خانه » همه » مذهبی » عیب پوشی

عیب پوشی


عیب پوشی

۱۳۹۳/۰۴/۱۵


۷۵۵ بازدید


ستار العیوب بودن از صفات حضرت ربوبیت است اما ما انسانها چگونه آنرا در زندگی مان بکار ببریم؟

با سلام و تحیت و تشکر از ارتباط شما با این مرکز
از صفات زشت و ناهنجاری که راحتی وآسایش انسان را سلب می‌کند و او را در نظر دیگران بی‌ اعتبار جلوه می‌دهد، عیب‌جویی است. این خوی شرم آور به کلنگی می‌ماند که کسی آنرا به دست گرفته و برای ویران کردن بنای برادری، محبت، یگانگی، صفا وصمیمیت مدام کوشش می‌کند.
صفت مقابل عیب‌جویی
در مقابل این صفت خبیثه، عیب پوشی کردن قرار دارد که از بزرگترین شاخصه‌های خیرخواهی است و از آن تعبیر به ستر عیوب می‌شود. ستر به معنای پوشاندن چیزی [۱] است و عیب، نقصان در ذات چیزی یا در صفتی [۲] است و در اصطلاح، عیب پوشی، پرده بر بدی‌های مردم افکندن [۳] است.
فضیلت
در فضیلت وشرافت عیب پوشی و پرهیز از عیب‌جویی ، روایات بسیاری ذکر شده است که به بیان پاره‌ای از آن‌ها می‌پردازیم:
– امام رضا (ع) درپاسخ مردی که از برادرش شکوه می‌کرد فرمود:
«… پرده‌پوشی کن و بر عیوبش روکش افکن..» [۴]– امیر المؤمنین (ع) فرمود: خوشا بحال آن کس که از عیب دیگران چشم بپوشد و به عیب‌های خود نگاه کند. [۵]-امام علی (ع) می‌فرمایند: ای بنده خدا ! در گفتن عیب کسی شتاب مکن. شاید خدایش بخشیده باشد و بر گناهان کوچک خود ایمن مباش؛ شاید برای آن‌ها کیفر داده شوی! پس هر کدام از شما که به عیب کسی آگاه است به خاطر آنچه که از عیب خود می‌داند باید از عیب جویی دیگران خود داری کند. [۶]– حضرت عیسی (ع) ‌به اصحابش فرمود: بگوئید ببینم اگر کسی ببیند گوشه‌ای از جامه برادرش (در خواب) کنار رفته و عورتش نمایان شده، بقیه را هم عقب می‌زند یا آن را می‌پوشاند؟ گفتند: البته آن را می‌پوشاند. فرمود: ابدا، شما جامه را یکباره عقب می‌زنید. آن‌ها فهمیدند که سؤال جنبه مثال دارد. گفتند: یا روح اللَّه، مقصد چیست؟ فرمود: این مثال مردی است که از برادرش عیبی بیند و نپوشاند. [۷]ستار العیوب بودن خداوند
در فضیلت وشرافت عیب پوشی همین بس که یکی از اوصاف خدای سبحان است. پس باید نگریست که چگونه خداوند بر امر گناهکاران در دنیا و آخرت پرده می‌افکند.
امام رضا (ع) می‌فرمایند:
«بر مؤمن سزاوار است که از پروردگار و پیامبر و امام خود سه خصلت را بیاموزد: خصلتی که از پروردگار باید بیاموزد، عیب پوشی و کتمان است…» [۸]پس به فرموده امام صادق (ع) گوش فرا داده و هیچ‌کس را رسوا مکن؛ چرا که «ستّار العیوب» قبایح تو را از غیر پوشانیده و کسی را به او مطّلع نکرده، تو نیز به حکم «متخلّق به اخلاق الهی شدن» عیب کسی را فاش مکن و عیب‌پوش باش. (منسوب به امام جعفر صادق علیه‌السلام‌) [۹]شرائط
پرده‌پوشی در کارهای حرام با نهی از منکر منافات ندارد ولی اگر نهی از منکر متوقف بر آن باشد که آن امر فاش شود بقول مشهور فاش کردن آن جائز است و بلکه واجب است؛ زیرا همه جا عیب‌پوشی ارزش نیست، گاهی باید افشاگری کرد [۱۰] و عیب پوشی در موردی است که عیوب پنهانی سرچشمه مشکلات اجتماعی نگردد که در آن‌جا وظیفه افشاگری به میان می‌آید.
