۱۳۹۷/۰۹/۲۶
–
۸۷۲ بازدید
۱_چرا برخی از درختان با اینکه سرسبزاند ولی میوه ندارند ؟
۲-چرا برخی کشوره های غیر مسلمان سرسبزتر و پر باران تر از کشورهای مسلمان هستند؟
اقتضای خیلی از حکمتهای الهی بر ما پوشیده است.
مبحث جبر و اختیار عناوینی مبنی بر مختار بودن همه موجودات در انتخاب ورود به این عالم دارند.
تفسیر اینکه آیا نعمتهای الهی صرف امتیاز هست یا مانند سختیهایی که مواجه میشویم این نعمتها هم امتحان هستند؟ دانستن دقیق این پرسشها برای فهم و تبیین مطلب بسیار مهم است. مطالب زیر تقدیم میگردد:
-طبیعت در لغت دارای معانی مختلفی است. طبیعت از ماده طبع به معنای نهاد، سرشت، خوی، غریزه، سجیّه، ماده و جهان مادی آمده است. گذشتگان آب، خاک، باد و آتش را طبایع اربعه می نامیدند. طبیعت همه موجودات مادی به علاوه قوانین حاکم بر آنهاست و شامل اجزاء شناور در آسمانی که در بالای سر ما قرار دارد و نیز تمام اجسام پیرامون ما می شود.ابن سینا در کتاب طبیعیات شفا طبیعیت را این طور تعریف می کند: طبیعت عامل مباشر حرکت، سکون و تعادل اشیا است و مبدئیت آن برای حرکت اشیا در همة حرکات طبعی، قسری، و حتی ارادی جاری است. با توجه به تعریف طبیعت، موضوع علوم طبیعی هم از عبارت است از بررسی ویژگیهای فیزیکی طبیعت همه جهان. و به این معنا علوم طبیعی از علوم انسانی متمایز میباشند. در علوم طبیعی دانشمندان میکوشند تا پدیدههای طبیعی با روش علمی و بر اساس فرآیندهای طبیعی (و نه الهی یا عرفانی و مانند آن ) توضیح داده شوند.
– آیاتی که در آنها از نحوه خلقت اشیاء خاصی صحبت شده و یا به کشف پیدایش آنها امر شده است، مثلاً:
«وَ هُوَ الَّذی خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ فی سِتَّةِ أَیَّامٍ وَ کانَ عَرْشُهُ عَلَى الْماءِ …» او کسى است که آسمانها و زمین را در شش روز خلق کرد و عرش (قدرت) او بر آب قرار داشت… (هود،7)
«خَلَقَ السَّماواتِ بِغَیْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَها وَ أَلْقى فِی الْأَرْضِ رَواسِیَ أَنْ تَمیدَ بِکُم…» آسمان ها را بدون ستونى که شما ببینید بیافرید، و در زمین لنگرها انداخت، تا که شما را نلرزاند… (لقمان، 10)
«ثُمَّ اسْتَوى إِلَى السَّماءِ وَ هِیَ دُخانٌ…» سپس بر آسمان که در آن هنگام دودى بود بپرداخت…(فصلت،11)
-آیاتی که در آنها امر به کشف نحوه ی خلقت جهان شده است :
«قُلْ سیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانْظُرُوا کَیْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ…» بگو در زمین سیر کنید و نیک نظر کنید که چگونه خدا خلق را آفرید… (عنکبوت،20)
«أَ وَ لَمْ یَرَوْا کَیْفَ یُبْدِئُ اللَّهُ الْخَلْقَ ثُمَّ یُعیدُهُ…» آیا نمى بینند که خدا خلقت خلایق را آغاز کرده و سپس آن را اعاده مى کند… (عنکبوت،19)
– آیاتی که در آنها امر به مطالعه ی تحولات طبیعی شده است:
«أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَسَلَکَهُ یَنابیعَ فِی الْأَرْضِ ثُمَّ یُخْرِجُ بِهِ زَرْعاً مُخْتَلِفاً أَلْوانُهُ ثُمَّ یَهیجُ فَتَراهُ مُصْفَرًّا ثُمَّ یَجْعَلُهُ حُطاماً إِنَّ فی ذلِکَ لَذِکْرى لِأُولِی الْأَلْباب» مگر ندیدى که خدا از آسمان آبى را فرستاد و همان را در رگ و ریشه ها و منابع زیرزمینى بدوانید و سپس به وسیله همان آب همواره کشت و زرع بیرون مى آورد، زرعى با رنگهاى گوناگون و سپس آن زرع را مى خشکاند و تو مى بینى که پس از سبزى و خرمى زرد مى شود آن گاه آن را حطامى مى سازد که در این خود تذکرى است براى خردمندان.(زمر، 21)
«اللَّهُ الَّذی یُرْسِلُ الرِّیاحَ فَتُثیرُ سَحاباً فَیَبْسُطُهُ فِی السَّماءِ کَیْفَ یَشاءُ وَ یَجْعَلُهُ کِسَفاً فَتَرَى الْوَدْقَ یَخْرُجُ مِنْ خِلالِهِ…» خدا آن کسى است که بادها را مى فرستد تا ابرها را برانگیزد، و هر طور بخواهد آن را در آسمان بگستراند، و آن را قطعه هایى روى هم و متراکم کرده، قطره هاى باران را مى بینى که از لابلاى آن ابر بیرون مى شود… (روم، 48)
– نظام حکیمانه جهان
ما معتقدیم: چون خداوند، عالم، قادر و خیرخواه مطلق است، نظام و جهان هستى را به بهترین وجه خلق کرده است. مؤمنون (23)، آیه 14؛ تین (95)، آیه 4.
همچنین معتقدیم: خداوند جمال هستى را با یک سرى نظام ها و قوانین ثابت و پایدار – که ذاتى جهان است – اداره مى کند. به بیان دیگر، خداوند در جهان شیوه هاى معینى دارد که گردش کارها را هرگز بیرون از آن شیوه ها انجام نمى دهد. این قوانین، مانند قوانین موضوعه و از قبیل تعهدات و قراردادهاى اجتماعى و الزامات ذهنى – که در میان انسان ها مرسوم است – نمى باشد؛ بلکه یک حقیقت تکوینى است که بر اساس چگونگى جهان و موجودات آن انتزاع شده و تبدیل و تغییر براى آن محال است.
عالم ماده به دلیل سنخ و ماهیت مخصوص به خود و با توجّه به مرتبه وجودى اش، در نظام هستى داراى احکام ویژه خود است که اگر این احکام، قوانین و سنن نباشد، عالم ماده دیگر عالم ماده نخواهد بود. در این عالم تزاحم، محدودیت، زوال و بطلان هست. جهان طبیعت مملو از قطع ها و وصل ها، بریدن ها و پیوندزدن ها است؛ آمیخته با نشاط و غم، شادى و رنج، امید و شکست و … است. تمامى این آثار، لازمه ساختمان مخصوص این عالم است. به هر روى عالم ماده، به دلیل احکام مختص به خود منشأ بلاها، رنج ها، محنت ها، بیمارى ها و … است که ما از آن به «شرور» یاد مى کنیم. همچنین منشأ خوشوقتى ها، موفقیت ها، شادى ها، پیروزى ها و … است که ما از آن به «خیرات» نام مى بریم. گاه در این شرور و خیرات، اراده آدمى نیز دخیل است؛ یعنى، انسان با انتخاب، علم و آگاهى خویش – که لازمه وجودى او در این عالم مادى است – به راه غلط گام مى گذارد و منشأ شرور مى گردد و یا در صراط مستقیم حرکت کرده، سرچشمه خیرات متعددى براى خود و جامعه مى شود. امّا گاه در این شرور و خیرات، اراده آدمى دخیل نیست؛ بلکه علل طبیعى و خارج از حیطه اختیار انسانى – که مقتضاى سنن و قوانین عالم مادى است – بعضى از شرور را پدید آورده و یا موجب برخى خیرات مى گردد.
عدل الهى، صص 169 – 172.
– خوشبختى و تیره بختى
با توجّه به حقیقت یاد شده، باید به این مطلب اذعان کرد که اولاً خداوند متعال، کمال نعمت را ارزانى یک فرد نکرده است؛ چنان که کمال بدبختى را براى یک شخص روا نمى دارد. آیا شما مى توانید در این جهان مادى، انسانى را پیدا کنید که از همه جهات و حیثیات از نعمت ها و خیرات برخوردار باشد تا بگوییم خداوند کمال نعمت را به وى داده است؟ از سوى دیگر، آیا مى توان در این عالم طبیعى، شخصى را یافت که از همه نظر در بدبختى ها و شرور به سر مى برد تا اذعان کنیم که خداوند متعال او را در کمال بدبختى فرو برده است؟ آنچه مى بینیم، این حقیقت است که به اقتضاى سنن و قوانین خاص این عالم، نعمت ها و بدبختى ها در هم آمیخته است و نمى توان شخصى را یافت که در نعمت مطلق یا بدبختى مطلق به سر برد.
بسیارند که از نظر معیشتى در رفاه اند؛ ولى از مشکلات روحى و روانى، جسمى و خانوادگى در امان نیستند. فراوانند افرادى که از زیبایى و استعداد سرشار برخوردارند؛ امّا در گرفتارى هاى اخلاقى، مالى، خانوادگى، جسمى و … در عذاب اند. بله گروه زیادى در فقر مالى به سر مى برند؛ ولى از سلامت جسمانى و روانى برخوردارند. گروهى نیز در نعمت مادى غرق اند؛ ولى از زیبایى و استعداد تحصیل و تحقیق محروم اند و … .
آنجا که نعمت یا بدبختى انسان ها، ریشه در عملکرد و در واقع اراده و انتخاب خود آنان دارد، خداوند متعال دخالتى ندارد؛ بلکه این آدمى است که با گزینش صحیح یا غیر صحیح، خود را با خوشبختى یا تیره بختى مواجه ساخته است.
شورى (42)، آیه 30؛ آل عمران (3)، آیه 165 و 166؛ روم (30)، آیه 41.
مبحث جبر و اختیار عناوینی مبنی بر مختار بودن همه موجودات در انتخاب ورود به این عالم دارند.
تفسیر اینکه آیا نعمتهای الهی صرف امتیاز هست یا مانند سختیهایی که مواجه میشویم این نعمتها هم امتحان هستند؟ دانستن دقیق این پرسشها برای فهم و تبیین مطلب بسیار مهم است. مطالب زیر تقدیم میگردد:
-طبیعت در لغت دارای معانی مختلفی است. طبیعت از ماده طبع به معنای نهاد، سرشت، خوی، غریزه، سجیّه، ماده و جهان مادی آمده است. گذشتگان آب، خاک، باد و آتش را طبایع اربعه می نامیدند. طبیعت همه موجودات مادی به علاوه قوانین حاکم بر آنهاست و شامل اجزاء شناور در آسمانی که در بالای سر ما قرار دارد و نیز تمام اجسام پیرامون ما می شود.ابن سینا در کتاب طبیعیات شفا طبیعیت را این طور تعریف می کند: طبیعت عامل مباشر حرکت، سکون و تعادل اشیا است و مبدئیت آن برای حرکت اشیا در همة حرکات طبعی، قسری، و حتی ارادی جاری است. با توجه به تعریف طبیعت، موضوع علوم طبیعی هم از عبارت است از بررسی ویژگیهای فیزیکی طبیعت همه جهان. و به این معنا علوم طبیعی از علوم انسانی متمایز میباشند. در علوم طبیعی دانشمندان میکوشند تا پدیدههای طبیعی با روش علمی و بر اساس فرآیندهای طبیعی (و نه الهی یا عرفانی و مانند آن ) توضیح داده شوند.
– آیاتی که در آنها از نحوه خلقت اشیاء خاصی صحبت شده و یا به کشف پیدایش آنها امر شده است، مثلاً:
«وَ هُوَ الَّذی خَلَقَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ فی سِتَّةِ أَیَّامٍ وَ کانَ عَرْشُهُ عَلَى الْماءِ …» او کسى است که آسمانها و زمین را در شش روز خلق کرد و عرش (قدرت) او بر آب قرار داشت… (هود،7)
«خَلَقَ السَّماواتِ بِغَیْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَها وَ أَلْقى فِی الْأَرْضِ رَواسِیَ أَنْ تَمیدَ بِکُم…» آسمان ها را بدون ستونى که شما ببینید بیافرید، و در زمین لنگرها انداخت، تا که شما را نلرزاند… (لقمان، 10)
«ثُمَّ اسْتَوى إِلَى السَّماءِ وَ هِیَ دُخانٌ…» سپس بر آسمان که در آن هنگام دودى بود بپرداخت…(فصلت،11)
-آیاتی که در آنها امر به کشف نحوه ی خلقت جهان شده است :
«قُلْ سیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانْظُرُوا کَیْفَ بَدَأَ الْخَلْقَ…» بگو در زمین سیر کنید و نیک نظر کنید که چگونه خدا خلق را آفرید… (عنکبوت،20)
«أَ وَ لَمْ یَرَوْا کَیْفَ یُبْدِئُ اللَّهُ الْخَلْقَ ثُمَّ یُعیدُهُ…» آیا نمى بینند که خدا خلقت خلایق را آغاز کرده و سپس آن را اعاده مى کند… (عنکبوت،19)
– آیاتی که در آنها امر به مطالعه ی تحولات طبیعی شده است:
«أَ لَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَسَلَکَهُ یَنابیعَ فِی الْأَرْضِ ثُمَّ یُخْرِجُ بِهِ زَرْعاً مُخْتَلِفاً أَلْوانُهُ ثُمَّ یَهیجُ فَتَراهُ مُصْفَرًّا ثُمَّ یَجْعَلُهُ حُطاماً إِنَّ فی ذلِکَ لَذِکْرى لِأُولِی الْأَلْباب» مگر ندیدى که خدا از آسمان آبى را فرستاد و همان را در رگ و ریشه ها و منابع زیرزمینى بدوانید و سپس به وسیله همان آب همواره کشت و زرع بیرون مى آورد، زرعى با رنگهاى گوناگون و سپس آن زرع را مى خشکاند و تو مى بینى که پس از سبزى و خرمى زرد مى شود آن گاه آن را حطامى مى سازد که در این خود تذکرى است براى خردمندان.(زمر، 21)
«اللَّهُ الَّذی یُرْسِلُ الرِّیاحَ فَتُثیرُ سَحاباً فَیَبْسُطُهُ فِی السَّماءِ کَیْفَ یَشاءُ وَ یَجْعَلُهُ کِسَفاً فَتَرَى الْوَدْقَ یَخْرُجُ مِنْ خِلالِهِ…» خدا آن کسى است که بادها را مى فرستد تا ابرها را برانگیزد، و هر طور بخواهد آن را در آسمان بگستراند، و آن را قطعه هایى روى هم و متراکم کرده، قطره هاى باران را مى بینى که از لابلاى آن ابر بیرون مى شود… (روم، 48)
– نظام حکیمانه جهان
ما معتقدیم: چون خداوند، عالم، قادر و خیرخواه مطلق است، نظام و جهان هستى را به بهترین وجه خلق کرده است. مؤمنون (23)، آیه 14؛ تین (95)، آیه 4.
همچنین معتقدیم: خداوند جمال هستى را با یک سرى نظام ها و قوانین ثابت و پایدار – که ذاتى جهان است – اداره مى کند. به بیان دیگر، خداوند در جهان شیوه هاى معینى دارد که گردش کارها را هرگز بیرون از آن شیوه ها انجام نمى دهد. این قوانین، مانند قوانین موضوعه و از قبیل تعهدات و قراردادهاى اجتماعى و الزامات ذهنى – که در میان انسان ها مرسوم است – نمى باشد؛ بلکه یک حقیقت تکوینى است که بر اساس چگونگى جهان و موجودات آن انتزاع شده و تبدیل و تغییر براى آن محال است.
عالم ماده به دلیل سنخ و ماهیت مخصوص به خود و با توجّه به مرتبه وجودى اش، در نظام هستى داراى احکام ویژه خود است که اگر این احکام، قوانین و سنن نباشد، عالم ماده دیگر عالم ماده نخواهد بود. در این عالم تزاحم، محدودیت، زوال و بطلان هست. جهان طبیعت مملو از قطع ها و وصل ها، بریدن ها و پیوندزدن ها است؛ آمیخته با نشاط و غم، شادى و رنج، امید و شکست و … است. تمامى این آثار، لازمه ساختمان مخصوص این عالم است. به هر روى عالم ماده، به دلیل احکام مختص به خود منشأ بلاها، رنج ها، محنت ها، بیمارى ها و … است که ما از آن به «شرور» یاد مى کنیم. همچنین منشأ خوشوقتى ها، موفقیت ها، شادى ها، پیروزى ها و … است که ما از آن به «خیرات» نام مى بریم. گاه در این شرور و خیرات، اراده آدمى نیز دخیل است؛ یعنى، انسان با انتخاب، علم و آگاهى خویش – که لازمه وجودى او در این عالم مادى است – به راه غلط گام مى گذارد و منشأ شرور مى گردد و یا در صراط مستقیم حرکت کرده، سرچشمه خیرات متعددى براى خود و جامعه مى شود. امّا گاه در این شرور و خیرات، اراده آدمى دخیل نیست؛ بلکه علل طبیعى و خارج از حیطه اختیار انسانى – که مقتضاى سنن و قوانین عالم مادى است – بعضى از شرور را پدید آورده و یا موجب برخى خیرات مى گردد.
عدل الهى، صص 169 – 172.
– خوشبختى و تیره بختى
با توجّه به حقیقت یاد شده، باید به این مطلب اذعان کرد که اولاً خداوند متعال، کمال نعمت را ارزانى یک فرد نکرده است؛ چنان که کمال بدبختى را براى یک شخص روا نمى دارد. آیا شما مى توانید در این جهان مادى، انسانى را پیدا کنید که از همه جهات و حیثیات از نعمت ها و خیرات برخوردار باشد تا بگوییم خداوند کمال نعمت را به وى داده است؟ از سوى دیگر، آیا مى توان در این عالم طبیعى، شخصى را یافت که از همه نظر در بدبختى ها و شرور به سر مى برد تا اذعان کنیم که خداوند متعال او را در کمال بدبختى فرو برده است؟ آنچه مى بینیم، این حقیقت است که به اقتضاى سنن و قوانین خاص این عالم، نعمت ها و بدبختى ها در هم آمیخته است و نمى توان شخصى را یافت که در نعمت مطلق یا بدبختى مطلق به سر برد.
بسیارند که از نظر معیشتى در رفاه اند؛ ولى از مشکلات روحى و روانى، جسمى و خانوادگى در امان نیستند. فراوانند افرادى که از زیبایى و استعداد سرشار برخوردارند؛ امّا در گرفتارى هاى اخلاقى، مالى، خانوادگى، جسمى و … در عذاب اند. بله گروه زیادى در فقر مالى به سر مى برند؛ ولى از سلامت جسمانى و روانى برخوردارند. گروهى نیز در نعمت مادى غرق اند؛ ولى از زیبایى و استعداد تحصیل و تحقیق محروم اند و … .
آنجا که نعمت یا بدبختى انسان ها، ریشه در عملکرد و در واقع اراده و انتخاب خود آنان دارد، خداوند متعال دخالتى ندارد؛ بلکه این آدمى است که با گزینش صحیح یا غیر صحیح، خود را با خوشبختى یا تیره بختى مواجه ساخته است.
شورى (42)، آیه 30؛ آل عمران (3)، آیه 165 و 166؛ روم (30)، آیه 41.
برای مطالعه بیشتر مراجعه کنید به کتاب های :
1-قرآن و علوم طبیعت اثر دکتر مهدی گلشنی
2- پژوهشی در اعجاز علمی قرآن (۲ جلد)، اثر محمد علی رضایی اصفهانی
3 – تفسیر موضوعى قران (صورت و سیرت انسان در قرآن)، ج 13، صص 94 – 96.