۱۳۹۴/۱۱/۲۱
–
۱۶۴۳۱ بازدید
آیا صبی ها نجس هستند؟
پاسخ اجمالی:
صبی ها(صابئه) که خود را به حضرت یحیی منتسب میکنند اهل کتاب محسوب میشوند. نظر مراجع در مورد اهل کتاب به شرح زیر می باشد:
آیات عظام امام و بهجت: آرى، آنان نجس هستند. امام، العروة الوثقى، ج 1، النجاسات الثامن و دفتر آیت الله بهجت.
آیات عظام تبریزى، خامنه اى، فاضل، سیستانى، نورى و وحید: خیر، اهل کتاب پاک اند؛ ولى بهتر است (احتیاط مستحب) از آنان اجتناب شود. آیت الله خامنه اى، اجوبة الاستفتاءات، س 313؛ آیت الله سیستانى، آیت الله تبریزى، آیت الله فاضل، توضیح المسائل مراجع، م 106؛ آیت الله نورى، استفتاءات، ج 1، س 38؛ آیت الله وحید، توضیح المسائل، م 108.
آیات عظام صافى و مکارم: بنابر احتیاط واجب نجس اند. آیت الله مکارم، آیت الله صافى، توضیح المسائل مراجع، م 106.
تبصره. با توجه به اینکه امام خمینى و آیت اللّه بهجت رجوع به مرجع مساوى را جایز مى دانند آیت اللّه مکارم و آیت اللّه صافى، احتیاط واجب دارند، مقلدان ایشان مى توانند به مراجع تقلید دیگر رجوع کنند.
پاسخ تفصیلی:
طهارت و یا نجاست اهل کتاب را از منظر قرآن کریم، فقهاء و روایات مورد بررسی قرار می دهیم:
الف. طهارت اهل کتاب از نظر قرآن مجید: با تتبع در قرآن مجید در می یابیم که در هیچ مورد کلمه نجس (با کسر جیم) استعمال نشده است آن چه مشاهده می شود سه مفهوم رجس و نجس (با فتح جیم) و خبیث می باشد که در موضوعات چون شراب، قمار، انصاب، ازلام، عدم ایمان، میته، خون، گوشت خوک، بت ها، شهادت زور و … به کار رفته است. در هیچ یک از آیاتی که کلمه «رجس و خبیث» وارد شده است به معنای پلیدی جسمانی (نجاست) که مشمول احکام مخصوصی از نظر لزوم بر پاک کردن با یکی از مطهرات ده گانه (آب، آفتاب و … ) باشد دیده نمی شود. آن چه که از تمام آیات مذبور استفاده می شود این است که دین مقدس اسلام، هر گونه پلیدی و خباثت را تقبیح و اجتناب از آن را نشانه اعتقاد و گرایش به اسلام معرفی کرده است. در صورتی که مسأله اهل کتاب و سایر غیر مسلمانان این است که آیا آنان طوری پلید (آلوده به قذرات) هستند که در صورت تماس با بدن هایشان و هر چه با بدن های آنان تماس پیدا کرده است و دارای رطوبت می باشد بایستی شستشو کرد و آن را برطرف ساخت؟ همان گونه که گفتیم نمی توان این حکم را از آیات مربوط به «رجس و خبیث» استفاده کرد، زیرا آن آیات بیانگر پلیدی معنوی است نه مادی و جسمانی. اما نجس (با فتح جیم) فقط در یک مورد از قرآن وارد شده است: «إنما المشرکون نجس فلا یقربوا المسجد الحرام بعد عامهم هذا؛ مشرکین گروه پلیدی هستند از سال آینه به مسجدالحرام داخل نشوید … »(1) استدلال به این آیه درباره نجابت اهل کتاب نیازمند به اثبات این مطلب است که کلمه «نجس» همان گونه که در اصطلاح فقی به معنای نجاست به کار می رود در قرآن نیز به همین معنی استعمال شده باشد. در صورتی که برای فهم قرآن باید به معنای لغوی و یا اصطلاحی عصر نزول قرآن توجه نمود، نه به اصطلاحات که قرن ها بعد در میان فقها پدید آمده است، و لغت درباره دو کلمه مذبور (نجس و رجس) جز پلیدی که امر معنوی است مطلب دیگری را بیان نمی کند. محقق همدانی هم این حقیقت را متذکر شده و می فرماید: «کلمه نجس در زمان نزول آیه به معنای اصطلاح فقهی دوران های بعدی نبوده است. و کلمه نجس در آیه مذبور مانند کلمه «رجس» در آیات دیگر است «که برای قمار و بی ایمانی و بیماری قلبی و شراب» استعمال شده است»(2) بنابراین نه تنها اهل کتاب از منظر قرآن نجس نیستند بلکه دلیل صریحی بر نجاست مشرکین هم در قرآن وجود ندارد. اگر فرض کنیم که آیه «انما المشرکون نَجَس» دلالت قطعی بر نجاست مشرکین دارد باز نمی توان بر اساس این آیه نجاست اهل کتاب را اثبات نمود زیرا اولا در قرآن مجید اهل کتاب (یهود و نصاری و مجوس) در مقابل مشرکین قرار داده شده است:
الف. «ما یود الذین کفروا من اهل الکتاب و لاالمشرکین ان ینزل علیکم من خیر من ربکم … ؛ کسانی که از اهل کتاب کفر ورزیده اند و همچنین مشرکین دوست نمی دارند که برای شما خیری از پروردگارتان فرود آید.»(3)
ب. «إن الذین کفروا من اهل الکتاب و المشرکین فی نار جهنم خالدین فیها؛ قطعا کسانی از اهل کتاب که کفر ورزیده اند و مشرکین در آتش دوزخ برای ابد خواهند بود.»(4)
ج. «ولتسمعن من الذین اوتوا الکتاب من قبلکم و من الذین اشرکوا اذی کثیرا؛ و از کسانی که پیش از شما کتاب به آنان داده شده و از کسانی که شرک ورزیده اند سخنان آزار دهنده فراوانی خواهید شنید.»(5) ثانیا آیات زیادی در قرآن مجید، خداشناسی و گرایش جمعی از اهل کتاب را به خدا تذکر می دهد از آن جمله:
الف. «لَیْسُوا سَواءً مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ أُمَّةٌ قائِمَةٌ یَتْلُونَ آیاتِ اللّهِ آناءَ اللَّیْلِ وَ هُمْ یَسْجُدُونَ؛ همه اهل کتاب با همدیگر مساوی نیستند زیرا از آنان کسانی هستند آیات خداوندی را در اوقاتی از شب تلاوت می کنند و آنان سجده می کنند.»(6)
ب. «و لو آمن اهل الکتبا لکان خیرا لهم منهم المؤمنون و أکثرهم هم الفاسقون؛ اگر اهل کتاب ایمان می آوردند به خیر آنان بود گروهی از آنان مردم با ایمانند و اکثر آنان منحرف می باشند.»(7) ثالثا از تاریخ و منابع اسلامی استفاده می شود که پیامبر(ص) از مشرکین غیز از دو امر را قبول ننموده است: اسلام یا جنگ با شرایط آن، در صورتی که اهل کتاب میان سه چیز مخیر نموده اند اسلام با پرداخت مالیات و همزیستی مسالمت آمیز با مسلمانان و یا جنگ از سوی دیگر هنگامی که اهل کتاب که قراردادهای همزیستی عمل می کردند و در جامعه اسلامی اخلال گری نداشتند کلیساها و معابد و همه قوانین آنان محترم بود در صورتی که بت ها و بتکده ها از نظر اسلام به هر شکل که بود محکوم به فنا و نابودی بوده است.
ب. طهارت اهل کتاب از منظر فقها تا دوران های اخیر: اکثریت فقهای امامیه، اهل کتاب را مانند مشرکین غیر طاهر دانسته و اجتناب از آنان را واجب کرده اند، ولی بعضی از فقها نیز به طهارتشان فتوا داده اند، از قبیل شیخ مفید(8)، ابن عقیل، اسکافی، ابن الجنید، عمانی و شیخ طوسی در کتاب «نهایه»(9) از قدما محقق اردبیلی، صاحب مدارک، صاحب مفاتیح و گروهی از مستأخرین(10) از مراجع معاصر امامیه فقیه مشهور، آیت الله سید محسن حکیم(11)، آیت الله حاج جواد تبریزی و آیت الله فاضل لنکرانی، نیز به طهارت اهل کتاب فتوا داده اند.(12) اختلاف فوق میان فقها برخاسته از روایاتی است که درباره معاشرت با اهل کتاب، خوردن، آشامیدن و پوشیدن لباس آنان وارد شده است که ما آن روایات را در امر سوم بیان می کنیم:
ج. طهارت اهل کتاب از منظر روایات:
الف. روایاتی که نجاست اهل کتاب استدلال شده است: در پاره ای از آنها دلالت بر نهی از خوردن باقیمانده غذا و یا آب اهل کتاب می کند.(13) بعضی دیگر از خوردن و آشامیدن از ظروف و غذای مطبوع آنان منع می کند(14) و برخی دیگر حاکی از خود داری امام از هم غذا شدن با مجوسیان است(15) و در بعضی دیگر در مورد کسی که با مجوسی دست داده بود امر به شستن دست شده و در موارد دیگر کسی که با مسیحی حمام می رود دستور داده شده که مسلمانی از آبی که مسیحی در آن نرفته استفاده نماید.(16) در این روایات همان گونه که ملاحظه می وشد بیشتر نجاست های عرضی که ا زخوردن خوک و آشامیدن شراب و اجتناب نکردن اهل کتاب از نجاست منظور شده نه نجاست ذاتی اهل کتاب به علاوه نهی و منعی که در این روایت وارد شده به ملاحظه روایات که بعدا طهارت اهل کتاب از آنها استفاده می شود ناگزیر باید کراهت تنزیه حمل گردد و به همین جهت است که محقق بزرگ، حاج آقا رضا همدانی می گوید: «این روایات هیچ گونه تلازمی با نجاست ذاتی اهل کتاب ندارد نه عقلا و نه شرعا»(17) با این که ایشان در درک روایت و ذوق فهم حدیث، در میان فقهای امامیه در دوران اخیر کم نظیر بوده است. عده از قائلین به نجاست اهل کتاب، ضمن اعتراف به عدم امکان استدلال به روایات مذبور، اجماع را تنها دلیل قابل اعتماد دانسته و به استناد آن نظریه (نجاست اهل کتاب) را تأیید نموده اند.(18) ولی فقها در مورد اجماع و اتفاق هایی که دلایل آن در دسترس می باشد ابراز تردید نموده و ازآن جا که مدرک مجمعین همان دلایلی است که فقیه باید خود در مفاد آن دلایل تحقیق و بررسی نماید این نوع اجماع را مدرکی و غیر قابل استناد شمرده اند.
ب. روایاتی که به طهارت اهل کتاب دلالت دارد:
1. عیص بن قاسم می گوید: از امام جعفر صادق(ع) در مورد هم غذا شدن با یهودیان و مسیحیان و مجوسیان سؤال نمودم، فرمود: «در صورتی که غذا متعلق به تو باشد و وضو بگیرند اشکال ندارد.»(19) پر واضح است اگر تن گروه های نام برده ناپاک باشد بدون شک غذا به جهت تماس با تن آنان آلوده می شد و شستشو نیز به هیچ وجه نمی توانست مؤثر باشد. بنابرای از روایت فوق استفاده می شود که اشکال هم غذا شدن با اهل کتاب تنها مربوط به نجاست غذاهای آنان و یا مربوط به آلوده بودن دست ها و دهان آنان به جهت تماس با گوش خوک و یا مشروبات الکلی و نظایر آن می باشد ه از نظر اسلام محکوم به نجاست است.
2. زکریا فرزند ابراهیم می گوید: «بر امام صادق(ع) وارد شدم و گفتم من مردمی از اهل کتاب بودم و به اسلام ایمان آورده ام ولی خویشان من همه بر آئین مسیحیت هستند و من با آن ها در یک خانه زندگی می کنم و هنوز از آنان جدا نشده ام آیا می توانم با آنان هم غذا شوم؟ امام به من فرمود: خویشان تو خوک می خورند؟ گفتم نه ولی شراب می نوشند. فرمودند: با آنان غذا بخور.»(20) از این روایت نیز به خوبی معلوم می شود هرگاه نجاستی وجود داشته باشد، مربوط به خودن امثال گوشت خوک است و در صورت آلوده نشدن به این نجاست تن اهل کتاب پاک می باشد.
3. ابراهیم بن ابی محمود می گوید: «از امام رضا(ع) پرسیدم کنیز مسیحی که خدمتکار شما است و شما هم می دانید وی مسیحی است نه شستشو می کند و نه از جنابتش غسل به جای می آورد فرمود: اشکالی ندارد وی دست های خودش را می شوید.»(21) گذشته از این روایات و نظایر آن که صریح در طهارت اهل کتاب می باشد اصولا از برخی احادیث چنین بر می آید که مسأله طهارت اهل کتاب امر مسلمی تلقی می شده و روایان از آلودگی های عرضی به جهت آن که اهل کتاب معمولا گوشت خوک و شراب مصرف می کردند پرسش می نمودند. در این مورد کافی است روایت عبدالله بن سنان را که از بزرگان روایت حدیث و از افراد اجماع می باشد به دقت از نظر بگذرانیم: نامبرده می گوید: «پدرم با حضور من از امام جعفر صادق(ع) پرسید: ذمی لباس مرا به عاریت می گیرد و می دانیم که وی شراب می نوشد و گوشت خوک می خورد و سپس آن را به من باز می گرداند باید آن را پیش از آن که با آن لباس نماز بخوانم شستشو دهم؟ فرمود: در آن نماز بگذار و به دلیل آن که ذمی لباست را به عاریه گرفته آن را مشوی زیرا تو هنگامی که عاریت می دادی لباس تو پاکیزه و طاهر بود و اکنون یقین نداری که وی آن را نجس کرده باشد پس اشکالی ندارد و تو در آن لباس مادامی که یقین به نجس شدن آن نداری می توانی نماز بخوانی.»(22)
شواهد تاریخی و فقهی دیگری نیز وجود دارد که طهارت اهل کتاب را تأیید می کند که برخی از آن ها را متذکر می شویم:
1. اهل کتاب با تمام مسلمین همزیستی داشته اند و اهل سنت -جز عده معدودی- آنان را پاک می دانند، اگر نجاست اهل کتاب مسلم بود می بایست گروه شیعه نه تنها با اهل کتاب بلکه با اهل سنت نیز آمیزش نداشته باشند.
