۱۳۹۴/۱۱/۱۰
–
۳۱۱ بازدید
گاهی انسان در کارهای مهمّ درمانده میشود و نمیداند که چه کند. در این شرایط او نیاز به یک پشتوانه روحی دارد تا کار را به درستی به انجام رساند. این جاست که مشورت به عنوان یک پشتوانه و دلگرمی برای انسان مطرح میشود؛ چرا که انسان با بررسی نظرات دیگران، کار را با اطمینان بیشتری دنبال میکند. امیرالمؤمنین(علیه السلام) میفرمایند:
«وَ لَا مُظَاهَرَةَ أَوْثَقُ مِنَ الْمُشَاوَرَةِ»[ الکافی، ج8، ص20، ح4.]؛ «هیچ پشتوانهای مطمئنتر از مشورت وجود ندارد».
دلیل این مطلب هم روشن است؛ زیرا مشورت یعنی ضمیمه کردن فکر و تجربه دیگران به فکر و تجربه خود. به عنوان مثال اگر از مشورت دو مشاور بهرهمند شویم که هر یک 40 سال تجربه داشته باشند، آن را به تجربه 20 ساله خود میافزاییم و در نتیجه با تجربهای معادل 100 سال وارد کار میشویم.
همه انسانها به مشورت نیاز دارند و حتّی معصومین(علیهم السلام) نیز برای بیان اهمّیت و نقش مهمّ مشورت در زندگی انسان، در مواردی از امور جامعه و یا امور شخصی، مشورت کردهاند.
حسن بن جَهِم میگوید: نزد امام رضا(علیه السلام) بودیم که حضرت یادی از پدر بزرگوارشان آقا امام کاظم(علیه السلام) کردند و فرمودند:
«کَانَ عَقْلُهُ لَاتُوَازَنُ بِهِ الْعُقُولُ وَ رُبَّمَا شَاوَرَ الْأَسْوَدَ مِنْ سُودَانِهِ فَقِیلَ لَهُ تُشَاوِرُ مِثْلَ هَذَا فَقَالَ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى رُبَّمَا فَتَحَ عَلَى لِسَانِهِ قَالَ فَکَانُوا رُبَّمَا أَشَارُوا عَلَیْهِ بِالشَّیْ ءِ فَیَعْمَلُ بِهِ مِنَ الضَّیْعَةِ وَ الْبُسْتَانِ»[ وسائل الشیعة، ج12، 44، باب24، جواز مشاورة الإنسان من دونه، ح15602.]؛ «با این که تمام عقول با عقل او برابرى نمى کرد اما گاهى با غلامان سیاه خود مشورت مى نمود. دیگران از روى تعجب به امام گفتند: شما با اشخاص مثل این سیاهان مشورت مى کنید؟! امام فرمود: آرى گاهى خداوند به زبان آنان در کار ما گشایشى به وجود مى آورد و بدینگونه گاهى همین سیاهان درباره مسایل کشاورزى و باغ و مزرعه نظر مى دادند و امام به رأى آنان عمل مى کرد».
خداوند تبارک و تعالی در قرآن کریم به این مهم توجه داده و میفرماید:
(((وَأَمْرُهُمْ شُورَى بَیْنَهُمْ)))[ شوری (42)، آیه 38.]؛
(((وَشَاوِرْهُمْ فِی الأَمْرِ)))[ آل عمران (3)، آیه 159.]؛
و حضرات معصومین(علیهم السلام) نیز بیانات و توصیههای فراوانی در این خصوص دارند که در این جا به ذکر چند روایت اکتفا میشود.
پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند:
«انَّه ما مِن رِجلٍ یشاوِرُ احَدا إلاّ هُدِىَ إلَى الرُّشد»[ نورالثقلین، ج 4، ص 584.]؛ «احدى از انسانها در کارهاى خود مشورت نمى کند مگر این که به راه راست و مطلوب هدایت میشود».
و نیز در روایات متعدد از امام على(علیه السلام) بیان شده است:
«المَشوَرةُ تجلِبُ لَک صَوابَ غَیرِک»[ محمدی ری شهری، محمد، میزان الحکمة، ج 6، ص 2900، نشر دارالحدیث.]؛ «مشورت، اندیشههاى درست دیگران را برایت به ارمغان میآورد».
«لا ظَهِیر کالمُشاوِرَة و الإستِشارة عَینُ الهِدایة»[ وسائل الشیعه، ج 8، صفحه 425، باب 21 از ابواب احکام العشرة.]؛ «هیچ پشتیبان و تکیه گاهى همچون مشورت نیست و مشورت عین هدایت است».
«الإستِشارَةُ عَین الهِدایَة، و قَد خَاطَر مَنِ استَغنَی بِرأیِه»[ میزان الحکمة، جلد 6، ص 2900.]؛ «مشورت خواستن عین هدایت پیدا کردن است؛ و کسی که به رأی و نظر خویش اکتفاء کند خود را به خطر افکنده است».
البته باید دانست؛ هدف از مشورت، یافتن بهترین گزینه ها و برترین راه ها و شیوه هاى اجرایى است. این مسئله موجب مى شود که در گزینش مشاور، شرایط دقیقى رعایت شود. در اسلام نیز نصوص بسیارى در رابطه با اهمیت مشورت و چگونگى مشاوران آمده است.
در نصوص دینى ویژگى ها و شایستگى هاى بسیارى در رابطه با مشاور مطرح شده است از جمله:
ایمان [ کوفى، ابى القاسم فرات بن ابراهیم، تفسیر فرات الکوفى، تحقیق محمد الکاظم، (تهران: وزارت ارشاد)، ص 625.]، خردمندى [ بحارالانوار، (تهران: دارالکتب الاسلامیه)، ج 72، ص 105.]، تخصص و دانایى [ همان، ص. 100.]، خیرخواهى [ همان، ص. 105.]، خوف الهى [ همان، ص. 98.]، تقوا و پارسایى [ همان، ص. 100.]، آزادگى و دین دارى [ صدوق، الامالى، ص 306؛ منتخب میزان الحکمه، ج 1، ص 557.]، دل سوزى، صمیمیت و برادرى [ همان.]، رازدارى [ همان.].
امام صادق(علیه السلام) میفرماید:
«اسْتَشِرِ الْعَاقِلَ مِنَ الرِّجَالِ الْوَرِعَ فَإِنَّهُ لَا یَأْمُرُ إِلَّا بِخَیْرٍ- وَ إِیَّاکَ وَ الْخِلَافَ- فَإِنَّ خِلَافَ الْوَرِع »[ بحار الأنوار، ج 72، ص 101.]؛ «با مرد خردمند پارسا مشورت کن که او جز به خیر نظر ندهد، و مبادا خلاف آن کنى زیرا مخالفت با پارساى خردمند تباهى در دین و دنیا است.
آن حضرت در جای دیگر میفرماید:
«مشورت دارای حدودی است که باید رعایت شود وگرنه ضررش بیش از نفع آن خواهد بود؛ کسی که با او مشورت میکنید باید عاقل، آزاد، رفیق و فهمیده باشد که به منظورشان پی ببرد. زیرا اگر عاقل باشد به شما نفع میرسد و اگر آزاد و متدین باشد در نصیحت و راهنمایی شما میکوشد و چنانچه رفیق واقعی باشد اسرار شما را پنهان خواهد نمود، و اگر هم درست منظور شما را درک نماید آن وقت مشورتی کامل انجام پذیرفته است.[ مکارم الأخلاق، ص 318.]در مقابل موارد گفته شده امورى چون: بخل، ترس و حرص از موانع مشورت قلمداد شده است. امام على(علیه السلام) مى فرماید:
«با فرد بخیل، ترسو و حریص مشورت نکن زیرا در هر یک از آنان نقطه ضعفى وجود دارد که مانع از نیل تو به حقیقت مى شوند».[ شهیدى، سید جعفر، ترجمه و شرح نهج البلاغه، نامه 53 (خطاب به مالک اشتر)، ص 328.]
لذا معلوم میشود که مهمترین مشکل در بینتیجه بودن مشورتها، عدم رعایت حدود آن میباشد که در صورت رعایت آن حدود و شرایط قطعاً نتیجه مطلوب حاصل میشود.
«وَ لَا مُظَاهَرَةَ أَوْثَقُ مِنَ الْمُشَاوَرَةِ»[ الکافی، ج8، ص20، ح4.]؛ «هیچ پشتوانهای مطمئنتر از مشورت وجود ندارد».
دلیل این مطلب هم روشن است؛ زیرا مشورت یعنی ضمیمه کردن فکر و تجربه دیگران به فکر و تجربه خود. به عنوان مثال اگر از مشورت دو مشاور بهرهمند شویم که هر یک 40 سال تجربه داشته باشند، آن را به تجربه 20 ساله خود میافزاییم و در نتیجه با تجربهای معادل 100 سال وارد کار میشویم.
همه انسانها به مشورت نیاز دارند و حتّی معصومین(علیهم السلام) نیز برای بیان اهمّیت و نقش مهمّ مشورت در زندگی انسان، در مواردی از امور جامعه و یا امور شخصی، مشورت کردهاند.
حسن بن جَهِم میگوید: نزد امام رضا(علیه السلام) بودیم که حضرت یادی از پدر بزرگوارشان آقا امام کاظم(علیه السلام) کردند و فرمودند:
«کَانَ عَقْلُهُ لَاتُوَازَنُ بِهِ الْعُقُولُ وَ رُبَّمَا شَاوَرَ الْأَسْوَدَ مِنْ سُودَانِهِ فَقِیلَ لَهُ تُشَاوِرُ مِثْلَ هَذَا فَقَالَ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى رُبَّمَا فَتَحَ عَلَى لِسَانِهِ قَالَ فَکَانُوا رُبَّمَا أَشَارُوا عَلَیْهِ بِالشَّیْ ءِ فَیَعْمَلُ بِهِ مِنَ الضَّیْعَةِ وَ الْبُسْتَانِ»[ وسائل الشیعة، ج12، 44، باب24، جواز مشاورة الإنسان من دونه، ح15602.]؛ «با این که تمام عقول با عقل او برابرى نمى کرد اما گاهى با غلامان سیاه خود مشورت مى نمود. دیگران از روى تعجب به امام گفتند: شما با اشخاص مثل این سیاهان مشورت مى کنید؟! امام فرمود: آرى گاهى خداوند به زبان آنان در کار ما گشایشى به وجود مى آورد و بدینگونه گاهى همین سیاهان درباره مسایل کشاورزى و باغ و مزرعه نظر مى دادند و امام به رأى آنان عمل مى کرد».
خداوند تبارک و تعالی در قرآن کریم به این مهم توجه داده و میفرماید:
(((وَأَمْرُهُمْ شُورَى بَیْنَهُمْ)))[ شوری (42)، آیه 38.]؛
(((وَشَاوِرْهُمْ فِی الأَمْرِ)))[ آل عمران (3)، آیه 159.]؛
و حضرات معصومین(علیهم السلام) نیز بیانات و توصیههای فراوانی در این خصوص دارند که در این جا به ذکر چند روایت اکتفا میشود.
پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند:
«انَّه ما مِن رِجلٍ یشاوِرُ احَدا إلاّ هُدِىَ إلَى الرُّشد»[ نورالثقلین، ج 4، ص 584.]؛ «احدى از انسانها در کارهاى خود مشورت نمى کند مگر این که به راه راست و مطلوب هدایت میشود».
و نیز در روایات متعدد از امام على(علیه السلام) بیان شده است:
«المَشوَرةُ تجلِبُ لَک صَوابَ غَیرِک»[ محمدی ری شهری، محمد، میزان الحکمة، ج 6، ص 2900، نشر دارالحدیث.]؛ «مشورت، اندیشههاى درست دیگران را برایت به ارمغان میآورد».
«لا ظَهِیر کالمُشاوِرَة و الإستِشارة عَینُ الهِدایة»[ وسائل الشیعه، ج 8، صفحه 425، باب 21 از ابواب احکام العشرة.]؛ «هیچ پشتیبان و تکیه گاهى همچون مشورت نیست و مشورت عین هدایت است».
«الإستِشارَةُ عَین الهِدایَة، و قَد خَاطَر مَنِ استَغنَی بِرأیِه»[ میزان الحکمة، جلد 6، ص 2900.]؛ «مشورت خواستن عین هدایت پیدا کردن است؛ و کسی که به رأی و نظر خویش اکتفاء کند خود را به خطر افکنده است».
البته باید دانست؛ هدف از مشورت، یافتن بهترین گزینه ها و برترین راه ها و شیوه هاى اجرایى است. این مسئله موجب مى شود که در گزینش مشاور، شرایط دقیقى رعایت شود. در اسلام نیز نصوص بسیارى در رابطه با اهمیت مشورت و چگونگى مشاوران آمده است.
در نصوص دینى ویژگى ها و شایستگى هاى بسیارى در رابطه با مشاور مطرح شده است از جمله:
ایمان [ کوفى، ابى القاسم فرات بن ابراهیم، تفسیر فرات الکوفى، تحقیق محمد الکاظم، (تهران: وزارت ارشاد)، ص 625.]، خردمندى [ بحارالانوار، (تهران: دارالکتب الاسلامیه)، ج 72، ص 105.]، تخصص و دانایى [ همان، ص. 100.]، خیرخواهى [ همان، ص. 105.]، خوف الهى [ همان، ص. 98.]، تقوا و پارسایى [ همان، ص. 100.]، آزادگى و دین دارى [ صدوق، الامالى، ص 306؛ منتخب میزان الحکمه، ج 1، ص 557.]، دل سوزى، صمیمیت و برادرى [ همان.]، رازدارى [ همان.].
امام صادق(علیه السلام) میفرماید:
«اسْتَشِرِ الْعَاقِلَ مِنَ الرِّجَالِ الْوَرِعَ فَإِنَّهُ لَا یَأْمُرُ إِلَّا بِخَیْرٍ- وَ إِیَّاکَ وَ الْخِلَافَ- فَإِنَّ خِلَافَ الْوَرِع »[ بحار الأنوار، ج 72، ص 101.]؛ «با مرد خردمند پارسا مشورت کن که او جز به خیر نظر ندهد، و مبادا خلاف آن کنى زیرا مخالفت با پارساى خردمند تباهى در دین و دنیا است.
آن حضرت در جای دیگر میفرماید:
«مشورت دارای حدودی است که باید رعایت شود وگرنه ضررش بیش از نفع آن خواهد بود؛ کسی که با او مشورت میکنید باید عاقل، آزاد، رفیق و فهمیده باشد که به منظورشان پی ببرد. زیرا اگر عاقل باشد به شما نفع میرسد و اگر آزاد و متدین باشد در نصیحت و راهنمایی شما میکوشد و چنانچه رفیق واقعی باشد اسرار شما را پنهان خواهد نمود، و اگر هم درست منظور شما را درک نماید آن وقت مشورتی کامل انجام پذیرفته است.[ مکارم الأخلاق، ص 318.]در مقابل موارد گفته شده امورى چون: بخل، ترس و حرص از موانع مشورت قلمداد شده است. امام على(علیه السلام) مى فرماید:
«با فرد بخیل، ترسو و حریص مشورت نکن زیرا در هر یک از آنان نقطه ضعفى وجود دارد که مانع از نیل تو به حقیقت مى شوند».[ شهیدى، سید جعفر، ترجمه و شرح نهج البلاغه، نامه 53 (خطاب به مالک اشتر)، ص 328.]
لذا معلوم میشود که مهمترین مشکل در بینتیجه بودن مشورتها، عدم رعایت حدود آن میباشد که در صورت رعایت آن حدود و شرایط قطعاً نتیجه مطلوب حاصل میشود.