سیره آخرین ذخیره الهی در عصر ظهور
۱۳۹۴/۰۳/۰۹
–
۲۰۱۳ بازدید
سیره آخرین ذخیره الهی در عصر ظهور
درباره روش و رفتار و سیرت امام مهدى(عج) مطالب و مسائل بسیارى در احادیث رسیده
است. این مطالب و مسایل سیرتهاى امام زمان(عج) را روشن مىسازد، نظیر سیرت دینى،
سیرت اخلاقى، سیرت عملى، سیرت انقلابى و دیگر سیرتها که مىتواند براى ما نمونهها
و سرمشقهاى خوبى باشد، محمدرضا حکیمی در کتاب «خورشید مغرب» این گونه درباره
سیرتهای آخرین ذخیره الهی مینویسد…
سیرت دینى
مهدى(عج) در برابر خداوند و جلال خداوند
فروتن است، بسیار فروتن، همچون عقاب به هنگامى که بال خویش فروگشاید و سر به زیر
انداخته از اوج آسمان فرود آید، مهدى در برابر جلال خداوند اینسان خاشع و فروتن
است، خدا و عظمت خدا در وجود او متجلى است و همه هستى او را در خود فرو برده است.
مهدى(عج) عادل است و خجسته و پاکیزه، او ذرهاى از حق را فرو نگذارد. خداوند دین
اسلام را به دست او عزیز گرداند. . . مهدى، همواره بیم خداوند را به دل دارد و به
مقام تقربى که نزد خدا دارد مغرور نشود. او به دنیا دل نبندد و سنگى روى سنگ
نگذارد، در حکومت او به احدى بدى نرسد، مگر آنجا که حد خدایى جارى شود.
سیرت خلقى
مهدى(عج) صاحب حشمت و سکینه و وقار است، مهدى جامههایى درشتناک پوشد و نان جو
خورد. علم و حلم مهدى از همه مردمان بیشتر است. مهدى، همنام پیامبر است(محمد) و خلق
او، خلق محمدى است، مهدى(عج) در جهان با مشعل فروزان هدایت سیر کند و چونان صالحان
بزید.
سیرت عملى
به هنگام رستاخیز مهدى(عج) آنچه هست،
دوستى و یگانگى است تا آنجا که هرکس هرچه نیاز دارد، از جیب آن دیگرى بردارد،
بىهیچ ممانعتى، در زمان مهدى(عج) مؤمنان در معاملات از یکدیگر سود نگیرند، کینهها
از دلها بیرون رود و همه جا را آسایش و امنیت فراگیرد، مهدى بخشنده است و بیدریغ
مال و خواسته به این و آن دهد، نسبت به عمال و کارگزاران و مأموران دولت خویش بسیار
سختگیر باشد و با ناتوانان و مستمندان، بسیار دلرحم و مهربان.
مهدى(عج) در رفتار چنان است که گویى با دست خود، کره و عسل به دهان مسکینان مىنهد،
مهدى(عج) چونان امیرالمؤمنین(ع) زندگى کند، نان خشک بخورد و با پارسایى بزید.
سیرت انقلابى
مهدى(عج) حق هر حقدارى را بگیرد و به او دهد، حتى اگر حق کسى زیر دندان دیگرى
باشد، از زیر دندان انسان متجاوز و غاصب بیرون کشد و به صاحب حق بازگرداند، چون
مهدى قیام کند، جزیه برداشته شود و غیر مسلمانى نماند، او مردم را با شمشیر به دین
خدا دعوت کند، هرکس نپذیرد، گردن زند و هر کس را سرکشى کند، خرد سازد، مهدى(عج)
وارد شهر کوفه شود و هر منافق و شکباورى را بکشد و کاخها را ویران سازد و ارتش
مستقر در آنجا را از دم تیغ بگذراند، اینچنین ظلمه و اعوان ظلمه را بیدریغ بکشد تا
خدا راضى شود و خشنود شود، مهدى، مانع الزّکاة را بکشد، زانى محصن را نیز بدون طلب
شاهد رحم کند.
زرارة بن اعین گوید: از امام محمّد باقر(عج) پرسیدم: آیا قائم با مردمان مانند
پیامبر(ص) رفتار کند؟ فرمود: هیهات، هیهات! پیامبر با ملایمت با مردم رفتار مىکرد،
و مىکوشید تا محبت مردم را در راه دین جلب کند و تألیف قلوب نماید، امام قائم با
شمشیر و قتل با مردم روبرو شود، خدا به او اینگونه امر کرده است که بکشد و توبهاى
از کسى نپذیرد، واى به حال کسى که با مهدى بر سر ستیز آید، مهدى، فقط و فقط شمشیر
بشناسد، او از کسى توبه نپذیرد و در راه اجراى حکم خدا و استقرار بخشیدن به دین
خدا، به سخن کسى گوش ندهد و نکوهش احدى را نشنود.
سیرت سیاسى
به هنگام حکومت مهدى(عج) حکومت جبّاران
و مستکبران و نفوذ سیاسى منافقان و خائنان نابود شود، شهر مکه قبله مسلمین مرکز
حرکت انقلابى مهدى شود. نخستین افراد قیام او در آن شهر گرد آیند و در آنجا به او
بپیوندند، مهدى(عج) به نفوذ یهود و مسیحیت در جهان خاتمه دهد، از غار انطاکیه،
تابوت سکینه را بیرون آورد، نسخه اصلى تورات و انجیل در آن است و بدین گونه در میان
اهل تورات با تورات و در میان اهل انجیل با انجیل حکم کند و آنان را به متابعت خویش
فراخواند، برخى به او بگروند، با دیگران جنگ کند و هیچ صاحب قدرتى و صاحب مرامى (چه
از اهل کتاب و چه از دیگر مسلکها و مرامها) باقى نماند و دیگر هیچ سیاستى و
حکومتى جز حکومت حقه اسلامى و سیاست عادله قرآنى در جهان جریان نیابد.
بدین گونه حکومت مهدى شرق و غرب عالم را فراگیرد، عیسى(عج) از آسمان فرود آید و پشت
سر مهدى(عج) نماز گزارد و فریاد زند که «در بیت المقدس را باز کنید!» در را باز
کنند، در این میان دجال با 70 هزار یهودى مسلح پدیدار شود. . . و چون عیسى آهنگ
کشتن دجال کند، دجال بگریزد، عیسى بگوید: من تو را با یک ضربت بکشم و چنین شود، او
را بگیرد و بکشد، یهودیان در گوشه و کنار و در پناه هر سنگ و درخت و جانور و چیز
دیگرى پنهان شوند، اما همه چیز به سخن آید و بانگ بردارد: اى بنده مسلمان خدا،
اینجا یک یهودى است بیا و او را بکش! و این چنین جهان از وجود یهود پاک شود، آرى!
چون مهدى(عج) قیام کند، زمینى نماند، مگر اینکه در آنجا گلبانگ محمدى «اشهد ان لا
اله الاّ اللّه، و اشهد انّ محمّدا رسول اللّه» بلند شود.
سیرت تربیتى
در زمان حکومت مهدى(عج) به همه مردم،
حکمت و علم بیاموزند تا آنجا که زنان در خانهها، با کتاب خدا و سنت پیامبر قضاوت
کنند، در آن روزگار قدرت عقلى تودهها تمرکز یابد. مهدى به تأیید الهى خردهاى
مردمان را به کمال رساند و در همگان فرزانگى پدید آورد، در روزگار ظهور دولت مهدى
عیب و آفت از شیعه برطرف شود و دلهاى آنان چون پارههاى پولاد شود. یک مرد به نیرو
چون چهل مرد باشد و حکومت و سرورى روى زمین به دست آنان افتد.
سیرت اجتماعى
چون مهدى(عج) درآید -پس از سختیها که افتد و جنگها که رود- ظلم و ستم را براندازد
و سراسر زمین را از عدل و داد بپا کند، هیچ جاى در زمین باقى نماند، مگر اینکه از
برکت عدل و احسان او فیض برد و زنده شود، حتى جانوران و گیاهان نیز از این برکت و
عدالت و داد و نکویى بهرهمند شوندو همه مردم، در زمان مهدى، توانگر و بىنیاز
شوند، عدالت مهدى چنان باشد که بر هیچ کس در هیچچیز، به هیچ گونه ستمى نرود،
نخستین نشانه عدل او آن است که سخنگویان حکومت او در مکه فریاد زنند: «هر کس نماز
فریضه خویش را در کنار حجر الاسود و محل طواف خوانده است و اکنون مىخواهد نماز
نافله بخواند به کنارى رود تا حق کسى پایمال نشود و هر کس مىخواهد نماز فریضه
بخواند، بیاید و بخواند».
سیرت مالى
همه اموال جهان در نزد مهدى(عج) گرد آید، آنچه در دل زمین است و آنچه بر روى زمین،
آنگاه مهدى به مردمان بگوید: «بیایید! و این اموال را بگیرید! اینها همان چیزهایى
است که براى به دست آوردن آنها، قطع رحم کردید و خویشان خود را رنجاندید، خونهاى
به ناحق ریختید و مرتکب گناهان شدید، بیایید و بگیرید! پس دست به عطا گشاید، چنانکه
تا آن روز کسى آن چنان بخشش اموال نکرده باشد، در زمان مهدى(عج) زمین محصول بسیار
دهد و مال و خواسته همى خرمن شود، هرکس نزد مهدى آید و گوید: «به من مالى ده!»،
مهدى بیدرنگ بگوید: «بگیر»، مهدى(عج) اموال را به صورت مساوى، میان همگان تقسیم
کند و کسى را بر کسى امتیاز ندهد.
سیرت اصلاحى
مهدى(عج) فریادرسى است، که خداوند او را بفرستد تا به فریاد مردم عالم برسد. در
روزگار او همگان به رفاه و آسایش و وفور نعمتى بیمانند دست یابند، حتى چهارپایان
فراوان شوند و با دیگر جانوران خوش و آسوده باشند، زمین گیاهان بسیار رویاند، آب
نهرها فراوان شود، گنجها و دفینههاى زمین و دیگر معادن استخراج شود، در زمان مهدى
آتش فتنهها و آشوبها بیفسرد، رسم ستم و شبیخون و غارتگرى برافتد و جنگها از
میان برود، مهدى(عج) مردم جهان را از آشوبى بزرگ و همهگیر و سردرگم نجات بخشد، در
جهان جاى ویرانى نماند، مگر آنکه مهدى(عج) آنجا را آباد سازد.
یاران قائم به سراسر جهان پا نهند و همه جا قدرت را در دست گیرند، همه کس و همه چیز
مطیع آنان شوند، حتى درندگان صحرا و مرغان شکارى همه و همه رضا و خشنودى آنان را
بطلبند، شادى و شادمانى یافتن به این پیامآوران دین و صلاح و عدالت تا بدانجاست که
قطعهاى از زمین بر قطعهاى دیگر مباهات کند که یکى از یاران مهدى بر آنجا پا نهاده
است، هر یک از یاران قائم به نیرو چون چهل مرد باشد و دل آنان، مانند پارههاى
پولاد، اگر کوههایى از آهن بر سر راه آنان پیدا شود، آنها را بشکافند، یاران
قائم شمشیرهاى خویش را بر زمین ننهند تا اینکه خداى عزوجل راضى شود -لا یکفوّن
سیوفهم، حتّى یرضى اللّه عزّوجلّ- آرى! هنگامى که جهان را فتنه و آشوب آکنده سازد و
همه جا را غارتگرى و فساد و ستم بپوشد، خداوند مصلح بزرگ را بفرستد تا دژهاى ضلالت
و گمراهى را از هم فروپاشد و فروغ توحید و انسانیت و عدالت را در دلهاى تاریک و
سنگ شده، بتاباند.
و سرانجام درباره سیرت اصلاحى مهدى(عج) به سخنان على(عج) مىرسیم در «نهج البلاغه»:
شهادت پدر، در حق پسر: «چون مهدى درآید، هواپرستى را به خداپرستى بازگرداند، پس از
آنکه خداپرستى را به هواپرستى بازگردانده باشند. رأیها و نظرها و افکار را به قرآن
بازگرداند، پس از آنکه قرآن را به رأیها و نظرها و افکار خود بازگردانده باشند. .
. او عمّال و کارگزاران را مؤاخذه کند، زمین آنچه را در اعماق خویش دارد براى وى
بیرون دهد و همه امکانات و برکات خویش را در اختیار او گذارد، آنگاه است که مهدى به
شما نشان دهد که سیرت عدل کدام است و زنده کردن کتاب و سنت چیست»؟
سیرت قضایى
در قضاوتها و احکام مهدى و در حکومت وى سر سوزنى ظلم و بیداد بر کسى نرود و رنجى
بر دلى ننشیند، مهدى(عج) برطبق احکام خالص دینى- بدون توجه به آراء و افکار دیگران
و فقها و علماى مذاهب- حکم و حکومت کند، مهدى(عج) میزان عدل را در میان مردم نهد و
بدین گونه هیچکس نتواند به دیگرى ستمى کند، مهدى، قضاوتى جدید آورد، مهدى به حکم
داود و آل داود حکم کند و از مردم بیّنه و شاهد نطلبد.
شیخ مفید مىگوید: چون قائم آل محمد(ص) قیام کند، مانند حضرت داود(ع) یعنى برحسب
باطن قضاوت کند و بىهیچ نیازى به شاهد حکم دهد، خداوند حکم را به او الهام کند و
او بر طبق الهام الهى حکم کند. مهدى(عج) نقشههاى پنهانى هر گروه را بداند و به
آنان آن نقشهها را بگوید، مهدى(عج) دوست و دشمن خود را، با نگاه، بشناسد.