خانه » همه » مذهبی » مراحل رسیدن به مقام بندگی

مراحل رسیدن به مقام بندگی


مراحل رسیدن به مقام بندگی

۱۳۹۳/۱۰/۲۸


۷۶۰۴ بازدید

مراحل بندگی خداوند چیست، گر کسی بخواهد به مقام بندگی خدا برسد و مانند آیت الله بهجت(ره) شود چه اعمالی را باید انجام دهد؟ لطفا به صورت مفصل و کامل راهنمایی کنید؟

رسیدن به مقام بندگی مراحلی دارد که توضیح آنها بسیار مفصل است و در ضمن یک پاسخ نمی گنجد، اما ما سعی می کنیم به اجمال به آنها اشاره کنیم تا راه برای کسانی که خواهان قرب به خدا و کمال معنوی هستند باز باشد:یقظه و بیداری معنوی:
اولین مرحله غفلت زدایی و کسب بیداری معنوی است. انسان بیدار به کسی می گویند که می داند ذاتا بنده است و برای بندگی خلق شده و هدف زندگی او در این دنیا بندگی و قرب به خدا است و تنها راه سعادت انسان بنده شدن است و خود را در این مسیر عبودیت قرار می دهد و تمام معبودهای دروغین را از ذهن و زندگی خود پاک می کند و کاملا در صراط مستقیم بندگی حرکت می کند تا به مقام بندگی برسد.
تمام کسانی که اینطور فکر نمی کنند، غافل اند و تا زمانی که در غفلت به سر می برند هرگز روی سعادت را نخواهند دید.
انسان غافل کسی است که اهداف و آرزوهای دنیوی و نفسانی او را از یاد خدا و بندگی خدا بازداشته و از صراط مستقیم الهی منحرف نموده است.
علی (ع) در خطبه معروف به دیباج می فرماید: واعلموا عبادالله ان الأمل یذهب العقل و یکذب الوعد و یحب علی الغفلة و یورث الحسرة. بدانید ای بندگان خدا! آرزوهای دراز، عقل انسان را می برد و وعده قیامت را دروغ می شمارد و انسان را بر غفلت ترغیب می کند و سرانجام، حسرت به بار می آورد. (بحار الانوار، ج74، ص293)
شناخت معبود و وظایف بندگی:
در مرحله بعد لازم است اولا معبود و خالق و رازق و رب خود را بشناسد و ثانیا بداند خدا و رب او برای رشد و سعادت او چه راه هایی را قرار داده و در این راستا با دستورات شریعت اسلام آشنا شود.
این مرحله همان سلوک نظری است که تا حدی گسترده است و بسیاری از تلاش های سالک صرف رسیدن به آن می شود.
تحصیل علم و مطالعه و تحقیق و پژوهش و در یک کلام، جستجوی حقیقت از طریق سیر مطالعات و تحقیقات اسلامی، در حوزه های عقل نظری و عملی، شامل علوم اعتقادی و احکام و اخلاق و تاریخ اسلام و… . برای رسیدن به شناخت و معرفت عقلانی و عرفانی معبود و وظایف بندگی و سایر معارف دینی است.
آشتی با خدا:
اولین قدم عملی برای رسیدن به مقام بندگی، آشتی با خدا است. خیلی از ماها در حالت اعراض هستیم. انگار با خدا قهریم، چرا که با فضاهای معنوی انس نداریم و انس مان با دنیا و مادیات بیشتر است.
وقتی شما بعضی از جوان ها را به مسجد دعوت می کنید، با تعجب مشاهده می کنید که عملا از فضای مسجد و نماز جماعت لذت نمی برند و دوست ندارند به مسجد وارد شوند. بسیاری با نماز و دعا رابطه ای ندارند و با معنویات کاملا بی گانه اند. اینها همان قهر با خدا است.
