۱۳۹۳/۰۵/۰۵
–
۶۷۱ بازدید
بنام خدا
سلام
سبک زندگی وبرنامه ریزی روزانه ماهانه سالانه انسان متدین و عقل مدارچگونه باید باشد؟
سبک زندگی وبرنامه ریزی روزانه وماهانه وسالانه ما بایستی بر اساس سبک زندگی اهل بیت علیهم السلام باشد ، ایشان ما را درانجام مستحبات دین، دعوت به اعتدال ومیانه روی کرده اند ، حتی نوافل را فرموده اند در هنگامی که اقبال شدید داری انجام بده واز تحمیل عبادات مستحبی برخود اجتناب کن ، حالت عطش به عبادت باید از بین نرود وهمیشه بتوانید با اقبال قلب ونشاط ، به عبادت خدا بپردازید واز این امور احساس خستگی ودلزدگی ایجاد نشود لذا باید ازافراط وتفریط پرهیز کرد وبابینش صحیح وعلمی وبرنامه ریزی معتدل درهمه امور زندگی پیشرفت کرد ، فراموش نکنید که بنا نیست که شما فقط چند روزی را به این امور بپردازید ، بلکه انشاالله همراه با افزایش آگاهی های علمی، همچنان نشاط عبادت وشب زنده داری وتلاوت قرآن درشما تا آخرین لحظه زندگی وحیاتتان زنده بماند، به یاد داستانی افتادم که بی شباهت به کارهای بعضی از ما درافراط وتفریط نیست ، توجه کنید :
(اصول کافى-ترجمه کمره اى، ج 4، ص: 143،) امام صادق علیه السلام فرمودند:
مردى همسایه اى داشت نصرانی، او را به اسلام خواند و اسلام را در بر او جلوه داد و او هم پذیرفت، نزدیک سحر نزد آن تازه مسلمان رفت و در خانه اش را کوبید گفت: کیست؟ پاسخ داد، من فلانیم، گفت: چه کارى دارى؟ گفت: وضوء ساز و جامه بپوش تا برویم نماز،فرمود: وضوء ساخت و جامه هاى خود را پوشید و با او بیرون شد، فرمود: هر چه خدا خواست نماز خواندند تا نماز بامداد را هم خواندند و ماندند تا صبح روشن شد، آن تازه مسلمان برخاست به خانه اش برود، آن مرد گفت: کجا مى روى؟ روز کوتاه است و به ظهر چیزى نمانده، فرمود: با او نشست تا نماز ظهر را هم خواند، سپس به او گفت: میان ظهر و عصر اندکى است و او را نگهداشت تا نماز عصر را هم خواند، فرمود: سپس آن نو مسلمان بر خواست برود خانه اش، به او گفت: اکنون دیگر پایان روز است و از آغازش کمتر است و او را نگهداشت تا نماز مغرب را هم خواند و سپس خواست به منزلش برگردد باز هم به او گفت: یک نماز دیگر مانده، فرمود: ماند تا نماز عشاء آخرین را هم خواند و از هم جدا شدند و سحرگاه دیگر به دنبال او رفت و در خانه او را زد، گفت: کیست؟ پاسخ داد: من فلانم، گفت: چه کارى دارى؟ گفت: وضوء ساز و جامه در بر کن و بیا برویم نماز بخوانیم، گفت: برو براى این دین یک مرد بى کارترى از من پیدا کن، من مرد مستمندى هستم و عیال دارم. سپس امام صادق (ع) فرمود: او را در چیزى در آورد و از آتش بر آورد یا فرمود: او را مانند این وارد دین کرد و مانند این از آن بیرون کرد.
اکنون باتوجه به مقدمه ای که بیان شد ؛ودرخواست برنامه ریزی برای سبک زندگی عقل مدار؛ عرض می کنیم که : باید بدانید که زندگی و سرمایه عمر برای انسان نعمتی بی بدیل و فرصتی بی نظیر است که اگر از دست برود هرگز قابل بازگشت نیست. ما باید برای ثانیه های عمرمان حساس باشیم و آن را مفت و رایگان از دست ندهیم. بخش هایی از این سرمایه ارزشمند و خدادادی، مثل جوانی و دوران تحصیل، اهمیت بیشتری دارد. زیرا در این زمان آمادگی و فراغت انسان برای بهره برداری مناسب و سودمند بیش از مواقع دیگر است. به همین جهت ما به سؤال شما که حاکی از حساسیتتان به این موضوع است ارج می نهیم و نشانه هوشیاری و توجه شما می دانیم. باید در زندگی سعیمان بر این باشد که در زمره بسیاری از افرادی که از این موضوع غافلند و دنبال این هستند که هر طور شده وقت خود را بگذرانند و روزشان را شب کنند، نباشیم.
اولین قدم برای استفاده بهینه از فرصت و اوقات فراغت، داشتن یک برنامه کارآمد و درست است. زیرا از یک سو به ما شیوه صحیح به کار گرفتن فرصت ها را مى آموزد و از سوى دیگر با نیل به هدف هاى کوتاه مدت و میان مدت، رضایت خاطرمان را فراهم مى سازد. امید است با توجه به نکاتی که درادامه بیان می شود از وقت و سرمایه زندگیتان که جوانی است ، بهتر در مسیر بندگی و کسب رضایت الهی استفاده کنید:
« کسب علم و شناخت»
تحصیل علم، اولین و مهمترین تکلیف شب و روز یک دانشجو است. اگر شرح حال زندگانى مردان بزرگ و خلاّق روزگار را مورد مطالعه و بررسى قرار دهید. خواهید دید که تلاش در راه تحصیل دانش، چه میزان در سعادت و نیک بختى جامعه و جاودانگى آنان تأثیر داشته است.
در گذشته دانشمندان بزرگى نظیر ادیسون مخترع برق، گالیله مخترع تلسکوپ و کاشف مسایل مهمى در علم هیئت، رازى کاشف الکل، هشام در علم شیمى و گوتمبرگ مخترع چاپ و… گام هاى مؤثرى در راه رفاه، آسایش و خدمت بشر برداشته اند. بنابراین، اساسى ترین وظیفه ى دوره ى دانشجویى، تلاش بى حد و اندازه در مسیر کسب سرمایه ى دانش است و دانشجو باید تلاش کند تا سطح دانش خود را افزایش دهد و تحصیلات خود را در ترم هاى مختلف و مقاطع بالاتر و تخصّصى تر، بدون هیچ وقفه اى ادامه بدهد و هرگز این احساس را به خود راه ندهد که قادر به ادامه ى تحصیل در مقاطع بالاتر نیست و در این خصوص با افراد آگاه مشورت کند.بر دانشجو واجب است در کنار متون درسى و امتحانى، سایر منابع مخصوصا منابع دینی و اخلاقی خویش را مورد مطالعه قرار دهد و اندوخته هاى خود را غنى تر سازد تا در کنار تحصیل، از تهذیب غافل نشود.
« وقت شناسى»
اگر جوانى، بهار عمر است، وقت سرمایه ى همه فصول عمر است. و به تعبیرى، وقت طلاست بلکه وقت فراتر از طلا و طلاساز است. پروین اعتصامى، در باب ارزش وقت چنین مى سراید:
گهر وقت، بدین خیرگى از دست مده / آخر این درّ گرانمایه، بهایى دارد
از منظردین نیز، اولین پرسش هایى که در قیامت از انسان مى شود از چند چیز است از جمله:
1. از عمر آدمی که در چه راهى فنا کرده است،
2. از جوانی که در چه چیزى گذرانده است،
3. از مال که از چه طریقى بدست آورده است،
4. از محبّت اهل بیت (امام شناسى). (خصال صدوق، ج 1، ص 253).
بنابراین وقت و عمر انسان ارزشمند تر از آن است که به بطالت بگذرد. انسان برای اینکه بتواند در مسیر کمال قدم بردارد باید از لحظه به لحظه عمر و زندگی خود کمال استفاده را ببرد. با نگاهی به زندگی انسانهای بزرگ خواهید دید که شرط رسیدن به سعادت و موفقیت در هر کاری، اشتغال منظم و پیوسته به همان کار می باشد. حال این کار تحصیل علوم باشد یا تهذیب نفوس فرقی نمی کند. مرحوم آیت الله بهجت با اینکه بیش از نود سال از عمرشان می گذشت، لحظه ای در مسیر نشر علوم و تربیت و تهذیب نفوس از پای ننشست و با این کار خود را جاودانه نمود.
لذا باید آن بخش از ساعات زندگیتان که فراغت بیشتری دارید را با مطالعه مواد درسی رشته تحصیلی خود پر کنید. شاید بیشترین نیازها، کاستی ها و اساسی ترین اهداف شما همین تحصیل باشد و باید بیشترین محتوای برنامه شما نیز امور درسی و تحصیلی باشد. کار را از مواد درسی ضروری، مواد درسی که در آنها احساس ضعف می کنید وکاستی را در تحصیل شما ایجاد کرده است شروع کنید. گمان نمی کنیم جز دو برنامه فوق ، برنامه اساسی دیگری وجود داشته باشد مگر برنامه های ریز و جزئی. وجود تفریح و گردش و برنامه های نشاط آوریکی از ضرورت های زندگی انسانی است که نباید جای مسائل اساسی و اصلی زندگی را بگیرد.امام کاظم(ع) می فرمایند بکوشید برنامه و ساعت زندگی خود را در چهار بخش تنظیم کنید:
1- بخشی را به مناجات.
2- بخشی را به کسب معاش و روزی.
3- بخشی را نیز به معاشرت با برادران دینی مخلص و مورد وثوق که عیب شما را می نمایانند، اختصاص دهید.
4- بخشی را نیز به تفریح بپردازید.
در مورد شما معاش و روزیتان در ادامه تحصیل نهفته است.
برای موفقیت در وادی خودسازی در کنار تحصیل لازم است برنامه عبادی منظمی داشته باشید:
مراقبه و محاسبه: در آغاز هر کارى کمى مکث کنید اگر واجب است حتما انجام دهید اگر حرام است حتما ترک کنید و اگر نه حرام است نه واجب در انجام و ترک آن مختارید. این سه چیز را قبل از انجام هر کارى مشخص کنید سپس انجام دهید. اصل این توجه و مراقبه چندین فایده دارد:
اولاً انسان به حرام نمى افتد و نیز واجبى از او ترک نمى شود.
ثانیا: انسان را از غفلت شبانه روزى مى گیرد.
ثالثا: ترک حرام و فعل واجب به قصد قربت خود عبادت به حساب مى آید مى توان فعل تمام واجبات و ترک تمام محرمات را به قصد قربت انجام داد حتى افعالى که نه واجب هستند نه حرام مى توان با قصد قربت آنها را عبادى کرد مثلاً خوابیدن به موقع شب با این قصد باشد که تجدید نیرو شود و انسان صبح یا سحر به هنگام نماز بهتر خداوند را عبادت کند و… شب به محاسبه بنشیند که آیا مراقبه طول روز را خوب انجام داده یا نه. اگر خوب انجام داده و نه تنها در اول هر کارى مراقبه اش را انجام داده بلکه آن کار را طبق مراقبه انجام داده مثلاً اگر در اول فهمید فلان کار حرام است در عمل هم آن را ترک کرده یا اگر در اول فهمید واجب است در عمل آن را انجام داده اینجا شکر خداى را هر چند زبانى به جا آورد و اگر خوب انجام نداده علت یابى کند تا به مرور نقص ها و علت عدم موفقیت را کشف کند تا بعد از سال ها به جایى برسد که حتى یک گناه از او صادر نشود و خلاصه این که مدار مراقبه و محاسبه شما انجام واجبات و ترک محرمات مى باشد.
حضرت على(ع) مى فرمایند: «ان هذه النفس لامارة بالسوء فمن اهملها، جمحت به الى المآثم؛ همانا این نفس پیوسته به بدى و زشتى امر مى کند پس هر کسى آن را مهمل به حال خود واگذارد (ولى او انسان را رها نمى کند و) او انسان را به سمت گناهان مى کشاند»، (الغرر والدرر، باب النفس به نقل از سر الاسراء، استاد على سعادت پرور، ج 1، ص 305، روایت 20). بنابراین مراقبه و محاسبه را باید جدى گرفت که از اساسى ترین دستورات اخلاقى و سازنده مى باشد.
2- نماز اول وقت: اگر کار اهمى با نماز اول وقت در تعارض نباشد نماز اول وقت را ترک نکنید. روایات و نیز بزرگان نماز اول وقت را اکیدا سفارش کرده اند. امام صادق(ع) مى فرمایند: «لکل صلاة وقتان: اول و آخر، فاول الوقت افضله و لیس لاحد ان یتخذ آخر الوقتین وقتا الا من علة و انما جعل آخرالوقت للمریض والمعتل و لمن له عذر و اول الوقت رضوان الله و آخر الوقت عفوالله؛ براى هر نمازى دو وقت است: اول وقت و آخر وقت پس اول وقت برتر و با فضیلت تر است و براى کسى نشاید که آخر وقت را وقت (نماز) اتخاذ کند مگر از روى علتى و آخر وقت فقط براى شخص بیمار و ناتوان و کسى که داراى عذرى است مى باشد و اول وقت خشنودى خدا را دربردارد ولى آخر وقت عفو خدا را»، (میزان الحکمه، ج 5، ص 401، روایت 10390).
3- مستحبات نشاط آور: از میان مستحبات از نمازهاى نافله گرفته تا دعاى کمیل و ندبه و… فقط و فقط آنهایى را انجام دهید که براى شما نشاط آور است و از تحمیل نفس بر مستحبات پرهیز کنید فقط به اقبال قلب بنگرید هر عمل مستحبى که قلب بدان اقبال داشت و برایتان نشاط بخش و حال آور بود به همان اکتفا کنید، حتى نسبت به نماز شب که سفارش زیادى شده است اگر نشاط نداشتید یا اصلاً نخوانید یا خیلى خیلى خلاصه در ظرف ده دقیقه تمام یازده رکعت را با حذف مستحبات بخوانید.
4- توسل به ائمه معصومین(ع): گاه گاهى مخصوصا به اقتضاى حال و اقبال قلب به ائمه معصومین(ع) توسل جویید و توفیق و حاجات خود را از آن معادن کرم بخواهید.
5- دائم الوضوء: سعى کنید همیشه با وضو باشید واگر براى شب قبل از خواب وضو بگیرید کافى است.
6- زیارت اهل قبور: هفته اى یک بار به زیارت اهل قبور مؤمنین و شهداى عزیز بروید و اگر وقت خلوتى را انتخاب کنید تا تأمل بیشترى کنید و گذرا بودن دنیا بیشتر در دلتان جا افتد خیلى بهتر است هدف این است که دل تکان بخورد و رغبت خود را به دنیا کم کند و به فکر آخرت و عالم قبر و قیامت بیفتد.
«اصول برنامه ریزی»
در برنامه ریزى برای کمال گرایی وخودسازی موفق توجه به اصول زیر بایسته و ضروری است:
1. واقع گرایى: بر رهرو راه خدا، لازم است که توان واقعى خود را خوب بسنجد و حال و روز خود را نیک بنگرد، آنگاه بر اساس واقعیت های موجود زندگی خود، دستورالعمل اخلاقی و برنامه خودسازى تنظیم کند. انسان ها داراى تفاوت هاى فردی، روحى و جسمى و شرایط مختلفی هستند و بر اساس آن باید براى خود برنامه اى برگزینند که سنگین و طاقت فرسا و دور از دست رس نباشد؛ زیرا یکی از نیازهای انسان در این مسیر سخت، حفظ نشاط روحی و بدنی است و اجبار و اکراه خود بر اساس اهداف خیالی و دور از دست رس، اراده انسان را سست و مانع رسیدن به اهداف واقعی خودسازی می شود.
2. جذابیت: انسان از انس و دوست داشتن ساخته شده است و حاضر نیست برای چیزی که دوست نمی دارد، سرمایه گذاری و تحمل سختی کند بنابراین حتی خودسازی و برنامه های آن باید دوست داشتنی و جذاب باشد. به همین دلیل لازم است در برنامه ریزى به کیفیت، بیش از کمیت اهتمام ورزید؛ به عنوان مثال به جاى اینکه شخص تصمیم بگیرد هر صبحگاهان یک جزء قرآن بخواند، مى تواند آن را حتّى به یک صفحه تقلیل دهد. مشروط بر اینکه تلاوتش در جاى خلوت، با حال و توجّه کامل و تدبّر و ژرف اندیشى در معانى باشد. همچنین بکوشد نمازهایش را با حضور قلب و توجّه بخواند.
3. تدریج: اصل تدریجی بودن، یکی از سنت های عمومی حاکم بر هستی است و تنها خاص زندگی انسان نیست. تمامی پدیده های جهان به تدریج به وجود می آیند و تربیت می شوند و رشد می کنند. انسان نیز از این قاعده مستثنی نیست. حرکت تدریجی یکی از عوامل مهم موفقیت در مسیر خودسازی است.
برای این منظور بر سالک راه خدا است که از حداقل شروع کند؛ ولى در اندیشه افزون سازى تدریجى باشد، براى مثال اگر کسی بخواهد غذای خود را تقلیل دهد، این کار باید به تدریج انجام شود، در غیر این صورت اگر بخواهد ناگهان غذای خود را مثلا به نصف کاهش دهد، علاوه بر اینکه به لحاظ بدنی دچار آسیب می شود، درصد موفقیت او نیز کاهش می یابد.
همچنبن کسی که در ابتدای راه قرار دارد و بیداری شب و تهجد برای او دشوار است، می تواند با یک برنامه تدریجی به این مهم دست یابد. به طور مثال او می تواند در شب های اول برای چند لحظه بیدار شود، وضو بگیرد و فقط یک رکعت نماز «وتر» بخواند. بعد از اینکه به بیدار شدن عادت کرد و با شب انس گرفت، دو رکعت نماز «شفع» را نیز به آن اضافه کند و پس از مدتى کم کم هشت رکعت نافله شب را نیز بخواند و تهجد خود را کامل کند.
4. رعایت مراتب حال: رهرو این راه باید توجه داشته باشد که در روند خودسازى، مراحلی وجود دارد که باید به ترتیب طی شود وگرنه درصد موفقیت کاهش می یابد. یکی از مصادیق بارز رعایت این اصل در مورد تقدم واجبات بر مستحبات است. قرب نوافل و انجام مستحبات هنگامی در انسان موثر واقع می شود و به تعبیری، مورد قبول حق تعالی قرار می گیرد که قبل از آن سالک از مرحله انجام وظایف واجب عبودیت و بندگی اطمینان حاصل نموده باشد.
بنابراین لازم است انسان ابتدا از عمل به واجبات و رعایت شرایط و جزئیات آنها شروع کند و در کنار آنها به ترک محرمات بپردازد و همواره بر نیفتادن در دام هاى شیطان و هواى نفس، جدیت کند. پس از مدتى که سراسر وجودش تسلیم شد و ایمان در روح و جسم او نفوذ کرد، به انجام دادن مستحبات و ترک مکروهات بپردازد. از این مرحله به بعد، عنایات ربوبى، او را راهنمایى خواهد کرد:«و الّذین جاهدوا فینا لنهدینّهم سبلنا و ان اللَّه لمع المحسنین»(12) «و آنان که در راه ما به جان و مال جهد و کوشش کردند، به تحقیق آنان را به راه خویش هدایت مى کنیم و همیشه خدا، یار نکوکاران است».
5. عزم و استوارى: برای کسی که در این مسیر به تصمیم قاطع برای گذشتن از دنیا و رسیدن به خداوند نرسیده، امیدی برای موفقیت وجود ندارد. نیت و عزم استوار، تحمل و بردباری، صبر و مقاومت در مقابل شداید و سختی ها یکی از اصول مسلم خودسازی و موفقیت در این مسیر است. قرآن کریم می فرماید: «ان الذین قالوا ربنا الله ثم استقاموا تتنزل علیهم الملائکه الا تخافوا و لا تحزنوا و ابشروا بالجنه التی کنتم توعدون.» کسانی که گفتند پروردگار ما خدای یکتا است و در این راه استقامت کردند، ملائکه نازل شوند و مژده دهند که نترسید و محزون مباشید و بر شما باد بشارت به بهشتی که به شما وعده داده شده است. (13) بنابراین پس از تنظیم برنامه، بر سالک راه خدا لازم است با اراده قاطع، بر انجام دادن آن ایستادگى کند و نفس خود را از طفره رفتن و کسالت ورزیدن، با جدیت تمام باز دارد تا شاهد موفقیت باشد.
6. استعانت و توسّل: خداوند منبع اصلی قدرت حاکم بر هستی و مربی جهان است، بنابراین تمام استعداد و نیروی انسان نیز از خدای متعال است، پس بدون استعانت و طلب توفیق از او موفقیت انسان برای انجام هر کار در هاله ای از ابهام قرار دارد. حتی اگر تمامی شرایط برای انجام کاری فراهم باشد، ولی اراده خداوند بر انجام آن تعلق نگیرد، آن کارشدنی نمی شود. بنابراین براى موفقیت در جهاد اکبر و خودسازی نیز باید از خداوند بزرگ، استمداد جست و به ائمه اطهارعلیهم السلام متوسل شد. حقیقت توسل به معنای وسیله قرار دادن معصومین(ع) برای رسیدن به خداوند و درخواست از او است. قرآن کریم می فرماید:« یا ایها الذین آمنوا اتقوا الله و ابتغوا الیه الوسیلة و جاهدوا فی سبیله لعلکم تفلحون.» برای رسیدن به خداوند وسیله بجویید. دلیل نیاز به توسل مقام وساطت ایشان میان خداوند و سایر بندگان است. (14)
7. اسوه گزینى: برای رفع نیازهای معرفتی انسان در این مسیر مفهوم و کلام و کتاب لازم است، ولی کافی نیست. نیاز به الگوی انسانی کاملی که مجسمه ارزش های اخلاقی و کمال باشد از نیازهای واقعی انسان در این مسیر است. الگویی که به دلیل داشتن شخصیت با فضیلت، جذاب و دوست داشتنی، انگیزه عمل را در انسان تقویت می کند و به طالب کمال نیروی حرکت و تحمل سختی می بخشد.
این موضوع برای موفقیت در مسیر خودسازی و کمال از اهمیت فراوانی برخوردار است، بنابراین افزایش معرفت و پیروى از الگوهاى راستین، مانند ائمه اطهارعلیهم السلام و بزرگان اخلاق، همواره باید مدّ نظر باشد.
8- رفق و مدارا با نفس: رعایت ظرفیت و کشش نفس و بدن یکی از اصول موفقیت در خودسازی است. بدن و روان انسان توان و ظرفیت خاصی دارد که اگر رعایت نشود، باعث تولید خستگی و دلزدگی خواهد شد و این حالت مطلوب انسان و اخلاق اسلامی نیست، از آن رو رفق و مدارا و میانه روی همواره مورد تاکید اساتید اخلاقی بوده است.
در کتاب های روایی بابی هست به نام اقتصاد در عبادت، بدین معنا که حتی عبادت را نباید به خود تحمیل نمود، عبادت تحمیلی باعث زدگی انسان می شود و حال بندگی را زایل و خود عمل را بی ثمر می نماید. یکی از شرایط موفقیت در خودسازی و عبادت ، اقتصاد در آن و رفق و مدارا با خود است.
على علیه السلام در ضمن نامه اى به حارث همدانى مرقوم فرمودند: و خادع نفسک فى العبادة و ارفق بها ولا تقهرها، وخذ عفوها و نشاطها، الا ماکان مکتوبا علیک من الفریضة و انه لابد من قضایها و تعاهدها عند محلها، نفست را در هنگام عبادت گول بزن و با آن مدارا کن و بر آن فشار و زور نیاور، در هنگامی که حالت گذشت و شادابى در نفس پدید آمده، از آن بهره گیر، مگر آنچه به عنوان واجب بر تو نوشته شده است، در واجبات ناگزیر از اداى آن هستى و در وقت و شرایطى که براى آن مقرر شده است، باید انجام بدهى .(15)
البته مؤ من حقیقی به مرتبه ای می رسد که تحت تاثیر فشارهای جسمانى و روانی افسردگى خاطر پیدا نمى کند. نقل است که یکى از انبیا به جایى مى رفت . در راه کسى را دید که دست و پایش فلج، چشمانش کور و بر لب ذکر الحمدالله داشت و یکى یکى نعمت هایی که خدا به او داده بود، مى شمرد و از خداوند خوشنود بود. این شادابى روح به واسطه اتصال به مبداء وجود است .
9- رعایت اقبال و ادبار قلب: در روایات اسلامی، تاکید فراوان شده است که در عبادت، میانه رو باشید و اقبال و ادبار قلب خویش را در نظر بگیرید. در حالتی که میل و اقبال دارید ، بیشتر عبادت کنید و در حالت بی حالی و ادبار، تنها به انجام واجبات اکتفا نمایید .امیر مومنان حضرت علی(ع) فرمود: ان للقلوب اقبالا و ادبارا، فاذا اقبلت فاحملوها علی النوافل، و اذا ادبرت فاقتصروا بها علی الفرایض. بدرستی که قلب انسان را اقبال و ادباری است. پس چون در حال پذیرش بود، آنرا به انجام مستحبات و نوافل بدارید و هنگامی که در حالت روی گردانی بود، به انجام واجبات اکتفا نمایید.(16)
البته هر قدر انسان مجاهده نفس بیشتری کند و با خدا و قرآن و اهل بیت (ع ) انس بیشتری گرفته و دل از هواهای نفسانی تخلیه کند به تدریج اقبالش بیشتر شده و به صورت ملکه راسخه در می آید. آن گاه است که در همه حالات به یاد خدا و متوجه اوست و هیچ چیز نمی تواند او را از محبوب حقیقی باز دارد. این همان حالتی است که ازآن تعبیر به ((نماز دائم)) شده است :
خوشا آنان که الله یارشان بی به حمد و قل هوالله کارشان بی
خوشا آنان که دایم در نمازند بهشت جاودان ماوای شان بی
.10- سخت کوشی و تحمل سختی ها: رسیدن به آرمان بلند و گران سنگ لقای الهی درگرو تلاش و جهادى پر دامنه و دراز آهنگ است. بدون شک مبارزه جدى و بى امان با هواها و خواهش هاى نفسانى، بیرون راندن حب دنیا و تعلقات دنیوى از دل، عبودیت مطلقه پروردگار، پالودن نفس از رذایل و آراستن آن به فضایل، تهجد و شب زنده دارى و توسل و استشفاع به اولیاى گرام الهى و. همه ره توشه هاى این سیر خدایى است. این که: گویند به هرکس ندهند دلیلش بسیار واضح و روشن است. زیرا کسى که جهاد با نفس نکرد و دل به مادیات سپرد و در ظلمات نفس و نفسانیات خود را محبوس ساخت کى تواند که به سوى نورحق پر کشد و به لایتناهى عروج کند؟ ناز پرورده تنعم نبرد راه به دوست /// عاشقى شیوه رندان بلاکش باشد
اگر طالب موفقیت هستیم باید بپذیریم که همه چیز با کار و کوشش سخت ، برد باری و مقاومت در مقابل دشواری ها بدست می آید. کسی با خوش گذرانی و راحت طلبی به جایی نرسیده که ما دومین آن باشیم .
امام رضا (ع) مى فرمایند: و من سأل الله التوفیق و لم یجتهد فقد استهزاء بنفسه، هر کس از خدا توفیق را مسئلت کند در حالى که کوشا و تلاش گر نیست خود را به استهزاء و شوخى گرفته است. (17)
در بحث دین داری و عبودیت حق تعالی نیز کوشش و صبر در مقابل نا همواری ها و ناملایمات زندگی، چه زندگی مادی و چه معنوی، از شرایط اصلی موفقیت محسوب می شود. قرآن کریم در مورد سختی نماز می فرماید: و انها لکبیره الا علی الخاشعین، نماز خواندن ، جز برای خاشعین ، کار ساده و آسانی نیست. (18) و در قیامت نیز به کسانی که صبورند، وعده بهشت بی حساب می دهد و می فرماید: ان الله یوفی الصابرین اجرهم بغیر حساب، به درستی که خداوند اجر صابران با بدون حساب خواهد داد. (19) در مورد روزه، حج، جهاد ، خمس، ذکوه، امر به معروف و سایر وظایف شرعی و عبادی نیز وضعیت به همین منوال است . انجام تمامی اینگونه تکالیف نیاز به صبر و مقاومت فراوان دارد. نابرده رنج گنج میسر نمی شود. – دست از طلب ندارم تا کام من برآید ///یا تن رسد به جانان یا جان زتن برآید
11- برنامه ، نظم ، تداوم: هدف خویش را در زندگی و رسیدن به قرب الهی مشخص نمایید و برای رسیدن به آن برنامه ریزی کنید و بر آن برنامه پای بفشارید. هر عمل و عبادتی را پیوسته انجام دهید و تداوم داشته باشید. آنقدر ادامه دهید تا اثر آن ظاهر شود و شیرینی و نورانیت آن را در دل احساس کنید. نظم و برنامه ریزی از لوازم ضروری موفقیت در دین داری و یا هر کار دیگر است . امکان ندارد یک آدم بی انضباط و ولنگار در رسیدن به اهداف زندگی خود موفق باشد. این برنامه که در حقیقت یک دستور العمل خودسازی و قرب الهی است باید از روى دقت، مطالعه و مشورت با متخصصین متعهد و علما ی دین باشد تا هم قابل عمل باشد و هم از افراط و تفریط به دور باشد. موفقیت در عمل و عبادت خدای در گرو تداوم در آن است . عبادت خداوند ، نوری است که به تدریج تمام وجود انسان را می گیرد و آدمی را سراسرنورانی می کند.
اگر روزی در برنامه های عبودی خود کوتاهى کردید بدانید، که به همان اندازه از توفیقات شما کاسته مى گردد، کوشایى و استقامت شرط توفیق است. على (ع) در روایتی فرموده است: من طلب شیئاً ناله او بعضه، هر کس طالب چیزى باشد و واقعاً بخواهد به آن برسد ، به تمام یا قسمتی از آن، حتما خواهد رسید. (20)
12- طلب توفیق از خداوند: دعا و درخواست مخصوصاً با تضرع ، حال ، اشک چشم و دل شکسته، علاوه بر آثار مادى و معنوى استجابت و موفقیت در رسیدن به اهداف، دل را بر انجام اوامر الهى رقیق و آماده مى سازد و آن را از کدورت ها و تعلق و تشویش و اضطراب هاى ناشى از وسوسه هاى یأس آور شیطان و نفس اماره پالایش مى دهد.
در روایتى از امام جواد (ع) آمده که مؤمن نیاز به سه چیز دارد : المؤمن یحتاج إلى توفیق من الله ، وواعظ من نفسه ، وقبول ممن ینصحه، توفیق الهی و کسی که از درون او را نصیحت کند و پذیرش نصیحت از کسی که او را نصیحت کرده. (21) علی ( علیه السلام ) فرموده است: کما أن الجسم والظل لا یفترقان ، کذلک الدین والتوفیق لا یفترقان، همانگونه که جسم از سایه خود جدا نمی شود، همچنین دین و توفیق الهی از هم جدا شدنی نیستند. (22) و در روایت دیگری فرمود : لا ینفع اجتهاد بغیر توفیق، حتی کوشش بدون توفیق از جانب خداوند، نافع نخواهد بود. (23)
از امام باقر (ع) در باره معنای جمله لا حول ولا قوة إلا بالله سوال شد ، حضرت فرمود : معناه لاحول لنا عن معصیة الله إلا بعون الله ، ولا قوة لنا على طاعة الله إلا بتوفیق الله عزوجل، معنایش این است که بدون کمک الهی، هرگز کسی را یارای اجتناب از هیچ گناهی نیست و بدون توفیق الهی نیز کسی را نیروی اطاعت نمی باشد. (24)
بنابراین باید از راه توسل به ذات اقدس اله و واسطه قرار دادن ارواح پاک معصومین (ع) به درگاه او از خداوند طلب توفیق نمود. البته جدیت و کوشش خود انسان هم لازم است و باید از خوردن غذاهاى شبهه ناک پرهیز نموده و از مجالست با رفقایى که مقید به آداب و مقررات اسلامى نیستند دورى کرد تا به تدریج کارهاى خوب در انسان عادت و به صورت ملکه درآید و توفیق الهى شامل حال شود.
اى خداى پاک بى انباز و بار/// دست گیر و جرم ما را درگذار — در ده ما را سخن هاى رقیق ///تا تو را رحم آورد بر ما شفیق –هم دعا از تو اجابت هم زتو/// ایمنى از تو مهابت هم زتو
13- رعایت اعتدال: اعتدال، صفتى است پسندیده و به معناى میانه روى و پرهیز از افراط و تفریط در هر امرى
است. کاربرد این اصل بیشتر در حوزه غرایز، امیال و هیجانات نفسانی انسان کاربرد دارد. انسان همواره در این عرصه ها در معرض افراط و تفریط قرار دارد و اگر تسلیم آن شود، عقلانیت خود را فراموش کرده و از راه راست خارج شده است. پرخوری، پرخوابی، هیجان بیش از حد غریزه شهوت و خشم و همچنین در مقابل آن، کم خوری مفرط، بی خوابی، خمود در شهوت و نداشتن غریزه خشم و غضب، مانع خودسازی و شکوفایی انسان است و چاره آن جز رعایت اعتدال در تمامی غرایز و امیال نیست. در مورد خوراک و خواب باید حد وسط و اعتدال را رعایت کرد به گونه ای که هم شکم پرور و تنبل بار نیاید و هم باعث مریضی و بی حال و ضعف نگرد، رعایت اعتدال در امر سلوک در همه امور شرط اساسی این راه است. خشم به صورت غریزی در همه افراد بشر وجود دارد تا موانع حیات و کمال خویش را به وسیله آن دفع نماید اما این غریزه همچون دیگر غرایز باید کنترل شود. اگر هیجان خشم از حد اعتدال خارج گردد یکی از دام های شیطان خواهد شد. امام باقر علیه السلام فرمود: «غضب آتشی است از طرف شیطان که در دل بنی آدم افروخته می شود. به تعبیری می توان گفت: ریشه تمامی گناهان جز خروج از اعتدال و افراط و تفریط در امیال و غرایز نیست.
اعتدال در روابط اجتماعى که باعث تحکیم این روابط و تضمین سلامت آن مى شود. در حالیکه تندخویى و ترشرویى بیش از حد، باعث پراکندگىِ اطرافیان و در مقابل، نرمش بیش از حدّ و جدى نبودن در کارها و روابط باعث بروز تشتت در روابط اجتماعى مى گردد. جوانى که وقت خود را یکسره صرف ورزش مى کند و یا کسى که تنها به تفریح و گردش و تفرج مى پردازد و از مطالعه کافى و یا از عبادت و… غافل مى شود مسیر درستى را انتخاب نکرده و به سوى تکامل پیش نخواهد رفت.
14- تامین اقتصادی : از نظر اسلام هم فقر مفرط مانع انجام وظایف بندگی است و هم ثروت فراوان. بهترین حالت برای ایجاد فراقت و تمرکز در بندگی خداوند، حالت توسط و تامین اقتصادی است. کسی که فقیر است دایم باید به فکر آب و نان خانواده خود باشد و همچنین کسی که مال و منال فراوان دارد ، همواره باید وقت و نیروی خود را در جهت سامان دادن و حفظ و حراست اموال خود به هدر بدهد ، این دو گروه معمولا در دین داری و عبودیت خداوند موفق نیستند. قرآن کریم نسبت به ثروتمندی فراوان می فرماید: ان الانسان لیطغی ان رآه استغنی، انسان همین که خود را ثروتمند و بی نیاز احساس کند ، سر به شورش و طغیان گری می گزارد (25) و در روایت از رسول اکرم (ص) است که کاد الفقر ان یکون کفرا، نزدیک است که فقر آدم فقیر را به کفر بکشاند. (26) در مقابل افرادی که از یک زندگی آبرو مند و ساده برخوردارند، فکری راحت و فرصتی مناسب برای بندگی خداوند و قرب به او در اختیار خواهند داشت و در این زمینه موفقیتشان بیشتر است.
البته، برنامه ریزى آفاتى هم دارد که از جمله آن، فقدان تلاش و پشتکار در دستیابى به هدف برنامه است. و یا آنکه در ابتداى فعالیت منطبق با برنامه، چنانچه به همه موارد مورد نظر دست نیافتیم، ممکن است دچار دلسردى شویم و از ادامه ى راه باز بمانیم. و یا اینکه عمل به برنامه ریزى جدّى، مستلزم چشم پوشى از برخى فرصت هاى فراغت، سرگرمیها و تفریحات مى باشد، در این صورت خود را سازگار با برنامه مى نماییم تا بتوانیم به نتیجه ى مطلوبى دست یابیم.
از مزایاى برنامه ریزى این است که بر حس اعتماد به نفس مى افزاید و هسته مرکزى اطمینان به شخصیت را رشد مى دهد و موجب مى شود با نگاهى امیدوارتر به جهان بنگریم. از نگاه دیگر، برنامه ریزى در ابتدا با کندى ممکن است مواجه شود ولى در جریان عمل به برنامه به آن عادت مى کنیم و به مرور زمان ملکه شخصیت ما مى شود. برنامه ریزى علاوه بر صرفه جویى در وقت و فرصت هاى زندگى، موجب مى شود تا خود را و نیازهایمان را بهتر و بیشتر بشناسیم. همچنین برنامه ریزى، تفکر ما را نسبت به زندگى شکل مى دهد و تفکّر منسجم منجر به عمل موفق در زندگى فردى و اجتماعى مى شود.
البته عوامل دیگرى وجود دارند که در رشد و کارآمدى یک دانشجو و در نتیجه رشد و کارآمدى جامعه نقش دارند از جمله: شناخت راه هاى اعتماد به نفس، اصول نویسندگى و سخنورى، با دقت گوش کردن به سخن اساتید و سایر افراد، توسعه ى روابط مفید با دیگران و پیدا کردن دوستان قابل اعتماد و ایجاد یک رابطه ى بسیار دوستانه با آنان، رعایت نظم در رفت و آمدها و نشست و برخاست ها بویژه در محیط دانشگاه و سرکلاس درس، تقویت راه هاى تفکر و افزایش خلاقیت خویش، انتقادپذیرى و خود انتقادى (انتقاد از خود = Autocritics)، همچنین انتقاد درست و سازنده از دیگران، برخورد منطقى با مخالفان خود، پذیرش عیوب دیگران، کنترل خشم خود، ورزش عاقلانه به صورت منظم و افزایش نیرو و توان خویش از راه ورزش عاقلانه و به صورت منظم و کسب سلامتى جسمى و انبساط روحى و تداوم آن، خود را به طور مؤثر نشان دادن و هدایت جلسات مفید و ثمربخش و در نهایت و مهم تر از همه تداوم سلامتى روحى و هدایت معنوى خویش از طریق رعایت حقوق خداوند حکیم و بندگى او که همه راه هاى توفیق و کارآمدى فردى و اجتماعى به او ختم مى شود.
به راستى، اگر یک دانشجو، یا جمعى از آنان، یا اکثر دانشجویان و یا… این گونه باشند، آیا جامعه شاهد مدیران موفق، کارآمد و خدمتگذار و در نتیجه شاهد جامعه ى پیشرفته نخواهیم بود؟ حتما چنین هدفى با شرایطى که مطرح شد قابل تحقق است.
به طور کلى در رابطه تقسیم ساعات و فراغت، اعتقاد ما بر این است که آن چه در راستاى هدایت انسان لازم است باشد، در کتاب گفتار و روش زندگى معصومین آمده است. مثلاً امام على(ع) در تفسیر آیه ى شریفه ى: «لاتنسَ نَصیبَک من الدّنیا»؛قصص، آیه ى 77؛ بهره خود را از دنیا فراموش نکن) مى فرماید: «لاتنسَ صِحّتک و قوّتک و فراغک و شبابَک و نشاطک ان تَطلُبَ بهاالآخرة؛ …». پیام هاى این سخن عرشى این است: قدر چند چیز را بدان و در جهت رسیدن به آخرت که بهترین چیزهاست، از آن ها بهره بگیر.(معانى الاخبار، ص 325)
1ـ صحت بدن و عافیت.
2ـ قوّت و نیرو.
3ـ فراغت: اوقاتى که در آن مشغول به کارى نیست.
4ـ جوانى.
5ـ نشاط و شادابى.
پیامبر خدا(ص) فرمود: «در صحف ابراهیم آمده است که خردمند، مادامى که خردش از او گرفته نشده، باید ساعاتى را براى خود در نظر بگیرد. زمانى براى مناجات با پروردگارش و زمانى براى حساب کشیدن از خویش و زمانى براى اندیشیدن در نعمت هایى که خداى عزّ و جلّ به وى ارزانى داشته است و زمانى براى بهره مند ساختن نفس خود از حلال. زیرا این زمان کمکى است به آن سه زمان دیگر و مایه آسودگى و رفع خستگى دل ها».(الخصال، ص 525، ح 13)
از مجموع این فرمایشات این بهره را مى بریم: همین ساعت آسایش است که موجب استفاده ى بهینه از بقیه ساعات مى شود، هم عبادت را نشاط مى بخشد، هم مانع اشتباه در محاسبه نفس مى شود و هم قوه تفکر را از خطا باز مى دارد و هم نیروى لازم را براى فعالیت و کار فراهم مى سازد.
به قول سعدى علیه الرحمة:
غنیمت شمار، این گرامى نفس // که بى مرغ، قیمت ندارد قفس
مکن عمر ضایع به افسوس و حیف // که فرصت، عزیز است: الوقتُ ضیف!
امیدواریم درآینده ای که پیش رو دارید موفق و پیروز باشید.
پی نوشتها
(12) عنکبوت، آیه آخر.
(13) فصلت، 30.
(14) مائده، 35.
(15) بحارالانوار، ج 33 ص ، ص 509.
(16) نهج البلاغه، حکمت 312.
(17) بحار الانوار، ج 78،ص 356.
(18) بقره ، 45.
(19) زمر، 10 .
(20) مطالب السئوول، ص37.
(21) میزان الحکمة، ج4 ص 3598.
(22) غرر الحکم، ماده وفق.
(23) غرر الحکم، شماره 4002، دفتر تبلیغات اسلامى قم، 1366، چاپ اول .
(24) توحید صدوق، ص242.
(25) سوره علق،آیه 6.
(26) کافی،ج2 ،ص307.
(اصول کافى-ترجمه کمره اى، ج 4، ص: 143،) امام صادق علیه السلام فرمودند:
مردى همسایه اى داشت نصرانی، او را به اسلام خواند و اسلام را در بر او جلوه داد و او هم پذیرفت، نزدیک سحر نزد آن تازه مسلمان رفت و در خانه اش را کوبید گفت: کیست؟ پاسخ داد، من فلانیم، گفت: چه کارى دارى؟ گفت: وضوء ساز و جامه بپوش تا برویم نماز،فرمود: وضوء ساخت و جامه هاى خود را پوشید و با او بیرون شد، فرمود: هر چه خدا خواست نماز خواندند تا نماز بامداد را هم خواندند و ماندند تا صبح روشن شد، آن تازه مسلمان برخاست به خانه اش برود، آن مرد گفت: کجا مى روى؟ روز کوتاه است و به ظهر چیزى نمانده، فرمود: با او نشست تا نماز ظهر را هم خواند، سپس به او گفت: میان ظهر و عصر اندکى است و او را نگهداشت تا نماز عصر را هم خواند، فرمود: سپس آن نو مسلمان بر خواست برود خانه اش، به او گفت: اکنون دیگر پایان روز است و از آغازش کمتر است و او را نگهداشت تا نماز مغرب را هم خواند و سپس خواست به منزلش برگردد باز هم به او گفت: یک نماز دیگر مانده، فرمود: ماند تا نماز عشاء آخرین را هم خواند و از هم جدا شدند و سحرگاه دیگر به دنبال او رفت و در خانه او را زد، گفت: کیست؟ پاسخ داد: من فلانم، گفت: چه کارى دارى؟ گفت: وضوء ساز و جامه در بر کن و بیا برویم نماز بخوانیم، گفت: برو براى این دین یک مرد بى کارترى از من پیدا کن، من مرد مستمندى هستم و عیال دارم. سپس امام صادق (ع) فرمود: او را در چیزى در آورد و از آتش بر آورد یا فرمود: او را مانند این وارد دین کرد و مانند این از آن بیرون کرد.
اکنون باتوجه به مقدمه ای که بیان شد ؛ودرخواست برنامه ریزی برای سبک زندگی عقل مدار؛ عرض می کنیم که : باید بدانید که زندگی و سرمایه عمر برای انسان نعمتی بی بدیل و فرصتی بی نظیر است که اگر از دست برود هرگز قابل بازگشت نیست. ما باید برای ثانیه های عمرمان حساس باشیم و آن را مفت و رایگان از دست ندهیم. بخش هایی از این سرمایه ارزشمند و خدادادی، مثل جوانی و دوران تحصیل، اهمیت بیشتری دارد. زیرا در این زمان آمادگی و فراغت انسان برای بهره برداری مناسب و سودمند بیش از مواقع دیگر است. به همین جهت ما به سؤال شما که حاکی از حساسیتتان به این موضوع است ارج می نهیم و نشانه هوشیاری و توجه شما می دانیم. باید در زندگی سعیمان بر این باشد که در زمره بسیاری از افرادی که از این موضوع غافلند و دنبال این هستند که هر طور شده وقت خود را بگذرانند و روزشان را شب کنند، نباشیم.
اولین قدم برای استفاده بهینه از فرصت و اوقات فراغت، داشتن یک برنامه کارآمد و درست است. زیرا از یک سو به ما شیوه صحیح به کار گرفتن فرصت ها را مى آموزد و از سوى دیگر با نیل به هدف هاى کوتاه مدت و میان مدت، رضایت خاطرمان را فراهم مى سازد. امید است با توجه به نکاتی که درادامه بیان می شود از وقت و سرمایه زندگیتان که جوانی است ، بهتر در مسیر بندگی و کسب رضایت الهی استفاده کنید:
« کسب علم و شناخت»
تحصیل علم، اولین و مهمترین تکلیف شب و روز یک دانشجو است. اگر شرح حال زندگانى مردان بزرگ و خلاّق روزگار را مورد مطالعه و بررسى قرار دهید. خواهید دید که تلاش در راه تحصیل دانش، چه میزان در سعادت و نیک بختى جامعه و جاودانگى آنان تأثیر داشته است.
در گذشته دانشمندان بزرگى نظیر ادیسون مخترع برق، گالیله مخترع تلسکوپ و کاشف مسایل مهمى در علم هیئت، رازى کاشف الکل، هشام در علم شیمى و گوتمبرگ مخترع چاپ و… گام هاى مؤثرى در راه رفاه، آسایش و خدمت بشر برداشته اند. بنابراین، اساسى ترین وظیفه ى دوره ى دانشجویى، تلاش بى حد و اندازه در مسیر کسب سرمایه ى دانش است و دانشجو باید تلاش کند تا سطح دانش خود را افزایش دهد و تحصیلات خود را در ترم هاى مختلف و مقاطع بالاتر و تخصّصى تر، بدون هیچ وقفه اى ادامه بدهد و هرگز این احساس را به خود راه ندهد که قادر به ادامه ى تحصیل در مقاطع بالاتر نیست و در این خصوص با افراد آگاه مشورت کند.بر دانشجو واجب است در کنار متون درسى و امتحانى، سایر منابع مخصوصا منابع دینی و اخلاقی خویش را مورد مطالعه قرار دهد و اندوخته هاى خود را غنى تر سازد تا در کنار تحصیل، از تهذیب غافل نشود.
« وقت شناسى»
اگر جوانى، بهار عمر است، وقت سرمایه ى همه فصول عمر است. و به تعبیرى، وقت طلاست بلکه وقت فراتر از طلا و طلاساز است. پروین اعتصامى، در باب ارزش وقت چنین مى سراید:
گهر وقت، بدین خیرگى از دست مده / آخر این درّ گرانمایه، بهایى دارد
از منظردین نیز، اولین پرسش هایى که در قیامت از انسان مى شود از چند چیز است از جمله:
1. از عمر آدمی که در چه راهى فنا کرده است،
2. از جوانی که در چه چیزى گذرانده است،
3. از مال که از چه طریقى بدست آورده است،
4. از محبّت اهل بیت (امام شناسى). (خصال صدوق، ج 1، ص 253).
بنابراین وقت و عمر انسان ارزشمند تر از آن است که به بطالت بگذرد. انسان برای اینکه بتواند در مسیر کمال قدم بردارد باید از لحظه به لحظه عمر و زندگی خود کمال استفاده را ببرد. با نگاهی به زندگی انسانهای بزرگ خواهید دید که شرط رسیدن به سعادت و موفقیت در هر کاری، اشتغال منظم و پیوسته به همان کار می باشد. حال این کار تحصیل علوم باشد یا تهذیب نفوس فرقی نمی کند. مرحوم آیت الله بهجت با اینکه بیش از نود سال از عمرشان می گذشت، لحظه ای در مسیر نشر علوم و تربیت و تهذیب نفوس از پای ننشست و با این کار خود را جاودانه نمود.
لذا باید آن بخش از ساعات زندگیتان که فراغت بیشتری دارید را با مطالعه مواد درسی رشته تحصیلی خود پر کنید. شاید بیشترین نیازها، کاستی ها و اساسی ترین اهداف شما همین تحصیل باشد و باید بیشترین محتوای برنامه شما نیز امور درسی و تحصیلی باشد. کار را از مواد درسی ضروری، مواد درسی که در آنها احساس ضعف می کنید وکاستی را در تحصیل شما ایجاد کرده است شروع کنید. گمان نمی کنیم جز دو برنامه فوق ، برنامه اساسی دیگری وجود داشته باشد مگر برنامه های ریز و جزئی. وجود تفریح و گردش و برنامه های نشاط آوریکی از ضرورت های زندگی انسانی است که نباید جای مسائل اساسی و اصلی زندگی را بگیرد.امام کاظم(ع) می فرمایند بکوشید برنامه و ساعت زندگی خود را در چهار بخش تنظیم کنید:
1- بخشی را به مناجات.
2- بخشی را به کسب معاش و روزی.
3- بخشی را نیز به معاشرت با برادران دینی مخلص و مورد وثوق که عیب شما را می نمایانند، اختصاص دهید.
4- بخشی را نیز به تفریح بپردازید.
در مورد شما معاش و روزیتان در ادامه تحصیل نهفته است.
برای موفقیت در وادی خودسازی در کنار تحصیل لازم است برنامه عبادی منظمی داشته باشید:
مراقبه و محاسبه: در آغاز هر کارى کمى مکث کنید اگر واجب است حتما انجام دهید اگر حرام است حتما ترک کنید و اگر نه حرام است نه واجب در انجام و ترک آن مختارید. این سه چیز را قبل از انجام هر کارى مشخص کنید سپس انجام دهید. اصل این توجه و مراقبه چندین فایده دارد:
اولاً انسان به حرام نمى افتد و نیز واجبى از او ترک نمى شود.
ثانیا: انسان را از غفلت شبانه روزى مى گیرد.
ثالثا: ترک حرام و فعل واجب به قصد قربت خود عبادت به حساب مى آید مى توان فعل تمام واجبات و ترک تمام محرمات را به قصد قربت انجام داد حتى افعالى که نه واجب هستند نه حرام مى توان با قصد قربت آنها را عبادى کرد مثلاً خوابیدن به موقع شب با این قصد باشد که تجدید نیرو شود و انسان صبح یا سحر به هنگام نماز بهتر خداوند را عبادت کند و… شب به محاسبه بنشیند که آیا مراقبه طول روز را خوب انجام داده یا نه. اگر خوب انجام داده و نه تنها در اول هر کارى مراقبه اش را انجام داده بلکه آن کار را طبق مراقبه انجام داده مثلاً اگر در اول فهمید فلان کار حرام است در عمل هم آن را ترک کرده یا اگر در اول فهمید واجب است در عمل آن را انجام داده اینجا شکر خداى را هر چند زبانى به جا آورد و اگر خوب انجام نداده علت یابى کند تا به مرور نقص ها و علت عدم موفقیت را کشف کند تا بعد از سال ها به جایى برسد که حتى یک گناه از او صادر نشود و خلاصه این که مدار مراقبه و محاسبه شما انجام واجبات و ترک محرمات مى باشد.
حضرت على(ع) مى فرمایند: «ان هذه النفس لامارة بالسوء فمن اهملها، جمحت به الى المآثم؛ همانا این نفس پیوسته به بدى و زشتى امر مى کند پس هر کسى آن را مهمل به حال خود واگذارد (ولى او انسان را رها نمى کند و) او انسان را به سمت گناهان مى کشاند»، (الغرر والدرر، باب النفس به نقل از سر الاسراء، استاد على سعادت پرور، ج 1، ص 305، روایت 20). بنابراین مراقبه و محاسبه را باید جدى گرفت که از اساسى ترین دستورات اخلاقى و سازنده مى باشد.
2- نماز اول وقت: اگر کار اهمى با نماز اول وقت در تعارض نباشد نماز اول وقت را ترک نکنید. روایات و نیز بزرگان نماز اول وقت را اکیدا سفارش کرده اند. امام صادق(ع) مى فرمایند: «لکل صلاة وقتان: اول و آخر، فاول الوقت افضله و لیس لاحد ان یتخذ آخر الوقتین وقتا الا من علة و انما جعل آخرالوقت للمریض والمعتل و لمن له عذر و اول الوقت رضوان الله و آخر الوقت عفوالله؛ براى هر نمازى دو وقت است: اول وقت و آخر وقت پس اول وقت برتر و با فضیلت تر است و براى کسى نشاید که آخر وقت را وقت (نماز) اتخاذ کند مگر از روى علتى و آخر وقت فقط براى شخص بیمار و ناتوان و کسى که داراى عذرى است مى باشد و اول وقت خشنودى خدا را دربردارد ولى آخر وقت عفو خدا را»، (میزان الحکمه، ج 5، ص 401، روایت 10390).
3- مستحبات نشاط آور: از میان مستحبات از نمازهاى نافله گرفته تا دعاى کمیل و ندبه و… فقط و فقط آنهایى را انجام دهید که براى شما نشاط آور است و از تحمیل نفس بر مستحبات پرهیز کنید فقط به اقبال قلب بنگرید هر عمل مستحبى که قلب بدان اقبال داشت و برایتان نشاط بخش و حال آور بود به همان اکتفا کنید، حتى نسبت به نماز شب که سفارش زیادى شده است اگر نشاط نداشتید یا اصلاً نخوانید یا خیلى خیلى خلاصه در ظرف ده دقیقه تمام یازده رکعت را با حذف مستحبات بخوانید.
4- توسل به ائمه معصومین(ع): گاه گاهى مخصوصا به اقتضاى حال و اقبال قلب به ائمه معصومین(ع) توسل جویید و توفیق و حاجات خود را از آن معادن کرم بخواهید.
5- دائم الوضوء: سعى کنید همیشه با وضو باشید واگر براى شب قبل از خواب وضو بگیرید کافى است.
6- زیارت اهل قبور: هفته اى یک بار به زیارت اهل قبور مؤمنین و شهداى عزیز بروید و اگر وقت خلوتى را انتخاب کنید تا تأمل بیشترى کنید و گذرا بودن دنیا بیشتر در دلتان جا افتد خیلى بهتر است هدف این است که دل تکان بخورد و رغبت خود را به دنیا کم کند و به فکر آخرت و عالم قبر و قیامت بیفتد.
«اصول برنامه ریزی»
در برنامه ریزى برای کمال گرایی وخودسازی موفق توجه به اصول زیر بایسته و ضروری است:
1. واقع گرایى: بر رهرو راه خدا، لازم است که توان واقعى خود را خوب بسنجد و حال و روز خود را نیک بنگرد، آنگاه بر اساس واقعیت های موجود زندگی خود، دستورالعمل اخلاقی و برنامه خودسازى تنظیم کند. انسان ها داراى تفاوت هاى فردی، روحى و جسمى و شرایط مختلفی هستند و بر اساس آن باید براى خود برنامه اى برگزینند که سنگین و طاقت فرسا و دور از دست رس نباشد؛ زیرا یکی از نیازهای انسان در این مسیر سخت، حفظ نشاط روحی و بدنی است و اجبار و اکراه خود بر اساس اهداف خیالی و دور از دست رس، اراده انسان را سست و مانع رسیدن به اهداف واقعی خودسازی می شود.
2. جذابیت: انسان از انس و دوست داشتن ساخته شده است و حاضر نیست برای چیزی که دوست نمی دارد، سرمایه گذاری و تحمل سختی کند بنابراین حتی خودسازی و برنامه های آن باید دوست داشتنی و جذاب باشد. به همین دلیل لازم است در برنامه ریزى به کیفیت، بیش از کمیت اهتمام ورزید؛ به عنوان مثال به جاى اینکه شخص تصمیم بگیرد هر صبحگاهان یک جزء قرآن بخواند، مى تواند آن را حتّى به یک صفحه تقلیل دهد. مشروط بر اینکه تلاوتش در جاى خلوت، با حال و توجّه کامل و تدبّر و ژرف اندیشى در معانى باشد. همچنین بکوشد نمازهایش را با حضور قلب و توجّه بخواند.
3. تدریج: اصل تدریجی بودن، یکی از سنت های عمومی حاکم بر هستی است و تنها خاص زندگی انسان نیست. تمامی پدیده های جهان به تدریج به وجود می آیند و تربیت می شوند و رشد می کنند. انسان نیز از این قاعده مستثنی نیست. حرکت تدریجی یکی از عوامل مهم موفقیت در مسیر خودسازی است.
برای این منظور بر سالک راه خدا است که از حداقل شروع کند؛ ولى در اندیشه افزون سازى تدریجى باشد، براى مثال اگر کسی بخواهد غذای خود را تقلیل دهد، این کار باید به تدریج انجام شود، در غیر این صورت اگر بخواهد ناگهان غذای خود را مثلا به نصف کاهش دهد، علاوه بر اینکه به لحاظ بدنی دچار آسیب می شود، درصد موفقیت او نیز کاهش می یابد.
همچنبن کسی که در ابتدای راه قرار دارد و بیداری شب و تهجد برای او دشوار است، می تواند با یک برنامه تدریجی به این مهم دست یابد. به طور مثال او می تواند در شب های اول برای چند لحظه بیدار شود، وضو بگیرد و فقط یک رکعت نماز «وتر» بخواند. بعد از اینکه به بیدار شدن عادت کرد و با شب انس گرفت، دو رکعت نماز «شفع» را نیز به آن اضافه کند و پس از مدتى کم کم هشت رکعت نافله شب را نیز بخواند و تهجد خود را کامل کند.
4. رعایت مراتب حال: رهرو این راه باید توجه داشته باشد که در روند خودسازى، مراحلی وجود دارد که باید به ترتیب طی شود وگرنه درصد موفقیت کاهش می یابد. یکی از مصادیق بارز رعایت این اصل در مورد تقدم واجبات بر مستحبات است. قرب نوافل و انجام مستحبات هنگامی در انسان موثر واقع می شود و به تعبیری، مورد قبول حق تعالی قرار می گیرد که قبل از آن سالک از مرحله انجام وظایف واجب عبودیت و بندگی اطمینان حاصل نموده باشد.
بنابراین لازم است انسان ابتدا از عمل به واجبات و رعایت شرایط و جزئیات آنها شروع کند و در کنار آنها به ترک محرمات بپردازد و همواره بر نیفتادن در دام هاى شیطان و هواى نفس، جدیت کند. پس از مدتى که سراسر وجودش تسلیم شد و ایمان در روح و جسم او نفوذ کرد، به انجام دادن مستحبات و ترک مکروهات بپردازد. از این مرحله به بعد، عنایات ربوبى، او را راهنمایى خواهد کرد:«و الّذین جاهدوا فینا لنهدینّهم سبلنا و ان اللَّه لمع المحسنین»(12) «و آنان که در راه ما به جان و مال جهد و کوشش کردند، به تحقیق آنان را به راه خویش هدایت مى کنیم و همیشه خدا، یار نکوکاران است».
5. عزم و استوارى: برای کسی که در این مسیر به تصمیم قاطع برای گذشتن از دنیا و رسیدن به خداوند نرسیده، امیدی برای موفقیت وجود ندارد. نیت و عزم استوار، تحمل و بردباری، صبر و مقاومت در مقابل شداید و سختی ها یکی از اصول مسلم خودسازی و موفقیت در این مسیر است. قرآن کریم می فرماید: «ان الذین قالوا ربنا الله ثم استقاموا تتنزل علیهم الملائکه الا تخافوا و لا تحزنوا و ابشروا بالجنه التی کنتم توعدون.» کسانی که گفتند پروردگار ما خدای یکتا است و در این راه استقامت کردند، ملائکه نازل شوند و مژده دهند که نترسید و محزون مباشید و بر شما باد بشارت به بهشتی که به شما وعده داده شده است. (13) بنابراین پس از تنظیم برنامه، بر سالک راه خدا لازم است با اراده قاطع، بر انجام دادن آن ایستادگى کند و نفس خود را از طفره رفتن و کسالت ورزیدن، با جدیت تمام باز دارد تا شاهد موفقیت باشد.
6. استعانت و توسّل: خداوند منبع اصلی قدرت حاکم بر هستی و مربی جهان است، بنابراین تمام استعداد و نیروی انسان نیز از خدای متعال است، پس بدون استعانت و طلب توفیق از او موفقیت انسان برای انجام هر کار در هاله ای از ابهام قرار دارد. حتی اگر تمامی شرایط برای انجام کاری فراهم باشد، ولی اراده خداوند بر انجام آن تعلق نگیرد، آن کارشدنی نمی شود. بنابراین براى موفقیت در جهاد اکبر و خودسازی نیز باید از خداوند بزرگ، استمداد جست و به ائمه اطهارعلیهم السلام متوسل شد. حقیقت توسل به معنای وسیله قرار دادن معصومین(ع) برای رسیدن به خداوند و درخواست از او است. قرآن کریم می فرماید:« یا ایها الذین آمنوا اتقوا الله و ابتغوا الیه الوسیلة و جاهدوا فی سبیله لعلکم تفلحون.» برای رسیدن به خداوند وسیله بجویید. دلیل نیاز به توسل مقام وساطت ایشان میان خداوند و سایر بندگان است. (14)
7. اسوه گزینى: برای رفع نیازهای معرفتی انسان در این مسیر مفهوم و کلام و کتاب لازم است، ولی کافی نیست. نیاز به الگوی انسانی کاملی که مجسمه ارزش های اخلاقی و کمال باشد از نیازهای واقعی انسان در این مسیر است. الگویی که به دلیل داشتن شخصیت با فضیلت، جذاب و دوست داشتنی، انگیزه عمل را در انسان تقویت می کند و به طالب کمال نیروی حرکت و تحمل سختی می بخشد.
این موضوع برای موفقیت در مسیر خودسازی و کمال از اهمیت فراوانی برخوردار است، بنابراین افزایش معرفت و پیروى از الگوهاى راستین، مانند ائمه اطهارعلیهم السلام و بزرگان اخلاق، همواره باید مدّ نظر باشد.
8- رفق و مدارا با نفس: رعایت ظرفیت و کشش نفس و بدن یکی از اصول موفقیت در خودسازی است. بدن و روان انسان توان و ظرفیت خاصی دارد که اگر رعایت نشود، باعث تولید خستگی و دلزدگی خواهد شد و این حالت مطلوب انسان و اخلاق اسلامی نیست، از آن رو رفق و مدارا و میانه روی همواره مورد تاکید اساتید اخلاقی بوده است.
در کتاب های روایی بابی هست به نام اقتصاد در عبادت، بدین معنا که حتی عبادت را نباید به خود تحمیل نمود، عبادت تحمیلی باعث زدگی انسان می شود و حال بندگی را زایل و خود عمل را بی ثمر می نماید. یکی از شرایط موفقیت در خودسازی و عبادت ، اقتصاد در آن و رفق و مدارا با خود است.
على علیه السلام در ضمن نامه اى به حارث همدانى مرقوم فرمودند: و خادع نفسک فى العبادة و ارفق بها ولا تقهرها، وخذ عفوها و نشاطها، الا ماکان مکتوبا علیک من الفریضة و انه لابد من قضایها و تعاهدها عند محلها، نفست را در هنگام عبادت گول بزن و با آن مدارا کن و بر آن فشار و زور نیاور، در هنگامی که حالت گذشت و شادابى در نفس پدید آمده، از آن بهره گیر، مگر آنچه به عنوان واجب بر تو نوشته شده است، در واجبات ناگزیر از اداى آن هستى و در وقت و شرایطى که براى آن مقرر شده است، باید انجام بدهى .(15)
البته مؤ من حقیقی به مرتبه ای می رسد که تحت تاثیر فشارهای جسمانى و روانی افسردگى خاطر پیدا نمى کند. نقل است که یکى از انبیا به جایى مى رفت . در راه کسى را دید که دست و پایش فلج، چشمانش کور و بر لب ذکر الحمدالله داشت و یکى یکى نعمت هایی که خدا به او داده بود، مى شمرد و از خداوند خوشنود بود. این شادابى روح به واسطه اتصال به مبداء وجود است .
9- رعایت اقبال و ادبار قلب: در روایات اسلامی، تاکید فراوان شده است که در عبادت، میانه رو باشید و اقبال و ادبار قلب خویش را در نظر بگیرید. در حالتی که میل و اقبال دارید ، بیشتر عبادت کنید و در حالت بی حالی و ادبار، تنها به انجام واجبات اکتفا نمایید .امیر مومنان حضرت علی(ع) فرمود: ان للقلوب اقبالا و ادبارا، فاذا اقبلت فاحملوها علی النوافل، و اذا ادبرت فاقتصروا بها علی الفرایض. بدرستی که قلب انسان را اقبال و ادباری است. پس چون در حال پذیرش بود، آنرا به انجام مستحبات و نوافل بدارید و هنگامی که در حالت روی گردانی بود، به انجام واجبات اکتفا نمایید.(16)
البته هر قدر انسان مجاهده نفس بیشتری کند و با خدا و قرآن و اهل بیت (ع ) انس بیشتری گرفته و دل از هواهای نفسانی تخلیه کند به تدریج اقبالش بیشتر شده و به صورت ملکه راسخه در می آید. آن گاه است که در همه حالات به یاد خدا و متوجه اوست و هیچ چیز نمی تواند او را از محبوب حقیقی باز دارد. این همان حالتی است که ازآن تعبیر به ((نماز دائم)) شده است :
خوشا آنان که الله یارشان بی به حمد و قل هوالله کارشان بی
خوشا آنان که دایم در نمازند بهشت جاودان ماوای شان بی
.10- سخت کوشی و تحمل سختی ها: رسیدن به آرمان بلند و گران سنگ لقای الهی درگرو تلاش و جهادى پر دامنه و دراز آهنگ است. بدون شک مبارزه جدى و بى امان با هواها و خواهش هاى نفسانى، بیرون راندن حب دنیا و تعلقات دنیوى از دل، عبودیت مطلقه پروردگار، پالودن نفس از رذایل و آراستن آن به فضایل، تهجد و شب زنده دارى و توسل و استشفاع به اولیاى گرام الهى و. همه ره توشه هاى این سیر خدایى است. این که: گویند به هرکس ندهند دلیلش بسیار واضح و روشن است. زیرا کسى که جهاد با نفس نکرد و دل به مادیات سپرد و در ظلمات نفس و نفسانیات خود را محبوس ساخت کى تواند که به سوى نورحق پر کشد و به لایتناهى عروج کند؟ ناز پرورده تنعم نبرد راه به دوست /// عاشقى شیوه رندان بلاکش باشد
اگر طالب موفقیت هستیم باید بپذیریم که همه چیز با کار و کوشش سخت ، برد باری و مقاومت در مقابل دشواری ها بدست می آید. کسی با خوش گذرانی و راحت طلبی به جایی نرسیده که ما دومین آن باشیم .
امام رضا (ع) مى فرمایند: و من سأل الله التوفیق و لم یجتهد فقد استهزاء بنفسه، هر کس از خدا توفیق را مسئلت کند در حالى که کوشا و تلاش گر نیست خود را به استهزاء و شوخى گرفته است. (17)
در بحث دین داری و عبودیت حق تعالی نیز کوشش و صبر در مقابل نا همواری ها و ناملایمات زندگی، چه زندگی مادی و چه معنوی، از شرایط اصلی موفقیت محسوب می شود. قرآن کریم در مورد سختی نماز می فرماید: و انها لکبیره الا علی الخاشعین، نماز خواندن ، جز برای خاشعین ، کار ساده و آسانی نیست. (18) و در قیامت نیز به کسانی که صبورند، وعده بهشت بی حساب می دهد و می فرماید: ان الله یوفی الصابرین اجرهم بغیر حساب، به درستی که خداوند اجر صابران با بدون حساب خواهد داد. (19) در مورد روزه، حج، جهاد ، خمس، ذکوه، امر به معروف و سایر وظایف شرعی و عبادی نیز وضعیت به همین منوال است . انجام تمامی اینگونه تکالیف نیاز به صبر و مقاومت فراوان دارد. نابرده رنج گنج میسر نمی شود. – دست از طلب ندارم تا کام من برآید ///یا تن رسد به جانان یا جان زتن برآید
11- برنامه ، نظم ، تداوم: هدف خویش را در زندگی و رسیدن به قرب الهی مشخص نمایید و برای رسیدن به آن برنامه ریزی کنید و بر آن برنامه پای بفشارید. هر عمل و عبادتی را پیوسته انجام دهید و تداوم داشته باشید. آنقدر ادامه دهید تا اثر آن ظاهر شود و شیرینی و نورانیت آن را در دل احساس کنید. نظم و برنامه ریزی از لوازم ضروری موفقیت در دین داری و یا هر کار دیگر است . امکان ندارد یک آدم بی انضباط و ولنگار در رسیدن به اهداف زندگی خود موفق باشد. این برنامه که در حقیقت یک دستور العمل خودسازی و قرب الهی است باید از روى دقت، مطالعه و مشورت با متخصصین متعهد و علما ی دین باشد تا هم قابل عمل باشد و هم از افراط و تفریط به دور باشد. موفقیت در عمل و عبادت خدای در گرو تداوم در آن است . عبادت خداوند ، نوری است که به تدریج تمام وجود انسان را می گیرد و آدمی را سراسرنورانی می کند.
اگر روزی در برنامه های عبودی خود کوتاهى کردید بدانید، که به همان اندازه از توفیقات شما کاسته مى گردد، کوشایى و استقامت شرط توفیق است. على (ع) در روایتی فرموده است: من طلب شیئاً ناله او بعضه، هر کس طالب چیزى باشد و واقعاً بخواهد به آن برسد ، به تمام یا قسمتی از آن، حتما خواهد رسید. (20)
12- طلب توفیق از خداوند: دعا و درخواست مخصوصاً با تضرع ، حال ، اشک چشم و دل شکسته، علاوه بر آثار مادى و معنوى استجابت و موفقیت در رسیدن به اهداف، دل را بر انجام اوامر الهى رقیق و آماده مى سازد و آن را از کدورت ها و تعلق و تشویش و اضطراب هاى ناشى از وسوسه هاى یأس آور شیطان و نفس اماره پالایش مى دهد.
در روایتى از امام جواد (ع) آمده که مؤمن نیاز به سه چیز دارد : المؤمن یحتاج إلى توفیق من الله ، وواعظ من نفسه ، وقبول ممن ینصحه، توفیق الهی و کسی که از درون او را نصیحت کند و پذیرش نصیحت از کسی که او را نصیحت کرده. (21) علی ( علیه السلام ) فرموده است: کما أن الجسم والظل لا یفترقان ، کذلک الدین والتوفیق لا یفترقان، همانگونه که جسم از سایه خود جدا نمی شود، همچنین دین و توفیق الهی از هم جدا شدنی نیستند. (22) و در روایت دیگری فرمود : لا ینفع اجتهاد بغیر توفیق، حتی کوشش بدون توفیق از جانب خداوند، نافع نخواهد بود. (23)
از امام باقر (ع) در باره معنای جمله لا حول ولا قوة إلا بالله سوال شد ، حضرت فرمود : معناه لاحول لنا عن معصیة الله إلا بعون الله ، ولا قوة لنا على طاعة الله إلا بتوفیق الله عزوجل، معنایش این است که بدون کمک الهی، هرگز کسی را یارای اجتناب از هیچ گناهی نیست و بدون توفیق الهی نیز کسی را نیروی اطاعت نمی باشد. (24)
بنابراین باید از راه توسل به ذات اقدس اله و واسطه قرار دادن ارواح پاک معصومین (ع) به درگاه او از خداوند طلب توفیق نمود. البته جدیت و کوشش خود انسان هم لازم است و باید از خوردن غذاهاى شبهه ناک پرهیز نموده و از مجالست با رفقایى که مقید به آداب و مقررات اسلامى نیستند دورى کرد تا به تدریج کارهاى خوب در انسان عادت و به صورت ملکه درآید و توفیق الهى شامل حال شود.
اى خداى پاک بى انباز و بار/// دست گیر و جرم ما را درگذار — در ده ما را سخن هاى رقیق ///تا تو را رحم آورد بر ما شفیق –هم دعا از تو اجابت هم زتو/// ایمنى از تو مهابت هم زتو
13- رعایت اعتدال: اعتدال، صفتى است پسندیده و به معناى میانه روى و پرهیز از افراط و تفریط در هر امرى
است. کاربرد این اصل بیشتر در حوزه غرایز، امیال و هیجانات نفسانی انسان کاربرد دارد. انسان همواره در این عرصه ها در معرض افراط و تفریط قرار دارد و اگر تسلیم آن شود، عقلانیت خود را فراموش کرده و از راه راست خارج شده است. پرخوری، پرخوابی، هیجان بیش از حد غریزه شهوت و خشم و همچنین در مقابل آن، کم خوری مفرط، بی خوابی، خمود در شهوت و نداشتن غریزه خشم و غضب، مانع خودسازی و شکوفایی انسان است و چاره آن جز رعایت اعتدال در تمامی غرایز و امیال نیست. در مورد خوراک و خواب باید حد وسط و اعتدال را رعایت کرد به گونه ای که هم شکم پرور و تنبل بار نیاید و هم باعث مریضی و بی حال و ضعف نگرد، رعایت اعتدال در امر سلوک در همه امور شرط اساسی این راه است. خشم به صورت غریزی در همه افراد بشر وجود دارد تا موانع حیات و کمال خویش را به وسیله آن دفع نماید اما این غریزه همچون دیگر غرایز باید کنترل شود. اگر هیجان خشم از حد اعتدال خارج گردد یکی از دام های شیطان خواهد شد. امام باقر علیه السلام فرمود: «غضب آتشی است از طرف شیطان که در دل بنی آدم افروخته می شود. به تعبیری می توان گفت: ریشه تمامی گناهان جز خروج از اعتدال و افراط و تفریط در امیال و غرایز نیست.
اعتدال در روابط اجتماعى که باعث تحکیم این روابط و تضمین سلامت آن مى شود. در حالیکه تندخویى و ترشرویى بیش از حد، باعث پراکندگىِ اطرافیان و در مقابل، نرمش بیش از حدّ و جدى نبودن در کارها و روابط باعث بروز تشتت در روابط اجتماعى مى گردد. جوانى که وقت خود را یکسره صرف ورزش مى کند و یا کسى که تنها به تفریح و گردش و تفرج مى پردازد و از مطالعه کافى و یا از عبادت و… غافل مى شود مسیر درستى را انتخاب نکرده و به سوى تکامل پیش نخواهد رفت.
14- تامین اقتصادی : از نظر اسلام هم فقر مفرط مانع انجام وظایف بندگی است و هم ثروت فراوان. بهترین حالت برای ایجاد فراقت و تمرکز در بندگی خداوند، حالت توسط و تامین اقتصادی است. کسی که فقیر است دایم باید به فکر آب و نان خانواده خود باشد و همچنین کسی که مال و منال فراوان دارد ، همواره باید وقت و نیروی خود را در جهت سامان دادن و حفظ و حراست اموال خود به هدر بدهد ، این دو گروه معمولا در دین داری و عبودیت خداوند موفق نیستند. قرآن کریم نسبت به ثروتمندی فراوان می فرماید: ان الانسان لیطغی ان رآه استغنی، انسان همین که خود را ثروتمند و بی نیاز احساس کند ، سر به شورش و طغیان گری می گزارد (25) و در روایت از رسول اکرم (ص) است که کاد الفقر ان یکون کفرا، نزدیک است که فقر آدم فقیر را به کفر بکشاند. (26) در مقابل افرادی که از یک زندگی آبرو مند و ساده برخوردارند، فکری راحت و فرصتی مناسب برای بندگی خداوند و قرب به او در اختیار خواهند داشت و در این زمینه موفقیتشان بیشتر است.
البته، برنامه ریزى آفاتى هم دارد که از جمله آن، فقدان تلاش و پشتکار در دستیابى به هدف برنامه است. و یا آنکه در ابتداى فعالیت منطبق با برنامه، چنانچه به همه موارد مورد نظر دست نیافتیم، ممکن است دچار دلسردى شویم و از ادامه ى راه باز بمانیم. و یا اینکه عمل به برنامه ریزى جدّى، مستلزم چشم پوشى از برخى فرصت هاى فراغت، سرگرمیها و تفریحات مى باشد، در این صورت خود را سازگار با برنامه مى نماییم تا بتوانیم به نتیجه ى مطلوبى دست یابیم.
از مزایاى برنامه ریزى این است که بر حس اعتماد به نفس مى افزاید و هسته مرکزى اطمینان به شخصیت را رشد مى دهد و موجب مى شود با نگاهى امیدوارتر به جهان بنگریم. از نگاه دیگر، برنامه ریزى در ابتدا با کندى ممکن است مواجه شود ولى در جریان عمل به برنامه به آن عادت مى کنیم و به مرور زمان ملکه شخصیت ما مى شود. برنامه ریزى علاوه بر صرفه جویى در وقت و فرصت هاى زندگى، موجب مى شود تا خود را و نیازهایمان را بهتر و بیشتر بشناسیم. همچنین برنامه ریزى، تفکر ما را نسبت به زندگى شکل مى دهد و تفکّر منسجم منجر به عمل موفق در زندگى فردى و اجتماعى مى شود.
البته عوامل دیگرى وجود دارند که در رشد و کارآمدى یک دانشجو و در نتیجه رشد و کارآمدى جامعه نقش دارند از جمله: شناخت راه هاى اعتماد به نفس، اصول نویسندگى و سخنورى، با دقت گوش کردن به سخن اساتید و سایر افراد، توسعه ى روابط مفید با دیگران و پیدا کردن دوستان قابل اعتماد و ایجاد یک رابطه ى بسیار دوستانه با آنان، رعایت نظم در رفت و آمدها و نشست و برخاست ها بویژه در محیط دانشگاه و سرکلاس درس، تقویت راه هاى تفکر و افزایش خلاقیت خویش، انتقادپذیرى و خود انتقادى (انتقاد از خود = Autocritics)، همچنین انتقاد درست و سازنده از دیگران، برخورد منطقى با مخالفان خود، پذیرش عیوب دیگران، کنترل خشم خود، ورزش عاقلانه به صورت منظم و افزایش نیرو و توان خویش از راه ورزش عاقلانه و به صورت منظم و کسب سلامتى جسمى و انبساط روحى و تداوم آن، خود را به طور مؤثر نشان دادن و هدایت جلسات مفید و ثمربخش و در نهایت و مهم تر از همه تداوم سلامتى روحى و هدایت معنوى خویش از طریق رعایت حقوق خداوند حکیم و بندگى او که همه راه هاى توفیق و کارآمدى فردى و اجتماعى به او ختم مى شود.
به راستى، اگر یک دانشجو، یا جمعى از آنان، یا اکثر دانشجویان و یا… این گونه باشند، آیا جامعه شاهد مدیران موفق، کارآمد و خدمتگذار و در نتیجه شاهد جامعه ى پیشرفته نخواهیم بود؟ حتما چنین هدفى با شرایطى که مطرح شد قابل تحقق است.
به طور کلى در رابطه تقسیم ساعات و فراغت، اعتقاد ما بر این است که آن چه در راستاى هدایت انسان لازم است باشد، در کتاب گفتار و روش زندگى معصومین آمده است. مثلاً امام على(ع) در تفسیر آیه ى شریفه ى: «لاتنسَ نَصیبَک من الدّنیا»؛قصص، آیه ى 77؛ بهره خود را از دنیا فراموش نکن) مى فرماید: «لاتنسَ صِحّتک و قوّتک و فراغک و شبابَک و نشاطک ان تَطلُبَ بهاالآخرة؛ …». پیام هاى این سخن عرشى این است: قدر چند چیز را بدان و در جهت رسیدن به آخرت که بهترین چیزهاست، از آن ها بهره بگیر.(معانى الاخبار، ص 325)
1ـ صحت بدن و عافیت.
2ـ قوّت و نیرو.
3ـ فراغت: اوقاتى که در آن مشغول به کارى نیست.
4ـ جوانى.
5ـ نشاط و شادابى.
پیامبر خدا(ص) فرمود: «در صحف ابراهیم آمده است که خردمند، مادامى که خردش از او گرفته نشده، باید ساعاتى را براى خود در نظر بگیرد. زمانى براى مناجات با پروردگارش و زمانى براى حساب کشیدن از خویش و زمانى براى اندیشیدن در نعمت هایى که خداى عزّ و جلّ به وى ارزانى داشته است و زمانى براى بهره مند ساختن نفس خود از حلال. زیرا این زمان کمکى است به آن سه زمان دیگر و مایه آسودگى و رفع خستگى دل ها».(الخصال، ص 525، ح 13)
از مجموع این فرمایشات این بهره را مى بریم: همین ساعت آسایش است که موجب استفاده ى بهینه از بقیه ساعات مى شود، هم عبادت را نشاط مى بخشد، هم مانع اشتباه در محاسبه نفس مى شود و هم قوه تفکر را از خطا باز مى دارد و هم نیروى لازم را براى فعالیت و کار فراهم مى سازد.
به قول سعدى علیه الرحمة:
غنیمت شمار، این گرامى نفس // که بى مرغ، قیمت ندارد قفس
مکن عمر ضایع به افسوس و حیف // که فرصت، عزیز است: الوقتُ ضیف!
امیدواریم درآینده ای که پیش رو دارید موفق و پیروز باشید.
پی نوشتها
(12) عنکبوت، آیه آخر.
(13) فصلت، 30.
(14) مائده، 35.
(15) بحارالانوار، ج 33 ص ، ص 509.
(16) نهج البلاغه، حکمت 312.
(17) بحار الانوار، ج 78،ص 356.
(18) بقره ، 45.
(19) زمر، 10 .
(20) مطالب السئوول، ص37.
(21) میزان الحکمة، ج4 ص 3598.
(22) غرر الحکم، ماده وفق.
(23) غرر الحکم، شماره 4002، دفتر تبلیغات اسلامى قم، 1366، چاپ اول .
(24) توحید صدوق، ص242.
(25) سوره علق،آیه 6.
(26) کافی،ج2 ،ص307.