خانه » همه » مذهبی » عوامل ارتکاب گناه

عوامل ارتکاب گناه


عوامل ارتکاب گناه

۱۳۹۲/۱۰/۰۷


۶۲۲۲ بازدید

چرا ادم این همه واسه امامها گریه میکنه و نماز و روزه ولی وقتی فرصت واسه گناه پیش میاد همه چی یادش میره و اون گناه رو انجام میده؟


دوست خوبم؛ گریه بر اهلبیت (علیهم السلام)  زمینه را فراهم می کند تا از توفیقات الهی بهتر بتوانیم استفاده کنیم. نماز و روزه نیز از مهمترین واجبات الهی هستند که اگر با تمام و آداب و شرایط انجام شود عامل بازدارنده ای برای گناه هستند. اما باید دانست که انسان همواره باید در تلاش و کوشش و مراقبت باشد چرا که دشمن قسم خورده ای دارد که همواره در کمین است.
«عوامل ارتکاب گناه،چیست؟»
دوست گرامی؛ ریشه ی تمامى گناهان انسان در واقع به غفلت انسان برمى گردد و غفلت از خدا و توجه به دنیا موجب مى شود که محبت دنیا در دل ریشه دواند و سرآغاز همه گناهان گردد.
عوامل ارتکاب گناه؛
* شیطان؛ در قرآن پیروى از شیطان مظهر ضدارزش معرفى شده است تا آنجا که در بعضى آیات مى فرماید: «انسان دو راه در پیش دارد؛ یکى راه خدا و دیگرى راه شیطان». یس (36)، آیات 60 و 61) عمده کار شیطان، وسوسه کردن انسان از کانال هواى نفس است. در واقع وقتى شیطان هواى نفس و خواسته هاى سراسر نارواى آن را تأیید مى کند، نقش کمک را دارد. هنگامى که در نفس خویش خواسته اى داشته باشیم و دنبالش برویم شیطان آن را تزیین و تأیید مى کند تا بیشتر به آن جذب شویم. نتیجه کار شیطان، غفلت از خدا، دورى از یاد خدا، جذب شدن به دنیا و جلب توجه بیش از حد به مادیات است. برای رهایی از دام او , باید با تضرع و التماس , یاد حضرت حق را در دل تقویت کرد «و اذکر ربک فی نفسک تضرعا ً و خیفة و دون الجهر من القول بالغدو والاصال و لا تکن من الغافلین؛ خدای خود را با تضرع و پنهانی در هر صبح و شام یاد کن و از غافلان مباش» ( اعراف 205 ) لذا به محض احساس وسوسه های شیطان باید از شر شیطان به خدا پناه برد و استعاذه نمود «و اما ینزغنک من الشیطان نزغ فاستعذ بالله هر گاه وسوسه ای از شیطان رسید به خدا پناه ببر. » ( اعراف 200 ) البته فقط تنها گفتن اعوذ بالله کافی نیست , بلکه علاوه بر ذکر زبانی , باید در جهت مبارزه با این ملعون , تلاشی مستمر و جدی داشت. آسیب دیدن انسان هنگامی است که بر اثر جهل یا غفلت , خدا را نمی بیند در این حال , شیطان او را وسوسه می کند . او باید بسیار هشیار و بیدار باشد و ….(علامه جوادی آملی / تفسیر موضوعی قرآن کریم / ج 16 / ص 392)
به هر اندازه که غافل باشیم , شیطان در ما تأثیر گذار خواهد بود . اگر انسان بر اثر غفلت از پروردگار عالم , مسیری را ندید , شیطان از همان مسیر وسوسه اش می کند .
انسان متذکر , همواره با یاد خدا به پاسداری از حریم دل , مشغول است و هر گاه پندار و خیالی باطل , قصد راهیابی و نفوذ داشته باشد , متوجه شده , آن را از خودش دور می سازد «ان الذین اتقوا اذا مسهم طائف من الشیطان تذکروا فاذاهم مبصرون؛ هر گاه پارسایان را وسوسه و خیالی از شیطان به دل فرا رسد , همان دم خدا را به یاد آورده , همان لحظه بصیرت و بینایی پیدا می کنند . »( اعراف 201 ) متقیان , قلب خود را که چونان کعبه است , به خوبی پاس می دارند تا هر گاه طائف وسوسه کننده ای از شیطان , قصد نزدیک شدن گرد آن را داشت , به سرعت مانع شوند . (تفسیر موضوعی قرآن کریم / ج 16 / ص 304)
برخی از زمینه­های نفوذ شیطان :
انسان­­های طبیعت­گرا در بعد رفتار و منش­ به جای عزم و اراده­ی متین و استوار و ریشه­دار در بینش و گرایش صحیح، از اراده­های سست و بی­ریشه تبعیت کرده و راه حیوانیت می­پویند.
انجام برخی امور، زمینه را برای نفوذ بیشتر شیطان فراهم می­کند از جمله:
1. پرحرفی؛ گفتار انسان نقش مؤثری در سرنوشت انسان و کسب رضا یا سخط خداوند ایفا می­کند، از این­رو لازم است به دقت مراقب گفته­های خویش باشیم.   «یومئذلا تنفع الشفاعة إلا من أذن له الرحمن و رضی له قولاً؛ در آن روز، شفاعت [به کسی] سود نبخشد، مگر کسی را که [خدای] رحمان اجازه دهد و سخنش او را پسند آید.» (سوره طه آیه 109. )
براساس این آیه، خداوند اجازه­ی شفاعت را به کسی می­دهد که گفتارش را بپسندد.
معمولاً حرف زدن موجب پراکندگی فعالیت ذهن شده و از قدرت تفکر و تمرکز می­کاهد. علاوه بر این به نقل مطالب بیهوده و احیاناً گناه مانند غیبت، تهمت، زخم زبان و … منجر خواهد شد، چرا که در این گونه سخن گفتن تأمل و تدبّر در کار نیست و این خود زمینه­ای مهیا برای گمراهی انسان است.
«لاتکثروا الکلام بغیر ذکرالله فانّ کثرة الکلام بغیر ذکرالله قسوة القلب، انّ ابعد الناس من الله القلب القاسی» پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله)پرحرفی موجب قساوت قلب و دوری از خدا دانسته و حضرت علی(علیه السلام) آن را از موجبات مرگ قلب شمرده که نتیجه­اش دخول در آتش است.