قرآن کریم قهر با خدا را تحت عنوان اعراض مطرح کرده است که اتفاقا بسیار خطرناک است . می فرماید: و من اعرض عن ذکری فان له معیشه زنکا و نحشره یوم القیامه اعمی. (طه: 124)
و هر آن کس از یاد من دوری کند، زندگی سختی (نکبت باری) در انتظارش خواهد بود و روز قیامت، وی نابینا محشور می شود. مشکلات فراوانی که امروزه جوامع بشری با آن دست و پنجه نرم می کنند، به خاطر دوری از خدا است.
عامل این دوری و قهر هم گناه است، نافرمانی است که انسان را از خدا دور می کند و اگر بخواهیم به خدا نزدیک شویم، راه اش این است که اولا توبه کنیم و توبه همان آشتی با خدا است.
توبه، بازگشت به سوی خدا و جبران گذشته است، اینکه تصمیم بگیرید با خدا آشتی کنید و از راه گناه بازگردید و خود را در مسیر بندگی خدای متعال قرار دهید.
تزکیه نفس و خودگریزی:
یکی از مراحل مهم خودسازی و بندگی خدا، خودگریزی و جهاد با نفس اماره است، زیرا ریشه بسیاری از گرفتاری ها و گناه های انسان در خودپرستی و هوای نفس است.
خودپرستی، شرک بسیار ظریفی است که در اغلب انسان ها وجود دارد و به صورت نامحسوس در وجود او ریشه می دواند و زمینه ساز اغلب رزایل نفسانی می شود.
بندگی خدا با خودپرستی کاملا در تضاد است و تا انسان از نفس خود تبعیت می کند امکان تبعیت از فرمان الهی برایش نیست و در زمینه بندگی و خودسازی حتما با شکست مواجه می شود.
کلمه توحید که در – لا اله الا الله – ظهور دارد، با نفی هر گونه آلهه و کسب آزادی معنوی از بردگی غیر خدا شروع می شود، به این معنا که تا کسی به خودگریزی و آزادی نرسد و خود را از غیر خدا تخلیه نکند، در خداپرستی و بندگی خدای متعال، موفق نخواهد بود.
رسیدن به فلاح اُخروی از بالاترین اهداف مؤمنان است که قرآن راه دستیابی به این هدف را از مبارزه با هواهای نفسانی و تزکیه ذکر کرده است – قد افلح من تزکى – به تحقیق کسی که تزکیه کرد رستگار شد.(اعلی،14 و نیز شمس ،9)
زهد و دنیاگریزی:
مرحله بعدی تحقق زهد و دنیاگریزی است. دنیا اگر در خدمت دین و بندگی خدا باشد، اصولا دنیا نیست، بلکه دین است، اما اگر هدف را گم کند و خودمحور شود، دنیا برای دنیا، به بدترین عامل تخریب شخصیت انسان تبدیل می شود.
بنابراین دنیا دوستی و دنیاپرستی از موانع جدی راه خدا و بندگی است و تا کسی از حب دنیا تخلیه نشود، در معنویت و بندگی خدا پیشرفتی حاصل نمی کند.
امام صادق (ع ) در روایتی می فرماید: زهد نه آنست که مال دنیا را تباه کنی و نه آنکه حلال آنرا بر خود حرام گردانی . بلکه زهد آن است که اعتمادت به آنچه نزد حق است بیش از آن باشد که در نزد خودت یافت می شود. (البحار، ج 77،172،8)
و امیرالمومنین علی (ع ) می فرماید: زهد در یک آیه از قرآن بیان شده است آنجا که می فرماید: تا آنکه بخاطر از دست دادن چیزی متأسف و متأثر نشوید و بر آنچه بدستتان رسیده فرحناک نباشید. (البحار, 78/37/3) و لذا زهد و پارسایی دل بستن به امر باقی و نومید گشتن نسبت به امر فانی است .
 
تقوا و قانونمداری:
گناه، چیزی جز قانون گریزی و تقوا، چیزی جز قانونمداری نیست. مسیر بندگی خدا مانند هر راه و جاده دیگری از قوانین و مقرراتی تبعیت می کند که سالک برای موفقیت و وصول به مقصد، لازم است در رعایت آنها بکوشد.
شریعت و طریقت همان قوانین و مقررات صراط مستقیم بندگی خدا است که بر هر صاحب طریقی رعایت آنها از اهم ضرورت ها محسوب می شود.
این راه دشمن بزرگی بنام شیطان دارد که قسم خورده تا مانع حرکت مومنان در صراط بندگی شود و لذا بدون تقوا و رعایت قانون شریعت و اطاعت از فرمان الهی و دستور اولیای دین، انسان به بیراهه می رود و در معرض انواع خطرات و مهالک قرار می گیرد و هرگز به مقصد نمی رسد.
خداوند در آیه 102 و 103 سوره آل عمران درباره کارکرد تقوا در این حوزه می فرماید: یا ایهاالذین آمنوا اتقواالله حق تقاته… و اعتصموا بحبل الله جمیعاً ولاتفرقوا؛ ای کسانی که ایمان آورده اید تقوای الهی را به نحو احسن و کمالی آن به جا آورید… و همگی به ریسمان الهی تمسک جویید و متفرق نشوید.
در حقیقت تقوای الهی در حالت کمالی آن تمسک به ریسمان الهی است که در روایات از آن به قرآن و عترت و سنت یاد شده است.
حسن معاشرت و برادری با بندگان خدا:
مرحله بعدی رعایت اخلاق اجتماعی و حسن معاشرت و برادری با بندگان خدا است. مومنین مانند کسانی هستند که با یک کاروان در مسیر بندگی خداوند حرکت می کنند و لازم است در این مسیر نسبتا دشوار همراه و همدل باشند و ضمن رعایت حقوق برادری و معاشرت، نگاه برادرانه به هم داشته باشند و از هیچ کمک و مساعدتی دریغ ننمایند.
تمامی ارزش ها و فضایلی که در اخلاق اجتماعی اسلام مطرح می شود، مانند امانت داری و صله رحم و صداقت و احترام برای ایجاد رفاقت و برادری و انس و الفت میان مومنین و بندگان خدا است.
همچنین حل بسیاری از مشکلات و سختی های زندگی با اخلاق ممکن می شود و در نهایت این فرهنگ به موفقیت و سعادت گروهی بندگان خدا می انجامد.
در حدیثى از پیغمبر گرامى اسلام آمده است: المسلم اخو المسلم، لا یظلمه، و لا یخذله، و لا یسلمه: مسلمان برادر مسلمان است، هرگز به او ستم نمى کند، دست از یاریش بر نمى دارد، و او را در برابر حوادث تنها نمى گذارد (المحجة البیضاء” جلد 3 صفحه 332)
اصلاح سبک زندگی:
مرحله دیگری که به زندگی توحیدی انسان کمک شایان توجهی می کند، اصلاح الگوی سبک زندگی است. سبک زندگی مجموعه منظم و به هم مرتبط از رفتار ها، اشیاء و موقعیت ها است.
البته مصادیق سبک زندگی بسیار گسترده است و ابعاد مختلفی دارد و شامل شیوه و روش زندگی فرد در حوزه های مختلف زندگی او اعم از فردی یا اجتماعی می شود.
سبک زندگی اسلامی و توحیدی با سبک زندگی غربی امروز در مقابل هم هستند، با سبک زندگی غربی که ریشه در مبانی شرک آمیز فرهنگ و فلسفه غرب دارد، چگونه ممکن است انسان مومن روش ها و شرایط زندگی توحیدی خود را سامان دهی کند؟
در فرهنگ آنها مصرف و تجمل گرایی و برهنگی مثلا ارزش است در حالی که در فرهنگ ما این امور ضد ارزش تلقی می شوند، ارزش های ما ساده زیستی و قناعت و پوشیدگی است، با این ارزش ها است که بندگی خدا شکل می گیرد و لذا این امکان پذیر نیست که انسان بخواهد هم غربی زندگی کند و هم بنده خدا باشد.
ارزش های سبک زندگی غربی با ارزش های فرهنگ اسلامی و فضای بندگی خدا سازگار نیست.
در سبک زندگی توحیدی دنیا محل گذر و جمع آوری توشه برای آخرت است و نه مال اندوزی و کسب قدرت و شهرت اجتماعی.
حضرت على (ع) در این زمینه فرمودند: إنّما الدُّنیا دارُ مَجازٍ و الآخِرهُ دارُ قَرارٍ، فَخُذُوا مِن مَمَرّکُم لِمَقَرِّکُم؛ همانا دنیا سراى گذر است و آخرت سراى ماندن؛ پس، از گذرگاه خود براى اقامت گاهتان توشه برگیرید (نهج البلاغه، خطبه ی 203).
عزلت و خلوت و انس با خدا:
یکی از مراحل مهم هم این مرحله است. عزلت، یعنی کناره گیری و دوری، منتهی نه دوری از جامعه، بلکه دوری از انسان های غافل و نشستن با انسان های بیدار و مومن.
خلوت، هم یعنی اختصاص دادن زمان و مکانی برای عبادت و نماز و دعا و مناجات با خدا، یعنی همان کاری که رسول خدا (ص) در غار حرا انجام می دادند.
این دو برنامه سلوکی زمینه ساز انس عمیق سالک و بنده با خدا و معنویات می شود و دوری را به نزدیکی بدل می سازد. مشکل ما این است که از خدا و فضاهای معنوی دوریم و چاره کار در انس با این فضاها است.
در روایت از علی (ع) دارد که: خالطوا الناس بابدانکم، و زایلوهم بقلوبکم و اعمالکم، فان لکل امریء ما اکتسب من الاثم و هو یوم القیامه مع من احب – با بدن ها و اجسام خود در میان مردم (غافل) بوده و با آنها معاشرت کنید و از آنان دوری جویید به قلب ها و اعمالتان، چرا که برای هر شخصی است آنچه از گناه کسب کرده و در روز قیامت شخص با کسی محشور می شود که او را دوست می داشته.
ریاضت و بندگی عاشقانه:
بعد از طی کردن مراحل فوق کم کم سالک و بنده خدا عاشق بندگی و معرفت شهودی خدای متعال می شود و وارد ریاضت و عبادت های دشوار و چله گیری و فناء فی الله می شود.
قبل از این مرحله سالک با قدم عقل و استدلال و دلیل شرع، طی طریق می نمود، اما اکنون علاوه بر عقلانیت قوی، شوق و عشق بندگی و عرفان هم به آن اضافه می شود و با انگیزه ای قوی تر در مسیر عبودیت تا وصول به مقام بندگی و عرفان حرکت می کند.
جهاد اکبر همان ریاضت قرآنی است. قرآن کریم به منظور بیرون آوردن انسان ها از حجاب هاى ظلمانى، جهاد با نفس که جهاد اکبر است را به آنان توصیه مى کند و براى آنکه در میدان موفق باشند، به صبر و استقامت و استعانت از حضرت حق دعوت مى فرماید: وَ الَّذِینَ جاهَدُوا فِینا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنا و آنان که در راه ما مجاهده و کوشش کردند، به راه خویش هدایت مى کنیم (عنکبوت:69)
در آیه دیگری می فرماید: وَ مَنْ جاهَدَ فَإِنَّما یُجاهِدُ لِنَفْسِهِ إِنَّ اللَّهَ لَغَنِیٌّ عَنِ الْعالَمِینَ؛ و هر که بکوشد، تنها براى خود مى کوشد؛ زیرا خدا از جهانیان سخت بى نیاز است (عنکبوت:69).
در کلمات حضرت علی (ع) ریاضت به عنوان یک امر مهم تلقی شده است؛ مانند: من استدام ریاضة نفسه انتفع؛ کسی که مداومت بر ریاضت نفس داشته باشد، بهره مند خواهد شد (غرر الحکم، ص .238).
توضیح هر یک از این مراحل به مقاله و یا کتاب مستقلی نیاز دارد و ما ناچار به اختصار بودیم. بر خوانندگان و سالکان کوی دوست لازم است که خود پی گیر مطالعات در این زمینه ها باشند تا کاملا بر آن تسلط یابند.
 
 
 
 

فصل یازدهم
شرایط بندگی

ممکن است این مطالب هم برای شما مفید باشد:

دیدگاهتان را ثبت کنید

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد