۱۳۹۴/۱۰/۲۶
–
۲۹۶۱ بازدید
نقد، شبهه و مغالطه، نقد دکتر سها
نقد
نقد به معنی ارزیابی،
بررسی، شناسایی نمودن، زیر و رو کردن، عیب ها را نمایاندن و پنهان ها را رو کردن
است. [1]
نقد یافتن و نشان دادن است تا اگر کسی خواست، راهش را بیابد و اگر نخواست عذری
نداشته باشد. [2]
و در اصطلاح، وارسی و بررسی نوشتار، گفتار یا رفتاری برای شناسایی و شناساندن
زیبایی و زشتی، بایستگی و نبایستگی، بودها و نبودها و درستی و نادرستی آنها است . [3]
نقد در مورد انگیزه ها، اندیشه ها و انگیخته های انسانی؛ اهداف،
روشها، عملکرده ها، آثار و نتایج کار آدمی؛ تولیدات، محصولات و خدمات بشری به کار
می رود .
نقد در هر چیزی و هر کاری و در هر زمینه، مبادی، مبانی، منابع،
اصول و قواعد خاص خود را دارد، که متخصصین آن حوزه آنها را تعیین و بر اساس آن به
نقد پرداخته می شود .
در آموزه های دینی، به مقوله نقد و نقدپذیری، اهمیت فراوان داده
شده است . واژه های نصیحت، تذکر، موعظه، استماع قول،
اتّباع احسن، تواصی به حق، دعوت به خیر و امر به معروف و نهی از منکر، هر یک به
گونه ای، اهمیت و جایگاه نقد و نقدپذیری را متذکر می شوند. همچنین، آثار و پیامدهای
سازنده و سودمند نقد، اهمیت و ضرورت انتقاد و انتقادپذیری را بیان می کنند .
نقد و انتقاد به عمومی و تخصصی، مثبت و منفی، سازنده و تخریبی
تقسیم شده است .
در نقد و انتقاد مثبت و سازنده، انگیزه و هدف شناسایی حق و
رسیدن به آن و نیز رسیدن به کمال مطلوب، بر پایه علم و دانش و منطق و اخلاق استوار
است .
در نقد و انتقادات منفی و تخریبی، جوسازی و شایعه پراکنی، خود
نمایی یا نمایش، سوء استفاده ها و عقده های شخصی مطرح است. ناقد در این نوع نقد و
انتقاد، قصد سازندگی ندارد بلکه برعکس از حق و حقیقت دور می شود و بدون ارزیابی
درست و راهیابی دقیق گام بر می دارد که، تخریب سرانجام آن است .
درباره نقد عمدتا به سه عنصر تکیه می شود: سازندگی، نیت ناقد و
مساله تخصص و دانش لازم. [4] [5]
شبهه :
شبهه در لغت به معنای مشابهت و پوشیدگی است. معانی چون اشتباه،
احتمال اشکال و شک نیز دارد و همچنین چیزی که حق و باطل در آن معلوم نیست را شبهه
می نامند . [6]
شبهه آن است که دو چیز در اثر مماثلت از همدیگر تشخیص داده
نشوند « و ما قتلوه و ما صلبوه و لکن شُبِّه لهم ،
(نساء/ سوره2، آیه 157)؛ عیسی را نکشتند و به دار نزدند
لیکن کار بر آنها مشتبه شد.» تشابه، متشابه و مشتبه به ترتیب در آیات 118 سوره
بقره و 99 سوره انعام به کار رفته است .
شبهه یعنى هر اشکال، پرسش یا ابهامى که در برداشت ها، تحلیل ها،
تصمیمات و رفتارهاى مرتبط با سعادت فرد یا جامعه، منشأ خطا و اشتباه در شناخت حق از
باطل گردد .
به عبارت دیگر شبهه خود را شبیه به حق مى نمایاند و راه شناخت
حق از باطل را مشکل و افراد را دچار شک و تردید مى کند .
نخستین شبهه
گویند نخستین شبهه که در خلقت شد به وسیله ابلیس بوده در باب
خلقت آدم، او به خداوند گفته است که آدم را از خاک بیافریدى و من را از نار، و نار
را بر خاک مزیت است و در شأن من نیست که به آدم سجده کنم . [7]
شبهه و پرسش
شبهه و پرسش تفاوت دارند و تفاوت های چندی بیان شده است که
می توان به مهم ترین آن در این جا اشاره کرد .
پرسش در حقیقت جستجوی بشر برای شناخت است و پرسشگر با بیان پرسش
و سؤال می کوشد تا موضوع و مطلبی را بشناسد و آن را درک و فهم کند. در حالی که هدف
از شبهه، ایجاد تردید و شک در دل مخاطب است. و شبهه گر می کوشد تا در بنیادهای
اعتقادی و باوری شخص تردید افکند. در حقیقت تفاوت شبهه و پرسش را باید در کارکرد و
اهداف آن دانست. کارکرد پرسش فهم و شناخت است، در حالی که شبهه برای این طرح می شود
تا مخاطبان خود را به چالش بکشاند. از سوی دیگر در شبهه، باطل به طور عمدی و خواسته
حضور دارد و شبهه گر با آمیختن حق و باطل می کوشد کلام باطل خود را با رنگ و لعابی
از حق به دیگران منتقل کند، از این روست که حضرت امیرمؤمنان(ع) فرمودند: « إنّما
سُمّیت الشُبهةُ شُبهةً لانها شبهت بالحق ؛ از آن رو شبهه را شبهه نامیده
اند که به حق شبیه و همانند است.» [8]
مغالطه :
«مغالطه»
در لغت، به معناى سوق دادن دیگرى به اشتباه و نیز اشتباه کارى (خود فرد) است .
اما در اصطلاح منطق، «مغالطه» نوعى قیاس (استدلال) است که مواد
آن شبیه مواد برهان یا مواد جدل( مرکب از وهمیات یا مشتبهات) [9]
و صورت آن شبیه صورت قیاس منتج بوده و براى اثبات ادعایى و ابطال ادعایى دیگر اقامه
مى شود .
در صورتى که مواد یا صورت قیاس به صورت واضح و آشکار، ناقص و
فاسد باشد، هیچگاه مخاطب دچار اشتباه نمى شود و مغالطه کننده به هدف و مطلوب خود
نمى رسد (و استدلال کننده یا خود دچار اشتباه نمى شود.) بدین روى، وقتى مغالطه محقق
مى شود که مواد و صورت قیاس شبیه مواد و صورت قیاس صحیح باشد و همین شباهت است که
سبب تحقق و رواج مغالطه مى گردد . [10]
مغالطه اهداف، انواع و
اقسامی دارد و در علم منطق و فلسفه به آن پرداخته می شود. [11]
هدف اصلی در مغالطه به اشتباه انداختن طرف و رسیدن به هدف خود است .
ملاحظه :
همان طور که عالم هستی کتاب تکوین و فعل خدا و معجزه است.
وحی و قرآن هم کتاب تدوین و تشریع و قول خالق بی همتا و معجزه است. و همان طور که
در مورد کتاب هستی و تکوین نقد معنا ندارد در مورد وحی الهی و کتاب تدوین و تشریع و
قرآن هم به کار نمی رود، بلکه تفکر، تدبر، پرسش، تفسیر، تبیین و تأویل استفاده می
شود، که نشانه شناخت، ادب و اخلاق است. تفکر، تدبر، پرسش، تفسیر، تبیین و تأویل
همان چیزهایی است که از اول قرآن انسان ها را بدان ها برای فهم خود فرا خوانده است .
کاربرد نقد در مورد وحی و قرآن بیانگر این است که ناقد، وحی را
که راه ارتباطی برای ارسال پیام خالق به مخلوق است را نشناخته یا شناخته اما
نخواسته به تفسیر و تبیین درست آن و عمل به مقتضای آن اعتنا کند لذا توفیق هدایت
تشریعی و پاداشی از او سلب شده است [12] .
دکتر سها کتاب خود را«نقد قرآن» نام گذاری کرده است !
با توجه به مطالب مذکور در مورد نقد ، شبهه و مغالطه، و صرف نظر
از این که آیا قرآن و وحی خدای جهانیان نقد پذیر است یا تفکر، تدبر، پرسش، تفسیر،
تبیین و تأویل پذیر؟! آنچه از مقدمه و مطالب کتاب «نقد قرآن» و دو فصل آخر آن به
دست می آید این است که، دکتر سها با آوردن کلمه «نقد » – که در مورد انگیزه ها،
اندیشه ها و انگیخته های انسانی کار برد دارد – در عنوان کتاب خود به قرآن به نقد
عمومی(غیر تخصصی)، منفی و تخریبی، با استدلال نادرست، و مبانی، منابع و اصول ناقص و
اسرائیلیات پرداخته و از ابتدا تلاش برای القا تفکر زمینی و بشری بودن قرآن کرده و
با جمع آوری عمده ی مغالطات و شبهات آمیخته با نسبت ها و تهمت های ناروای هزار و
پانصد ساله در حوزه های اندیشه و اعتقاد، اخلاق و احکام، و در ابعاد مختلف(ساختاری،
علمی، ادبی، فکری، سیاسی، حقوقی ، اقتصادی، …)، در یک کتاب، که به بسیاری از آنها
در کتاب های علوم قرآن و تفاسیر معتبر به خصوص شیعی پاسخ داده شده، سعی در احیا و
جان دادن به آن مغالطات، شبهات، نسبت ها و تهمت ها با اهداف و انگیزه های پیدا و
پنهان در قالب ادبیات امروزی با ظاهر دلسوزانه و در سطح عمومی و وسیع نموده است .
