۱۳۹۵/۱۰/۱۲
–
۱۱۲۱ بازدید
سلام .قرآن می گوید :(( ان الله یحب المتقین )) ،و در جای دیگر می فرماید :(( ان الله یحب التوابین )) .خداوند هر دو گروه را دوست دارد ، اما کدامیک برای خدا از محبوبیت بیشتری برخوردارند ؟کدامیک با ارزش ترند ؟
چرا ؟
به نام خدا و با سلام وتشکر ازارتباطتان با این مرکز!توابین چند دسته اند دسته ای از آن کسانی هستند که از اشتباهات و یا احیانا از گناهان گذشته توبه می کنند و به دامن دین برمی گردند اگر منظور از توابین این گروه باشند ، این گروه را خدا دوست دارد چون ازاشتباهات گذشته اش باز گشته و می خواهد آن را جبران کند ولی چنین کسانی اگر بخواهند در توبه خود ثابت قدم باشند بایستی به مسیر تقوی بروند والا ممکن است از توبه خود برگردند!ومتقی کسی است که توانسته خود را از گناهان به وسیله تقوی حفظ کند و در این مسیر پایدار باشد ! پس او خود را از آلودگی حفظ می کند و آن دیگری از آلودگی خود را رهانیده پس اولی یعنی متقین بالاترند چون وارد در گناه نشده اند ولی این قسم از تائبین وارد گناه شده اند و به واسطه توبه از آن خارج شده اند و همیشه این چنین است که آن کسی که در لجن گناه وارد نشده بالاتر از آن کسی است که وارد شده و الآن خارج شده!منظور از «تقوی» که از ماده «وقایه»به معنی نگهداری است، این است که انسان خود را از زشتیها ، آلودگیها وگناهان نگهدارد و برکنار کند. (مهمترین نکته در رعایت تقوی ترک امور مشتبه و مشکوک است) به آیه دیگری ازقرآن توجه کنیم ؛ (اعراف/26): ((یا بَنِی آدَمَ قَدْ أَنْزَلْنا عَلَیْکُمْ لِباساً یُوارِی سَوْآتِکُمْ وَ رِیشاً وَ لِباسُ التَّقْوى ذلِکَ خَیْرٌ ذلِکَ مِنْ آیاتِ اللَّهِ لَعَلَّهُمْ یَذَّکَّرُونَ)) اى فرزندان آدم! لباسى براى شما فرستادیم که اندام شما را مى پوشاند و مایه زینت شماست اما لباس پرهیزگارى بهتر است! اینها (همه) از آیات خداست، تا متذکّر (نعمتهاى او) شوند.این آیه بیانگر آن است که تقوی برای انسان لباس است ولباسی بهتر از لباس ظاهر است ، زیرا لباس ظاهر عیوب ظاهری را می پوشاند اما لباس تقوا عیوب باطنی و رذایل اخلاقی را می پوشاند.پس تقوی نیز لباس است منتهی لباس باطن، و لباس بودنش زمانی مشخص خواهد شد که پرده ها کنار روند و باطنها به ظهور برسند. و این در نشئه دیگر و در قیامت برای همگان رخ می دهد. تقوی ملکه ایی است در وجود انسان و چیز جدای از او نیست .
توضیح بیشتر اینکه :
لباس اخروی همان ظهور تقوای شخص است و هرکس اهل تقوی باشد در محشر بی لباس محشور نمی شود. یعنی تقوای او بصورت لباس ظهور کرده و او را ازگزند حوادث و خطرات قیامت که انها نیز از اعمال خود اوست، حفظ می کند پس تقوا لباس باطنی است و چون اخرت محل ظهور باطن هاست وگناهان نیز باطن انسان را عوض کرده و کریه می کنند پس لباس باطنی تقوا پوششی است بر باطن انسان، به این گونه که اولا گناه انجام ندهد تا لازم باشد پوشش آنرا بپوشاند و ثانیا اگرگناهی انجام داده با توبه انرا بپوشاند .
با توضیحات داده شده نتیجه می گیریم در قیامت و در صحنه محشر کسانی که اهل تقوا وعمل صالح بودند لباس و پوشش مناسب دارند و آن ظهور تقوایی است که در دنیا داشتند و کسانی که اهل تقوا نبودند لباس ندارند و عریان بوده و تمام عیوبشان در منظر و مرئای اهل محشر قرار می گیرد.
هنگامی که انسان خلقتش تکمیل شد خداوند «بایدها ونبایدها» را به او تعلیم کرد، انسانی که از نظر آفرینش مجموعه ای از «گِل بدبو» و«روح الهی» است واز نظر تعلیمات ، وجودی است که میتواند در قوس صعودی برتر از فرشتگان وملائکه گردد وآنچه در وهم ناید، آن شود وبه قول سعدی : رسد آدمی به جایی که بجز خدا نبیند// بنگر که تا چه حد است طیران آدمیت
رسیدن به این مقام در گرو رام کردن شیطان نفس و برداشتن و پاره کردن بندهای شهوت است که جز در سایه تقوا میسر نیست. طیران مرغ دیدی تو زپایبند شهوت بدرآی تا ببینی طیران آدمیت
و از طرفی در قوس نزولی از حیوانات درنده نیز پست تر گردد و به مرحله «بل هم اضل» برسد و این منوط به آن است که با اراده و انتخابگری خویش کدام مسیر را برگزیند. در سوره بلد آیه 10 آمده است «وهدیناه النجدین»:«ما انسان را به خیر و شر هدایت کردیم» به تعبیر دیگر قدرت تشخیص و عقل و وجدان بیدار به او داده که فجور و تقوی را از طریق عقل و فطرت دریابد.
توضیح بیشتر اینکه :
لباس اخروی همان ظهور تقوای شخص است و هرکس اهل تقوی باشد در محشر بی لباس محشور نمی شود. یعنی تقوای او بصورت لباس ظهور کرده و او را ازگزند حوادث و خطرات قیامت که انها نیز از اعمال خود اوست، حفظ می کند پس تقوا لباس باطنی است و چون اخرت محل ظهور باطن هاست وگناهان نیز باطن انسان را عوض کرده و کریه می کنند پس لباس باطنی تقوا پوششی است بر باطن انسان، به این گونه که اولا گناه انجام ندهد تا لازم باشد پوشش آنرا بپوشاند و ثانیا اگرگناهی انجام داده با توبه انرا بپوشاند .
با توضیحات داده شده نتیجه می گیریم در قیامت و در صحنه محشر کسانی که اهل تقوا وعمل صالح بودند لباس و پوشش مناسب دارند و آن ظهور تقوایی است که در دنیا داشتند و کسانی که اهل تقوا نبودند لباس ندارند و عریان بوده و تمام عیوبشان در منظر و مرئای اهل محشر قرار می گیرد.
هنگامی که انسان خلقتش تکمیل شد خداوند «بایدها ونبایدها» را به او تعلیم کرد، انسانی که از نظر آفرینش مجموعه ای از «گِل بدبو» و«روح الهی» است واز نظر تعلیمات ، وجودی است که میتواند در قوس صعودی برتر از فرشتگان وملائکه گردد وآنچه در وهم ناید، آن شود وبه قول سعدی : رسد آدمی به جایی که بجز خدا نبیند// بنگر که تا چه حد است طیران آدمیت
رسیدن به این مقام در گرو رام کردن شیطان نفس و برداشتن و پاره کردن بندهای شهوت است که جز در سایه تقوا میسر نیست. طیران مرغ دیدی تو زپایبند شهوت بدرآی تا ببینی طیران آدمیت
و از طرفی در قوس نزولی از حیوانات درنده نیز پست تر گردد و به مرحله «بل هم اضل» برسد و این منوط به آن است که با اراده و انتخابگری خویش کدام مسیر را برگزیند. در سوره بلد آیه 10 آمده است «وهدیناه النجدین»:«ما انسان را به خیر و شر هدایت کردیم» به تعبیر دیگر قدرت تشخیص و عقل و وجدان بیدار به او داده که فجور و تقوی را از طریق عقل و فطرت دریابد.