2. ازدواج با زن های اهل کتاب حداقل به طور ازدواج موقت (متعه) جایز است آیا آمیزش ازدواجی ملزم با تماس دایمی با زن کتابی نیست؟ آیا در تاریخ دیده شده است که مرد مسلمانی که زن کتابی داشته است هر روز ده ها بار خود را شستشو می داده است؟
3. در صورتی که شخص مسلمانی بمیرد و هم صنف او از مرد و زن مماشل و محرم وجود نداشته باشد، فتوای فقها این است که اهل کتاب میت را غسل بدهند.
4. مسلمان می تواند از زن اهل کتاب دایه برای فرزندانش اتخاذ کند.(23) با توجه به توضیحاتی که گذشت بخوبی معلوم می شود که طهارت اهل کتاب بسیار روشن است دلایل و مدارک نظریه نجاست اهل کتاب کاملا قابل بحث, مناقشه و گفتمان است و نباید آن را امری مسلم تلقی کرد روایات مورد استناد آنان را می توان حمل بر یکی از دو مسأله زیر نمود:
الف. مراد نجاسات عرضی است که اهل کتاب اعتنایی بدان ها ندارد و ناشی از گوشت خوک، شراب و … می شود.
ب. مبارزه منفی، سیاسی شرعی در میان است؛ جامعه اسلامی مانند هر جامعه, ملت و کشوری که از یک مکتب و ایدئولوژی پیروی می کند می تواند به علت مصالح خاص سیاسی، خود را به مقررات بخصوصی پایبند سازد، به عبارت دیگر اسلام به خاطر مصالح سیاسی و برای این که از آمیختگی و معاشرت های خیلی نزدیک مسلمین با افراد که از نظر عقیده و مرام و هدف مخالف اند جلوگیری نماید دستور می دهد که مسلمان از تماس با تن غیر مسلمان اجتناب ورزد. این گونه سیاست های منفی برای حفظ موجودیت، استقلال فکری، اجتماعی و سیاسی و مبارزه با نفوذ بیگانگان از ضروریات زندگی در صحنه بین المللی هر ملتی به شمار می آید و نقش بزرگی از نظر فکری، روانی و عملی در زندگی هر مسلمانی داردف و از سوی دیگر انسانی ترین راهی است که هر ملتی می تواند با ادامه آن سیاست و استقلال خویش را حفظ نماید.
پی نوشت ها:
1. سوره توبه، آیه 28؛
2. جعفری، محمد تقی، وسائل فقهی، انتشارات تهذیب، 1380، ص 17؛
3. بقره، آیه 105؛
4. بینه، آیه 6؛
5. آل عمران، آیه 186؛
6. آل عمران، آیه 113؛
7. آل عمران، آیه 110؛
8. مفتاح الکرامه، سید جواد عاملی، ج 1، ص 142-143؛
9. محقق همدانی، مصباح الفقهیه، الطهاره، ص 557؛
10. همان؛
11. جعفری، محمد تقی، وسائل فقهی، پیشین، ص 24؛
12. طاهری، محمد باقر، اسلام و اقلیت های مذهبی، قم: مرکز مدیریت، چاپ اول، 1388، ص 101؛
13 و 14 و 15و 16. عاملی، شیخ حر، وسائل الشیعه، قم: آل البیت، 1409 هـ . ق، باب ،4, ص 419، ج 3؛
17. مصباح الفقیه، ص 559؛
18. عمید زنجانی، عباسعلی، حقوق اقلیت ها، فرهنگ اسلامی، 1370، ص 246؛
19 و 20 و 21 و 22. وسائل الشیعه، ج 3، باب 14، ح …… , ج 24, باب 54, ح 5؛ و نیز باب 3 از ابواب استاد؛
23. جعفری، محمد تقی، وسائل فقیهی، ص 29.
صبی ها(صابئه) که خود را به حضرت یحیی منتسب میکنند اهل کتاب محسوب میشوند. نظر مراجع در مورد اهل کتاب به شرح زیر می باشد:
آیات عظام امام و بهجت: آرى، آنان نجس هستند. امام، العروة الوثقى، ج 1، النجاسات الثامن و دفتر آیت الله بهجت.
آیات عظام تبریزى، خامنه اى، فاضل، سیستانى، نورى و وحید: خیر، اهل کتاب پاک اند؛ ولى بهتر است (احتیاط مستحب) از آنان اجتناب شود. آیت الله خامنه اى، اجوبة الاستفتاءات، س 313؛ آیت الله سیستانى، آیت الله تبریزى، آیت الله فاضل، توضیح المسائل مراجع، م 106؛ آیت الله نورى، استفتاءات، ج 1، س 38؛ آیت الله وحید، توضیح المسائل، م 108.
آیات عظام صافى و مکارم: بنابر احتیاط واجب نجس اند. آیت الله مکارم، آیت الله صافى، توضیح المسائل مراجع، م 106.
تبصره. با توجه به اینکه امام خمینى و آیت اللّه بهجت رجوع به مرجع مساوى را جایز مى دانند آیت اللّه مکارم و آیت اللّه صافى، احتیاط واجب دارند، مقلدان ایشان مى توانند به مراجع تقلید دیگر رجوع کنند.
پاسخ تفصیلی:
طهارت و یا نجاست اهل کتاب را از منظر قرآن کریم، فقهاء و روایات مورد بررسی قرار می دهیم:
الف. طهارت اهل کتاب از نظر قرآن مجید: با تتبع در قرآن مجید در می یابیم که در هیچ مورد کلمه نجس (با کسر جیم) استعمال نشده است آن چه مشاهده می شود سه مفهوم رجس و نجس (با فتح جیم) و خبیث می باشد که در موضوعات چون شراب، قمار، انصاب، ازلام، عدم ایمان، میته، خون، گوشت خوک، بت ها، شهادت زور و … به کار رفته است. در هیچ یک از آیاتی که کلمه «رجس و خبیث» وارد شده است به معنای پلیدی جسمانی (نجاست) که مشمول احکام مخصوصی از نظر لزوم بر پاک کردن با یکی از مطهرات ده گانه (آب، آفتاب و … ) باشد دیده نمی شود. آن چه که از تمام آیات مذبور استفاده می شود این است که دین مقدس اسلام، هر گونه پلیدی و خباثت را تقبیح و اجتناب از آن را نشانه اعتقاد و گرایش به اسلام معرفی کرده است. در صورتی که مسأله اهل کتاب و سایر غیر مسلمانان این است که آیا آنان طوری پلید (آلوده به قذرات) هستند که در صورت تماس با بدن هایشان و هر چه با بدن های آنان تماس پیدا کرده است و دارای رطوبت می باشد بایستی شستشو کرد و آن را برطرف ساخت؟ همان گونه که گفتیم نمی توان این حکم را از آیات مربوط به «رجس و خبیث» استفاده کرد، زیرا آن آیات بیانگر پلیدی معنوی است نه مادی و جسمانی. اما نجس (با فتح جیم) فقط در یک مورد از قرآن وارد شده است: «إنما المشرکون نجس فلا یقربوا المسجد الحرام بعد عامهم هذا؛ مشرکین گروه پلیدی هستند از سال آینه به مسجدالحرام داخل نشوید … »(1) استدلال به این آیه درباره نجابت اهل کتاب نیازمند به اثبات این مطلب است که کلمه «نجس» همان گونه که در اصطلاح فقی به معنای نجاست به کار می رود در قرآن نیز به همین معنی استعمال شده باشد. در صورتی که برای فهم قرآن باید به معنای لغوی و یا اصطلاحی عصر نزول قرآن توجه نمود، نه به اصطلاحات که قرن ها بعد در میان فقها پدید آمده است، و لغت درباره دو کلمه مذبور (نجس و رجس) جز پلیدی که امر معنوی است مطلب دیگری را بیان نمی کند. محقق همدانی هم این حقیقت را متذکر شده و می فرماید: «کلمه نجس در زمان نزول آیه به معنای اصطلاح فقهی دوران های بعدی نبوده است. و کلمه نجس در آیه مذبور مانند کلمه «رجس» در آیات دیگر است «که برای قمار و بی ایمانی و بیماری قلبی و شراب» استعمال شده است»(2) بنابراین نه تنها اهل کتاب از منظر قرآن نجس نیستند بلکه دلیل صریحی بر نجاست مشرکین هم در قرآن وجود ندارد. اگر فرض کنیم که آیه «انما المشرکون نَجَس» دلالت قطعی بر نجاست مشرکین دارد باز نمی توان بر اساس این آیه نجاست اهل کتاب را اثبات نمود زیرا اولا در قرآن مجید اهل کتاب (یهود و نصاری و مجوس) در مقابل مشرکین قرار داده شده است:
الف. «ما یود الذین کفروا من اهل الکتاب و لاالمشرکین ان ینزل علیکم من خیر من ربکم … ؛ کسانی که از اهل کتاب کفر ورزیده اند و همچنین مشرکین دوست نمی دارند که برای شما خیری از پروردگارتان فرود آید.»(3)
ب. «إن الذین کفروا من اهل الکتاب و المشرکین فی نار جهنم خالدین فیها؛ قطعا کسانی از اهل کتاب که کفر ورزیده اند و مشرکین در آتش دوزخ برای ابد خواهند بود.»(4)
ج. «ولتسمعن من الذین اوتوا الکتاب من قبلکم و من الذین اشرکوا اذی کثیرا؛ و از کسانی که پیش از شما کتاب به آنان داده شده و از کسانی که شرک ورزیده اند سخنان آزار دهنده فراوانی خواهید شنید.»(5) ثانیا آیات زیادی در قرآن مجید، خداشناسی و گرایش جمعی از اهل کتاب را به خدا تذکر می دهد از آن جمله:
الف. «لَیْسُوا سَواءً مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ أُمَّةٌ قائِمَةٌ یَتْلُونَ آیاتِ اللّهِ آناءَ اللَّیْلِ وَ هُمْ یَسْجُدُونَ؛ همه اهل کتاب با همدیگر مساوی نیستند زیرا از آنان کسانی هستند آیات خداوندی را در اوقاتی از شب تلاوت می کنند و آنان سجده می کنند.»(6)
ب. «و لو آمن اهل الکتبا لکان خیرا لهم منهم المؤمنون و أکثرهم هم الفاسقون؛ اگر اهل کتاب ایمان می آوردند به خیر آنان بود گروهی از آنان مردم با ایمانند و اکثر آنان منحرف می باشند.»(7) ثالثا از تاریخ و منابع اسلامی استفاده می شود که پیامبر(ص) از مشرکین غیز از دو امر را قبول ننموده است: اسلام یا جنگ با شرایط آن، در صورتی که اهل کتاب میان سه چیز مخیر نموده اند اسلام با پرداخت مالیات و همزیستی مسالمت آمیز با مسلمانان و یا جنگ از سوی دیگر هنگامی که اهل کتاب که قراردادهای همزیستی عمل می کردند و در جامعه اسلامی اخلال گری نداشتند کلیساها و معابد و همه قوانین آنان محترم بود در صورتی که بت ها و بتکده ها از نظر اسلام به هر شکل که بود محکوم به فنا و نابودی بوده است.
ب. طهارت اهل کتاب از منظر فقها تا دوران های اخیر: اکثریت فقهای امامیه، اهل کتاب را مانند مشرکین غیر طاهر دانسته و اجتناب از آنان را واجب کرده اند، ولی بعضی از فقها نیز به طهارتشان فتوا داده اند، از قبیل شیخ مفید(8)، ابن عقیل، اسکافی، ابن الجنید، عمانی و شیخ طوسی در کتاب «نهایه»(9) از قدما محقق اردبیلی، صاحب مدارک، صاحب مفاتیح و گروهی از مستأخرین(10) از مراجع معاصر امامیه فقیه مشهور، آیت الله سید محسن حکیم(11)، آیت الله حاج جواد تبریزی و آیت الله فاضل لنکرانی، نیز به طهارت اهل کتاب فتوا داده اند.(12) اختلاف فوق میان فقها برخاسته از روایاتی است که درباره معاشرت با اهل کتاب، خوردن، آشامیدن و پوشیدن لباس آنان وارد شده است که ما آن روایات را در امر سوم بیان می کنیم:
ج. طهارت اهل کتاب از منظر روایات:
الف. روایاتی که نجاست اهل کتاب استدلال شده است: در پاره ای از آنها دلالت بر نهی از خوردن باقیمانده غذا و یا آب اهل کتاب می کند.(13) بعضی دیگر از خوردن و آشامیدن از ظروف و غذای مطبوع آنان منع می کند(14) و برخی دیگر حاکی از خود داری امام از هم غذا شدن با مجوسیان است(15) و در بعضی دیگر در مورد کسی که با مجوسی دست داده بود امر به شستن دست شده و در موارد دیگر کسی که با مسیحی حمام می رود دستور داده شده که مسلمانی از آبی که مسیحی در آن نرفته استفاده نماید.(16) در این روایات همان گونه که ملاحظه می وشد بیشتر نجاست های عرضی که ا زخوردن خوک و آشامیدن شراب و اجتناب نکردن اهل کتاب از نجاست منظور شده نه نجاست ذاتی اهل کتاب به علاوه نهی و منعی که در این روایت وارد شده به ملاحظه روایات که بعدا طهارت اهل کتاب از آنها استفاده می شود ناگزیر باید کراهت تنزیه حمل گردد و به همین جهت است که محقق بزرگ، حاج آقا رضا همدانی می گوید: «این روایات هیچ گونه تلازمی با نجاست ذاتی اهل کتاب ندارد نه عقلا و نه شرعا»(17) با این که ایشان در درک روایت و ذوق فهم حدیث، در میان فقهای امامیه در دوران اخیر کم نظیر بوده است. عده از قائلین به نجاست اهل کتاب، ضمن اعتراف به عدم امکان استدلال به روایات مذبور، اجماع را تنها دلیل قابل اعتماد دانسته و به استناد آن نظریه (نجاست اهل کتاب) را تأیید نموده اند.(18) ولی فقها در مورد اجماع و اتفاق هایی که دلایل آن در دسترس می باشد ابراز تردید نموده و ازآن جا که مدرک مجمعین همان دلایلی است که فقیه باید خود در مفاد آن دلایل تحقیق و بررسی نماید این نوع اجماع را مدرکی و غیر قابل استناد شمرده اند.
ب. روایاتی که به طهارت اهل کتاب دلالت دارد:
1. عیص بن قاسم می گوید: از امام جعفر صادق(ع) در مورد هم غذا شدن با یهودیان و مسیحیان و مجوسیان سؤال نمودم، فرمود: «در صورتی که غذا متعلق به تو باشد و وضو بگیرند اشکال ندارد.»(19) پر واضح است اگر تن گروه های نام برده ناپاک باشد بدون شک غذا به جهت تماس با تن آنان آلوده می شد و شستشو نیز به هیچ وجه نمی توانست مؤثر باشد. بنابرای از روایت فوق استفاده می شود که اشکال هم غذا شدن با اهل کتاب تنها مربوط به نجاست غذاهای آنان و یا مربوط به آلوده بودن دست ها و دهان آنان به جهت تماس با گوش خوک و یا مشروبات الکلی و نظایر آن می باشد ه از نظر اسلام محکوم به نجاست است.
2. زکریا فرزند ابراهیم می گوید: «بر امام صادق(ع) وارد شدم و گفتم من مردمی از اهل کتاب بودم و به اسلام ایمان آورده ام ولی خویشان من همه بر آئین مسیحیت هستند و من با آن ها در یک خانه زندگی می کنم و هنوز از آنان جدا نشده ام آیا می توانم با آنان هم غذا شوم؟ امام به من فرمود: خویشان تو خوک می خورند؟ گفتم نه ولی شراب می نوشند. فرمودند: با آنان غذا بخور.»(20) از این روایت نیز به خوبی معلوم می شود هرگاه نجاستی وجود داشته باشد، مربوط به خودن امثال گوشت خوک است و در صورت آلوده نشدن به این نجاست تن اهل کتاب پاک می باشد.
3. ابراهیم بن ابی محمود می گوید: «از امام رضا(ع) پرسیدم کنیز مسیحی که خدمتکار شما است و شما هم می دانید وی مسیحی است نه شستشو می کند و نه از جنابتش غسل به جای می آورد فرمود: اشکالی ندارد وی دست های خودش را می شوید.»(21) گذشته از این روایات و نظایر آن که صریح در طهارت اهل کتاب می باشد اصولا از برخی احادیث چنین بر می آید که مسأله طهارت اهل کتاب امر مسلمی تلقی می شده و روایان از آلودگی های عرضی به جهت آن که اهل کتاب معمولا گوشت خوک و شراب مصرف می کردند پرسش می نمودند. در این مورد کافی است روایت عبدالله بن سنان را که از بزرگان روایت حدیث و از افراد اجماع می باشد به دقت از نظر بگذرانیم: نامبرده می گوید: «پدرم با حضور من از امام جعفر صادق(ع) پرسید: ذمی لباس مرا به عاریت می گیرد و می دانیم که وی شراب می نوشد و گوشت خوک می خورد و سپس آن را به من باز می گرداند باید آن را پیش از آن که با آن لباس نماز بخوانم شستشو دهم؟ فرمود: در آن نماز بگذار و به دلیل آن که ذمی لباست را به عاریه گرفته آن را مشوی زیرا تو هنگامی که عاریت می دادی لباس تو پاکیزه و طاهر بود و اکنون یقین نداری که وی آن را نجس کرده باشد پس اشکالی ندارد و تو در آن لباس مادامی که یقین به نجس شدن آن نداری می توانی نماز بخوانی.»(22)
شواهد تاریخی و فقهی دیگری نیز وجود دارد که طهارت اهل کتاب را تأیید می کند که برخی از آن ها را متذکر می شویم:
1. اهل کتاب با تمام مسلمین همزیستی داشته اند و اهل سنت -جز عده معدودی- آنان را پاک می دانند، اگر نجاست اهل کتاب مسلم بود می بایست گروه شیعه نه تنها با اهل کتاب بلکه با اهل سنت نیز آمیزش نداشته باشند.
