عدالت خدای متعال و تفاوت رزق و فقر مردم
۱۳۹۳/۰۵/۱۹
–
۹۲۸ بازدید
اگر خداوند رزق و روزی همه بندگانش را میرساند و همه بندگانش را دوست دارد و دعاهایشان را مستجاب میکند!!!پس چرا بیش از یک میلیارد گرسنه و آواره در جهان موجودند؟ مگر خدا مهربانترین مهربانان نیست,پس روزی این مردم کجاست ؟؟؟
الف) کمک خداوند به بندگان و آزمون الهی در دنیا
1ـ خدا یقیناً کمک می کند؛ امّا کمک به چی؟ به کارهای دنیایی ما که عین ضلالت هستند؛ یا کمک در مسیر کمال ما؟!
خدا محال است انسانها را کمک کند برای بیشتر غافل شدن از خودش. خدا فقط کمک می کند برای اکتساب کمالات؛
لذا اگر صلاح بداند، ثروت می دهد و اگر صلاح بداند، فقر می دهد. اگر صلاح بداند سلامتی می دهد و اگر صلاح بداند بیماری می دهد. چون هیچکدام اینها عذاب نیستند؛ بلکه وسائل امتحانند، و امتحان، وسیله ی کسب کمال است.
دنیا نیز فقط و فقط جای تکلیف و امتحان است. لذا اگر کسی بپندارد که خداوند حکیم انسانها را در امور دنیایی کمک می کند، سخت در اشتباه است. او فقط اسباب امتحان را فراهم می کند. لذا حتّی آنجا هم که ما را از یک سختی دنیایی می رهاند، توهّم نکنیم که خدا از ما خوشش آمده، بلکه خود همین نیز سوال امتحانی است؛ کما اینکه اگر جایی ما گرفتار شدیم و هر چه ناله نمودیم جوابمان نداد، همین جواب ندادن هم امتحان است. به طور کلّی، در دنیا جز امتحان و سوال امتحانی هیچ چیزی وجود ندارد.
حالا در چنین فضایی عدل خدا را معنی کنید؛ نه در آن فضایی که اکثریّت مردم از خودشان ساخته اند و خیال می کنند که دنیا جای برخورداری است. بلی در نگاه چنان کسانی، خدا یقیناً ظالم جلوه خواهد نمود. وقتی چشمتان را چپ کنید بدیهی است که مناظر پیش روی شما هم کج دیده می شوند. امّا مناظر کج نمی شوند بلکه شما آنها را کج می بینید!!!
2ـ آیا کودکی یا بزرگسالی که مورد آزار قرار می گیرد بخاطر گناهی است که مرتکب شده است؟
روشن است که کودک گناهی نکرده است. پس خدشه ای به سعادت ابدی او نمی خورد. از آن سو، آنکه آزار می دهد، یقیناً حقّ این شخص را پایمال می کند. بنا بر این، مدیون فرد آزار دیده است. هر دوی اینها در حال امتحان دادن هستند؛ آنکه آزار می دهد، در حال غلط جواب دادن به سوال امتحانی است؛ آن کسی هم که آزار می بیند ولی با اختیار خودش دست به خلاف شرعی نمی زند، و تمام واکنشهایش مطابق شرع است، او هم در حال پاسخ درست دادن به سوالی امتحانی است. وقتی جلسه ی امتحان تمام شد؛ و جناب عزرائیل علیه السلام آمد و زنگ اتمام امتحان را زد، اینها را از جلسه ی امتحان بیرون می رند؛ و دو نفر از سوی خدای عادل می آیند به نامهای نکیر و منکر، تا ورقه ی امتحانی ما را نمره بدهند. آن دو فرشته ای که پاسخهای ما را دیده و دقیقاً نوشته اند، ورقه ی امتحانی ما را ـ که همان وجود ماست ـ تقدیم می کند به محضر آن دو بازرس الهی. آنگاه آنها در ورقه ی امتحانی نظر نموده و نمره می دهند؛ و بعد از آن است که موقع پاداش و عذاب شروع می شود. آن موقع است که به ظالم می گویند: فلانی را آزار داده ای؛ اکنون هر گونه می توانیرضایتش را بگیر! اگر مظلوم از حقّ خود گذشت که هیچ، اگر نه به او پیشنهاد می شود که از نیکی های ظالم بگیرد و راضی شود؛ اگر نیکی هایش کفایت ظلمش را کرد که هیچ، در غیر این صورت، از گناهان مظلوم برداشته بر گناهان ظالم اضافه می کنند. این است عدالت خداوند متعال. حتّی اگر بعد از این دو مرحله نیز مظلوم به حقّ خود نرسید، خدای تعالی از فضل خویش آن اندازه می دهد تا او را راضی گردد.
3- امّا مشکل چیست؟
مشکل آن است که اوّلاً دنیا را محلّ عذاب یا پاداش دانستن، که خلاف واقع است؛ و غفلت از اینکه اینجا جای امتحان است نه جای نمره دادن و حساب کشیدن. ثانیاً غفلت از آخرت، که جای حساب کشیدن و تصحیح عادلانه ی اوراق امتحانی است. ثالثاً انتظار دارید که خدا سر جلسه ی امتحان تقلّب برساند، که نمی رساند. آنکه ظلم می کند، در حال امتحان دادن است، آن هم که مظلوم واقع شده در حال امتحان دادن است؛ جواب امتحان را هم باید از کتاب خدا و سنّت معلّمین الهی جست. در سر این جلسه حتّی اگر خدا کمکی هم بکند، خود همان کمک هم سوال امتحانی دیگری است؛ کما اینکه اگر کمک هم نکند، باز خودش یک سوال امتحانی دیگر است. و سوال امتحانی در هر حال کمک به بنده است برای کسب کمال.
پس در دنیا عدالت خدا به این است که از کسی بیش از توان ذاتی اش و امکانات موجودش امتحان نمی گیرد؛ و سوالی از او نمی پرسد که قبلاً در لوح عقل و فطرت ننوشته باشد یا در کتابش نگفته باشد یا از زبان معلّمین الهی بیان ننموده باشد.
4- نتیجه
بلی کسی که می خواهد در جلسه ی امتحان زندگی کند، روشن است که احساس بدبختی می کند. چون در جایی که جای زندگی نیست، می خواهند زندگی بکند. دنیا جای خود ساختن است نه جای زندگی کردن. هفتاد هشتاد سال به ما وقت داده اند که خودمان را برای زندگی و ابدیّت آماده کنیم؛ امّا ما خیال می کنیم که ما را اینجا فرستاده اند که همینجا زندگی کنیم. نتیجه اش هم روشن است. در روایت است که: « أَوْحَى اللَّهُ تَعَالَى إِلَى دَاوُدَ ع یَا دَاوُدُ! إِنِّی وَضَعْتُ خَمْسَةً فِی خَمْسَةٍ وَ النَّاسُ یَطْلُبُونَهَا فِی خَمْسَةٍ غَیْرِهَا فَلَا یَجِدُونَهَا وَضَعْتُ الْعِلْمَ فِی الْجُوعِ وَ الْجَهْدِ وَ هُمْ یَطْلُبُونَهُ فِی الشِّبَعِ وَ الرَّاحَةِ فَلَا یَجِدُونَهُ وَضَعْتُ الْعِزَّ فِی طَاعَتِی وَ هُمْ یَطْلُبُونَهُ فِی خِدْمَةِ السُّلْطَانِ فَلَا یَجِدُونَهُ وَ وَضَعْتُ الْغِنَى فِی الْقَنَاعَةِ وَ هُمْ یَطْلُبُونَهُ فِی کَثْرَةِ الْمَالِ فَلَا یَجِدُونَهُ وَ وَضَعْتُ رِضَایَ فِی سَخَطِ النَّفْسِ وَ هُمْ یَطْلُبُونَهُ فِی رِضَا النَّفْسِ فَلَا یَجِدُونَهُ وَ وَضَعْتُ الرَّاحَةَ فِی الْجَنَّةِ وَ هُمْ یَطْلُبُونَهَا فِی الدُّنْیَا فَلَا یَجِدُونَهَا ـــــ خداوند متعال به حضرت داود علیه السلام وحى کرد که: ای داود! من پنج چیز را در پنج چیز قرار داده ام ولى مردم آن را در پنج چیز دیگر می جویند در نتیجه نمی یابند. علم را در گرسنگى و کوشش قرار داده ام در حالی که آنها در سیرى و آسایش مى جویند و نمى یابند. شخصیت و عزّت را در اطاعت خودم قرار داده ام در حالی که آنها در خدمت به سلطان مى جویند و نمی یابند. بى نیازى را در قناعت قرار داده ام در حالی که آنها در ثروت می جویند و نمى یابند. رضاى خودم را در مخالفت با نفس قرار داده ام در حالی که آنها در خشنودى نفس مى جویند و نمی یابند. آسایش را در بهشت قرار داده ام در حالی که آنها در دنیا می جویند و نمى یابند.» (بحار الأنوار، ج 75، ص453)
امّا اولیای الهی می دانند چه چیزی را کجا بجویند. لذا همواره راحت و آسوده اند.
ایّوب علیه السلام یک دوره در ناز و نعمت بود، و در دوره ای دیگر در رنج و سختی؛ امّا حالت روحی آن حضرت در این دو دوره همواره یکسان بود. خداوند متعال به او ثروت فراوان و فرزندان بسیار داد؛ امّا در اندک مدّتی همه را گرفت؛ امّا اصلاً برایش فرقی نداشت. چون نه ثروت را مال خودش می دانست نه فرزندان را برای خود می دانست. کسی که در زمین خالی، به جای تخم پاشیدن، دنبال محصول می گردد، طبیعی است که زجر می کشد؛ و طبیعی است که خدا را عادل نداند. چون هنوز نفهمیده دنیا مزرعه است و محلّ برداشت محصول، آخرت است.
فرمود: « ما أَصابَ مِنْ مُصیبَةٍ فِی الْأَرْضِ وَ لا فی أَنْفُسِکُمْ إِلاَّ فی کِتابٍ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَبْرَأَها إِنَّ ذلِکَ عَلَى اللَّهِ یَسیرٌ (22) لِکَیْلا تَأْسَوْا عَلى ما فاتَکُمْ وَ لا تَفْرَحُوا بِما آتاکُمْ وَ اللَّهُ لا یُحِبُّ کُلَّ مُخْتالٍ فَخُورٍ ـــــ هیچ مصیبتی در زمین و نه در وجود شما روى نمى دهد مگر اینکه همه ی آنها قبل از آنکه زمین را بیافرینیم در کتابی ثبت است؛ و این امر براى خدا آسان است.(22) این بخاطر آن است که براى آنچه از دست داده اید تأسف نخورید، و به آنچه به شما داده است شادمان نباشید؛ و خداوند هیچ متکبّر فخرفروشى را دوست ندارد.» (الحدید)
یعنی نه آنچه می دهم برای شماست و نه آنچه می گیرم از آنِ شماست. همه چیز مال من است. مالتان مال من است. زیبایی شما مال من است. پاهایتان مال من است. هوشتان مال من است. شما هیچ چیزی ندارید. شما را به دنیا فرستاده ام که خودتان را با دست خودتان بسازید. آنگاه هر گونه خودتان را ساختید تا ابدیّت همان گونه خواهید بود و با همانی که ساخته اید زندگی خواهید کرد. پس نه به آنچه داده ام خوشنود باشید و نه به آنچه نداده ام یا داده و گرفته ام، غمگین باشید. اینها صرفاً ابزار خودسازی اند؛ هم بودها هم نبودها، همه ابزارند.
سخن آخر:
چشمها را باید شست جور دیگر باید دید.
ب) فقر و علت فقر
1- فقر نیز در حقیقت بر اثر عملکرد منظّم و قانونمند عالم هستی است که از حکمت خداوند ریشه می گیرد. کسی که همیشه در فقر به سر میبرد طبق اراده تکوینی خداوند به چنین امتحانی مبتلا گردیده و چه بسا میتواند مایه رشد و کمال او گردد.
لذا گفته می شود: در عالم مادّه، هر چیزی فقط برای امتحان است و امتحان نیز فقط برای رشد آدمی است. پس هر خوب و بدی را به درستی با آنها مواجه شویم، یقیناً خیر ما در آن است. لذا خداوند فرمود: چه بسا چیزى را خوش نداشته باشید در حالی که خیرِ شما در آن است؛ و چه بسا چیزی را دوست داشته باشید، حال آنکه شرِّ شما در آن است»(البقرة:216)
2ــ بی چاره آفریقا
مردم ما توهّم می کنند که مردم آفریقا همگی گرسنه اند در حالی که چنین نیست. این توهّمات باطل از آنجا ناشی شده که در برخی نقاط آفریقا، گهگاهی قحط سالی رخ داده است. همچنین از آنجا ناشی شده که در اخبار، معمولاً جنگ زدگان آفریقایی نشان داده می شوند. این در حالی است که قارّه ی آفریقا، قارّه ای است حاصلخیز و زرخیز که پر از معادن طلا و الماس و سنگهای قیمتی و اورانیوم و … است.
البته در برخی کشورهای آفریقایی معضلی وجود دارد به نام جنگ داخلی؛ که سبب بدبختی مردم این کشورهاست. غربی های برای آنکه بتوانند از منابع زیر زمینی این کشورها به صورت مفت استفاده کنند، در این کشورها جنگ داخلی راه می اندازند تا نتوانند حکومت قدرتمندی تأسیس کنند. چرا که با وجود حکومت قدرتمند، دیگر نمی توان منابع طبیعی آنها را غارت نمود.
عمده چیزی هم که باعث می شود غربی ها به راحتی بتوانند آنها را به جان هم بیندازند، روحیّه ی قوم گرایی و تعصّبات قومی و زبانی آنهاست. غربی ها با تکیه بر همین صفات زشت مردم برخی کشورهای آفریقایی، آنها را به جان هم انداخته و منابعشان را غارت می کنند.
خلاصه آنکه، خدا برای این مردم، کم نگذاشته، بلکه خودشان هستند که با تعصّبات احمقانه، خودشان را بدبخت نموده اند. اگر این تعصّات احمقانه را کنار گذاشته و حکومت استواری تشکیل دهند، جزء ثروتمندترین کشورهای دنیا می شوند.
در نتیجه، همیشه علت فقر و گرسنگی و جنگ، بخاطر خداوند نیست بکه بخاطر ما انسانهاست که تدبیر لازم را نمی اندیشیم و همت برای کار و عمل نداریم و گرنه به این گرفتاری ها دچار نمی شدیم.
ج) حکمت تفاوت در میزان ارزاق
الف: تفاوت در رزق باعث می شود که عدّه ای کارفرما و عدّه ای کارگزار و کارگر شوند ؛ و به این وسیله چرخ زندگی اجتماعی می چرخد. در واقع خداوند به هر کسی استعدادهای خاصّی را روزی کرده است. یکی از روزی سلامتی و قدرت بدنی برخوردار است و دیگری از روزی هوش و ابتکار و سومی از مال و منال دنیوی بهره ی بیشتر برده است ، و چهارمی حس هنری خوبی دارد و… . و همه اینها از سنخ روزی است. لذا همه از روزی برخوردارند لکن سنخ روزیها متفاوت است ؛ و همین امر باعث می شود که همه ی مردم به همدیگر محتاج باشند. و این احتیاجهای متقابل ، باعث پدید آمدن اجتماع و بقاء آن می شود. خداوند متعال می فرماید:«أَ هُمْ یَقْسِمُونَ رَحْمَتَ رَبِّکَ نَحْنُ قَسَمْنا بَیْنَهُمْ مَعیشَتَهُمْ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ رَفَعْنا بَعْضَهُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجاتٍ لِیَتَّخِذَ بَعْضُهُمْ بَعْضاً سُخْرِیًّا وَ رَحْمَتُ رَبِّکَ خَیْرٌ مِمَّا یَجْمَعُونَ. ــــــ آیا آنان رحمت پروردگارت را تقسیم مى کنند؟! ما معیشت آنها را در حیات دنیا در میانشان تقسیم کردیم و بعضى را بر بعضى برترى دادیم تا برخی ، بعضی دیگر را به خدمت گیرند ؛ و رحمت پروردگارت از تمام آنچه جمع آورى مى کنند بهتر است.»(الزخرف:32)
ب: گاه تفاوت در رزق برای امتحان برخی بندگان است ؛ تا از این راه استعدادهای فطری افراد شکوفا شود. خداوند متعال می فرماید:« امّا انسان هنگامى که پروردگارش او را براى آزمایش، اکرام مى کند و نعمت مى بخشد(مغرور مى شود و) مى گوید: «پروردگارم مرا گرامى داشته است.» و امّا هنگامى که براى امتحان ، روزیش را بر او تنگ مى گیرد ، مى گوید: «پروردگارم مرا خوار کرده است.» »(الفجر:15و 16)
ج: گاه تفاوت رزق برای این است که خداوند متعال حضور خویش را در تدبیر عالم به بندگانش نشان دهد ؛ و بفهماند که کثرت مال دنیا ، ارزش نبوده و علامت عنایت خاصّ خدا به کسی نیست. خداوند متعال می فرماید:« [روزى قارون] با تمام زینت خود در برابر قومش ظاهر شد، آنها که خواهان زندگى دنیا بودند گفتند: اى کاش همانند آنچه به قارون داده شده است ما نیز داشتیم . به راستى که او بهره عظیمى دارد. ـــ اما کسانى که علم و دانش به آنها داده شده بود گفتند: واى بر شما ثواب الهى براى کسانى که ایمان آورده اند و عمل صالح انجام مى دهند بهتر است، اما جز صابران آن را دریافت نمى کنند. ـــ سپس ما، او (قارون ) و خانه اش را در زمین فرو بردیم، و گروهى نداشت که او را در برابر عذاب الهى یارى کنند، و خود نیز نمى توانست خویشتن را یارى دهد. ــــ و آنها که دیروز آرزو مى کردند بجاى او باشند(هنگامى که این صحنه را دیدند) گفتند: واى بر ما! گویى خدا روزى را بر هر کس از بندگانش بخواهد گسترش مى دهد یا تنگ مى گیرد! اگر خدا بر ما منّت ننهاده بود، ما را نیز به قعر زمین فرو مى برد. اى واى گویى کافران هرگز رستگار نمى شوند. »(قصص:79ــ82 )
و می فرماید: « و هنگامى که رحمتى به مردم بچشانیم، از آن خوشحال مى شوند؛ و هر گاه رنج و مصیبتى به خاطر اعمالى که انجام داده اند به آنان رسد، ناگهان مأیوس مى شوند. آیا ندیدند که خداوند روزى را براى هر کس بخواهد گسترده یا تنگ مى سازد؟!در این نشانه هایى است براى گروهى که ایمان مى آورند. پس حقّ نزدیکان و مسکینان و در راه ماندگان را ادا کن! این براى آنها که رضاى خدا را مى طلبند بهتر است، و چنین کسانى رستگارانند. »(روم:36ــ 38)
د: روزی افزون ، گاه از باب مجازات الهی است. یعنی خداوند متعال کسانی را که خدا را فراموش کرده و به دنیا چسبیده اند ، با امور دنیایی مشغول می کند تا بدون اینکه خود بدانند ناگهان خود را در آتش جهنّم ببینند. خداوند متعال می فرماید:« خدا روزى را براى هر کس بخواهد وسیع ، و براى هر کس بخواهد تنگ قرار مى دهد؛ ولى آنها ( کافران) به زندگى دنیا، شاد و خوشحال شدند؛ در حالى که زندگى دنیا در برابر آخرت، متاع ناچیزى است.»(الرعد:26). و فرمود: « آن کس که(تنها) زندگى زودگذر(دنیا) را مى طلبد، آن مقدار از آن را که بخواهیم ، و به هر کس اراده کنیم ، مى دهیم؛ سپس دوزخ را براى او قرار خواهیم داد، که در آتش سوزانش مى سوزد در حالى که نکوهیده و رانده شده است. و آن کس که سراى آخرت را بطلبد، و براى آن سعى و کوشش کند-در حالى که ایمان داشته باشد- سعى و تلاش او، (از سوى خدا) پاداش داده خواهد شد.»(الإسراء:18و 19)
هـ: گاه تنگ نمودن روزی برای این است که بنده ی خدا طغیان نکند. یعنی همانطور که خدا روزی برخی افراد فاسق را از باب مجازات افزایش می دهد ، روزی برخی افراد مومن را هم کاهش می دهد تا همواره خود را محتاج خدا ببیند و راه طغیان پیش نگیرد. همچنین اگر همه در یک سطح بودند به استخدام همدیگر در نمی آمد ، لذا افراد برای این که از داشته های دیگران استفاده نمایند متوسل به زور می شدند ، همان گونه که کشورهای ثروتمند سعی می کنند با افزایش قدرت نظامی خود دیگر کشورهای ثروتمند را مطیع خود کنند یا خود را از تجاوز آنها در امان نگه دارند. بین کمپانیهای ثروت و سرمایه داران نیز چنین رقابتهای سخت و بعضاً خونبار وجود دارد. خداوند متعال می فرماید:« چنین نیست(که شما مى پندارید) به یقین انسان طغیان مى کند ؛ از اینکه خود را بى نیاز ببیند. »(علق:6و7 ) و می فرماید:« بخورید از روزیهاى پاکیزه اى که به شما داده ایم؛ و در آن طغیان نکنید، که غضب من بر شما وارد شود و هر کس غضبم بر او وارد شود، سقوط مى کند. »( طه:81) و ایضاً فرمود: ««وَ لَوْ بَسَطَ اللَّهُ الرِّزْقَ لِعِبادِهِ لَبَغَوْا فِی الْأَرْضِ وَ لکِنْ یُنَزِّلُ بِقَدَرٍ ما یَشاءُ إِنَّهُ بِعِبادِهِ خَبِیرٌ بَصِیرٌ ــــ اگر خداوند روزى را براى بندگانش وسعت بخشد، در زمین طغیان و ستم مى کنند؛ از این رو به مقدارى که مى خواهد(و مصلحت مى داند) نازل مى کند، که نسبت به بندگانش آگاه و بیناست»(شورى: 27) . همچنین فرمود:« اى کسانى که ایمان آورده اید! هنگامى که در راه خدا گام مى زنید(و به سفرى براى جهاد مى روید)، تحقیق کنید! و به خاطر اینکه سرمایه ی ناپایدار دنیا(و غنایمى) به دست آورید، به کسى که اظهار صلح و اسلام مى کند نگویید: «مسلمان نیستى» ؛ زیرا غنیمتهاى فراوانى(براى شما) نزد خداست. شما قبلاً چنین بودید؛ و خداوند بر شما منّت نهاد(و هدایت شدید). پس، (به شکرانه این نعمت بزرگ،) تحقیق کنید! خداوند به آنچه انجام مى دهید آگاه است»(النساء:94)
حاصل کلام:
ـ رزق فقط شامل خوراک و پوشاک و مسکن و امثال آن نیست ؛ بلکه هر چیزی که بشر از آن سود می برد جزء رزق است. لذا وجود ، انسان بودن ، سلامتی ، دین ، علم ، امنیّت ، انبیاء و ائمه(ع) ، استعدادها و … همه جزء رزق محسوب می شوند.
ـ با تعریف فوق از رزق ، همه ی موجودات از رزق الهی بهره دارند ؛ و موجودی نیست که از خدا دم به دم روزی نگیرد. در بین انسانها نیز همه از روزی الهی بهره دارند. ولی روزیهای گوناگون به صورت متفاوت بین مردم تقسیم شده تا انسانها محتاج یکدیگر باشند و در نتیجه اجتماع انسانی شکل گیرد ؛ و در متن اجتماع استعدادهای فطری انسانها شکوفا شود. حتّی دیگر موجودات عالم نیز محتاج یکدیگرند تا به این وسیله با هم پیوند یافته جهان را بسازند. امّا این مطلب را که چه چیزی به نفع شخص خاصّی است فقط خدا می داند چرا که او خبیر و علیم است. چه بسا انسان با علم ناقص خود چیزی را به ضرر خود بداند و حال آنکه نفع او در همان است. خداوند متعال می فرماید: «… وَ عَسى أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئاً وَ هُوَ خَیْرٌ لَکُمْ وَ عَسى أَنْ تُحِبُّوا شَیْئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَکُمْ وَ اللَّهُ یَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ . ــــ چه بسا چیزى را خوش نداشته باشید، حال آن که خیرِ شما در آن است ؛ یا چیزى را دوست داشته باشید، حال آنکه شرِّ شما در آن است ؛ و خدا مى داند، و شما نمى دانید.»(البقرة:216) و ایضاً فرمود: « فَعَسى أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئاً وَ یَجْعَلَ اللَّهُ فیهِ خَیْراً کَثیرا .ـــ چه بسا چیزى خوشایند شما نباشد، در حالی که خداوند خیر فراوانى در آن قرار مى دهد »(النساء:19)
ـ تفاوت رزق افراد دارای حکمتهای فراوانی است که انسانهای اهل ایمان و فکر به آنها پی می برند ؛ در نتیجه بر قوّت ایمانشان افزوده می شود.
ـ رزّاق بودن خدا ، به صرف دان یک رزق به هر موجود نیز تحقق می یابد. لذا تفاوت روزی افراد خدشه ای به رزّاقیّت او نمی رساند. بلکه خود همین تفاوت ، روزی دیگری است برای همه ی انسانها و بلکه برای همه ی موجودات. چون بقاء نظام عالم و نظام اجتماع به این تفاوتهاست. لذا از این تفاوتها می توان به حکمت خدا پی برد.
ـ روزی فقط و فقط به دست خداست ؛ و تلاش انسان فقط معدّ است. رزق از سنخ مخلوق است و هیچ انسانی قادر به خلق روزی نیست. کار و تلاش فقط راهی است برای رسیدن به رزقی که خدا خلق نموده است. لذا ربط علّی و معلولی بین کار و تلاش و روزی وجود ندارد ؛ ولی یک نحوه ارتباط بین آن دو وجود دارد. و خدا به خاطر مصالحی ، این دو را در موارد زیادی به هم گره زده است.
ـ مقدار رزقی که خدا آفریده فراتر از نیازهای بشر موجود است. لذا فقر موجود در انسانها معلول علل انسانی است. یعنی خود انسانها نمی گذارند روزی افراد به آنها برسد یا خود افراد دنبال گرفتن روزی خود نیستند. خداوند متعال در این مورد نیز راه را از طریق شریعت نشان داده است لکن مردم ، ایمان لازم به احکام خدا را ندارند.
1ـ خدا یقیناً کمک می کند؛ امّا کمک به چی؟ به کارهای دنیایی ما که عین ضلالت هستند؛ یا کمک در مسیر کمال ما؟!
خدا محال است انسانها را کمک کند برای بیشتر غافل شدن از خودش. خدا فقط کمک می کند برای اکتساب کمالات؛
لذا اگر صلاح بداند، ثروت می دهد و اگر صلاح بداند، فقر می دهد. اگر صلاح بداند سلامتی می دهد و اگر صلاح بداند بیماری می دهد. چون هیچکدام اینها عذاب نیستند؛ بلکه وسائل امتحانند، و امتحان، وسیله ی کسب کمال است.
دنیا نیز فقط و فقط جای تکلیف و امتحان است. لذا اگر کسی بپندارد که خداوند حکیم انسانها را در امور دنیایی کمک می کند، سخت در اشتباه است. او فقط اسباب امتحان را فراهم می کند. لذا حتّی آنجا هم که ما را از یک سختی دنیایی می رهاند، توهّم نکنیم که خدا از ما خوشش آمده، بلکه خود همین نیز سوال امتحانی است؛ کما اینکه اگر جایی ما گرفتار شدیم و هر چه ناله نمودیم جوابمان نداد، همین جواب ندادن هم امتحان است. به طور کلّی، در دنیا جز امتحان و سوال امتحانی هیچ چیزی وجود ندارد.
حالا در چنین فضایی عدل خدا را معنی کنید؛ نه در آن فضایی که اکثریّت مردم از خودشان ساخته اند و خیال می کنند که دنیا جای برخورداری است. بلی در نگاه چنان کسانی، خدا یقیناً ظالم جلوه خواهد نمود. وقتی چشمتان را چپ کنید بدیهی است که مناظر پیش روی شما هم کج دیده می شوند. امّا مناظر کج نمی شوند بلکه شما آنها را کج می بینید!!!
2ـ آیا کودکی یا بزرگسالی که مورد آزار قرار می گیرد بخاطر گناهی است که مرتکب شده است؟
روشن است که کودک گناهی نکرده است. پس خدشه ای به سعادت ابدی او نمی خورد. از آن سو، آنکه آزار می دهد، یقیناً حقّ این شخص را پایمال می کند. بنا بر این، مدیون فرد آزار دیده است. هر دوی اینها در حال امتحان دادن هستند؛ آنکه آزار می دهد، در حال غلط جواب دادن به سوال امتحانی است؛ آن کسی هم که آزار می بیند ولی با اختیار خودش دست به خلاف شرعی نمی زند، و تمام واکنشهایش مطابق شرع است، او هم در حال پاسخ درست دادن به سوالی امتحانی است. وقتی جلسه ی امتحان تمام شد؛ و جناب عزرائیل علیه السلام آمد و زنگ اتمام امتحان را زد، اینها را از جلسه ی امتحان بیرون می رند؛ و دو نفر از سوی خدای عادل می آیند به نامهای نکیر و منکر، تا ورقه ی امتحانی ما را نمره بدهند. آن دو فرشته ای که پاسخهای ما را دیده و دقیقاً نوشته اند، ورقه ی امتحانی ما را ـ که همان وجود ماست ـ تقدیم می کند به محضر آن دو بازرس الهی. آنگاه آنها در ورقه ی امتحانی نظر نموده و نمره می دهند؛ و بعد از آن است که موقع پاداش و عذاب شروع می شود. آن موقع است که به ظالم می گویند: فلانی را آزار داده ای؛ اکنون هر گونه می توانیرضایتش را بگیر! اگر مظلوم از حقّ خود گذشت که هیچ، اگر نه به او پیشنهاد می شود که از نیکی های ظالم بگیرد و راضی شود؛ اگر نیکی هایش کفایت ظلمش را کرد که هیچ، در غیر این صورت، از گناهان مظلوم برداشته بر گناهان ظالم اضافه می کنند. این است عدالت خداوند متعال. حتّی اگر بعد از این دو مرحله نیز مظلوم به حقّ خود نرسید، خدای تعالی از فضل خویش آن اندازه می دهد تا او را راضی گردد.
3- امّا مشکل چیست؟
مشکل آن است که اوّلاً دنیا را محلّ عذاب یا پاداش دانستن، که خلاف واقع است؛ و غفلت از اینکه اینجا جای امتحان است نه جای نمره دادن و حساب کشیدن. ثانیاً غفلت از آخرت، که جای حساب کشیدن و تصحیح عادلانه ی اوراق امتحانی است. ثالثاً انتظار دارید که خدا سر جلسه ی امتحان تقلّب برساند، که نمی رساند. آنکه ظلم می کند، در حال امتحان دادن است، آن هم که مظلوم واقع شده در حال امتحان دادن است؛ جواب امتحان را هم باید از کتاب خدا و سنّت معلّمین الهی جست. در سر این جلسه حتّی اگر خدا کمکی هم بکند، خود همان کمک هم سوال امتحانی دیگری است؛ کما اینکه اگر کمک هم نکند، باز خودش یک سوال امتحانی دیگر است. و سوال امتحانی در هر حال کمک به بنده است برای کسب کمال.
پس در دنیا عدالت خدا به این است که از کسی بیش از توان ذاتی اش و امکانات موجودش امتحان نمی گیرد؛ و سوالی از او نمی پرسد که قبلاً در لوح عقل و فطرت ننوشته باشد یا در کتابش نگفته باشد یا از زبان معلّمین الهی بیان ننموده باشد.
4- نتیجه
بلی کسی که می خواهد در جلسه ی امتحان زندگی کند، روشن است که احساس بدبختی می کند. چون در جایی که جای زندگی نیست، می خواهند زندگی بکند. دنیا جای خود ساختن است نه جای زندگی کردن. هفتاد هشتاد سال به ما وقت داده اند که خودمان را برای زندگی و ابدیّت آماده کنیم؛ امّا ما خیال می کنیم که ما را اینجا فرستاده اند که همینجا زندگی کنیم. نتیجه اش هم روشن است. در روایت است که: « أَوْحَى اللَّهُ تَعَالَى إِلَى دَاوُدَ ع یَا دَاوُدُ! إِنِّی وَضَعْتُ خَمْسَةً فِی خَمْسَةٍ وَ النَّاسُ یَطْلُبُونَهَا فِی خَمْسَةٍ غَیْرِهَا فَلَا یَجِدُونَهَا وَضَعْتُ الْعِلْمَ فِی الْجُوعِ وَ الْجَهْدِ وَ هُمْ یَطْلُبُونَهُ فِی الشِّبَعِ وَ الرَّاحَةِ فَلَا یَجِدُونَهُ وَضَعْتُ الْعِزَّ فِی طَاعَتِی وَ هُمْ یَطْلُبُونَهُ فِی خِدْمَةِ السُّلْطَانِ فَلَا یَجِدُونَهُ وَ وَضَعْتُ الْغِنَى فِی الْقَنَاعَةِ وَ هُمْ یَطْلُبُونَهُ فِی کَثْرَةِ الْمَالِ فَلَا یَجِدُونَهُ وَ وَضَعْتُ رِضَایَ فِی سَخَطِ النَّفْسِ وَ هُمْ یَطْلُبُونَهُ فِی رِضَا النَّفْسِ فَلَا یَجِدُونَهُ وَ وَضَعْتُ الرَّاحَةَ فِی الْجَنَّةِ وَ هُمْ یَطْلُبُونَهَا فِی الدُّنْیَا فَلَا یَجِدُونَهَا ـــــ خداوند متعال به حضرت داود علیه السلام وحى کرد که: ای داود! من پنج چیز را در پنج چیز قرار داده ام ولى مردم آن را در پنج چیز دیگر می جویند در نتیجه نمی یابند. علم را در گرسنگى و کوشش قرار داده ام در حالی که آنها در سیرى و آسایش مى جویند و نمى یابند. شخصیت و عزّت را در اطاعت خودم قرار داده ام در حالی که آنها در خدمت به سلطان مى جویند و نمی یابند. بى نیازى را در قناعت قرار داده ام در حالی که آنها در ثروت می جویند و نمى یابند. رضاى خودم را در مخالفت با نفس قرار داده ام در حالی که آنها در خشنودى نفس مى جویند و نمی یابند. آسایش را در بهشت قرار داده ام در حالی که آنها در دنیا می جویند و نمى یابند.» (بحار الأنوار، ج 75، ص453)
امّا اولیای الهی می دانند چه چیزی را کجا بجویند. لذا همواره راحت و آسوده اند.
ایّوب علیه السلام یک دوره در ناز و نعمت بود، و در دوره ای دیگر در رنج و سختی؛ امّا حالت روحی آن حضرت در این دو دوره همواره یکسان بود. خداوند متعال به او ثروت فراوان و فرزندان بسیار داد؛ امّا در اندک مدّتی همه را گرفت؛ امّا اصلاً برایش فرقی نداشت. چون نه ثروت را مال خودش می دانست نه فرزندان را برای خود می دانست. کسی که در زمین خالی، به جای تخم پاشیدن، دنبال محصول می گردد، طبیعی است که زجر می کشد؛ و طبیعی است که خدا را عادل نداند. چون هنوز نفهمیده دنیا مزرعه است و محلّ برداشت محصول، آخرت است.
فرمود: « ما أَصابَ مِنْ مُصیبَةٍ فِی الْأَرْضِ وَ لا فی أَنْفُسِکُمْ إِلاَّ فی کِتابٍ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَبْرَأَها إِنَّ ذلِکَ عَلَى اللَّهِ یَسیرٌ (22) لِکَیْلا تَأْسَوْا عَلى ما فاتَکُمْ وَ لا تَفْرَحُوا بِما آتاکُمْ وَ اللَّهُ لا یُحِبُّ کُلَّ مُخْتالٍ فَخُورٍ ـــــ هیچ مصیبتی در زمین و نه در وجود شما روى نمى دهد مگر اینکه همه ی آنها قبل از آنکه زمین را بیافرینیم در کتابی ثبت است؛ و این امر براى خدا آسان است.(22) این بخاطر آن است که براى آنچه از دست داده اید تأسف نخورید، و به آنچه به شما داده است شادمان نباشید؛ و خداوند هیچ متکبّر فخرفروشى را دوست ندارد.» (الحدید)
یعنی نه آنچه می دهم برای شماست و نه آنچه می گیرم از آنِ شماست. همه چیز مال من است. مالتان مال من است. زیبایی شما مال من است. پاهایتان مال من است. هوشتان مال من است. شما هیچ چیزی ندارید. شما را به دنیا فرستاده ام که خودتان را با دست خودتان بسازید. آنگاه هر گونه خودتان را ساختید تا ابدیّت همان گونه خواهید بود و با همانی که ساخته اید زندگی خواهید کرد. پس نه به آنچه داده ام خوشنود باشید و نه به آنچه نداده ام یا داده و گرفته ام، غمگین باشید. اینها صرفاً ابزار خودسازی اند؛ هم بودها هم نبودها، همه ابزارند.
سخن آخر:
چشمها را باید شست جور دیگر باید دید.
ب) فقر و علت فقر
1- فقر نیز در حقیقت بر اثر عملکرد منظّم و قانونمند عالم هستی است که از حکمت خداوند ریشه می گیرد. کسی که همیشه در فقر به سر میبرد طبق اراده تکوینی خداوند به چنین امتحانی مبتلا گردیده و چه بسا میتواند مایه رشد و کمال او گردد.
لذا گفته می شود: در عالم مادّه، هر چیزی فقط برای امتحان است و امتحان نیز فقط برای رشد آدمی است. پس هر خوب و بدی را به درستی با آنها مواجه شویم، یقیناً خیر ما در آن است. لذا خداوند فرمود: چه بسا چیزى را خوش نداشته باشید در حالی که خیرِ شما در آن است؛ و چه بسا چیزی را دوست داشته باشید، حال آنکه شرِّ شما در آن است»(البقرة:216)
2ــ بی چاره آفریقا
مردم ما توهّم می کنند که مردم آفریقا همگی گرسنه اند در حالی که چنین نیست. این توهّمات باطل از آنجا ناشی شده که در برخی نقاط آفریقا، گهگاهی قحط سالی رخ داده است. همچنین از آنجا ناشی شده که در اخبار، معمولاً جنگ زدگان آفریقایی نشان داده می شوند. این در حالی است که قارّه ی آفریقا، قارّه ای است حاصلخیز و زرخیز که پر از معادن طلا و الماس و سنگهای قیمتی و اورانیوم و … است.
البته در برخی کشورهای آفریقایی معضلی وجود دارد به نام جنگ داخلی؛ که سبب بدبختی مردم این کشورهاست. غربی های برای آنکه بتوانند از منابع زیر زمینی این کشورها به صورت مفت استفاده کنند، در این کشورها جنگ داخلی راه می اندازند تا نتوانند حکومت قدرتمندی تأسیس کنند. چرا که با وجود حکومت قدرتمند، دیگر نمی توان منابع طبیعی آنها را غارت نمود.
