۱۳۹۶/۰۸/۰۶
–
۱۱۰۹ بازدید
اگرماخانواده ای مذهبی باشیم و بایک خانواده ای که هیچ اعتقادی بخداندارند معاشرت کنیم ایا رفتارما بایدچگونه باشد
پاسخ: از اهتمام شما به رعایت ارزشهای اخلاقی و اسلامی جامعه بسیار خوشحالیم و خداوند منّان را بر این نعمت بزرگ شاکریم.«ارزش صله رحم»همانگونه که میدانید، یکی از دستورالعمل های دین در بخش احکام اسلامی که به فعالیت های عینی و خارجی انسان اختصاص دارد، ارتباط با خویشاوندان و اقوام است که از آن تحت عنوان «صله رحم» یاد می شود. در اندیشه دینی ما، حفظ، توسعه و تعمیق روابط فامیلی و ارتباط صمیمانه و حمایتی خویشاوندان از آنچنان اهمیتی برخوردار است که پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله) آن را جزء دین دانستهاند؛ (محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج 72، باب 3، روایت 73) و در جای دیگر، هدف از رسالت خویش را پس از بندگی خداوند و شکستن بت ها و طاغوتها، صله رحم معرفی می کنند.( محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، ج 38، باب 65، حدیث 49).
مقصود از صله رحم که اسلام فرموده، آن است که انسان از حال خویشان مطلع باشد و اگر مشکلى دارند در حد توان حل کند و لازمه این کار این نیست که حتما به خانه افراد بروند، بلکه اگر به وسیله تلفن و نامه و امثال ذلک هم از حال آنها با خبر شوند کافى است، لذا در حدیثى نقل شده است که: «صلوا ارحامکم ولو بالسلام»؛ صله رحم کنید و لو با یک سلام کردن تنها باشد». بنابراین باید سعى کرد از حال هم مطلع و صله رحم را و لو در همین حدى که گفته شد حتما انجام دهید.
قال امیرالمؤمنین(ع):«کونوا فی الناس کالنحل فی الطیر، لیس شیء من الطیر الا و هو یستصغرها و لو یعلم ما فی اجوافها لم یفعل بها ما یفعل. خالطوا الناس بابدانکم، و زایلوهم بقلوبکم و اعمالکم، فان لکل امریء ما اکتسب من الاثم و هو یوم القیامه مع من احب؛ در بین مردم به مانند زنبور عسل در پرندگان باشید، هیچ پرنده ای نیست مگر این که او را کوچک می شمارد و اگر می دانستند آنچه را در شکم زنبور عسل است، با او این گونه برخورد نمی کردند. با بدن ها و اجسام خود در میان مردم بوده و با آنها معاشرت کنید و از آنان دوری جویید به قلب ها و اعمالتان چرا که برای هر شخصی است آنچه از گناه کسب کرده و در روز قیامت شخص با کسی است که او را دوست می داشته».
لازم است نکاتی را درباره نحوه معاشرت و رفتار با دیگران به عرضتان برسانیم تا در پرتو آن بتوانیم روش رفتار با دیگران را طبق آموزه های صحیح شکل دهیم.
بهترین روش رفتار با دیگران و جلب محبت را مى توان از کلام رسول اکرم(ص) آموخت که فرمود: هیچ یک از شما مؤمن نیست مگر اینکه براى دیگری آن را بخواهد که براى خود مى خواهد» و یا در جاى دیگر فرمود: «دست خود را بر سر هر کس که مى خواهى بگذار و براى آن بخواه که براى خود مى خواهى» (بحارالانوار، ج 71، ص 234)
بنابراین اگر روشى را دوست دارید که مردم آن گونه با شما رفتار کنند، به همان روش با دیگران برخورد کنید. هر چه را براى دیگران پیشنهاد مى کنید همان بهترین روش است و شما نیز بر اساس آن با آنان رفتار کنید. زیرا انسان جز انتظار خوش رفتارى از مردم ندارد، کمترین اهانتى را از سوى آنان نمى پذیرد راضى نیست که کسى به او تهمت زند، و نمى پسندد که کسى از معایب او پیش دیگران سخن بگوید هر چند آن عیوب را واقعا داشته باشد.
انسان موجودى اجتماعى است و نیازمند است با دیگر هم نوعان خود معاشرت داشته باشد. لازمه اصلى معاشرت و ارتباط با دیگران داشتن احساس دوستى و محبت به آنان است. بسیارى از افراد دوست دارند در ارتباط با هم نوعان خویش زندگى موفقى داشته باشند. ولى به جهت ناآگاهى از چگونگى معاشرت و آداب آن و نیز رعایت نکردن آن آداب، توانایى برقرارى روابط مناسب و اسلامى را از دست مى دهند و به ناچار منزوى مى شوند.
ما در این جا خطوط کلى آداب معاشرت را براى شما بازگو مى کنیم تا بر اساس آن رفتار خود را با دیگران تنظیم نمایید.
1ـ از نظر اسلام و اولیاء الهى یک انسان واقعى کسى است که نسبت به همه انسان ها، بلکه نسبت به همه موجودات عالم خیرخواه و با محبت باشد و اگر توان داشته باشد به آنان خدمت کند.
2ـ دوستى و محبت به دیگران همیشه به معناى یارى کردن مستقیم آنان نیست. چه بسا شخص گناهکارى که محبّت کردن به او در قالب مانع شدن او از ارتکاب گناه است. هر چند او از این کار ناراحت شود. اما اگر دوستى ما با افراد بد باعث تشویق آن ها به کارهاى خلاف شود، معلوم مى شود که به آن ها محبت نکرده ایم، بلکه به آن ها ضرر زده ایم. هر چند آن ها از ما راضى باشند.
3ـ گاهى بعضى افراد از دوستى و محبت انسان برداشت درستى ندارند و از صافى و یکرنگى او سوء استفاده مى کنند. در این موارد نیز باید شکل دوستى را عوض کرد. در روایتى آمده است تا جایى به دیگران خدمت کنید که قدر شما را بدانند، ولى اگر احساس کردید آن ها مى خواند بر شما تکبر ورزند و شما را تحقیر کنند به آنان خدمت نکنید تا از کارهایشان دست بردارند. یا در روایت دیگرى آمده که با متکبر رفتار تکبرآمیز داشته باشید. بنابر این خدمت و محبت به این دو گروه از دوستان نیز لازم است. ولى شکل آن فرق مى کند. یعنى باید به آن ها بى اعتنائى کرد تا متوجه اشتباهشان شوند.
4ـ دوستى و محبت به دیگران نباید به وسیله اذیت و آزار افراد دیگر باشد. چه بسا افرادى که براى کمک به فردى، حق دیگر افراد را پایمال مى کنند و یا گناهى مرتکب مى شوند.
در پایان به برخی نکات و فنون و تکنیک های مهم در رفتار با مردم اشاره می کنیم:
1ـ اگر خواستید شخصى را نسبت به موضوعى متقاعد سازید سعى نکنید پیرامون آنچه شما مى خواهید با او به جر و بحث بپردازید بلکه اول از خواسته خود کوتاه بیایید و خواسته او را در نظر بگیرید آنگاه نظر خودتان را مطرح کنید.
2ـ در روابط اجتماعى با دیگران سعى کنید از انتقاد، سرزنش و گلایه خوددارى کنید.
3ـ سعى کنید نکات مثبت در رفتار و شخصیت دیگران را شناسایى کرده و آنها را به خاطر آن ویژگی ها و رفتارها، تحسین صادقانه داشته باشید نه آنکه روى نکات منفى وى انگشت گذاشته او را مذمت کنید.
4ـ سعى کنید شنونده خوبى براى دیگران باشید و دیگران را تشویق کنید درباره خود با شما حرف بزنند.
5ـ به دیگران احترام بگذارید و کارى کنید که احساس کنند مهم و با ارزش هستند و این کار را صمیمانه انجام دهید.
6ـ در برخورد با دیگران با چهره اى گشاده و لبخند سخن را آغاز کنید.
7ـ به جاى اینکه مستقیما به دیگران دستور دهید کارى براى شما انجام دهند، خواسته خویش را به شکل سؤال طرح کنید و به طور غیرمستقیم از آنها بخواهید خواسته تان را عملى کنند.
8ـ اگر دیگران کارى براى شما انجام دادند، آنها را به هر طریقى که ممکن است خوشحال کنید و از آنها تشکر و قدردانى کنید. ضمنا لازم است از حقوق دینى و اخلاقى ـ اجتماعى اى که دیگران بر انسان دارند شناخت بیشترى پیدا نمود تا در اداء آن حقوق تلاش کرد.
طبیعى است گاهى «دیگران» والدین یا برادران و خواهران فرد است گاهى، اقوام و فامیل اند، گاهى نیز همسایگان و گاهى اساتید و معلمان و یا سایر افراد و… مى باشند که هر گروه و صنفى ویژگیها و حقوق خاص خود را دارند که در این زمینه باید با مطالعه بیشتر شناخت خویش را تعمیق وگسترش دهید بنابراین توجه شما را به مطالعه کتب زیر جلب مى کنیم:
1ـ آئین دوست یابى، دیل کارنگى
2ـ دوستى و دوستان، سیدهادى مدرسى، ترجمه حمیدرضا شیخى، حمیدرضا آژیر، انتشارات آستان قدس رضوى
3ـ اخلاق معاشرت، على قاسمى
در مورد کسانی که به به چیزی اعتقاد ندارند و متاسفانه بعضی اوقات به مقدسات و علما توهین و ایشان را مورد استهزا و مسخره قرار می دهند گفتنی است که این افراد همگی یکسان نیستند. بعضی به علت مشکل یا مصیبتی که برایشان پیش آمده به جهت کم تحملی اقدام به توهین به مقدسات یا انقلاب اسلامی می نمایند. برخی به علت این که اغفال شده اند و اطلاعات کافی ندارند به جهت باطل دیدن حق اقدام به توهین می نمایند.
برخی نیز نه عصبانی هستند و نه بی اطلاع بلکه مغرض و معاند و کینه توز هستند و در این روحیه نیز سابقه دارند به طوری که از هر فرصتی برای بدگویی استفاده می کنند.
وظیفه ما در قبال هر یک از سه گروه مذکور از نظر شکلی و محتوایی مختلف می باشد پس قبل از هر چیز در این مسأله انسان باید موقعیت شناس باشد.
در برخورد با گروه اول باید مدتی سکوت نمود و خود را به تغافل زد زیرا بعد از فروکش شدن خشم و عصبانیت خود آن شخص از عمل خود پشیمان می شود.
در فقه اسلامی، جملاتی که حتی در حد ارتداد است اگر از شخص در حال خشم و عصبانیت صادر گردد مورد چشم پوشی است و حکم ارتداد بر چنین شخصی بار نمی شود.
اما وظیفه ما در قبال گروه دوم، اقدام به نصیحت و اطلاع رسانی صحیح است؛ یعنی اگر احتمال تأثیر بدهیم باید به بحث منطقی وعلمی با این گونه افراد بپردازیم و نکته مهم این است در مقابل هر ادعایی که می کنند مطالبه دلیل نماییم و به صرف این که فلان مسأله و شایعه درست است چون همه می گویند قانع نشویم. البته خود ما نیز باید برای تمام ادعاهای خود دلیل متقن و منطقی و قانع کننده داشته باشیم.
طبیعتا اگر اطلاعات ما در آن موضوع کم باشد یا شیوه بحث و گفتگو و مناظره را به خوبی ندانیم یا از قدرت بیان کافی برخوردار نباشیم بهتر است شخصا وارد بحث نشویم و او را به فرد دیگری که از عهده این کار بر می آید معرفی کنیم زیرا در ابتدا هم ذکر نمودیم که اگر احتمال تأثیر می دهید اقدام به بحث کنید و مسلما کسی که از نظر علمی یا بیان ضعیف است احتمال اثر عقلایی در مناظره اش نمی رود مگر این که طرف مقابل خیلی ضعیف باشد و توان ما برای قانع نمودن او کافی باشد.
