۱۳۹۴/۱۱/۱۹
–
۳۰۱ بازدید
آیا قانون جذب در اسلام صحیح است؟
قانون جذب که یکی از فرمولهای روان شناسی موفقیت است به سه صورت بیان شده است:
1. اگر شما هدفی را در نظر گرفته و مدام به آن فکر کنید در مغز شما شبکههای عصبی خاصی برای رسیدن به آن هدف ایجاد خواهد شد و باعث خواهد شد که شما به راحتی به آن هدف نایل شوید مثل بندبازی که با تمرین و مداومت مغز خود را عادت میدهد تا تعادل او را بر روی طناب بندبازی، حفظ کند. در این که مغز چنین قابلیتی دارد از نظر زیست شناسی هیچ شکی نیست ولی گاه در روان شناسی موفقیت روی این مطلب اغراق میشود.
2. اگر شما هدفی را انتخاب و آن را مشغله ذهنی خود قرار دهید این هدف در ذهن ناخودآگاه شما جای خواهد گرفت و ضمیر ناخودآگاه شما تمام قوای وجود شما را از جمله ذهن خودآگاهتان را برای رسیدن به آن هدف به کار خواهد گرفت. این مطلب نیز در روان شناسی کلاسیک به اثبات رسیده است لکن باز در روان شناسی موفقیت در مورد آن اغراق میشود.
بیان اول در واقع همان اصل تمرین و تداوم است و بیان دوم نیز همان اصل تلقین است و شاید بتوان هر دوی اینها را یکی تلقی کرد یا حداقل آنها را مکمل و معین هم دانست. در اسلام به اصل استمرار فکر و عمل و اصل تلقین اهمیت بسزایی داده شده است، به قدری که میتوان گفت اکثر قریب اتفاق احکام و اخلاق اسلام از این دو وسیله تربیتی مدد جستهاند.
امام علی(علیه السلام) میفرمایند:
«کمی که آن را ادامه دهی، امیدوار کنندهتر است از زیادی که خسته کننده باشد.»[ «قلیل تدوم علیه ارجی من کثیر مملول منه» (نهج البلاغه، حکمت 278)]
«اگر حلیم و بردبار نیستی خود را به بردباری بزن زیرا کم شده است که کسی خود را شبیه قومی قرار دهد و از آنان شمرده نشود (از آنها نشود).»[ همان، حکمت 207.]
یعنی اگر هدف شما حلیم شدن باشد با تشبه مداوم به اهل حلم، مغز و روان شما در مسیر حلیم شدن تغییر میکند. و باز میفرمایند:
«هر کسی مصیبتهای کوچک را بزرگ شمارد خدا او را به مصایب بزرگ گرفتار میکند.»[ همان، حکمت 457.]
یعنی سنت خدا این است که افراد منفیباف که یک حادثه منفی جزیی را بزرگ میبینند دچار همان حادثه بزرگ بشوند. و باز فرمودند:
«کسی که چیزی را طلب کند به کل آن یا به قسمتی از آن میرسد.»[ همان، حکمت393.]
«کسی از شما نگوید که دیگری به کار خیرکردن از من سزوارتر است که به خدا سوگند همینطور خواهد شد.»[ همان، حکمت 422.]
«فال خیر بزن تا پیروز شوی.»[ «تفأل بالخیر تنجح» (غرر الحکم و درر الحکم، حدیث1858)]
در بسیاری از احکام عبادی و غیرعبادی اسلام به استمرار و تلقین توجه خاص شده است که نمونه بارز آن نماز است. در نماز علاوه بر این که تکرار و استمرار وجود دارد تلقین نیز وجود دارد. به شرط آن که با توجه اقامه کند. حتی در نماز هدفگزاری نیز موجود است همچنین مدلسازی که همه اینها امروزه در روان شناسی موفقیت مورد توجه است. در اخلاق اسلامی روی مشارطه، مراقبه و محاسبه تأکید فراوانی وجود دارد. اگر این متد تربیتی تشریح شود به جرأت میتوان ادعا کرد که بسیاری فرمولهای روان شناسی موفقیت را در خود دارد.
3. تقریر سوم از قانون جذب مدعی است که اگر شما خواسته خود را مدام در ذهن داشته باشید و کارهای متناسب با آن انجام دهید، در آن صورت جهان هستی در مسیر برآورده شدن خواسته شما دست به کار خواهد شد. مشغله ذهنی شما چه منفی باشد و چه مثبت جهان به آن پاسخ خواهد داد. این ها مدعی هستند که مغز انسان بهطور دایم امواجی را در جهان پخش میکند و جهان به این امواج عکس العمل نشان میدهد. این بیان از قانون جذب اغراق آمیزترین شکل آن است که مخالفتهای زیادی در بین روان شناسان و فلاسفه و دانشمندان با آن شده است.
نقد و بررسی
1. قانون جذب تنها یک ادعای بدون دلیل است که نه با برهانهای فلسفی اثبات میشود و نه با روش علوم تجربی. البته برخی از گزارههای مطرح در این نظریه، در متون دینی نیز وجود دارد اما این به معنی تطابق این نظریه با عقاید اسلامی نیست. اسلام با هر مکتب فکری دیگری مثل مارکسیسم یا لیبرالیسم هم در برخی گزارهها ممکن است اشتراک ظاهری داشته باشد؛ اما باید توجه داشت که یک مکتب یا نظریه، تنها مشتی گزاره نیست بلکه یک چهارچوب به هم پیوسته است که گزارهها بخشی از مصالح آن هستند. ازاینرو تشابه اسلام با برخی مکاتب یا نظریهها که در ظاهر با آنها، اشتراک گزاره دارد مثل تشابه هواپیما با ظرف است که در هر دو، از آلیاژ آلومینیوم استفاده شده است.
2. اشـکالات قـانون جـذب
1. بزرگترین عیب این نظریه غلوآمیز بودن آن است؛ که تا حد زیادی شکل شعار و تبلیغات به خود گرفته است.
2. این نظریه مدعی است که شما به هرچه فکر کنید وجود شما آن را به خود جذب میکند؛ یا عالم آن را به شما اعطا میکند. سالها است که طرفداران این نظریه در پی اثبات علمی این نظریه هستند پس چرا وجود آنها راه حل را جذب نکرده است یا چرا عالم خلقت، راه اثبات این نظریه را در اختیار آنها قرار نداده است.
3. این نظریه، تناقض لازم میآید. اگر کسی خواستهای داشته باشد، و دیگری نقیض آن خواسته را داشته باشد و هر دو نیز به قانون جذب عمل کنند، خواسته کدام یک تحقق خواهد یافت؟! برای مثال کشاورزی با تمام وجود میخواهد باران ببارد و همسایه کوزهگر او با تمام وجود میخواهد که باران نبارد، حال جهان به کام کدام یک خواهد بود؟! اگر باران ببارد قانون جذب در مورد کوزهگر نقض شده است و اگر باران نبارد، قانون جذب در مورد کشاورز نقض شده است. پس در هر حال این قانون عمومیت ندارد. حال اگر به جای دو نفر با دو خواسته متناقض میلیونها نفر با میلیونها خواسته متناقض بخواهند به قانون جذب عمل کنند چه اتفاقی رخ خواهد داد؟ اگر این قانون درست باشد در آن صورت جهان از هم خواهد پاشید؛ چرا که در عمل میلیونها انسان با میلیونها خواسته ناهمسان در جهان زندگی میکنند.
4. مخاطبان این نظریه گرفتار بزرگ پنداری و دوری از واقعیت ها می شوند بهطوری که پس از مدتی بسیاری از آنها ناامید می شوند و از مسیر عادی زندگی دور می شوند وحتی زندگی خانوادگی آنها از هم پاشیده می شود.
نظریه اسلام
عالم توسط یک وجود علیم و خبیر و خیر محض (خدا) تدبیر میشود.
تدبیر عالم ماده از طریق عوالم فوق مادی صورت میگیرد.
«امور این جهان را از آسمان بهسوی زمین تدبیر می کند.»[ سجده (32)، آیه 5.]
غایت همه عالم رسیدن به قرب خداوند متعال است.
«آگاه باشید که بازگشت همه امور بهسوی خداست.»[ شورى (42)، آیه 53.]
بنابراین همه موجودات مادی بهسوی خدا در حرکتند نه به هر سویی که ما بخواهیم. خداوند متعال کل عالم را در خدمت انسان قرار داده است؛ اما نه به این معنی که انسان بتواند عالم را به میل خود در آورد بلکه به این معنی که همه عالم چنان ساخته شده است که اگر کسی به دستورات خدا عمل نمود با او هماهنگ شوند و مزاحمتی برای او ایجاد نکنند و بلکه به سرعتِ تکامل او بیفزایند.
«آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است همه را از سوی خودش در خدمت شما قرار داده است؛ در این امر نشانه های (مهمی) است برای کسانی که اندیشه می کنند.»[ جاثیه (45)، آیه 13.]
مدبر حکیم عالم، راه هماهنگ شدن با عالم هستی را از طریق ارسال برنامهای به نام دین و کتاب آسمانی بیان کرده است. ازاینرو اگر کسی مطابق دین عمل کند به یقین عالم هستی به نفع او وارد عمل خواهد شد و او به یاری جمیع موجودات و از جمله ملایک که مدبر عالم مادهاند، به سعادت حقیقی و ابدی خود خواهد رسید.
در این نظریه انسان به تمام سعادت و خواستههای حقیقی و دینی خود میرسد که ممکن است موافق میل طبیعی او نباشند. اما نظریه جذب، کاری به سعادت حقیقی انسان ندارد؛ بلکه مدعی است که انسان با قوانین جذب به هر خواستهای که دارد میتواند برسد چه این خواستهها سعادت حقیقی او را در پی داشته باشند و چه نداشته باشند.
بر همین اساس میتوان اموری مثل دعا، توکل و صبر و… را تبیین کرد. دعا یعنی رو سوی خدا کردن و با مسیر هستی یکی شدن، هنگام دعا انسان در واقع تمام عالم و ملایک مدبر عالم را به خدمت خود میگیرد.
امام علی(علیه السلام) به امام حسن(علیه السلام) میفرمایند:
«بدان همان کسی که گنجهای آسمانها و زمین را در اختیار دارد به تو اجازه دعا و درخواست را داده است و اجابت آن را تضمین کرده است. به تو امر کرده است از او بخواهی تا به تو عطا کند و از او درخواست رحمت نمایی تا رحمتش را بر تو فرو فرستد….»[ نهج البلاغه، نامه 31.]
و توکل یعنی اعتماد به خدا و کارگزاران او و اعتماد به این که کار خیر و فکر حق و نیت پاک محال است در عالم نابود شود. توکل یعنی اعتماد به اینکه در عالم هستی عدل برقرار است و محال است انسان متوکل در بنبست واقع شود.
«آن کس که به خدا و روز قیامت ایمان آورد بهرهمند خواهد شد و هرکس خدا ترس شود خدا راه بیرون شدن [از گناهان و بلا و حوادث سخت را] بر او میگشاید و از آن جایی که گمان ندارد به او روزی عطا کند و هر که به خدا توکل کند خدا او را کفایت خواهد کرد…»[ طلاق (65)، آیه 2و3.].
آنچه گفته شد اندکی از بسیار بود. اگر گشتی در گلزار قرآن و روایات اهل بیت(علیهم السلام) بزنید در باب اسرار موفقیت سخنان فراوانی خواهید یافت.[ در این باره مطالعه نهج البلاغه و به ویژه نامه 31 آن بسیار راهگشا است.]