خانه » همه » مذهبی » شک به همسر و وسواس فکری

شک به همسر و وسواس فکری


شک به همسر و وسواس فکری

۱۳۹۲/۱۰/۲۴


۲۸۷۰ بازدید

باسلام. ۳سال باپسری نامزد بودم و الان ۲ماهه که عقد کردیم امایه مشکلی دارم که خیلی اذیتم میکنه.همش حس میکنم یکی میخاد ازم بگیرتش مخصوصا روی دخترعموش زیادی از حد حساسم. اونقدری که وقتی بهش فک میکنم دلم میخاد خودمو یا اون دختررو بکشم.باشوهرم درمیون گذاشتم میگه بخدا چیزی این بین نبوده فط خانواده هامون میخاستن بااون ازدواج کنم. بهم دلگرمی میده اما هرکار میکنم نمیتونم این مسألهرو حضم کنم. توروخدا کمکمم کنید بدجوری تحت فشارم و دارم میبینم که شوهرمم ازین وضع ناراضیه. من خودم خیلی حسودم و کوچکترین موضوع دررابطه باشوهرم عصبی و حس حسادتمو تشویش میکنه. چیکار کنم؟

  با سلام و سپاس از اینکه مرکز ما را برای پاسخ و راهنمایی برگزیده اید، خواهر گرامی هیچ چیز مانند بدبینی در خراب کردن یک رابطه خوب زناشویی و ویران نمودن یک کانون گرم خانواده قدرتمند نیست و لذا شیطان از این حربه در به آشوب کشیدن خانواده های غافل استفاده بسیار می‌کند. بدبینی، خالق تشویش و استرس، عصبانیت، تنفر و ترس است. هیچ فرد بدبینی نمی تواند به روشنی فکر کند و تصمیم بگیرد بدبینی و سوءظن از آفت های مهم زندگی زناشویی است. اگر با این مشکل مقابله نکنید زندگی زناشویی و جان و جسم و روان تان نابود میشود. بدبینی مانع عشق و مهربانی و محبت که لازمه ی زندگی زناشویی سالم است، می باشد، و لذا ما نباید اجازه بدهیم جوّ بدبینی در زندگی ما ایجاد بشود.خصوصا اگر بدبینی ما منشا بیرونی نداشته وزاییده افکار وتخیلات ما باشد. یکی از علل جدی بدبینی ها سوء تفاهم است ، هنگامی که به همسر یا شریک زندگی خود بدبین می‌شوید، در حقیقت به ارتباطاتی خیالی و مخفی مظنون شده اید.که باعث رنجش شما می شود.  
  زوج درمانگران می‌گویند، که هیچگاه زوجین نباید اجازه دهند که شک و تردید در زندگی آنها ریشه دوانده و آنرا فاسد نماید، بنابراین در صورت بوجود آمدن شک در قلب یکی از زوجین نسبت به دیگری، زوج شک کننده باید ببیند که این شک وی از روی احساس است یا از روی عقل، اگر از روی احساس است باید آنرا در سطل زباله بیاندازد زیرا احساس بی دلیل است و از القاآت شیطان به شمار می رود. اگر از روی عقل است باید دلیل داشته باشد و آنها را در وهله اول با شوهر خویش در میان گذارد و در صورت حل نشدن با یک زوج درمانگر مطرح نماید. پس اگر با شریک زندگی خود درباره تردید خود صحبت کنید وآن را به کمک هم برطرف کنید وگفته های او را بپذیرید.آنگاه دیگر رازی بین شما نخواهد بود و دیگر آن احساسات بد تقویت نخواهد شد.