عمده چیزی هم که باعث می شود غربی ها به راحتی بتوانند آنها را به جان هم بیندازند، روحیّه ی قوم گرایی و تعصّبات قومی و زبانی آنهاست. غربی ها با تکیه بر همین صفات زشت مردم برخی کشورهای آفریقایی، آنها را به جان هم انداخته و منابعشان را غارت می کنند.
خلاصه آنکه، خدا برای این مردم، کم نگذاشته، بلکه خودشان هستند که با تعصّبات احمقانه، خودشان را بدبخت نموده اند. اگر این تعصّات احمقانه را کنار گذاشته و حکومت استواری تشکیل دهند، جزء ثروتمندترین کشورهای دنیا می شوند.
در نتیجه، همیشه علت فقر و گرسنگی و جنگ، بخاطر خداوند نیست بکه بخاطر ما انسانهاست که تدبیر لازم را نمی اندیشیم و همت برای کار و عمل نداریم و گرنه به این گرفتاری ها دچار نمی شدیم.
ج) حکمت تفاوت در میزان ارزاق
الف: تفاوت در رزق باعث می شود که عدّه ای کارفرما و عدّه ای کارگزار و کارگر شوند ؛ و به این وسیله چرخ زندگی اجتماعی می چرخد. در واقع خداوند به هر کسی استعدادهای خاصّی را روزی کرده است. یکی از روزی سلامتی و قدرت بدنی برخوردار است و دیگری از روزی هوش و ابتکار و سومی از مال و منال دنیوی بهره ی بیشتر برده است ، و چهارمی حس هنری خوبی دارد و… . و همه اینها از سنخ روزی است. لذا همه از روزی برخوردارند لکن سنخ روزیها متفاوت است ؛ و همین امر باعث می شود که همه ی مردم به همدیگر محتاج باشند. و این احتیاجهای متقابل ، باعث پدید آمدن اجتماع و بقاء آن می شود. خداوند متعال می فرماید:«أَ هُمْ یَقْسِمُونَ رَحْمَتَ رَبِّکَ نَحْنُ قَسَمْنا بَیْنَهُمْ مَعیشَتَهُمْ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ رَفَعْنا بَعْضَهُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجاتٍ لِیَتَّخِذَ بَعْضُهُمْ بَعْضاً سُخْرِیًّا وَ رَحْمَتُ رَبِّکَ خَیْرٌ مِمَّا یَجْمَعُونَ. ــــــ آیا آنان رحمت پروردگارت را تقسیم مى کنند؟! ما معیشت آنها را در حیات دنیا در میانشان تقسیم کردیم و بعضى را بر بعضى برترى دادیم تا برخی ، بعضی دیگر را به خدمت گیرند ؛ و رحمت پروردگارت از تمام آنچه جمع آورى مى کنند بهتر است.»(الزخرف:32)
ب: گاه تفاوت در رزق برای امتحان برخی بندگان است ؛ تا از این راه استعدادهای فطری افراد شکوفا شود. خداوند متعال می فرماید:« امّا انسان هنگامى که پروردگارش او را براى آزمایش، اکرام مى کند و نعمت مى بخشد(مغرور مى شود و) مى گوید: «پروردگارم مرا گرامى داشته است.» و امّا هنگامى که براى امتحان ، روزیش را بر او تنگ مى گیرد ، مى گوید: «پروردگارم مرا خوار کرده است.» »(الفجر:15و 16)
ج: گاه تفاوت رزق برای این است که خداوند متعال حضور خویش را در تدبیر عالم به بندگانش نشان دهد ؛ و بفهماند که کثرت مال دنیا ، ارزش نبوده و علامت عنایت خاصّ خدا به کسی نیست. خداوند متعال می فرماید:« [روزى قارون] با تمام زینت خود در برابر قومش ظاهر شد، آنها که خواهان زندگى دنیا بودند گفتند: اى کاش همانند آنچه به قارون داده شده است ما نیز داشتیم . به راستى که او بهره عظیمى دارد. ـــ اما کسانى که علم و دانش به آنها داده شده بود گفتند: واى بر شما ثواب الهى براى کسانى که ایمان آورده اند و عمل صالح انجام مى دهند بهتر است، اما جز صابران آن را دریافت نمى کنند. ـــ سپس ما، او (قارون ) و خانه اش را در زمین فرو بردیم، و گروهى نداشت که او را در برابر عذاب الهى یارى کنند، و خود نیز نمى توانست خویشتن را یارى دهد. ــــ و آنها که دیروز آرزو مى کردند بجاى او باشند(هنگامى که این صحنه را دیدند) گفتند: واى بر ما! گویى خدا روزى را بر هر کس از بندگانش بخواهد گسترش مى دهد یا تنگ مى گیرد! اگر خدا بر ما منّت ننهاده بود، ما را نیز به قعر زمین فرو مى برد. اى واى گویى کافران هرگز رستگار نمى شوند. »(قصص:79ــ82 )
و می فرماید: « و هنگامى که رحمتى به مردم بچشانیم، از آن خوشحال مى شوند؛ و هر گاه رنج و مصیبتى به خاطر اعمالى که انجام داده اند به آنان رسد، ناگهان مأیوس مى شوند. آیا ندیدند که خداوند روزى را براى هر کس بخواهد گسترده یا تنگ مى سازد؟!در این نشانه هایى است براى گروهى که ایمان مى آورند. پس حقّ نزدیکان و مسکینان و در راه ماندگان را ادا کن! این براى آنها که رضاى خدا را مى طلبند بهتر است، و چنین کسانى رستگارانند. »(روم:36ــ 38)
د: روزی افزون ، گاه از باب مجازات الهی است. یعنی خداوند متعال کسانی را که خدا را فراموش کرده و به دنیا چسبیده اند ، با امور دنیایی مشغول می کند تا بدون اینکه خود بدانند ناگهان خود را در آتش جهنّم ببینند. خداوند متعال می فرماید:« خدا روزى را براى هر کس بخواهد وسیع ، و براى هر کس بخواهد تنگ قرار مى دهد؛ ولى آنها ( کافران) به زندگى دنیا، شاد و خوشحال شدند؛ در حالى که زندگى دنیا در برابر آخرت، متاع ناچیزى است.»(الرعد:26). و فرمود: « آن کس که(تنها) زندگى زودگذر(دنیا) را مى طلبد، آن مقدار از آن را که بخواهیم ، و به هر کس اراده کنیم ، مى دهیم؛ سپس دوزخ را براى او قرار خواهیم داد، که در آتش سوزانش مى سوزد در حالى که نکوهیده و رانده شده است. و آن کس که سراى آخرت را بطلبد، و براى آن سعى و کوشش کند-در حالى که ایمان داشته باشد- سعى و تلاش او، (از سوى خدا) پاداش داده خواهد شد.»(الإسراء:18و 19)
هـ: گاه تنگ نمودن روزی برای این است که بنده ی خدا طغیان نکند. یعنی همانطور که خدا روزی برخی افراد فاسق را از باب مجازات افزایش می دهد ، روزی برخی افراد مومن را هم کاهش می دهد تا همواره خود را محتاج خدا ببیند و راه طغیان پیش نگیرد. همچنین اگر همه در یک سطح بودند به استخدام همدیگر در نمی آمد ، لذا افراد برای این که از داشته های دیگران استفاده نمایند متوسل به زور می شدند ، همان گونه که کشورهای ثروتمند سعی می کنند با افزایش قدرت نظامی خود دیگر کشورهای ثروتمند را مطیع خود کنند یا خود را از تجاوز آنها در امان نگه دارند. بین کمپانیهای ثروت و سرمایه داران نیز چنین رقابتهای سخت و بعضاً خونبار وجود دارد. خداوند متعال می فرماید:« چنین نیست(که شما مى پندارید) به یقین انسان طغیان مى کند ؛ از اینکه خود را بى نیاز ببیند. »(علق:6و7 ) و می فرماید:« بخورید از روزیهاى پاکیزه اى که به شما داده ایم؛ و در آن طغیان نکنید، که غضب من بر شما وارد شود و هر کس غضبم بر او وارد شود، سقوط مى کند. »( طه:81) و ایضاً فرمود: ««وَ لَوْ بَسَطَ اللَّهُ الرِّزْقَ لِعِبادِهِ لَبَغَوْا فِی الْأَرْضِ وَ لکِنْ یُنَزِّلُ بِقَدَرٍ ما یَشاءُ إِنَّهُ بِعِبادِهِ خَبِیرٌ بَصِیرٌ ــــ اگر خداوند روزى را براى بندگانش وسعت بخشد، در زمین طغیان و ستم مى کنند؛ از این رو به مقدارى که مى خواهد(و مصلحت مى داند) نازل مى کند، که نسبت به بندگانش آگاه و بیناست»(شورى: 27) . همچنین فرمود:« اى کسانى که ایمان آورده اید! هنگامى که در راه خدا گام مى زنید(و به سفرى براى جهاد مى روید)، تحقیق کنید! و به خاطر اینکه سرمایه ی ناپایدار دنیا(و غنایمى) به دست آورید، به کسى که اظهار صلح و اسلام مى کند نگویید: «مسلمان نیستى» ؛ زیرا غنیمتهاى فراوانى(براى شما) نزد خداست. شما قبلاً چنین بودید؛ و خداوند بر شما منّت نهاد(و هدایت شدید). پس، (به شکرانه این نعمت بزرگ،) تحقیق کنید! خداوند به آنچه انجام مى دهید آگاه است»(النساء:94)
حاصل کلام:
ـ رزق فقط شامل خوراک و پوشاک و مسکن و امثال آن نیست ؛ بلکه هر چیزی که بشر از آن سود می برد جزء رزق است. لذا وجود ، انسان بودن ، سلامتی ، دین ، علم ، امنیّت ، انبیاء و ائمه(ع) ، استعدادها و … همه جزء رزق محسوب می شوند.
ـ با تعریف فوق از رزق ، همه ی موجودات از رزق الهی بهره دارند ؛ و موجودی نیست که از خدا دم به دم روزی نگیرد. در بین انسانها نیز همه از روزی الهی بهره دارند. ولی روزیهای گوناگون به صورت متفاوت بین مردم تقسیم شده تا انسانها محتاج یکدیگر باشند و در نتیجه اجتماع انسانی شکل گیرد ؛ و در متن اجتماع استعدادهای فطری انسانها شکوفا شود. حتّی دیگر موجودات عالم نیز محتاج یکدیگرند تا به این وسیله با هم پیوند یافته جهان را بسازند. امّا این مطلب را که چه چیزی به نفع شخص خاصّی است فقط خدا می داند چرا که او خبیر و علیم است. چه بسا انسان با علم ناقص خود چیزی را به ضرر خود بداند و حال آنکه نفع او در همان است. خداوند متعال می فرماید: «… وَ عَسى أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئاً وَ هُوَ خَیْرٌ لَکُمْ وَ عَسى أَنْ تُحِبُّوا شَیْئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَکُمْ وَ اللَّهُ یَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ . ــــ چه بسا چیزى را خوش نداشته باشید، حال آن که خیرِ شما در آن است ؛ یا چیزى را دوست داشته باشید، حال آنکه شرِّ شما در آن است ؛ و خدا مى داند، و شما نمى دانید.»(البقرة:216) و ایضاً فرمود: « فَعَسى أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئاً وَ یَجْعَلَ اللَّهُ فیهِ خَیْراً کَثیرا .ـــ چه بسا چیزى خوشایند شما نباشد، در حالی که خداوند خیر فراوانى در آن قرار مى دهد »(النساء:19)
ـ تفاوت رزق افراد دارای حکمتهای فراوانی است که انسانهای اهل ایمان و فکر به آنها پی می برند ؛ در نتیجه بر قوّت ایمانشان افزوده می شود.
ـ رزّاق بودن خدا ، به صرف دان یک رزق به هر موجود نیز تحقق می یابد. لذا تفاوت روزی افراد خدشه ای به رزّاقیّت او نمی رساند. بلکه خود همین تفاوت ، روزی دیگری است برای همه ی انسانها و بلکه برای همه ی موجودات. چون بقاء نظام عالم و نظام اجتماع به این تفاوتهاست. لذا از این تفاوتها می توان به حکمت خدا پی برد.
ـ روزی فقط و فقط به دست خداست ؛ و تلاش انسان فقط معدّ است. رزق از سنخ مخلوق است و هیچ انسانی قادر به خلق روزی نیست. کار و تلاش فقط راهی است برای رسیدن به رزقی که خدا خلق نموده است. لذا ربط علّی و معلولی بین کار و تلاش و روزی وجود ندارد ؛ ولی یک نحوه ارتباط بین آن دو وجود دارد. و خدا به خاطر مصالحی ، این دو را در موارد زیادی به هم گره زده است.
ـ مقدار رزقی که خدا آفریده فراتر از نیازهای بشر موجود است. لذا فقر موجود در انسانها معلول علل انسانی است. یعنی خود انسانها نمی گذارند روزی افراد به آنها برسد یا خود افراد دنبال گرفتن روزی خود نیستند. خداوند متعال در این مورد نیز راه را از طریق شریعت نشان داده است لکن مردم ، ایمان لازم به احکام خدا را ندارند.