خانه » همه » مذهبی » صداقت در جامعه امروزی

صداقت در جامعه امروزی


صداقت در جامعه امروزی

۱۳۹۲/۰۱/۲۶


۸۱۴ بازدید

احکام ودستورات اسلامی مانند اخلاق واداب معاشرت وصداقت و راستگویی در صورتی صادق تر است که همه ی افراد جامعه ان را رعایت کنند در این دوره وزمان که این چیزها رعایت نمی شود اگر فردی بخواهد همش صادق باشد که از اخلاق وی سوء استفاده می کنند ؟

خوشحالیم همچنان شما مخاطب ما هستید و ما را مورد لطف خود قرار می دهید. امیدواریم راهنمای خوبی در رابطه با این موضوع برای شما باشیم.
به خاطر داشته باشید که یک رابطه، بر پایه صداقت ساخته می­شود؛ بنابراین اگر نتوانید به دیگران اعتماد کنید و یا بر عکس، دیگر هیچ پایه و بنیادی برای رابطه شما و دوستانتان وجود نخواهد داشت؛
در پاسخ به مطالب ذیل توجه کنید :
– زیرک بودن مومن و ساده و صادق بودن او با یکدیگر منافاتی ندارند و هر دو صفت در وجود مومن قابل جمع است. می توان گفت: مردم از نظر قرآن به اهل دنیا و اهل ایمان تقسیم می شوند. این دو عنوان اشاره به دو نوع برخورد در ارتباط با اهل دنیا و اهل ایمان دارد. زیرک بودن او نسبت به اهل دنیا و شیاطین است، زیرا او همواره مواظب است که ایشان سرش کلاه نگذارند و فریب شیطان و دشمنان خدا را نخورد و ساده و صادق بودن او در ارتباط با مومنان و اهل خدا است. مومن نسبت به همه صداقت دارد, اما نسبت به اهل دنیا با زیرکی و کیاست خاصی عمل می کند.
– گاهی با بیانی ساده و محترمانه به دیگران بگویید که رفتار شما اشتباه است و مهارت جرات ورزی خود را بالا ببرید مهمترین قدم براى ایجاد جرأت در خود نترسیدن است.یعنى، بدون ترس و با جرأت، باب سخن را با دیگران باز کنید. البته ابتدا کمى دشوار است ؛ مانند کسى که مى خواهد وارد استخر آب شود ؛ ولى کمى از سردى آب دلهره دارد. اما وقتى داخل آب رفت، به تدریج احساس مى کند نگرانى او یک امر واقعى نبوده و آب نه تنها ترس ندارد ؛ بلکه شنا کردن در آن، بسیار فرح بخش و لذت آور است.در انتها به این مراحل اشاره می نماییم.
– اعتماد به نفس مهمترین عامل وجود جرأت است.رفتار جرئت آموز با افزایش مساوات در روابط اشخاص به ما امکان می دهد با رعایت منافع خویش روی پای خود بایستیم و بدون اضطراب و تشویش بی مورد به راحتی احساسات صادقانه خود را از ابراز داریم و حق و حقوق شخصی خود را بدون انکار حق دیگران مطالبه کنیم .
– هنگام اتمام ارتباط سعی نمایید احساس مثبت درونی خود را به مخاطب انتقال دهید و از اینکه توانستید در این ارتباط اطلاعات خود را منتقل نمایید خوشحال باشید و از آن تجربه ایی برای ارتباطات بعدی بدست آورید.

 

– ساده   و راستگو بودن مومن به معنای یکرنگی و غل و غش نداشتن و خالی بودن او از فریب و نیرنگ بودن نسبت به برادران ایمانی است و معنایش ساده لوح بودن و درک سطحی داشتن و درک نکردن پیچیدگی روابط نیست .