   برخی از القاآت شیطان که با استفاده از جو سوء تفاهم بین زوجین ابتدا بصورت سوال مطرح شده و کم کم در ذهن به عنوان یک شبهه رسوخ می کنند از این قرارند: آیا او همدمی بهتر از من پیدا کرده است؟ آیا می خواهد مرا ترک کند؟ آیا روابط نا مشروع با کسی برقرار کرده است؟ آیا از نظر او من آدم نچسبی هستم؟
  وقتی که با عینک سیاه بدبینی نگاه می کنید، چیزهایی که در حالت معمولی بسیار عادی جلوه می نماید به نظر شما پیچیده و رمز آلود می آیند، و ناخواسته فرضیه ای می سازید که در آن بدترین حالت های ممکن لحاظ شده است. و جهنم آغاز می شود جهنمی که خود و اطرافیانتان در آتش آن می سوزند و کم کم کنترل از دست شما خارج می شود.   
   اگر فرد بدبینی هستید باید از ذهن خوانی و تفسیر و تعبیر کارهای شوهرتان دست بردارید و دلیل کارهای او را از خودش بپرسید و همیشه بیاد داشته باشید که آدم زنده وکیل و وصی نمی خواهد و خودش می تواند دلیل کارهایش را توضیح دهد. مثلا وقتی دیر به خانه می‌آید با این تعبیر از او بپرسید که: من از دیر کردن شما بسیار دلواپس شدم، و هیچ گاه موضع یک باز پرس را بخود نگیرید زیرا این لحن بدترین تخریب‌گر روابط زناشویی است و مثلا نگویید که چرا دیر کردی و یا…. پس به جای رفتار نا شایست با شوهر خود تان باید با او ارتباط عاطفی برقرار کنید. باید حدس زدن و پیش داوری را کنار بگذارید و به جای آن دلیل کارش را از خودش آنهم با مهربانی بپرسید.
  احساسات منفی خود را با برقرار کردن ارتباط عاطفی فرونشانید و به این طریق بر سینه شیطان که قصد ویران کردن کاشانه شما را کرده دست رد بزنید.، و خشم خود را فرو بنشانید.
  البته باید در هنگام برقراری ارتباط با شریک زندگی خود حتماً همانطور که می خواهید سوء تفاهم ها را از بین ببرید باید بتوانید علاقه خود را به او نمایان کنید. و مهربانی خود را به او نمایان کنید، در اولین فرصت حرف دل خود را با صمیمیت به او بگویید و مثلا اظهار دارید که من دوست دارم بیش از اینها با تو باشم پس لطفا دیر نکن و یا مرا در انتظار نگذار.
  استدلال پذیر هم باشید و همانند بازجوها در مقابل پاسخ شوهرخود  سوالی دیگر مطرح نکنید. و اجازه ندهید که این نقطه سیاهی که شیطان در دلتان انداخته، بزرگ بشود تا تبدیل به بحران بین زوجی گردد.
  پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم خطاب به زنان امت خود می فرماید: که خود را برای شوهرانتان بیارایید زیرا مردان بنی اسرئیل برای اینکه زنانشان خود را برای شوهرانشان آراسته و خوشبو و معطر نمی ساختند به انحراف افتادند.
  قانون جذب:   این افکار منفی که درمورد شوهرتان دارید را از ذهن خودتان دور بکنید، توجه داشته باشید که تمام بدبختی‌ها و مشکلاتی که ما در زندگی داریم ، توسط همین افکار منفی و سیاه  جذب خودمان می‌کنیم.
  انرژی منفی ندهید: فکر کردن دست خود انسان است و ما می توانیم فکر کردن را کنترل بکنیم، روزانه بطور متوسط، شش هزار فکر در ما جریان پیدا می کند که بیشتر آن هم منفی است و می توانند اثر سوء بر ما بگذارند، در حالیکه براحتی می‌توان جلوی آنرا گرفت، زیرا روانشناسان معتقدند که ذهن همانند یک ابزاری در اختیار انسان و بسان یک قطعه موم در دست انسان است و می تواند هر جور که بخواهد آنرا شکل بدهد بشرطی که فنون آنرا بداند. رواندرمانگران معتقدند که می‌شود ذهن را مدیریت کرد و مدیریت ذهن مادر همه ی مدیریت هاست. پس اگر شما   افکاری منفی داشته باشید، مشخص است از ورود افکار منفی جلوگیری نمی کنید و مدیریتی بر ذهن خود ندارید، که یکی از نتایج تلخ آن ترس و ناامیدی است. در تحقیقات وسیعی که انجام شده، محققین به این نتیجه رسیده اند که افکار منفی ممکن است، انسان را از لحاظ جسمی بیمار کند و صدمات روحی و روانی و جسمی بسیار بر انسان بجا گذارد.
     ذهن معمار زندگی ماست، و هرگونه که بیندیشید زندگی تان به همانگونه شکل می گیرد. مولوی می گوید : ای برادر تو همه اندیشه ای مابقی خود استخوان و ریشه ای ، گر بود اندیشه ات گل گلشنی ور بود اندیشه ات خار گلخنی .اگر اندیشه ی تو گل باشد گلشن می شوی و زندگی ات با صفا و با نشاط می شود. پس این جمله که نمی شود با افکار منفی مقابله کرد را از ذهن تان بیرون کنید و آنرا اصلاح کنید. می‌توانید جلوی افکار منفی و بدبینی خود را بگیرید.
    افکار منفی فکر زاید محسوب می شوند، و فکر زاید مال وقت زاید است و وقت زاید مال بیکاری است، پس یکی از راههای هجوم افکار منفی به انسانها بیکاری است و انسانهایی که بیکار هستند افکارمنفی شان بیشتر است ولی افرادی که شاغل هستند و این افکار کمتر به سراغشان می‌آید. زیرا اینها وقت فکر کردن به افکار منفی را ندارند. من تقاضا می‌کنم که شما برنامه ریزی کنید و با برنامه های جالب و مفید وقت خودتان را پر کنید. منظور ما از شغل همان مشغولیت است. خانم خانه دار هم باید برنامه داشته باشند.
  دیگر اینکه شما باید تغییر موقعیت داشته باشید. اگر افکار منفی در موقعیتی به سراغتان می آید   آن موقعیت را تغییر بدهید. دنبال کاری بروید و مشغول بشوید . می توانید خودتان را سرگرم کنید مثلا جدولی حل کنید یا تلویزیون تماشما کنید یا به پارک بروید. افرادی که افکار منفی به آنها هجوم می آورد باید از انزوا بپرهیزند.تنهایی بستر خوبی برای افکار منفی ایجاد میکند . لذا تنها نمانید و سعی کنید بیشتر در جمع باشید.
   مقابله با افکار منفی: دیگر اینکه با افکار منفی مقابله کنید. اگر تمام این کارها را کردید و باز فکرمنفی به سراغنان آمد ، با آن مقابله کنید و با آن چالش داشته باشید. می توانید ذهن را مدیریت کنید. با گفتن ذکر می توان این کار راانجام داد. ذکر لا اله الا الله خیلی موثر است ، ذکر هو الاول و الاخر و الظاهر و الباطن و هو بکل شی علیم ، با این ذکر می توان جلوی افکار متفرقه را بگیریم   .ذکر دیگر صلوات است . دیگری شماره ی معکوس از صد به پایین درذهن است. وقتی این افکار به ذهن شما هجوم آورد از صد به پایین بشمارید این کار باعث می شود که ذهن شما روی امری غیراز فکر منفی تمرکز نمایدو این افکار برگردد. دیگر این که ذهن خودتان را درگیر کنید. مثلا کتابی که می خوانید حروف یک صفحه ی آنرا بشمارید. دیگر اینکه جابجایی انجام بدهید . شما افکار مثبت را جایگزین افکار منفی بکنید و از بدبینی دوری کنید . می توانید افکار منفی را لیست کنید. و برای هر فکر منفی یک فکر خوب بکنید . مثلا اگر فکرمی کنید که شوهرتان به شما علاقه مند نیست،درمقابل فکر کنید که شوهرتان شیفته وعاشق شماست و دلایل آنرا ذکر نمایید.