و معمولا هدف و انگیزه اصلی از آن مغالطات، شبهات، نسبت ها و
تهمت ها این است که مردم را از اعتقاد به ارتباط انسان با خدا، غیب و وحی الهی و
باورهای راستین فطری و معاد باز داشته و آنها را در برداشت ها، تحلیل ها، تصمیمات و
رفتارهاى مرتبط با سعادت فرد یا جامعه، در خطا و اشتباه بیفکنند .
به عبارت دیگر راه شناخت حق از باطل را مشکل و افراد را دچار شک
و تردید کنند. و نسخه ای که برای ادامه حیات فرد و جامعه می پیچند بی دینی است که
عملا در آن خدا و دستورات او حضور ندارد لذا این گونه افراد نه خود به قوانین خود
ساخته پایبندی درست دارند و نه می توانند دیگران را بدان رهنمون و سعادتمند سازند .
و به اجمال و به صورت کلی می توان گفت: نقد دکتر سها، نقد بی
جا، مغالطات و شبهات آمیخته با تهمت ها و نسبت های ناروا درباره قرآن کریم برای
نادیده گرفتن وحی، حجیت زدایی از آن، دین گریزی و افتادن در دام ایده آلیسم (امور
غیر واقعی به جای واقعیت و حقیقت)، امانیسم(انسان محور به جای خدا محوری )،
سکولاریسم(سیاست بی دینی به جای سیاست با دیانت) و کاپیتالیسم (اقتصاد سرمایه داری
به جای اقتصاد دین مدارانه)، و … است، که نقد، نقص و ضعف ذاتی آنها برای اهلش
معلوم و بررسی آن مجال خاص خود را می طلبد .
پی نوشت ها :
[1]
. ر. ک: معطوف، لویس، المنجد؛ محمد بندر ریگی، تهران،
ایران، 86، ششم، ج 2، ص 1990 .
[2]
. ر. ک: صفایی حائری، علی؛ روش نقد، قم، لیلة القدر، بهار
86، دوم، ص 15 – 16
[3]
. ر.ک: شریفی، احمد حسین؛ آیین زندگی، قم، معارف، تابستان
85، بیست و سوم، ص 82 – 84
[4]
. ر. ک: اسلامی، سید حسن؛ اخلاق نقد، ص 66 – 90 .
[5]
. جهت اطلاع بیشتر ر. ک: موسوی کاشمری، سید مهدی؛
انتقادگری و انتقادپذیری در حکومت علوی، فصلنامه حکومت اسلامی، پاییز 79،
شماره 17، ص 295 – 296 ؛ اسلامی، سید حسن؛ اخلاق نقد، قم، معارف، بهار 83،
اول
[6]
. ر. ک: فرهنگ لغت معین، ذیل ماده شبهه؛ المفردات و
التحقیق ذیل ماده شبه.
[7]
. ر. ک: خاتمی، احمد، فرهنگ علم کلام، ص136.
[8]
. وسائل الشیعه،ج27، ص161؛ نهج البلاغه، ص81، انتشارات
دارالهجره قم .
[9]
. محمد رضا مظفر، منطق، ص 10.
[10]
. جعفر سبحانی، فرهنگ معارف اسلامی، زیر عنوان های سفسطه و
مغالطه.
[11]
. تاکنون بیش از یک صد نوع مغالطه شناسایی شده است. براى
آگاهى بیشتر در زمینه مغالطه، روش ها، انواع و اقسام آن، ر. ک: منطق صورى،
دکترمحمد خوانسارى؛علی اصغر خندان، منطق کاربردی، و مغالطات.
[12]
. ر. ک: معرفت، محمد هادی، تفسیر و مفسران؛ جوادی آملی،
عبد الله، تفسیر موضوعی قرآن کریم، ج 2 وحی و نبوت در قرآن؛ ج16 هدایت در
قرآن.