– زیرک بودن مومن به معنای بصیرت داشتن و توجه دقیق او به اوضاع شخصی و اجتماعی و شرایط و امور جاری و نگاه نافذ و عمیق نسبت به حوادث و جریانات محیط و عالم و درک پیچیدگی و ریشه ها و علل رخداد ها است .
– مومن ساده و صادق است یعنی رفتار و تعامل و رابطه او با دیگران بر اساس صداقت و یکرنگی و توام با صفا و صمیمیت است و از دورویی و نیرنگ و فرصت طلبی و نفاق به دور است و در عین حال نسبت به شیاطین و اهل دنیا زیرک و ژرف بین و واقع بین است و نگاهش به حوادث و واقعیت های هستی عمیق و همه جانبه است .
– نمونه کامل اجتماع این دو صفت و خصوصیت را می توان در انسان های بر گزیده و ممتاز خداوند مانند معصومین (علیهم السلام) یافت که در عین برخورد و رفتار توام با صفا و صمیمیت و یکرنگی و تواضع و محبت نسبت به همه امور اشراف و دقت داشتند و عمق و ریشه همه حوادث برای انها روشن و مشخص بود و نگاه انها به عالم و روابط عالم و انسان ها و روابط بین آنها زیرکانه و ژرف نگرانه بود .
دوست خوبم؛   همانطور که می دانید یکی از آفات جوامع انسانی، وجود بدبینی و نگاه بدبینانه آحاد جامعه نسبت به یکدیگر و برخورد با حیله و نیرنگ است که موجب سلب اعتماد و از هم گسیختن وحدت و انسجام ملی می گردد.اگر افراد در برخوردهای خود صادقانه برخورد می نمودند و با دیگران ساده و با دید مثبت نگاه می کردند و احتمال دروغ گفتن و حیله گری و دورویی را به دیگران نمی دادند، آنگاه گفتار و رفتار دیگران را خوب تفسیر می کنند و کمتر دچار سوء تفاهم هایی می گردند که زمینه را برای بروز درگیری و تنش فراهم می نمایند. در فضای بدگمانی، رفتارها و گفتارها به گونه ای خاص تفسیر می شوند؛ مثلا احترام به دیگران به چاپلوسی و تملق ، سکوت به مخفی کاری، حرف زدن ملایم به بی اعتنایی و سردی، قاطعیت به استبداد، صراحت به پررویی، صداقت به ساده لوحی و صمیمیت به خود شیرینی تفسیر می شود. پس شما باید به گونه‌ای رفتار کنید که ضمن حفظ درونی این سادگی مثبت، اجازه سوء استفاده دیگران را ندهید.
اما این نکته قابل توجه است ما نباید مانند دیگران برخورد نموده و ما هم با نگاه بدبینانه با دیگران رفتار نماییم بلکه باید در رفتارهایمان تغییراتی دهیم تا زمینه بروز چنین برداشتهایی را بگیریم. اما باید توجه نمود که برای ارتباط برقرار کردن با دیگران ، نمی توان از شیوه ای یکسان تبعیت کرد بلکه به تناسب ویژگیها و شرایط هر گروه از افراد ، باید روشهای جداگانه ای برگزینید. اگر افراد بتوانند با دیگران خوب ارتباط برقرار کنند،خواسته های خود را درست و واضح بیان کنند به صحبت های یکدیگر خوب گوش کنند ، نظرات و خواسته های یکدیگر را درک کنند و در شنیدن و درک نظرات دیگران صبور باشند و به آنها احترام بگذارند ،آن وقت رابطه ایی را تجربه می کنیم که برای همه افراد شاد و لذت بخش است.
زیانهاى اجتماعى بد گمانی:
– عدم اعتماد در جامعه:‌ عمل به ظنّ و گمان رابطه بین آدمیان را دچار تشویش و سستى کرده و اعتماد را در جامعه از بین مى برد. حضرت على (علیه السلام) فرمود:« سوء الظن یفسد الامور و یبعث على الشرور؛ گمان بد کارها را فاسد کرده و انسان را بر کارهاى زشت وا مى دارد».( غررالحکم، حرف سین، لفظ «سوء»)
عدم موفقیت در ارتباطات اجتماعی: در روایتى از امام على (علیه السلام) مى خوانیم: «کسى که به مردم گمان خوبى ندارد و نسبت به آنان خوش گمان نمى باشد، از تمام مردم وحشت مى کند » (نقطه هاى آغاز در اخلاق اسلامى، آیة الله مهدوى کنى، ص172).چنین فردی نمی تواند در ارتباطات اجتماعی موفق باشد.
2- گسستن رشته الفت:‌ بدگمانى باعث گسستن رشته الفت و دوستى میان مردم مى شود و تفرقه و جدایى را بین مردم حاکم مى سازد. از امام على (علیه السلام) روایت شده است: « بر هر که بدگمانى چیره شود، صلح و صفا میان او و دوستانش از میان مى رود. » (نقطه هاى آغاز در اخلاق اسلامى، آیة الله مهدوى کنى، ص 173). حضرت على (علیه السلام) فرمود: «مراقب باش که سوء ظن بر تو غلبه پیدا نکند، به درستى که بدگمانى هیچ رفاقتى را بین تو و دوستت باقى نمى گذارد»( بحارالانوار، ج 77، ص 207)
بدگمانى نسبت به تمامى مردم ممنوع و مذموم است؛ چه رسد به دوستانى که آنان را قبلاً امتحان نموده و براى رفاقت با خود برگزیده ایم.
خوى زشت و ناپسند بدبینى و بدگمانى ، اعتماد افراد را نسبت به یکدیگر از بین مى برد و بر آبرو و اعتماد آسیب مى رساند. بدبینى بزرگترین مانع همکاریهاى اجتماعى ، اتحاد و به پیوستگى دلهاست و انسان را گوشه گیر، تک رو و خودخواه بار مى آورد. بدگمانى سرچشمه خشمها، جنگ و خونریزى هاست . و چه بسیارى از انسانها را به نیستى کشانده و کانون خانواده ها را از هم پاشیده است و چه بسا افراد ارزنده که مى توانستند منشاء کارهاى مهم و پرمنفعت باشند؛ اما بر اثر بدگمانى خود یا بدگمانى دیگران نسبت به آنان ، از کارهاى خلاقه بازمانده اند. این خوى زشت ، شعله محبت و دوستى را خاموش مى سازد، و به جاى آن ، تخم نفاق و دورویى را در دلهاى افراد مى افشاند و پرورش مى دهد؛ زیرا بدبین یا باید از همه کناره گیرد یا فقط تظاهر به دوستى کند و خود را چنان بنماید که در باطن آنگونه نیست . و چون به اشخاص و رویدادها با عینک بدبینى مى نگرد، نمى تواند با بى طرفى و بى نظرى ، آنها را بررسى کند و آن پدیده یا شخص را آن گونه که هست بشناسد؛ در نتیجه ، دچار قضاوت نادرست مى شود و این خود موجب عقب ماندگى است و نیز موجب بهره نگرفتن از فرصتها و افراد با ارزش . سو ظن باعث جستجو در کار دیگران است که عوارض خطرناکى دارد و نیز موجب غیبت و بدگویى از دیگران ، که آن نیز گناهى بزرگ و زیانبار است .
زیانهاى فردى بد گمانی:
– تباه شدن عبادت:‌ از نظر معنوى نیز بدگمانى، عبادت را تباه ساخته و اثر آن را از بین مى برد. امام على (علیه السلام) مى فرماید:« از بدگمانى بپرهیز چون اثر عبادت را از بین مى برد و گناه انسان را بزرگ مى کند. ایمان با بدگمانى جمع نمى شود. گمان بد نسبت به انسان نیکوکار، بدترین گناه و زشت ترین ظلم است» (نقطه هاى آغاز در اخلاق اسلامى، آیة الله مهدوى کنى، ص 173).
– افتادن در بند گناه: «بد گمانی باعث روی آوردن به انواع بدی ها می شود؛   زیرا انسان بدبین دچار تجسس،‌ غیبت،‌ تهمت و… می گردد.»
– ناراحتی و فشار درونی:‌ انسان بدبین بیش ازهمه خود را تحت فشار قرار می دهد. انسانی که برای رسیدن به اوج معنویت و قرب الهی خلق شده حالا باید در چنبره بدبختی درونی خود هلاک شود.
بدبینى سرچشمه ناراحتیهاى روحى و روانى و موجب اضطراب و نگرانى است. بدبین ، بیشتر غمزده , خودخور و ناراحت است و در اثر گمانهاى بدى که در باره اشخاص و پدیده ها دارد، بسیار رنج مى برد و روحش زیر شکنجه و عذابى درونى خرد مى شود. از همنشینى با دوستان و رفت و آمدهاى مفید گریزان است و به تنهایى و گوشه گیرى بیشتر تمایل دارد و بدین جهت از نشاط روحى بى بهره است و شاید کار به جایى برسد که از همه کس و همه چیز هراسناک گردد ؛ و همه پدیده ها و کارهاى دیگران را به ضرر خود ببیند و چنین تصور کند که همه بر نابودى او کمر بسته اند. قرآن مجید درباره منافقان مى فرماید: ..یحسبون کل صیحه علیهم …؛   هر صدا و فریادى را بر ضد خود مى پندارد. آدم بدگمان ، در اثر دورى از معاشرتهاى سودمند و فاصله گرفتن از افکار دیگران ، از تکامل و رشد فکرى باز مى ماند و نیز خود را در میان هزاران نفر تنها مى بیند و تا پایان عمر در تنهایى به سر مى برد. بدبین ، صفاى روح ندارد و همیشه در دل به بدگویى و غیبت دیگران مشغول و از این جهت است که برخى از علماى اخلاق از سوءظن زیر عنوان غیبت قلبى بحث کرده اند. یکى از علل گرایش ‍ مردم به ویژه نسل جوان در کشورهاى متمدن ، به مکتب هاى بى قیدى چون هیپیسم و… همین بیمارى اخلاقى مى باشد. با توجه به آثار شوم فردى و اجتماعى این انحراف اخلاقى ، روانشناسان آنرا یک بیمارى خطرناک مى دانند. انسان بدبین زندگى خود را به گونه اى دوزخ مى سازد و خود را در جهنم خود ساخته شکنجه و آزار مى دهد و همواره در خشم و نفرت و کینه توزى به سر مى برد.
*راه جلوگیرى از سوءظن و بدبینى:
نکته: منظور از بدبینى ، آن خیالهاى ذهنى نیست که بى اختیار دست مى دهد، بلکه مقصود ما گمانهاى بدى است که شخص ‍ بااختیار آنرا پرورش مى دهد و در دنیاى ذهن و خیال آنرا دنبال مى کند و از مقدماتى که خود مى سازد نتیجه مى گیرد و سعى مى کند رفتار و کردار خود را بر اساس همان خیالهاى خود ساخته ، به ظهور رساند. از این جهت است که پیامبر اسلام مى فرماید: راه نجات از سوءظن آن است که آنرا تصدیق نکند و به آن ترتیب اثر ندهد.( جامع السعادات ج 1 ص 282)
ممکن است گفته شود که گمان خوب یا بد یا به اصطلاح مثبت‌نگری یا منفی‌نگری امری اختیاری نیست بنابراین چگونه می‌توان از آن جلوگیری کرد؟ در همین راستا توصیه هایی از سوی علمای اخلاق بیان گردیده که به آن ها اشاره می کنیم :
– باید خود را اصلاح کنیم تا در مقام مقایسه دیگران با خود، به فساد و بدى آنان حکم نکنیم و در مرحله اصلاح خویش علاوه بر زدودن صفات زشت و ناپسند، باید به خود تلقین کنیم که نه تنها دیگران بد نیستند بلکه شاید روحیات عالى تر و برتر از ما نیز، داشته باشند.
