۱۳۹۴/۱۱/۱۹
–
۷۹۷ بازدید
خیلی دوست دارم بدانم از دیدگاه ائمه معصومین(علیهم السلام) چه نوع رفتاری شایسته بزرگسالان میباشد؟
در روایتى از رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) آمده است:
«مِنْ إِجْلَالِ اللَّهِ إِجْلَالُ ذِی الشَّیْبَةِ الْمُسْلِمِ»[ بحار الأنوار، ج 72، ص 138.]؛ «بزرگداشت مسلمان پیر، بزرگداشت خداوند است».
در روایتى از حضرت صادق(علیه السلام) آمده است:
لیسَ مِنّا مَن لَم یوَقِّرْ کبیرَنا ویرحَمْ صَغِیرَنا»[ وسائل الشیعه، ج 8، ص 467.]؛ «آن کس که پیران ما را احترام نکند و بر اطفال ما ترحم نورزد از ما نیست».
در حدیثى از حضرت رسول اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) میخوانیم:
«الْبَرَکَةُ مَعَ أَکَابِرِکُم »[ بحار الأنوار، ج 72، ص 137.]؛ «برکت با بزرگسالان شما است».
سالمندان با عمرى تلاش و تجربه به مرحلهاى رسیدهاند که نیازمند احترام و محبت هستند. تکریم آنها مصداق تعظیم شعائر اسلامى و موجب تحکیم ارزشها و روابط اجتماعى است. یعنى درست همانطور که فرزندان در سطوح مختلف سنى نیازهاى روحى متفاوتى دارند و والدین و مربیان در راستاى تربیت و بارورى استعدادهاى آنها باید از شیوههاى رفتارى صحیح استفاده کنند، بزرگسالان نیز نیازمند قدردانى و سپاسگزارى از زحمات گذشته خود از سوى فرزندان و اطرافیان میباشند.
گذشته از اینکه باید به این نکته مهم نیز توجه داشت که رحمت الهى بیکرانه و بیانتها است و به مناسبتهاى گوناگون و با هر بهانهاى رحمتش را بروز میدهد و بندگانش را با آن مینوازد. یکی از زمینههای نزول رحمت الهی، پیران و کهنسالان میباشند که خداوند با نظر لطف و رحمت به آنها مینگرد.
همچنین اطفال و نوزادان نیز مورد عنایت و توجه حق تعالى قرار دارند و در روایت آمده است: اگر کودکان شیر خوار و پیران خمیده قامت نبودند بیشک بر شما عذاب نازل میشد یعنى وجود پیران دعاگو و اطفال شیرخوار که مورد رحمت و عنایت خداوند هستند مانع نزول عذاب و قهر خداوند است.
بنابراین خود پیر بودن و بچه بودن جلب کننده رحمت خداوند است و این مطلب ربطى به خوبى و بدى و گنهکار بودن و نبودن پیران ندارد هرچند پیر مسلمان و مؤمن بیشتر مورد نظر لطف و رحمت الهى قرار دارد، چنانچه تکریم والدین و احسان و خدمت به آنها که مورد سفارش اکید اسلام و ادیان الهى است هر چند آنها کافر و بیدین باشند، یعنى صرف پدر و مادر بودن این اثر و خاصیت را دارد که مورد لطف و عنایت خداوند باشند و احترام و رعایت آنها واجب و لازم باشد و البته پدر و مادر مسلمان و متدین و خدا باور جایگاه والاتر و ارزشمندترى دارند و رعایت و حفظ حرمت و تعظیم آنها لازمتر است.
بر اساس آنچه از روایات به دست میآید رفتارهای شایستهای که متناسب با شأن و جایگاه بزرگسالان میباشد موارد متعددی میباشد که برخی از مهمترین آنها به شرح ذیل است[ بیشتر این موارد در رساله حقوق امام سجاد(علیه السلام)، حق شماره43 ذکر شده است؛ تحف العقول عن آل الرسول(صلی الله علیه و آله و سلم)، ص 255]:
سلام کردن
سلام کردن، امری مستحب و نشانه دوری انسان از تکبر است. سلام کردن، بزرگ و کوچک ندارد و هرکس میتواند برای بهرهمندی بیشتر از ثواب، ابتدا سلام کننده باشد، ولی بهتر است برای احترام به بزرگترها، همواره کوچکترها آغازکننده سلام باشند.
امام صادق(علیه السلام) میفرماید:
«یُسَّلم الصّغیرُ عَلَی الکَبیر»؛ «کوچکتر به بزرگتر سلام کند».[ اصول کافی، ج 4، ص 463.]
احترام گزاری در مکانهای عمومی
از دیگر رفتارهای مناسب با بزرگسالان، احترام آنان در مجالس، مهمانیها و مکانهای عمومی است. به ویژه، به دلیل کم توانی یا بیماری افراد سالمند باید مراقب آنان بود.
در عصر رسول گرامی اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم)، پیرمردی خدمت حضرت رسید. کسانی که در محضر او بودند، احترامش نکردند و در جای دادن به او کندی و سهلانگاری کردند. پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم) از این رفتار خلاف ادب آنان ناراحت شد و به آنان فرمود:
«لَیْسَ منّا مَن لَمْ یُوَقر الْکَبیرَ و یرَحمُ الصَّغیرَ»[ نهج الفصاحه (با تنظیم موضوعی)، ص 93.]؛ «هر که بزرگتر را محترم ندارد و به کوچکتر رحم نکند، از ما نیست».
سه. موضع گیری نکردن در برابر آنان
در جایی که درگیری و جنگی بین افراد بزرگتر و کوچکتر پیش میآید، بهتر است افراد جوانتر به احترام سن و سال بزرگتر، از موضعگیری در برابر آنان خودداری کنند و از اشتباههایشان درگذرند. چنانکه امام سجاد(علیه السلام) میفرماید:
«و أمّا حَقُّ الکبیرِ فَاِنَّ حَقّه تَوقُیر سِنَّه… و تَرکُ مُقابلَتهِ عِندَ الخِصامِ»[ پرویز اتابکی، رهآورد خرد (ترجمه: تحف العقول)، تهران، فرزان، 1376، چ 1، رساله حقوق امام سجاد(علیه السلام).]؛ «حق بزرگسال این است که بزرگسالی او را احترام گزاری… و از موضعگیری در برابر او بگذری…».
بردباری کردن در مقابل نادانی آنان
بزرگترها باید به گونهای آگاهانه رفتار کنند تا واکنش جوانان را در پی نداشته باشد، ولی بهتر است کوچکترها به دلیل تقدّم بزرگترها در اسلام، در برابر نادانیها یا توهین و اهانتهای آنان بردبار باشند. امام سجاد(علیه السلام) میفرماید:
«وَ أمَا حَقّ الکبیر… وَ لاتَستَجْهِلْه و اِن جَهِلَ علیک تحملت»[ همان.]؛ «حق بزرگسال این است که… با او نادانی نکنی، اگر وی با تو نادانی کرد، بردباری کُنی».
رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) نیز میفرماید:
«و لغزشهای بزرگان را ببخشید، مگر در کار حد و مجازات».[ نهج الفصاحه (با تنظیم موضوعی)، ص 93.]
سخن نگفتن پیش از آنان
از دیگر آداب رفتار با بزرگترها، سخن نگفتن پیش از آنان است؛ در دوران رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم)، دو نفر، یکی سالمند و دیگری جوان به خدمت حضرت شرفیاب شدند. جوان پیش از پیرمرد، سخن گفتن را آغاز کرد. رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود:
«صبر کن تا آن که بزرگتر است، سخن گوید».[ حسن بن فضل طبرسی، مشکوه الانوار فی غررالاخبار، نجف اشرف، 1385، چ 1، ص 168.]
راه نرفتن پیش از آنان
وقتی انسان با بزرگسالی همراه است، باید مراقب حال او باشد و در راه رفتن بر او پیشی نگیرد.
امام سجاد(علیه السلام) فرموده است:
«حق بزرگسال آن است که… در راه بر او سبقت نگیری و پیشاپیش وی راه نسپری…».[ ره آورد خرد (رساله حقوق امام سجاد(علیه السلام)).]
در برخی از خاطرات امام خمینی(رحمت الله علیه) نیز نقل کردهاند که: «روزی یکی از مسئولان مملکتی برای انجام کاری به همراه پدر سال خوردهاش به دیدار امام شتافته بود. وقتی میخواست به حضور امام برسد، پیش از پدر وارد محل دیدار شد و پدرش را معرفی کرد. امام نگاهی به آن مسئول کرد و فرمود: «این آقا پدر شما هستند؟» عرض کرد: آری. امام فرمود: «پس چرا جلو وی راه افتادهای و وارد شدی؟»[ سیدجعفر میرعظیمی، حقوق والدین، قم، کتابخانه حضرت ابوالفضل(علیه السلام)، 1369، چ 1، ص295.]
گوش سپردن به سخنان منطقی آنان
بزرگترها به دلیل تجربههایی که دارند، حرفهای ارزشمند منطقی برای گفتن دارند. ازاینرو، نباید از کنار حرفهای آنان بیاعتنا گذشت. پس باید به حرفها و درد دلهای آنان به مهربانی گوش سپرد.
رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) همواره با افراد سالمند چنین بود. به حرفهای آنان گوش میداد و به مهربانی پاسخ میگفت.
عدی بن حاتم طایی در احوالات رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) میگوید: «وقتی برای نخستینبار به دیدار پیامبر به مدینه شتافتم، به مسجد رفتم و خدمت پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) رسیدم. چون مرا شناخت، از جا برخاست و مرا به خانه خود برد. در میان راه، زنی سالخورده و ناتوان سر راهش آمد و سخنانی به او گفت. آن حضرت ایستاده بود و به سخنان پیرزن گوش میکرد و با مهربانی به آن پاسخ میگفت».[ مرتضی مطهری، داستان راستان (2 جلدی)، به نقل از سیره ابن هشام، ص 226، ج 2، صص 578 و580.]