  در روایات از معصومین صلوات الله علیهم اجمعین آمده است که: بدگمانی انسان را دچار اضطراب می‌کند. لذا اگر می خواهید اضطراب و استرس نداشته باشید ، حسن ظن داشته باشید. حسن ظن باعث راحتی قلب و آرامش روح است. بدگمانی باعث غصه میشود. وحسن ظن غم و   غصه ها را از بین می برد . اگر می خواهید دلتان صفا و طهارت نفس داشته باشد خوش گمان باشید. به خدا توکل کنید.
   شما همسرتان راخیلی دوست دارید ولی اخلاق بدی پیداکرده اید،. باید بدانید بدگمانی این عشق را از بین می برد . چون بدگمانی روی رفتار شما اثر می گذارد و آرم آرام این عشق شما را از بین می بردودرمقابل اواز شما فاصله گرفته وفکر منفی شما به وقوع می پیونددد. اگر شما خوش گمان باشیدورفتارهای شایسته داشته باشید محبت شوهر شما بیشتر میشود.
توجه به برخی از خصوصیات مردان می تواند شما را در راهیابی به قلب آنان یاری دهد: لذا:
1-اول از همه مردها به دنبال کسی هستند که تشنه عشق و محبت باشد. شاید این حرف بسیاری از خانم ها را غافلگیر کند اما مردها دوست دارند مورد دوست داشتن قرار بگیرند و خودشان نیز کسی را دوست بدارند. مشکل اینجاست که خانم ها برخورد بی احساس و سردی با آنها دارند. پیدا کردن خانمی که قابل دوست داشتن باشد کمی مشکل است و مردها از اینکه بفهمند دختر رویاهایشان را پیدا کرده اند خوشحال می شوند.
2- مردها به دنبال خانم هایی هستند که بتوانند به آنها اعتماد کنند. کسی که آنها را به خاطر خودشان بخواهد، کسی که بتوانند به او ایمان داشته باشند. شاید برایتان عجیب باشد اما برخی از خانم ها قابل اعتماد نبوده و بسیار بی وفا هستند. همین امر باعث می شود که مردها محتاط تر عمل کنند. آقایان به شدت از بی وفایی و بد قولی بیزار هستند و به دنبال کسی می گردند که بتوانند از صمیم قلب به او اعتماد نمایند.
3- مردها به دنبال خانم هایی با روحیه زنانه و مهربان می گردند زیرا چنین خصوصیاتی باعث می شود که یک زن بتواند مادر بهتری برای بچه هایش باشد. البته این امر بدان خاطر نیست که مردها انتظار دارند خانم ها آنها را نیز تر و خشک کنند بلکه بدان خاطر است که دوست دارند فرزندانشان در آغوش مادر مهربان و دلسوزی پرورش پیدا کنند.
4- مردها به دنبال خانم های خوش مشرب هستند. بعضی از خانم ها خیلی سخت گیر بوده و برای جزئیات اهمیت بیش از اندازه ای قائل می شوند. آیا تا به حال دختر هایی را دیده اید که دارای خلق و خوی پسرانه هستند؟ مردها می خواهند از در کنار هم بودن با همسر خود لذت ببرند و احتیاج به محبت دارند به همین دلیل همیشه به دنبال فرد خوش طبعی هستند که بتوانند در کنار او به آرامشی که آرزوی آن را دارند دست پیدا کنند.
6. مردها به دنبال زن هایی هستند که حس و ظرافت زنانه خود را حفظ کرده باشند. خانمی که باد گلو می زند و از خود گاز معده خارج می کند هیچ گاه برای یک مرد قابل قبول نخواهد بود. بعضی از خانم ها هستند که در زمان عصبانیت هر چه که دلشان می خواهد بار طرف مقابل می کنند که این کار به هیچ وجه به مزاج آقایون سازگار نیست. مردها نمی خواهند رفتار همسرشان به اندازه خودشان بی شرمانه و توهین آمیز باشد.