– باید محیط زندگى را پاک کنیم یعنى از همنشینى با افراد نادرست و ناشایست بپرهیزیم ، و بکوشیم با افراد ارزشمند معاشرت کنیم تا فکر خوش بینى نسبت به دیگران در ما به وجود آید و ضمنا از افکار عالى و صفات برجسته آنان بهره مند شویم .
– از پیش داورى بیجا بپرهیزیم و توقعات خود را از دیگران کاهش دهیم.
روایات اسلامى سفارش کرده است مسلمانان ، رفتار و کردار برادران مسلمان خود را به صحت حمل کند، و احتمال هاى درست ، بیابند تا بدینوسیله بدبینى را از ذهن خود دور سازد. امیر مومنان علیه السلام مى فرماید: کار برادر دینى خود را به بهترین توجیه ، حمل کن مگر آنکه دلیل بر فساد آن داشته باشید و تا زمانى که توجیه نیکویى براى گفتارش مى یابى ، از گمان بد دورى کن ! (اصول کافى ج 2 ص 362) امام ششم علیه السلام فرمودند: آنگاه که مومن برادر دینى خود را متهم سازد، ایمان در قلب او چون نمک در آب ، حل مى شود. (همان کتاب ص 361)
پیامبر خدا (صلی‌الله علیه و آله و سلم) :‌ برای گفتار و کرداری که از برادرت سر می زند عذری بجوی و اگر نیافتی عذری بتراش.( منتخب میزان الحکمة، 3910 )
نکته : بر مسلمان لازم است کارهایى که باعث بدبینى دیگران مى شود؛ انجام ندهد تا دیگران به این خطا دچار نگردند مثلاّ؛ از جاهاى تهمت انگیز و یا رفتارها و گفتارهایى که موجب بد گمانى دیگران مى شود؛ دورى جوید؛ چنانچه رسول گرامى اسلام (ص ) به مسلمانان مى فرماید: از جاهاى تهمت انگیز بپرهیزید. (جامع السادات ج 1 ص 282 (اتقوا مواقع التهم )) و على علیه السلام مى فرماید: کسیکه خود را در معرض تهمت و بدگمانى قرار دهد؛ حق ندارد کسى را که به او بدگمان شده است سرزنش کند.( جامع السادات ج 1 ص 282)
– رویارویی با واقعیت
– اندیشه در باب پی آمدهای منفی سوءظن
به عنوان نمونه برخى از گناهان در عدم اجابت دعا تأثیر بیشتری دارند که یکی از آنها سوءظن است.
امام سجاد(ع) فرمود: «گناهانى که مانع استجابت دعا مى شوند، عبارتند از: بددلى و سوءظن به مؤمنان و کارهاى آنان؛ طینت و درونى ناپاک داشتن؛ نفاق و دورویى با برادران و خواهران ایمانى و … ». 1-(تفسیر نمونه ,ج 22,ص 183)
– هرگاه گمان بدی نسبت به شخصی مسلمان در ذهن پیدا شد در عمل نباید کوچکترین اعتنایی به آن کرد، یعنی نحوه تعامل خود را تغییر ندهیم. بنابراین آنچه گناه است ترتیب اثر دادن به گمان بد می‌باشد.سعی کنید تا حد امکان حواس خود را از افکار منفی پرت کنید و از ادامه دادن به آن افکار, جلوگیری نمایید.
–   بدبینی و تهمت و غیبت، در قدم اول خود ما را مورد آزار و اذیت قرار می دهد. از این رو بهتر است به خود رحمی کنیم و با خود مهربانانه تر برخورد کنیم. افکار و ذهن خود را از افکار صحیح پر کنیم.
–   این نگرش های ناکارآمد دوستان انسان را از دور آدمی دور می کنند. زیرا اگر چه این افکار در ذهن افراد هستند، منتهی در رفتار آنها اثر می گذارند و این امر را دیگران متوجه می شوند.
این نیز عاملی برای دور شدن آنها از اطراف شما خواهد بود. فرمایش حضرت علی (علیه السلام) اشاره به این نکته است: …«مبادا بدبینى بر تو چیره شود تا میان تو و هیچ دوستى راه آشتى نگذارد…».(تحف العقول/ترجمه جعفرى / ص 76). این افکار برای شما تنها کاری که به ارمغان می آورد، تنهایی شما خواهد بود.
–   به افرادی که نسبت به آنها نگرش واقع بینانه ندارید، احترام بیشتر کنید و آنها را مورد لطف و اکرام خود قرار دهید. این کار باعث می شود نگرش شما نسبت به آنها تغییر کند. در ضمن دعا کردن برای آنها نیز مفید است. چرا که این عمل اگر در آن وسوسه های شیطانی باشد آن را از شما دور و مهر و محبت آنها را در دل شما می فزاید.
– توجه به امور انسانی مانند: محبت و لطف به دیگران نیز عامل آزاد شدن از این نگرش ها است. محبت به همه را در ذهن خود پرورش دهید.
–   مشغول شدن به این امور شما را از رشد و شکوفایی دور می کند. توجه به این امور گاهی باعث می شود شما خود را پاک ببینید و دیگران را آلوده. این نیز باعث می شود دست به حرکت نزنید، چرا که از همه پاکتر هستید. این مشغولیت های فکری شما را از مشغول شدن به خود دور می کند.
–   این برداشته های بدون هیچ پیش زمینه ای و یا با پیش زمینه ذهنی خودتان، می تواند تنها عاملی شود تا ایمان در شما شکل نگیرد. امام صادق( علیه السلام) فرمودند: «هرگاه مؤمن به برادر خود تهمت زند ایمان در قلب او آب می شود هم چنان که نمک در آب حل می شود». (میزان الحکمه/ج 2/ ص 117)
–   پرهیز از همنشینی با افراد ناپاک و ناسالم و نامتعادل، زیرا انسان بر اثر همنشینی با آنها از ویژگی‌های اخلاقی ایشان تأثیر می پذیرد و کم‌کم به افراد خوبی که با او همرنگ و هم‌عقیده نیستند بدبین می‌شود.
– کنترل مجاری ادراکات، چرا که قرآن کریم تمام مجاری فهم انسان را مسؤول دانسته و می‌فرماید: «و لاتقف ما لیس لک به علم ان السمع و البصر و الفؤاد کل اولئک کان عنه مسؤولا؛ قطعاً‌ چشم و گوش و دل همگی مسؤولند.» اگر کنکاشی در علل پیدایش سوءظن داشته باشیم می‌بینیم که ادراکات حسی و بالاخص دیدنی‌ها و شنیدنی‌های ما در شکل دادن افکار و تخیلات ما سهم بسزایی دارند در نتیجه یکی از بهترین راههای تدبیر خواست‌ها و تسلط بیشتر بر خود و پیروزی بر خواهش نفسانی و وسواس شیطانی در مورد متهم کردن دیگران، مهار ادراکات و بیش از همه مهار چشم و گوش است مانند پرهیز از گوش دادن به سخنان پنهانی دیگران و پاسداشت حریم خصوصی آنها.
–   توجه به آثار بد منفی نگری و بدبینی و دقت در آیات و روایاتی که بدبینی را تقبیح کرده و به خوش بینی و حسن ظن تشویق نموده‌اند.
– باید راه هایی را که ممکن است با آن عمل و یا رفتار فردی را که به او بدگمان شده ایم، توجیه کنیم، بررسی نماییم و تا ممکن است عمل او را به نحوی توجیه کنیم و برای آن وجه درستی بسازیم.
–   توجه داشته باشیم که خود ما بدبینی و بدگمانی دیگران را در مورد خود نمی پسندیم، پس برای دیگران نیز نپسنیدم.
– به رفتارهای خوب و جنبه های مثبت فردی که به او بدگمان گشته ایم توجه کنیم و تنها به اموری که موجب بدگمانی ما شده اکتفا نکنیم.
– به حدی به ضعف و نقایص خود بپردازیم تا فرصتی برای پرداختن به عیوب دیگران نیابیم.
– با مطالعه آیات واخبارى که در مذمت سوء ظن آمده است و بالا بردن شناخت نسبت به آثار آن می توان نقش مؤثری در درمان آن ایفا کرد. براى این منظور به کتاب هاى اخلاقى از قبیل: 1- نقطه هاى آغاز در اخلاق عملى، مهدوى کنى. 2- معراج السعاده، مرحوم نراقى. 3- اخلاق اسلامى، ترجمه جامع السعادات، مرحوم نراقى مراجعه کنید.
– باید در همان مرحله فکر و ذهن، گمان بد را دفع نمود و اجازه ریشه دار شدن به آن نداد. هرگاه به کسى سوء ظن پیدا کردید، در عمل هیچ تأثیر و نقشى به آن ندهید؛ بلکه سعى کنید با فرد مورد سوء ظن، رفتارى آمیخته با حسن ظن داشته باشید. در این صورت این خوى ناپسند، ضعیف شده و از بین خواهد رفت.
– پناه بردن به خداوند از شر شیطان:‌ هرگاه که مورد حمله سوء ظن واقع شدید، از شر شیطان به خدا پناه برده و با استعاذه و استغفار، از او مدد بطلبید.
– تا جایی که ممکن است عوامل به وجود آورنده بدبینی را در خود از بین ببرید، یعنی: 1- خود را اصلاح کنید تا در مقام مقایسه دیگران با خود، به فساد و بدی آنها حکم نکنید. 2. شعله های تکبر و حسادت را در خود خاموش کنید یا حداقل به وسوسه های آن ها توجه نکنید. 3. از محیطی که زمینه رشد بدبینی است یعنی همنشینی با افراد فاسد، بپرهیزید و در عوض با افراد خوش باطن و خوش فکر رفت و آمد کنید. 4. از شتاب زدگی در داوری بپرهیزید و تا جایی که ممکن است کارهای مشکوک دیگران را بر خوبی حمل کنید.
– با صداقت بودن:‌ سعی کنید با افراد با صداقت برخورد کنید؛ یعنی اگر احساس بدی نسبت به آنها پیدا کردید، خیلی ساده به آنها بگویید تا اگر آنها دلیل موجهی دارند برای شما بگویند ودیگر نیازی به بدگمانی نباشد. همچنین اجازه بدهید دیگران نیز احساسشان را به شما بگویند، حتی گاهی از آنها بخواهید در مواقعی که علل رفتارهای شما مشخص نیست از شما پرس و جو کنند و بی جهت به شما گمان بد نبرند، شما نیز این طور باشید. به طور مثال اگر کسی رفتار خصمانه ای با شما داشت یا مثلا جواب سلام شما را نداد، دوستانه از او علت کارش را بپرسید. این کار باعث می شود اولا به یکدیگر گمان بد نبرید و ثانیا، از علت ناراحتی او مطلع شوید که اگر از جانب شماست یا برای او سوء تفاهمی شده برطرف شود.
– با دعا و توسل به ائمه علیهم السلام از خداوند بخواهیم دلِ ما را از آلودگى ها و بدبینى ها پاک کند تا به دیگران محبت بورزیم.

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد