غیبت نابالغ ، اهل کتاب و بی نماز
۱۳۹۳/۰۴/۱۱
–
۵۰۱ بازدید
سلام غیبت کردن در مورد بچه نا بالغ و حتی کم سن مانند دو ساله و کمتر چه حکمی دارد؟غیبت اهل کتاب چطور؟غیبت بی نماز چطور؟
غیبت مسلمانی (ولواینکه نابالغ باشد ) را که خوب وبد را تشخیص می دهد ، حرام است اما غیبت اهل کتاب ، ویا بی نمازی را که نماز را انکار می کند وکافر شده ، اشکالی ندارد ولی غیبت کردن ازبی نمازی که منکر نمازنیست ولی درنماز سستی می کند نیز حرام است! راجع به غیبت به تحقیق زیر توجه نمایید :
1) مفهوم غیبت
غیبت چنان که از اسمش پیدا است این است که در غیاب کسى سخنى بگویند، منتها سخنى که عیبى از عیوب او را فاش سازد، خواه این عیب جسمانى باشد، یا اخلاقى، در اعمال او باشد یا در سخنش، و حتى در امورى که مربوط به او است مانند لباس، خانه، همسر و فرزندان و مانند اینها. بنا بر این اگر کسى صفات ظاهر و آشکار دیگرى را بیان کند غیبت نخواهد بود. مگر اینکه قصد مذمت و عیبجویى داشته باشد که در این صورت حرام است، مثل اینکه در مقام مذمت بگوید آن مرد نابینا، یا کوتاه قد، یا سیاهرنگ یا کوسه! بنابر این ذکر عیوب پنهانى شخص ،به هر قصد و نیتى که باشد غیبت و حرام است، و ذکر عیوب آشکار اگر به قصد مذمت باشد آن نیز حرام است، خواه آن را در مفهوم غیبت وارد بدانیم یا نه. اینها همه در صورتى است که این صفات واقعا در طرف باشد، اما اگر صفتى اصلا وجود نداشته باشد داخل در عنوان تهمت خواهد بود که گناه آن به مراتب شدیدتر و سنگین تر است.
– پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در تعریف غیبت می فرمایند: «آن است که یاد کنی برادر خود را به چیزی که او ناخوش آید» معراج السعاده؛ ملا احمد نراقی، ص 447
– در حدیثى از امام صادق ع مى خوانیم:
الغیبة ان تقول فى اخیک ما ستره اللَّه علیه، و اما الامر الظاهر فیه، مثل الحدة و العجلة، فلا، و البهتان ان تقول ما لیس فیه:غیبت آن است که در باره برادرمسلمانت چیزى را بگویى که خداوند پنهان داشته، واما چیزى که ظاهراست مانند تندخویى وعجله، داخل در غیبت نیست، اما بهتان این است که چیزى را بگویى که در او وجود ندارد(اصول کافى جلد 2 باب الغیبة و البهت حدیث 7.»
– روزی یکی از اصحاب به دیگری گفت: فلان شخص بسیار خواب است. حضرت فرمود: گوشت برادر خود را خوردی.
– غیبت کردن منحصر به زبان نیست، بلکه هر نوعی که نقصی از غیر را بفهماند غیبت است، خواه به قول باشد، یا فعل، یا اشاره یا ایماء یا رمز یا نوشتن.
– زنی بر عایشه وارد شد چون بیرون رفت عایشه با دست خود اشاره کرد که کوتاه است. حضرت فرمود: که غیبت او را کردی. «فرقی نیست در حرمت غیبت، میان کنایه و تصریح؛ بلکه بسا باشد که کنایه بدتر است.»
(مواردی که به عنوان مثال ذکر شد تنها نمونه ای ازمصادیق غیبت است و برای آگاهی بیشترمی توانید به کتب اخلاقی مراجعه کنید.)
امام صادق (ع) مى فرمایند که ریشه غیبت ده گونه مى باشد که ما به تعدادى از آن ها اشاره مى کنیم:
1. شفاى غضب
2. همیارى با دیگران؛ یعنى عده اى مشغول غیبت باشند و ما به هر دلیلى آنان را کمک مى کنیم.
3. تهمت: این مورد حداقل مى تواند دو معنا داشته باشد: یکم این که شخصى به ما تهمت زند و ما هم غیبت او را بکنیم؛ مثلا بگوییم:» اگر فلانى این عیب و آن عیب را نداشت به ما تهمت نمى زد «. دوم: این که ما مى خواهیم به شخصى تهمت بزنیم، ولى اول با غیبت، جاده را صاف مى کنیم؛ مثلا مى گوییم:» فلانى چنین حرف زشتى را زد. اصلا او آدم بد زبان و کینه توزى است «.
4. سوئ ظن و بدگمانی،
5. حسد و بدخواهی،
6. مسخره کردن (میزان الحکمه، ج 7، ص 348، روایت 15229 )
2 ) اما عواقب غیبت:
الف )غیبت از بزرگترین گناهان است ومجازات سنگینی دارد سرمایه بزرگ انسان در زندگى ؛حیثیت و آبرو و شخصیت او است، و هر چیز آن را به خطر بیندازد مانند آن است که جان او را به خطر انداخته باشد، بلکه گاه ترور شخصیت از ترور شخص مهمتر محسوب مى شود، و اینجااست که گاه گناه آن ،از قتل نفس نیز سنگین تر است.
یکى از فلسفه هاى تحریم غیبت این است که این سرمایه بزرگ بر باد نرود، و حرمت اشخاص در هم نشکند، و حیثیت آنها را لکه دار نسازد، و این مطلبى است که اسلام آن را با اهمیت بسیار تلقى مى کند.
و در حدیث آمده است که خداوند به موسى وحى فرستاد:من مات تائبا من الغیبة فهو آخر من یدخل الجنة، و من مات مصرا علیها فهو اول من یدخل النار!:کسى که بمیرد در حالى که از غیبت توبه کرده باشد آخرین کسى است که وارد بهشت مى شود و کسى که بمیرد در حالى که اصرار بر آن داشته باشد اولین کسى است که وارد دوزخ مى گردد! « المحجة البیضاء جلد 5 ص252 ».
و نیز در حدیثى از پیغمبر گرامى اسلام ص مى خوانیم:الغیبة اسرع فى دین الرجل المسلم من الأکلة فى جوفه!«اصول کافى جلد 2 باب الغیبة حدیث » تاثیر غیبت در دین مسلمان از خوره در جسم او سریعتر است!
این تشبیه نشان مى دهد که غیبت همانند خوره که گوشت تن را مى خوردو متلاشى مى کند به سرعت ایمان انسان را بر باد مى دهد، و با توجه به اینکه انگیزه هاى غیبت امورى همچون حسد، تکبر، بخل، کینه توزى، انحصار طلبى و مانند این صفات زشت و نکوهیده است روشن مى شود که چرا غیبت و از بین بردن آبرو و احترام مسلمانان از این طریق این چنین ایمان انسان را بر باد مى دهد (دقت کنید).
ذکر دو حدیث در مذمت غیبت:
پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) می فرمایند: «کسی که مرد مسلمی را غیبت کند ، روزه او باطل شود و وضوی او شکسته شود و روز قیامت بیاید در حالی که از دهن او بویی بیرون می آید که از بوی مردار گندش بیشتر است، اهل موقف در آزار می آیند از آن…
انس ابن مالک گوید: رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: در شب معراج گذشتم به قومی که روی های خود را با چنگال خویش خراش می دادند. از جبرئیل پرسیدم اینان کیان اند؟ گفت اینها کسانی هستند که غیبت مردم را می کردند» چهل حدیث؛ امام خمینی (رحمه الله علیه)، ص305
روشن است که عذرهاى عوامانه اى که بعضى براى غیبت مى آورند مسموع نیست، مثلا گاهى غیبت کننده مى گوید این غیبت نیست، بلکه صفت او است! در حالى که اگر صفتش نباشد تهمت است نه غیبت.یا این که مى گوید: این سخنى است که در حضور او نیز مى گویم، در حالى که گفتن آن پیش روى طرف نه تنها از گناه غیبت نمى کاهد بلکه به خاطر ایذاء، گناه سنگین ترى را به بار مى آورد.خلاصه این که اگر در اسلام غیبت به عنوان یکى از بزرگترین گناهان کبیره شمرده شده به خاطر آثار سوء فردى و اجتماعى آن است.
ب ) آثار وعواقب فردی و اجتماعی غیبت.
غیبت بد بینى مى آفریند، پیوندهاى اجتماعى را سست مى کند، سرمایه اعتماد را از بین مى برد، و پایه هاى تعاون و همکارى را متزلزل مى سازد.
مى دانیم اسلام براى مساله وحدت و یکپارچگى جامعه اسلامى و انسجام و استحکام آن اهمیت فوق العاده اى قائل شده است، هر چیز این وحدت را تحکیم کند مورد علاقه اسلام است، و هر چیز آن را تضعیف نماید منفور است، و غیبت یکى از عوامل مهم تضعیف است.از اینها گذشته غیبت بذر کینه و عداوت را در دلها مى پاشد، و گاه سرچشمه نزاعهاى خونین و قتل و کشتار مى گردد.در روایات اسلامى تعبیراتى بسیار تکان دهنده در این زمینه دیده مى شود، که نمونه اى از آن را ذیلا مى آوریم:
– پیغمبر گرامى اسلام فرمود:ان الدرهم یصیبه الرجل من الربا اعظم عند اللَّه فى الخطیئة من ست و ثلاثین زنیة، یزنیها الرجل! و اربى الربا عرض الرجل المسلم! درهمى که انسان از ربا به دست مى آورد گناهش نزد خدا از سى و شش زنا بزرگتر است! و از هر ربا بالاتر آبروى مسلمان است! « المحجة البیضاء جلد 5 ص 253.».این مقایسه به خاطر آن است که زنا هر اندازه قبیح و زشت است جنبه حق اللَّه دارد، ولى رباخوارى، و از آن بدتر ریختن آبروى مردم از طریق غیبت، یا غیر آن، جنبه حق الناس دارد.
– در حدیث دیگرى آمده است: روزى پیامبر ص با صداى بلند خطبه خواند و فریاد زد: یا معشر من آمن بلسانه و لم یؤمن بقلبه! لا تغتابوا المسلمین، و لا تتبعوا عوراتهم، فانه من تتبع عورة اخیه تتبع اللَّه عورته، و من تتبع اللَّه عورته یفضحه فى جوف بیته!؟ اى گروهى که به زبان ایمان آورده اید و نه با قلب! غیبت مسلمانان نکنید، و از عیوب پنهانى آنها جستجو ننمائید، زیرا کسى که در امور پنهانى برادر دینى خود جستجو کند خداوند اسرار او را فاش مى سازد، و در دل خانه اش رسوایش مى کند! « مدرک سابق صفحه 252».
روایات در این زمینه در منابع اسلامى بسیار زیاد است که با ذکر حدیث دیگرى این بحث را پایان مى دهیم امام صادق ع مى فرماید:من روى على مؤمن روایة یرید بها شینه، و هدم مروته، لیسقط من اعین الناس، اخرجه اللَّه من ولایته الى ولایة الشیطان، فلا یقبله الشیطان!: کسى که به منظور عیبجویى و آبروریزى مؤمنى سخنى نقل کند تا او را از نظر مردم بیندازد، خداوند او را از ولایت خودش بیرون کرده، به سوى ولایت شیطان مى فرستد، و اما شیطان هم او را نمى پذیرد! ( وسائل الشیعه جلد 8 باب 157 حدیث 2 صفحه 608)
تمام این تاکیدات و عبارات تکان دهنده به خاطر اهمیت فوق العاده اى است که اسلام براى حفظ آبرو، و حیثیت اجتماعى مؤمنان قائل است، و نیز به خاطر تاثیر مخربى است که غیبت در وحدت جامعه، و اعتماد متقابل و پیوند دلها دارد، و از آن بدتر اینکه غیبت عاملى است براى دامن زدن به آتش کینه و عداوت و دشمنى و نفاق و اشاعه فحشاء در سطح اجتماع، چرا که وقتى عیوب پنهانى مردم از طریق غیبت آشکار شود اهمیت و عظمت گناه از میان مى رود و آلودگى به آن آسان مى شود.
درپایان بحث، خوب است که وظیفه خودرا دربرابر شنیدن غیبت متذکرشویم :
1- در محیط گناه و معصیت وظیفه ما امر به معروف و نهی از منکر است و این وظیفه هر مسلمان مومن است .
2- اگر در جایی که ما حضور داریم گناهی صورت بگیرد باید مراتب نهی از منکر را رعایت و اجرا نماییم . یعنی باید به فرد عاصی تذکر دهیم تا دست از گناهش بردارد و او را از گناهش منع کنیم.
3- در مورد شنیدن غیبت باید غیبت کننده را از این کار منع کنیم و تا حد ممکن از خوبی و نقاط قوت غیبت شونده بیان کنیم و اگر ممکن نشد باید محل را ترک کنیم .
4- اگر به هر دلیل نتوانستید محلی را که در آن گناهی مانند غیبت انجام می شود ترک کنید باید به غیبت گوش ندهید و سعی کنید غیبت به گوشتان نرسد ولی اگر اتفاقا غیبت به گوشتان خورد مانعی ندارد زیرا میان غیبت گوش دادن و تصادفا به گوش رسیدن غیبت تفاوت بسیاری است .
5- شنیدن غیبت نیز مانند غیبت کردن حرام است, البته در صورتی که انسان با میل و اختیار به غیبت گوش کند. این کار باعث تشویق غیبت کننده نیز می شود.
براى مطالعه بیشتر در این زمینه ر. ک:
1- معراج السعاده، مرحوم نراقى
2- قلب سلیم، شهید دستغیب
3- گناهان کبیره، شهید دستغیب
4- چهل حدیث حضرت امام (رحمه الله علیه )
5- کتاب گناهان کبیره شهید دستغیب
1) مفهوم غیبت
غیبت چنان که از اسمش پیدا است این است که در غیاب کسى سخنى بگویند، منتها سخنى که عیبى از عیوب او را فاش سازد، خواه این عیب جسمانى باشد، یا اخلاقى، در اعمال او باشد یا در سخنش، و حتى در امورى که مربوط به او است مانند لباس، خانه، همسر و فرزندان و مانند اینها. بنا بر این اگر کسى صفات ظاهر و آشکار دیگرى را بیان کند غیبت نخواهد بود. مگر اینکه قصد مذمت و عیبجویى داشته باشد که در این صورت حرام است، مثل اینکه در مقام مذمت بگوید آن مرد نابینا، یا کوتاه قد، یا سیاهرنگ یا کوسه! بنابر این ذکر عیوب پنهانى شخص ،به هر قصد و نیتى که باشد غیبت و حرام است، و ذکر عیوب آشکار اگر به قصد مذمت باشد آن نیز حرام است، خواه آن را در مفهوم غیبت وارد بدانیم یا نه. اینها همه در صورتى است که این صفات واقعا در طرف باشد، اما اگر صفتى اصلا وجود نداشته باشد داخل در عنوان تهمت خواهد بود که گناه آن به مراتب شدیدتر و سنگین تر است.
– پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در تعریف غیبت می فرمایند: «آن است که یاد کنی برادر خود را به چیزی که او ناخوش آید» معراج السعاده؛ ملا احمد نراقی، ص 447
– در حدیثى از امام صادق ع مى خوانیم:
الغیبة ان تقول فى اخیک ما ستره اللَّه علیه، و اما الامر الظاهر فیه، مثل الحدة و العجلة، فلا، و البهتان ان تقول ما لیس فیه:غیبت آن است که در باره برادرمسلمانت چیزى را بگویى که خداوند پنهان داشته، واما چیزى که ظاهراست مانند تندخویى وعجله، داخل در غیبت نیست، اما بهتان این است که چیزى را بگویى که در او وجود ندارد(اصول کافى جلد 2 باب الغیبة و البهت حدیث 7.»
– روزی یکی از اصحاب به دیگری گفت: فلان شخص بسیار خواب است. حضرت فرمود: گوشت برادر خود را خوردی.
– غیبت کردن منحصر به زبان نیست، بلکه هر نوعی که نقصی از غیر را بفهماند غیبت است، خواه به قول باشد، یا فعل، یا اشاره یا ایماء یا رمز یا نوشتن.
– زنی بر عایشه وارد شد چون بیرون رفت عایشه با دست خود اشاره کرد که کوتاه است. حضرت فرمود: که غیبت او را کردی. «فرقی نیست در حرمت غیبت، میان کنایه و تصریح؛ بلکه بسا باشد که کنایه بدتر است.»
(مواردی که به عنوان مثال ذکر شد تنها نمونه ای ازمصادیق غیبت است و برای آگاهی بیشترمی توانید به کتب اخلاقی مراجعه کنید.)
امام صادق (ع) مى فرمایند که ریشه غیبت ده گونه مى باشد که ما به تعدادى از آن ها اشاره مى کنیم:
1. شفاى غضب
2. همیارى با دیگران؛ یعنى عده اى مشغول غیبت باشند و ما به هر دلیلى آنان را کمک مى کنیم.
3. تهمت: این مورد حداقل مى تواند دو معنا داشته باشد: یکم این که شخصى به ما تهمت زند و ما هم غیبت او را بکنیم؛ مثلا بگوییم:» اگر فلانى این عیب و آن عیب را نداشت به ما تهمت نمى زد «. دوم: این که ما مى خواهیم به شخصى تهمت بزنیم، ولى اول با غیبت، جاده را صاف مى کنیم؛ مثلا مى گوییم:» فلانى چنین حرف زشتى را زد. اصلا او آدم بد زبان و کینه توزى است «.
4. سوئ ظن و بدگمانی،
5. حسد و بدخواهی،
6. مسخره کردن (میزان الحکمه، ج 7، ص 348، روایت 15229 )
2 ) اما عواقب غیبت:
الف )غیبت از بزرگترین گناهان است ومجازات سنگینی دارد سرمایه بزرگ انسان در زندگى ؛حیثیت و آبرو و شخصیت او است، و هر چیز آن را به خطر بیندازد مانند آن است که جان او را به خطر انداخته باشد، بلکه گاه ترور شخصیت از ترور شخص مهمتر محسوب مى شود، و اینجااست که گاه گناه آن ،از قتل نفس نیز سنگین تر است.
یکى از فلسفه هاى تحریم غیبت این است که این سرمایه بزرگ بر باد نرود، و حرمت اشخاص در هم نشکند، و حیثیت آنها را لکه دار نسازد، و این مطلبى است که اسلام آن را با اهمیت بسیار تلقى مى کند.
و در حدیث آمده است که خداوند به موسى وحى فرستاد:من مات تائبا من الغیبة فهو آخر من یدخل الجنة، و من مات مصرا علیها فهو اول من یدخل النار!:کسى که بمیرد در حالى که از غیبت توبه کرده باشد آخرین کسى است که وارد بهشت مى شود و کسى که بمیرد در حالى که اصرار بر آن داشته باشد اولین کسى است که وارد دوزخ مى گردد! « المحجة البیضاء جلد 5 ص252 ».
و نیز در حدیثى از پیغمبر گرامى اسلام ص مى خوانیم:الغیبة اسرع فى دین الرجل المسلم من الأکلة فى جوفه!«اصول کافى جلد 2 باب الغیبة حدیث » تاثیر غیبت در دین مسلمان از خوره در جسم او سریعتر است!
این تشبیه نشان مى دهد که غیبت همانند خوره که گوشت تن را مى خوردو متلاشى مى کند به سرعت ایمان انسان را بر باد مى دهد، و با توجه به اینکه انگیزه هاى غیبت امورى همچون حسد، تکبر، بخل، کینه توزى، انحصار طلبى و مانند این صفات زشت و نکوهیده است روشن مى شود که چرا غیبت و از بین بردن آبرو و احترام مسلمانان از این طریق این چنین ایمان انسان را بر باد مى دهد (دقت کنید).
ذکر دو حدیث در مذمت غیبت:
پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) می فرمایند: «کسی که مرد مسلمی را غیبت کند ، روزه او باطل شود و وضوی او شکسته شود و روز قیامت بیاید در حالی که از دهن او بویی بیرون می آید که از بوی مردار گندش بیشتر است، اهل موقف در آزار می آیند از آن…
انس ابن مالک گوید: رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: در شب معراج گذشتم به قومی که روی های خود را با چنگال خویش خراش می دادند. از جبرئیل پرسیدم اینان کیان اند؟ گفت اینها کسانی هستند که غیبت مردم را می کردند» چهل حدیث؛ امام خمینی (رحمه الله علیه)، ص305
روشن است که عذرهاى عوامانه اى که بعضى براى غیبت مى آورند مسموع نیست، مثلا گاهى غیبت کننده مى گوید این غیبت نیست، بلکه صفت او است! در حالى که اگر صفتش نباشد تهمت است نه غیبت.یا این که مى گوید: این سخنى است که در حضور او نیز مى گویم، در حالى که گفتن آن پیش روى طرف نه تنها از گناه غیبت نمى کاهد بلکه به خاطر ایذاء، گناه سنگین ترى را به بار مى آورد.خلاصه این که اگر در اسلام غیبت به عنوان یکى از بزرگترین گناهان کبیره شمرده شده به خاطر آثار سوء فردى و اجتماعى آن است.
ب ) آثار وعواقب فردی و اجتماعی غیبت.
غیبت بد بینى مى آفریند، پیوندهاى اجتماعى را سست مى کند، سرمایه اعتماد را از بین مى برد، و پایه هاى تعاون و همکارى را متزلزل مى سازد.
مى دانیم اسلام براى مساله وحدت و یکپارچگى جامعه اسلامى و انسجام و استحکام آن اهمیت فوق العاده اى قائل شده است، هر چیز این وحدت را تحکیم کند مورد علاقه اسلام است، و هر چیز آن را تضعیف نماید منفور است، و غیبت یکى از عوامل مهم تضعیف است.از اینها گذشته غیبت بذر کینه و عداوت را در دلها مى پاشد، و گاه سرچشمه نزاعهاى خونین و قتل و کشتار مى گردد.در روایات اسلامى تعبیراتى بسیار تکان دهنده در این زمینه دیده مى شود، که نمونه اى از آن را ذیلا مى آوریم:
– پیغمبر گرامى اسلام فرمود:ان الدرهم یصیبه الرجل من الربا اعظم عند اللَّه فى الخطیئة من ست و ثلاثین زنیة، یزنیها الرجل! و اربى الربا عرض الرجل المسلم! درهمى که انسان از ربا به دست مى آورد گناهش نزد خدا از سى و شش زنا بزرگتر است! و از هر ربا بالاتر آبروى مسلمان است! « المحجة البیضاء جلد 5 ص 253.».این مقایسه به خاطر آن است که زنا هر اندازه قبیح و زشت است جنبه حق اللَّه دارد، ولى رباخوارى، و از آن بدتر ریختن آبروى مردم از طریق غیبت، یا غیر آن، جنبه حق الناس دارد.
– در حدیث دیگرى آمده است: روزى پیامبر ص با صداى بلند خطبه خواند و فریاد زد: یا معشر من آمن بلسانه و لم یؤمن بقلبه! لا تغتابوا المسلمین، و لا تتبعوا عوراتهم، فانه من تتبع عورة اخیه تتبع اللَّه عورته، و من تتبع اللَّه عورته یفضحه فى جوف بیته!؟ اى گروهى که به زبان ایمان آورده اید و نه با قلب! غیبت مسلمانان نکنید، و از عیوب پنهانى آنها جستجو ننمائید، زیرا کسى که در امور پنهانى برادر دینى خود جستجو کند خداوند اسرار او را فاش مى سازد، و در دل خانه اش رسوایش مى کند! « مدرک سابق صفحه 252».
روایات در این زمینه در منابع اسلامى بسیار زیاد است که با ذکر حدیث دیگرى این بحث را پایان مى دهیم امام صادق ع مى فرماید:من روى على مؤمن روایة یرید بها شینه، و هدم مروته، لیسقط من اعین الناس، اخرجه اللَّه من ولایته الى ولایة الشیطان، فلا یقبله الشیطان!: کسى که به منظور عیبجویى و آبروریزى مؤمنى سخنى نقل کند تا او را از نظر مردم بیندازد، خداوند او را از ولایت خودش بیرون کرده، به سوى ولایت شیطان مى فرستد، و اما شیطان هم او را نمى پذیرد! ( وسائل الشیعه جلد 8 باب 157 حدیث 2 صفحه 608)
تمام این تاکیدات و عبارات تکان دهنده به خاطر اهمیت فوق العاده اى است که اسلام براى حفظ آبرو، و حیثیت اجتماعى مؤمنان قائل است، و نیز به خاطر تاثیر مخربى است که غیبت در وحدت جامعه، و اعتماد متقابل و پیوند دلها دارد، و از آن بدتر اینکه غیبت عاملى است براى دامن زدن به آتش کینه و عداوت و دشمنى و نفاق و اشاعه فحشاء در سطح اجتماع، چرا که وقتى عیوب پنهانى مردم از طریق غیبت آشکار شود اهمیت و عظمت گناه از میان مى رود و آلودگى به آن آسان مى شود.
درپایان بحث، خوب است که وظیفه خودرا دربرابر شنیدن غیبت متذکرشویم :
1- در محیط گناه و معصیت وظیفه ما امر به معروف و نهی از منکر است و این وظیفه هر مسلمان مومن است .
2- اگر در جایی که ما حضور داریم گناهی صورت بگیرد باید مراتب نهی از منکر را رعایت و اجرا نماییم . یعنی باید به فرد عاصی تذکر دهیم تا دست از گناهش بردارد و او را از گناهش منع کنیم.
3- در مورد شنیدن غیبت باید غیبت کننده را از این کار منع کنیم و تا حد ممکن از خوبی و نقاط قوت غیبت شونده بیان کنیم و اگر ممکن نشد باید محل را ترک کنیم .
4- اگر به هر دلیل نتوانستید محلی را که در آن گناهی مانند غیبت انجام می شود ترک کنید باید به غیبت گوش ندهید و سعی کنید غیبت به گوشتان نرسد ولی اگر اتفاقا غیبت به گوشتان خورد مانعی ندارد زیرا میان غیبت گوش دادن و تصادفا به گوش رسیدن غیبت تفاوت بسیاری است .
5- شنیدن غیبت نیز مانند غیبت کردن حرام است, البته در صورتی که انسان با میل و اختیار به غیبت گوش کند. این کار باعث تشویق غیبت کننده نیز می شود.
براى مطالعه بیشتر در این زمینه ر. ک:
1- معراج السعاده، مرحوم نراقى
2- قلب سلیم، شهید دستغیب
3- گناهان کبیره، شهید دستغیب
4- چهل حدیث حضرت امام (رحمه الله علیه )
5- کتاب گناهان کبیره شهید دستغیب