علت مقاومت در برابر هدایت در آیه ۵۵ سوره کهف
۱۳۹۲/۰۹/۱۷
–
۷۵۹ بازدید
با توجه به آیه ۵۵ سوره کهف چرا انسانها در برابر هدایت و حقیقت ایستادگی می کنند؟
لطفا در پاسخ به مطالب زیر توجه کنید. به خاطر جهل و تعصب جاهلانه، توجه به منافع و مصالح مادی و دنیوی صرف، تبعیت از هوا وهوس، کبر و غرور و عجب، و … برخی انسانها در برابر هدایت و حقیقت ایستادگی می کنند.
اما آیه 55 سوره مبارکه کهف با توجه به سیاق آیات قبل و بعد و آیات دیگر مى گوید با این همه مثالهاى گوناگون و بیانات تکان دهنده و منطقهاى متفاوت که در آیات تکوین و تشریع (قرآن) بیان شده است باید در هر انسان آماده اى نفوذ و تاثیر کند. ولی باز گروه کثیرى از مردم ایمان نیاورده و مانع آنها از ایمان و استغفار از گناهان به هنگامى که هدایت الهى به سویشان می آید تنها این است که انتظار سرنوشت پیشینیان را دارند! (وَ ما مَنَعَ النَّاسَ أَنْ یُؤْمِنُوا إِذْ جاءَهُمُ الْهُدى وَ یَسْتَغْفِرُوا رَبَّهُمْ إِلَّا أَنْ تَأْتِیَهُمْ سُنَّةُ الْأَوَّلِینَ).
و یا این که عذاب الهى در برابر آنان قرار گیرد و با چشم خود آن را ببینند (أَوْ یَأْتِیَهُمُ الْعَذابُ قُبُلًا).
«قبل» به معنى مقابله است، یعنى عذاب الهى را در برابر خود مشاهده کنند، جمعى از مفسران مانند طبرسى در مجمع البیان و ابو الفتوح در روح الجنان و آلوسى در روح المعانى احتمال داده اند که قبل جمع قبیل اشاره به انواع مختلف عذاب بوده باشد ولى معنى اول صحیحتر به نظر مى رسد.
در حقیقت، این آیه اشاره به آن است که گروهی از کفار لجوج و مغرور با میل و اراده خود هرگز ایمان نخواهند آورد، و تنها در دو حالت ایمان مى آورند:
نخست زمانى که عذابهاى دردناکى که اقوام پیشین را دربرگرفت آنها را فرو گیرد، دوم آنکه لا اقل عذاب الهى را با چشم خود مشاهده کنند، که این ایمان اضطرارى البته بى ارزش خواهد بود.
توجه به این نکته نیز لازمست که این گونه گروها و اقوام گمراه هرگز در انتظارچنین سرنوشتى نبوده اند اما چون این سرنوشت براى آنها حتمى بوده، قرآن آن را بعنوان انتظار بیان کرده و این یک نوع کنایه زیبا است، درست مثل اینکه ما به فرد سرکشى مى گوئیم تو فقط مى خواهى مجازات شوى، یعنى مجازات سرنوشت حتمى تو است آن چنان که گویا در انتظارش هستى.
به هر حال کار انسان سرکش و مغرور گاه به جایى مى رسد که نه وحى آسمانى، نه تبلیغ مستمر انبیاء، نه مشاهده درسهاى عبرت در زندگى اجتماعى، و نه مطالعه تاریخ گذشتگان، هیچکدام در او اثر نمى کند، تنها چوب خدا است که مى تواند او را بر سر عقل بیاورد، اما چه فایده که به هنگام نزول عذاب درهاى توبه بسته مى شود و راه بازگشت و استغفار نیست.
ر. ک: تفسیر نمونه، ج 12، ص470 – 473.
اما آیه 55 سوره مبارکه کهف با توجه به سیاق آیات قبل و بعد و آیات دیگر مى گوید با این همه مثالهاى گوناگون و بیانات تکان دهنده و منطقهاى متفاوت که در آیات تکوین و تشریع (قرآن) بیان شده است باید در هر انسان آماده اى نفوذ و تاثیر کند. ولی باز گروه کثیرى از مردم ایمان نیاورده و مانع آنها از ایمان و استغفار از گناهان به هنگامى که هدایت الهى به سویشان می آید تنها این است که انتظار سرنوشت پیشینیان را دارند! (وَ ما مَنَعَ النَّاسَ أَنْ یُؤْمِنُوا إِذْ جاءَهُمُ الْهُدى وَ یَسْتَغْفِرُوا رَبَّهُمْ إِلَّا أَنْ تَأْتِیَهُمْ سُنَّةُ الْأَوَّلِینَ).
و یا این که عذاب الهى در برابر آنان قرار گیرد و با چشم خود آن را ببینند (أَوْ یَأْتِیَهُمُ الْعَذابُ قُبُلًا).
«قبل» به معنى مقابله است، یعنى عذاب الهى را در برابر خود مشاهده کنند، جمعى از مفسران مانند طبرسى در مجمع البیان و ابو الفتوح در روح الجنان و آلوسى در روح المعانى احتمال داده اند که قبل جمع قبیل اشاره به انواع مختلف عذاب بوده باشد ولى معنى اول صحیحتر به نظر مى رسد.
در حقیقت، این آیه اشاره به آن است که گروهی از کفار لجوج و مغرور با میل و اراده خود هرگز ایمان نخواهند آورد، و تنها در دو حالت ایمان مى آورند:
نخست زمانى که عذابهاى دردناکى که اقوام پیشین را دربرگرفت آنها را فرو گیرد، دوم آنکه لا اقل عذاب الهى را با چشم خود مشاهده کنند، که این ایمان اضطرارى البته بى ارزش خواهد بود.
توجه به این نکته نیز لازمست که این گونه گروها و اقوام گمراه هرگز در انتظارچنین سرنوشتى نبوده اند اما چون این سرنوشت براى آنها حتمى بوده، قرآن آن را بعنوان انتظار بیان کرده و این یک نوع کنایه زیبا است، درست مثل اینکه ما به فرد سرکشى مى گوئیم تو فقط مى خواهى مجازات شوى، یعنى مجازات سرنوشت حتمى تو است آن چنان که گویا در انتظارش هستى.
به هر حال کار انسان سرکش و مغرور گاه به جایى مى رسد که نه وحى آسمانى، نه تبلیغ مستمر انبیاء، نه مشاهده درسهاى عبرت در زندگى اجتماعى، و نه مطالعه تاریخ گذشتگان، هیچکدام در او اثر نمى کند، تنها چوب خدا است که مى تواند او را بر سر عقل بیاورد، اما چه فایده که به هنگام نزول عذاب درهاى توبه بسته مى شود و راه بازگشت و استغفار نیست.
ر. ک: تفسیر نمونه، ج 12، ص470 – 473.