2. ازدواج با زن های اهل کتاب حداقل به طور ازدواج موقت (متعه) جایز است آیا آمیزش ازدواجی ملزم با تماس دایمی با زن کتابی نیست؟ آیا در تاریخ دیده شده است که مرد مسلمانی که زن کتابی داشته است هر روز ده ها بار خود را شستشو می داده است؟
3. در صورتی که شخص مسلمانی بمیرد و هم صنف او از مرد و زن مماشل و محرم وجود نداشته باشد، فتوای فقها این است که اهل کتاب میت را غسل بدهند.
4. مسلمان می تواند از زن اهل کتاب دایه برای فرزندانش اتخاذ کند.(23) با توجه به توضیحاتی که گذشت بخوبی معلوم می شود که طهارت اهل کتاب بسیار روشن است دلایل و مدارک نظریه نجاست اهل کتاب کاملا قابل بحث, مناقشه و گفتمان است و نباید آن را امری مسلم تلقی کرد روایات مورد استناد آنان را می توان حمل بر یکی از دو مسأله زیر نمود:
الف. مراد نجاسات عرضی است که اهل کتاب اعتنایی بدان ها ندارد و ناشی از گوشت خوک، شراب و … می شود.
ب. مبارزه منفی، سیاسی شرعی در میان است؛ جامعه اسلامی مانند هر جامعه, ملت و کشوری که از یک مکتب و ایدئولوژی پیروی می کند می تواند به علت مصالح خاص سیاسی، خود را به مقررات بخصوصی پایبند سازد، به عبارت دیگر اسلام به خاطر مصالح سیاسی و برای این که از آمیختگی و معاشرت های خیلی نزدیک مسلمین با افراد که از نظر عقیده و مرام و هدف مخالف اند جلوگیری نماید دستور می دهد که مسلمان از تماس با تن غیر مسلمان اجتناب ورزد. این گونه سیاست های منفی برای حفظ موجودیت، استقلال فکری، اجتماعی و سیاسی و مبارزه با نفوذ بیگانگان از ضروریات زندگی در صحنه بین المللی هر ملتی به شمار می آید و نقش بزرگی از نظر فکری، روانی و عملی در زندگی هر مسلمانی داردف و از سوی دیگر انسانی ترین راهی است که هر ملتی می تواند با ادامه آن سیاست و استقلال خویش را حفظ نماید.
پی نوشت ها:
1. سوره توبه، آیه 28؛
2. جعفری، محمد تقی، وسائل فقهی، انتشارات تهذیب، 1380، ص 17؛
3. بقره، آیه 105؛
4. بینه، آیه 6؛
5. آل عمران، آیه 186؛
6. آل عمران، آیه 113؛
7. آل عمران، آیه 110؛
8. مفتاح الکرامه، سید جواد عاملی، ج 1، ص 142-143؛
9. محقق همدانی، مصباح الفقهیه، الطهاره، ص 557؛
10. همان؛
11. جعفری، محمد تقی، وسائل فقهی، پیشین، ص 24؛
12. طاهری، محمد باقر، اسلام و اقلیت های مذهبی، قم: مرکز مدیریت، چاپ اول، 1388، ص 101؛
13 و 14 و 15و 16. عاملی، شیخ حر، وسائل الشیعه، قم: آل البیت، 1409 هـ . ق، باب ،4, ص 419، ج 3؛
17. مصباح الفقیه، ص 559؛
18. عمید زنجانی، عباسعلی، حقوق اقلیت ها، فرهنگ اسلامی، 1370، ص 246؛
19 و 20 و 21 و 22. وسائل الشیعه، ج 3، باب 14، ح …… , ج 24, باب 54, ح 5؛ و نیز باب 3 از ابواب استاد؛
23. جعفری، محمد تقی، وسائل فقیهی، ص 29.