۱۳۹۸/۰۵/۳۰
–
۱۲۶۳ بازدید
چه کنم به خدانزدیکتربشم چ کنم گناه نکنم به طرف گناه نرم،،آیادوست داشتن جنس مخالف گناهه
غالب عشق های مجازی با وصال پایان می یابد و برعکس هر چه حیا و مناعت طبع با فکرهای عاشقانه بیشتر باشد، آتش عشق شعله ورتر می شود. اگر بخواهیم این موضوع را در غالب یک مثال محسوستر بیان کنیم، فرض کنید ظرفی را پر از آب کرده و روی آتش می گذارند در این صورت هر چه زمان می گذرد آب به نقطه جوش نزدیکتر می شود زیرا بین آب و آتش فاصله است و اگر ظرف از این میان برداشته شود آب بر روی آتش می ریزد و آن را خاموش می کند، لذا گفته شده است که وصال مدفن عشق است. خواب ها نیز در واقع تجلی آن حالات و علایق درونی شماست بنابراین ما جواب خود را براساس فرض دوم از سؤال شما بیان می کنیم اگر چنانچه در این مورد سؤال جزئی تری دارید در صورت تمایل در نامه بعدی به صورت مفصل تر به تبیین این موضوع بپردازید تا ما نیز به صورت جزئی تر به بیان راهکارهای عملی بپردازیم.
نیازهای عاطفی و غرایز دیگر در ایام جوانی , آدمی را به سوی ((دوست داشتن و عشق ورزیدن )) سوق می دهد که البته این یک امر طبیعی و غریزی است و کمتر می توان راهی برای گریز از آن پیدا کرد. آنچه در این مقوله اهمیت دارد, کنترل عقلایی بر احساسات و پرهیز از مخاطراتی است که ممکن است فرد را به گرفتاری های مختلف روحی و جسمی دچار سازد. ((دوست داشتن و عشق ورزیدن )) حق شماست , ولی اگر این حق از مسیر معین , مشخص و صحیح استیفا نشود, ممکن است عوارض نامطلوبی را برای انسان ایجاد کند. شما خوب می دانید جاذبه ی بین دو جنس مخالف (زن و مرد) بسیار فراوان است ; مخصوصا” در سنین جوانی , که این جاذبه و حساسیت در اوج خود می باشد, در نتیجه هر چند جوان بخواهد رعایت مسایل شرعی و عرفی را در دوستی با جنس مخالف بنماید, اما تمایلات نفسی و وسوسه های شیطانی قوی تر از آنند که انسان گرفتار خطرهای بزرگ نشود. به همین جهت عقل اقتضا می کند انسان خود را در معرض خطری که بسیاری از خوش باوران را گرفتار کرده قرار ندهد. البته منظور ما این نیست که هیچ گونه ارتباطی نباشد, بلکه در حد عرف و شرع و سلام و احوال پرسی همکاران و فامیل ها و همسایگان اشکال ندارد; گرچه در همین موارد هر چه رعایت اختصار و احتیاط گردد, برای سلامت روحیه ی طرفین مناسب تر است . روابط با نامحرم تا آنجا که ضرورت شرعی نداشته باشد و به شکستن حریم احکام الهی منجر نشود اشکالی ندارد بنابراین گفت وگو و نگاه های متعارف بدون ریبه اشکالی ندارد. روشن است که هر فرد خود بهتر می تواند تشخیص دهد که کجا از مرز فراتر رفته است . ((بل الانسان علی نفسه بصیره ; آدمی بر نفس خود آگاه و بیناست )), (قیامت , آیه 14).
نکته دیگر آن که علاقه به دو صورت مطرح است : علاقه گاهی مقدمه ازدواج است و گاهی چنین نیست . اگر مقدمه ازدواج باشد, توجه به نکات چندی در این راستا لازم است:
الف ) این علاقه و گرایش باید عادی باشد و اجازه ندهید شدت پیدا کند.
ب ) از ناحیه شما نباید چیزی ابراز شود که عواقب ناخوشایندی به همراه خواهد داشت.
ج ) دعا و نیایش در این راستا مؤثر است ; یعنی , اگر مورد شایسته ای بود, می توان با نیایش , از ایزد منان درخواست کرد که علاقه طرف مقابل نیز جلب شود و خداوند نیز مقلب القلوب است و به نیایش و حوایج بندگانش توجه دارد و به هر حال نیایش مؤثر است ; ولی اگر علاقه در راستای ازدواج نباشد, در این راستا نیز به چند نکته نیک بیندیشید:
1- علاقه اگر در حد انسان دوستی و احترام متقابل باشد, بی اشکال است و اصولا” در محیط کار و تحصیل شایسته است انسان به طور معقول دیگران را مورد توجه قرار داده و به آنها احترام بگذارد.
2- بسیار مراقب باشید که علاقه و گرایش از این حد فراتر نرود; زیرا اگر گرایش شدت یافت به تدریج در سخن و رفتار انسان بروز کرده و آثار بدی را به همراه خواهد آورد. حال برای این که این گرایش شدت پیدا نکند, نکات ذیل را مراعات فرمایید:
– به نامشروع بودن این علاقه ها و گرایش ها, توجه کافی داشته باشید.
– نتایج سوء و دردناک این علاقه ها را با دقت مورد ارزیابی قرار دهید.
– در این راستا آینده نگر باشید و فرجام نیک بی اعتنایی را مورد مطالعه قرار دهید.
– در این زمینه خودسازی کنید و تصمیم بگیرید که به این چیزها دل نسپارید و بی اعتنا از کنار خواسته های نفسانی عبور کنید.
– در برخورد با وی , خیلی گرم نگیرید و بیش از حد ضرورت صحبت نکنید.
به این نکته مهم نیز توجه داشته باشید که اگر احساسات خود را نسبت به او مهار نکنید ضررهای فراوان در پی دارد.