عوامل ظهور امام زمان (عج) چیست؟
۱۳۹۴/۰۷/۱۸
–
۹۴ بازدید
عوامل ظهور امام زمان (عج) چیست؟
عوامل ظهور هر آن چیزی است که در ظهور امام زمان (عج) نقش دارد و از علل ظهور آن حضرت محسوب میگردند و در باره آن باید گفت: هر چند عامل اصلی ظهور امام زمان (عج)، «اراده الهی» است ولی آنچه که انسانها به عنوان زمینه سازی ظهور میتوانند انجام دهند ایجاد آمادگی در خودشان است؛ چون هر انقلاب و نهضتی که برای هدف معینی به وجود میآید، در صورتی پبروز است که زمینههای آن از هر جهت فراهم باشد، در غیر این صورت انقلاب با شکست روبرو خواهد شد.
قیام امام زمان (عج) از این قاعده مستثنی نیست و در صورتی میتواند پیروز شود که شرایط آن فراهم گردد.[۱]
عوامل ظهور هر آن چیزی است که در ظهور امام زمان (عج) نقش دارد و از علل ظهور آن حضرت محسوب میگردند و در باره آن باید گفت: هر چند عامل اصلی ظهور امام زمان (عج)، «اراده الهی» است ولی آنچه که انسانها به عنوان زمینه سازی ظهور میتوانند انجام دهند ایجاد آمادگی در خودشان است؛ چون هر انقلاب و نهضتی که برای هدف معینی به وجود میآید، در صورتی پبروز است که زمینههای آن از هر جهت فراهم باشد، در غیر این صورت انقلاب با شکست روبرو خواهد شد.
قیام امام زمان (عج) از این قاعده مستثنی نیست و در صورتی میتواند پیروز شود که شرایط آن فراهم گردد.[۱]
پس آمادگی مردم از علل و عوامل مهم ظهور میباشد. یعنی عموم مردم خواستار آن حضرت باشند و افکار عمومی برای تأیید و پشتیبانی ایشان مهیا باشد و به عبارت دیگر باید عوامل اختیاری و قابل تغییر غیبت آن حضرت را بر طرف نمود.
توضیح این که؛ بر اساس آنچه در روایات، در باره عوامل غیبت آمده، برخی از آنها در اختیار ما و قابل تغییر نیست مانند:
۱- بیعت کسی بر عهده آن حضرت نباشد.[۲]
۲- محافظت ایشان از خطر کشته شدن[۳]
۳- آزمایش الهی[۴]
۴- علل ناشناخته
چنان که بعضى از روایاتها بیانگر این نکتهاند که امامان معصوم از علت اصلى غیبت آگاهند، اما مأمور به بیان آن نیستند؛ لذا سربسته و به طور اجمال حکمتهایى از آن را بیان کردهاند؛ دلیل این ادّعا روایت عبدالله بن فضل هاشمى از امام صادق (ع) است که امام به وى فرمودند: «براى صاحب امر غیبتى است که چارهاى از آن نیست. هر مبطلى در آن شک مىکند. به او گفتم: فدایتان شوم، (غیبت) براى چیست؟ حضرت فرمودند: براى امرى که اجازه کشف آن را براى شما نداریم. گفتم: حکمت غیبت او چیست؟ حضرت فرمودند: حکمت غیبت او همان حکمت غیبت حجتهاى خداوند قبل از او است. حکمت آن کشف نمىشود مگر بعد از ظهور او. همان طور که حکمت سوراخ کردن کشتى و کشتن پسر و برپایى دیوار توسط حضرت خضر (ع) براى حضرت موسى (ع) کشف نشد مگر هنگام جدایى آنها.[۵]
روشن است که این عوامل در اختیار انسانها نیست تا بتوانند تغییر دهند.
اما برخی دیگر از عوامل غیبت قابل تغییر است چنان که در برخى از توقیعات شریفه به این مسأله اشاره شده است که، بىوفایى مردم و گناهان آنان زمینه ساز غیبت حضرت حجت شده است.
«اگر خداوند به شیعیان ما توفیق همدلى در وفاى به عهدى که بر ایشان است عنایت مى فرمود، مبارکى دیدار ما براى ایشان به تأخیر نمىافتاد و در سعادت مشاهده ما با معرفتى شایسته و درست شتاب مىشد. و چیزى ما را از ایشان محبوس نکرده است مگر اعمال ناخوشایند و ناپسندى است که از آنها به ما مىرسد.»[۶]
مضمون این توقیع آن است که بىوفایى شیعیان نسبت به عهد و پیمان با آن حضرت موجب طولانىتر شدن غیبت و حرمان از وصال شده است، پس همدلى شیعیان در وفاى به عهد [آن حضرت] مىتواند عاملى براى تعجیل در ظهور باشد[۷]؛ علاوه بر این مطالب باید توجه داشت که مردم در عصر غیبت، افزون بر تکالیف عمومى، در خصوص مسأله غیبت وظایفى بر دوش دارند که با انجام آنها ضمن وصول به اجر و ثواب، گامهایى نیز در زمینه ظهور برخواهند داشت، که به برخی از آنها اشاره می کنیم:
صبر
در روایتى امام رضا (ع) مى فرمایند: «چه قدر نیکو است صبر و انتظار فرج. آیا نشنیدى این سخن خداوند را که: فارتقبوا اِنّى معکم رقیب. و این سخن او که: فانتظروا اِنّى معکم من المنتظرین. «منتظر باشید من هم با شما در انتظارم». همانا فرج پس از ناامیدى مىآید و کسانى که قبل از شما بودند صبورتر از شما بودند.»[۸]
تعبیر «علیکم بالصبر» صراحت دارد، در این که وظیفه شیعیان در عصر غیبت، صبر بر فراق است. البته روشن که صبر بهمعنای استقامت داشتن در اعتقاد و عمل و طی نمودن خط و مکتب آن حضرت است.
انتظار
هر چند از روایت بالا وظیفه انتظار نیز به خوبى معلوم مىشود، ولى درباره انتظار باید گفت: پیامبر و ائمه اطهار با تأکید بسیار بر این امر پاى فشردهاند؛ در روایتى از پیامبر اکرم (ص) مىخوانیم که فرمودند: «برترین اعمال امت من انتظار فرج است.»[۹]
حضرت على (ع) در پاسخ کسى که از ایشان پرسید: کدام عمل نزد خداوند محبوبتر است؟ فرمودند: «انتظار فرج».[۱۰]
در روایت دیگرى امام صادق (ع) مى فرمایند: «نزدیکترین حالت بنده به خداوند و راضىترین چیز نزد او این است که هرگاه حجت خدا از آنها پنهان شود و برایشان ظاهر نشود و از آنها پوشیده شود و مکانش را ندانند در این هنگام صبح و شام منتظر فرج او باشند.»[۱۱]
پر واضح است که انتظار بر دو قسم است: انتظار تکوینى و انتظار تشریعى.
در انتظار تکوینى، منتظر بودن بیشتر به شکل منفى و همراه با سستى صورت مىگیرد، اما انتظار تشریعى، پویا و همراه با علم و عمل است. مؤید این سخن، کلام امام سجّاد (ع) است که مىفرمایند: «منتظران ظهور او برترین اهل هر زمانند؛ زیرا خداوند متعال به آنها عقل و فهم و شناختى عطا فرموده است که غیبت در نزد آنان به منزله مشاهده گردیده است. و آنان را در آن زمان به منزله مجاهدان با شمشیر در پیش روى رسول خدا (ص) قرار داده است. آنان حقیقتاً خالصاند و شیعیان راستین و دعوت کنندگان به دین خدا در پنهان و آشکارند.»[۱۲]
منتظر واقعى در بعد علمى، آن چنان معرفتى دارد که غیبت براى او همانند مشاهده است؛ یعنى در شناخت امام زمان خود، شک و تردید ندارد و در بعد عملى آشکارا و نهان به دعوت و تبلیغ مشغول است.
اگر منتظر منفى دست بر دست مىگذارد و به بهانه این که کارى از ما ساخته نیست و کارى براى زمینه سازى ظهور نمىکند، منتظر مثبت شب و روز بر علم و معرفت و عمل خود مىافزاید، خود را آماده ظهور مىنماید، و تلاش دارد تا خود را از سنخ منتظر کند.
چکیده سخن آن که در انتظار مثبت ایمان به غیب، گرایش به عدالت، تنفر از ظلم، اعتراف به حق و دعوت به خیر و صلاح نهفته است.
دعا
در برخى روایات عمدهترین وظیفه عصر غیبت را دعا دانستهاند؛ از جمله در توقیع اسحاق بن یعقوب که به وسیله محمد بن عثمان دریافت شده است، حضرت مهدی (عج) فرمودند: «برای تعجیل در فرج زیاد دعا کنید…».[۱۳]
انقطاع
در روایتى از امام صادق (ع) مىخوانیم: «همانا این امر (ظهور حضرت مهدى) نمىآید شما را مگر پس از ناامیدى».[۱۴] و در روایت دیگرى امام رضا (ع) مىفرمایند: «همانا فرج پس از ناامیدى مىآید و کسانى که پیش از شما بودند صابرتر از شما بودند.»[۱۵]
این بدان معنا است که تا بشریت چشم امید به قدرتهاى غیرالهى داشته باشد، عطش عدالت مهدوى در او وجود ندارد و آن گونه که بایسته و شایسته است، مهدىجو و مهدىخواه نخواهد بود.
شاید بههمین جهت یکی از نشانههای آغاز انقلاب امام زمان (عج)، فراگیری ظلم و جور در جهان بیان شده است و این مطلب را از دو راه میتوان ثابت کرد:
۱- پبامبر گرامی اسلام (ص) فراگیری ظلم و جور را، نشانه آغاز انقلاب دانسته و در حدیثی که محدثان اسلامی نقل کردهاند، فرمودهاند: «زمین را پر از قسط و عدل میکند، چنان که از ظلم و جور پرگردد.»[۱۶]
۲- فشار و اختناق هرگاه از حدّ بگذرد، مایه انفجار میگردد. انفجارهای اجتماعی، مانند انفجارهای مکانیکی است که در درجه معینی از فشار، انفجار رخ میدهد. و در حقیقت گسترش فساد به وسیله ضحاکان زمان، انقلاب را نزدیکتر میکند، و در نتیجه بذرهای انقلاب را آبیاری مینماید، تا لحظهای که بحران به اوج خود برسد و انقلاب صورت پذیرد. البته همان گونه که باید توجه داشت که صرف گسترش فساد کافی نیست بلکه رشد آگاهی هم در این زمینه لازم است.
مقصود از بالا رفتن سطح آگاهی، این است که انسانها، به موقعیت و ارج وجود خود پیببرند، و تحمل ظلم و فساد را زندگی ننگین و مرگباری تلقی کنند که شایسته مقام انسان نیست. آن گاه با ارزیابی شرایط و امکانات خود، و ستم قدرتهای طاغوتی، بذر انقلاب را در سرزمین مستعد و آماده بپاشند و با طرق گوناگون، در آبیاری آن بکوشند. ناگفته پیداست، تا زمانی که در تودهها چنین آگاهی پدید نیاید، و انسانها بر ارزش خود واقف نگردند، و امکانات خود و طرف را درست نسنجند، انقلاب کوری رخ میدهد که نمیتواند، مصالح مردم را تضمین کند.
به عبارت روشنتر: برای تحقق یک انقلاب، تنها گسترش فساد و یا وجود یک رهبر لایق کافی نیست، بلکه علاوه بر این، آمادگی روحی و فکری لازم است که مردم در موقع مناسب بهای انقلاب را که همان ایثارگری و شهادت در راه هدف است، بپردازند. در غیر این صورت، سستی و تنبلی و اکتفا به وضع موجود، در روح جامعه لانه میگزیند، و اندیشه انقلاب به ذهن آنان راه پیدا نمیکند. و با تمسک به منطق «موسی به دین خود، عیسی به دین خود»، و یا «هر کس باید گلیم خود را از آب بیرون ببرد»، «من چه کار به کار دیگران دارم» و امثال این جملات، وضع موجود را که توأم با یک نوع راحتطلبی است، بر قیام و انقلاب و تحمّل زندان و شکنجه و قتل و اعدام ترجیح میدهد.[۱۷]
علاوه این که برای تحقق قیام حضرت مهدی (عج)، یک ارتش مهیّا و نیروی ضربتی کارآمد لازم است که پشت سر امام ایستاده و گوش به فرمان او باشد. از این جهت باید در جهنم سوزان ظلم و جور و فساد و تبعیض، افراد فداکاری پرورش یابند، تا پیامآور بهار عدالت باشند این گروه باید به نیروی ایمان و تقوا مجهز گردند، و جانباز و فداکار باشند.
به طور خلاصه، گسترش فساد و ظلم، اگر منجر به «انظلام» – یعنی پذیرش ظلم و ستم – بشود، هیچگاه زمینه قیام علیه آن نخواهد شد. بلکه تنها در صورتی مفید است که مقدمه مبارزه در جهت تحقق عدالت و نیکی باشد. بدیهی است که این مقدمه نیز هیچ گاه عملی نخواهد شد، مگر زمانی که مردم، بدی ظلم را بدانند. و در برابر آن، مظاهر صلاح و تقوای فردی و اجتماعی را نیز بشناسند. و تنها راه این شناخت، دعوت مردم به سمت صلاح و تقوا است.
احادیث فراوانی داریم که گروهی در زمانهای مختلف با حرکتهای اصلاح گرانه در جوامع بشری، زمینه ساز ظهور حجت خواهند بود. این احادیث در برخی از کتب گرد آمده است.[۱۸]
ما به یکی از این احادیث اشاره میکنیم: صاحب کشف الغمه از پیامبر اکرم (ص) نقل می کنند که حضرت فرمودند: «مردمی از مشرق خروج می کنند و برای حضرت مهدی (عج) زمینه سازی میکنند.»[۱۹]
تقوا و دوری از گناه
در احادیثی که پیامبر اکرم (ص) و ائمهاطهار (ع)، وظایف منتظران را معین کردهاند، همه جا سخن از تقوا، ورع، عفاف، صلاح، سداد، دوری از گناه و قرب به خداست. به عنوان نمونه، امام صادق (ع) فرمودند: «هر کس خوشنود میشود که از اصحاب قائم (ع) باشد، پس باید منتظر باشد، و به ورع و اخلاق نیکو عمل کند، در حالی که منتظر است. اگر چنین شخصی، پیش از ظهور حضرتش بمیرد، اجر او مانند کسی است که زمان ظهور آن حضرت را درک کرده است. پس (در جهت نیکیها) بکوشید و منتظر باشید. (این انتظار) گوارا باد بر شما ای گروه رحمت شده.»[۲۰]
علمای گذشته ما، درباره وظایف و تکالیف منتظران در زمان غیبت، کتابهایی مستقل نوشته یا فصولی از کتب خود را اختصاص دادهاند، مانند: کتاب «نجم الثاقب» تألیف مرحوم حاج میرزاحسین نوری (متوفی ۱۳۲۷)، دو کتاب «مکیال المکارم» و «وظیفه مردم در زمان غیبت امام زمان» تألیف مرحوم سید محمد تقی موسوی اصفهانی (متوفی ۱۳۴۸). در این کتابها و مشابه آنها تنها بر اساس روایات معصومین (ع) به عوامل ظهور و وظایف منتظران اشاره شده است، البته از نظر عقلایى نیز مىتوان گفت: تشکیل حکومت جهانى با آن عظمت و شکوه، به صورت دفعى هر چند محال نیست، اما دلیل عقلى یا نقلى معتبر بر چنین وقوعى نداریم. هر چند ممکن است خود ظهور به دلیل عدم توقیت، به طور ناگهانى صورت گیرد، اما قطعا نمىتوان گفت بدون هیچ زمینهاى انجام مى شود.
شهید مطهرى (ره) در این باره مىنویسد: بعضى از علماى شیعه که به برخى از دولتهاى شیعى معاصر خود حسن ظن داشتهاند، احتمال دادهاند که دولت حقّى که تا قیام مهدى موعود ادامه خواهد یافت، همان سلسله مورد نظر باشد.[۲۱]
این سخن بیانگر آن است که علماى شیعه به حکومت زمینه ساز عقیده داشتهاند و این یک امر طبیعى است، چرا که وقتى انسان منتظر مهمان عزیزى باشد، سعى مى کند فضا و مکان و استقبال کنندگان را در حد امکان، با مقام فرد منتظر کاملاً همانند کند. چگونه ممکن است فرد منتظر، در انتظار کسى باشد که به دلیل اجراى عدالت، پیاده کردن احکام الهى و جلوگیرى از فحشا، محکوم دادگاه او و طعمه شمشیر وى باشد؟
آیت الله العظمی مکارم شیرازى نیز، درباره آمادگىهاى لازم براى حکومت جهانى مىنویسد: براى این که دنیا چنان حکومتى را پذیرا باشد، چند نوع آمادگى لازم است:
۱ـ آمادگى فکرى و فرهنگى:
یعنى سطح افکار مردم جهان آن چنان بالا رود که بدانند مثلاً مسأله «نژاد» یا «مناطق مختلف جغرافیایى» مسأله قابل توجهى در زندگى بشر نیست و تقاوت رنگها و زبانها و سرزمینها نمى تواند بشر را از هم جدا سازد.
۲ـ آمادگى اجتماعى:
مردم جهان باید از ظلم و ستم و نظامات موجود خسته شوند، تلخى این زندگى مادى و یک بعدى را احساس کنند و حتى از این که ادامه این راه یک بعدى ممکن است در آینده مشکلات کنونى را حل کند، مأیوس گردند.
۳ـ آمادگىهاى تکنولوژى و ارتباطى:
بر خلاف آنچه بعضى مىپندارند که رسیدن به مرحله تکامل اجتماعى و رسیدن به جهانى آکنده از صلح و عدالت، تنها با نابودى تکنولوژى جدید امکانپذیر است، وجود این صنایع پیشرفته نه تنها مزاحم یک حکومت عادلانه جهانى نخواهد بود، بلکه شاید بدون آن وصول به چنین هدفى محال باشد. معجزه، استثنایى است منطقى در نظام جارى طبیعت، براى اثبات حقانیت یک آیین آسمانى؛ نه براى اداره همیشگى نظام جامعه.[۲۲]
۴ـ آمادگىهاى فردى:
حکومت جهانى قبل از هر چیز نیازمند عناصر آماده و با ارزش انسانى است تا بتواند بار سنگین چنان اصلاحات وسیعى را به دوش بکشد.
این در درجه اول نیاز به بالا بردن سطح اندیشه و آگاهى و آمادگى روحى و فکرى براى پیاده کردن آن برنامه عظیم نیاز دارد. منتظر واقعى براى چنان برنامه مهمى نمىتواند نقش تماشاچى را داشته باشد.[۲۳]
پینوشتها:
[۱] ابراهیم امینی، دادگستر جهان، ص ۲۹۴.
[۲] رک: صافى گلپایگانى، لطف اللّه، منتخب الاثر، ص ۳۳۴.
[۳] رک: بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۹۷.
[۴] همان، ص ۹۸.
[۵] «ان لصاحب الامر غیبة لا بد منها، یرتاب فیها کل مبطل، فقلت له: و لم جعلت فداک؟ قال لامر لم یؤذن لنا فى کشفه لکم، قلت: فما وجه الحکمة فى غیبة؟ فقال: وجه الحکمة فى غیبة وجه الحکمة غیبات من تقدمه من حجج الله تعالى ذکره، ان وجه الحکمة فى ذلک لا ینکشف الا بعد ظهوره، کما لا ینکشف وجه الحکمة لمّا أتاه الخضر (ع) من خرق السفینة، و قتل الغلام و اقامة الجدار، لموسى (ع) الا وقت افتراقها». رک: همان، ص ۹۱، و ۱۱۳.
[۶] «و لو ان اشیاعنا وفقهم الله على اجتماع من القلوب فى الوفاء بالعهد علیهم، لما تأخر عنهم الیمن بلقائنا و لتعجلت لهم السعادة بمشاهدتنا، على حق المعرفة و صدقها منهم بنا فما یحبسنا عنهم الا ما یتصل بنا مما نکرهه و لا نؤثره منهم». رک: همان، ج ۵۳، ص ۱۷۷، و الزام الناصب، ج ۲، ص ۴۶۷
[۷] «لتعجلت لهم السعادة بمشاهدتنا». در سعادت دیدار ما شتاب مىشد
[۸] «ما احسن الصبر و انتظار الفرج، اما سمعت قول الله تعالى «فارتقبوا انى معکم رقیب» و قوله عزوجل: «فانتظروا انى معکم من المنتظرین، فعلیکم بالصبر، فانه انما یجیىء الفرج على الیأس و قد کان الذین من قبلکم اصبر منکم».همان، ج ۵۲، ص ۱۲۹
[۹] «افضل اعمال امتى انتظار الفرج». همان، ص ۱۲۲
[۱۰] «اى الاعمال احب الى اللّه عزوجل؟» فقال: «انتظار الفرج». همان
[۱۱] «اقرب ما یکون العبد الى الله عزوجل و ارضى ما یکون عنه اذا افتقدوا حجة الله فلم یظهر لهم و حجب عنهم فلم یعلموا بمکانه… فعندها فلیتوقعوا الفرج صباحا و مساءً». همان، ص ۹۵
[۱۲] «المنتظرون لظهوره افضل اهل کل زمان، لان الله تعالى ذکره، اعطاهم من العقول و الافهام و المعرفة ما صارت به الغیبة عند هم بمنزلة المشاهدة، و جعلهم فى ذلک الزمان بمنزلة المجاهدین بین یدى رسول الله (ص) بالسیف، اولئک المخصلون حقا، و شیعتنا صدقا، و الدعاة الى دین الله سرا و جهرا» همان، ص ۱۲۲
[۱۳] «و اکثروا الدعاء بتعجیل الفرج، فان ذلک فرجکم». الاحتجاج ج۲ ص ۴۷۱ .
[۱۴] «ان هذا الامر لایأتیکم الا بعد ایاس…». رک: بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۱۱۱.
[۱۵] «فانه انما یجیىء الفرج على الیأس و قد کان الذین من قبلکم اصبر منکم». رک: بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۱۲۹ و ۱۱۰.
[۱۶] «یملا الارض قسطاً و عدلا کما مُلئت ظُلما وجورا». الاحتجاج، ج۱، ص ۶۹.
[۱۷] باید توجه نمود که مدتهاست که فساد، جهان را فرا گرفته است. فساد ابرقدرتها در بسیاری از مناطق جهان – بهویژه آفریقا و آسیا – به شدیدترین وضع رسیده است. از روزی که غرب، اندیشه تسلط بر شرق را در سر پرورانده، هر روز در نقاط مختلف جهان، بر مظالم خود افزوده و میلیونها نفر را در بند کشیده است. تنها بررسی وضع کشورهای استعمارزده آفریقا و جنوب آسیا سند روشن و گویایی بر این مطلب است.
[۱۸] برای اطلاعات بیشتر ر. ک: کامل سلیمان، روزگار رهای؛ ترجمه علی اکبر مهدی پور، ج ۲، صص ۱۰۳۴-۱۰۶۲.
[۱۹] کشف الغمة فی معرفة الائمه، ج ۳، ص ۲۶۷ ؛ معجم احادیث الامام المهدی، مؤسسه المعارف الاسلامیه، ۱۴۱۱ ق، ج ۱، ص ۳۸۷.
[۲۰] «من سره ان یکون من اصحاب القائم فلینتظر ولیعمل بالورع و محاسن الاخلاق و هو منتظر. فان مات وقام القائم بعده، کان له من الأجر مثل أجر من أدرکه. فجدوا وانتظروا هنیئاً لکم ایتها العصابة المرحومة». بحارالانوار، ج 52، ص 140، به نقل از غیبت نعمانی.
[۲۱] ر. ک: مطهرى، مرتضى، قیام و انقلاب مهدى، ص ۶۸.
[۲۲] مکارم شیرازى، ناصر، حکومت جهانى مهدى (ع)، صص ۸۰ -۸۳.
[۲۳] همان، ص ۱۰۰.