اما نسبت به گروه سوم که معاند و هرزه گو هستند بهترین کار پرهیز از برخورد و گفتگو با این گونه افراد است. سخن منطقی با این گونه اشخاص اثر بخش نیست. گوش دادن به یاوه گویی های آنان نیز اعصاب انسان را خرد می کند. پس بهتر است از سخن و حرف و معاشرت با این اشخاص دوری نمود.
در هرصورت باید توجه داشت که بی تفاوتی نسبت به مسائل پیرامون خویش خصوصاً در زمینه بی اعتقادی و توهین به مقدسات پسندیده نیست .
مقصود از صله رحم که اسلام فرموده، آن است که انسان از حال خویشان مطلع باشد و اگر مشکلى دارند در حد توان حل کند و لازمه این کار این نیست که حتما به خانه افراد بروند، بلکه اگر به وسیله تلفن و نامه و امثال ذلک هم از حال آنها با خبر شوند کافى است، لذا در حدیثى نقل شده است که: «صلوا ارحامکم ولو بالسلام»؛ صله رحم کنید و لو با یک سلام کردن تنها باشد». بنابراین باید سعى کرد از حال هم مطلع و صله رحم را و لو در همین حدى که گفته شد حتما انجام دهید.
قال امیرالمؤمنین(ع):«کونوا فی الناس کالنحل فی الطیر، لیس شیء من الطیر الا و هو یستصغرها و لو یعلم ما فی اجوافها لم یفعل بها ما یفعل. خالطوا الناس بابدانکم، و زایلوهم بقلوبکم و اعمالکم، فان لکل امریء ما اکتسب من الاثم و هو یوم القیامه مع من احب؛ در بین مردم به مانند زنبور عسل در پرندگان باشید، هیچ پرنده ای نیست مگر این که او را کوچک می شمارد و اگر می دانستند آنچه را در شکم زنبور عسل است، با او این گونه برخورد نمی کردند. با بدن ها و اجسام خود در میان مردم بوده و با آنها معاشرت کنید و از آنان دوری جویید به قلب ها و اعمالتان چرا که برای هر شخصی است آنچه از گناه کسب کرده و در روز قیامت شخص با کسی است که او را دوست می داشته».
لازم است نکاتی را درباره نحوه معاشرت و رفتار با دیگران به عرضتان برسانیم تا در پرتو آن بتوانیم روش رفتار با دیگران را طبق آموزه های صحیح شکل دهیم.
بهترین روش رفتار با دیگران و جلب محبت را مى توان از کلام رسول اکرم(ص) آموخت که فرمود: هیچ یک از شما مؤمن نیست مگر اینکه براى دیگری آن را بخواهد که براى خود مى خواهد» و یا در جاى دیگر فرمود: «دست خود را بر سر هر کس که مى خواهى بگذار و براى آن بخواه که براى خود مى خواهى» (بحارالانوار، ج 71، ص 234)
بنابراین اگر روشى را دوست دارید که مردم آن گونه با شما رفتار کنند، به همان روش با دیگران برخورد کنید. هر چه را براى دیگران پیشنهاد مى کنید همان بهترین روش است و شما نیز بر اساس آن با آنان رفتار کنید. زیرا انسان جز انتظار خوش رفتارى از مردم ندارد، کمترین اهانتى را از سوى آنان نمى پذیرد راضى نیست که کسى به او تهمت زند، و نمى پسندد که کسى از معایب او پیش دیگران سخن بگوید هر چند آن عیوب را واقعا داشته باشد.
انسان موجودى اجتماعى است و نیازمند است با دیگر هم نوعان خود معاشرت داشته باشد. لازمه اصلى معاشرت و ارتباط با دیگران داشتن احساس دوستى و محبت به آنان است. بسیارى از افراد دوست دارند در ارتباط با هم نوعان خویش زندگى موفقى داشته باشند. ولى به جهت ناآگاهى از چگونگى معاشرت و آداب آن و نیز رعایت نکردن آن آداب، توانایى برقرارى روابط مناسب و اسلامى را از دست مى دهند و به ناچار منزوى مى شوند.
ما در این جا خطوط کلى آداب معاشرت را براى شما بازگو مى کنیم تا بر اساس آن رفتار خود را با دیگران تنظیم نمایید.
1ـ از نظر اسلام و اولیاء الهى یک انسان واقعى کسى است که نسبت به همه انسان ها، بلکه نسبت به همه موجودات عالم خیرخواه و با محبت باشد و اگر توان داشته باشد به آنان خدمت کند.
2ـ دوستى و محبت به دیگران همیشه به معناى یارى کردن مستقیم آنان نیست. چه بسا شخص گناهکارى که محبّت کردن به او در قالب مانع شدن او از ارتکاب گناه است. هر چند او از این کار ناراحت شود. اما اگر دوستى ما با افراد بد باعث تشویق آن ها به کارهاى خلاف شود، معلوم مى شود که به آن ها محبت نکرده ایم، بلکه به آن ها ضرر زده ایم. هر چند آن ها از ما راضى باشند.
3ـ گاهى بعضى افراد از دوستى و محبت انسان برداشت درستى ندارند و از صافى و یکرنگى او سوء استفاده مى کنند. در این موارد نیز باید شکل دوستى را عوض کرد. در روایتى آمده است تا جایى به دیگران خدمت کنید که قدر شما را بدانند، ولى اگر احساس کردید آن ها مى خواند بر شما تکبر ورزند و شما را تحقیر کنند به آنان خدمت نکنید تا از کارهایشان دست بردارند. یا در روایت دیگرى آمده که با متکبر رفتار تکبرآمیز داشته باشید. بنابر این خدمت و محبت به این دو گروه از دوستان نیز لازم است. ولى شکل آن فرق مى کند. یعنى باید به آن ها بى اعتنائى کرد تا متوجه اشتباهشان شوند.
4ـ دوستى و محبت به دیگران نباید به وسیله اذیت و آزار افراد دیگر باشد. چه بسا افرادى که براى کمک به فردى، حق دیگر افراد را پایمال مى کنند و یا گناهى مرتکب مى شوند.
در پایان به برخی نکات و فنون و تکنیک های مهم در رفتار با مردم اشاره می کنیم:
1ـ اگر خواستید شخصى را نسبت به موضوعى متقاعد سازید سعى نکنید پیرامون آنچه شما مى خواهید با او به جر و بحث بپردازید بلکه اول از خواسته خود کوتاه بیایید و خواسته او را در نظر بگیرید آنگاه نظر خودتان را مطرح کنید.
2ـ در روابط اجتماعى با دیگران سعى کنید از انتقاد، سرزنش و گلایه خوددارى کنید.
3ـ سعى کنید نکات مثبت در رفتار و شخصیت دیگران را شناسایى کرده و آنها را به خاطر آن ویژگی ها و رفتارها، تحسین صادقانه داشته باشید نه آنکه روى نکات منفى وى انگشت گذاشته او را مذمت کنید.
4ـ سعى کنید شنونده خوبى براى دیگران باشید و دیگران را تشویق کنید درباره خود با شما حرف بزنند.
5ـ به دیگران احترام بگذارید و کارى کنید که احساس کنند مهم و با ارزش هستند و این کار را صمیمانه انجام دهید.
6ـ در برخورد با دیگران با چهره اى گشاده و لبخند سخن را آغاز کنید.
7ـ به جاى اینکه مستقیما به دیگران دستور دهید کارى براى شما انجام دهند، خواسته خویش را به شکل سؤال طرح کنید و به طور غیرمستقیم از آنها بخواهید خواسته تان را عملى کنند.
8ـ اگر دیگران کارى براى شما انجام دادند، آنها را به هر طریقى که ممکن است خوشحال کنید و از آنها تشکر و قدردانى کنید. ضمنا لازم است از حقوق دینى و اخلاقى ـ اجتماعى اى که دیگران بر انسان دارند شناخت بیشترى پیدا نمود تا در اداء آن حقوق تلاش کرد.
طبیعى است گاهى «دیگران» والدین یا برادران و خواهران فرد است گاهى، اقوام و فامیل اند، گاهى نیز همسایگان و گاهى اساتید و معلمان و یا سایر افراد و… مى باشند که هر گروه و صنفى ویژگیها و حقوق خاص خود را دارند که در این زمینه باید با مطالعه بیشتر شناخت خویش را تعمیق وگسترش دهید بنابراین توجه شما را به مطالعه کتب زیر جلب مى کنیم:
1ـ آئین دوست یابى، دیل کارنگى
2ـ دوستى و دوستان، سیدهادى مدرسى، ترجمه حمیدرضا شیخى، حمیدرضا آژیر، انتشارات آستان قدس رضوى
3ـ اخلاق معاشرت، على قاسمى
در مورد کسانی که به به چیزی اعتقاد ندارند و متاسفانه بعضی اوقات به مقدسات و علما توهین و ایشان را مورد استهزا و مسخره قرار می دهند گفتنی است که این افراد همگی یکسان نیستند. بعضی به علت مشکل یا مصیبتی که برایشان پیش آمده به جهت کم تحملی اقدام به توهین به مقدسات یا انقلاب اسلامی می نمایند. برخی به علت این که اغفال شده اند و اطلاعات کافی ندارند به جهت باطل دیدن حق اقدام به توهین می نمایند.
برخی نیز نه عصبانی هستند و نه بی اطلاع بلکه مغرض و معاند و کینه توز هستند و در این روحیه نیز سابقه دارند به طوری که از هر فرصتی برای بدگویی استفاده می کنند.
وظیفه ما در قبال هر یک از سه گروه مذکور از نظر شکلی و محتوایی مختلف می باشد پس قبل از هر چیز در این مسأله انسان باید موقعیت شناس باشد.
در برخورد با گروه اول باید مدتی سکوت نمود و خود را به تغافل زد زیرا بعد از فروکش شدن خشم و عصبانیت خود آن شخص از عمل خود پشیمان می شود.
در فقه اسلامی، جملاتی که حتی در حد ارتداد است اگر از شخص در حال خشم و عصبانیت صادر گردد مورد چشم پوشی است و حکم ارتداد بر چنین شخصی بار نمی شود.
اما وظیفه ما در قبال گروه دوم، اقدام به نصیحت و اطلاع رسانی صحیح است؛ یعنی اگر احتمال تأثیر بدهیم باید به بحث منطقی وعلمی با این گونه افراد بپردازیم و نکته مهم این است در مقابل هر ادعایی که می کنند مطالبه دلیل نماییم و به صرف این که فلان مسأله و شایعه درست است چون همه می گویند قانع نشویم. البته خود ما نیز باید برای تمام ادعاهای خود دلیل متقن و منطقی و قانع کننده داشته باشیم.
طبیعتا اگر اطلاعات ما در آن موضوع کم باشد یا شیوه بحث و گفتگو و مناظره را به خوبی ندانیم یا از قدرت بیان کافی برخوردار نباشیم بهتر است شخصا وارد بحث نشویم و او را به فرد دیگری که از عهده این کار بر می آید معرفی کنیم زیرا در ابتدا هم ذکر نمودیم که اگر احتمال تأثیر می دهید اقدام به بحث کنید و مسلما کسی که از نظر علمی یا بیان ضعیف است احتمال اثر عقلایی در مناظره اش نمی رود مگر این که طرف مقابل خیلی ضعیف باشد و توان ما برای قانع نمودن او کافی باشد.
اما نسبت به گروه سوم که معاند و هرزه گو هستند بهترین کار پرهیز از برخورد و گفتگو با این گونه افراد است. سخن منطقی با این گونه اشخاص اثر بخش نیست. گوش دادن به یاوه گویی های آنان نیز اعصاب انسان را خرد می کند. پس بهتر است از سخن و حرف و معاشرت با این اشخاص دوری نمود.
در هرصورت باید توجه داشت که بی تفاوتی نسبت به مسائل پیرامون خویش خصوصاً در زمینه بی اعتقادی و توهین به مقدسات پسندیده نیست .