2. پرخوری؛ غالباً کلام خداوند در زمینه­ی مواهب دنیوی همراه با قید«لاتسرفوا» آمده است از جمله؛ آیه 41 انعام و 31 اعرافکه توصیه الهی به زیاده­روی نکردن در خوردن و آشامیدن است. در آیه­ی 168 بقره بعد از بیان اباحه­ی روزی­های حلال نسبت به پیروی از شیطان اعلام خطر می­شود و این بدان معناست که اغوای شیطان از طریق خوراکی­ها و استفاده­ی نابه جا از آن­ها نیز میسر است. طبق فرمایش امام سجاد(علیه السلام) انباشتن معده از انواع غذاها باعث تنبلی و فراموشی یاد خدا می­شود؛ «إعلم ویحک یابن آدم … ؛ وای بر تو ای پسر آدم بدان که سنگینی پرخوری و رخوت و تنبلی برخاسته از انباشتن معده و مستی سیری و غفلت حاصل از قدرت، از چیزهایی هستند که انسان را در زمینه­ی عمل تنبل کرده و ذکر خدا را از یاد او می­برد و از نزدیک بودن مرگ غافل می­سازد، تا جایی که شخص گرفتار دوستی دنیا، گویی از مستی شراب دیوانه شده است.( . محمد محمدی ری­شهری، میزان الحکمة، باب 3097، ح 15195.)
3. پرخوابی؛ گذشته از این که نیاز بدن به خواب و استراحت یک مسأله­ی واضح و آشکار است، از جمله مواهب الهی برای انسان به شمار می­رود.آن­چه باید توجه شود خواب نیز مانند دیگر نعمت­هاست و باید به حدّ متعادل و مناسب برسد، در غیر این صورت به عنوان یکی از صفات زشت و موجب نفرت و بغض خداوند خواهد شد.
بنا به فرمایش امام صادق(علیه السلام)  شیطان با تشویق انسان به پرخوابی وقت مناجات با خدا را از او می­گیرد: «فانّ الشیطان یقول لک نَم فانّ لک بعد لیلاً طویلاً…؛ شیطان به تو میگوید بخواب، هنوز شب طولانی در پیش داری(میرزاحسین نوری، مستدرک الوسایل، ج 5، ص 124، ح 5484 .)
4. ارتباط با نامحرم؛ ارتباط مداوم در محیط کار یا خانه با نامحرم موجب شکسته شدن حریم بین زن و مرد شده و هرآن­چه این ارتباط نزدیک­تر شود، زمینه را برای نفوذ شیطان بازتر می­کند. سفارش لطیف قرآن به مؤمنان در مواجهه با نامحرم و کنترل چشم و نگاه در این رابطه است ﴿ قل للمؤمنین یغضّوا من أبصارهم … ﴾ غض, به معنی کاستن و کم کردن از نگاه است، چرا که اگر انسان چشم خود را به کلی ببندد, راه رفتن برایش ممکن نیست، امّا اگر نگاه خود را از اندام و صورت نامحرم برگیرد و چشم خود را پایین­ اندازد, صحنه­ی ممنوع را از دید خود حذف می­کند. (تفسیر نمونه, ج 14, ص 436).
5. هذل و شوخی؛ طبیعت انسان، مزاح را می­پسندد و با آن شاد می­شود، امام صادق(علیه السلام) شوخ طبعی را به عنوان یکی از ویژگی­های انسان مؤمن بر می­شمارند. مامن مؤمن الاّ وفیه دعابة، قلت وما الدعابة؟ قال: المزاح؛ هیچ مؤمنی نیست مگر این­که در او دعابه باشد. عرض شد دعابه چیست؟ فرمود: مزاح و شوخی. (میزان الحکمة، باب 3690، ح 18856)
به طور قطع می­توان گفت در مزاح بایستی آداب لازم رعایت شود، به طوری که بی­مورد و زیاد نباشد و به متانت و وقار انسان صدمه نزند و باعث ایجاد کینه و کدورت نشود، چرا که شیطان از کدورت­ها استفاده ­کرده و به درون انسان راه پیدا می­کند و موجب گمراهی می­شود.
6 . رفت و آمد زیاد به بازار؛ بازار سرای بی­خبری، غفلت و سرگرمی است، سرزدن به مغازه های گوناگون و دیدن کالاهای متنوع و پرس و جو از قیمت­ها و ارتباط نزدیک با نامحرمان و هم کلام شدن­های بی­مورد با آنان؛ همه و همه زمینه­های گناه و غفلت را فراهم می­نماید. شاید بتوان گفت از همین روست که توقف زیاد در بازار مکروه است و برای جلوگیری از غفلت در بازار سفارش شده­ایم به: قال رسول­الله(صلی الله علیه و آله وسلم): «السوق دار سهو و غفلة، فمن سبح فیها تسبیحة کتب الله له بما الف الف حسنة.»
از آن­جا که ورود و خروج از بازار برای بعضی افراد به عنوان شغل و برای عموم مردم در تهیه مایحتاج زندگی ضروری به حساب می­آید، از حضرت رسول (صلی الله علیه و آله » نقل شده: هرکه در بازار یک تسبیح گوید خدا هزار هزار ثواب برایش رقم می­زند.( ح 9045.) که عمل بدان می­تواند تا حدودی از آسیب پذیری بکاهد.
طبق فرمایش امام باقر(علیه السلام):  بازار بدترین بقعه­ی روی زمین و میدان ابلیس است و شیطان در بازار به فرزندانش دستور می­دهد که همه را فریب دهند.( میزان الحکمة، باب 1935، ح 9043. )
از آن­چه تاکنون گذشت می­توان نتیجه گرفت که شیطان سعی دارد انسان را نسبت به خداوند و معاد و قیامت غافل کند تا آدمی به راحتی تن به هر گناهی بدهد و راه نفوذ برای شیطان باز شود. گاه از طریق گرایشات انسان نظیر مال دوستی، مقام دوستی و رفاه طلبی و … وارد می­شود و گاه برخی از کارهای ما، زمینه را برای نفوذ او هموار می­کند.
* هواى نفس؛ زیاده خواهى در میل هاى غریزى و کشش هاى کور این هواى نفس پیروى از شهوت است. این چنین نفسى منشأ فسادها و گناهان شمرده شده است تا جایى که یوسف پیامبر از آسیب ها و آفت هاى آن به خدا پناه مى برد: «وَ ما أُبَرِّئُ نَفْسِى إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلاَّ ما رَحِمَ رَبِّى؛ من هرگز خودم را تبرئه نمى کنم که نفس (سرکش) بسیار به بدى ها امر مى کند؛ مگر آنچه را پروردگارم رحم کند»(یوسف (12)، آیه 53)
*دنیاگرایى؛ کسانى که با بینش مادى به دنیا مى نگرند و گمان دارند براى همیشه در آن خواهند ماند، دچار غفلت از خدا و آخرت مى گردند. بنابراین باید بینش خود را نسبت به دنیا اصلاح کنیم و دریابیم که زندگى انسان منحصر به زندگى دنیا نیست، بلکه در وراى آن یک زندگى جاودانه براى وى وجود دارد. در اولین گام رابطه واقعى میان دنیا و آخرت را کشف کنیم به این ترتیب که آن دو را با هم مقایسه کرده، دریابیم که رابطه دنیا با آخرت، رابطه راه و مقصد است، و یا وسیله و هدف؟! و نقطه اساسى انحراف ها و لغزش ها، از این جا پیدا مى شود که انسان بیش از حد به دنیا توجه کند، نگران آن باشد، بدان دل بسته، تمام تلاشش را صرف آن نماید. این گونه دنیاطلبى انسان، محور گناهان، کفر، نفاق و… به شمار مى رود. به همین دلیل در روایات آمده: «اساس هر خطاها، محبت دنیاست؛ حبّ الدّنیا رأس کلّ خطیئه » (بحارالانوار، ج 70، ص 59.)
لذت خواهى و دنبال ارضاى غرایز حیوانى بودن، یکى دیگر از موانع است. همه ما مى دانیم نگاه به نامحرم حرام است و دروغ گفتن یا تهمت زدن کار بدى است؛ ولى هنگامى که اسیر شهوت و لذت نفسانى شدیم – برخلاف دانسته هاى خود – به همه این گناهان آلوده مى شویم! در این گونه موارد، باید با هواى نفسانى خود مبارزه کنیم و خود را از چنگال نفس اماره نجات دهیم. در غیر این صورت نفس اماره همواره ما را به بدى ها دعوت مى کند و ظواهر دنیا را در نظر ما زیبا و لذت بخش جلوه مى دهد و در این حالت ما دچار نوعى غفلت مى شویم.
*مال دوستی؛ حبّ مال و ثروت، منشأ بسیاری از انحرافات می­شود. به همین دلیل است که شیطان پس از دیدن نخستین درهم و دینار شادمان شد و آن­ها را به سینه چسبانید و گفت: شما نور چشم و میوه­ی دل من هستید، اگر فرزندان آدم شما را دوست داشته باشند؛ دیگر مرا باکی نیست که هیچ بتی نپرستند، و همین مرا بس است که آدمیان شما را دوست داشته باشند. (محمد محمدی ری­شهری، میزان الحکمة، باب 3750، ح 19326. )
*مقام دوستی؛ چه بسا کسانی که شیفته­ی ریاست و عاشق مقام و منزلت هستند، برای نیل به مقصود خود، دست به کارهای ناعادلانه و نامعقول و نامشروعی می­زنند که همانا راه نفوذ شیطان و فریب آن­ها خواهد بود. قرآن کریم انگیزه­ی اصلی سازندگان آیین شرک و بت پرستی را دستیابی به منافع مادی و رسیدن به حکومت و مقام بیان می­فرماید:« ألم تر إلی الذین بدلوا نعمت الله کفراً و احلّوا قومهم داراستوار…؛ آیا ندیدی کسانی را که نعمت خدا را تبدیل به کفران کردند و سرانجام، قوم خود را به دیار نیستی و هلاکت فرستادند…»
* ضعف اراده در مقابل کوران غرایز و شهوات؛ انسان های سست اراده در صحنه تعارض دین و هوای نفس نمی توانند بر خواسته های نفسانی خویش غالب آیند و خود را کنترل کرده و از معصیت بپرهیزند. و با وجود علم به خطا و گناه، باز به راحتی در دام شیطان گرفتار می شوند. برای ترک گناهان با استمداد از خدای سبحان باید اراده را تقویت کرد. مهمترین عامل ضعف و سستی در اراده ، ضعف در بینش الهی و توحیدی و ضعف در شناخت خود و ارزشهای والای انسانی است. پس لازم است با خود خلوت کنیم و بیاندیشیم که خدای مهربان و حکیم ما را برای چه هدفی خلق کرده است ؟ آیا برای اینکه دو روز دنیا همچون چارپایان بخوریم و بخوابیم و ازدواج کنیم و… ؟ یا برای هدفی بالاتر و برتر ؟ در عاقبت گناهکاران بیاندیشیم و ببینیم به کجا رسیدند ؟ در آیات و روایاتی که درباره ی گنه کاران آمده ، تفکر کنیم .
امام صادق ( علیه السلام) می فرمایند: هرگاه آدمی گناهی کند , نقطه سیاهی در دلش پدید می آید. اگر توبه کند آن نقطه پاک میشود و اگر بازهم گناه کرد آن نقطه بزگتر می شود ، تا جایی که همه ی دلش را فرا می گیرد و زان پس هرگز روی رستگاری را نمی بیند. (میزان الحکمه/ ج 4 / ص 1899)
امام خمینی (رضوان الله تعالی علیه ) می فرمایند : «انسان لااقل هر شب و روزی مقداری , ولو کم هم باشد فکر کند در اینکه آیا مولای او که او را در این دنیا آورده و تمام اسباب آسایش و راحتی را از برای او فراهم کرده ، و بدن سالم و قوی ….. به او عنایت کرده ….و از طرفی هم این همه انبیا فرستاده و کتابها نازل کرده و راهنماییها نموده و دعوتها کرده , آیا وظیفه ی ما با این مولای مالک الملوک چیست ؟ آیا تمام این بساط , فقط برای همین حیات حیوانی و اداره کردن شهوت است که با تمام حیوانات شریک هستیم یا مقصود دیگری در کار است ؟ …..اگر انسان عاقل لحظه ای فکر کند می فهمد که مقصود از این بساط , چیز دیگری است ! و منظور از این خلقت ، عالم بالا وبزرگتری است ؛ و این حیات حیوانی مقصود نهایی انسان نیست . انسان عاقل باید در فکر خودش باشد و به حال بیچارگی خودش رحم کند و با خود خطاب کند ! ای نفس شقی که سالهای دراز در پی شهوت عمر خود را صرف کردی و چیزی جز حسرت نصیبت نشد , خوب است قدری به حال خود رحم کنی ؛ از مالک الملوک حیا کنی ، و قدری در راه مقصود اصلی قدم زنی . …..و سعادت همیشگی را به شهوات چند روزه ی فانی مفروش…» (چهل حدیث، ص6و7)
*غفلت؛ امور ظاهری و اشتغالات معمولی و روز مره زندگی دنیا، غافلان را طوری از یاد خداوند و معاد و عقوبت های اعمال زشت و ناپسند خود غافل نموده که به چیزی جز خواسته های آنی و امورمربوط به زندگی دنیا فکر نمی کنند. غفلت باعث می گردد، که انسان ، خود را فراموش کند ودر نتیجه، در وجودش انواع صفات ناپسند به وجود آید و در صدد علاج آن بر نیاید. غفلت از یاد خداوند و یاد معاد و قیامت که این دو نیز معلول و نتیجه ی همان محبت به دنیاست، در پیدایش رذایل نفسانى و امراض درونى تأثیر فراوان دارند. که هر کدام از رذایل اخلاقی، خود مولّدِ چندین گناه می باشد. وجودی که در آن رذایل اخلاقی باشد، مانند مزرعه ای است که هر کدام از این رذایل، همچون بذری عمل می کند که از آن بذر، صدها گناه جوانه می زند. پس مهمترین کار برای مصون ماندن از گناهان، خشکاندن ریشه ی رذایل اخلاقی در وجودمان می باشد.
