۱۳۹۳/۰۱/۲۵
–
۷۴۷ بازدید
کذب وافک وافترا وتهمت هر کدام به چه معنی است و چه رابطه ای میان این مفاهیم وجود دارد؟
الفاظ مذکور گر چه به ظاهر مترادف هستند اما تفاوت های لطیفی دارند که به تناسب کاربرد مشخص می شوند. کذب: در اصل و ریشه آن چیزی است که در مقابل صدق، راستی و درستی و مخالف واقعیت و حقیقت است. همان طور که صدق و راستی موافق حق و واقعیت است. و کذب یا در سخن است و یا عمل، و در امر خارجی است و یا معنوی، که جامع آنها مطابقت نداشتن با واقیعت و حق است. (ر. ک: التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج 10، ص 33؛ قاموس قرآن، ج 6، ص 97 )
فرى:
در اصل به معنای قطع کردن و بریدن به مقدار و به اندازه است. مانند قطع و طی مسافت مشخص، قطع و دوختن پوست با نظم، … .
و افتراء از باب افتعال، دلالت می کند بر اختیار انجام کار و قصد آن حال چه در صلاح باشد یا در فساد و در کذب و دروغ باشد یا صدق و راستی و درستی ، که نوعا در فساد و کذب است.
(ر. ک: التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج 9، ص 75 )
راغب گوید: فرى قطع براى دوختن و اصلاح، و افراء قطع براى افساد است.
(ر. ک: قاموس قرآن، ج 5، ص 171)
أفک :
إفک هر چیزى که وجهه ی شایسته و نیکویش که به حقّ (یا ناحق) سزاوار آن است تغییر یافته.
در اعتقاد از ایمان و حقّ به باطل، و در سخن از صدق و راستى به دروغ، و در عمل از کار پسندیده به عمل زشت و قبیح روى گرداندن.
(ر. ک: المفردات فی غریب القرآن، ص79 )
تهم :
تهمت نسبت گناه، منقصت و عیب به کسی که دارا نباشد دادن، و گمان بد بردن است.
(لغت نامه دهخدا ؛ مجمع البحرین، ج 6، ص 23 ؛ لسان العرب، ج 12، ص72)
فرى:
در اصل به معنای قطع کردن و بریدن به مقدار و به اندازه است. مانند قطع و طی مسافت مشخص، قطع و دوختن پوست با نظم، … .
و افتراء از باب افتعال، دلالت می کند بر اختیار انجام کار و قصد آن حال چه در صلاح باشد یا در فساد و در کذب و دروغ باشد یا صدق و راستی و درستی ، که نوعا در فساد و کذب است.
(ر. ک: التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج 9، ص 75 )
راغب گوید: فرى قطع براى دوختن و اصلاح، و افراء قطع براى افساد است.
(ر. ک: قاموس قرآن، ج 5، ص 171)
أفک :
إفک هر چیزى که وجهه ی شایسته و نیکویش که به حقّ (یا ناحق) سزاوار آن است تغییر یافته.
در اعتقاد از ایمان و حقّ به باطل، و در سخن از صدق و راستى به دروغ، و در عمل از کار پسندیده به عمل زشت و قبیح روى گرداندن.
(ر. ک: المفردات فی غریب القرآن، ص79 )
تهم :
تهمت نسبت گناه، منقصت و عیب به کسی که دارا نباشد دادن، و گمان بد بردن است.
(لغت نامه دهخدا ؛ مجمع البحرین، ج 6، ص 23 ؛ لسان العرب، ج 12، ص72)