۱۳۹۳/۰۴/۰۷
–
۱۷۹۵ بازدید
بسم الله.سلام علیکم.
عصبیت را تجزیه و تحلیل بفرمایید و اینکه چرا گفته می شود ریشه اکثر گناهان این رذیله است؟سپاس فراوان از عزیزان پرسمان.
عصبیت وتعصب را وقتی می توان ریشه اکثرگناهان دانست که: عصبیت منفی باشد! تعصب ، یعنی وابستگی ودوستی زیاد ، می توان تعصب را به تعصب مثبت وتعصب منفی تقسیم کرد واگر میگویند که «فلان شخص به فلان دوست خودش تعصب داره» یعنی سخت از او جانبداری ودفاع می کند ، درجملات زیر توضیح بیشتری آمده است :
تعصب وعصبیت را از لحاظ لغوی میتوان به : جانبداری کردن از کسی و حمایت و یاری کردن از او – ویا به چیزی وابسته و مقید بودن و سخت از آن دفاع کردن ،تعریف نمود. از نظر جامعه شناسی تعصب تمایلی است سخت عاطفی که فرد یا گروه را بر آن میدارد که غرق خویشتن شود و از واقعیات غفلت ورزد و در قضاوتهای خود سختگیر و جامد باشد.
درشکل منفی آن ،تعصب گرایشی است که جنبه ادراکی آن ضعیف ولی سخت ریشه دار و استوار شده. تعصب انگیزه ای است درونی که فرهنگ یک جامعه تأثیر بسزایی در شکل گیری آن دارد و در مقابل شدت و ضعف تحریکاتی که از طرف اجتماع برآن وارد میشود عکس العملهای گوناگونی از خود نشان میدهد.
معمولاً اینطور گفته میشود که به تعداد جوامع، فرهنگهای متفاوتی وجود دارد و بر مبنای هر فرهنگی نیز تعصباتی قرار گرفته است. بنابراین انواع مختلفی از تعصب وجود دارد که برخی از آنها در میان جوامع مشترک است. تعصبات ناموسی ، تعصبات پرستیژی یا منزلتی ، تعصبات مذهبی ، تعصبات نژادی ، تعصبات قومی و … از انواع تعصبات هستند. به عنوان مثال تعصب ناموسی در همه جوامع دیده میشود منتها «ناموس» در هر جامعه ای معنای بخصوصی میدهد. این نوع از تعصب از مهمترین انواع آن است و منجر به عکس العمل فوری و آنی میشود و جنبه بیولوژیک دارد ، در حالیکه به طور مثال تعصبات منزلتی ممکن است عکس العمل طولانی داشته باشد و جنبه اعتباری و روانی دارد.
آیا تعصب امری کاملاً منفی و غیرقابل دفاع است؟
خیر شکل مثبت هم دارد ، مانند تعصب به دین ، فرهنگ وارزشها ، تعصب یکی از واکنشهایی است که انسان در مقابل دارایی خویش انجام میدهد. طبیعی است وقتی فردی یک مالی را داراست نسبت به آن تعصب و غیرت دارد و به دیگران اجازه تجاوز به آن را نمی دهد. مردان نیز بنا بر طبیعت وجودی خویش و به واسطه انسان بودن دارای این خصلت هستند و همین خصلت است در طول تاریخ سلحشوریها ، قهرمانیها و جوانمردیها را پدید آورده است. نبود این ویژگی در انسان یک انحراف فطری است و در اسلام احادیث زیادی بر لزوم وجود آن ذکر شده است! انسان به ثروت خود تعصب دارد اما در مقابل وطن ، مذهب و ناموس خویش نیز قربانی میشود. تعصب مرد به زن هم به اندازه دفاع از وطن و مذهب و حتی بالاتر از آنها ارزشمند و حیاتی بوده است.
بنابراین نمی توان گفت که تعصب به طور کلی امری مذموم و ناپسند است و باید با آن به مبارزه پرداخت ، اما پرداختن به شکل افراطی به برخی خصلتها مانند تعصب قومی، عامل مهمی در خروج انسان از اعتدال شخصیتی است. واژه تعصب از لفظ عصب گرفته شده ودر شکل منفی آن، به معنای آن است که شخص نسبت به چیزی واکنشهای عاطفی و احساسی به دور از هر گونه معیار عقلانی و عقلایی داشته باشد.
در حقیقت تعصب ، احساسی قوی و شدید عاطفی است که برگرفته از وابستگی شدید به امری میباشد. این واژه در امور چندی چون امور اعتقادی و معرفتی به کار میرود اما کاربرد اصلی و اصطلاحی آن، در مسائل خانوادگی و خویشاوندی است. اما نکته مهمی که باید به آن توجه داشت اینکه تعصب و بویژه تعصب ناموسی بر حسب زمان و مکانهای مختلف ، رنگهای خاصی به خود میگیرد. اعمالی که در بعضی زمانها از نظر جوامع ، موجب خشم و طغیان بوده در زمانهای دیگر امری عادی و معمولی است. همچنین همین اعمال در جوامع و محیطهای گوناگون نیز با هم فرق دارد ، عملی که در جامعه ای ممنوع و ناپسند میباشد در سرزمینی دیگر عادی و معمولی است. عملی که در جایی نهی شده است و انجام آن از ناحیه فرد ممکن است موجب قتل و نابودی او شود ، در محیط دیگری ممکن است کوچکترین اثری بر روی افراد آن جامعه نداشته باشد و احساسات آنان را به هیچ وجه تحریک نکند. به عنوان مثال در میان بعضی اقوام در فیلیپین رایج است که با دختر تا آبستن نباشد ازدواج نمی کنند زیرا میخواهند یقین پیدا کنند که زن ایشان نازا نیست در حالی که در کشورهای اسلامی براساس اعتقادات مردم ، دختر و پسر قبل از ازدواج نباید با هم ارتباط داشته باشند.
تعصب وعصبیت را از لحاظ لغوی میتوان به : جانبداری کردن از کسی و حمایت و یاری کردن از او – ویا به چیزی وابسته و مقید بودن و سخت از آن دفاع کردن ،تعریف نمود. از نظر جامعه شناسی تعصب تمایلی است سخت عاطفی که فرد یا گروه را بر آن میدارد که غرق خویشتن شود و از واقعیات غفلت ورزد و در قضاوتهای خود سختگیر و جامد باشد.
درشکل منفی آن ،تعصب گرایشی است که جنبه ادراکی آن ضعیف ولی سخت ریشه دار و استوار شده. تعصب انگیزه ای است درونی که فرهنگ یک جامعه تأثیر بسزایی در شکل گیری آن دارد و در مقابل شدت و ضعف تحریکاتی که از طرف اجتماع برآن وارد میشود عکس العملهای گوناگونی از خود نشان میدهد.
معمولاً اینطور گفته میشود که به تعداد جوامع، فرهنگهای متفاوتی وجود دارد و بر مبنای هر فرهنگی نیز تعصباتی قرار گرفته است. بنابراین انواع مختلفی از تعصب وجود دارد که برخی از آنها در میان جوامع مشترک است. تعصبات ناموسی ، تعصبات پرستیژی یا منزلتی ، تعصبات مذهبی ، تعصبات نژادی ، تعصبات قومی و … از انواع تعصبات هستند. به عنوان مثال تعصب ناموسی در همه جوامع دیده میشود منتها «ناموس» در هر جامعه ای معنای بخصوصی میدهد. این نوع از تعصب از مهمترین انواع آن است و منجر به عکس العمل فوری و آنی میشود و جنبه بیولوژیک دارد ، در حالیکه به طور مثال تعصبات منزلتی ممکن است عکس العمل طولانی داشته باشد و جنبه اعتباری و روانی دارد.
آیا تعصب امری کاملاً منفی و غیرقابل دفاع است؟
خیر شکل مثبت هم دارد ، مانند تعصب به دین ، فرهنگ وارزشها ، تعصب یکی از واکنشهایی است که انسان در مقابل دارایی خویش انجام میدهد. طبیعی است وقتی فردی یک مالی را داراست نسبت به آن تعصب و غیرت دارد و به دیگران اجازه تجاوز به آن را نمی دهد. مردان نیز بنا بر طبیعت وجودی خویش و به واسطه انسان بودن دارای این خصلت هستند و همین خصلت است در طول تاریخ سلحشوریها ، قهرمانیها و جوانمردیها را پدید آورده است. نبود این ویژگی در انسان یک انحراف فطری است و در اسلام احادیث زیادی بر لزوم وجود آن ذکر شده است! انسان به ثروت خود تعصب دارد اما در مقابل وطن ، مذهب و ناموس خویش نیز قربانی میشود. تعصب مرد به زن هم به اندازه دفاع از وطن و مذهب و حتی بالاتر از آنها ارزشمند و حیاتی بوده است.
بنابراین نمی توان گفت که تعصب به طور کلی امری مذموم و ناپسند است و باید با آن به مبارزه پرداخت ، اما پرداختن به شکل افراطی به برخی خصلتها مانند تعصب قومی، عامل مهمی در خروج انسان از اعتدال شخصیتی است. واژه تعصب از لفظ عصب گرفته شده ودر شکل منفی آن، به معنای آن است که شخص نسبت به چیزی واکنشهای عاطفی و احساسی به دور از هر گونه معیار عقلانی و عقلایی داشته باشد.
در حقیقت تعصب ، احساسی قوی و شدید عاطفی است که برگرفته از وابستگی شدید به امری میباشد. این واژه در امور چندی چون امور اعتقادی و معرفتی به کار میرود اما کاربرد اصلی و اصطلاحی آن، در مسائل خانوادگی و خویشاوندی است. اما نکته مهمی که باید به آن توجه داشت اینکه تعصب و بویژه تعصب ناموسی بر حسب زمان و مکانهای مختلف ، رنگهای خاصی به خود میگیرد. اعمالی که در بعضی زمانها از نظر جوامع ، موجب خشم و طغیان بوده در زمانهای دیگر امری عادی و معمولی است. همچنین همین اعمال در جوامع و محیطهای گوناگون نیز با هم فرق دارد ، عملی که در جامعه ای ممنوع و ناپسند میباشد در سرزمینی دیگر عادی و معمولی است. عملی که در جایی نهی شده است و انجام آن از ناحیه فرد ممکن است موجب قتل و نابودی او شود ، در محیط دیگری ممکن است کوچکترین اثری بر روی افراد آن جامعه نداشته باشد و احساسات آنان را به هیچ وجه تحریک نکند. به عنوان مثال در میان بعضی اقوام در فیلیپین رایج است که با دختر تا آبستن نباشد ازدواج نمی کنند زیرا میخواهند یقین پیدا کنند که زن ایشان نازا نیست در حالی که در کشورهای اسلامی براساس اعتقادات مردم ، دختر و پسر قبل از ازدواج نباید با هم ارتباط داشته باشند.