7- مردها کسی را می خواهند که حامی و پشتیبانشان باشد. خیلی از خانم ها منتظر هستند که اشتباه کوچکی از آقا سر بزند که آنها را به باد انتقاد بگیرند و در مسائل خصوصی و حتی شغلی شان دخالت کنند. آقایون به ارتباط خود به عنوان یک سیستم محافظ نگاه می کنند زمانیکه خانم نتواند یک چنین حسی را در آنها به وجود آورد و از این گذشته تا آنجا که می تواند از آنها انتقاد هم بکند، چیزی نمی گذرد که آقا از او جدا می شود.
8- مردها از خانم های عصبی که تمام مدت داد و فریاد می کنند خوششان نمی آید. آنها خانم هایی را می پسندند که اهل بحث و گفتگو باشند و قادر باشند که مشکلاتشان را از راه های منطقی حل کنند.
9- مردها به دنبال همسری می گردند که به آنها متعهد باشد. هر چند پیدا کردن چنین شخصی مشکل است اما می توانید حداقل آرزوی داشتن یک چنین همسری را داشته باشید. مردها نامزدی را دوست دارند که بتوانند به او اعتماد کنند و مشکلات و ناراحتی هایشان را با او در میان بگذارند. تعهد مثل یک خیابان یکطرفه نیست و باید از جانب هر دو طرف رعایت شود. چنین نیازی برای همیشه در وجود تمام مردها باقی خواهد ماند.
ودیگر اینکه همسرتان را به عنوان یک مرد بپذیرید و برای شناخت دنیای مردانه او دانش و آگاهی خود را افزایش دهید.
همسر خود را به چشم یک شی‌ء مسؤول ننگرید. بلکه به شخصیت وجودی او احترام بگذارید.
جنبه یا بخش‌هایی از شخصیت شوهرتان را که باعث تمایز او از سایرین می‌شود مورد توجه و تحسین قرار دهید.
برای این که همسرتان با شما روراست باشد سعی کنید او را درک کرده و برای افکار و احساساتش ارزش قایل شوید. اگر حرف‌ها و گفته‌های او مطابق میل شما نیست از خود واکنش تند نشان ندهید زیرا به این وسیله بذر بی‌اعتمادی در زندگی خود می‌کارید.
وقتی همسرتان با شما درد دل می‌کند و راز دلش را با شما در میان می‌گذارد، احساساتش را بپذیرید و به او نگویید که اسرار درونش ناخوشایند و بی‌رحمانه است‌.
به طور مداوم از شوهرتان انتقاد نکنید زیرا انتقاد پیاپی باعث می‌شود که شوهرتان از شما فاصله بگیرد.
او را به درک نکردن‌، عدم صمیمیت و بی‌احساس بودن متهم نکنید. زیرا او درک کردن‌، صمیمیت و با احساس بودن را به شیوه مردانه نشان می‌دهد.
نیازهای واقعی شوهرتان را دریابید. این امر اتفاق نمی‌افتد مگر این که همسرتان این نیازها را باز گوید و به همین جهت در مواقع مناسب با لحن ملایم در مورد نیازهایش از وی سؤال کرده و دیدگاههای واقعی وی را نسبت به خود و زندگی‌تان دریابید و در نهایت جوابی را که شوهرتان می‌دهد بدون انتقاد و جبهه‌گیری بپذیرید.
زمانی که همسرتان با شما صحبت می‌کند به دقت به حرفهای او گوش فرا دهید زیرا عدم توجه شما به گفته‌های او عدم علاقة شما را نشان می‌دهد.
هیچ وقت از کارهایی که همسرتان برای جلب محبت شما انجام می‌دهد انتقاد نکنید برای مثال وقتی او به شما محبت می‌کند، آن را بیش از اندازه لوس ندانید او به شیوة خود ابراز محبت می‌کند.
– او را به شیوه خودتان دوست نداشته باشید بلکه به وجود او نیز اهمیت بدهید. به عنوان مثال اگر در سالگرد ازدواج‌تان‌، هدیه‌ای به او می‌دهید سعی کنید از قبل در مورد هدیة مورد علاقه‌اش اطلاعاتی به دست آورید.
از همسر خود انتظار نداشته باشید که با تمامی طرح‌ها و ایده‌ها و افکار شما موافق باشد و آنها را تحسین کند. واقع بین باشید و به او اجازه دهید که نظرش را هر چند که برخلاف میل شما باشد، بیان نمایید.
اصرار زیادی برای جلب محبت همسرتان نداشته باشید و این نکته را زمانی که وی عصبانی است بیشتر مراعات کنید. در بسیاری اوقات حالت روحی او برای ابراز محبت به شما مناسب نیست و اصرار زیاد شما منجر به مخالفت شدید او می‌شود.
برای همسر خود نقش یک زن حساس و شکننده را بازی نکنید. زیرا این حالت شما باعث می‌شود که همسرتان فکر کند شما ضعیف و بی طاقتید و اگر چیزی بگوید باعث رنجش‌تان می‌شود. بنابراین سعی می‌کند که ارتباط کلامی کمتری داشته باشد و همین امر باعث ناراحتی شما می‌گردد.
سعی کنید که در ارتباط با همسرتان همواره هویت خود را به عنوان یک زن و همسر حفظ کنید. زنی که توجه به روابطش به قیمت از دست دادن هویتش تمام شود به خود و روابطش صدمه می‌زند. زیرا این مسئله باعث می‌شود که وی خود را بخشنده‌تر و دوست داشتنی‌تر از شوهرش ببیند و فکر کند که همسرش بی‌نهایت خودخواه و ناسپاس است‌. مردها با زنی به عنوان همسر در ارتباط دایمی باقی خواهند ماند که هویت مستقل و قوی خود را حفظ کند.
– اگر احساس می‌کنید که در روابط خود با همسرتان از عزت نفس پایینی برخوردارید و میل دارید که او را وادارید تا در این زمینه به شما کمک کند که از احساس خوبی برخوردار شوید اشتباه می‌کنید. این مسئله مشکل شماست شخصاً روی آن کار کنید و در صورت لزوم از یک روان‌شناس کمک بخواهید.
زمانی که همسرتان از فشار عصبی رنج می‌برد سعی نکنید از لحاظ احساسی به او نزدیک شوید. زیرا اگر برای صمیمیت و نزدیک شدن به او فشار آورید فقط او را عصبانی‌تر کرده و از خود دور می‌کنید. زمانی که استرس او کم شود به حالت عادی خودش بر می‌گردد.
در زندگی زناشویی خویش سعی کنید خود را مسؤول خوشبختی خود بدانید. زنی که مسؤولیت خوشبختی زندگی مشترک را فقط بر عهده شوهرش می‌گذارد یک همسر آزرده و افسرده به بار می‌آورد.
او را به دوست نداشتن و گریزان بودن از همسر و زندگی متهم نکنید. زیرا وی اعتقاد دارد که شریک زندگی‌اش را دوست دارد و از او گریزان نیست ولی به نظرش او را متهم به چیزی می‌کنید که در موردش صدق نمی‌کند و این مسئله موجب کدورت در روابط می‌شود.
وقتی شما در می‌یابید که در ایجاد مشکلات زندگی خود سهم داشته‌اید و آن را به همسرتان بگویید عشق و محبت بار دیگر در زندگی‌تان شکوفا می‌شود. زیرا بعد از آن همسرتان نیز سهم خود را می‌پذیرد و با کمک شما درصدد رفع مشکل بر می‌آید
اگر شما همه نکات بالا رارعایت کنید متقابلا رفتار او هم نسبت به شما همین طور خواهد شد. ونگران این نباشید که مبادا یک طرفه این کارها را انجام دهید واو قدر نداند.
     و اما در مورد اشتغال وسواس گونه ی شما به افکاری که فرمودید در زیر راهکاریی عرض می‌کنم که به شرط تمرین و ممارست می تواند بسیار کار ساز باشد.
2        زمانی که فکر وسواسی به سراغتان آمد به آن توجه بکنید ولی سعی نکنید برای آرام شدن خودتان برای آن در ذهن خودتان راه حلی بیابید(مثل صدمه زدن به نوک انگشتان) چون این کار فکر وسواسی را در شما تقویت می کند.(این تکنیک برگرفته از موج سوم شناخت درمانی است که در آن سعی می شود بین فکر و احساسی که ایجاد می نماید جدایی انداخته شود بطوری که فکر بذهن وارد شود اما همراه خود اضطرابی را نیاورد. این تکنیک اگر در حضور یک روان درمانگر پی گیری شود بسیار مناسب خواهد بود.)
3        – سومین راهکار پیشنهادی ما در خصوص مشکلتان استفاده از تکنیک انحراف فکر است، این تکنیک به این صورت انجام می پذیرد که یک کش دور مچ خود بیندازید و وقتی چنین فکری به ذهنتان آمد این کش را گرفته و رها کنید و سپس یک عدد پیچیده مثل 958354را در ذهن خود مجسم کنید و هفت تا  هفت تا از آن کم کنید تا به کوچکترین عدد غیر قابل تقسیم برسید. این تکنیک بخاطر اینست که مکانیزم ذهن طوری است که در یک آن نمی تواند به دونقطه توجه کند و وقتی شما توجه جدی خود را به عدد فوق جلب می کنید توجه ذهن از آن موضوع قبلی برگرادنه میب شود. و تدریجا می آموزد که مدیریت افکار را خود بعهده بگیرد و به افکار مزاحم اجازه حضور ندهد.
4        – تکنیک توقف فکر، در این حالت  زمانی که فکر وسواسی به ذهن شما وارد شد، با نهیب به خودتان بگویید: بس کن و آن را متوقف کرده وبه خاطرات وصحنه های لذت بخش وجایگزین فکر کنید. البته روشهای انجام تکنیک توقف فکر بسیار است و رواندرمانگر با توجه به روحیات  فرد  مشخص میکند که برای توقف فکر از چه روشی استفاده کند مثلا یکی از روشهای موثر آن حبس نفس است، اما باید قبل از اجرای آن در مورد نداشتن مشکلات قلبی و تنفسی اطمینان پیدا کرد. تکنیک توقف فکر است یعنی وقتی شما قدرت کافی در کنترل و مدیریت افکار خود پیدا کردید می توانید براحتی دستور توقف به آنها بدهید و با ضرب مهر ورود ممنوع بر روی آنها، برای هیشه آنها را از ورود به ذهنتان محروم سازید.
5        – زمانبندی افکار وسواسی، بدین ترتیب که مثلا در طول هفته و یا شبانه روز یک ساعتی را برای آمدن افکار وسواسی به ذهنتان اختصاص دهید و سپس وقتی این افکار به ذهنتان هجوم آوردند کشی را که گفته شد بکشید و رها کنید و به فکری که بذهنتان آمده بگویید برو و در فلان ساعت که برایت اختصاص داده ام بیا، بدین ترتیب این افکار یاد می گیرند که بصورت خودمختار به ذهن شما هجوم نیاورند. و تابع شما باشند. این تکنیک تاخیر فکر نیز نام دارد یعنی شما برای آمدن اینگونه فکرها بذهنتان وقتی تعیین کنید و وقتی این افکار خواستند به ذهنتان وارد شودند به آنها بگویید که بروند و در فلان ساعتی که به آنها اختصاص داده اید بیایند و تدریجا با گذشت ایام این ساعات را محدود تر کنید. فلسفه ی این تکنیک بر اینست که شما سازنده ی افکارتان هستید و بنابراین ارباب و صاحب اختیار انها محسوب می شوید و در واقع آنها نوکر شما هستند و شما صاحب اختیار آنها می باشید ولی در وسواس فکری آنها تبدیل به ارباب می شوند و جای شما را می گیرند و شما به نوکری آنها در می آیید و آنها براحتی به شما امر و نهی می کنند که این امری بسایر منفی و مشمئز کننده و بدور از عزت و غیرت انسانی است! و لذا ما با این تکنیک می خواهیم شما را به جایگاه اصلی خویش برگرانیم و دوباره شما را اختیار دار و رییس افکارتان کنیم تا آنها طبق اراده و میل شما و با اجازه ی شما بیایند و بروند نه اینکه هر وقت دلشان خواست بیایند و هر وقت دلشان خواست بروند. هدف اصلی ما آموزش مدیریت افکار تان به شما است. تا با قاطعیت تمام به مدیریت آنها بپردازید و به آنها بگویید که ذهن من طویله نیست که سرتان را بیاندازید پایین و بدون اجازه بیایید و بروید بل ذهن من ستاد فرماندهی است که همه چیز آن روی نظم و نظام است و حتی پشه هم برای پریدن  در آن باید  از من مجوز بگیرد!
6        – تکنیک دیگر تبدیل فکر است یعنی وقتی این افکار به ذهنتان می آید به یک قدم قبل از آمدن این فکر به ذهنتان فکر کنید به این معنی که به این فکر کنید که به چه چیزی فکر می کردید که این فکر به ذهنتان آمد و وقتی آن را پیدا کردید دو باره به این فکر کنید که چه چیزی این فکر را بذهنتان آورد و همین طور سلسله وار عمل نمایید و در مورد فکری قبل از فکر دیگر فکر کنید؛ تا به سرچشمه نهایی برسید، بزودی خواهید دید که استفاده از این روش قدرت مدیریتی زیادی به شما برای کنترل افکارتان می دهد.
7        – توجه برگردانی فعال: به صورت ارادی به چیزی توجه کنید که مثبت است. پژوهش ها نشان داده اند افرادی که از این شیوه استفاده می ‌ کنند، طول مدت افسردگی آنها خیلی کمتر از کسانی ست که از شیوه ‌ ی مقابله ‌ با نشخوار فکری استفاده می ‌ کنند.
8        – با در پیش گرفتن فعالیت ذهنی دیگری موقتا از آن حالت کناره گیری کنید: شما می ‌ توانید به بازی های فکری بپردازید. تلویزیون ببینید. یک فایل صوتی بشنوید که مستلزم به کارگیری فکر شماست. تلفن را بردارید و به دوستان و فامیل زنگ بزنید. خلاصه فقط ذهنتان را بی دلیل و یا با هر چیز کوچکی مشغول به هرچیزی کنید غیر از آن فکر منفی.
من در پایان دو کتاب به شما معرفی می کنم که مطالعه و کار بست آنها در زندگی زناشویی می تواند به تحکیم روابط و ارتقاء رضایت از زندگی زناشویی کمک بسیار نماید.
1-   کتاب «تحکیم خانواده» که شامل آیات و روایات بسیار زیبا و کاربردی در مورد تحکیم خانواده است، این مجموعه توسط آیت الله ری شهری گردآوری شده و انتشارات علمی و فرهنگی دارالحدیث و دفتر نمایندگی ولی فقیه در دانشگاهها آنرا به چاپ رسانده است.
2-     کتاب «مدیریت روابط زناشویی»/ دکتر یونسی/ انتشارات قطره

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد