۱۳۹۵/۰۲/۲۶
–
۸۳۷ بازدید
با سلام چرا در ایه ی ولایت تا قبل از کلمه ی الذین به صورت مفردو بعد از ان به صورت جمع امده است؟مگر این ایه فقط در شان حضرت علی علیه السلام نازل نشده است؟
با سلام و آرزوی موفقیت برای شما پرسشگر محترم
إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُواْ الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاَةَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَاةَ وَهُمْ رَاکِعُونَ (المائدة آیه : 55)
ولىّ شما، تنها خدا و پیامبر اوست و کسانى که ایمان آورده اند: همان کسانى که نماز برپا مى دارند و در حال رکوع زکات مى دهند.
این ایه فقط در شان حضرت علی علیه السلام نازل شده است.
چرا خدای عالم اینجا صیغه جمع آورده است علمای اهل سنت قبل از اینکه ما جواب بدهیم جواب داده اند:
زمخشری میگوید : فإن قلت کیف صح ان یکون لعلی رضی الله عنه واللفظ لفظ جماعة: اگر کسی بگوید چطور میشود این آیه برای امیرالمؤمنین باشد و حال آنکه لفظ لفظ جمع است مانند: الذین ، یقیمون الصلاة ، و هم ، راکعون؛ 4 تا صیغه جمع آمده است
قلت: من جواب میدهم به تو
جیء به على لفظ الجمع وإن کان السبب فیه رجلا واحدا: گرچه سبب نزول این آیه علی بن ابی طالب است ولی خدا در این جا به صورت صیغه جمع آورده
لیرغب الناس فی مثل فعله: تا دیگران هم تشویق شوند و همچین کاری انجام دهند. الکشاف ، ج 1 ، ص 682
که اگر جایی همچین اتفاقی افتاد و سائل و درمانده و بیچاره ای دستش از همه جا بریده و به مسلمانان پناه آورده، دست خالی نرود چه بسا زندگی او بسته به همین کمک شما است و بدون آن زندگی اش پاشیده میشود:
لیرغب الناس فی مثل فعله فینالوا مثل ثوابه ولینبه على ان سجیة المؤمنین یجب ان تکون على هذه الغایة من الحرص على البر والإحسان وتفقد الفقراء: خدا با صیغه جمع آورده است تا اینکه اعلام کند صفت یک مؤمن باید این چنین باشد و همواره حریص باشد و علاقمند باشد به کارهای نیک.
حتى إن لزهم امر لا یقبل التأخیر وهم فی الصلاة لم یؤخروه إلى الفراغ منه الکشاف ، ج 1 ، ص 683
حتی اگر کمک به مستمند و فقیر و نیازمند به قدری ضروری باشد که اگر من نماز را تمام کنم چه بسا مشکلی برای فقیر پیش بیاید یا نا امید برگردد و دست من به او نرسد میگوید حتی اگر مشغول نماز هم هستید به قدری رسیدگی به فقرا و مستمندان و رعایت حال بیچاره گان از دیدگاه خدای عالم مهم است نمازی که مخصوص خدای عالم است اگر در دل نماز هم همچنین اتفاقی افتاد من به تو نه تنها اجازه میدهم تفقد کنی بلکه مدح هم میکنم و این کار را کار شایسته هم میدانم.
این یک نکته که جناب زمخشری گفت.
آلوسی وهابی میگوید:
وذکر علماء العربیة أنه یکون لفائدتین : تعظیم الفاعل- صیغه جمع که در اینجا آمده است 2 تا فائده دادرد یکی تعظیم و ارزش عامل و کننده کار
وأن من أتى بذلک الفعل عظیم الشأن بمنزلة جماعة: آن کسی که این کار را انجام میدهد به قدری این کار ارزش دارد مانند واحد کالألف است؛ یعنی علی بن ابی طالب با این کار خود کار گروهی میکند.
همانطوری که خداوند میفرماید: إِنَّ إِبْراهیمَ کانَ أُمَّةً قانِتاً لِلَّهِ حَنیفاً وَ لَمْ یَکُ مِنَ الْمُشْرِکینَ (نحل/120)
ابراهیم یک نفر است ولی از او به امت تعبیر میکند چون کار او کار امتی است
لیرغب الناس فى الاتیان بمثل فعله: خدای عالم اینجا به صیغه جمع آورده است گرچه فاعل علی بن ابی طالب است چون کننده کار یک کار خیلی بزرگ و با عظمتی انجام داده
وتعظیم الفعل: خود این عمل نزد خدای عالم ارزش دارد. روح المعانی ، ج 6 ، ص 167
خدای عالم در اینجا به صیغه جمع آورده است تا اینکه اعلام کند هر مؤمنی باید این چنین باشد نه تنها علی علیه السلام.
نکته سوم این است که مرحوم شرف الدین میگوید علت اینکه اینجا جمع آمده است این است که جمع در حقیقت حالت توجیهی برای آنها داشت و اگر مفرد میآورد و دایره مشخص میشد برای دشمنان امیرالمؤمنین قابل تحمل نبود و به نوعی تلاش میکردند حذف کنند؛ یعنی همانهایی که به پیامبر نسبت هذیان میدانند از آنها بعید نبود که به جبرئیل هم نستجیر بالله بگویند اشتباه کرده است.
و لذا ایشان میگوید با توجه به آنچه که دشمنان بنی هاشم و آنهایی که حسد داشتند و توانایی و تحمل شنیدن این چنین مطلبی را نداشتند خدای عالم به صیغه جمع آورده تا اینکه آنها به همین جمع بودن دل خود را خوش کنند.
در روایت هم داریم که عزیزان اهل سنت آوردند که خود نبی مکرم میفرماید :
ضغائن فی صدور أقوام لا یبدونها لک إلا من بعدی (مسند أبی یعلى ، ج 1 ، ص 426- تاریخ مدینة دمشق ، ج 42 ، ص 322- مجمع الزوائد ، ج 9 ، ص 118)
پیامبر اکرم فرمود: علی جان کینههایی در سینههای افراد میبینم که اینها بعد از من بروز میکند.
هیثمیهم این روایت را توثیق کرده و گفته روایان آن ثقه هستند.
یا در روایت دیگری حاکم نیشابوری نقل میکند که :
عن علی رضی الله عنه قال إن مما عهد إلی النبی أن الأمة ستغدر بی بعده
از وصایای پیامبر اکرم به من این بود که امت بعد از نبی مکرم در حق من خیانت میکنند.
هذا حدیث صحیح الإسناد ولم یخرجاه
المستدرک على الصحیحین ، ج 3 ، ص 4673
نکته چهارم موارد متعددی در قرآن طبق عبارات صریح کلمه جمع آمده است ولی فرد اراده شده است و این یک استعمال شایع در قرآن است ، مثلا در رابطه با آیه مباهله :
فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَکُمْ: پیغمبر به آنها بگو شما فرزندان خود را بیاورید ما هم فرزندان خود را میآوریم
در اینجا مراد از ابناء حسن و حسین است
وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَکُمْ: ما زنان خود را میآوریم شما هم زنان خود را بیاورید. آیا غیر از حضرت زهرا فرد دیگری هم بود؟
وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَکُمْ : ما انفس و جان خود را میآوریم شما هم جان خود را بیاورید سوره آل عمران ، آیه ۶۱
اینجا کلمه انفس استعمال شده است ولی امیرالمؤمنین اراده شده است ، نساء استعمال شده است ولی زهرا سلام الله علیها اراده شده است ، ابناء استعمال شده است ولی مراد امام حسن و امام حسین سلام الله علیهم هستند.
ابن کثیر دمشقی میگوید: انفسنا و انفسکم رسول الله و علی بن ابیطالب هستند ، ابنائنا الحسن و الحسین ، نسائنا فاطمه است.
حاکم در مستدرک خود آورده است و گفته است که صحیح است بر شرط مسلم.
مورد دیگر که صیغه جمع استعمال شده و همسر سابق جناب ابی بکر اراده شده است ، آقای ابی بکر در زمان جاهلیت خانمیداشت به نام قتیله که با او ازدواج کرد و سپس طلاق داد که داستان مفصلی است ، خود بخاری نقل میکند از اسماء دختر ابی بکر خواهر عایشه که مادرش با مادر عایشه یکی نبود که میگوید : مادر من در زمان پیامبر برای من هدایایی آورده بود از پیامبر سوال کردم آیا این هدایا را قبول کنم که این آیه نازل شد:
لَا یَنْهَاکُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِینَ لَمْ یُقَاتِلُوکُمْ فِی الدِّینِ وَلَمْ یُخْرِجُوکُمْ مِنْ دِیَارِکُمْ أَنْ تَبَرُّوهُمْ وَتُقْسِطُوا إِلَیْهِمْ
سوره ممتحنه ، آیه ۸
آنهایی که با شما نجنگیدند و موجب خروج شما از مدینه نشدند اشکالی ندارد به آنها خوبی و احسان کنید.
و خود فتاوای لجنه دائمه هم میگوید:
وثبت عن الرسول صلى الله علیه وسلم أنه أمر أسماء بنت أبی بکر أن تصل أمها وکانت مشرکة
فتاوى اللجنة الدائمة للبحوث العلمیة والإفتاء ، أحمد بن عبد الرزاق الدویش ، ج 1 ، ص 541
روایتی را حاکم نیشابوری از مصعب بن ثابت نوه زبیر نقل میکند که :
قدمت قتیلة بنت العزی: قتیله دختر عزی بنت مالک که در حقیقت مادر اسماء بنت ابی بکر بود
وکان أبو بکر طلقها فی الجاهلیة: قتیله را ابوبکر در زمان جاهلیت طلاق داد
فقدمت على ابنتها بهدایا: خانم قتیله با اینکه طلاق گرفته بود ولی دختری از ابوبکر به نام اسماء دارد که آمد به مدینه و هدایایی برای اسماء آورد که شامل : ضبابا-سوسمار، وسمنا-روغن، وأقطا-یک سری کشک
فأبت أسماء أن تأخذ منها وتقبل منها وتدخلها منزلها: اسماء ابا کرد از اینکه اینها را قبول کند و مانع شد که این مادر وارد خانه خود شود و گفت چون مشرک هستی نه هدایای شما را قبول میکنم نه اجازه میدهم به خانه ام وارد شوی
حتى أرسلت إلى عائشة أن سلی عن هذا رسول الله: از پیامبر سوال کن که چکار کنم
فأخبرته: عایشه به پیامبر خبر داد
فأمرها أن تقبل هدایاها وتدخلها منزلها: پیامبر گفت به خواهرت بگو مادرت و لو اینکه مشرک است هدایایش را قبول کن و او را به خانه خود راه بده و در اینجا بود که این آیه نازل شد که :
فأنزل الله عز وجل لا ینهاکم الله عن الذین لم یقاتلوکم فی الدین ولم یخرجوکم من دیارکم أن تبروهم هذا حدیث صحیح الإسناد ولم یخرجاه
المستدرک على الصحیحین ، ج 2 ، ص 161
اینجا «لا ینهاکم الله عن الذین لم یقاتلوکم ، لم یخرجوکم ، تبروهم» چند تا لفظ جمع آمده است و از آن یک نفر اراده شده است.
همه نشان میدهد که کاملا قضیه روشن و واضح است و هیچ اشکالی ندارد که اگر چنانچه یک لفظ جمعی بیاید و از آن مفرد اراده شود این خیلی واضح و روشن است.
آیات دیگری که صیغه جمع آمده اراده یک نفر شده است مثل جابر بن عبدالله انصاری
یَسْتَفْتُونَکَ قُلِ اللَّهُ یُفْتِیکُمْ فِی الْکَلَالَةِ (سوره نساء ، آیه ۱۷۶) که اینجا یستفتونک جمع است که نقل شده است که این آیه : نزلت فی جابر بن عبدالله انصاری: این آیه در جابر بن عبدالله انصاری نازل شده است (تفسیر مقاتل بن سلیمان ، ج 1 ، ص 274-روح المعانی ، ج 6 ، ص 43-کنز العمال ، ج 2 ، ص 168)
ترمذی هم در یستفتونک میگوید جابر میگفت : فِیَّ نَزَلَتْ: در باره من نازل شده است (سنن الترمذی ، ج 4 ، ص 417)
همچنین جناب طبری هم از قول جابر نقل میکند که این آیه در حق من نازل شده است.
یستفتونک صیغه جمع آمده و از او جابر بن عبدالله انصاری اراده شده است.
مورد دوم این است که :
یسئلونک ماذا ینفقون (آیه 219 بقره) : نزلت فی عمرو بن الجموح
یسئلون جمع است که از آن عمرو بن جموح اراده شده است.
تفسیر ثعلبی ، ج 2 ، ص 136
در المنثور ، ج 1 ، ص 243
تفسیر آلوسی ، ج 2 ، ص 105
تفسیر بیضاوی ج 1 ص 499
همه گفتند یسئلونک ماذا ینفقون، تمام این صیغ جمع استعمال شده است در یک نفر نه جمع.
مورد بعدی که صیغه جمع آمده و حی بن اخطب اراده شده است:
لَقَدْ سَمِعَ اللَّهُ قَوْلَ الَّذِینَ قَالُوا إِنَّ اللَّهَ فَقِیرٌ وَنَحْنُ أَغْنِیَاءُ(سوره آل عمران ، آیه 181)
که الذین ، قالوا ، نحن و اغنیاء صیغه جمع است و جناب قرطبی میگوید قائل این گفتار، حی بن اخطب بوده است.
ذکر لنا أنها نزلت فی حیی بن أخطب
تفسیر الطبری ، ج 4 ، ص 195
تفسیر البغوی ، ج 1 ، ص 379
تفسیر الثعالبی ، ج 3 ، ص 222
بعضی هم گفتند افراد دیگر بودند ولی قطعا آنکه به عنوان نظر اول آقای قرطبی و ابن کثیر و خازن ذکر کردند حی بن اخطب بوده است.
مورد دیگر :
وَمِنْهُمُ الَّذِینَ یُؤْذُونَ النَّبِیَّ وَیَقُولُونَ هُوَ أُذُنٌ
وهذه الآیة نزلت فی عتاب بن قشیر
تفسیر القرطبی ، ج 8 ، ص 192
نبتل بن الحارث أنه الذی نزل فیه ومنهم الذین یؤذون النبی ویقولون هو أذن
الإصابة فی تمییز الصحابة ، ج 6 ، ص 8681
که در اینجا منهم ، الذین ، یوذون و یقولون همه صیغه جمع است و اراده شده است یکی از منافقین که یا جلاس بن سوید یا نبتل بن حارث یا عتاب بن قشیر است.
باز آمده است که :
إِنَّ الَّذِینَ یَأْکُلُونَ أَمْوَالَ الْیَتَامَى(سوره نساء ، آیه 10)
در اینجا الذین ، یاکلون ، فی بطونهم همه صیغه جمع است که نازل شده است در مرثد بن زید الغطفانی
أنه الذی نزل فیه إن الذین یأکلون أموال الیتامى(الإصابة فی تمییز الصحابة ، ج 6 ، ص 67)
نزلت فی رجل من غطفان یقال له مرثد بن زید
تفسیر الثعلبی ، ج 3 ، ص 263
اینها در حقیقت بخشی از آیاتی است که در قرآن صیغه جمع به کار رفته است و فرد اراده شده است .
طبق گواهی خود بزرگان اهل سنت، بیش از 50- 60 مورد که کلمه جمع در قرآن آمده و فرد اراده شده است.
تلخیص شده از صحبت های آیت الله قزوینی در شبکه ولایت، موجود در سایت ولیعصر(عجل الله تعالی فرجه الشریف)
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=sokhan&id=362
إِنَّمَا وَلِیُّکُمُ اللّهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِینَ آمَنُواْ الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاَةَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَاةَ وَهُمْ رَاکِعُونَ (المائدة آیه : 55)
ولىّ شما، تنها خدا و پیامبر اوست و کسانى که ایمان آورده اند: همان کسانى که نماز برپا مى دارند و در حال رکوع زکات مى دهند.
این ایه فقط در شان حضرت علی علیه السلام نازل شده است.
چرا خدای عالم اینجا صیغه جمع آورده است علمای اهل سنت قبل از اینکه ما جواب بدهیم جواب داده اند:
زمخشری میگوید : فإن قلت کیف صح ان یکون لعلی رضی الله عنه واللفظ لفظ جماعة: اگر کسی بگوید چطور میشود این آیه برای امیرالمؤمنین باشد و حال آنکه لفظ لفظ جمع است مانند: الذین ، یقیمون الصلاة ، و هم ، راکعون؛ 4 تا صیغه جمع آمده است
قلت: من جواب میدهم به تو
جیء به على لفظ الجمع وإن کان السبب فیه رجلا واحدا: گرچه سبب نزول این آیه علی بن ابی طالب است ولی خدا در این جا به صورت صیغه جمع آورده
لیرغب الناس فی مثل فعله: تا دیگران هم تشویق شوند و همچین کاری انجام دهند. الکشاف ، ج 1 ، ص 682
که اگر جایی همچین اتفاقی افتاد و سائل و درمانده و بیچاره ای دستش از همه جا بریده و به مسلمانان پناه آورده، دست خالی نرود چه بسا زندگی او بسته به همین کمک شما است و بدون آن زندگی اش پاشیده میشود:
لیرغب الناس فی مثل فعله فینالوا مثل ثوابه ولینبه على ان سجیة المؤمنین یجب ان تکون على هذه الغایة من الحرص على البر والإحسان وتفقد الفقراء: خدا با صیغه جمع آورده است تا اینکه اعلام کند صفت یک مؤمن باید این چنین باشد و همواره حریص باشد و علاقمند باشد به کارهای نیک.
حتى إن لزهم امر لا یقبل التأخیر وهم فی الصلاة لم یؤخروه إلى الفراغ منه الکشاف ، ج 1 ، ص 683
حتی اگر کمک به مستمند و فقیر و نیازمند به قدری ضروری باشد که اگر من نماز را تمام کنم چه بسا مشکلی برای فقیر پیش بیاید یا نا امید برگردد و دست من به او نرسد میگوید حتی اگر مشغول نماز هم هستید به قدری رسیدگی به فقرا و مستمندان و رعایت حال بیچاره گان از دیدگاه خدای عالم مهم است نمازی که مخصوص خدای عالم است اگر در دل نماز هم همچنین اتفاقی افتاد من به تو نه تنها اجازه میدهم تفقد کنی بلکه مدح هم میکنم و این کار را کار شایسته هم میدانم.
این یک نکته که جناب زمخشری گفت.
آلوسی وهابی میگوید:
وذکر علماء العربیة أنه یکون لفائدتین : تعظیم الفاعل- صیغه جمع که در اینجا آمده است 2 تا فائده دادرد یکی تعظیم و ارزش عامل و کننده کار
وأن من أتى بذلک الفعل عظیم الشأن بمنزلة جماعة: آن کسی که این کار را انجام میدهد به قدری این کار ارزش دارد مانند واحد کالألف است؛ یعنی علی بن ابی طالب با این کار خود کار گروهی میکند.
همانطوری که خداوند میفرماید: إِنَّ إِبْراهیمَ کانَ أُمَّةً قانِتاً لِلَّهِ حَنیفاً وَ لَمْ یَکُ مِنَ الْمُشْرِکینَ (نحل/120)
ابراهیم یک نفر است ولی از او به امت تعبیر میکند چون کار او کار امتی است
لیرغب الناس فى الاتیان بمثل فعله: خدای عالم اینجا به صیغه جمع آورده است گرچه فاعل علی بن ابی طالب است چون کننده کار یک کار خیلی بزرگ و با عظمتی انجام داده
وتعظیم الفعل: خود این عمل نزد خدای عالم ارزش دارد. روح المعانی ، ج 6 ، ص 167
خدای عالم در اینجا به صیغه جمع آورده است تا اینکه اعلام کند هر مؤمنی باید این چنین باشد نه تنها علی علیه السلام.
نکته سوم این است که مرحوم شرف الدین میگوید علت اینکه اینجا جمع آمده است این است که جمع در حقیقت حالت توجیهی برای آنها داشت و اگر مفرد میآورد و دایره مشخص میشد برای دشمنان امیرالمؤمنین قابل تحمل نبود و به نوعی تلاش میکردند حذف کنند؛ یعنی همانهایی که به پیامبر نسبت هذیان میدانند از آنها بعید نبود که به جبرئیل هم نستجیر بالله بگویند اشتباه کرده است.
و لذا ایشان میگوید با توجه به آنچه که دشمنان بنی هاشم و آنهایی که حسد داشتند و توانایی و تحمل شنیدن این چنین مطلبی را نداشتند خدای عالم به صیغه جمع آورده تا اینکه آنها به همین جمع بودن دل خود را خوش کنند.
در روایت هم داریم که عزیزان اهل سنت آوردند که خود نبی مکرم میفرماید :
ضغائن فی صدور أقوام لا یبدونها لک إلا من بعدی (مسند أبی یعلى ، ج 1 ، ص 426- تاریخ مدینة دمشق ، ج 42 ، ص 322- مجمع الزوائد ، ج 9 ، ص 118)
پیامبر اکرم فرمود: علی جان کینههایی در سینههای افراد میبینم که اینها بعد از من بروز میکند.
هیثمیهم این روایت را توثیق کرده و گفته روایان آن ثقه هستند.
یا در روایت دیگری حاکم نیشابوری نقل میکند که :
عن علی رضی الله عنه قال إن مما عهد إلی النبی أن الأمة ستغدر بی بعده
از وصایای پیامبر اکرم به من این بود که امت بعد از نبی مکرم در حق من خیانت میکنند.
هذا حدیث صحیح الإسناد ولم یخرجاه
المستدرک على الصحیحین ، ج 3 ، ص 4673
نکته چهارم موارد متعددی در قرآن طبق عبارات صریح کلمه جمع آمده است ولی فرد اراده شده است و این یک استعمال شایع در قرآن است ، مثلا در رابطه با آیه مباهله :
فَقُلْ تَعَالَوْا نَدْعُ أَبْنَاءَنَا وَأَبْنَاءَکُمْ: پیغمبر به آنها بگو شما فرزندان خود را بیاورید ما هم فرزندان خود را میآوریم
در اینجا مراد از ابناء حسن و حسین است
وَنِسَاءَنَا وَنِسَاءَکُمْ: ما زنان خود را میآوریم شما هم زنان خود را بیاورید. آیا غیر از حضرت زهرا فرد دیگری هم بود؟
وَأَنْفُسَنَا وَأَنْفُسَکُمْ : ما انفس و جان خود را میآوریم شما هم جان خود را بیاورید سوره آل عمران ، آیه ۶۱
اینجا کلمه انفس استعمال شده است ولی امیرالمؤمنین اراده شده است ، نساء استعمال شده است ولی زهرا سلام الله علیها اراده شده است ، ابناء استعمال شده است ولی مراد امام حسن و امام حسین سلام الله علیهم هستند.
ابن کثیر دمشقی میگوید: انفسنا و انفسکم رسول الله و علی بن ابیطالب هستند ، ابنائنا الحسن و الحسین ، نسائنا فاطمه است.
حاکم در مستدرک خود آورده است و گفته است که صحیح است بر شرط مسلم.
مورد دیگر که صیغه جمع استعمال شده و همسر سابق جناب ابی بکر اراده شده است ، آقای ابی بکر در زمان جاهلیت خانمیداشت به نام قتیله که با او ازدواج کرد و سپس طلاق داد که داستان مفصلی است ، خود بخاری نقل میکند از اسماء دختر ابی بکر خواهر عایشه که مادرش با مادر عایشه یکی نبود که میگوید : مادر من در زمان پیامبر برای من هدایایی آورده بود از پیامبر سوال کردم آیا این هدایا را قبول کنم که این آیه نازل شد:
لَا یَنْهَاکُمُ اللَّهُ عَنِ الَّذِینَ لَمْ یُقَاتِلُوکُمْ فِی الدِّینِ وَلَمْ یُخْرِجُوکُمْ مِنْ دِیَارِکُمْ أَنْ تَبَرُّوهُمْ وَتُقْسِطُوا إِلَیْهِمْ
سوره ممتحنه ، آیه ۸
آنهایی که با شما نجنگیدند و موجب خروج شما از مدینه نشدند اشکالی ندارد به آنها خوبی و احسان کنید.
و خود فتاوای لجنه دائمه هم میگوید:
وثبت عن الرسول صلى الله علیه وسلم أنه أمر أسماء بنت أبی بکر أن تصل أمها وکانت مشرکة
فتاوى اللجنة الدائمة للبحوث العلمیة والإفتاء ، أحمد بن عبد الرزاق الدویش ، ج 1 ، ص 541
روایتی را حاکم نیشابوری از مصعب بن ثابت نوه زبیر نقل میکند که :
قدمت قتیلة بنت العزی: قتیله دختر عزی بنت مالک که در حقیقت مادر اسماء بنت ابی بکر بود
وکان أبو بکر طلقها فی الجاهلیة: قتیله را ابوبکر در زمان جاهلیت طلاق داد
فقدمت على ابنتها بهدایا: خانم قتیله با اینکه طلاق گرفته بود ولی دختری از ابوبکر به نام اسماء دارد که آمد به مدینه و هدایایی برای اسماء آورد که شامل : ضبابا-سوسمار، وسمنا-روغن، وأقطا-یک سری کشک
فأبت أسماء أن تأخذ منها وتقبل منها وتدخلها منزلها: اسماء ابا کرد از اینکه اینها را قبول کند و مانع شد که این مادر وارد خانه خود شود و گفت چون مشرک هستی نه هدایای شما را قبول میکنم نه اجازه میدهم به خانه ام وارد شوی
حتى أرسلت إلى عائشة أن سلی عن هذا رسول الله: از پیامبر سوال کن که چکار کنم
فأخبرته: عایشه به پیامبر خبر داد
فأمرها أن تقبل هدایاها وتدخلها منزلها: پیامبر گفت به خواهرت بگو مادرت و لو اینکه مشرک است هدایایش را قبول کن و او را به خانه خود راه بده و در اینجا بود که این آیه نازل شد که :
فأنزل الله عز وجل لا ینهاکم الله عن الذین لم یقاتلوکم فی الدین ولم یخرجوکم من دیارکم أن تبروهم هذا حدیث صحیح الإسناد ولم یخرجاه
المستدرک على الصحیحین ، ج 2 ، ص 161
اینجا «لا ینهاکم الله عن الذین لم یقاتلوکم ، لم یخرجوکم ، تبروهم» چند تا لفظ جمع آمده است و از آن یک نفر اراده شده است.
همه نشان میدهد که کاملا قضیه روشن و واضح است و هیچ اشکالی ندارد که اگر چنانچه یک لفظ جمعی بیاید و از آن مفرد اراده شود این خیلی واضح و روشن است.
آیات دیگری که صیغه جمع آمده اراده یک نفر شده است مثل جابر بن عبدالله انصاری
یَسْتَفْتُونَکَ قُلِ اللَّهُ یُفْتِیکُمْ فِی الْکَلَالَةِ (سوره نساء ، آیه ۱۷۶) که اینجا یستفتونک جمع است که نقل شده است که این آیه : نزلت فی جابر بن عبدالله انصاری: این آیه در جابر بن عبدالله انصاری نازل شده است (تفسیر مقاتل بن سلیمان ، ج 1 ، ص 274-روح المعانی ، ج 6 ، ص 43-کنز العمال ، ج 2 ، ص 168)
ترمذی هم در یستفتونک میگوید جابر میگفت : فِیَّ نَزَلَتْ: در باره من نازل شده است (سنن الترمذی ، ج 4 ، ص 417)
همچنین جناب طبری هم از قول جابر نقل میکند که این آیه در حق من نازل شده است.
یستفتونک صیغه جمع آمده و از او جابر بن عبدالله انصاری اراده شده است.
مورد دوم این است که :
یسئلونک ماذا ینفقون (آیه 219 بقره) : نزلت فی عمرو بن الجموح
یسئلون جمع است که از آن عمرو بن جموح اراده شده است.
تفسیر ثعلبی ، ج 2 ، ص 136
در المنثور ، ج 1 ، ص 243
تفسیر آلوسی ، ج 2 ، ص 105
تفسیر بیضاوی ج 1 ص 499
همه گفتند یسئلونک ماذا ینفقون، تمام این صیغ جمع استعمال شده است در یک نفر نه جمع.
مورد بعدی که صیغه جمع آمده و حی بن اخطب اراده شده است:
لَقَدْ سَمِعَ اللَّهُ قَوْلَ الَّذِینَ قَالُوا إِنَّ اللَّهَ فَقِیرٌ وَنَحْنُ أَغْنِیَاءُ(سوره آل عمران ، آیه 181)
که الذین ، قالوا ، نحن و اغنیاء صیغه جمع است و جناب قرطبی میگوید قائل این گفتار، حی بن اخطب بوده است.
ذکر لنا أنها نزلت فی حیی بن أخطب
تفسیر الطبری ، ج 4 ، ص 195
تفسیر البغوی ، ج 1 ، ص 379
تفسیر الثعالبی ، ج 3 ، ص 222
بعضی هم گفتند افراد دیگر بودند ولی قطعا آنکه به عنوان نظر اول آقای قرطبی و ابن کثیر و خازن ذکر کردند حی بن اخطب بوده است.
مورد دیگر :
وَمِنْهُمُ الَّذِینَ یُؤْذُونَ النَّبِیَّ وَیَقُولُونَ هُوَ أُذُنٌ
وهذه الآیة نزلت فی عتاب بن قشیر
تفسیر القرطبی ، ج 8 ، ص 192
نبتل بن الحارث أنه الذی نزل فیه ومنهم الذین یؤذون النبی ویقولون هو أذن
الإصابة فی تمییز الصحابة ، ج 6 ، ص 8681
که در اینجا منهم ، الذین ، یوذون و یقولون همه صیغه جمع است و اراده شده است یکی از منافقین که یا جلاس بن سوید یا نبتل بن حارث یا عتاب بن قشیر است.
باز آمده است که :
إِنَّ الَّذِینَ یَأْکُلُونَ أَمْوَالَ الْیَتَامَى(سوره نساء ، آیه 10)
در اینجا الذین ، یاکلون ، فی بطونهم همه صیغه جمع است که نازل شده است در مرثد بن زید الغطفانی
أنه الذی نزل فیه إن الذین یأکلون أموال الیتامى(الإصابة فی تمییز الصحابة ، ج 6 ، ص 67)
نزلت فی رجل من غطفان یقال له مرثد بن زید
تفسیر الثعلبی ، ج 3 ، ص 263
اینها در حقیقت بخشی از آیاتی است که در قرآن صیغه جمع به کار رفته است و فرد اراده شده است .
طبق گواهی خود بزرگان اهل سنت، بیش از 50- 60 مورد که کلمه جمع در قرآن آمده و فرد اراده شده است.
تلخیص شده از صحبت های آیت الله قزوینی در شبکه ولایت، موجود در سایت ولیعصر(عجل الله تعالی فرجه الشریف)
http://www.valiasr-aj.com/fa/page.php?bank=sokhan&id=362