محل دفن حضرت رسول الله صلی الله علیه و آله
۱۳۹۸/۰۵/۲۵
–
۹۵۹ بازدید
باسلام.چرا مقبره پیامبر را در خانه عایشه بنا کردند و در خانه همسر اولش یعنی حضرت خدیجه س بنا نشد؟البته میدانم ک مقبره یکی در مدینه و دیگری در مکه است
1 .در خصوص محل دفن پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم اختلاف نظر وجود دارد .
2 . اهل سنت بر این عقیده است که آن حضرت در حجره عائشه دفن گردیده است .
3 . امّا برخی از محققان شیعه بر این اعتقاد هستند که به شهادت اسناد معتبر از کتب اهل سنت آنچه که قدر متیقن است این که آن حضرت در حجره عائشه دفن نگردیده است و در این راستا ادلّه ای را ارائه می کنند
4 . مناظره زیبائی که بین فضّال شاگرد مکتب امام صادق با ابو حنیفه صورت گرفته است و در آن به غصبی بودن مکان دفن عمر و ابوبکر اشاره گردیده .
پاسخ تفصیلی :
در خصوص محل دفن نبی اکرم صلّی الله علیه و آله وسلّم اختلاف نظر وجود دارد :
1 . نظر اهل سنت :
آنچه که در نزد اهل سنت مشهور است این مطلب است که آن حضرت در حجره عائشه دفن گردیده و برای اثبات ادعای خویش به نقل بخاری از عائشه استناد می کنند که :
قَالَتْ عَائِشَةُ لَمَّا ثَقُلَ النَّبِیُّ – صلی الله علیه وسلم – وَاشْتَدَّ وَجَعُهُ اسْتَأْذَنَ أَزْوَاجَهُ أَنْ یُمَرَّضَ فِی بَیْتِی فَأَذِنَّ لَهُ ، فَخَرَجَ بَیْنَ رَجُلَیْنِ تَخُطُّ رِجْلاَهُ الأَرْضَ ، وَکَانَ بَیْنَ الْعَبَّاسِ وَرَجُلٍ آخَرَ . قَالَ عُبَیْدُ اللَّهِ فَذَکَرْتُ ذَلِکَ لاِبْنِ عَبَّاسٍ مَا قَالَتْ عَائِشَةُ فَقَالَ لِی وَهَلْ تَدْرِی مَنِ الرَّجُلُ الَّذِی لَمْ تُسَمِّ عَائِشَةُ قُلْتُ لاَ . قَالَ هُوَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ .
صحیح بخاری ، ج1 ، ص162 ، ح 665 .
وچون پیامبر احساس سنگینی نمود و درد آن حضرت شدت یافت از دیگر همسرانش اجازه خواست تا ایام بیماریش را در منزل من سپری نماید و آنان نیز اجازه دادند ، آنگاه در حالی که دست بر شانه عباس و شخص دیگری داشت و پاهایش بر زمین کشیده می شد خارج شد .
عبد الله ابن عباس می گوید وقتی مطلب عائشه را برای ابن عباس نقل کردم به من گفت می دانی آن شخصی که عائشه نام او را ذکر نکرد چه کسی است ؟ گفتم : نه . گفت : او علی بن ابی طالب است .
البته بخاری این مطلب را در چند جای صحیح خود تکرار نموده است که تماما َ از عائشه نقل شده و برای اثبات ادعایش تفصیلاتی را ذکر نموده که از لا به لای آنها می توان به تناقضاتی پی برد که خود قرینه ای برای تضعیف مطلب محسوب می شود که اکنون مجال بحث آن نیست .
همین جا لازم است از متن روایت فوق اکراه معنا دار عائشه از بردن نام امیر المومنین علی ابن ابی طالب علیه افضل صلوات المصلین را متذکر شویم ؛ همانگونه که
احمد بن حنبل نقل کرده:
هُوَ عَلِیٌّ وَلَکِنَّ عَائِشَةَ لَا تَطِیبُ لَهُ نَفْسًا .
آن شخص( که در روایت عائشه به نام آن اشاره نمی شود ) علی بن ابی طالب است که عائشه خوش نداشته نام او را ذکر نماید .
مسند أحمد حنبل ، ج6 ، ص 228 .
وهم چنین ابن سعد در طبقات آورده:
هو علی ، إن عائشة لا تطیب له نفسا بخیر .
آن شخص( که در روایت عائشه به نام آن اشاره نمی شود ) علی بن ابی طالب است لکن عائشه خوش نداشته نام او را به نیکی یاد کند.
الطبقات الکبری ، ج 2 ، ص 232 .
2 . نظر شیعه :
نظر برخی از محققان شیعه این است که حضرت رسول در حجره عائشه دفن نگردیده است ؛چون :
هر گاه گفته می شود : بیت النبی ، حجرة النبی ، دار النبی ، مقصود خانه و حجره اختصاصی حضرت می باشد و الا آن را به اسم یکی از همسران مثلا َ خانه عائشه یا خانه ام سلمه وغیره می نامیده اند.
أَنَّ النَّبِیَّ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ کَانَ یُصَلِّی ذَاتَ لَیْلَةٍ فِی حُجْرَتِهِ فَجَاءَ أُنَاسٌ فَصَلَّوْا بِصَلَاتِهِ فَخَفَّفَ فَدَخَلَ الْبَیْتَ
شبی رسول اکرم در حجره خود نماز میخواند که گروهی آمدند وپشت سر حضرت اقتدا نمودند از اینرو حضرت نماز خود را سریعتر خواند و داخل خانه خود گردید .
مسند أحمد ،ج 3، ص 103 ، ح 11567
عن ربیعة بن کعب الأسلمی : کنت أبیت عند حجرة النبی فکنت أسمعه إذا قام من اللیل یقول : سبحان الله رب العالمین .
ربیعه می گوید : شبی را در حجره رسول اکرم سپری کردم …
سنن النسائی ، ج 3 ص 209
نزدیک ترین خانه ها به خانه رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم خانه حضرت علی علیه السلام بوده که درب آن در کنار خانه رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم قرار داشته است.
جاء رجل إلی ابن عمر فسأله عن عثمان … ثُمَّ سَأَلَهُ عَنْ عَلِیٍّ ، فَذَکَرَ مَحَاسِنَ عَمَلِهِ قَالَ هُوَ ذَاکَ ، بَیْتُهُ أَوْسَطُ بُیُوتِ النَّبِیِّ – صلی الله علیه وسلم – . ثُمَّ قَالَ لَعَلَّ ذَاکَ یَسُوؤُکَ . قَالَ أَجَلْ . قَالَ فَأَرْغَمَ اللَّهُ بِأَنْفِکَ ، انْطَلِقْ فَاجْهَدْ عَلَیَّ جَهْدَکَ .
شخصی نزد ابن عمر آمد و راجع به عثمان سئوال کرد ، سپس در باره علی از او سئوال نمود و او از محاسن و نیکی اعمال علی سخن گفت و افزود : خانه علی نزدیک ترین خانه ها به خانه پیامبر است . واز او سئوال کرد : شاید این مطلب چندان خوشایند تو نباشد ؟ گفت : آری . گفت : ولی علی رغم میل باطنی تو این چنین است .
صحیح بخاری ، ج4 ، ص 208 ، ح3704
روایة العلاء بن عیزار قال : سالت ابن عمر عن علی . فقال : انظر الی منزله من نبی الله لیس فی المسجد غیر بیته .
علاء بن عیزار می گوید :از فرزند عمر در باره علی سئوال کردم گفت :به منزل علی نسبت به منزل رسول خدا بنگر که هیچ منزلی به نزدیکی منزل او به رسول خدا نیست .
فتح الباری ج 7 ، ص 59
مستدرک حاکم نیشابوری ، ج3 ، ص 51
با استناد به مصادر اهل سنّت وفات رسول خدا در حجره اختصاصی و در منزل خود آن حضرت بوده است :
در حدیث عمر راجع به مکانی که پیامبر در آن قبض روح گردید آمده است :
فبینما نحن فی منزل رسول الله إذا رجل ینادی من وراء الجدار أن أخرج إلیّ یا ابن الخطاب . . . فإن الأنصار اجتمعوا فی سقیفة بنی ساعدة ، فأدرکوهم قبل أن یحدثوا أمرا … .
در حالی که ما در خانه رسول خدا بودیم شخصی از پشت دیوار خانه حضرت صدا زد : ای عمر بن خطاب ! خارج شو … که انصار در سقیفه بنی ساعده گرد هم آمده اند ، به آنها بپیوند قبل از آن که اتفاقی بیافتد …
فتح الباری ، ج 7 ، ص 23 ، تاریخ دمشق ، ج 30 ، ص 282 ، وفی روایة ابن حبان ، ج2 ، ص 155
اعتراف عائشه بر مطلبی که دلالت می نماید وفات رسول خدا در حجره او نبوده است :
« لقد نزلت آیة الرجم ورضاعة الکبیر عشرا ولقد کانت فی صحیفة تحت سریری ، فلما مات رسول الله وتشاغلنا بموته دخل داجن فأکلها ! »
آیه رجم وایجاد رضاع به ده بار شیر دادن نازل شد و من آن را در صحفه کاغذی زیر تخت خود نگه داری می کردم اما در روزی که مشغول امورات مربوط به وفات رسول خدا بودیم گوسفندی داخل حجره شد و آن را خورد .
سنن ابن ماجة ، ج1 ، ص 625 ،أوسط الطبرانی ، ج 8 ،ص 12 ، مسند أبی یعلی، ج 8 ،ص 64 ، المحلی ، ج11 ،ص 236 ، وقال : هذا حدیث صحیح . وفی لسان العرب ، ج 7 ، ص 33 ، ونهایة ابن الأثیر ، ج 2 ، ص 87 .
که از متن فوق استفاده می شود که اگر بیماری حضرت و وفات رسول خدا در حجره عائشه اتفاق افتاده بود دیگر امکان نداشت در همان روزی که حجره او مملوّ از جمعیت است گوسفندی داخل حجره شده و آن صفحه کاغذ را بخورد .
متون مختلفی بر این مطلب شهادت می دهد که حجره رسول خدا دو در داشته که وقتی مسلمانان می خواستند بر پیکر مطهر رسول خدا نماز گذارند گروه گروه از یک در داخل و از در دیگر خارج می شدند در حالی که همان گونه که در دلیل بعد معلوم می گردد خانه عائشه فقط یک در داشته آن هم در جهتی غیر از جهتی که خانه مستقل حضرت قرار داشته است
قَالُوا کَیْفَ نُصَلِّی عَلَیْهِ قَالَ ادْخُلُوا أَرْسَالًا أَرْسَالًا قَالَ فَکَانُوا یَدْخُلُونَ مِنْ هَذَا الْبَابِ فَیُصَلُّونَ عَلَیْهِ ثُمَّ یَخْرُجُونَ مِنْ الْبَابِ الْآخَر .
و چون رسول خدا قبض روح گردید گروهی گفتند : چگونه بر آن حضرت نماز گذاریم ؟ در جواب گفتند : گروه گروه از این در وارد شده و نماز گذارده و از درب دیگر خارج شوند.
مسند أحمد ، ج 5 ، ص 81 ، ح 19838 و تاریخ دمشق ، ج 4 ، ص 296 ، أسد الغابة ، ج 5 ، ص 254 .
هیثمی بعد از نقل روایت می گوید :
ورجاله رجال الصحیح .
مجمع الزوائد ، ج 9 ، ص 37 .
حجره عائشه به خلاف خانه رسول خدا یک در داشته آن هم در جهت مواجه با شام یعنی درب آن در مقابل جهت شام بوده است ( یعنی در ضلع جنوبی مسجد و طرف قبله که درب آن به سوی مسجد باز می شده است)
الأدب المفرد للبخاری ، ص 168 و إمتاع الأسماع ، ج 10 ص 92 و سبل الهدی ، ج 3 ،ص 349 و سمط النجوم العوالی ، ص 218 .
مطلبی را بخاری و احمد و طبقات از انس بن مالک نقل نموده اندکه خانه عائشه فاصله نسبتاّ قابل توجهی با حجره اختصاصی حضرت رسول خدا صلی الله علیه و آله داشته اند .
صحیح بخاری ، ج 6 ، ص 26 ، ح 6238 و مسند أحمد ، ج 3 ، ص 168 و الطبقات الکبری ، ج 8 ، ص 104
عائشه بعد از وفات رسول خدا حجره خود را به معاویه فروخت لذا حجره محل دفن رسول خدا نمی تواند همان حجره عائشه که به فروش رسیده است باشد .
واشتری ( معاویة ) من عائشة منزلها ، یقولون بمائة وثمانین ألف درهم ویقال بمائتی ألف درهم وشرط لها سکناها حیاتها
معاویه منزل عائشه را به صد و هشتاد هزار درهم و بعضی گفته اند به دویست هزار درهم خریداری نمود مشروط به این که عائشه تا آخر عمر در آنجا سکونت داشته باشد
الطبقات الکبری ، ج 8 ، ص 165
منزل رسول خدا که در متون آمده همان حجره ای است که در خانه اختصاصی حضرت بوده و حضرت در آن وفات نموده است و هر یک از زوجات منزلی اختصاصی داشتند . معنای آن این است که بعدها حکومت همان گونه که روی مسجد النبی تسلط پیدا نمود و روی آن دست گذاشت تا بنی هاشم نتوانند در پناه آن به ترویج اهداف خود دست یازند . بلکه در این بین دختر رئیس حکومت ( عائشه ) ادعای تسلط و مالکیت حجره پیامبر را نمود و حکومت نیز آن را پذیرفته و دختر رسول خدا و حضرت علی را از خلع ید نمود و این در حالی است که حجره عائشه در منزل اختصاصی خود ودر جهت دیگر مسجد یعنی جهت قبله مسجد بوده است .
و دلیل سکوت امیرالمومنین علی ابن ابی طالب علیهما السلام و اهل بیت علیهم السلام از تحریک مردم علیه حکومت در خصوص این موضوع دقیقا همان موضعی است که در باره اصل خلافت و حکومت داشتند یعنی امر به صبر از جانب رسول خدا تا زمانی که فرزند قائمشان حجه بن الحسن علیه السلام ظهور فرماید و از آنچه که بر اجداد طاهرینشان رفته کشف اسرار نماید .
مناظره فضّال با ابو حنیفه :
شاید بتوان یکی از ظریف ترین و در عین حال جامع ترین کلمات را در خصوص موضوع مورد بحث گفتگو و مناظره زیر که بین فضّال از شاگردان مکتب امام صادق علیه السلام و ابو حنیفه صورت گرفته دانست که در آن به بهترین شکل بر غصبی بودن مکان دفن عمر و ابوبکر اشاره شده است :
وروی : أنه مر فضال بن الحسن بن فضال الکوفی بأبی حنیفة وهو فی جمع کثیر ، یملی علیهم شیئا من فقهه وحدیثه .
فقال – لصاحب کان معه – : والله لا أبرح حتی أخجل أبا حنیفة . فقال صاحبه الذی کان معه : إن أبا حنیفة ممن قد علت حاله ، وظهرت حجته .
قال : صه ! هل رأیت حجة ضال علت علی حجة مؤمن ؟ ! ثم دنا منه فسلم علیه ، فرد ورد القوم السلام بأجمعهم .
فقال : یا أبا حنیفة أن أخا لی یقول : أن خیر الناس بعد رسول الله علی بن أبی طالب علیه السلام ، وأنا أقول أبو بکر خیر الناس وبعده عمر فما تقول أنت رحمک الله ؟
فأطرق ملیا ثم رفع رأسه فقال : کفی بمکانهما من رسول الله صلی الله علیه وآله کرما وفخرا ، أما علمت أنهما ضجیعاه فی قبره ، فأی حجة ترید أوضح من هذا ؟
فقال له فضال : إنی قد قلت ذلک لأخی فقال : والله لئن کان الموضع لرسول الله صلی الله علیه وآله دونهما فقد ظلما بدفنهما فی موضع لیس لهما حق فیه ، وإن کان الموضع لهما فوهباه لرسول الله صلی الله علیه وآله لقد أساءا وما أحسنا ، إذ رجعا فی هبتهما ، ونسیا عهدهما .
فأطرق أبو حنیفة ساعة ثم قال له : لم یکن له ولا لهما خاصة ، ولکنهما نظرا فی حق عایشة وحفصة فاستحقا الدفن فی ذلک الموضع بحقوق ابنتیهما .
فقال له فضال : قد قلت له ذلک فقال : أنت تعلم أن النبی مات عن تسع نساء ، ونظرنا فإذا لکل واحدة منهن تسع الثمن ، ثم نظرنا فی تسع الثمن فإذا هو شبر فی شبر ، فکیف یستحق الرجلان أکثر من ذلک ، وبعد فما بال عائشة وحفصة ترثان رسول الله صلی الله علیه وآله وفاطمة بنته تمنع المیراث ؟ !
فقال أبو حنیفة : یا قوم نحوه عنی فإنه رافضی خبیث .
روزی فضّال بن حسن فضال کوفی به همراه یکی از دوستانش با ابوحنیفه برخورد نمود درحالی که جمع کثیری از شاگردانش در فقه و حدیث گرداگرد او را گرفته بودند .
فضّال به دوست همراهش گفت : والله دست از سر او بر نمی دارم مگر این که جلو رفته و او را سر افکنده نمایم . دوستش به او گفت : تو که ابو حنیفه را می شناسی و از جایگاه و منزلت علمی و توان احتجاج او با خبری .
فضّال گفت : ساکت شو ! هیچ دیده ای حجت گمراهی برحجت مومن برتری و علوّ پیدا کند؟
فضّال جلو رفت و سلام کرد ، جمعیّت حاضر نیز همه جواب سلام او را دادند .
فضّال رو به ابو حنیفه کرد و گفت : خدا رحمتت کند ! من برادری دارم که می گوید : بهترین خلق بعد از رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم علی بن ابی طالب علیه السلام است امّا من به او می گویم : این گونه نیست بلکه بهترین مردم بعد از رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم ابو بکر و بعد از او عمر است . شما نظرتان چیست ؟
ابو حنیفه اندکی تامل کرد و سپس سر بلند کرد و گفت : ( به او بگو) در مکانت و منزلت و افتخار برای ابو بکر و عمر همین بس که آن دونفر در کنار قبر رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم مدفونند ( در حالی که علی بن ابی طالب فرسنگ ها دور تر در نجف خاک شده است) آیا حجت و دلیل بر افضلیت و برتری آن دو بر علی از این بهتر ؟
فضّال گفت : من همین نکته را به او گفته ام امّا او در پاسخ من گفته : والله ! اگر برای حقانیّت و منزلت آن دو به مکان دفنشان در کنار قبر پیامبر حجت می آوری باید بگویم : که آنها با دفن شدنشان در مکانی که هیچ حقی نسبت به آن نداشته اند در حقیقت به رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم ظلم نموده اند ، چرا که اگر آن مکان از خود ابوبکر وعمر بوده و آن را به رسول خدا هبه و هدیه نموده اند پس با دفن شدنشان در آن مکان کار خیلی زشتی کردند چون با این کار هدیه ای را که به آن حضرت بخشیدند را پس گرفتند و در آن تصرف نموده اند و این در حقیقت نوعی خلف وعده و شکستن پیمان محسوب می گردد .
ابو حنیفه دوباره مدتی را ساکت ماند و سر به زیر افکند و گفت : به برادرت بگو : این مکان نه برای آن دو نفر و نه برای رسول خدا بلکه با توجّه به حقی که حفصه و عائشه در این زمین داشتند در این زمین دفن گردیده اند .
فضال به ابو حنیفه گفت : ( اتفاقا َ) من همین مطلب را نیز به برادرم گفته ام اما او در پاسخ من گفت : تو می دانی که وقتی رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم از دنیا رفت صاحب نه همسر بود و در حالی که هر یک از آن نه نفر نسبت به آن مکان یک هشتم بیشتر سهم الارث نداشته در نتیجه برای هر کدام یک وجب در یک وجب مسافت جا بیشتر نمی ماند . آن وقت چگونه آن دو نفر این مقدار مکان اضافه را اشغال و غصب نموده اند ؟
و آن گاه از سوی دیگر چه شده است که فاطمه زهرا سلام الله علیها دختر رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم از پدرش ارث نمی برد ؟ ( و ابوبکر به این بهانه که پیامبران از خود ارث به جا نمی گذارند حضرت فاطمه سلام الله علیها را از فدک محروم می کند ) امّا عائشه و حفصه که همسران آن حضرت بودند ارث می برند .
ابو حنیفه چون این مطالب را شنید به اطرافیانش گفت : او را از من دور سازید که او خود رافضی خبیث می باشد
الفصول المختاره ، سیّد مرتضی ، ص74 ، کنز الفوائد ، ابو الفتوح کراجکی ، ص 135 – احتجاج طبرسی ج2 ص149 و …
بر گرفته از پایگاه مؤسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)
https://www.valiasr-aj.com/persian/shownews.php?idnews=5162
2 . اهل سنت بر این عقیده است که آن حضرت در حجره عائشه دفن گردیده است .
3 . امّا برخی از محققان شیعه بر این اعتقاد هستند که به شهادت اسناد معتبر از کتب اهل سنت آنچه که قدر متیقن است این که آن حضرت در حجره عائشه دفن نگردیده است و در این راستا ادلّه ای را ارائه می کنند
4 . مناظره زیبائی که بین فضّال شاگرد مکتب امام صادق با ابو حنیفه صورت گرفته است و در آن به غصبی بودن مکان دفن عمر و ابوبکر اشاره گردیده .
پاسخ تفصیلی :
در خصوص محل دفن نبی اکرم صلّی الله علیه و آله وسلّم اختلاف نظر وجود دارد :
1 . نظر اهل سنت :
آنچه که در نزد اهل سنت مشهور است این مطلب است که آن حضرت در حجره عائشه دفن گردیده و برای اثبات ادعای خویش به نقل بخاری از عائشه استناد می کنند که :
قَالَتْ عَائِشَةُ لَمَّا ثَقُلَ النَّبِیُّ – صلی الله علیه وسلم – وَاشْتَدَّ وَجَعُهُ اسْتَأْذَنَ أَزْوَاجَهُ أَنْ یُمَرَّضَ فِی بَیْتِی فَأَذِنَّ لَهُ ، فَخَرَجَ بَیْنَ رَجُلَیْنِ تَخُطُّ رِجْلاَهُ الأَرْضَ ، وَکَانَ بَیْنَ الْعَبَّاسِ وَرَجُلٍ آخَرَ . قَالَ عُبَیْدُ اللَّهِ فَذَکَرْتُ ذَلِکَ لاِبْنِ عَبَّاسٍ مَا قَالَتْ عَائِشَةُ فَقَالَ لِی وَهَلْ تَدْرِی مَنِ الرَّجُلُ الَّذِی لَمْ تُسَمِّ عَائِشَةُ قُلْتُ لاَ . قَالَ هُوَ عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِبٍ .
صحیح بخاری ، ج1 ، ص162 ، ح 665 .
وچون پیامبر احساس سنگینی نمود و درد آن حضرت شدت یافت از دیگر همسرانش اجازه خواست تا ایام بیماریش را در منزل من سپری نماید و آنان نیز اجازه دادند ، آنگاه در حالی که دست بر شانه عباس و شخص دیگری داشت و پاهایش بر زمین کشیده می شد خارج شد .
عبد الله ابن عباس می گوید وقتی مطلب عائشه را برای ابن عباس نقل کردم به من گفت می دانی آن شخصی که عائشه نام او را ذکر نکرد چه کسی است ؟ گفتم : نه . گفت : او علی بن ابی طالب است .
البته بخاری این مطلب را در چند جای صحیح خود تکرار نموده است که تماما َ از عائشه نقل شده و برای اثبات ادعایش تفصیلاتی را ذکر نموده که از لا به لای آنها می توان به تناقضاتی پی برد که خود قرینه ای برای تضعیف مطلب محسوب می شود که اکنون مجال بحث آن نیست .
همین جا لازم است از متن روایت فوق اکراه معنا دار عائشه از بردن نام امیر المومنین علی ابن ابی طالب علیه افضل صلوات المصلین را متذکر شویم ؛ همانگونه که
احمد بن حنبل نقل کرده:
هُوَ عَلِیٌّ وَلَکِنَّ عَائِشَةَ لَا تَطِیبُ لَهُ نَفْسًا .
آن شخص( که در روایت عائشه به نام آن اشاره نمی شود ) علی بن ابی طالب است که عائشه خوش نداشته نام او را ذکر نماید .
مسند أحمد حنبل ، ج6 ، ص 228 .
وهم چنین ابن سعد در طبقات آورده:
هو علی ، إن عائشة لا تطیب له نفسا بخیر .
آن شخص( که در روایت عائشه به نام آن اشاره نمی شود ) علی بن ابی طالب است لکن عائشه خوش نداشته نام او را به نیکی یاد کند.
الطبقات الکبری ، ج 2 ، ص 232 .
2 . نظر شیعه :
نظر برخی از محققان شیعه این است که حضرت رسول در حجره عائشه دفن نگردیده است ؛چون :
هر گاه گفته می شود : بیت النبی ، حجرة النبی ، دار النبی ، مقصود خانه و حجره اختصاصی حضرت می باشد و الا آن را به اسم یکی از همسران مثلا َ خانه عائشه یا خانه ام سلمه وغیره می نامیده اند.
أَنَّ النَّبِیَّ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ کَانَ یُصَلِّی ذَاتَ لَیْلَةٍ فِی حُجْرَتِهِ فَجَاءَ أُنَاسٌ فَصَلَّوْا بِصَلَاتِهِ فَخَفَّفَ فَدَخَلَ الْبَیْتَ
شبی رسول اکرم در حجره خود نماز میخواند که گروهی آمدند وپشت سر حضرت اقتدا نمودند از اینرو حضرت نماز خود را سریعتر خواند و داخل خانه خود گردید .
مسند أحمد ،ج 3، ص 103 ، ح 11567
عن ربیعة بن کعب الأسلمی : کنت أبیت عند حجرة النبی فکنت أسمعه إذا قام من اللیل یقول : سبحان الله رب العالمین .
ربیعه می گوید : شبی را در حجره رسول اکرم سپری کردم …
سنن النسائی ، ج 3 ص 209
نزدیک ترین خانه ها به خانه رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم خانه حضرت علی علیه السلام بوده که درب آن در کنار خانه رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم قرار داشته است.
جاء رجل إلی ابن عمر فسأله عن عثمان … ثُمَّ سَأَلَهُ عَنْ عَلِیٍّ ، فَذَکَرَ مَحَاسِنَ عَمَلِهِ قَالَ هُوَ ذَاکَ ، بَیْتُهُ أَوْسَطُ بُیُوتِ النَّبِیِّ – صلی الله علیه وسلم – . ثُمَّ قَالَ لَعَلَّ ذَاکَ یَسُوؤُکَ . قَالَ أَجَلْ . قَالَ فَأَرْغَمَ اللَّهُ بِأَنْفِکَ ، انْطَلِقْ فَاجْهَدْ عَلَیَّ جَهْدَکَ .
شخصی نزد ابن عمر آمد و راجع به عثمان سئوال کرد ، سپس در باره علی از او سئوال نمود و او از محاسن و نیکی اعمال علی سخن گفت و افزود : خانه علی نزدیک ترین خانه ها به خانه پیامبر است . واز او سئوال کرد : شاید این مطلب چندان خوشایند تو نباشد ؟ گفت : آری . گفت : ولی علی رغم میل باطنی تو این چنین است .
صحیح بخاری ، ج4 ، ص 208 ، ح3704
روایة العلاء بن عیزار قال : سالت ابن عمر عن علی . فقال : انظر الی منزله من نبی الله لیس فی المسجد غیر بیته .
علاء بن عیزار می گوید :از فرزند عمر در باره علی سئوال کردم گفت :به منزل علی نسبت به منزل رسول خدا بنگر که هیچ منزلی به نزدیکی منزل او به رسول خدا نیست .
فتح الباری ج 7 ، ص 59
مستدرک حاکم نیشابوری ، ج3 ، ص 51
با استناد به مصادر اهل سنّت وفات رسول خدا در حجره اختصاصی و در منزل خود آن حضرت بوده است :
در حدیث عمر راجع به مکانی که پیامبر در آن قبض روح گردید آمده است :
فبینما نحن فی منزل رسول الله إذا رجل ینادی من وراء الجدار أن أخرج إلیّ یا ابن الخطاب . . . فإن الأنصار اجتمعوا فی سقیفة بنی ساعدة ، فأدرکوهم قبل أن یحدثوا أمرا … .
در حالی که ما در خانه رسول خدا بودیم شخصی از پشت دیوار خانه حضرت صدا زد : ای عمر بن خطاب ! خارج شو … که انصار در سقیفه بنی ساعده گرد هم آمده اند ، به آنها بپیوند قبل از آن که اتفاقی بیافتد …
فتح الباری ، ج 7 ، ص 23 ، تاریخ دمشق ، ج 30 ، ص 282 ، وفی روایة ابن حبان ، ج2 ، ص 155
اعتراف عائشه بر مطلبی که دلالت می نماید وفات رسول خدا در حجره او نبوده است :
« لقد نزلت آیة الرجم ورضاعة الکبیر عشرا ولقد کانت فی صحیفة تحت سریری ، فلما مات رسول الله وتشاغلنا بموته دخل داجن فأکلها ! »
آیه رجم وایجاد رضاع به ده بار شیر دادن نازل شد و من آن را در صحفه کاغذی زیر تخت خود نگه داری می کردم اما در روزی که مشغول امورات مربوط به وفات رسول خدا بودیم گوسفندی داخل حجره شد و آن را خورد .
سنن ابن ماجة ، ج1 ، ص 625 ،أوسط الطبرانی ، ج 8 ،ص 12 ، مسند أبی یعلی، ج 8 ،ص 64 ، المحلی ، ج11 ،ص 236 ، وقال : هذا حدیث صحیح . وفی لسان العرب ، ج 7 ، ص 33 ، ونهایة ابن الأثیر ، ج 2 ، ص 87 .
که از متن فوق استفاده می شود که اگر بیماری حضرت و وفات رسول خدا در حجره عائشه اتفاق افتاده بود دیگر امکان نداشت در همان روزی که حجره او مملوّ از جمعیت است گوسفندی داخل حجره شده و آن صفحه کاغذ را بخورد .
متون مختلفی بر این مطلب شهادت می دهد که حجره رسول خدا دو در داشته که وقتی مسلمانان می خواستند بر پیکر مطهر رسول خدا نماز گذارند گروه گروه از یک در داخل و از در دیگر خارج می شدند در حالی که همان گونه که در دلیل بعد معلوم می گردد خانه عائشه فقط یک در داشته آن هم در جهتی غیر از جهتی که خانه مستقل حضرت قرار داشته است
قَالُوا کَیْفَ نُصَلِّی عَلَیْهِ قَالَ ادْخُلُوا أَرْسَالًا أَرْسَالًا قَالَ فَکَانُوا یَدْخُلُونَ مِنْ هَذَا الْبَابِ فَیُصَلُّونَ عَلَیْهِ ثُمَّ یَخْرُجُونَ مِنْ الْبَابِ الْآخَر .
و چون رسول خدا قبض روح گردید گروهی گفتند : چگونه بر آن حضرت نماز گذاریم ؟ در جواب گفتند : گروه گروه از این در وارد شده و نماز گذارده و از درب دیگر خارج شوند.
مسند أحمد ، ج 5 ، ص 81 ، ح 19838 و تاریخ دمشق ، ج 4 ، ص 296 ، أسد الغابة ، ج 5 ، ص 254 .
هیثمی بعد از نقل روایت می گوید :
ورجاله رجال الصحیح .
مجمع الزوائد ، ج 9 ، ص 37 .
حجره عائشه به خلاف خانه رسول خدا یک در داشته آن هم در جهت مواجه با شام یعنی درب آن در مقابل جهت شام بوده است ( یعنی در ضلع جنوبی مسجد و طرف قبله که درب آن به سوی مسجد باز می شده است)
الأدب المفرد للبخاری ، ص 168 و إمتاع الأسماع ، ج 10 ص 92 و سبل الهدی ، ج 3 ،ص 349 و سمط النجوم العوالی ، ص 218 .
مطلبی را بخاری و احمد و طبقات از انس بن مالک نقل نموده اندکه خانه عائشه فاصله نسبتاّ قابل توجهی با حجره اختصاصی حضرت رسول خدا صلی الله علیه و آله داشته اند .
صحیح بخاری ، ج 6 ، ص 26 ، ح 6238 و مسند أحمد ، ج 3 ، ص 168 و الطبقات الکبری ، ج 8 ، ص 104
عائشه بعد از وفات رسول خدا حجره خود را به معاویه فروخت لذا حجره محل دفن رسول خدا نمی تواند همان حجره عائشه که به فروش رسیده است باشد .
واشتری ( معاویة ) من عائشة منزلها ، یقولون بمائة وثمانین ألف درهم ویقال بمائتی ألف درهم وشرط لها سکناها حیاتها
معاویه منزل عائشه را به صد و هشتاد هزار درهم و بعضی گفته اند به دویست هزار درهم خریداری نمود مشروط به این که عائشه تا آخر عمر در آنجا سکونت داشته باشد
الطبقات الکبری ، ج 8 ، ص 165
منزل رسول خدا که در متون آمده همان حجره ای است که در خانه اختصاصی حضرت بوده و حضرت در آن وفات نموده است و هر یک از زوجات منزلی اختصاصی داشتند . معنای آن این است که بعدها حکومت همان گونه که روی مسجد النبی تسلط پیدا نمود و روی آن دست گذاشت تا بنی هاشم نتوانند در پناه آن به ترویج اهداف خود دست یازند . بلکه در این بین دختر رئیس حکومت ( عائشه ) ادعای تسلط و مالکیت حجره پیامبر را نمود و حکومت نیز آن را پذیرفته و دختر رسول خدا و حضرت علی را از خلع ید نمود و این در حالی است که حجره عائشه در منزل اختصاصی خود ودر جهت دیگر مسجد یعنی جهت قبله مسجد بوده است .
و دلیل سکوت امیرالمومنین علی ابن ابی طالب علیهما السلام و اهل بیت علیهم السلام از تحریک مردم علیه حکومت در خصوص این موضوع دقیقا همان موضعی است که در باره اصل خلافت و حکومت داشتند یعنی امر به صبر از جانب رسول خدا تا زمانی که فرزند قائمشان حجه بن الحسن علیه السلام ظهور فرماید و از آنچه که بر اجداد طاهرینشان رفته کشف اسرار نماید .
مناظره فضّال با ابو حنیفه :
شاید بتوان یکی از ظریف ترین و در عین حال جامع ترین کلمات را در خصوص موضوع مورد بحث گفتگو و مناظره زیر که بین فضّال از شاگردان مکتب امام صادق علیه السلام و ابو حنیفه صورت گرفته دانست که در آن به بهترین شکل بر غصبی بودن مکان دفن عمر و ابوبکر اشاره شده است :
وروی : أنه مر فضال بن الحسن بن فضال الکوفی بأبی حنیفة وهو فی جمع کثیر ، یملی علیهم شیئا من فقهه وحدیثه .
فقال – لصاحب کان معه – : والله لا أبرح حتی أخجل أبا حنیفة . فقال صاحبه الذی کان معه : إن أبا حنیفة ممن قد علت حاله ، وظهرت حجته .
قال : صه ! هل رأیت حجة ضال علت علی حجة مؤمن ؟ ! ثم دنا منه فسلم علیه ، فرد ورد القوم السلام بأجمعهم .
فقال : یا أبا حنیفة أن أخا لی یقول : أن خیر الناس بعد رسول الله علی بن أبی طالب علیه السلام ، وأنا أقول أبو بکر خیر الناس وبعده عمر فما تقول أنت رحمک الله ؟
فأطرق ملیا ثم رفع رأسه فقال : کفی بمکانهما من رسول الله صلی الله علیه وآله کرما وفخرا ، أما علمت أنهما ضجیعاه فی قبره ، فأی حجة ترید أوضح من هذا ؟
فقال له فضال : إنی قد قلت ذلک لأخی فقال : والله لئن کان الموضع لرسول الله صلی الله علیه وآله دونهما فقد ظلما بدفنهما فی موضع لیس لهما حق فیه ، وإن کان الموضع لهما فوهباه لرسول الله صلی الله علیه وآله لقد أساءا وما أحسنا ، إذ رجعا فی هبتهما ، ونسیا عهدهما .
فأطرق أبو حنیفة ساعة ثم قال له : لم یکن له ولا لهما خاصة ، ولکنهما نظرا فی حق عایشة وحفصة فاستحقا الدفن فی ذلک الموضع بحقوق ابنتیهما .
فقال له فضال : قد قلت له ذلک فقال : أنت تعلم أن النبی مات عن تسع نساء ، ونظرنا فإذا لکل واحدة منهن تسع الثمن ، ثم نظرنا فی تسع الثمن فإذا هو شبر فی شبر ، فکیف یستحق الرجلان أکثر من ذلک ، وبعد فما بال عائشة وحفصة ترثان رسول الله صلی الله علیه وآله وفاطمة بنته تمنع المیراث ؟ !
فقال أبو حنیفة : یا قوم نحوه عنی فإنه رافضی خبیث .
روزی فضّال بن حسن فضال کوفی به همراه یکی از دوستانش با ابوحنیفه برخورد نمود درحالی که جمع کثیری از شاگردانش در فقه و حدیث گرداگرد او را گرفته بودند .
فضّال به دوست همراهش گفت : والله دست از سر او بر نمی دارم مگر این که جلو رفته و او را سر افکنده نمایم . دوستش به او گفت : تو که ابو حنیفه را می شناسی و از جایگاه و منزلت علمی و توان احتجاج او با خبری .
فضّال گفت : ساکت شو ! هیچ دیده ای حجت گمراهی برحجت مومن برتری و علوّ پیدا کند؟
فضّال جلو رفت و سلام کرد ، جمعیّت حاضر نیز همه جواب سلام او را دادند .
فضّال رو به ابو حنیفه کرد و گفت : خدا رحمتت کند ! من برادری دارم که می گوید : بهترین خلق بعد از رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم علی بن ابی طالب علیه السلام است امّا من به او می گویم : این گونه نیست بلکه بهترین مردم بعد از رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم ابو بکر و بعد از او عمر است . شما نظرتان چیست ؟
ابو حنیفه اندکی تامل کرد و سپس سر بلند کرد و گفت : ( به او بگو) در مکانت و منزلت و افتخار برای ابو بکر و عمر همین بس که آن دونفر در کنار قبر رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم مدفونند ( در حالی که علی بن ابی طالب فرسنگ ها دور تر در نجف خاک شده است) آیا حجت و دلیل بر افضلیت و برتری آن دو بر علی از این بهتر ؟
فضّال گفت : من همین نکته را به او گفته ام امّا او در پاسخ من گفته : والله ! اگر برای حقانیّت و منزلت آن دو به مکان دفنشان در کنار قبر پیامبر حجت می آوری باید بگویم : که آنها با دفن شدنشان در مکانی که هیچ حقی نسبت به آن نداشته اند در حقیقت به رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم ظلم نموده اند ، چرا که اگر آن مکان از خود ابوبکر وعمر بوده و آن را به رسول خدا هبه و هدیه نموده اند پس با دفن شدنشان در آن مکان کار خیلی زشتی کردند چون با این کار هدیه ای را که به آن حضرت بخشیدند را پس گرفتند و در آن تصرف نموده اند و این در حقیقت نوعی خلف وعده و شکستن پیمان محسوب می گردد .
ابو حنیفه دوباره مدتی را ساکت ماند و سر به زیر افکند و گفت : به برادرت بگو : این مکان نه برای آن دو نفر و نه برای رسول خدا بلکه با توجّه به حقی که حفصه و عائشه در این زمین داشتند در این زمین دفن گردیده اند .
فضال به ابو حنیفه گفت : ( اتفاقا َ) من همین مطلب را نیز به برادرم گفته ام اما او در پاسخ من گفت : تو می دانی که وقتی رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم از دنیا رفت صاحب نه همسر بود و در حالی که هر یک از آن نه نفر نسبت به آن مکان یک هشتم بیشتر سهم الارث نداشته در نتیجه برای هر کدام یک وجب در یک وجب مسافت جا بیشتر نمی ماند . آن وقت چگونه آن دو نفر این مقدار مکان اضافه را اشغال و غصب نموده اند ؟
و آن گاه از سوی دیگر چه شده است که فاطمه زهرا سلام الله علیها دختر رسول خدا صلی الله علیه وآله وسلم از پدرش ارث نمی برد ؟ ( و ابوبکر به این بهانه که پیامبران از خود ارث به جا نمی گذارند حضرت فاطمه سلام الله علیها را از فدک محروم می کند ) امّا عائشه و حفصه که همسران آن حضرت بودند ارث می برند .
ابو حنیفه چون این مطالب را شنید به اطرافیانش گفت : او را از من دور سازید که او خود رافضی خبیث می باشد
الفصول المختاره ، سیّد مرتضی ، ص74 ، کنز الفوائد ، ابو الفتوح کراجکی ، ص 135 – احتجاج طبرسی ج2 ص149 و …
بر گرفته از پایگاه مؤسسه تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)
https://www.valiasr-aj.com/persian/shownews.php?idnews=5162