وجه تمایز نفاق وایمان
از جمله وجه تمایز نفاق و ایمان ، عیب پوشی است. در روایات عیب پوشی را از صفات مؤمن دانسته [۱۱] و پرده‌دری و عیبجویی را صفت اهل نفاق [۱۲] برشمرده‌اند.
موارد عیب پوشی
۱-عیب پوشی مؤمن
امام باقر (ع) فرمود: مؤمن به مؤمن حق واجب دارد که تا هفتاد گناه کبیره بر او پرده پوشی کند. [۱۳]۲-عیب پوشی همسایه
امام سجاد (ع) می‌فرمایند: امّا حق همسایه تو آنست که در پشت سرش آبرویش را نبری… و اگر از او چیز ناشایسته‌ای سراغ داری آن را پرده‌پوشی کنی…. [۱۴]۳-عیب پوشی خردسالان
امام زین العابدین (ع) فرمودند: حق خردسال این است که بر او رحمت آری… از خطایش بگذری و پرده‌پوشی کنی… که این خود سبب بازگشت (و اصلاح حال) اوست. [۱۵]۴-عیب پوشی از کسی که مقام فرد را حفظ کرده است.
از جمله وصیت امیر المؤمنین (ع) به محمد حنیفه این است:
… پاداش کسی که مقام تو را حفظ کرده این نیست که حق او را ضایع گردانی و یا در برابر پرده‌پوشی‌های او با او بد رفتاری کنی. [۱۶]۵-عیب پوشی سائل
امام سجاد (ع) می‌فرمایند: حق سائلی که صدق نیازمندیش را بفهمی اینست که به او چیزی بدهی و اگر در صدق او شک داری و سابقه تهمت دارد به او توجه مکن که مبادا کید شیطان باشد و تو را از خط خود باز دارد و تو را از قرب پروردگارت منحرف کند ولی بر او پرده‌پوشی کن…. [۱۷]از صفات رهبر
امام علی (ع) به مالک اشتر در رابطه صفات رهبر می‌فرمایند :
… هر کس از رعایا نسبت به مردم عیب‌جوتر است او را از خود دور کن و دشمن بدار. زیرا طبعا در مردم عیب‌هائی است که بایستی والی بیش‌تر از دیگران آن‌ها را بپوشد. در مقام مباش که عیب آن‌ها را بدانی؛ زیرا هر چه را دانی باید آن را اصلاح کنی ولی آنچه از تو پنهان است خداوند می‌فرماید تا می‌توانی بدی‌ها را بپوش تا خدا عیب پوشی را بر تو آسان کند. [۱۸]پس از صفات یک رهبر آگاه، عیب‌پوشی و بازگذاشتن راه عذر و توبه‌ مردم است [۱۹]آنچه عیب را می‌پوشاند
۱- شکیبایی ، پوشاننده عیب‌هاست. [۲۰]۲- پرسش کردن، وسیله پوشاندن عیب‌هاست. [۲۱]۳-آن کس که لباس حیاء بپوشد، کسی عیب او را نبیند. [۲۲]۴- عیب تو تا آنگاه که روزگار با تو هماهنگ باشد، پنهان است [۲۳]۵-هر که جامه علم و دانش بر تن کند، عیوبش از چشم مردم نهان شود. [۲۴]۶-پرده بدی‌ها، خاموشی است [۲۵]۷- پرده عیب‌ها، عقل است. [۲۶]۸- مسالمت با مردم، ‌ عیب‌ها را می‌پوشاند. [۲۷]علل وانگیزه
رضای خداوند
حضرت رسول اکرم (ص) می‌فرمایند: خداوند باحیا و پرده‌پوش است و حیا و پرده‌پوشی را دوست دارد. [۲۸]عدم شیوع گناه
جنبه عمومی و همگانی پیدا نکردن گناه [۲۹]حضرت علی (ع) فرمود: اگر مؤمنی را بیابم (و ببینم) بر کار بد و گناهی مشغول است همانا او را به لباس خود و یا به لباس او می‌پوشانم. [۳۰] زیرا این خود گناه بزرگی است [۳۱] و در قرآن کریم از آن نهی شده و وعده عذاب به کسانی که مرتکب این معصیت کبیره شوند داده شده است:
«کسانی که دوست دارند زشتی‌ها در میان مردم باایمان شیوع یابد، عذاب دردناکی برای آنان در دنیا و آخرت است» إنَّ الَّذِینَ یُحِبُّونَ أَنْ تَشِیعَ الْفاحِشَةُ فِی الَّذِینَ آمَنُوا لَهُمْ عَذابٌ أَلِیمٌ فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ [۳۲]پوشاندن عیب خود
پوشاندن عیب خود: [۳۳]به حکم عقل چون آدمی نمی‌پسندد که عیب او بر همه آشکار شود لذا باید عیب پوش مردم باشد تا خداوند متعال نیز عیب پوش او باشد. در روایتی مردی به پیامبر خدا (ص) عرض کرد: دوست دارم خداوند عیب‌های مرا بپوشاند. حضرت فرمودند: عیب‌های برادرانت را بپوشان. [۳۴] پس انسان به خاطر آنچه از خود سراغ دارد باید عیب برادرش را بپوشاند. و انجام وظیفه خود در برابر مؤمن [۳۵] و… می‌باشد.
آثار دنیوی و اخروی عیب‌پوشی
آمرزش الهی
حضرت رضا (ع) می‌فرمایند: «… و آن کس که گناه را پنهان می‌دارد مشمول آمرزش الهی است» [۳۶]وارد شدن بر بهشت
رسول خدا (ص) فرمودند: هیچ فردی، عیبی از برادر مسلمانش نبیند که آن را بپوشاند، مگر این‌که به بهشت درآید. [۳۷]پوشانده شدن عیوب او در قیامت
از پیامبر اکرم (ص) روایت شده است که فرمود: «هیچ بنده‌ای عیب ‌بنده‌ای را پوشیده نمی‌دارد مگر آن‌که خداوند به روز قیامت عیب او را پوشیده می‌دارد.» [۳۸]پوشانده شدن عیوب او در دنیا وآخرت
پیامبراسلام (ص) می‌فرمایند: هر که عیب برادرش را بپوشد خدا در دنیا و آخرت عیوبش را به پوشاند. [۳۹]همانند نجات دادن دختر زنده به گور شده
رسول خدا (ص) فرمودند: هر کس زشتکاری مؤمنی را بپوشاند، چنان است که دختر زنده به گور شده‌ای را نجات دهد. [۴۰]همانند زنده کردن مرده
پیامبراسلام (ص) می‌فرمایند: اگر کسی عیب مسلمانی را بپوشاند، چنان است که گویی مرده‌ای را زنده کرده است. [۴۱]بازگشت از گناه
-اصلاح و بازگشت از گناه [۴۲]آثار عدم عیب پوشی
________________________________________
۱-مشمول غفران الهی نشدن
رسول خدا (ص) فرمود: «همه امّت من بخشش می‌یابند، جز پرده‌دران… [۴۳]۲-فاش شدن عیوب او توسط خداوند
امام علی (ع) می‌فرمایند: هر که دنبال عیب‌های مردم بگردد، خداوند عیب‌های او را بر ملا سازد. [۴۴]۳-ذلیل شدن
حضرت رضا (ع) می‌فرمود: آن کس که گناه را نشر دهد مخذول و مطرود است. [۴۵]۴-در حکم آغاز کننده آن زشتی بودن
از امام صادق (ع) روایت شده است: رسول خدا (ص) فرمود: «اگر کسی زشتی را آشکار سازد، همچون آغازگر آن است» [۴۶]۵-محروم شدن از دوستی دل‌ها
امام علی (ع) می‌فرمایند: هر که در عیب‌های نهانی مردم تفحّص کند، خدا او را از دوستی دل‌ها محروم گرداند. [۴۷]فهرست منابع
(۱) قرآن کریم.
(۲) راغب اصفهانی، حسین بن محمد، ترجمه وتحقیق مفردات الفاظ قرآن‌، خسروی حسینی سید غلامرضا، تهران‌، انتشارات مرتضوی‌، ۱۳۷۵ ش‌، دوم.
(۳) مصطفوی، حسن‌، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم‌، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب‌، ۱۳۶۰ ش‌.
(۴) نراقی، ملا احمد، معراج السعاده، قم، زهیر، ۱۳۸۶هش، اول.
(۵) مجلسی، محمد باقر، آداب معاشرت- ترجمه جلد شانزدهم بحار الانوار، محمد باقر کمره‌ای، تهران‌، اسلامیه‌، ۱۳۶۴ ش‌، اول، ۲جلد.
(۶) علامه مجلسی، ترجمه الإیمان و الکفر بحار الانوار، عزیز الله عطاردی‌، تهران‌، انتشارات عطارد، ۱۳۷۸ ش.
(۷) سید رضی، نهج البلاغة، محمد دشتی‌، قم‌، مشهور، ۱۳۷۹ ش‌، اول‌، خطبه ۱۴۰.
(۸) تحف العقول، حسن بن شعبه حرانی، احمد جنتی‌، تهران‌، مؤسسه امیر کبیر، اول، ‌۱۳۸۲ ش‌.
(۹) سید نعمت الله جزائری‌، قصص الأنبیاء (قصص قرآن)، فاطمه مشایخ‌، تهران‌، انتشارات فرحان‌، اول.
(۱۰) مصباح الشریعة، عبد الرزاق گیلانی‌، تهران، ‌ پیام حق‌، اول‌، ۱۳۷۷ ش‌، ص۷۰.
(۱۱) قرائتی محسن، تفسیر نور، تهران‌، مرکز فرهنگی درس‌هایی از قرآن‌، ۱۳۸۳ ش‌، یازدهم‌.
(۱۲) ایمان و کفر، ترجمه الإیمان و الکفر بحار الانوار.
(۱۳) ثقة الإسلام کلینی، ‌اصول کافی، محمد باقر کمره‌ای، ‌ قم، ‌ انتشارات اسوه‌، سوم‌، ۱۳۷۵ ش‌.
(۱۴) طبرسی، رضی الدین حسن بن فضل، مکارم الأخلاق، ‌سید ابراهیم میر باقری، ‌ تهران، فراهانی، ‌ دوم، ‌ ۱۳۶۵ ش‌.
(۱۵) شیخ صدوق، ‌کتاب المواعظ، ‌عزیز الله عطاردی‌، تهران، ‌مرتضوی، ‌اول.
(۱۶) آداب معاشرت، ترجمه جلد شانزدهم بحار الانوار.
(۱۷) شیخ صدوق، خصال، محمد باقر کمره‌ای‌، تهران، ‌انتشارات کتابچی‌، اول، ‌۱۳۷۷ ش.
(۱۸) خوانساری، جمال الدین، شرح آقا جمال الدین خوانساری بر غرر الحکم، دانشگاه تهران، ۱۳۶۶ ش، ۷ جلد.
(۱۹) پاینده‌، ابو القاسم، نهج الفصاحة مجموعه کلمات قصار حضرت رسول ص‌، تهران‌، دنیای دانش، چهارم‌، ۱۳۸۲ ش‌.
(۲۰) مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران‌، ‌ دار الکتب الإسلامیة، ۱۳۷۴ ش، اول.
(۲۱) آشتیانی، میرزا احمد، طرائف الحکم یا اندرزهای ممتاز، تهران‌، کتابخانه صدوق‌، سو م، ‌۱۳۶۲ ش.
(۲۲) محمدی ری شهری، محمد، میزان الحکمه، قم، دارالحدیث، اول، ۱۳۷۷ش.
(۲۳) شیخ کلینی، اصول کافی، حاج سید جواد مصطفوی‌، تهران‌، کتاب فروشی علمیه اسلامیه‌، اول.
(۲۴) نراقی، مولامهدی، علم اخلاق اسلامی (ترجمه کتاب جامع السعادات)، ترجمه سید جلال الدین مجتبوی، انتشارات حکمت، ۱۳۶۶هش، اول.
(۲۵) خرمشاهی، بهاء الدین انصاری، ‌ مسعود، پیام پیامبر، تهران‌، منفرد، اول‌، ۱۳۷۶ ش.
(۲۶) آیت الله مشگینی، نصایح، ‌احمد جنتی‌، قم، ‌ الهادی‌، بیست و چهارم، ۱۳۸۲ ش‌.
(۲۷) پیام پیامبر.
پانویس
۱. ↑ راغب اصفهانی، حسین بن محمد، ج‌۲، ص۱۸۳، ترجمه وتحقیق مفردات الفاظ قرآن‌، خسروی حسینی سید غلامرضا، تهران‌، انتشارات مرتضوی‌، ۱۳۷۵ ش‌، دوم.
۲. ↑ مصطفوی، حسن‌، ج‌۸، ص۲۷۱، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم‌، تهران، بنگاه ترجمه و نشر کتاب‌، ۱۳۶۰ ش‌.
۳. ↑ نراقی، مولامهدی، علم اخلاق اسلامی (ترجمه کتاب جامع السعادات)، ص۴۲۹،ترجمه سید جلال الدین مجتبوی، انتشارات حکمت، ۱۳۶۶هش، اول.
۴. ↑ مجلسی، محمد باقر، آداب معاشرت- ترجمه جلد شانزدهم بحار الانوار، محمد باقر کمره‌ای، تهران‌، اسلامیه‌، ۱۳۶۴ ش‌، اول، ۲جلد ج‌۱، ص۵۸.
۵. ↑ علامه مجلسی، ترجمه الإیمان و الکفر بحار الانوار، ج‌۱، ص۴۹۹، عزیز الله عطاردی‌، تهران‌، انتشارات عطارد، ۱۳۷۸ ش.
۶. ↑ سید رضی، نهج البلاغة، ج۱، ص۲۵۹، محمد دشتی‌، قم‌، مشهور، ۱۳۷۹ ش‌، اول‌، خطبه ۱۴۰.
۷. ↑ تحف العقول، حسن بن شعبه حرانی،ص۸۱۱، احمد جنتی‌، تهران‌، مؤسسه امیر کبیر، اول، ‌۱۳۸۲ ش .
۸. ↑ سید نعمت الله جزائری‌، قصص الأنبیاء (قصص قرآن)، ج۱، ص۸۱۷، فاطمه مشایخ‌، تهران‌، انتشارات فرحان‌، اول.
۹. ↑ مصباح الشریعة، عبد الرزاق گیلانی‌، ج۱، ص۷۰، تهران، ‌ پیام حق‌، اول‌، ۱۳۷۷ ش‌، ص۷۰.
۱۰. ↑ قرائتی محسن، تفسیر نور، ج‌۵، ص۶۹، تهران‌، مرکز فرهنگی درسهایی از قرآن‌، ۱۳۸۳ ش‌، یازدهم‌،.
۱۱. ↑ علامه مجلسی، ترجمه الإیمان و الکفر بحار الانوار، ج۱، ص۲۹۳، عزیز الله عطاردی‌، تهران‌، انتشارات عطارد، ۱۳۷۸ ش.
۱۲. ↑ ایمان و کفر، ترجمه الإیمان و الکفر بحار الانوار، ج‌۲، ص۴۲۳.
۱۳. ↑ ثقة الإسلام کلینی، ‌اصول کافی، ج‌۴، ص۶۱۱،محمد باقر کمره‌ای، ‌ قم، ‌ انتشارات اسوه‌، سوم‌، ۱۳۷۵ ش‌.
۱۴. ↑ طبرسی، رضی الدین حسن بن فضل، ج‌۲، ص۳۳۸، مکارم الأخلاق، ‌سید ابراهیم میر باقری، ‌ تهران، فراهانی، ‌ دوم، ‌ ۱۳۶۵ ش‌.
۱۵. ↑ تحف العقول، حسن بن شعبه حرانی، ج۱، ص۴۱۵، احمد جنتی‌، تهران‌، مؤسسه امیر کبیر، اول، ‌۱۳۸۲ ش‌.
۱۶. ↑ شیخ صدوق، ‌کتاب المواعظ، ‌ص۶۵،عزیز الله عطاردی‌، تهران، ‌مرتضوی، ‌اول .
۱۷. ↑ آداب معاشرت، ج‌۱ ص۷،ترجمه جلد شانزدهم بحار الانوار.
۱۸. ↑ شیخ صدوق، ‌کتاب المواعظ، ج‌۲ ص۷۵،‌عزیز الله عطاردی‌، تهران، ‌مرتضوی، ‌اول .
۱۹. ↑ قرائتی محسن، تفسیر نور،ج‌۵، ص ۹۲، تهران‌، مرکز فرهنگی درسهایی از قرآن‌، ۱۳۸۳ ش‌، یازدهم‌.
۲۰. ↑ سید رضی، نهج البلاغة، محمد دشتی‌،ص ۶۲۵، حکمت ۶قم‌، مشهور، ۱۳۷۹ ش‌، اول‌.
۲۱. ↑ سید رضی، نهج البلاغة، محمد دشتی‌،، ص ۶۲۵، حکمت ۶ قم‌، مشهور، ۱۳۷۹ ش‌، اول‌.
۲۲. ↑ سید رضی، نهج البلاغة، محمد دشتی‌، ص۶۷۷، حکمت ۲۲۳. قم‌، مشهور، ۱۳۷۹ ش‌، اول‌.
۲۳. ↑ سید رضی، نهج البلاغة، محمد دشتی‌، قم‌، مشهور، ۱۳۷۹ ش‌، اول‌،ص۶۳۵حکمت ۵۱).
۲۴. ↑ تحف العقول، حسن بن شعبه حرانی، ج۱، ص۳۱۱، احمد جنتی‌، تهران‌، مؤسسه امیر کبیر، اول، ‌۱۳۸۲ ش‌.
۲۵. ↑ خوانساری، جمال الدین، شرح آقا جمال الدین خوانساری بر غرر الحکم، دانشگاه تهران، ۱۳۶۶ ش، ۷ جلد. ج‌۴، ص ۳۹۰).
۲۶. ↑ خوانساری، جمال الدین، شرح آقا جمال الدین خوانساری بر غرر الحکم، دانشگاه تهران، ۱۳۶۶ ش، ۷ جلد. ج‌۴، ص۳۸۹.
۲۷. ↑ علامه مجلسی، ترجمه الإیمان و الکفر بحار الانوار، ج‌۶۶، ص۳۳۲، عزیز الله عطاردی‌، تهران‌، انتشارات عطارد، ۱۳۷۸ ش.
۲۸. ↑ پاینده‌، ابو القاسم، ج۱، ص۲۹۴، نهج الفصاحة مجموعه کلمات قصار حضرت رسول ص‌، تهران‌، دنیای دانش، چهارم‌، ۱۳۸۲ ش‌.
۲۹. ↑ مکارم شیرازی، ناصر، ج‌۱۴، ص۴۰۶، تفسیر نمونه، تهران‌، ‌ دار الکتب الإسلامیة، ۱۳۷۴ ش، اول.
۳۰. ↑ ترجمه الإیمان و الکفر بحار الانوار.
۳۱. ↑ آشتیانی، میرزا احمد، ج‌۲، ص۳۸، طرائف الحکم یا اندرزهای ممتاز، تهران‌، کتابخانه صدوق‌، سو م، ‌۱۳۶۲ ش.
۳۲. ↑ نور/سوره۲۴، آیه۱۹.
۳۳. ↑ تحف العقول، حسن بن شعبه حرانی، ج۱، ص۱۴۳، احمد جنتی‌، تهران‌، مؤسسه امیر کبیر، اول، ‌۱۳۸۲ ش‌.
۳۴. ↑ محمدی ری شهری، محمد، ج۹، ص۴۲۲۱، میزان الحکمه، قم، دارالحدیث، اول، ۱۳۷۷ش.
۳۵. ↑ ثقة الإسلام کلینی، ‌اصول کافی، ج‌۴، ص: ۶۱۱، محمد باقر کمره‌ای، ‌ قم، ‌ انتشارات اسوه‌، سوم‌، ۱۳۷۵ ش‌.
۳۶. ↑ شیخ کلینی، اصول کافی، حاج سید جواد مصطفوی‌، تهران‌، کتاب فروشی علمیه اسلامیه‌، اول ج‌۴، ص۱۶۰)
۳۷. ↑ نراقی، مولامهدی، علم اخلاق اسلامی (ترجمه کتاب جامع السعادات)،ج۲، ص۳۶۳، ترجمه سید جلال الدین مجتبوی، انتشارات حکمت، ۱۳۶۶هش، اول.
۳۸. ↑ خرمشاهی، بهاء الدین انصاری، ج۱، ص۵۹۱، ‌ مسعود، پیام پیامبر، تهران‌، منفرد، اول‌، ۱۳۷۶ ش.
۳۹. ↑ آیت الله مشگینی، نصایح، ج۱، ص۲۲، ‌احمد جنتی‌، قم، ‌ الهادی‌، بیست و چهارم، ۱۳۸۲ ش‌.
۴۰. ↑ محمدی ری شهری، محمد، ج۹، ص۴۲۲۱، میزان الحکمه، قم، دارالحدیث، اول، ۱۳۷۷ش.
۴۱. ↑ پیام پیامبر، ص ۶۹۷
۴۲. ↑ تحف العقول، حسن بن شعبه حرانی، ج۱، ص۴۱۵، احمد جنتی‌، تهران‌، مؤسسه امیر کبیر، اول، ‌۱۳۸۲ ش‌.
۴۳. ↑ پیام پیامبر، ص۵۹۱
۴۴. ↑ خوانساری، جمال الدین، شرح آقا جمال الدین خوانساری بر غرر الحکم، دانشگاه تهران، ۱۳۶۶ ش، ۷ جلد. ج‌۵، ص۳۷۱.
۴۵. ↑ شیخ کلینی، اصول کافی، حاج سید جواد مصطفوی‌، تهران‌، کتاب فروشی علمیه اسلامیه‌، اولج‌۴، ص۱۶۰)
۴۶. ↑ پیام پیامبر، ص ۵۹۳.
۴۷. ↑ خوانساری، جمال الدین، شرح آقا جمال الدین خوانساری بر غرر الحکم، دانشگاه تهران، ۱۳۶۶ ش، ۷ جلد. ج‌۵، ص۳۷۱.
منبع : سایت پژوهشکده باقرالعلوم

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد