۱۳۹۲/۰۹/۱۶
–
۹۹۸ بازدید
چرا زن در هر لحظه که عذر شرعی ندارد در صورت درخواست مرد باید به رابطه جنسی پاسخ دهد. اما در شرع مرد فقط هر چهار ماه یکبار موظف است با زن رابطه جنسی داشته باشد حتی برخی از مراجع می گویند این رابطه در حدی که معمولی باشد و اگر زن را هم ارگاسم نکند کافی است و فقط مرد در صورتی می تواند تعداد رابطه را زیاد کند که خوف گناه برای زن ایجاد کند.حال سوال اینجاست:اگر یک زن عفیفه که حتی اگر هم به شدت ، به رابطه نیاز داشته باشد اما در صورت برآورده نشدن هم به هیچ عنوان به گناه فکر نکند تکلیفش چیست.به بیان دیگر یک زن گرم مزاج از نداشتن رابطه به گناه نمی افتد اما با داشتن رابطه مثلا برای دو بار در هفته لذت می برد و سودی برای او دارد ، تکلیف این زن در شرع اسلام چیست؟
در شرع اسلام، چه زن و چه شوهر، موظفند نیازهای متعارف یکدیگر را برآورده سازند. قرآن کریم در آیات 228 تا 242 سوره بقره که به احکام و آداب برخی تعاملات بین زن و شوهر و اعضا خانواده می پرازد، دوازده بار به قاعده معروف اشاره کرده است. عاشروهن بالمعروف؛ یعنی اینکه کیفیت و کمیت تعامل زن و شوهر بایستی بر اساس قاعده معروف باشد. علامه طباطبایی در تبیین این قاعده می فرمایند: «معروف به معناى هر عملى است که افکار عمومى آن را عملى شناخته شده بداند، و با آن مانوس باشد، و با ذائقه اى که اهل هر اجتماعى از نوع زندگى اجتماعى خود به دست مى آورد سازگار باشد، و به ذوق نزند». و کلمه معروف در آیات مورد بحث(آیات 228 تا 242 سوره بقره که ناظر به تعاملات خانوادگی است) تکرار شده، یعنى در دوازده مورد آمده است و این بدان جهت است که خداى تعالى اهتمام دارد به اینکه روابط و تعاملات بین زن و شوهر بر وفق سنن فطرى انجام شود، و عملى سالم باشد، بنا بر این کلمه معروف هم متضمن هدایت عقل است، و هم حکم شرع، و هم فضیلت اخلاقى، و هم سنت هاى ادبى و انسانى و چون اسلام شریعت خود را بر اساس فطرت و خلقت بنا کرده، معروف از نظر اسلام همان چیزى است که مردم آن را معروف بدانند، البته مردمى که از راه فطرت به یک سو نشده، و از حد نظام خلقت منحرف نگردیده باشند، و یکى از احکام چنین اجتماعى این است که تمامى افراد و اجزاى اجتماع در هر حکمى برابر و مساوى باشند و در نتیجه احکامى که علیه آنان است برابر باشد با احکامى که به نفع ایشان است».[1]اما آنچه در سئوال مطرح کردید، اشاره به تفاوت در وظایف حقوقی دارد نه تفاوت در وظایف شرعی. توضیح آنکه احکام شرع شامل گزاره های اخلاقی و حقوقی هر دو می شود. عمل کردن بر اساس قاعده معروف هم اخلاقی است و هم جنبه حقوقی دارد لکن مثال هایی که مطرح کردید فقط ناظر به وظایف و تکالیف حقوقی است. تکالیف حقوقی آن دسته تکالیفی هستند که خط قرمز روابط را مشخص می کنند نه همه وظایف شرعی را. کارآمدی تکالیف حقوقی برای برون رفت از بن بست های حقوقی است نه ابزاری برای زندگی و معاشرت روزمره توام با عشق و صمیمیت. جایگاه توسل به قوانین حقوقی در دادگاه قضایی و کیفری است نه خانه و خانواده. تکالیف حقوقی در حقیقت لبه پرتگاه سعادت خانوادگی است که نبایستی به آن نزدیک شد.بر این اساس وظیفه زن و شوهر در قالب خانواده آن است که تمام نیازهای جنسی و عاطفی طرف مقابل را که عقل ، عرف و فطرت بر آن مهر تایید می زند و مطابق قاعده معروف است را پوشش دهند در غیر این صورت نه به وظیفه اخلاقی خود در مقابل طرف مقابل عمل کرده اند و نه به وظیفه حقوقی خویش.
پی نوشت:
[1] . المیزان، ج 2، ص: 349
پی نوشت:
[1] . المیزان، ج 2، ص: 349