۱۳۹۲/۰۹/۱۲
–
۵۸۳ بازدید
با سلام و خدا قوت… (۱)آیا کسی که از او چیزی یاد میگیریم او را در مقام استادی ما قرار میدهد و همچنین (۲) آیا کتابی را که میخوانیم و مطالب جدید یاد میگیریم نویسنده ی کتاب به عنوان استاد حقی بر گردنمان دارد یا نه؟
بله از هرکس چیزی یاد بگیرید ولواینکه سؤالی را از کسی بپرسید واو کتبا ویا شفاها به شما بیاموزد ، البته هرکدام از این اساتید مرتبه ومنزلت خاص خودشان را دارند ولی همه استاد ومعلم شخص فراگیر می شوند وحق استادی پیدا می کنند!
فواید تواضع دربرابر استاد:
اساسا فروتنى و تواضع یکى از فضایل اخلاقى است و نقطه مقابل آن کبر و خودپسندى قرار دارد که مورد نهى و سرزنش است و در روایتى از امام صادق علیه السلام نیز آمده است که مى فرمایند:
الکِبرُ رِدَاء اللّه فَمَن نَازَعَ اللّه رِدَاءَهُ لَم یَزِدهُ الا سفَالا(1).«کبریایى ، مختص ذات ذوالجلال الهى است و اگر کسى در این منزلت با جایگاه خداوند به منازعه برخیزد، جز سفلگى و پستى براى او حاصلى به بار نخواهد آمد.» در برابر آن، تواضع و فروتنى است .
– رسول اکرم صَلَّى اللّه عَلَیهِ و آلِهِ و سَلَّم در این باره فرمودند:انَّ التَّواضَع لا یَزیدُ العَبدَ الا رَفعَة فَتَوَاضَعُوا رَحِمَکُمُ اللّه (2).«تواضع در برابر دیگران موجب رفعت و علو مقام انسان است . پس تواضع کنید».
– و در روایتى از رسول اکرم صَلَّى اللّه عَلَیهِ و آلِهِ و سَلَّم تاکید شده است که :تَوَاضَعُوا لِمَن تتعلَّمون منه (3).«در برابر کسى که از او علم مى آموزید، موظف به تواضع و فروتنى هستید».
– حرمت گذارى و تواضع براى استاد تا آن جا اهمیت دارد که در روایتى که در مباحث قبل نیز به آن اشاره شد رسول اکرم صَلَّى اللّه عَلَیهِ و آلِهِ و سَلَّم فرمودند:مَن علَّم اَحَدا مَساءلَة مَلَکَ رِقَّه ، قیل : اءیَبیعُهُ و یَشتَرِیه ؟ قال صلى اللّه علیه و آله و سلم : لا بَل یَاءمُرُهُ و یَنهَاهُ(4).«اگر کسى به دیگرى یک مساءله بیاموزد، یا سخنى از یک علم به او بیاموزد، مالک او خواهد بود. راوى سوال کرد: آیا مالکیت او به نحوى است که مى توان او را خرید و فروش کرد؟ حضرت فرمودند: خیر، بلکه مى تواند بر او امر و نهى کند».
– نکته دیگر این که در گفتگو با استاد آداب و ادب را رعایت کند؛ به این ترتیب که هم در حضور او و هم در پشت سر او، وقتى مى خواهد از وى یاد کند نام او را با احترام ذکر کند؛ و اگر در حضور او سخن مى گوید، او را با صیغه جمع مورد خطاب قرار دهدو روش ها و سنت هاى متعارف و معمول ادبیات عامیانه را در گفتگو با او به کار نبرد.
– مطلب چهارم این که هرگز بر خلاف راى استاد در حضور او اظهارنظرى نکند، بلکه اگر نظرى ، خلاف راءى او دارد، به عنوان سوال از او بپرسد نه این که به گونه اى مخالفت خود را با راءى استاد اظهار کند.
– قرآن داستان مفصلى را از حضرت خضر و موسى علیه السلام آورده است که وقتى آن پیامبر اولوالعزم الهى خضر علیه السلام را به معلّمى و استادى برگزید، چگونه رعایت حرمت او را مى کرد:
قَالَ لَهُ مُوسَى هَلْ أَتَّبِعُکَ عَلَى أَن تُعَلِّمَنِ مِمَّا عُلِّمْتَ رُشْداً (5)
موسى به او (خضر) گفت: آیا (اجازه مى دهى) در پى تو بیایم، تا از آنچه براى رشد وکمال به تو آموخته اند، به من بیاموزى؟
در این آیات کوتاه، نکات متعدّدى در ادب و تواضع نسبت به استاد دیده مى شود، از جمله:
الف) موسى شاگردى خود را با اجازه آغاز کرد. «هل»
ب) خود را پیرو استاد معرّفى کرد. «اتبعّک»
ج) خضر را استاد معرفى کرد. «تعلّمن»
د) خود را شاگرد بخشى از علوم استاد دانست. «ممّا»
ه) علم استاد را به غیب پیوند داد. «علّمت»
و) تعلیم استاد را اثربخش دانست. «رشداً»
ز) همان گونه که خداوند به تو آموخته است، تو نیز به من بیاموز. «ممّا عُلِّمت رشداً»
ح) قول داد که نافرمانى نکند. (آیات بعد): «لا اعصى لک امراً»
ط) کارها و سخنان استاد را فرمان دانست. «لا اعصى لک امراً»
ى) براى آینده و پایداریش وعده نداد و گفت: «اِن شاء اللّه»
– حق دیگرى که در کلام مرحوم شهید ثانى ذکر شده اینست که اگر استاد لغزشى یا سوءخلقى ، در برخورد با او یا دیگران دارد، براى علم آموزى تحمل کند و هرگز نسبت به آن اعتراضى به زبان جارى نکند. اساسا اگر بخواهد نسبت به اینگونه مسائل حساسیت نشان دهد، چه بسا توفیق علم آموزى از او سلب مى شود.
– در روایتى از رسول اکرم صَلَّى اللّه عَلَیهِ و آلِهِ و سَلَّم وارد شده که :مَن لَم یَصبِر عَلَى ذُلِّ التَّعَلُّمِ سَاعَة بَقِىَ فِى ذُلِّ الجَهلِ اَبَدا(6).«هرکس لحظه اى بر ذلت پرسش کردن صبر نکند، تا ابد بر ذلت نادانى بماند».
نوعى ذلت در سوال کردن نهفته است ، آن هم از کسى که داراى حسنات اخلاقى نیست ، یا فاقد بعضى از حسنات اخلاقى است . اما شرافت علم به گونه اى است که انسان تشویق شده است که با همه مشقت ها، عیوب استاد را تحمل کرده ، نسبت به آن اعتراض نکند.
– مطلب دیگرى که مرحوم شهید ثانى بیان مى فرمایند این است که اگر در مجلس درس شرکت مى کند، قبل از حضور استاد، در مجلس او حاضر باشد و در انتظار استاد بماند و هرگز بعد از استاد وارد کلاس نشود که در حقیقت این خود نوعى احترام گذاشتن است که وقتى استاد وارد مجلس درس مى شود، دیگران براى حرمت او از جاى برخیزند تا اجلال و تکریمى باشد براى استاد.
– اگر مى خواهد به مجلس خصوصى استاد وارد شود، هرگز بدون اجازه و اذن او نباشد. البته این یک دستور عام است که اگر انسان مى خواهد به خانه دیگرى و به مجلس و محفل خصوصى دیگران وارد شود، حتما باید اجازه بگیرد اما این ویژگى براى استاد به خاطر حرمت بیشتر استاد است .
– نکته دیگرى که مرحوم شهید ثانى مى فرمایند اینست که انسان وقتى به حضور استاد وارد مى شود، چه در مجلس خصوصى یا در مجلس عمومى او، با لباس مرتب و تمیز وارد شود و قلب و فکر خود را از آلودگى ها منزه کند، همان گونه که به مکانى مقدس گام مى نهد. باید محضر استاد براى او از قداست خاصى برخوردار باشد و همه آدابى را که مثلا براى ورود به مسجد، یا ورود به یک زیارتگاه رعایت مى کند، براى درک محضر استاد نیز رعایت کند.
– یکى دیگر از حقوقى که در کتاب مرحوم شهید ثانى آمده ، اینست که اگر براى درس به محضر استاد مى رود و او هنوز به مجلس درس نیامده ، به خود اجازه ندهد که استاد را از خلوت خود بیرون آورد اگر در حال استراحت است نباید آرامش او را مختل کند؛ باید صبر کند تا او استراحتش کامل شود، یا اگر خواب است صبر کند تا بیدار شود.
– نکته دیگرى که مرحوم شهید ذکر مى فرماید اینست که به هنگام نشستن در محضر استاد، آداب نشستن در حضور بزرگان را کاملا رعایت کند؛ یا سکوت کامل و خشوع و حتى در بعضى از کلمات آمده است که روى دو زانو بنشیند، تکیه ندهد و حتى در بعضى از تعبیرات آمده است که پا را روى پاى دیگر نیاندازد، هرگز در کنار استاد قرار نگیرد، بلکه روبروى او بنشیند.
– نکته دیگرى که در کلام مرحوم شهید در شمار حقوق معلم و استاد آمده ایسنت که هنگام سخن گفتن علاوه بر رعایت نکات قبل ، نباید صدا را بلند کند، در محضر استاد بیش از ضرورت ، حرف نزند و سخنان مضحک و تعبیراتى که شایسته نیست از او صادر نشود و تا مادامى که استاد اجازه نداده است لب به سخن نگشاید و مراقب باشد در محضر استاد از کسى غیبت نکند و این همان نکته اى است که در فرمایش امام سجاد علیه السلام آمده است ؛ که حضرت فرمودند: و لا تَغتَابَ عِندَهُ اَحَدا(7).
علاوه بر اینکه نفس غیبت و بدگویى دیگران ممنوع و حرام است و در آیات کریمه قرآن و روایات معصومین علیهم السلام از غیبت مومن و مسلمان به شدت نهى شده است ، یک ویژگى خاصى براى ارتکاب این گناه در محضر استاد ذکر شده است که علاوه بر حرمت شرعى آن ، به نوعى موجب هتک حرمت معلم و استاد مى شود.
مطلب دیگرى که در فرمایش امام سجاد علیه السلام آمده و مرحوم شهید در زمره حقوق استاد بیان مى کند، اینست که :
و لا تُحَدِّث فِى مَجلِس اَحَدا(8).«در محضر استاد با دیگرى سخن نگوید».
– به نظر مى رسد که ذکر بعضى از این نکته ها، براى اینست که محوریت استاد و معلم در مجلسى که حضور دارد، حفظ شود و از طرفى گفتگوى افراد با یکدیگر، یک نوع بى حرمتى به معلم و مربى است .
– دیگر اینکه ، هرگاه از استاد سوال و استفتا مى شود، متعلم و شاگرد حق پاسخگویى به خود ندهد و پاسخ و جواب را به عهده استاد بگذارد.
اینها نکات بسیار ظریفى است که بیانش در زمره مسائل اخلاقى و حقوقى یک مکتب ، حکایت از عمق اندیشى مربیان و معلمان آن مکتب و تفکر دارد.
– مطلب دیگرى که در ضمن سخنان امام سجاد علیه السلام آمده و مرحوم شهید هم در زمره حقوق معلم آورده است اینست که : و اءِن تَدفَع عَنه اءِذَا ذُکِرُ عندکَ بِسُوء(9).«اگر کسى در حضور تو از استاد و معلم به زشتى یاد کرد از او دفاع کنى ».یعنى متعلّم و محصّل باید آنچنان حریم استاد نگه دارد که اگر در غیاب او کسى به زشتى و بدى از او یاد مى کند، از او دفاع کند و حریم او را پاس دارد. البته این یک دستور کلّى است که هیچ مؤ منى نباید اجازه دهد که در محضر او از مؤ من دیگر غیبت و بدگویى شود و در برخى روایات دفاع از مؤ من ، به منزله صدقه است به خصوص که اگر آن مؤ من ، حق استادى نیز بر ذمّه انسان داشته باشد.
پی نوشتها:
1-. وسایل الشیعه ، ج 15، ص 380، حدیث 20802
2- مجموعه ورّام ، ج 1، ص 209.
3- مشکاة الانوار، ص 242، حدیث 701.
4- منیة المرید، ص 122.
5- سوره کهف ، آیه 65 – 82.
6- بحارالانوار، ج 1، ص 177، حدیث 50.
7- منیة المرید، ص 115.
8- منیة المرید، ص 115.
9- منیة المرید، ص 115.