۱۳۹۳/۰۳/۳۱
–
۱۴۳۱ بازدید
آیا در شب تعریس که پیامبر(ص) از جنگ خیبر برمی گردند نماز صبح ایشان قضا می شود؟
مصطفى بى خویش شد ز آن خوب صوت شد نمازش از شب تعریس فوت
مولوی در مثنوی خود با این بیت به روایتی اشاره می کند که در منابع اهل سنت از ابوهریره نقل شده است ابو هریره روایت کرده است که پیامبر ص در باز گشت از خیبر، یک شب تا نزدیک صبح راه مى پیمود تا همه کوفته شدند و بمنزلى فرود آمدند و تا بر آمدن آفتاب بیدار نشدند چنان که نماز صبح فوت گردید، بگفته ى ابو هریره پیغمبر (ص) بلال را فرموده بود که بیدار بماند و وقت نماز را پاس دارد لیکن خواب بر او نیز غالب آمد، پیامبر از آن منزل حرکت کرد و آن گاه فرود آمد و نماز صبح را قضا فرمود. (قصص و تمثیلات مثنوى،)
درپایان این قسمت قضیه شب تعریس را چنین توجیه می کند که: قضا شدن نماز پیامبر در شب تعریس به دلیل آن بود که مصطفی نیز با آن دمِ خدایی همراز بود واز استغراق در سیر باطنی،به عبادت ظاهری نپرداخت تا نماز صبحدم آمد به چاشت
این حکایت به دلائلی غیر قابل قبول است نخست اینکه سند روایت ضعیف است و نمی شود به آن اعتماد کرد دیگر اینکه مضمون روایت با آموزه های پیامبر ص و سنت عملی آن حضرت مبنی بر مراقبت وقت نماز و مواظبت بر ان سازگار نیست. در هیچ مورد ثابت نشده که نماز پیامبر قضاء شده باشد علاوه با مضمون آیاتی که پیامبر را مامور می کند به شب زنده داری هماهنگ نیست پیامبری که تا نزدیک صبح بیدار و در تلاش است چگونه بدون توجه به نزدیکی وقت نماز با خیال راحت می خوابد و بلال که او هم خسته است مامور بیدار کردن پیامبر می شود و پیامبر تا بعد از برامدن افتاب می خوابد ! بنا بر این نمی شود اینگونه مطالب را بدون دلیل قابل استناد و غیر قابل قبول است
مولوی در مثنوی خود با این بیت به روایتی اشاره می کند که در منابع اهل سنت از ابوهریره نقل شده است ابو هریره روایت کرده است که پیامبر ص در باز گشت از خیبر، یک شب تا نزدیک صبح راه مى پیمود تا همه کوفته شدند و بمنزلى فرود آمدند و تا بر آمدن آفتاب بیدار نشدند چنان که نماز صبح فوت گردید، بگفته ى ابو هریره پیغمبر (ص) بلال را فرموده بود که بیدار بماند و وقت نماز را پاس دارد لیکن خواب بر او نیز غالب آمد، پیامبر از آن منزل حرکت کرد و آن گاه فرود آمد و نماز صبح را قضا فرمود. (قصص و تمثیلات مثنوى،)
درپایان این قسمت قضیه شب تعریس را چنین توجیه می کند که: قضا شدن نماز پیامبر در شب تعریس به دلیل آن بود که مصطفی نیز با آن دمِ خدایی همراز بود واز استغراق در سیر باطنی،به عبادت ظاهری نپرداخت تا نماز صبحدم آمد به چاشت
این حکایت به دلائلی غیر قابل قبول است نخست اینکه سند روایت ضعیف است و نمی شود به آن اعتماد کرد دیگر اینکه مضمون روایت با آموزه های پیامبر ص و سنت عملی آن حضرت مبنی بر مراقبت وقت نماز و مواظبت بر ان سازگار نیست. در هیچ مورد ثابت نشده که نماز پیامبر قضاء شده باشد علاوه با مضمون آیاتی که پیامبر را مامور می کند به شب زنده داری هماهنگ نیست پیامبری که تا نزدیک صبح بیدار و در تلاش است چگونه بدون توجه به نزدیکی وقت نماز با خیال راحت می خوابد و بلال که او هم خسته است مامور بیدار کردن پیامبر می شود و پیامبر تا بعد از برامدن افتاب می خوابد ! بنا بر این نمی شود اینگونه مطالب را بدون دلیل قابل استناد و غیر قابل قبول است