براى درمان غفلت و رذایل اخلاقی، اولین مرحله به تعبیر اصحاب سیرو سلوک، یقظه و بیدارى از خواب غفلت، از طریق کسب معرفت به خدا ویقین و تقویت عقلانیت، مى باشد. برای این منظور تقویت اصول عقاید بسیار ضروری است . و بایست کتابهای عقاید(به عنوان مثال آموزش عقاید آیت الله مصباح) را مطالعه کنید و یا از کسی که استاد مسائل کلامی است، عقاید خود را محکم نمایید.
پس از آن مى بایست انسان عزم خود را جزم کرده و تصمیم قاطع بگیرد تا همیشه تابع خواست خداوند بوده و همواره در صدد انجام تکالیف الهى باشد. چه در امور عبادى و چه در امور اجتماعى و دیگر ابعاد زندگى. هر قدمى که بر مى دارد و هر سخنى که مى گوید و هر برنامه اى که دارد، نخست ببیند آیا رضاى خداوند در آن مى باشد یا نه والا از آن صرف نظر نماید. در مرحله اول باید انسان خود را مقید به انجام واجبات و ترک محرمات نماید و پس از مدتى که به این کار عادت کرد و انجام آن برایش آسان شد، خود را مقید به انجام مستحبات و ترک مکروهات نماید و گرنه چنین تقییدى در قدم هاى اولیه آثار سوئى به دنبال خواهد داشت. به هر حال رعایت تقوا و انجام تکالیف الهى در هر مرحله اى خود زمینه ساز درک بیشتر و توفیق افزون تر و توجه و تقرب والاترى به ذات بارى تعالى خواهد بود. چنانکه در سوره ی انفال، آیه 29 آمده است؛« یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِنْ تَتَّقُوا اللَّهَ یَجْعَلْ لَکُمْ فُرْقاناً وَ یُکَفِّرْ عَنْکُمْ سَیِّئاتِکُمْ وَ یَغْفِرْ لَکُمْ وَ اللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِیمِ؛ اى اهل ایمان اگر پرهیزگار بوده و تقواى الهى پیشه کنید ،خداوند براى شما نیروى تشخیص حق از باطل قرار داده و بدى هاى شما را پوشانده و شما را بیامرزد و خداوند داراى فضل و رحمت بزرگ است». آرى اگر قدم هاى اولیه برداشته شود زمینه اى براى دریافت برنامه و ادامه مسیر فراهم مى شود. و به تعبیر خداوند تبارک و تعالى در قرآن کریم: «وَ الَّذِینَ جاهَدُوا فِینا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنا؛ کسانى که در راه ما تلاش نمایند ما ایشان را به راه هاى خویش هدایت مى کنیم.»
راهکارهایی برای درمان؛
– پرهیز از مجالست و همنشینى با اهل دنیا و دور از معنویت. چه آنکه از رسول اکرم (صلی الله علیه و آله ) نقل شده است که فرمود: «به خاطر برخورد با اهل دنیا قلبم زنگار گرفته و مکدر مى شود و براى جبران آن روزى هفتاد مرتبه استغفار مى کنم». خداوند نیز در سوره «نجم آیه 29 «مى فرماید: فَأَعْرِضْ عَنْ مَنْ تَوَلَّى عَنْ ذِکْرِنا وَ لَمْ یُرِدْ إِلَّا الْحَیاةَ الدُّنْیا/ پس، از کسانى که از یاد ما روى گرداندند و جز زندگى دنیا را نخواستند اعراض کن و روى بگردان»
– انسان باید پیوسته از طریق ارکان سلوک یعنى، مشارطه، مراقبه، محاسبه، با خداوند در ارتباط باشد. امام خمینى( رحمه الله) در این باره مى نویسد: «و از امورى که لازم است از براى مجاهد، مشارطه، مراقبه و محاسبه است. «مشارطه» آن است که در اول روز مثلا با خود شرط کند که امروز بر خلاف فرموده خداوند- تبارک و تعالى- رفتار نکند و این مطلب را تصمیم بگیرد. معلوم است یک روز خلاف نکردن، امرى است خیلى سهل (که) انسان مى تواند به آسانى از عهده (آن) بر آید. تو عازم شو و شرط کن و تجربه نما، ببین چقدر سهل است. ممکن است شیطان و جنود آن ملعون، بر تو این امر را بزرگ نمایش دهند ولى این از تلبیسات آن ملعون است او را از روى واقع و قلب لعن کن و اوهام باطله را از قلب بیرون کن و یک روز تجربه کن، آن وقت تصدیق خواهى کرد. پس از این مشارطه، باید وارد «مراقبه» شوى و آن چنان است که در تمام مدت شرط، متوجه عمل به آن باشى و خود را ملزم بدانى به عمل کردن آن. اگر خداى نخواسته در دلت افتاد که امرى را مرتکب شوى که خلاف فرموده خدا است بدان که این از شیطان و جنود او است که مى خواهند تو را از شرطى که کردى، باز دارند. به آنها لعنت کن و از شرّ آنها به خداوند پناه ببر و آن خیال باطل را از دل بیرون نما و به شیطان بگو که من یک امروز با خود شرط کردم که خلاف فرمان خداوند تعالى نکنم. ولىِّ نعمت من سال هاى دراز است که به من نعمت داده، صحّت و سلامت و امنیت مرحمت فرموده و مرحمت هایى کرده که اگر تا ابد خدمت او کنم، از عهده یکى از آنها بر نمى آیم. سزاوار نیست که یک شرط جزئى را وفا نکنم امید است ان شاء اللَّه شیطان طرد شود و منصرف گردد و جنود رحمان غالب آید. این مراقبه با هیچ یک از کارهاى تو، از قبیل کسب و سفر و تحصیل و غیرها، منافات ندارد. به همین حال باشى تا شب که موقع «محاسبه» است و آن عبارت است از اینکه حساب نفس را بکشى، در این شرطى که با خداى خود کردى که آیا به جا آورده ای و با ولى نعمت خود در این معامله جزئى خیانت نکرده ا ى؟ اگر درست وفا کردى، شکر خدا کن در این توفیق و بدان اینکه یک قدم پیش رفتى و مورد نظر الهى شدى و خداوند ان شاءاللَّه تو را راهنمایى مى کند در پیشرفت امور دنیا و آخرت و کار فردا آسان تر خواهد شد. چندى به این عمل مواظبت کن، امید است ملکه گردد از براى تو به طورى که از براى تو کار خیلى سهل و آسان شود بلکه آن وقت لذت مى برى از اطاعت فرمان خدا و از ترک معاصى در همین عالم. با اینکه اینجا عالم جزا نیست، لذت مى برى و جزاى الهى اثر مى کند و تو را ملتذ (کامروا) مى نماید». (حضرت امام خمینى، چهل حدیث، ص9، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینى، چاپ چهاردهم، 1379)
وایشان در جای دیگر از این کتاب آورده اند:«بهترین علاج ها که علمای اخلاق و اها سلوک از برای این مفاسد اخلاقی فرموده اند این است که هر یک از این ملکات زشت را که در خود می بینی در نظر بگیری و بر خلاف آن تا چنی مردانه قیام و اقدام کنی و همت بگماری. وبر خلاف نفس تا مدتی، و بر ضد خواش آن رذیله رفتار کنی و از خدای تعالی در هر حال توفیق طلبی که با تو اعانت کند در این مجاهده»( حضرت امام خمینى، چهل حدیث، ص25، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینى، چاپ چهاردهم، 1379)
– بهره گیرى از ثقل اکبر و قرآن کریم و انس با آن، معارف قرآن و آیاتش نسخه هایى است براى درمان دردها و مشکلات.
– بهره گیرى از ثقل اصغر و ائمه هدا (علیهم السلام) و توسل به ایشان. باید توجه داشت که توسل به حضرات معصومین (علیهم السلام) هم خود توجه به حق تعالى و عالم ملکوت است و هم زمینه ساز بهره گیرى بیشتر از فیض ربوبى و کسب توفیقات بیشتر است.
– دعاو تضرع و درخواست از خداوند، در پیراستن نفس از آلودگى ها بسیار مفید و لازم است اما تنها با دعا کردن نمی توان رذایل را برداشت. بلکه انسان  باید با عزمی راسخ تمام همت خود را به کار گیرد تا در این راه موفق شود.«لیس للانسان الا ما سعی»  هرجه انسان تلاشش بیشتر باشد خداوند رحمان، بیشتر او را یاری خواهد کرد.«والذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا». دعا به تنهایی نمی تواند جلو اراده و اختیار ما را بگیرد. ما بنابر مقتضای انسان بودن در انتخاب مسیر و راه مختاریم.
– بالا بردن معرفت خود نسبت به خداوند متعال. شکی نیست در اینکه هر قدر معرفت بنده به عظمت و جلال آفریدگار و ارتفاع شأن او و علّو مکان او بیشترشود از گناهانش کاسته می شود.
– تحصیل محبت و انس با خدا با تفکر به نعمت های الهی؛ چراکه وقتی محبت کسی در دل انسان نفوذ نمود به هیچ عنوان حاضر نیست کاری انجام دهد که ناراحتی او را بدنبال داشته باشد.
– تقویت ایمان و یقین به خدا و روز جزا و بهشت و دوزخ و حساب و عقاب . چراکه بدون تردید این یقین است که انگیزه ترس از خدا و دوزخ او و امید به بهشت را در درون انسان ایجاد می کند . بهترین راه براى تقویت ایمان، عمل به آموزه هاى دینى و انجام تکالیف واجب و ترک محرمات و گناهان است
–   تفکر در روز حساب، و یاد آوری انواع عقاب های الهی و یاد آوری نموده و سختی های عالم برزخ و مؤاخذه روز قیامت را نصب العین خود قرار دادن (در این زمینه می تونید به کتاب منازل الاخره شیخ عباس قمی مراجعه نمائید)
–   دقت در این مساله که عاقبت افراد مشخص نیست، به همین دلیل نمی توان اطمینان داشت مسیری که در زندگی طی می نمائیم منجر به عاقبت بخیری خواهد شد یا نه . لذا باید همیشه نگران عاقبت به خیری بوده و از عذابی که ممکن است به دلیل عاقبت به خیر نشدن دامن انسان را بگیرد ترسید و بر ترک گناه و انجام اعمال نیکو مداومت داشت . (برداشتی از معراج السعادة ج : 2 ص : 193 )
–   خداوند را همواره ناظر بر اعمال و رفتار خود دیدن؛ امام صادق (علیه السّلام) به اسحاق ابن عمار فرمود: اى اسحاق آن چنان از خدا بترس که گویا او را مى بینى و اگر تو او را نمى بینى او تورا مى بیند، پس اگر چنین مى پندارى که او تو را نمى بیند بتحقیق کافر شدى، و اگر بدانى که او تو را مى بیند و با علم به این مطلب او را معصیت کنى او را از هر بیننده اى پست تر به حساب آورده اى. (أسرارالصلاة ص : 205 )
–   با افرادى که دیدار و نگاه به آنها شما را به یاد خداوند متعال مى اندازد نشست و برخاست و مجالست داشته باشید.
–   دوستان و هم اتاقى ها و هم درسى هایى که متدین و پاى بند اصول اخلاقى و ارزشى هستند و از گناه کردن واهمه دارند و گناه و لغزش هر چند کوچک و اندک باشد برایشان بسیار زشت و ناپسند است و در صدد انجام واجبات و ترک محرمات هستند انتخاب نمائید .
– آیاتى که در مورد عذاب و عقاب گناهکاران همچنین آیاتی که در توصیف جهنم و اهل جهنم و آیات مربوط به معاد و روز حساب رسى دقیق از همه اعمال و رفتار را مطالعه نمائید.
– به ضعف و ناتوانى خود در مقابل بلایا و مصیبت ها و مشکلات دنیوى و مقایسه عذاب دنیوى با عذاب اخروى توجه نمائید .
– اراده و همت عالی: یک سالک راه محبوب باید همت عالی و بلند داشته باشد. اگر همت را بلند گرفتیم برای رسیدن به آن سعی بیشتری می نمائیم. در واقع همت از نظر روانی به عنوان سکوی پرتابی برای ما به شمار می رود که از امور جزئی و حقیر کنده شده و عمیق تر و والاتر فکر نمائیم.
هدف ما نه تنها اصلاح صفات و رفتار خود بلکه اصلاح صفات و رفتار اطرافیان و جامعه باید باشد آن هم در درجه اول با عمل نیک و رفتار شایسته. «کونوا دعاة الناس بغیر السنتکم. با غیر زبانتان دعوت کننده مردم باشید.» درعصر تکنولوژی و ماشینیزم، امکانات افزایش یافته اما از همت ها کاسته شده. یک اراده قوی به اضافه یک همت بلند و در نهایت، توکل ومدد خواستن از حضرت حق و ائمه معصومین که بهترین الگوها در صفات متعادل الهی هستند، می تواند یاریگر خوبی برای پیمودن مسیر کمال باشد.
–   یک برنامه هفتگى یا ماهانه براى خود طراحى کنید ؛ مثلاً بگویید: من مى خواهم نمازم را سر وقت بخوانم یا در سلام کردن پیش قدم شوم و… تغییر یا اصلاح آن را آغاز کنید ؛ مطمئن باشید اگر از امور کوچک و آسان شروع کنید و پشتکار داشته باشید، به تدریج مى توانید رفتارهاى خود را اصلاح کنید.
–   به خود تلقین کنید و اطمینان بدهید که من مى توانم در خودم تغییر رفتارى ایجاد کنم.
–   در پایان هفته مجدداً خود را ارزیابى کنید ؛ اگر احساس کردید در عمل به برنامه در طول هفته موفق بوده اید، به خودتان امتیاز بدهید و بلافاصله شکر خدا را به جا آورید و از او بخواهید در ادامه کار به شما کمک کند و اگر به هر دلیلى در اجراى برنامه شکست خوردید، مأیوس نشوید و دوباره تصمیم بگیرید آن را عملى سازید ؛ آن قدر تکرار کنید تا موفق شوید.
–   با افراد مؤمن و اهل عمل و در عین حال منظم و جدى، بیشتر معاشرت داشته باشید و از تجارب آنها استفاده کنید.
ـ از کار آمدترین اذکار، یاد مرگ است؛ یاد مرگ دل را از تعلق به شهوات جدا مى سازد و انسان را از گناه و فکر گناه باز مى دارد آنچه که بسیار مهم است این است که اولاً این فکر هر روز و مستدام باشد اگر شبانه روزى نیم ساعت باشد کافى است ثانیا در مکان خلوتى باشد مخصوصا اگر آن مکان خلوت خود محیط قبرستان باشد به هر گونه که این فکر در مرگ با جان عجین شود و باور دل گردد بسیار مطلوب است مثلاً یکى از کیفیت هاى فکر در مرگ را یکى از بزرگان چنین مى فرمود: تمام خاطرات تلخ و شیرین گذشته را در حد امکان مثل یک فیلم از ذهن بگذراند و به خود بباوراند که همه اینها گذشت و چند روز باقى مانده عمر هم مى گذرد لحظات جان دادن، وقتى که خویشان و نزدیکان را رها مى سازد و از تمام تلخ و شیرینى ها وداع مى کند و… همه و همه را به خوبى تأمل کند تا دل بلرزد و چشم بگرید.
  مربیّان عرفان در ابتدای عمر شاگردان خود را امر می کنند به یاد مرگ و برزخ و آخرت. می گویند: هفته ای یک بار حتماً به قبرستان بروید و نیم ساعت در قبرستان بنشینید و در عاقبت خویش فکر کنید. بار اوّل که می روید سعی کنید مقداری راه پیاده داشته باشد و از مسیری بروید حتی الامکان در معرض دید افراد نباشید و کسی شما را به حرف نکشد. خود را مجسّم کنید که در حادثه رانندگی یا در اثر یک بیماری یا … مرده اید، آنگاه تمام اقداماتی که بعد از مرگ شخص انجام می دهند را در مورد خودتان تصوّر کنید، و آماده ی تشیع جنازه ی خودتان شوید. در ظرف ذهن، تابوت خویش را بر دوش گرفته به سمت قبرستان راه بیفتید و همان اذکاری را که هنگام تشیع جنازه می گویند با خود بگویید؛ خود را در قبرستان دفن کنید و مراسم دفن را هم در ذهنتان انجام دهید. آنگاه در قبرستان نشسته و تصوّر کنید که در برزخ(عالم قبر) بر شما چه می گذرد و چه سوالاتی را باید جواب دهید. و تصوّر کنید که در مقابل اعمالی که تاکنون کرده اید چه جوابی برای گفتن دارید و ملائک عذاب با شما چه می کنند. این فکرها را بکنید و به حال خود گریه کنید. از آن به بعد هفته ای حدّ اقلّ یکبار به قبرستان رفته سر قبر خیالی خود نشسته و به احوال گذشته و حال و آینده ی خود فکر کنید و ببینید آیا خواهید توانست از عهده ی حساب برزخ و آخرت برآیید؟
در طول هفته نیز سعی کنید همواره مرگ را به خاطر داشته باشید. حقیقتی که دیر یا زود به سراغتان خواهد آمد.
راه خلاصی از گناهان توبه است. لذا بعد از تشیع جنازه ی خودتان شروع کنید به فکر کردن و تمام حقّ الناس و حقّ الله هایی که بر گردن دارید را به یاد آورید و در کاغذی ثبت نمایید. حقّ الله از سنّ بلوغ و حقّ الناس از آن زمان که به یاد دارید، مثلاً از سنّ شش هفت سالگی. وقتی همه را نوشتید، شروع کنید به توبه نمودن از آنها. اموری که نیاز به استغفار دارند، از آنها استغفار نموده و رویشان خط بکشید. اموری که باید قضا شوند، قضا کنید. اموری که کفّاره دارند، به اداء کفّاره اقدام کنید. اگر نیاز طلب حلالیّت است اقدام کنید به طلب حلالیّت. در مورد غیبت، اگر به گوش طرف مقابل رسیده، کسب حلالیّت کنید و الّا برای او و خودتان طلب استغفار کنید. خمس و زکات هم یادتان نرود. به دفتر مرجع تقلیدتان مراجعه کنید و تا برایتان سر سال تعیین کنند، و اگر سال خمسی دارید بروید صحبت کنید و ببینید که آیا درست انتخاب کرده اید یا نه؟ چون تعیین سال خمسی روشی خاصّ دارد و چنین نیست که فرد سر خود روزی را معیّن کند.
ممکن است این توبه مدّت زیادی هم طول بکشد؛ ولی به هر حال باید انجام دهید. البته هر چه سریعتر بهتر؛ چون مرگ خبر نمی کند. چه بسا همین امروز یا فردا جناب عزرائیل(ع) سراغتان را بگیرد. مرگ با کسی تعارف ندارد. اینکه بنده از باب تعارف بگویم: ان شاء الله صد سال دیگر، جناب عزرائیل دست نگه نمی دارد.
هر چه در توبه بیشتر پیش روید، همان اندازه صفای باطن زیادتر خواهد شد و انگیزه برای عمل بیشتر می شود.
ـ بعد از نماز صبح، تسبیحات حضرت زهرا را که گفتید، به سجده روید و در حال سجده صد بار بگویید: استغفر الله ربّی و اتوب الیه. و بعد از آن زیارت عاشورا بخوانید به این نیّت که متوّسل می شوم به امام حسین(ع) که مرا یاری کند در مسیر خود سازی. در زیارت عاشورا، مواردی که فرموده اند صد بار تکرار شود، یک بار هم بگویید کافی است. این برنامه حدّ اقلّ چهل روز ادامه داشته باشد.
ـ تلاش کنید نماز را اوّل وقت به جای آورید. یعنی جوری برنامه ریزی کنید که نمازتان به تأخیر نیفتد.
ـ نماز شب را مداومت کنید. نماز شب خلاصه، حدود یک ربع وقت می برد. بیست دقیقه یا نیم ساعت قبل از اذان صبح بیدار شدن به جایی برنمی خورد ولی برکات ایمانی عظیمی دارد.
ـ ده بیست دقیقه قبل از اذان مغرب، زیارت آل یس را بخوانید به نیّت توسّل به امام زمان(عج) که کمک کنند شما را در پیمودن مسیر خودسازی.
ـ دائم الوضو باشید، که نورانیّت قلب می آورد.
ـ هر روز قرآن تلاوت کنید. بهتر است حدّ اقلّ روزی پنجاه آیه را تلاوت فرمایید.
ـ از عصبانیّت و غضب و حسد بترسید مثل ترسیدن از گرگ گرسنه ای در وسط بیابان بدون درخت و سر پناه یا مثل ترسیدن از ورود در خانه ای که آتش گرفته است.
  – خواندن نماز ها در اول وقت همچون نهری است که انسان را شستشو می دهد .
  – عدم توجه به وسواس فکری؛ یکی از راههای مبارزه با افکار باطل , بی توجهی به آنها و مشغول شدن به کارهای مثبت است.
  – خواندن دو رکعت نماز و توسل به آقا امام زمان ( عج الله تعالی فرجه شریف )؛ اگر دیدید بی توجهی به یک وسواس فکری, فایده نکرده و شما را آزار می دهد , با خواندن دو رکعت نماز و استغاثه به درگاه صاحب العصر و الزمان, از حضرت بخواهید شما را یاری کند.
  – طولانی کردن سجده ها ؛ ناله ی شیطان از سجده های طولانی بلند می شود . بنابراین سعی کنید سجده های نمازها را طولا نی تر کنید .
– تقویت اراده و تصمیم جدى براى گام برداشتن در جاده بندگى و اطاعت امر الهى و بى توجهى به وسوسه هاى شیطان و هوا و هوس ها از طریق شناخت شیطان و مکائد شیطان و راه کمال انسان, شناخت دین , خداوند و شناخت های دیگری که در این راه نیاز است.
– یاد و ذکر خداوند به معناى وسیع آن که مهمترین یاد همان انجام واجبات و ترک محرمات است.
– تماس دایم با خداوند و بندگان برگزیده او از طریق قرائت قرآن و توسلات و خواندن دعاها.
– انجام کارهاى صالح و خدمت و احترام به پدر و مادر و کسانى که بر گردن انسان حق دارند، زمینه ساز توفیقات بیشتر و انجام اعمال نیک بعدى مى باشد.
– ترک زمینه گناه: این خود زیرمجموعه اى دارد که مهمترین آن عبارت از است:
* کنترل چشم: دقیقا باید مواظب چشم خود بود که مبادا به نامحرم و کلاً هر آنچه که شهوت انگیز است، نگاه شود. عن الصادق(ع): «النظر سهم من سهام ابلیس مسموم و کم من نظرة اورثت حسرة طویله؛ نظر دوختن تیرى مسموم از تیرهاى ابلیس است و چه بسا نگاهى که حسرت درازمدتى را (در دل) به ارث بگذارد»، (سفینة البحار، شیخ عباسى قمى، ماده نظر).
تا حد امکان انسان از حضور در مجالس مختلط یا برخورد با نامحرم پرهیز نماید.
کنترل چشم تابعى از روح تقواست که اگر در آدمى پدیدار شد به تبع آن کنترل چشم نیز به دنبال آن خواهد آمد و راهى که صددرصد گناه نکردن در تمام زندگى را تضمین کند براى افراد عادى بشر چیز سهلى نیست؛ زیرا انسان موجودى مختار و داراى تمایلات گوناگون است. بلى با عزمى آهنین و مبارزه اى دائمى با نفس تدریجا مى توان به چنین جایگاه رفیعى دست یافت. موارد زیر در این زمینه بسیار سودمند است، ولى هیچ یک را تضمین قطعى نمى توان به حساب آورد. بلکه تضمین نهایى، در نفس و عزم راسخ خود انسان است:
بهترین راه منصرف کردن نگاه و دید و یا بازداشتن نگاه از تیزى و خیره نمودن است. حضرت على(ع) فرمود: «کسى که چشم خود را پایین اندازد، دلش آسوده گردد، تأسف کمتر خورد و از نابودى در امان ماند»، (غرر الحکم، ص 9122 – 9125). هم چنین مى فرماید: «هر که نگاه هایش پاک باشد، اوصافش نیکو شود»؛ «کسى که عنان چشم خود را رها کند، زندگى اش را به زحمت مى اندازد»؛ «کسى که نگاه هایش پیاپى باشد، حسرت هایش دائمى و پیاپى خواهد بود»، (تحف العقول، ص 97) و نیز فرمود: «بسا هوسى از نیم نگاهى حاصل است»، (بحارالانوار، ج 71، ص 293).
* کنترل گوش: باید از شنیدنى هایى که ممکن است به حرام منجر شوند و زمینه ساز حرام هستند پرهیز شود. مانند نوار موسیقى، صداى شهوت انگیز نامحرم و…
* ترک مصاحبت با دوستان ناباب: دوستانى که باعث مى شوند انسان مزه گناه را مزمزه کند، در واقع دشمن هستند و باید از آنها پرهیز کرد. از امام سجاد(علیه السلام) نقل شده: «النهى عن مصاحبة خمسة و محادثتهم و مرافقتهم فى طریق و هم الکذاب والفاسق والبخیل والاحمق والقاطع لرحمه؛ حضرت از همراهى و سخن گفتن و رفیق بودن با پنج کس را نهى فرموده: کذاب، گناهکار، بخیل، احمق و کسى که قطع رحم کرده است»، (همان، ماده صحب).
البته اینها از مهمترین زمینه هاى گناه هستند که باید ترک شوند ولى کلاً هر چیزى که زمینه گناه را فراهم مى کندباید ترک شود.
– ترک فکر گناه: ترک زمینه گناه سهم به سزایى در ترک فکر گناه دارد. ازاین رو هر چه بیشتر و دقیقتر زمینه گناه ترک شود فکر گناه کمتر به سراغ انسان مى آید. این فکر گناه است که شوق در انسان ایجاد مى نماید و بعد از شوق اراده ى عمل سپس خود گناه محقق مى شود، مسلما تا اراده و شوق و میل نسبت به کارى نباشد انسان مرتکب آن کار نمى گردد.
هر گاه فکر گناه و وسوسه آن به ذهن آمد بلافاصله آن را از لوح ذهن خارج کردن و توجه خود رابه خدا و امور شریفه مشغول داشتن .
جدیت و موفقیت در این امر پیروزی بزرگی است و در واقع دفع دشمن شیطان نفس از همان خاکریز اول است .
– روزه گرفتن: روزه گرفتن قواى حیوانى و شهوانى انسان را تضعیف مى کند اگر قواى شهوانى ضعیف گشت قهرا فکر گناه هم کم رنگ مى شود.
تذکر این نکته بسیار ضرورى است که اولاً: روزه نباید براى بدن ضررى داشته باشد وگرنه شرعا حرام است. ثانیا: براى کارهاى روزمره مخل نباشد. ثالثا: اگر نه مضر بود ونه مخل فقط روزهاى دوشنبه و پنج شنبه باشد نه بیشتر ولى در هر صورت اگر براى روزه گرفتن عذرى است مورد بعدى یعنى ورزش دو برابر شود.
– ورزش: هر روز ورزش لازم است البته آن ورزش هایى باشد که براى بدن ضررى ندارد مثل نرم دویدن و نرم طناب زدن و انجام حرکت هاى کششى و اگر براى روزه گرفتن عذرى هست زمان ورزشى دوبرابر شود مثلاً از بیست دقیقه به چهل دقیقه افزایش یابد.
– جایگزین سازی اعمال و عادات نیکو; مانند شرکت دائمی در نماز جماعت، نماز شب، زیارت اهل قبور و دعا. «ان الحسنات یذهبن السیئات» ( هود، آیه 114) ; خوبی ها سرانجام میدان را بر بدی ها تنگ خواهد کرد و آنها را از بین خواهد برد.
– شناخت دستورات خدا: برای بدست آوردن دستورات الهی باید فرستادگان الهى را بشناسیم و در زمان غیبت امام معصوم (علیه السلام) باید به فقها مراجعه کنیم. لذا برای شناخت دستورات عملى کافى است به رساله هاى علمیه مجتهدین کرام رجوع شود. بنابراین با رجوع به رساله مى توان واجب و حرام الهى را شناخت.
  – تقویت محبت نسبت به خدای رحمان و اهلبیت (علیهم السلام) عامل موثری در ترگ گناه است. آیا عشق، بغیر از شدت یاد محبوب است؟ بهترین مصادیق یاد خداوند عبارت است از:
* نماز : تکرار نماز هرچند که بدون حضور قلب باشد اما در اول وقت انجام شود بدون تأثیر نیست. همینکه انسان به خدا ابراز کند که من هم دوست دارم لذت هم نشینی با تو را بفهمم اما هوای نفس و شیطان بر من غالب می  شوند، حداقل کاری که می توانم بکنم این است که اول وقت، زمانی که بندگان خوبت با تو عشق بازی می کنند من هم این نماز صوری را بجا آورم به امید روزی که من هم از حقیقت نماز لذت ببرم.
*قران: اگر مومن ادعای محبت خدا را دارد، می بایست به دستور العملهای خدا نیز اهمیت بدهد. خداوند مهربان کلیات اوامر ونواهی خود را در قران کریمش آورده است؛ تا آنهایی که طالب رسیدن به قرب او هستند با خواندن قرآن و عمل کردن به آن، پیوسته در یاد خدا باشند. قرآن نقشه ی راهی است که از طرف محبوب به سمت محب فرستاده شده است، تا بندگان، با خواندن آن و حرکت در مسیری که توسط قرآن راهنمایی شده، به خدای مهربان برسند. بنابراین سعی کن حداقل روزی چند آیه را با دقت در معانی و تدبر بخوانی.
خلاصه کلام اینکه؛
پرسشگر عزیز؛ علت اصلی آلوده شدن به گناه این است که انسان اولا خود را نمیشناسد و به ارزش روح خود واقف نیست و ثانیا تأثیر گناهان بر روح خویش را نمی داند و ثالثا نیاز خود را به داشتن روحی سالم و پاک در آخرت درک نمی کند. بنابراین می توان گفت: علت کلی میل به گناه ناآگاهی و عدم باور عمیق به راهی است که دین برای سعادت انسان ترسیم می کند.
  دوست عزیز؛ گریه ی بر اهلبیت زمانی می تواند کارساز باشد که در مسیر آنها حرکت کنیم.
از رحمت خدای کریم نا امید مباش و مطمئن باش اگر قدری جدیت و خلوص در پیمودن راه به خرج دهی , خدای رحمان کمک خواهد کرد .
دوست خوبم؛ اگر مدتی در مسیر صحیح و ترک گناه استقامت داشته باشید مطمئن باش پس از مدتی نه تنها گناه نکردن برایتان آسان می شود بلکه تنفر از گناه، حاصل می شود. ترک گناه مستلزم اراده ای قوی است.
اگر انسان باور کند که در این دنیا مسافر است و اینجا جای ماندن نیست و آمده است تا توشه ای برای ابدیت خود بردارد هرگز به سمت گناه نمی رود.
می توانید به این کتابها مراجعه فرمایید:
1.چهل حدیث امام خمینی(ره)
2.معراج السعادة، ملا احمد نراقی
3.قلب سلیم،آیت الله دستغیب
4.اخلاق عملی، آیت الله مهدوی کنی
5.اخلاق اسلامی ، آیت الله مظاهری

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد