۱۳۹۳/۰۵/۰۱
–
۲۴۰۴ بازدید
مسئلهی حمایت از فلسطین و دشمنی با رژیم صهیونیستی در طول سالهای پس از انقلاب اسلامی به عنوان یکی از مسائل اساسی در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران مطرح بوده است.در چرایی اتخاذ این سیاست تحلیلها و توجیههای بسیاری مطرح است، سیاست جنگ نیابتی گروههای مبارزاتی فلسطین به جای ایران، مشغول شدن اسرائیل در فلسطین و غفلت از تحرکات ایران، تضعیف اسراییل به عنوان یکی از قدرتهای منطقهای و توازن قوا در منطقه و …
«طرح مسئلهى فلسطین براى جمهورى اسلامى یک امر تاکتیکى نیست؛ یک امر بنیانى است، از اعتقاد اسلامى ناشى میشود. وظیفهى ماست که این کشور اسلامى را از سلطه و چنگ قدرت غاصب و پشتیبانهاى بینالمللىاش در بیاوریم، به دست مردم فلسطین بسپاریم؛ این وظیفهى دینى است، وظیفهى همهى مسلمانهاست؛ همهى ملتهاى اسلامى، همهى دولتهاى اسلامى وظیفه دارند که این کار را انجام بدهند؛ این یک وظیفهى اسلامى است.» [1]
در ابتدای بحث لازم است به این مسئله اشاره شود که طبق اعتقادات ما، اسلام دین تک بعدی که فقط به حوزهی فردی و عبادات بپردازد نیست بلکه اسلام دینی جامع و کامل است که در تمام شئون زندگی اجتماعی و سیاسی، برنامهی کامل و جامعی به مسلمین ارائه داده است. یکی از شئون سیاسی اسلام نیز مربوط به روابط خارجی میشود که در این رابطه جمهوری اسلامی ایران، پیاده کردن اصول و اعتقادات اسلامی در حوزهی سیاست خارجی را از اهداف خود بیان میدارد. این مسئله باعث شده است که سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران- بر خلاف بسیاری دیگر از کشورها که مشی عملگرایانه را در پیش گرفتهاند و هدایت کنندهی سیاست خارجیشان فقط منافع آنهاست– سیاستی ایدئولوژیک باشد که اصول اعتقادی سیاسی اسلام به آن جهت دهد.
یکی از شئون سیاسی اسلام مربوط به روابط خارجی میشود که در این رابطه جمهوری اسلامی ایران، پیاده کردن اصول و اعتقادات اسلامی در حوزهی سیاست خارجی را از اهداف خود بیان میدارد. از این رو سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، سیاستی ایدئولوژیک است که اصول اعتقادی سیاسی اسلام به آن جهت میدهد.
اما اصول اعتقادی- سیاسی اسلام که حمایت از مردم فلسطین و دشمنی با رژیم صهیونیستی را به یکی از اعتقادات ما تبدیل میکند، چه چیزی است؟
1. نقش محوری ایران در امالقرای جهان اسلام؛
اسلام با قائل شدن رسالت جهانی برای بشریت، همهی هویت های قومی و نژادی، قبیله ای، ارتباطات خویشاوندی و فامیلی را تابع هویت اسلامی قرار می دهد و مرزی برای مسلمین قائل نیست. بر این اساس اسلام جهان را به 2 اردوگاه متمایز تقسیم میکند، «دارالاسلام» و «دارالکفر.» در این تقسیم به خوبی جایگاه عقیده و ایمان در مرزبندی قدرت سیاسی ملاحظه میشود و قلمروی دولت اسلامی را قطع نظر از مختصات خاک، خون و غیره بر یک اصل معنوی (وحدت عقیده) استوار میگرداند.
به این ترتیب تابعیت در اسلام بر اساس سرزمین نیست، بلکه براساس ایمان و عقیده است. در نتیجه هر جا مسلمان است دولت اسلامی وظیفه دارد که به وضع آن رسیدگی کند و اگر ظلمی بر آن شد درصدد احقاق حقش برآید.[2]
در دنیای امروز مرزهای جغرافیایی باعث پیدایش دولت و ملتها شده است که این موضوع مانع از تشکیل دولت واحد اسلامی میشود. جمهوری اسلامی ایران به عنوان امالقرای جهان اسلام، نقش محوری در توانمندسازی و وحدت دنیای اسلام بر عهده دارد.
2. اصل استکبارستیزی؛
طبق این اصل، دین اسلام اجازه نمیدهد دولت کافری بر دولت مسلمانی سلطهی خود را اعمال نماید و مسلمین نباید تحت سلطهی کفار باشند. قاعدهی فقهی «نفی سبیل» تقویت کنندهی این اصل مهم در اسلام است. با توجه به معیارهای اسلامی، دولت اسلامی نمیتواند نظارهگر اقدامات و مظالم مستکبران در دنیا باشد [او] وظیفهی خود میداند که از مستضعفین عالم در برابر اقدامات مستکبرین حمایت کند. [3]
3. اصل عدالتطلبی؛
عدالتطلبی، فقط مختص به یک قومیت یا ملیت نمیشود. عدالتطلبی باید شامل تمام مسلمانان و حتی به صورت عامتر شامل تمام مظلومین دنیا شود. دولت اسلامی موظف است به بیعدالتی در هر جای دنیا اعتراض کند و مدافع حق مظلوم باشد.[4]
«یا ایها الذین آمنوا کونوا قوامین بالقسط شهداء لله» ای اهل ایمان در راه قسط و عدالت پایدار و استوار بوده و برای خداوند شاهد و گواه باشید.[5]
4. قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران.
این اصول در قانون اساسی جمهوری اسلانی ایران نیز لحاظ شده است و قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران به عنوان مبنا و دستور کار سیاست خارجی در موارد متعددی، دفاع و حمایت از مستضعفان و مسلمانان و حمایت بی دریغ از مستضعفان جهان را وظیفه ی جمهوری اسلامی ایران می داند:
– «دولت جمهوری اسلامی ایران موظف است سیاست کلی خود را بر پایه ی ائتلاف و اتحاد ملل اسلامی قرار دهد و کوشش به عمل آورد تا وحدت سیاسی-اقتصادی و فرهنگی جهان اسلامی را تحقق بخشد.» [6]
– «سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران بر اساس نفی هرگونه سلطه جویی و سلطه پذیری… دفاع از حقوق همه ی مسلمانان می باشد.»[7]
– «جمهوری اسلامی ایران در عین خودداری کامل از هرگونه دخالت در امور داخلی ملت های دیگر، از مبارزه ی حق طلبانهی مستضعفین در برابر مستکبرین در هر نقطه از جهان حمایت می کند.»[8]
نظام جمهوری اسلامی ایران با پذیرفتن و پیاده کردن این اصول در سیاست خارجی خود هویتی متمایز پیدا کرده که این هویت اسلامی- شیعی را عامل جهتدهی و هدایت کنندهی سیاست خارجی خود میداند. جمهوری اسلامی ایران با هدف وحدت و حمایت از مسلمانان جهان و برای پیشبرد اهداف استکبارستیزانه و عدالتجویانهی خود به حمایت از فلسطین میپردازد و طبق اصول پذیرفته شدهی خود، مردم فلسطین را هم جزو قلمروی دولت اسلامی در برابر دارالکفر میداند.
جمهوری اسلامی ایران با هدف وحدت و حمایت از مسلمانان جهان و برای پیشبرد اهداف استکبارستیزانه و عدالتجویانهی خود به حمایت از فلسطین میپردازد و طبق اصول پذیرفته شدهی خود، مردم فلسطین را هم جزو قلمروی دولت اسلامی در برابر دارالکفر میداند.
سابقهی دفاع از فلسطین و دشمنی با رژیم صهیونیستی
این حرکت اعتقادی جمهوری اسلامی در دفاع از فلسطین و دشمنی با رژیم صهیونیستی مختص حال حاضر نیست، بلکه از ابتدای تشکیل رژیم صهیونیستی گروهها و تشکلهای اصیل اسلامی و مبارزان انقلابی در بحبوحهی مبارزههای خود، تلاش برای آزادی فلسطین را به عنوان یکی از اهداف اصلی خود مطرح میکردند. با وجود اینکه در آن زمان هنوز کشوری به نام جمهوری اسلامی ایران تشکیل نشده بود اما پایبندی به اصول و اعتقادات اسلامی، مراجع و مبارزین را به انجام واکنش به این موضوع وا میداشت.
– آیتالله کاشانی از اولین افرادی بود که به اشغالگری رژیم صهیونیستی اعتراض کرد و از مردم خواست تا برای حمایت از مردم فلسطین اجتماع کنند و سخنرانیهای فراوانی را در این زمینه ایراد فرمودند. ایشان همچنین حسابی را در بانک ملی افتتاح کردند تا مردم کمکهای خود برای مردم فلسطین را به آن حساب واریز نمایند.
– آیتالله بروجردی نیز که در آن زمان ریاست حوزهی علمیهی قم را بر عهده داشت، در برابر این مسئله سکوت نکرد و به دنبال تشکیل دولت صهیونیستی در زمستان 1326 و جنگ بین دولتهای عربی و رژیم صهیونیستی اطلاعیهای را صادر کردند.[9]
– فداییان اسلام هم به رهبری «نواب صفوی» در بیانیهی اعلام موجودیتِ خود، آزادی کل جهان اسلام را هدف قرار دادند و بعد از اعلام موجودیت رسمی رژیم صهیونیستی اعتراضهای خود را به این مسئله شروع کردند و تظاهرات و جلسات متعددی را در حمایت از مردم فلسطین به راه انداختند که این جلسات با سخنرانیهای مهیج نواب صفوی همراه میشد. نواب صفوی معتقد بود که باید مسئلهی فلسطین را اسلامی کرد نه عربی.[10]
در جریان انقلاب اسلامی و از ابتدای حرکت روحانیت در دههی 1340، دفاع از آرمان فلسطین، محکوم کردن رژیم اشغالگر اسراییل و انتقاد از رژیم شاه به دلیل همکاری با اسراییل، بخشی از مبارزات روحانیت و رهبری نهضت بود. در واقع نیروهای مذهبی، اسرائیل را نماد ستم و توطئهی دائمی دولتهای قدرتمند برضد کشورهای اسلامی و فلسطین را نماد مظلومیت جهان اسلام در مقابل جهان غرب میدانستند.
اوج این حمایت مربوط میشود به جریان جنگ 6 روزه در خرداد 1346 که مراجع و علما اقدامات فراوانی برای آگاهسازی مردم و کمک به مردم فلسطین انجام دادند. آیتالله میلانی، آیتالله گلپایگانی، آیتالله سیدعلی بهبهانی و آیتالله غروی با صدور اطلاعیههایی از مردم خواستند تا در برابر اسراییل متحد شوند و از دولت ایران نیز خواستند تا از کمک به این رژیم خودداری کند. امام خمینی نیز به عنوان رهبر مسلمانان، از همان زمان شروع مبارزات خود برضد استبداد شاه و استعمار آمریکا، مبارزه برضد اسراییل و دفاع از منافع جهان اسلام را نیز شروع کردند.
امام خمینی(رحمتاللهعلیه) در اعلامیهای که به مناسبت سالگرد قیام 15 خرداد تهیه کردند و به امضای آیتالله میلانی، آیتالله نجفی و علامه طباطبایی نیز رساندند تصریح کردند: «ما برای دفاع از اسلام و ممالک اسلامی و استقلال ممالک اسلامی در هر حال مهیا هستیم. برنامهی ما برنامهی اسلام است، وحدت کلمهی مسلمین است، اتحاد ممالک اسلامی است، برادری با جمیع مسلمین است. در تمام نقاط عالم هم پیمانی با تمام دول اسلامی است سرتاسر جهان، در مقابل صهیونیسم مقابل اسراییل مقابل دول استعمار طلب مقابل کسانی که ذخایر این ملت فقیر را به رایگان میبرند.»[11]
امام خمینی(رحمتاللهعلیه) دولت اسراییل را همواره در حال جنگ با جهان اسلامی میدانستند و ارتباط ایران با اسراییل را کمک به اسراییل ارزیابی میکردند. ایشان در فتوایی که بعد از جنگ اعراب و اسراییل در سال 1347 صادر کردند، دفاع از فلسطین را واجب و کمک از زکوات و سایر صدقات را اجازه دادند.[12]
این اعتراضهایِ مراجع، روحانیون و مبارزین در بحبوحهی انقلاب و سرکوبهای رژیم شاه، بیانگر نوع نگاهی است که نهضت و رهبر آن به این موضوع داشتند که امروز نیز توسط مقام معظم رهبری به عنوان اصلیترین دلیل حمایت از مردم فلسطین به آن اشاره میشود. طبق اندیشهی اصیل اسلامی، مسلمانان در هر نقطهای از جهان در قلمروی دارالاسلام قرار دارند و باید به حال آنان توجه شود ولو از ملیت، نژاد یا قوم دیگری باشند.
اصلیترین دلیل حمایت از مردم فلسطین آن است که طبق اندیشهی اصیل اسلامی، مسلمانان در هر نقطهای از جهان در قلمروی دارالاسلام قرار دارند و باید به حال آنان توجه شود ولو از ملیت، نژاد یا قوم دیگری باشند.
نتیجهگیری
در این یادداشت با توجه به اصول اسلامی- شیعی، اعتقادی بودن حمایت جمهوری اسلامی ایران از فلسطین را به اثبات رساندیم و در تکمیل این بحث از مبارزهی تاریخی مراجع و مبارزین شیعه – حتی در سختترین شرایط – برای این اعتقاد خود صحبت کردیم. امروز با توجه به شرایط جهانی و منطقهای، سیاست حمایت از فلسطین و دشمنی با رژیم صهیونیستی برای ایران، بدون منفعت مادی نیست اما همانطور که بیان شد وقتی مسئلهای به عنوان یک اصل دینی و اعتقادی پذیرفته میشود، کوتاهی در عمل به این اصل، حتی با وجود ضررهای مادی قابل توجیه نیست. بنابراین در چارچوب سیاست خارجی، حمایت از مردم فلسطین را باید به عنوان یکی از اصول ثابت پذیرفت که کوتاهی در این امر چیزی جز کمرنگ شدن هویت اسلامی- شیعی را به بار نخواهد آورد.(*)
پینوشتها:
[1]. دیدار جمعی از آزادگان با رهبر معظم انقلاب، 25/05/91 [2]. داوود فیرحی، نظام سیاسی و دولت در اسلام [3]. علیرضا ازغندی، چارچوبها و جهتگیریهای سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران [4]. ابراهیم امینی، مقالهی روابط بین الملل و سیاست خارجی حکومت اسلامی، مجله ی نور علم، شماره ی 9 [5]. سورهی النساء: آیهی 135 [6] . اصل 11 قانون اساسی جمهوری اسلامی [7]. یا اصل 152 قانون اساسی جمهوری اسلامی [8]. اصل 154 قانون اساسی جمهوری اسلامی [9]. روح الله حسینیان، بیست سال تکاپوی اسلام شیعی در ایران [10]. همان [11]. صحیفهی امام جلد 1، ص 336 [12]. روح الله حسینیان، 14 سال رقابت ایدئولوژیک شیعه در ایران*محمد خواجهعلی؛ کارشناس مسائل سیاسی/برهان/۱۳۹۳/۵/۱