۱۳۹۴/۱۱/۱۹
–
۳۳۷۲ بازدید
اصطلاحات حزب، جناح، جبهه، جمعیت و… را تعریف کنید؟
و محاورات عرفی کشور ما بیشتر به یک معنا و مفهوم به کار برده میشوند و
تفاوت چندانی میان آن گذارده نمیشود و به طور عام این مفاهیم بر گروهها و مجموعههای فعال سیاسی ـ بدون در نظر گرفتن شاخصهها و ویژگیهای هریک ـ اطلاق میگردد، اما در ادبیات و اصطلاح علوم سیاسی این مفاهیم با یکدیگر متفاوت هستند که در اینجا به برخی از مهمترین این اصطلاحات اشاره میکنیم.
حزب (Party)
واژه حزب «Party» از Partir به معنای رفتن و قسمت کردن گرفته شده است. در قرون وسطی، Party معنای نظامی داشته و به دستهای که برای رفتن به صحنه نبرد از دیگران جدا میشدند، اطلاق میگردید. در قرن نوزدهم واژه Party
با گرایش فکری و طرز فکر مترادف بود، گرایشی که اندیشههای یک طبقه یا گروه اجتماعی را به نمایش میگذارد.[ نقیب زاده، احمد، حزب سیاسی و نقش آن در جوامع امروز، تهران: نشر دادگستر، 1378، ص 13.]
حزب به مفهوم نوین آن، دستاورد دموکراسی جدید غرب است و قبل از آن به شکل امروزی وجود نداشته است و با پیدایش نظامهای دموکراتیک مطرح گردید.
تعریفهای گوناگونی از حزب شده است که برخی ناظر به کار ویژه حزب هستند و برخی هم به انگیزه شکل گیری حزب توجه نمودهاند.
به عنوان نمونه، حزب سیاسی را چنین تعریف میکند:
هیأتی از مردم است که به خاطر پیشبرد منافع ملی با کوشش براساس برخی اصول سیاسی مورد توافق، متحد شدهاند.[ عالم، عبدالرحمن، بنیادهای علم سیاست، تهران: نشر نی، چاپ دوم، 1375، ص 343.]
در تعریف دیگر حزب سیاسی مرکب از گروهی از شهروندان کم و بیش سازمان یافته است که به عنوان یک واحد سیاسی عمل میکنند و با استفاده از
حق رأی خود میخواهند بر حکومت تسلط پیدا کنند و سیاستهای عمومی خود را عملی سازند.[ همان.]
موریس دوورژه در تعریف حزب میگوید: یک حزب مجموعهای از گروههای پراکنده در اطراف کشور است که به وسیله سازمانهای هماهنگ کننده به هم پیوستهاند و مهمترین وظیفه سازمان حزبی تلاش برای کسب قدرت است.[ دوورژه، موریس، احزاب سیاسی، ترجمه رضا علومی، تهران: امیرکبیر، 1357، ص18.]
در تعریف دیگر حزب عبارت است از:
سازمان سیاسی که از همفکران و طرفداران یک آرمان تشکیل شده است
و با داشتن تشکیلات منظم، برنامههای سیاسی کوتاه مدت و دراز مدت برای
نیل به آرمانش از دیگر اشکال سازمانی نظیر جبهه و گروه سیاسی مشخص
میشود و معمولاً برای به دست گرفتن قدرت دولتی و یا شرکت در آن مبارزه میکند.
گروهی از مردم که آرمانهای مشترک و منافع خاصشان، آنها را از گروه بزرگتر که جامعه ملی است، متمایز میسازد و با داشتن تشکیلات و برنامه منظم و یاری مردم تلاش میکنند تا قدرت دولتی را به دست گیرند و یا اینکه در قدرت دولتی شریک گردند و برنامه و آرمانهایشان را بدین وسیله عملی سازند و در این راه به ویژه از وسایل قانونی یاری میگیرند.
بر این اساس، حزب دارای چهار رکن است:
1. حزب باید دارای سازمانهای مرکزی و رهبری کننده و پایدار و ماندنی باشد. به بیان دیگر تشکیلات حزب نباید با مردن رهبران و بنیان گذاران حزب از هم بپاشد.
2. حزب باید دارای سازمانهای محلی پایدار باشد و با سازمانهای مرکزی حزب، ارتباط دائمی داشته باشد.
3. رهبران مرکزی و محلی حزب باید مصمم باشند که قدرت سیاسی را
در کشـور، خواه به تنهایی و خـواه به کمک حزبهای دیگر به دسـت گیرند
و آن را رهبری و اداره کنند و نباید تنها به اعمال نفوذ بر روی قدرت سیاسی حاکم
اکتفا کنند.
4. حزب باید از پشتیبانی مردم برخوردار باشد. سازمانهای داخلی همه احزاب سیاسی، یکسان نیست و این سازمانها بر حسب طبیعت حزب فرق میکند.
به طور کلی یک حزب میتواند دارای حوزه، واحد، بخش، کمیته، کمیته مرکزی و کنگره باشد.[ آقا بخشی، علی، افشاری راد، مینو، فرهنگ علوم سیاسی، تهران: چاپار، 1383، ص 493.]
جناح (Faction)
مجموع گروه یا گروههایی که با اهداف و دیدگاههای مشترک در کوتاه مدت و یا بلند مدت به منظور رقابت و کسب قدرت سیاسی، در داخل یک حکومت یا حزب گرد هم میآیند، بدون این که دارای ماهیت رسمی و شخصیت حقوقی باشند.
جناح را بخشی از یک واحد یا جریان سیاسی دانستهاند.
جناح تشکلی است که لزوماً مداومت ندارد و بنا بر ضرورت و به مناسبتهایی (انتخابات مجلس یا ریاست جمهوری و…) تشکیل میشود. بر این اساس جناح برخلاف حزب:
– دارای شعب مختلف در سراسر کشور نیست؛
– دارای شخصیت حقوقی نیستند؛
– از نظر قانونی در جایی ثبت نشده اند و عموماً نمیخواهند رسمیت حقوقی و قانونی پیدا کنند.
– به سرعت یا به تدریج میتوانند به مرور زمان، مواضع خود را تغییر دهند و شناسایی خود را دچار مشکل کنند.[ جمال زاده، ناصر، اصطلاحات سیاسی، قم: پارسیان، 1382، ص 38.]
جبهه (Front)
سازمانی که نمایندگان سیاسی طبقات و اقشار مردمی برای نیل به یک هدف مشترک در آن متحد میشوند و به خاطر منافع مشترکی که در برنامه جبهه منعکس میشود، مبارزه میکنند. جبهه با حزب فرق دارد زیرا حزب، سازمان یک طبقه یا گروه اجتماعی و یا حتی بخشی از یک طبقه (مثل احزاب دموکرات و جمهوری خواه آمریکا که هرکدام نماینده جناحی از سرمایه داری آمریکا هستند) است که براساس منافع آن طبقه یا گروه اجتماعی تشکیل میشود و هدف آن، مبارزه در راه تحقق آن اهداف و نیل به آن منافع است.[ آقا بخشی، علی، افشاری راد، مینو، فرهنگ علوم سیاسی، پیشین، ص 259.]
انجمن، جمعیت (Union)
بیشتر به گروههای رسمی گفته میشود و شامل تشکلی از اشخاص حقیقی یا حقوقی است که برای پیگیری هدف های مشترک گرد هم می آیند.[ همان، ص 703.] براساس ماده دوم قانون فعالیت احزاب، انجمن، جمعیت، اتحادیه صنفی و امثال آن تشکیلاتی است که به وسیله دارندگان کسب یا پیشه یا حرفه و تجارت معین و… تشکیل شده و اهداف، برنامهها و رفتار آن به گونهای در جهت منافع خاص مربوط به آن صنف باشد.[ قانون فعالیت احزاب، مرکز پژوهش های مجلس شورای اسلامی، rc. majlis. Ir.]
تشکل (Formation)
از نظر لغوی به معنای صورت گرفتن چیزی است و از نظر اصطلاحی به معنای تشکیلاتی است که توسط یک گروه اشخاص حقیقی معتقد به آرمانها و
مشی سیاسی معین، تأسیس شده است، تشکلها در مقایسه با جناحها به ساختار حزبی نزدیکترند و دارای ارتباط تشکیلاتی اند.[ دارابی، علی، جریان شناسی سیاسی در ایران، تهران: پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، 1388، ص 50.]
ائتلاف(Coalition)
هر نوع ترکیب بازیگران مجزا (احزاب سیاسی) برای بردن یک بازی انتخاباتی مرسوم[ مک لین، ایان، فرهنگ علوم سیاسی آکسفورد، ترجمه حمید احمدی، تهران: میزان، 1381، ص 163.] و به هم پیوستن چند حزب و گروه سیاسی با هم برای تشکیل حکومت یا کمک به حکومت و فعالیت های حزبی را گویند.
اپوزیسیون(Opposition)
در زبان فرانسه به معنای مخالفت یا مخالفان و در معنای وسیع کلمه عبارت است از کوشش اتحادیهها، حزبها، گروهها، دستهها و افراد برای دست یابی
به هدفهایی در جهت مخالف هدفهای دارندگان قدرت سیاسی، اقتصادی و اجتماعی، خواه با استفاده از شیوههای پارلمانی، خواه با شیوههای دیگر.[ آشوری، داریوش، دانشنامه سیاسی، تهران: مروارید، چاپ چهارم، 1379، ص 8.]
مجموعه افراد و سازمانهای سیاسی مخالف دولت مستقر را اپوزیسیون میگویند.[ آقا بخشی، علی، افشاری راد، مینو، فرهنگ علوم سیاسی، پیشین، ص 477.]
گروه فشار (Pressure Group)
1. گروهی از افراد که دارای هدف یا قصد و غرض مشترک باشند و بکوشند تصمیمات خود را از هر راهی که در اختیار داشته باشند، به ویژه از طریق دسترسی
به مقامات حکومت اجرا کنند.
2. سازمانهایی که بدون توجه به اصول، تنها به خاطر نفع خود مبارزه
میکنند. گروه فشار نوعی گروه ذی نفع است. گروههای فشار معمولاً مقامات حکومتی یا بخشی از آنها را با اتخاذ تدابیر گوناگون زیر فشار قرار میدهند.
این گروهها خواهان کسب قدرت نیستند ولی قدرت را به هر طرفی که خود بخواهند میکشانند.
3. واحدی جمعی (متشکل از اشخاصی چند) با دیدگاهها و منافع مشترک که برای نیل به هدفهای خود بر سایر گروهها اعمال فشار میکند. گروههای فشار
با توجه به ماهیت (گروههای سیاسی یا ذی نفوذ حرفهای) وسایل مورد استفاده (افکار عمومی یا تبلیغات سیاسی) شیوههای عمل (تهدید یا خرابکاری) و شکلهایی از قدرت که در اختیار دارند از یکدیگر متمایز میشوند.[ همان، ص 540.]
ارگان (Organ)
رسانه ای که ناشر اندیشه وسیاست یک حزب، مؤسسه، گروه و یا واحدی باشد. این واژه همچنین به معنای تشکیلات و سازمان نیز به کار رفته است.[ همان، ص 163.]