس به دختر خود تورات بیاموزد، چنان است که گویی به او کلمات و مطالب جلف و هرزه و پوچ و بی معنا آموخته است. لیکن علما فرمان داده‌اند که مرد به دخترش تورات نیاموزد؛ چرا که ذهن و عقل بیشتر زنان پذیرش تعلیم را نداشته و آنان، کلام تورات را ضایع می سازند.
در باب چگونگی خدمت زنان به تورات و ارتباط آنان با امر آموزش گفته شده است که زنان باخدمت به همسر و پسرانشان و این که خانه را برای آنها آماده می کنند و آنها را تشویق می کنند که به دنبال خواندن تورات و تلمود باشند و شب، هنگام بازگشت آنها به خانه به استقبال ایشان بروند …از این طریق به تورات خدمت می کنند؛ و ثواب و اجر عظیم بدست می آورند.
در باب حضور زنان در اداره جامعه و مشارکت در امور مربوط به آن، در فرهنگ یهود، براین باور بودند که به کارگیری زنان برای کارهای پرتحرک در جامعه مجاز نیست. به لحاظ اجتماعی، زنان برای شغل های اجرایی و قضایی صلاحیت ندارند. همچنین آمده است: «ای قوم من ! هرگاه رهبران شما، کودکان و حاکمان شما زنان باشند. آنان شما را به گمراهی و نابودی می کشانند.» انعکاس این نگاه در فقه یهود هم باعث شده است که زنان حق ریاست نداشته باشند.
در تورات زن به عنوان پاره‌ای از جسم مرد آفریده شده که همواره وابسته مرد است یعنی در آغاز آفرینش نقصان و کمبود داشته است. حتی گاه پا را از این هم فراتر نهاده و در توهینی بسیار زشت قائلند که زن حیوانی است که بیش از حیوانات به انسان شبیه است. به تعبیر دیگر زن برزخی بین انسان و حیوان است. عقیده یهوه (خدای یهود) این بوده که خدا در آخرین بند از فرمان‌های ده گانه اش زنان را در ردیف چارپایان و اموال ذکر می‌کرد. این قوم مانند همه اقوام جنگجو، زن را مایه مصیبت و بدبختی می‌دانستند.
در دین یهود مقام زن به صورت موجود درجه دوم است. سراسر کتاب مقدس مردانه است و نقش زنان جز موراد معدودی دارای اهمیت نیست. ولی قانون‌های تحریف شده کتاب‌های مقدس، سبب شد در آیین یهود، زن و دختر را مایه ننگ بدانند. در آموزه‌های «تلمود» درباره برتری پسر بر دختر گفته شده که پسر، عصای پیری والدین است و در زمان پیری و ضعف می‌تواند آنها را یاری کند و نیز می‌تواند دانشمندی پرآوازه شود و آرزوی پدر و مادر را برآورده سازد، اما دختر گنجینه نگرانی‌آور برای پدر است و پدر همواره نگران اوست که مبادا در کودکی او را فریب دهند یا در نوجوانی و بلوغ از جاده عفاف منحرف شود یا در بزرگسالی بی‌همسر باقی بماند. این عقیده خرافی که برگرفته از آموخته‌های کنونی تحریف‌ یافته یهودیت است، در طول حیات ‌این‌ آیین حاکم بوده. از «سفر تثنیه» یهودیان استفاده می‌شود که شهادت و سوگند زنان پذیرفته نیست.
و در نهایت ‌این که مردان یهودی در دعای صبحگاهی، از خداوند تشکر می‌کنند که آنها را زن نیافریده است. در دین تحریف شده یهود، دختر، کالایی است که می‌توان آن را در هنگام تنگ‌دستی فروخت. سنت غلط خرید و فروش دختران، در قوم بنی‌اسرائیل رواج زیادی داشته است.

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد