خانه » همه » مذهبی » قاعده لطف

قاعده لطف


قاعده لطف

۱۳۹۳/۰۵/۱۴


۷۷۰ بازدید

قاعده لطف چیست ؟

1- قاعده لطف؛ به عنوان یکی از صفات فعل الهی، به معنای احسان، مهربانی و نیز دقت و استواری در آفرینش است.علامه طباطبایی در این زمینه می فرماید
« در حقیقیتِ لطف دو نکته نهفته است: یکی؛ انجام کار از روی رفق و آسانی و دیگری؛ ظرافت آن کار. هرگاه کاری واجد این دو خصوصیت باشد لطیف است و پس از آنکه این دو مطلب را از مادی بودن پیراسته نمودیم می توانیم فعل الهی را به آن توصیف نماییم» (المیزان، ج18، ص 40).
2- مقصود متکلمین از بیان قاعده لطف، مقام تشریع یا امور مربوط به شرع وتکلیف است.
پس مراد از لطف، هر آن چیزی است که برای تحقق غرض و هدف خداوند در آفرینش ضروری است. به بیان ساده تر، انجام چه اموری در آفرینش ضروری است تا غرض خداوند متعال در آفرینش انسان محقق شود: « اللطف واجب لیحصل الغرض به ـــ لطف بر خداوند واجب است تا بواسطه آن غرض از آفرینش انسان برآورده گردد» (کشف المراد، مقصد3).
بنابراین مقصود از لطف این است که خداوند آنچه را که برای بندگان خود نافع و سودمند می داند برای آنها مقدر می کند.
3- در اصطلاح متکلّمین، لطف آن فعل الهی را گویند که نزدیک کننده ی بنده باشد به طاعت خداوند متعال که نتیجه اش سعادت ابدی است. پس هر چیزی که « مقرّب عبد باشد به طاعت خدا و سعادت حقیقی» آن را مصداق لطف گویند. مثلاً وحی و نبوّت و دین و کتاب آسمانی و امامت همگی از مصادیق لطف می باشند.
4- برای درک درست این قاعده، نیاز به بیان چند مقدمه دارد که؛
‌الف: هدف از آفرینش انسان رسیدن به کمال انسانی است.
‌ب: رسیدن به کمال انسانی در پرتو عبادت و بندگی خداوند محقق می شود(زیرا منبع همه کمالات آفریدگار جهان است).
‌ج: بنابراین، اگر انسان بخواهد به کمال مطلوب انسانی برسد باید مطابق برخی دستورات و فرامین عمل کرده و به پیش برود.
‌د: خداوند متعال خداوندی حکیم و عادل است.
نتیجه: بر خداوند حکیم و عادل لازم است انسان را در مسیر تحقق و شکوفا شدن استعدادهایش قرار دهد.
5- مهم ترین برهان وجوب لطف برخداوند، مبتنى بر حکمت الهى است؛ یعنى، ترک لطف، مستلزم نقض غرض است که با حکمت الهى منافات دارد.
توضیح این که؛ به مقتضاى حکیمانه بودن افعال الهى، تکلیف، باید غرض معقولى داشته باشد، غرضى که با هدف آفرینش انسان هماهنگ باشد. هدف آفرینش انسان، تعالى و تکامل معنوى است که از طریق انجام تکالیف الهى به دست مى آید. اکنون اگر انجام دادن کارى از جانب خداوند، بدون آن که به مرز الجاء و اجبار برسد، در تحقق هدف مزبور تاثیر داشته باشد، انجام دادن آن، واجب و لازم خواهد بود؛ زیرا، فاعل حکیم، همه ى تدابیر معقول و میسورى را که در تحقق هدف او دخالت دارد، به کار خواهد گرفت، و چون لطف، از جمله تدابیر حکیمانه ى معقول و میسورى است که در تحقق یافتن هدف تکلیف مؤثر است، انجام دادن آن به مقتضاى حکمت، واجب و ضرورى مى باشد.
در حقیقت، لطف چیزی است که مکلف با آن به طاعت نزدیکتر و از انجام گناه دورتر شود به شرط آنکه به حد اجبار و اکراه نرسد و اختیار مکلف را سلب نکند.

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد