۱۳۹۳/۰۷/۳۰
–
۳۶۲ بازدید
سلام ، به جز زیارت جامعه کبیره ، چه دعایی در مفاتیح از امام هادی است ؟
پرسشگر گرامی با سلام و تشکر از ارتباط شما با این مرکز
1. زیارت غدیریه از جمله اثار با ارزش حضرت هادی ع است که در مفاتیح الجنان ذکر شده است .امام علی النقی(ع) درسالی که به دستور معتصم به سامرا فراخوانده شد؛ در روز عید غدیر حرم مطهر امیرالمومنین(ع) را در نجف با عباراتی زیارت کرد که مزین به آیات قرآن در ارتباط با ولایت و بیان مقام و فضیلت های آن حضرت است.
2. برخی دعاهایی که از حضرت هادی ع نقل شده و در مفاتیح نیامده است :
الف. مرحوم شیخ طوسى و برخى دیگر از بزرگان آورده اند که شخصى به نام ابوالحسن، محمّد بن احمد به نقل از عمویش حکایت نماید:
روزى از روزها به قصد دیدار و ملاقات حضرت ابوالحسن، امام هادى علیه السلام حرکت کردم و چون بر آن حضرت وارد شدم عرضه داشتم: «خلیفه ، سهمیّه و جیره مرا به اتّهام این که از اطرافیان و دوستان شما مى باشنم، قطع کرده اند. پس چنانچه ممکن باشد، از او بخواهید که سهمیّه مرا برگرداند، قبول مى کند و همانند گذشته کمک هاى خود را نسبت به من پرداخت مى نماید. حضرت در جواب فرمود: انشاءاللّه درست خواهد شد. پس به منزل خود بازگشتم و چون شب فرا رسید، شخصى درب منزل آمد و دقّ الباب کرد، وقتى درب منزل را گشودم، دیدم که فتح بن خاقان مأمور متوکّل ایستاده است، هنگامى که چشمش به من افتاد، گفت: «در منزل خود چه مى کنى ؟ زود باش، که خلیفه تو را احضار کرده است» پس به همراه او راهى دربار متوکّل شدیم و چون بر او وارد شدیم دیدم نشسته است و منتظر من مى باشد.
پس همین که چشمش به من افتاد، اظهار داشت : «اى ابوموسى ! ما همیشه به یاد تو هستیم؛ لیکن تو ما را فراموش کرده اى، اکنون بگو که از ما چه طلب دارى ؟»
گفتم :«کمک هاى گوناگونى که تاکنون بر من مى شده است، آن ها را قطع نموده اند» پس دستور داد که کمک ها و سهمیّه من همانند سابق و بلکه چند برابر افزایش و پرداخت شود.
سپس از نزد خلیفه خداحافظى کرده و بیرون آمدیم و به فتح بن خاقان گفتم : «آیا علىّ بن محمّد هادى علیه السلام امروز اینجا آمده است؟»
اظهار داشت : خیر.
گفتم : «آیا نامه اى براى خلیفه نوشته است»؟
پس جواب داد: خیر.
بعد از آن، راهى منزل خویش گشتم و فتح بن خاقان نیز به دنبال من آمد و گفت : «شکّى ندارم که تو از حضرت ابوالحسن، امام هادى علیه السلام تقاضا کرده اى که برایت دعا نماید و دعاى آن حضرت مستجاب شده است، پس خواهش مى کنم که از او تقاضا کنى تا براى من نیز دعا نماید.» هنگامى که به محضر مبارک امام هادى علیه السلام وارد شدم و سلام کردم، فرمود: «اى ابوموسى ! آیا مشکلت برطرف شد و خوشحال گردیدى ؟
عرضه داشتم : «بلى ، یاابن رسول اللّه ! اى سرورم ! به برکت دعاى شما راضى و قانع شدم»
سپس حضرت نیز مرا مخاطب قرار داد و فرمود:
«خداوند متعال نسبت به ما اهل بیت – عصمت و طهارت – آگاه است که ما در مشکلات به غیر از او رجوع نمى کنیم ، همچنین در ناملایمات و گرفتارى ها فقط به او توکّل و تکیه مى نماییم ، بنابر این هرگاه تقاضا و خواسته اى داشته باشیم خداوند متعال از روى لطف و تفضّل مستجاب مى نماید.»
بعد از آن، به حضرت عرضه داشتم : «فتح بن خاقان به من التماس دعا گفت ، که از شما تقاضا کنم تا برایش دعا نمائى »
امام علیه السلام فرمود: «فتح در ظاهر با ما دوستى مى نماید ولى در واقع از ما بیگانه است ، ما براى کسى دعا مى کنیم که خالص ، تحت فرمان خداوند سبحان باشد و اِقرار و اعتقاد به نبوّت حضرت محمّد مصطفى صلى الله علیه و آله داشته و نیز اعتراف به حقوق ما اهل بیت رسالت داشته باشد.»
سپس حضرت افزود: «من براى تو دعا کردم و خداوند متعال آن را مستجاب گرداند.»
در پایان از آن حضرت ، تقاضا کردم و عرضه داشتم :
یاابن رسول اللّه ! چنانچه ممکن باشد، دعائى را به من تعلیم نما که هرگاه بخوانم ، دعایم مستجاب شود؟
پس حضرت فرمود: «این دعائى را که به تو تعلیم مى دهم، من خود زیاد مى خوانم و از خداوند متعال خواسته ام ، که هر کس آن را بخواند ناامید نگردد:
«یـا عـُدَّتـى عِنْدَ الْعُدَدِ وَ یا رَجائى وَ الْمُعْتَمَدُ وَ یا کَهْفى وَ السَّنَدُ وَ یا واحِدُ یا اَحَدُ یاقُل هُوَ اللّهُ اَحَدٌ اَسْئَلُکَ بِحَقِّ مَنْ خَلَقْتَهُ مِنْ خَلْقِکَ وَ لَمْ تَجْعَلْ فِى خَلْقِکَ مِثْلَهُمْ اَحَدَا اَنْ تُصَلِّىِ عَلَیْهِمْ وَ تَفْعَلَ بى کَیْتَ وَ کَیْتَ».
منبع: أمالى شیخ طوسى ، ج 1، ص 291؛ مدینة المعاجز، ج 7، ص 436، ح 2437؛ بحارالا نوار، ج 50، ص 127، ح 5 (نقل از کتاب «چهل داستان و چهل حدیث از امام هادی علیه السلام»، عبدالله صالحی).
ب. قطب راوندی نقل می کند که:
برخی به امام حسن عسکری علیه السلام [یا طبق نسخه ی بحار: به امام هادی علیه السلام] نامه نوشته: و از صرعی [1] که کودکش را می گرفت، به حضرت علیه السلام شکایت کرد. امام علیه السلام فرمود: این [دعا] را در ورقی بنویس، و بر او آویزان کن، او انجام داد، و فرزندش به خواست خدا شفا یافت، دعا این است: بسم الله العلی العظیم الحلیم الکریم القدیم، الذی لا یزول، اعوذ بعزة الحی الذی لا یموت من شر کل حی یموت؛ به نام خداوند والا مقام، بزرگ مرتبه ی بردبار، بخشنده ی ازلی، آن که همیشه هست، پناه می برم، به عزتمندی خداوند زنده ای که نمی میرد، از شر هر زنده ای که می میرد.
قال الراوندی:
و کان بعضهم کتب الی الحسن العسکری علیه السلام [2] فی صبی له یشتکی ریح أم الصبیان، فقال: اکتب فی ورق و علقه علیه، ففعل فعوفی باذن الله، و المکتوب هذا:
بسم الله العلی العظیم الحلیم الکریم القدیم، الذی لا یزول أعوذ بعزة الحی الذی لا یموت من شر کل حی یموت [3] .
پی نوشت ها:
[1] ریح ام الصبیان که در متن آمده، نوعی صرع، و بادی است که عارض بچه های نوزاد می شود و موجب غش می گردد. [اقتباس از لغت نامه سیاح 1 / 48].
[2] فی بحارالأنوار: أبی الحسن العسکری علیه السلام.
[3] الدعوات: 201 ح 554، بحارالأنوار 95: 151 ح 12، مسند الامام الهادی علیه السلام: 197 ح 17.
منبع: فرهنگ جامع سخنان امام هادی؛ تهیه و تدوین گروه حدیث پژوهشکده باقر العلوم؛ مترجم علی مؤیدی؛ نشر معروف چاپ اول دی 1384.
1. زیارت غدیریه از جمله اثار با ارزش حضرت هادی ع است که در مفاتیح الجنان ذکر شده است .امام علی النقی(ع) درسالی که به دستور معتصم به سامرا فراخوانده شد؛ در روز عید غدیر حرم مطهر امیرالمومنین(ع) را در نجف با عباراتی زیارت کرد که مزین به آیات قرآن در ارتباط با ولایت و بیان مقام و فضیلت های آن حضرت است.
2. برخی دعاهایی که از حضرت هادی ع نقل شده و در مفاتیح نیامده است :
الف. مرحوم شیخ طوسى و برخى دیگر از بزرگان آورده اند که شخصى به نام ابوالحسن، محمّد بن احمد به نقل از عمویش حکایت نماید:
روزى از روزها به قصد دیدار و ملاقات حضرت ابوالحسن، امام هادى علیه السلام حرکت کردم و چون بر آن حضرت وارد شدم عرضه داشتم: «خلیفه ، سهمیّه و جیره مرا به اتّهام این که از اطرافیان و دوستان شما مى باشنم، قطع کرده اند. پس چنانچه ممکن باشد، از او بخواهید که سهمیّه مرا برگرداند، قبول مى کند و همانند گذشته کمک هاى خود را نسبت به من پرداخت مى نماید. حضرت در جواب فرمود: انشاءاللّه درست خواهد شد. پس به منزل خود بازگشتم و چون شب فرا رسید، شخصى درب منزل آمد و دقّ الباب کرد، وقتى درب منزل را گشودم، دیدم که فتح بن خاقان مأمور متوکّل ایستاده است، هنگامى که چشمش به من افتاد، گفت: «در منزل خود چه مى کنى ؟ زود باش، که خلیفه تو را احضار کرده است» پس به همراه او راهى دربار متوکّل شدیم و چون بر او وارد شدیم دیدم نشسته است و منتظر من مى باشد.
پس همین که چشمش به من افتاد، اظهار داشت : «اى ابوموسى ! ما همیشه به یاد تو هستیم؛ لیکن تو ما را فراموش کرده اى، اکنون بگو که از ما چه طلب دارى ؟»
گفتم :«کمک هاى گوناگونى که تاکنون بر من مى شده است، آن ها را قطع نموده اند» پس دستور داد که کمک ها و سهمیّه من همانند سابق و بلکه چند برابر افزایش و پرداخت شود.
سپس از نزد خلیفه خداحافظى کرده و بیرون آمدیم و به فتح بن خاقان گفتم : «آیا علىّ بن محمّد هادى علیه السلام امروز اینجا آمده است؟»
اظهار داشت : خیر.
گفتم : «آیا نامه اى براى خلیفه نوشته است»؟
پس جواب داد: خیر.
بعد از آن، راهى منزل خویش گشتم و فتح بن خاقان نیز به دنبال من آمد و گفت : «شکّى ندارم که تو از حضرت ابوالحسن، امام هادى علیه السلام تقاضا کرده اى که برایت دعا نماید و دعاى آن حضرت مستجاب شده است، پس خواهش مى کنم که از او تقاضا کنى تا براى من نیز دعا نماید.» هنگامى که به محضر مبارک امام هادى علیه السلام وارد شدم و سلام کردم، فرمود: «اى ابوموسى ! آیا مشکلت برطرف شد و خوشحال گردیدى ؟
عرضه داشتم : «بلى ، یاابن رسول اللّه ! اى سرورم ! به برکت دعاى شما راضى و قانع شدم»
سپس حضرت نیز مرا مخاطب قرار داد و فرمود:
«خداوند متعال نسبت به ما اهل بیت – عصمت و طهارت – آگاه است که ما در مشکلات به غیر از او رجوع نمى کنیم ، همچنین در ناملایمات و گرفتارى ها فقط به او توکّل و تکیه مى نماییم ، بنابر این هرگاه تقاضا و خواسته اى داشته باشیم خداوند متعال از روى لطف و تفضّل مستجاب مى نماید.»
بعد از آن، به حضرت عرضه داشتم : «فتح بن خاقان به من التماس دعا گفت ، که از شما تقاضا کنم تا برایش دعا نمائى »
امام علیه السلام فرمود: «فتح در ظاهر با ما دوستى مى نماید ولى در واقع از ما بیگانه است ، ما براى کسى دعا مى کنیم که خالص ، تحت فرمان خداوند سبحان باشد و اِقرار و اعتقاد به نبوّت حضرت محمّد مصطفى صلى الله علیه و آله داشته و نیز اعتراف به حقوق ما اهل بیت رسالت داشته باشد.»
سپس حضرت افزود: «من براى تو دعا کردم و خداوند متعال آن را مستجاب گرداند.»
در پایان از آن حضرت ، تقاضا کردم و عرضه داشتم :
یاابن رسول اللّه ! چنانچه ممکن باشد، دعائى را به من تعلیم نما که هرگاه بخوانم ، دعایم مستجاب شود؟
پس حضرت فرمود: «این دعائى را که به تو تعلیم مى دهم، من خود زیاد مى خوانم و از خداوند متعال خواسته ام ، که هر کس آن را بخواند ناامید نگردد:
«یـا عـُدَّتـى عِنْدَ الْعُدَدِ وَ یا رَجائى وَ الْمُعْتَمَدُ وَ یا کَهْفى وَ السَّنَدُ وَ یا واحِدُ یا اَحَدُ یاقُل هُوَ اللّهُ اَحَدٌ اَسْئَلُکَ بِحَقِّ مَنْ خَلَقْتَهُ مِنْ خَلْقِکَ وَ لَمْ تَجْعَلْ فِى خَلْقِکَ مِثْلَهُمْ اَحَدَا اَنْ تُصَلِّىِ عَلَیْهِمْ وَ تَفْعَلَ بى کَیْتَ وَ کَیْتَ».
منبع: أمالى شیخ طوسى ، ج 1، ص 291؛ مدینة المعاجز، ج 7، ص 436، ح 2437؛ بحارالا نوار، ج 50، ص 127، ح 5 (نقل از کتاب «چهل داستان و چهل حدیث از امام هادی علیه السلام»، عبدالله صالحی).
ب. قطب راوندی نقل می کند که:
برخی به امام حسن عسکری علیه السلام [یا طبق نسخه ی بحار: به امام هادی علیه السلام] نامه نوشته: و از صرعی [1] که کودکش را می گرفت، به حضرت علیه السلام شکایت کرد. امام علیه السلام فرمود: این [دعا] را در ورقی بنویس، و بر او آویزان کن، او انجام داد، و فرزندش به خواست خدا شفا یافت، دعا این است: بسم الله العلی العظیم الحلیم الکریم القدیم، الذی لا یزول، اعوذ بعزة الحی الذی لا یموت من شر کل حی یموت؛ به نام خداوند والا مقام، بزرگ مرتبه ی بردبار، بخشنده ی ازلی، آن که همیشه هست، پناه می برم، به عزتمندی خداوند زنده ای که نمی میرد، از شر هر زنده ای که می میرد.
قال الراوندی:
و کان بعضهم کتب الی الحسن العسکری علیه السلام [2] فی صبی له یشتکی ریح أم الصبیان، فقال: اکتب فی ورق و علقه علیه، ففعل فعوفی باذن الله، و المکتوب هذا:
بسم الله العلی العظیم الحلیم الکریم القدیم، الذی لا یزول أعوذ بعزة الحی الذی لا یموت من شر کل حی یموت [3] .
پی نوشت ها:
[1] ریح ام الصبیان که در متن آمده، نوعی صرع، و بادی است که عارض بچه های نوزاد می شود و موجب غش می گردد. [اقتباس از لغت نامه سیاح 1 / 48].
[2] فی بحارالأنوار: أبی الحسن العسکری علیه السلام.
[3] الدعوات: 201 ح 554، بحارالأنوار 95: 151 ح 12، مسند الامام الهادی علیه السلام: 197 ح 17.
منبع: فرهنگ جامع سخنان امام هادی؛ تهیه و تدوین گروه حدیث پژوهشکده باقر العلوم؛ مترجم علی مؤیدی؛ نشر معروف چاپ اول دی 1384.