۱۳۹۲/۰۷/۲۱
–
۹۴۸ بازدید
خواندن برخی کتب عرفانی حتی معتبر مثل طریق عرفان علامه طباطبائی،بدون استاد یا راهنما،چه خطراتی دارد؟
چرا هرکسی نمی رود کتابهای پزشکی را بخواند وبرای مداوای درد خود بایستی به طبیب مراجعه کند ؟! چون ممکن است به جای مداوا به هلاکت بیفتد ودردش را بیشتر کند ! ( البته متوجه این معنی باشیم که مراجعه به طبیب، یعنی به کسی که توانمندی لازم را دارا است) «عرفان» در لغت به معناى شناخت و شناسایى است و در اصطلاح روش و طریقه ویژه اى است که براى شناسایى و دستیابى به حقایق هستى و پیوند ارتباط انسان با حقیقت، بر شهود، اشراق و وصول و اتحاد با حقیقت تکیه مى کند و نیل به این مرتبه را نه از طریق استدلال و برهان و فکر؛ بلکه از راه تهذیب نفس و قطع علاقه از دنیا و تعلق به امور دنیوى و توجّه تام به امور روحانى و معنوى و در رأس همه به مبدأ و حقیقت هستى، مى داند. به بیان دیگر، تکیه گاه عرفان «علم حضورى» است؛ از این رو از دانش شهودى، مدد مى جوید و بر آن اعتماد و به آن استناد مى کند. اگر گاهى پس از اثبات شهودى و احراز حضورىِ مطلب، از برهان عقلى یا دلیل نقلىِ معتبر سخن به میان مى آورد فقط براى تأیید و تقویت و ایجاد انس است و نه براى اثبات اصل مطلب. هدف غایى عرفان حقیقی، وصول به مرتبه «توانایى نفس به معرفت حق» است و این معرفت برآمده از «عمل» است، نه برگرفته از درس و بحث وعرفان مبتنى بر «مجاهده و ریاضت» است، نه نتیجه استدلال و چون و چرا کردن! چنین عرفانى، مورد تأیید اسلام و آموزه هاى قرآنى و روایى آن است؛ این طریقى است که ابراهیم خلیل آن را طى نمود: «وَ کَذلِکَ نُرِی إِبْراهِیمَ مَلَکُوتَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ»( انعام/75). درک ابراهیم جنبه مفهومى نداشت؛ بلکه شهودى بود و این شهود غیر از شهادتى است که آدمى در عالم ماده، نسبت به اجسام دارد. چنین معرفت و علمى، خواسته امامان معصوم علیهم السلام نیز بود؛ چنان که در دعاهاى معروف و مشهور به این عبارت ها بر مى خوریم: «وانر ابصار قلوبنا بضیاء نظرها الیک»؛«و ارزقنى النظر الى وجهک الکریم»؛ «لاتحرمنى النظر الى وجهک»( مناجات شعبانیه) و… پس در پاسخ به سؤال شما باید چنین گفت که خواندن کتب عرفانی به شرطی که اگرهمراه استاد باتقوی وهمچنین حاذق باشد می تواند انسان را به نتایج عالی برساند والا ممکن است به اشتباه به اموری دیگر دست پیدا کند به این تصور که به عرفان رسیده است!