سند روایت نفرین حضرت زهرا(س) بر شیخین
۱۳۹۵/۰۹/۱۳
–
۳۱۹۵ بازدید
آیا سند روایت نفرین حضرت زهرا(س) بر شیخین صحیح است؟
طبق روایت صحیح بخاری و صحیح مسلم حضرت زهرا (سلام الله علیها) بعد از شهادت رسول خدا (صلی الله علیه وآله) نزد ابوبکر رفت و فدک را که ابوبکر از ایشان گرفته بود، مطالبه نمود؛ اما ابو بکر از پس دادن فدک به ایشان خودداری کرد. خودداری ابوبکر از باز پس دادن حق حضرت زهرا سلام الله علیها سبب آزار و ناراحتی آن حضرت شد، از این رو بر ابوبکر غضب کرده و با او قهر کردند. بخاری و مسلم به همین اندازه روایت نموده اند؛ اما در منابعی همچون «انساب الاشراف» بلاذری و «السقیفة» جوهری نقل شده است که حضرت سلام الله علیها به صراحت فرمود:به خدا سوگند من تو را نفرین میکنم. نفرین فاطمه زهرا به خلیفه از چند طریق در کتب اهل سنت نقل شده است: روایت اول ابن قتیبه در کتاب «الامامة والسیاسة» ماجرای سقیفه قضیه اختلاف انصار و گرد آمدنشان در اطراف سعد بن عباده، بیعت برخی مهاجرین با ابو بکر، بیعت نکردن امیرمؤمنان و بنی هاشم ، داستان هجوم بر خانه وحی و هتک حرمت حضرت زهرا (سلام الله علیها) و احضار اجباری امیرمؤمنان علیه السلام را مفصل نقل کرده تا به اینجا میرسد که عمر به ابوبکر گفت: با هم نزد فاطمه برویم ؛ زیرا ما او را به خشم آوردیم. آن دو نزد حضرت فاطمه سلام الله علیها آمدند و اجازه ورود خواستند؛ اما حضرت اجازه ورود ندادند. آن دو نزد حضرت علی علیه السلام آمدند و در این باره سخن گفتند، حضرت علی آن دو را نزد حضرت فاطمه سلام الله علیها آورد، هنگامی که نزد حضرت نشستند، حضرت فاطمه سلام الله علیها روی خود را به سوی دیوار برگردانید. آن دو به حضرت سلام کردند، آن حضرت جواب شان را نداد. ابوبکر شروع به سخن کرد و گفت: ای حبیبه رسول خدا ! به خدا سوگند قرابت رسول خدا نزد من محبوب تر از قرابت خودم میباشد و شما نزد من از عایشه دخترم محبوبتر هستی، دوست داشتم روزی که پدرت از دنیا رفت، مرده بودم و باقی نمیماندم. آیا گمان میکنی که من شما را میشناسم و برتری و شرافت تو را میدانم؛ اما اگر تو را از حقت و از ارثیه رسول خدا منع کردم من روایتی از پدرت رسول خدا صلی الله علیه وآله شنیدم که فرمود: ما چیزی به ارث نمیگذاریم آنچه گذاشته ایم صدقه است. حضرت زهرا سلام الله علیها فرمود: آیا هردوی شما عقیده دارید که اگر روایتی از رسول خدا برای تان نقل کنم آن را میشناسید و انجام میدهید؟ هر دو گفتند: بله.حضرت فرمود: شما را به خدا سوگند میدهم، آیا نشنیده اید که رسول خدا فرمود: خشنودی فاطمه خشنودی من و خشم فاطمه خشم من است، پس هر که فاطمه دخترم را دوست داشته باشد مرا دوست دارد و هرکه او را خشنود سازد مرا خشنود ساخته و هر که فاطمه را خشمگین نماید مرا خشمگین ساخته است.هردو گفتند: این روایت را از آن حضرت شنیده ایم. فرمود:من خداوند و فرشتگان او را شاهد میگیرم که شما دو نفر مرا به خشم آوردید و خشنود نساخته اید، هرگاه با رسول خدا ملاقات کنم از شما دو نفر شکایت میکنم. ابو بکر گفت: ای فاطمه ! من از خشم رسول خدا صلی الله علیه وآله و خشم تو به خدا پناه میبرم، آنگاه شروع کرد به گریه کردن و نزدیک بود جان از بدنش بیرون رود. فاطمه زهرا سلام الله علیها فرمود:به خدا سوگند در هر نمازی که بجا میآورم تو را نفرین خواهیم کرد.سپس ابو بکر در حال گریه بیرون رفت. مردم دور او جمع شدند به مردم میگفت: امشب هرکدام نزد همسرتان بروید و راحت بخوابید و شاد باشید و مرا رها کنید من دیگر احتیاجی به بیعت شما ندارم، بیعت مرا کنار بگذارید.(1) روایت دوم بلاذری یکی از علمای پرآوازه اهل سنت نیز روایتی را که حضرت زهرا (سلام الله علیها) به نفرین ابو بکر تصریح نموده، با سند دیگر نقل کرده است: حضرت فاطمه [سلام الله علیها] هنگام بیعت بر ابو بکر وارد شد و به او فرمود: ام ایمن و رباح برای من شهادت میدهند که رسول خدا صلی الله علیه وآله فدک را به من بخشیده است. ابوبکر گفت: به خدا سوگند خداوند جز پدرت محبوب تر در نزد من کسی را نیافریده است، دوست داشتم که روز رحلت او قیامت بر پا میشد. اگر عایشه محتاج و فقیر شود، نزد من محبوب تر از این است که تو فقیر شوی. آیا شما عقیده دارید که من به مردمان سیاه و سرخ پوست عطا میکنم اما در حق شما ظلم میکنم؟ در حالی که شما دختر رسول خدا صلی الله علیه وآله هستی. این مال، برای مسلمین است پدرت از آن به سواران در راه خدا انفاق میکرد. (یعنی رسول خدا از این مال برای مردان جنگی در حال جنگ انفاق میکرد) من نیز همان کاری انجام میدهم که پدرت انجام می داد. فاطمه فرمود:به خدا سوگند هرگز با تو سخن نمیگویم.ابو بکر گفت: به خدا سوگند با تو قهر نمیکنم. فاطمه فرمود:به خدا سوگند تو را نفرین میکنم.ابو بکر گفت: من برای شما دعا می کنم.(2) روایت سوم جوهری از علمای قرن چهارم نیز نقل کرده است که فاطمه به ابو بکر گفت: ام ایمن برای من شهادت میدهد که رسول خدا صلی الله علیه وآله فدک را به من بخشیده است. ابو بکر گفت: ای دختر رسول خدا صلی الله علیه وآله به خدا سوگند، به نظر من خداوند هیچ مخلوقی را محبوب تر از رسول خدا نیافریده است، دوست داشتم که روز وفات پدرت آسمان به زمین فرود میآمد. به خدا سوگند، اگر عایشه فقیر شود نزد من محبوبتر از این است که شما فقیر باشید. به خدا سوگند آیا شما عقیده دارید که من به با طلای سرخ و نقره سفید حق او را عطا میکنم اما در حق شما ظلم میکنم؟ در حالی که شما دختر رسول خدا صلی الله علیه وآله هستید. این اموال (فدک) از آن رسول خدا صلی الله علیه وآله نبود بلکه جزئی از اموال مسلمین است که مردم برای او می آوردند و رسول خدا آن را در راه خدا انفاق میکرد. هنگامی که وفات یافت من متولی آن شدم همانگونه که ایشان متولی آن بود. فاطمه فرمود: به خدا سوگند هرگز با تو سخن نمیگویم. ابو بکر گفت: هرگز با شما قهر نمیشوم. فاطمه فرمود: به خدا سوگند تو را نفرین میکنم. ابو بکر گفت: به خدا سوگند برای تو دعا می کنم. هنگامیکه زمان وفاتش فرار رسید وصیت نمود که ابو بکر بر او نماز نخواند؛ پس شبانه دفن شد و عباس بن عبد المطلب بر او نماز خواند. میان وفات رسول خدا و وفات فاطمه 72 شب فاصله بود(3) اعتبار این روایات این روایات بر اساس قواعد رجالی خود اهل سنت معتبر و قابل استناد است. زیرا این روایت با سه سند نقل شده و هم از نظر شیعه و هم اهل سنت روایتی که با سه سند نقل شود اصطلاحاً خبر مستفیض نامیده می شود و حجت است و می توان آن را پذیرفت.(4) نتیجه کلی: اولا: طبق این روایات، حضرت زهرا (سلام الله علیها) از ابو بکر خشمگین بوده و تا آخر عمر از آنها راضی نشد و اولین و آخرین کلام ایشان خطاب به ابو بکر این بود که من در هر نمازی که میخوانم تو را نفرین میکنید. ثانیا: این روایات با توجه به قواعدی که اهل سنت و وهابیت دارند، معتبر است: پانویس ها (1) الدینوری، ابومحمد عبد الله بن مسلم ابن قتیبة (متوفاى276هـ)، الإمامة والسیاسة، ج 1، ص 8 – 17 ، تحقیق: خلیل المنصور، ناشر: دار الکتب العلمیة – بیروت – 1418هـ – 1997م. (2)البلاذری، أحمد بن یحیی بن جابر (متوفاى279هـ)، أنساب الأشراف، ج3، ص 316، طبق برنامه الجامع الکبیر. (3)الجوهری، أبی بکر أحمد بن عبد العزیز (متوفای323هـ)، السقیفة وفدک، ص 104، تحقیق: تقدیم وجمع وتحقیق: الدکتور الشیخ محمد هادی الأمینی، ناشر : شرکة الکتبی للطباعة والنشر – بیروت – لبنان، الطبعة الأولى 1401 ه – 1980م / الطبعة الثانیة 1413 ه . 1993م (4)سبکی در کتاب «رفع الحاجب عن مختصر ابن الحاجب»، اقوال علمای اهل سنت را در تعریف روایت «مستفیض» آورده است: خبر مستفیض … در کتاب «الغنیه» آمده است: خبر مستفیض آن است که بیش از دو طریق داشته باشد (یعنی طریقش دو یا سه یا چهار تا باشد). صاحب تنبیه گفته: حد اقل اثبات استفاضه دو طریق است.قول مختار ما این است که مردم آن را خبر شایع بدانند و منشأ آن اصل باشد (این قید آن شایعی را خارج میکند از طریق اصل نباشد) و چه بسا استفاضه با دو طریق هم ثابت شود. السبکی، تاج الدین أبی النصر عبد الوهاب بن علی بن عبد الکافی (متوفای646هـ)، رفع الحاجب عن مختصر ابن الحاجب، ج 2، ص 308، تحقیق: علی محمد معوض، عادل أحمد عبد الموجود، دار النشر: عالم الکتب – لبنان / بیروت – 1999م – 1419هـ الطبعة: الأولى جزائری دمشقی مینویسد: حد اقل اثبات استفاضه با دو طریق است. الجزائری الدمشقی، طاهر بن صالح بن أحمد (متوفاى: 1338هـ)، توجیه النظر إلی أصول الأثر، ج1، ص112، تحقیق: عبد الفتاح ابوغدة، ناشر: مکتبة المطبوعات الإسلامیة – حلب، الطبعة: الأولى، 1416هـ ـ 1995م شوکانی نیز مینویسد: قسم دوم : روایت مستفیض آن است که سه تن و بیشتر آن را روایت کرده باشند. قول ضعیفی گفته مستفیض آن است که بیشتر از سه طریق داشته باشد. ابو اسحاق شیرازی گفته است: حد اقل اثبات استفاصه دو طریق است. الشوکانی، محمد بن علی بن محمد (متوفاى 1255هـ)، إرشاد الفحول إلی تحقیق علم الأصول، ج1، ص94، تحقیق: محمد سعید البدری ابومصعب، ناشر: دار الفکر – بیروت، الطبعة: الأولى، 1412هـ ـ 1992م حسن عطار مینویسد: گاهی مستفیض را مشهور میگویند، حد اقل روایان خبر مستفیض دوتا است. برخی گفته سه تا. قول نخست بر گرفته از قول شیخ در کتاب «التنبیه» است و حداقل اثبات استفاضه دو تا است. حسن العطار (متوفای1250 هـ)، حاشیة العطار على جمع الجوامع ، ج 2، ص 157، دار النشر : دار الکتب العلمیة – لبنان/ بیروت، الطبعة : الأولى 1420هـ – 1999م تا اینجا ثابت شد که حد اقل طریق یک خبر مستفیض، دو طریق است. و روایت مورد بحث ما از سه طریق وارد شده است. اکنون سخنان علمای اهل سنت را مرور میکنیم که گفته اند، خبر مستفیض از نوع خبر مشهور است. حسن العطار مینویسد:گاهی مستفیض را مشهور میگویند. … حسن العطار (متوفای1250 هـ)، حاشیة العطار على جمع الجوامع ، ج 2، ص 157، دار النشر : دار الکتب العلمیة – لبنان/ بیروت، الطبعة : الأولى 1420هـ – 1999م محمد جمال الدین قاسمی نیز گفته است: قسم نهم: خبر مستفیض بنا به نظر گروهی از قفهاء، همان خبر مشهور است. القاسمی، محمد جمال الدین (متوفاى1332هـ)، قواعد التحدیث من فنون مصطلح الحدیث، ج 1، ص124، ناشر: دار الکتب العلمیة – بیروت، الطبعة: الأولى، 1399هـ – 1979م. ابن قدامه در باره حجیت خبر مستفیض مینویسد:استفاضه قوی تر از خبر ثقه است. الکافی فی فقه ابن حنبل، ج 3، ص299 ، عبد الله بن قدامة المقدسی أبو محمد الوفاة: 620 ، دار النشر : المکتب الاسلامی – بیروت ابن تیمیه می گوید: همانا تعدد طریق ها و کثرت آن، برخی آنها برخی دیگر را تقویت میکنند حتی گاه علم به صدور آن حاصل میشود هر چند ناقلان آن فاجر و فاسق باشند، چه رسد به این که ناقلان روایت علمای عادل باشند. ابن تیمیه الحرانی الحنبلی، ابوالعباس أحمد عبد الحلیم (متوفاى 728 هـ)، کتب ورسائل وفتاوی شیخ الإسلام ابن تیمیة، ج 18، ص26، تحقیق: عبد الرحمن بن محمد بن قاسم العاصمی النجدی، ناشر: مکتبة ابن تیمیة، الطبعة: الثانیة. منبع: سایت موسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر(عج), با تصرف و تلخیص