طلسمات

خانه » همه » مذهبی » ظلم وستم

ظلم وستم


ظلم وستم

۱۳۹۳/۰۵/۰۵


۶۷۵ بازدید

بسم الله.سلام
اقسام مختلف ظلم هایی که مومن می تواند انجام دهد کدامند؟ و اینکه چه کنیم انصاف را در هر حال رعایت کنیم؟
طاعات تان قبول

در ارتباط با ظلم به این نکات توجه شود:
1- ظلم در لغت به معنای ناقص کردن حق و یا گذاشتن چیزی در غیر موضع خویش است.(قاموس قرآن، سیدعلی اکبر قریشی، ماده ظلم).
2-. در آیات و روایات از ظلم و ستم به شدت نهی شده و این عمل مورد نکوهش و توبیخ قرار گرفته وظالمین به عذاب الهی در دنیا و اخرت تهدید شده اند . رسول خدا ص در روایتی می فرماید : « اتَّقُوا الظُّلْمَ فَإِنَّهُ ظُلُمَاتُ یَوْمِ الْقِیَامَةِ » ؛ یعنی « از ظلم کردن بپرهیزید زیرا ظلم در قیامت ظلمت و تاریکی است . » ( کافی ج 2 ص 332 ) .
3-.برای ظلم موارد و مصادیق بسیاری ذکر می شود که بعضی مربوط به اعتقاد و برخی مربوط به عمل است .
4-ظلم به سه قسمت تقسیم می شود:
الف: ظلم به خویشتن(گناه)
ب:. ظلم به دیگران این ظلمی است که بخشوده نمی شود مگر با رضایت مظلوم
ج: ظلم به خدا، (هر گونه نافرمانی و بی ایمانی نسبت به خداوند) در قران کریم شرک که ظلم اعتقادی است ظلم بزرگ شمرده شده است : « وَ إِذْ قالَ لُقْمانُ لاِبْنِهِ وَ هُوَ یَعِظُهُ یا بُنَیَّ لا تُشْرِکْ بِاللَّهِ إِنَّ الشِّرْکَ لَظُلْمٌ عَظیم » ( لقمان / 13 )
5- ظالم اگرتوبه ننماید و حقی که ضایع کرده است را جبران و ادا نکند، حق مالی باشد یا آبرویی و یا جانی، به تناسب حق یا حقوقی که از خدا یا انسانها و حتی خود ضایع کرده مسئول و در معرض عذاب و کیفر دنیوی و اخروی است .
رعایت انصاف:
در مورد انصاف و اینکه چه کنیم تا انصاف را رعایت کنیم باید گفت پایبندی به عدالت و قانع بودن به حق خود مستلزم انصاف است برای توضیح بیشتر به رابطه میان عدالت ، حق و انصاف اشاره می شود:
معنای انصاف:
انصاف یعنی با دادگری و اعتدال رفتار کردن(المنجد)
رابطه انصاف و عدالت:
العدل انصاف (غررالحکم- واژه عدل) می توان گفت رابطه بین انصاف وعدالت رابطه عموم و خصوص مطلق میباشد، و انصاف اعم از عدالت است، بعضی وقتها چیزی مقتضای عدالت نمی باشد ولی مقتضای انصاف می باشد به بیان دیگر ممکن است شخصی انصاف داشته باشد اما عدالت نه، ولی بر عکسش صادق نیست یعنی نمیشود شخصی انصاف نداشته باشد ولی عدالت داشته باشد. (مثلا امام جماعت و یا مؤمنی که یک شخص سائلی (فقیری) از او طلب کمک می کند، اگر اینجا این مؤمن به درخواست سائل پاسخی نمی دهد، دیگران نمی توانند بگویند، از عدالت ساقط شد و دیگر نمی شود پشت سر او نماز خواند، بلکه عدم پاسخ به مسائل، هیچ منافاتی با عدالت امام جماعت یا مثلا یک شخص مؤمن عادل ندارد، بله دیگران می توانند بگویند این شخص انصاف به خرج نداد.)
به بیان دیگر می توان گفت عدل و انصاف معنای لغوی متفاوتی دارند.اگر چیزی مخالف عدالت باشد مرتکب آن فاسق (گنهکار) می شود و در مواردی که شرط آن عدالت است مثل امامت جماعت یا قضاوت نمی تواند وارد شود. اما جایی که کاری مخالف انصاف دانسته شده ،انجام آن گناه بحساب نمی آید .
رابطه انصاف و حق:
انصاف و حق اعم از عدالت می باشد، لذا این سوال پیش می آید که انصاف و حق چه رابطه ای با هم دارند؟ آیا با هم برابرند؟ باید گفت که حق نیز اعم از انصاف بوده و انصاف یکی از مصادیق حق می باشد. مثلا هنگامی که شما در مورد پیرمرد یا پیرزنی انصاف به خرج داده و وی را از خیابان رد میکنید همه کس این کار شما را ستوده و می گویند حق نیز همان بود که شما انجام دادید چون این کار شما با وجدان انسانها سازگار است. و آن کاری را انجام داده اید که باید انجام می دادید.
بنابراین حق واژه ایست اعم از عدالت و انصاف و این دو، مصادیقی از حقند

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد